حدیث 4 کبر

‏الحدیث الرابع ‏

‏بالسّند المتّصل إلی محمّد بن یعقوب عن علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی، عن یونس، عن أبان، عن حکیم، قال: سألت أبا عبد الله، علیه السّلام، عن أدنی الإلحاد. فقال: إنّ الکبر أدناه.‏‎[1]‎‏ ترجمه «حکیم گفت پرسیدم از امام صادق، علیه السلام، از پست تر و پایین تر درجه برگشت از حق. پس فرمود: «همانا کبر پایین تر درجه اوست.» شرح «کبر» عبارت است از یک حالت نفسانیه که انسان ترفع کند و بزرگی کند و بزرگی فروشد بر غیر خود. و اثر آن اعمالی است که از انسان صادر می شود و آثاری است که در خارج بروز کند که گویند تکبّر کرد. و این صفت غیر از عجب است.‏

‏بلکه، به طوری که سابق ذکر شد، این صفت زشت و این رذیله خبیثه ولیده و ثمره عجب است، زیرا که عجب خودپسندی است، و کبر بزرگی کردن بر غیر و عظمت فروشی است. انسان که در خود کمالی دید، یک حالتی به او دست می دهد که آن عبارت از سرور و غنج و تدلّل و غیر آن است، و آن حالت را عجب گویند، و چون غیر خود را فاقد آن کمال متوهم گمان کرد، در او حالت دیگری دست دهد که آن رؤیت تفوق و تقدم است، و از این رؤیت یک حالت بزرگی فروشی و ترفع و تعظمی دست دهد که آن را «کبر» گویند. و این ها تمام در لب و باطن است و اثر آن در ظاهر، چه در هیئت بدن و چه در افعال و اقوال باشد تکبر است. و بالجمله، انسان خودبین خودخواه شود، و چون خودخواهی افزاید، خودپسند گردد، و چون خودپسندی لبریز آید، خود فروشی کند.‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 79
‏و بدان که صفات نفسانیه، چه در جانب نقص و رذایل و چه در جانب کمال و فضایل، بسیار دقیق و مختلط است، و از این جهت فرق بین بعضی با بعضی بغایت مشکل است، و چه بسا باشد که اختلاف شدید بین علماء اعلام در تحدید آنها واقع گردد، یا نشود صفت وجدانی را به طوری که خالی از خدشه باشد تعریف کرد. لهذا بهتر این است که این امور را واگذار به وجدان کنیم و خود را از قید مفهوم تراشی رهایی دهیم و از اصل مقصد و مقصود باز نمانیم.‏

‏پس باید دانست که از برای کبر درجاتی است شبیه درجاتی که در عجب ذکر شد. و بعضی از درجات دیگر که در عجب نیز نظیر داشت ولی چون در آن جا مهم نبود و در این جا مهم است ذکر می شود. اما آنچه که شبیه آن در عجب گذشت شش درجه است:‏

‏یکی کبر به واسطه ایمان و عقاید حقه، و در مقابل آن، کبر به واسطه کفر و عقاید باطله است.‏

‏دیگر کبر به واسطه ملکات فاضله و صفات حمیده، و در مقابل آن، کبر به واسطه رذایل اخلاق و ملکات ناهنجار است.‏

‏و دیگر کبر به واسطه مناسک و عبادات و صالحات اعمال است، و در مقابل آن، کبر به واسطه معاصی و سیّئات افعال است.‏

‏و هر یک از این ها ممکن است ولیده همان درجه عجب باشد که در نفس است، و ممکن است آن را به سبب دیگر باشد که بعد از این اشاره به آن می شود.‏‎[2]‎‏ و اما آنچه که اینجا بالخصوص مورد نظر می شود، کبر به واسطه امور خارجیه است، مثل نسب و حسب و مال و منال و سیادت و ریاست و غیر آن. و ما ان شاء الله در ضمن فصولی چند اشاره به بعضی مفاسد این رذیله و علاج آن به مقدار مقدور خود می نماییم، و از خدای تعالی توفیق تأثیر در خویشتن و غیر می طلبیم.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 80

  • . اصول کافی، ج 2، ص 309،« کتاب ایمان و کفر»،« باب کبر»، حدیث 1.
  • . ص 82.