حدیث 15 امتحان و آزمایش مؤمنان

‏الحدیث الخامس عشر‏

‏بسندنا المتّصل إلی سلطان المحدّثین، محمّد بن یعقوب الکلینیّ رضوان الله علیه، عن علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن محبوب، عن سماعة، عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال إنّ فی کتاب علیّ، علیه السّلام: أنّ أشدّ النّاس بلاء النّبیّون، ثمّ الوصیّون، ثمّ الأمثل فالأمثل. و إنّما یبتلی المؤمن علی قدر أعماله الحسنة، فمن صحّ دینه و حسن عمله، اشتدّ بلاؤه. و ذلک أنّ الله تعالی لم یجعل الدّنیا ثوابا لمؤمن و لا عقوبة لکافر. و من سخف دینه و ضعف عقله قلّ بلاؤه. و إنّ البلاء أسرع إلی المؤمن التّقیّ من المطر إلی قرار الأرض.‏‎[1]‎‏ ترجمه «سماعه از حضرت صادق، علیه السلام، حدیث کند که گفت همانا در کتاب علی، علیه السلام، است اینکه «همانا سخت ترین مردم از حیث بلا پیغمبران اند، پس جانشینان آنها، پس نیکوتر پس نیکوتر. و همانا چنین است که مبتلا می شود مؤمن به اندازه کارهای نیکویش، پس کسی که درست باشد دین او و نیکو باشد کار او، سخت گردد بلای او. و این برای آن است که خدای تعالی قرار نداده است دنیا را ثواب از برای مؤمنی و نه سزا برای کافری. و کسی که تنک است دینش و ضعیف است عقلش، کم باشد بلایش. و همانا بلا تندتر است به سوی مؤمن پرهیزگار از باران به سوی آرامگاه زمین.» شرح بعضی گفته اند که مراد «از ناس» در مثل این حدیث شریف کاملین، از قبیل ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 235
‏انبیا و اولیا و اوصیا، است، و در حقیقت آنها ناس هستند و سایر مردم «نسناس».‏

‏چنانچه در احادیث است ‏‎[2]‎‏. و این وجهی ندارد. بلکه مناسب مقام این است که در اینجا عموم مردم اراده شود، چنانچه وجهش پر واضح است. و از احادیث این باب کافی نیز استفاده شود. و اگر در حدیثی وارد باشد که «ناس» کاملین باشند، نه آن است که هر جا که این کلمه وارد شد مراد آنهاست.‏

‏و «بلاء» اختبار و امتحان است، و در نیک و بد استعمال شود. چنانچه اهل لغت تصریح کرده اند. جوهری ‏‎[3]‎‏ گوید در صحاح: و البلاء الاختبار یکون بالخیر و الشرّ. یقال: أبلاه الله بلاء حسنا و ابتلیه معروفا.» و حقّ تعالی نیز فرماید: بَلاءً حَسَنًا.‏‎[4]‎‏ بالجمله، هر چه حق جلّ جلاله به آن بندگان خود را امتحان فرماید بلا و ابتلاست، چه از قبیل امراض و اسقام و فقر و ذلت و ادبار دنیا باشد، یا مقابلات آنها، که بسا باشد که انسان به کثرت جاه و اقتدار و مال و منال و ریاست و عزت و عظمت امتحان شود. ولی هر وقت «بلا» یا «بلیه» یا «ابتلا» یا امثال آنها مطلق ذکر شود، منصرف به قسم اوّل شود.‏

‏و «أمثل» به معنی اشرف و افضل است. یقال: هذا أمثل من هذا. أی، أفضل و أدنی إلی الخیر. و أماثل النّاس، خیارهم‏‎[5]‎‏. پس معنی ثمّ الأمثل فالأمثل چنان آید که هر کس پس از اوصیا افضل و نیکوتر است، بلای او سخت تر از سایرین باشد، و هر کس پس از آنها افضل است، بلایش از دیگران بیشتر است. و درجات کثرت ابتلا به مقدار و بر وزان درجات فضل است. و این نحو تعبیر در فارسی نیست.‏

‏و «سخف» به معنی رقت و خفت عقل است. چنانچه در صحاح و غیر آن است.‏

‏و «قرار» به معنی مستقر و جایگاه است. چنانچه از لغت استفاده شود. و فی القاموس: «القرار و القرارة ما قرّ فیه، و المطمئن من الارض.»‏‎[6]‎‏ وجه مناسبت و تشبیه آن است که همان طور که زمین قرارگاه و مستقر باران است و باران بر او رو آورد و قرار گیرد، مؤمن نیز قرارگاه بلیّات است که آنها به او تهاجم کند و قرار گیرد و از او مفارقت نکند.‏

‏ما با خواست خدای تعالی در خلال فصولی چند بیان آنچه محتاج به ذکر است در حدیث شریف می نماییم.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 236

  • . اصول کافی، ج 2، ص 259،« کتاب ایمان و کفر»،« باب شدة ابتلا المؤمن»، حدیث 29.
  • . مرآة العقول، ج 9، ص 321،« کتاب ایمان و کفر»،« باب شدّة ابتلا المؤمن»، حدیث 1.
  • . حدیث 14، پاورقی 2.
  • . ( انفال- 17).
  • . گفته می شود: این یک «امثل» از آن دیگری است. یعنی از آن برتر و به خوبی نزدیکتر است. و «أماثل الناس» یعنی نیکان و برگزیدگان مردم.
  • . القرار و القرارة، آنچه در آن قرار گیرند، زمین آرام.