حدیث 3 عجب

‏الحدیث الثّالث ‏

‏بالسّند المتّصل إلی محمّد بن یعقوب، عن علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن علیّ بن أسباط، عن أحمد بن عمر الحلّال، عن علیّ بن سوید، عن أبی الحسن،‏‎[1]‎‏ علیه السّلام، قال: سألته عن العجب الّذی یفسد العمل. فقال: العجب درجات، منها أن یزیّن للعبد سوء عمله فیراه حسنا، فیعجبه و یحسب أنّه یحسن صنعا. و منها أن یؤمن العبد بربّه فیمنّ علی الله تعالی و لله علیه فیه المنّ.‏‎[2]‎‏ ترجمه «علی بن سوید گوید از حضرت موسی بن جعفر، علیه السلام، پرسیدم از عجبی که فاسد می نماید عمل را. پس گفت: «عجب [را]‏ ‏درجاتی است. از آنها این است که زینت پیدا کند از برای بنده بدی عمل او، پس ببیند او را نیکو، پس به عجب آورد او را و گمان کند او نیکو عملی کرده است. و از آنهاست آنکه ایمان آورده بنده به پروردگار خود، پس منت گذارد بر خدا، و حال آنکه از برای خداست بر او در آن ایمان منت،» شرح «عجب» بنا به فرموده علماء، رضوان الله علیهم، عبارت است از بزرگ شمردن عمل صالح و کثیر شمردن آن و مسرور شدن و ابتهاج نمودن به آن، و غنج و‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 61

‏دلال کردن است به واسطه آن، و خود را از حد تقصیر خارج دانستن است. و اما مسرور شدن به آن با تواضع و فروتنی کردن از برای خدای تعالی و شکر ذات مقدس حق کردن بر این توفیق و طلب زیاده کردن عجب نیست و ممدوح است.‏‎[3]‎‏ جناب محدث عظیم الشأن، مولانا علامه مجلسی ‏‎[4]‎‏، طاب ثراه، از جناب محقق خبیر و دانشمند کبیر، شیخ اجلّ، بهاء الدین عاملی ‏‎[5]‎‏، رضوان الله علیه، چنین نقل می فرماید که «فرموده است شیخ اجل که شک نیست کسی که اعمال صالحه کند، از قبیل روزه و بیداری شب و غیر آن، در نفس او بهجت و سروری حاصل شود، پس اگر این بهجت برای آن است که خدای تعالی به او عطایی فرموده و نعمت عنایت کرده که آن نعمت و عطا این اعمال صالحه است، و با این وصف ترسناک باشد از نقص آنها و بیمناک باشد از زوال نعمت و از خدای تعالی زیاده طلب کند، این ابتهاج و سرور عجب نیست. و اگر این ابتهاج از جهت آن است که این اعمال از اوست و اوست که دارای این صفت است، و بزرگ شمارد اعمالش را و اعتماد کند بر آنها و خود را از حد تقصیر خارج داند و به جایی رسد که گویی منت گذاری کند بر خدای تعالی به واسطه این اعمال، پس این سرور عجب است.»- انتهی ‏‎[6]‎‏.‏

‏فقیر گوید تفسیر «عجب» به طوری که ذکر فرموده اند صحیح است، ولی باید عمل را اعم از عمل قلبی و قالبی دانست، و کذلک اعم از عمل قبیح و حسن دانست. زیرا که عجب همان طور که وارد بر اعمال جوارح می شود، وارد می شود بر اعمال جوانح و فاسد می کند آنها را، و همین طور که صاحب خصلت نیکو معجب شود به خصال خود، صاحب خصال ناهنجار نیز چنین شود که معجب شود به خصلت خویش. چنانچه در این حدیث شریف تصریح به هر دو شده و این دو را مخصوص به ذکر نموده، زیرا که از نظر غالب مخفی است. و پس از این ذکر هر دو به میان آید، ان شاء الله.‏

‏و نیز باید دانست که سروری را که از آن نفی کردند عجب را و از صفات ممدوحه شمردند به حسب حال نوع است، چنانچه در فصلی از فصول لاحقه ‏‎[7]‎‏، بیان آن می شود.‏

‏و بدان که از برای عجب چنانچه در حدیث شریف اشاره فرموده درجاتی است:‏

‏درجه اوّل عجب به ایمان و معارف حقه است، و در مقابل آن، عجب به کفر و شرک ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 62
‏و عقاید باطله است.‏

‏درجه دوم عجب به ملکات فاضله و صفات حمیده است، و در مقابل آن، عجب به سیّئات اخلاق و قبایح ملکات است.‏

‏درجه سوم عجب به اعمال صالحه و افعال حسنه است، و در ازاء آن، عجب به اعمال قبیحه و افعال ناهنجار است.‏

‏و غیر از این ها درجات دیگری است که مهم به مقام نیست. ما ان شاء الله اشاره می کنیم به این درجات، و آنچه منشأ آن است، و آنچه علاج برای آن تواند بود، در ضمن فصولی. و به نستعین.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 63

  • . وسائل در مقدمه عبادات، باب تحریم اعجاب به نفس. علامه مجلسی می فرماید ممکن است حضرت أبو الحسن در این حدیث شریف، حضرت رضا علیه السلام باشد زیرا که علی بن سوید از این دو بزرگوار حدیث می کند. هر چند از حضرت کاظم علیه السلام بیشتر حدیث می کند (منه عفی عنه)
  • . اصول کافی، ج 2، ص 313،« کتاب ایمان و کفر»،« باب عجب» حدیث 3.
  • . جامع السعادات، ج 1، ص 8- 357. المحجة البیضاء، ج 6، ص 7- 276.
  • . حدیث 1، پاورقی 14.
  • . حدیث 1، پاورقی 16.
  • . مرآة العقول، ج 1، ص 218،« کتاب ایمان و کفر»،« باب عجب»، ذیل حدیث 1.
  • . ص 71.