الحدیث الأوّل
أخبرنی أجازة، مکاتبة و مشافهة عدّة من المشایخ العظام و الثقات الکرام منهم الشّیخ العلّامة المتکلّم الفقیه الأصولی الأدیب المتبحّر الشّیخ محمّد رضا آل العلّامة الوفی الشّیخ محمّد تقی الأصفهانی أدام الله توفیقه- حین تشرّفه بقم الشّریف، و الشّیخ العالم الجلیل المتعبّد الثّقة الثّبت الحاج شیخ عبّاس القمی دام توفیقه- کلاهما عن المولی العالم الزّاهد العابد الفقیه المحدّث الآمیرزا حسین النوری نور الله مرقده الشّریف- عن العلّامة الشّیخ مرتضی الأنصاری، قدّس الله سرّه. و منهم السیّد السّند الفقیه المتکلّم الثّقة العین الثّبت العلّامة السیّد محسن الأمین العاملی، أدام الله تأییداته، عن الفقیه العلّام، صاحب المصنّفات العدیدة السیّد محمّد بن هاشم الموسوی الرضوی الهندی، المجاور فی النّجف الأشرف حیّا و میّتا، قدّس الله سرّه، عن العلّامة الأنصاری. و منهم السیّد العالم الثقّة الثّبت السیّد أبو القاسم الدهکردی الأصفهانی، عن السیّد السّند الأمجد الآمیرزا محمّد هاشم الأصفهانی، قدّس سرّه، عن العلّامة الأنصاری (و لنا طرق أخری غیر منتهیة إلی الشّیخ ترکناها) عن المولی الأفضل أحمد النّراقی، عن السیّد مهدی المدعوّ ببحر العلوم صاحب الکرامات، رضوان الله علیه، عن أستاد الکلّ الآقا محمّد باقر البهبهانی، عن والده الأکمل محمّد أکمل، عن المولی محمّد باقر
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 3
المجلسی، عن والده المحقّق المولی محمّد تقی المجلسی، عن الشّیخ المحقّق البهائی، عن والده الشّیخ حسین، عن الشّیخ زین الدّین الشهیر بالشّهید الثانی، عن الشّیخ علیّ بن عبد العالی المیسی، عن الشّیخ شمس الدّین محمّد بن المؤذّن الجزینی، عن الشیخ ضیاء الدّین علی، عن والده الحائز للمرتبتین الشیخ شمس الدّین محمّد بن مکّی، عن الشّیخ أبی طالب محمّد فخر المحقّقین، عن والده آیة الله الحسن بن مطهّر العلّامة الحلّی، عن الشّیخ أبی القاسم جعفر بن الحسن بن سعید الحلّی المحقّق علی الإطلاق، عن السیّد أبی علی فخار بن المعد الموسوی، عن الشّیخ شاذان بن جبرئیل القمی، عن الشّیخ محمّد بن أبی القاسم الطبری، عن الشّیخ أبی علیّ الحسن، عن والده شیخ الطائفة أبی جعفر محمّد بن الحسن الطوسی جامع التهذیب و الإستبصار، عن امام الفقهاء و المتکلّمین الشیخ أبی عبد الله محمّد بن محمّد بن نعمان الشّیخ المفید، عن شیخه رئیس المحدّثین الشّیخ أبی جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی صاحب کتاب «من لا یحضره الفقیه»، عن الشّیخ أبی القاسم جعفر بن قولویه، عن الشّیخ الأجلّ ثقة الإسلام محمّد بن یعقوب الکلینیّ صاحب الکافی، عن علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن النّوفل، عن السّکونی، عن أبی عبد الله، علیه السّلام: أنّ النّبیّ، صلّی الله علیه و آله، بعث سریّة فلمّا رجعوا قال: مرحبا بقوم، قضوا الجهاد الأصغر، و بقی علیهم الجهاد الأکبر. فقیل: یا رسول الله ما الجهاد الأکبر؟ قال:
جهاد النّفس. ترجمه «سکونی از حضرت ابی عبد الله الصادق، علیه السلام، حدیث کند که فرمود: همانا پیغمبر، صلّی الله علیه و آله، فرستاد لشکری را. پس چون که بر گشتند فرمود: «آفرین باد به گروهی که به جای آوردند جهاد کوچک را، و به جای ماند بر آنها جهاد بزرگ.» گفته شد ای پیغمبر خدا چیست جهاد بزرگ؟ فرمود: «جهاد نفس است.»
page 4]]]] شرح «السریّة» قطعة من الجیش. یقال: خیر السّرایا أربع مائة رجل.باقی الفاظ روایت معلوم است.
بدان که انسان اعجوبه ای است دارای دو نشئة و دو عالم: نشئه ظاهر ملکیه دنیویه که آن بدن او است، و نشئه باطنه غیبیه ملکوتیه که از عالم دیگر است. و نفس او، که از عالم غیب و ملکوت است، دارای مقامات و درجاتی است که به طریق کلّی گاهی تقسیم کرده اند آن را به هفت قسمت، و گاهی به چهار قسمت، و گاهی به سه قسمت، و گاهی به دو قسمت. و از برای هر یک از مقامات و درجات آن جنودی است رحمانی و عقلانی، که آن را جذب به ملکوت اعلی و دعوت به سعادت می کنند، و جنودی است شیطانی و جهلانی که آن را جذب به ملکوت سفلی و دعوت به شقاوت می کنند. و همیشه بین این دو لشکر جدال و نزاع است، و انسان میدان جنگ این دو طایفه است: اگر جنود رحمانی غالب شد، انسان از اهل سعادت و رحمت است و در سلک ملائکه منخرط، و در زمره انبیا و اولیا و صالحین محشور است، و اگر جنود شیطانی و لشکر جهل غالب آمد، انسان از اهل شقاوت و غضب است، و در زمره شیاطین و کفار و محرومین محشور است. و چون در این اوراق بنای تفصیل نیست، به بعضی مقامات نفس اشاره کرده و وجوه سعادت و شقاوت آن را اجمالا بیان نموده، کیفیت جهاد نفس را در آن مقام بیان می کنیم. إن شاء الله.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 5