مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل اوّل [در بیان فوائد صمت است]

‏«صَمت» عبارت از سکوت است‏‎[1]‎‏، لکن در این جا مقصود سکوت مطلق‏‎ ‎‏نیست؛ زیرا که سکوت مطلق از جنود عقل نیست و افضل از کلام نیست، بلکه‏‎ ‎‏کلام در موقع خود افضل از سکوت است؛ زیرا که به کلام، نشر معارف و حقایق‏‎ ‎‏دینیّه و بسط معالم و آداب شریعت شود، و خدای تعالی متّصف به تکلّم است، و‏‎ ‎‏از اوصاف جمیله او «متکلّم» است. از این جهت، در مقابل صمت در این روایت‏‎ ‎‏تکلّم را قرار نداده، بلکه هَذَر ـ به فتحتین ـ را، که عبارت از هذیان است و تکلّم‏

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 385
‏به چیزهای بی معنی لاطائل است، قرار داده.‏‎[2]‎

‏پس، آنچه از جنود عقل است، و در شرع و عقل مورد تحسین است،‏‎ ‎‏سکوت از هذیان و هذر است. و البته این سکوت و حفظِ زبان از لغو و باطل، از‏‎ ‎‏فضایل و کمالات انسانی است؛ بلکه اختیار زبان را داشتن و این مار سرکش را‏‎ ‎‏در تحت اختیار درآوردن از بزرگترین هنرمندی ها است که کمتر کسی می تواند‏‎ ‎‏به آن موفق شود، و اگر کسی دارای چنین قدرتی شد، از آفات و خطرات بسیاری‏‎ ‎‏محفوظ ماند؛ زیرا که زبان دارای آفات و خطرات بسیاری است؛ بعضی برای آن‏‎ ‎‏قریب بیست آفت ذکر کردند‏‎[3]‎‏ و شاید از آن هم بیشتر باشد.‏

بالجمله، ‏کلام با آن که از کمالات وجود است، و تکلُّم منشا کمالات‏‎ ‎‏بسیاری است ـ که بدون آن باب معارف مسدود می شد، و خدای تعالی در قرآن‏‎ ‎‏کریم مدح شایان از آن فرموده در سورۀ رحمن که فرماید: ‏‏«‏الرَّحمنُ * ... خَلَقَ‎ ‎الانسَانَ * عَلَّمَهُ البَیَانَ‏»‏‎[4]‎‏؛ تعلیم بیان را در این آیه، مقدّم بر تمام نعمتها داشته‏‎ ‎‏در مقام امتنان بر نوع انسانی ـ با این وصف، چون اطمینان از سلامت آفات آن‏‎ ‎‏نمی شود پیدا کرد، و در تحت اختیار آوردن زبان از مشکلترین امور است،‏‎ ‎‏سکوت و صمت بر آن ترجیح دارد.‏

‏و اهل ریاضت سکوت را بر خود حتم می داشتند‏‎[5]‎‏؛ چنانچه خلوت را نیز‏‎ ‎‏اهمیّت می دادند برای همین نکته. با آن که در معاشرات با اهل معرفت و‏

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 386
‏دانشمندان و اهل حال و ریاضت، فوائد بیشمار و عوائد بسیار است، و در‏‎ ‎‏اعتزال، حرمان از معارف و علوم بسیار است، و خدمت به خلق ـ که از افضل‏‎ ‎‏طاعات و قربات است ـ نوعاً با معاشرات و آمیزش دست دهد؛ لکن چون آفات‏‎ ‎‏معاشرت بسیار است و انسان نمی تواند نوعاً خود را از آن حفظ کند، مشایخ اهل‏‎ ‎‏ریاضت اعتزال را ترجیح دهند بر عشرت.‏‎[6]‎

‏و حق آن است که انسان‏‎[7]‎‏ در اوائل امر که اشتغال به تعلّم و استفاده دارد،‏‎ ‎‏باید معاشرت با دانشمندان و فضلا کند، ولی با شرایط عشرت و مطالعه در‏‎ ‎‏احوال و اخلاق معاشرین. و در بدایات سیر و سلوک و اواسط و اوائل نهایات‏‎ ‎‏نیز از خدمت مشایخ و بزرگان اهل حال باید استفادت کند، پس ناچارِ به عشرت‏‎ ‎‏است.‏

‏و چون به نهایات رسید، باید مدتی به حال خود پردازد، و اشتغال به حق و‏‎ ‎‏ذکر حق پیدا کند. اگر در این اوقات، «خلوت با حق» با «عشرت» جمع نشود،‏‎ ‎‏باید اعتزال کند تا کمال لایق از ملکوت اعلا بر او افاضه شود. و چون حال‏‎ ‎‏طمانینه و استقرار و استقامت در خود دید، و از حالات نفسانیّه و وساوس‏‎ ‎‏ابلیسیّه مطمئن شد، برای ارشاد خلق و تعلیم و تربیت بندگان خدا و خدمت به‏‎ ‎‏نوع، به آمیزش و خلطه پردازد، و خود را مهیا و آماده کند که تا می تواند از‏‎ ‎‏خدمت به بندگان خدا باز ننشیند.‏

‏و همین طور این دستور کلّی است برای صمت و سکوت و تکلّم و ارشاد،‏‎ ‎‏که در اوائل امر که خود متعلّم است، باید به بحث و درس و تعلّم اشتغال پیدا کند،‏

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 387
‏و فقط از کلمات و اقوال لغو و باطل خودداری کند. و چون کامل شد، به تفکّر و‏‎ ‎‏تدبّر اشتغال پیدا کند، و زبان از کلام به غیر ذکر خدا و آنچه مربوط به اوست‏‎ ‎‏بربندد تا افاضات ملکوتی بر قلب او سرشار شود. و چون وجود او حقّانی شد، و‏‎ ‎‏از گفتار و اقوال خود مطمئن شد، به سخن آید و به تربیت و تعلیم و دستگیری‏‎ ‎‏مردمان برخیزد، و لحظه‏‏[‏‏ای‏‏]‏‏ از خدمت آنان ننشیند تا خدای تعالی از او راضی‏‎ ‎‏شود، و در شمار بندگان مربّی او را قرار دهد و خلعت معلِّمی و مرشدی را به‏‎ ‎‏قامت او راست کند و اگر نقصی در این میان داشته باشد، به واسطه این خدمت،‏‎ ‎‏خداوند تعالی جبران کند.‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 388

  • )) اقرب الموارد، شرتوتی، ج 1، ص 660.
  • )) لسان العرب، ج 15، ص 65.
  • )) المحجَّة البیضاء، فیض کاشانی(ره)، ج 5، ص 190، کتاب آفات اللِّسان؛ احیاءُ علوم الدّین، ج 3،  ص 107.
  • )) خدای رحمان، ... انسان را بیافرید، به او بیان و گفتن را آموخت.  (الرَّحمن / 4ـ1).
  • )) نگاه کنید به: احیاءُ علوم الدّین، ج 3، ص 111.
  • )) احیاءُ علوم الدّین، ج 2، ص 226، باب فی فوائد العزلة؛ شرح مصباح الشریعة، مولی عبد الرزّاق  گیلانی(ره)، ص 157، باب 24؛ شرح اُصول الکافی، صدر المتالّهین شیرازی(ره)، ج 1، ص 368.
  • )) در اصل: «برای انسان» آمده است.