ملحقات توضیح المسائل

مسائل متفرقه (بعضی از مسائل که در این زمان مورد حاجت است)

سفته

‏ ‏

مساله 2838ـ‏ سفته دو قسم است: اول: سفته حقیقی که شخص بدهکار در‏‎ ‎‏مقابل بدهی خود، سفته بدهد، دوم: سفته دوستانه که شخص به دیگری می دهد‏‎ ‎‏بدون آن که در مقابلش بدهکاری داشته باشد.‏

مساله 2839ـ‏ سفته حقیقی را اگر کسی از بدهکار بگیرد که با دیگری معامله‏‎ ‎‏کند به مبلغی کمتر، حرام و باطل است.‏

مساله 2840ـ‏ سفته پول نیست، و معامله به خود آن واقع نمی شود بلکه پول،‏‎ ‎‏اسکناس است و معامله به آن واقع می شود و سفته، برات و قبض است، و چک های‏‎ ‎‏تضمینی که در ایران متداول است مثل اسکناس پول است و خرید و فروش نقدی و‏‎ ‎‏بدون مدت آن به زیاد و کم مانع ندارد.‏

مساله 2841ـ‏ کسی که سفته در دست او است اگر از طرف، پول قرض کند و‏‎ ‎‏سفته بدهد که در موعد، بیشتر از آنچه قرض نموده بگیرد، ربا و حرام است ولی‏‎ ‎‏اصل قرض صحیح است.‏

مساله 2842ـ‏ سفتۀ دوستانه را که شخص می دهد به دیگری که نزد ثالثی تنزیل‏‎ ‎‏کند و شخص ثالث، در موعد مقرر حق رجوع داشته باشد به صاحب سفته که‏‎ ‎‏شخص اول است به چند وجه می توان تصحیح نمود: اول، آن که این امر برگشت کند‏‎ ‎‏به این که شخص اول، وکیل نموده شخص دوم را که در ذمۀ او معامله کند با شخص‏

کتابرساله توضیح المسائلصفحه 459
‏سوم، و بفروشد به عهده او مقداری اسکناس را که همان مقدار سفته است به معادل‏‎ ‎‏همان مقدار و وکیل باشد شخص دوم پولی را که گرفته است به قرض بردارد، و‏‎ ‎‏شخص اول که قرض دهنده است در موعدی که قرار می دهند، برای مطالبۀ قرض به‏‎ ‎‏شخص دوم رجوع کند، بنابراین پس از معامله صاحب اول سفته که بدهکار نبود‏‎ ‎‏واقعاً، بدهکار می شود به شخص سوم، و پس از قرض نمودن شخص دوم، مقداری‏‎ ‎‏را که گرفته است از شخص سوم به صاحب اول سفته بدهکار می شود، بنابراین پس‏‎ ‎‏از معامله شخص ثالث در موعد مقرر می تواند به شخص اول، رجوع کند و طلب‏‎ ‎‏خود را بگیرد و شخص اول پس از قرض می تواند رجوع کند به شخص دوم در موعد‏‎ ‎‏مقرر و طلب خود را بگیرد و اگر متعارف در این سفته ها آن است که اگر شخص اول،‏‎ ‎‏طلب را نداد شخص ثالث به شخص ثانی می تواند رجوع کند، با توجه به این امر‏‎ ‎‏شرط ضمنی است و می تواند رجوع کند.‏

‏وجه دوم، آن که دادن سفته دوستانه را به شخص دوم که با شخص ثالث معامله‏‎ ‎‏کند و شخص سوم هم حق داشته باشد رجوع کند به دومی موجب دو امر است. یکی‏‎ ‎‏آن که بواسطۀ دادن سفته، گیرنده صاحب اعتبار می شود نزد سومی، از این جهت با‏‎ ‎‏خود او معامله می کند، و شخص دوم بدهکار می شود به شخص سوم دوم: آن که‏‎ ‎‏بواسطۀ معهود بودن در نزد این اشخاص شخص اول ملتزم می باشد که مقدار معلوم‏‎ ‎‏را اگر شخص دوم ندهد، او بدهد، بنابراین پس از معامله، شخص ثالث در موعد‏‎ ‎‏می تواند رجوع کند به شخص دوم و اگر او نداد رجوع کند به شخص اول، و شخص‏‎ ‎‏اول اگر پرداخت، رجوع کند به شخص دوم، و چون این امور معهود است،‏‎ ‎‏قراردادهای ضمنی است و مانع ندارد، و بعض وجوه دیگر نیز برای صحت هست.‏

مساله 2843ـ‏ چون متعارف است در معاملات بانکی و تجاری که هر کس‏‎ ‎‏امضاء او در سفته باشد، حق رجوع به او هست اگر سفته دهنده بدهکاری خود را‏‎ ‎‏ندهد، بنابراین قرارداد ضمنی بر این امر است در ضمن معامله، و لازم است مراعات‏‎ ‎‏آن، لکن اگر طرف معامله اطلاع بر این معهودیت نداشته باشد نمی شود به او رجوع‏‎ ‎‏کرد.‏


کتابرساله توضیح المسائلصفحه 460
مساله 2844ـ‏ اگر برای تاخیر بدهکاری، طلبکار چه بانکها یا غیر آنها چیزی از‏‎ ‎‏بدهکار بگیرد حرام است، اگرچه بدهکار راضی به آن شود.‏

مساله 2845ـ‏ در مثل اسکناس و دینار کاغذی و سایر پولهای کاغذی مثل دلار‏‎ ‎‏و لیرۀ ترکی، ربای غیرقرضی تحقق پیدا نمی کند، و جایز است معاوضه نقدی بعض‏‎ ‎‏آنها را با بعض به زیاده و کم، و در معاوضه نسیه بعض آنها را با بعض به زیاده و کم،‏‎ ‎‏در صورتی بی اشکال است که زیاده و کم به حساب مدت نسیه نباشد، و امّا ربای‏‎ ‎‏قرضی در تمام آنها تحقق پیدا می کند، و جایز نیست قرض دادن ده دینار به دوازده‏‎ ‎‏دینار.‏

‏ ‏

سرقفلی

‏ ‏

مساله 2846ـ‏ کسانی که خانه یا دکان یا غیر آنها را از صاحبانش اجاره می کنند،‏‎ ‎‏مدت اجاره که به سر رسید حرام است بدون اذن صاحب محل در آن جا اقامت کنند،‏‎ ‎‏و باید محل را فوراً با عدم رضایت صاحبش تخلیه کنند، و اگر نکنند غاصب و ضامن‏‎ ‎‏محل، و ضامن مثل مال الاجارۀ آن هستند و برای آنها به هیچ وجه حقی شرعاً نیست،‏‎ ‎‏چه مدت اجاره آنها کوتاه باشد یا طولانی، و چه بودن آنها در مدت اجاره موجب‏‎ ‎‏زیادت ارزش محل شده باشد یا نه، و چه بیرون رفتن از محل، موجب نقص در‏‎ ‎‏تجارتشان باشد یا نه.‏

مساله 2847ـ‏ اگر کسی از مستاجر سابق که مدت اجاره اش گذشته است، آن‏‎ ‎‏محل را اجاره کند، اجاره اش صحیح نیست. مگر به اجازۀ صاحب محل، و توقفش در‏‎ ‎‏محل حرام و غصب است، و اگر به محل خسارت وارد شود یا تلف شود، موجب‏‎ ‎‏ضمان است برای این شخص، و مادامی که توقف نموده است، باید مثل مال الاجاره‏‎ ‎‏را به صاحب محل بپردازد.‏

مساله 2848ـ‏ اگر شخص غاصب که مستاجر سابق است، چیزی به عنوان‏‎ ‎‏سرقفلی از شخصی که محل را به او اجاره داده است بگیرد، حرام است، و اگر آنچه‏‎ ‎‏را که گرفته است تلف کند یا به حادثه ای تلف شود ضامن دهنده است.‏

مساله 2849ـ‏ اگر محلی را اجاره کند در مدتی، و حق داشته باشد که به غیر‏

کتابرساله توضیح المسائلصفحه 461
‏اجاره دهد در بین مدت، و اجاره محل ترقی کند، می تواند آن محل را اجاره دهد به‏‎ ‎‏همان مقدار که اجاره کرده است، و مقداری هم بعنوان سرقفلی از آن شخص بگیرد‏‎ ‎‏که به او اجاره دهد، مثلاً اگر دکانی را اجاره نموده ده سال به ماهی ده تومان، و پس از‏‎ ‎‏مدتی اجارۀ محل افزایش پیدا کرد به ماهی صد تومان، در صورتی که حق اجاره‏‎ ‎‏داشته باشد می تواند آنجا را در مابقی مدت اجاره دهد به ماهی ده تومان، و یک‏‎ ‎‏هزار تومان مثلاً به رضایت طرفین از آن شخص بگیرد که محل را به او اجاره دهد.‏

مساله 2850ـ‏ اگر محلی را اجاره کند از صاحبش و شرط کند بر او که مدت‏‎ ‎‏بیست سال مثلاً قیمت اجاره را بالا نبرد و شرط کند که اگر محل مذکور را به غیر‏‎ ‎‏تحویل داد، صاحب محل با شخص ثالث نیز همین نحو عمل کند، و اگر ثالث به‏‎ ‎‏دیگری تحویل داد، نیز همین نحو عمل کند و اجاره را بالا نبرد، جایز است از برای‏‎ ‎‏مستاجر که محل را به دیگری تحویل دهد و مقداری سرقفلی از او بگیرد که محل را‏‎ ‎‏به او تحویل دهد، و سرقفلی به این نحو حلال است و دومی به سومی و سومی به‏‎ ‎‏چهارمی نیز می تواند به حسب قرار تحویل دهد و از او به این عنوان سرقفلی بگیرد.‏

مساله 2851ـ‏ اگر مستاجر بر موجر شرط کند در ضمن عقد اجاره که‏‎ ‎‏مال الاجاره را تا مدتی، زیاد نکند، و حق اخراج او را از محل نداشته باشد، و حق‏‎ ‎‏داشته باشد به مقداری که اجاره نموده در سال های بعد از او اجاره نماید، و بر موجر‏‎ ‎‏لازم باشد که اجاره به او بدهد، می تواند مبلغی از او بگیرد یا از غیر او، برای اسقاط‏‎ ‎‏حق خود یا برای تخلیه محل، و این گونه سرقفلی حلال است.‏

مساله 2852ـ‏ مالک می تواند هر مقداری بخواهد به عنوان سرقفلی از شخص‏‎ ‎‏بگیرد که محل را به او اجاره دهد، و اگر مستاجر حق اجاره به غیر داشته باشد‏‎ ‎‏می تواند از او مقداری بگیرد که اجاره به او بدهد، و این نحو سرقفلی مانع ندارد.‏

‏ ‏

معاملات بانکی

‏ ‏

مساله 2853ـ‏ آنچه اشخاص از بانکها می گیرند به عنوان معاملۀ قرض یا غیر‏‎ ‎‏قرض، در صورتی که معامله به وجه شرعی انجام بگیرد حلال است و مانع ندارد،‏‎ ‎‏اگرچه بداند که در بانکها پولهای حرامی است و احتمال بدهد پولی را که گرفته است‏

کتابرساله توضیح المسائلصفحه 462
‏از حرام است، ولی اگر بداند پولی را که گرفته است حرام است، یا بعض از آن حرام‏‎ ‎‏است، تصرف درآن جایز نیست، و باید با اذن فقیه معامله مجهول المالک با آن بکند‏‎ ‎‏اگر مالک آن را نتواند پیدا کند، و در این مساله فرقی میان بانکهای خارجی و داخلی و‏‎ ‎‏دولتی و غیردولتی نیست.‏

مساله 2854ـ‏ سپرده های در بانک اگر به عنوان قرض باشد و نفعی در آن قرار‏‎ ‎‏نشود، اشکال ندارد، و جایز است از برای بانکها که در آن تصرّف کنند، و اگر نفع،‏‎ ‎‏قرارداد شود، قرارداد نفع حرام و باطل است ولی اصل قرض صحیح است و بانکها‏‎ ‎‏می توانند در آنچه می گیرند تصرف کنند.‏

مساله 2855ـ‏ فرقی نیست در قرار نفع که موجب رباست بین آنها که صریحاً‏‎ ‎‏قرارداد شود یا بنای طرفین در حال قرض به گرفتن نفع باشد پس اگر قانون بانک آن‏‎ ‎‏باشد که به قرضهایی که می گیرد سود بدهد، و قرض مبنی بر این قانون باشد حرام‏‎ ‎‏است.‏

مساله 2856ـ‏ اگر در موردی قرض، بدون قرار نفع باشد نه به طور صراحت و نه‏‎ ‎‏به غیر آن، قرض صحیح است، و اگر چیزی بدون قرار، به قرض دهنده بدهند حلال‏‎ ‎‏است.‏

مساله 2857ـ‏ سپرده های در بانک که به عنوان ودیعه و امانت است اگر مالک‏‎ ‎‏اذن ندهد که بانک در آنها تصرف کند، جایز نیست تصرف، و اگر تصرف کند، ضامن‏‎ ‎‏است و اگر اذن بدهد یا راضی باشد، جایز است و اگر بانک چیزی بدهد یا بگیرد به‏‎ ‎‏رضایت، حلال است، مگر رضای به تصرف برگردد حقیقتاً به قرض، یعنی تملک به‏‎ ‎‏ضمان، در این صورت اگر چیزی با قرار بدهد، حرام است و ودیعه بانکی ظاهراً از‏‎ ‎‏این قبیل است اگرچه به اسم ودیعه باشد.‏

مساله 2858ـ‏ جایزه هایی که بانکها یا غیر آنها برای تشویق قرض دهنده‏‎ ‎‏می دهند، یا موسسات دیگر برای تشویق خریدار و مشتری می دهند با قرعه کشی،‏‎ ‎‏حلال است و چیزهایی که فروشنده ها در جوف جنسهای خود می گذارند برای‏‎ ‎‏جلب مشتری، و زیاد شدن خریدار، مثل سکه طلا در قوطی روغن، حلال است و‏‎ ‎‏اشکال ندارد.‏


کتابرساله توضیح المسائلصفحه 463
مساله 2859ـ‏ حواله های بانکی یا تجاری که به آنها صرف برات گفته می شود‏‎ ‎‏مانع ندارد، پس اگر بانک یا تاجر پولی از کسی در محلی بگیرد و حواله بدهد که از‏‎ ‎‏بانک یا طرفش در محل دیگر این شخص آن پول را بگیرد و در مقابل این حواله از‏‎ ‎‏دهنده چیزی بگیرد مانع ندارد و حلال است، مثلاً اگر هزار تومان در تهران به بانک‏‎ ‎‏بدهد و بانک حواله بدهد که شعبۀ اصفهان هزار تومان را به این شخص بپردازد. و در‏‎ ‎‏مقابل این حواله بانک تهران ده تومان بگیرد، اشکال ندارد، و اگر هزار تومان بگیرد و‏‎ ‎‏حواله بدهد نهصد و پنجاه تومان از محل دیگر بگیرد اشکال ندارد، چه آن پول را که‏‎ ‎‏بانک می گیرد به عنوان قرض بگیرد یا عنوان دیگر و در فرض مذکور اگر زیادی را به‏‎ ‎‏عنوان حق العمل بگیرد اشکال ندارد.‏

مساله 2860ـ‏ اگر بانک یا موسسۀ دیگر پولی به شخص بدهد و حواله کند که‏‎ ‎‏این شخص پول را در محل دیگر به شعبه بانک یا طرف خود بپردازد پس اگر مقداری‏‎ ‎‏به عنوان حق زحمت بگیرد اشکال ندارد، و همین طور اگر به عنوان فروش اسکناس‏‎ ‎‏به زیادتر باشد، مانع ندارد، و اگر قرض بدهد و قرار نفع بگذارد، حرام است، اگرچه‏‎ ‎‏قرار نفع صریح نباشد و قرض منبی بر آن باشد، ولی اصل قرض صحیح است.‏

مساله 2861ـ‏ بانکهای رهنی و غیر آنها اگر قرض بدهند با قرار نفع، و چیزی را‏‎ ‎‏رهن بگیرند که درسر موعد اگر بدهکار بدهی خود را نپرداخت بفروشند، ومال خود‏‎ ‎‏را بردارند، این قرض با قرار نفع حرام است و قرار نفع باطل است، ولی اصل قرض و‏‎ ‎‏رهن و وکالت در فروش صحیح است، و جایز است برای بانک آن را بفروشد و اگر‏‎ ‎‏کسی آن را بخرد مالک می شود، و اگر قرار نفع نباشد وحق الزحمه بگیرد، و در مقابل‏‎ ‎‏قرض رهن بگیرد، مانع ندارد وبا مقررات شرعیه فروش رهن وخرید آن مانع ندارد.‏

‏ ‏

بیمه

‏ ‏

مساله 2862ـ‏ بیمه قرار و عقدی است بین بیمه کننده و موسسه یا شرکت یا‏‎ ‎‏شخص که بیمه را می پذیرد، و این عقد مثل سایر عقدها محتاج به ایجاب و قبول‏‎ ‎‏است، و شرایطی که در موجب و قابل و عقد در سایر عقود، معتبر است در این عقد‏‎ ‎‏نیز معتبر است، و می توان این عقد را با هر لغتی و زبانی اجرا کرد.‏


کتابرساله توضیح المسائلصفحه 464
مساله 2863ـ‏ در بیمه علاوه بر شرایطی که در سایر عقود است از قبیل بلوغ و‏‎ ‎‏عقل و اختیار و غیر آنها، چند شرط معتبر است.‏

‏1ـ تعیین مورد بیمه که فلان شخص است یا فلان مغازه است یا فلان کشتی یا‏‎ ‎‏اتومبیل یا هواپیما است.‏

‏2ـ تعیین دو طرف عقد که اشخاص هستند، یا موسسات، یا شرکتها یا دولت.‏

‏3ـ تعیین مبلغی که باید بپردازند.‏

‏4ـ تعیین اقساطی که باید آن را بپردازند، و تعیین زمان اقساط.‏

‏5ـ تعیین زمان بیمه که از اول فلان ماه یا سال تا چند ماه یا چند سال.‏

‏6ـ تعیین خطرهایی که موجب خسارت می شود، مثل حریق یا غرق یا سرقت یا‏‎ ‎‏وفات یا مرض، و می توان کلیۀ آفاتی را که موجب خسارت می شود، قرار دهند.‏

مساله 2864ـ‏ لازم نیست در قرار بیمه میزان خسارت تعیین شود پس اگر قرار‏‎ ‎‏بگذارند که هر مقدار خسارت وارد شد، جبران کنند صحیح است.‏

مساله 2865ـ‏ صورت عقد بیمه چند نحو است: یکی آن که بیمه کننده بگوید به‏‎ ‎‏عهدۀ من فلان مقدار که در فلان زمان ماهی فلان مقدار بدهم، در مقابل آن که‏‎ ‎‏خسارتی که به مغازۀ من مثلاً از ناحیۀ حریق یا دزدی وارد شد، جبران نمایی، و طرف‏‎ ‎‏قبول کند، یا طرف بگوید بر عهدۀ من خسارتی که به موسسه شما وارد می شود از‏‎ ‎‏ناحیۀ حریق یا دزدی مثلاً در مقابل آن که فلان مقدار بدهی، و باید تمام قیودی که در‏‎ ‎‏مسالۀ سابق ذکر شد، معلوم شود و قرارداد شود.‏

مساله 2866ـ‏ ظاهراً تمام اقسام بیمه صحیح باشد، با به کار بردن شرایطی که ذکر‏‎ ‎‏شد، چه بیمۀ عمر باشد، یا بیمۀ کالاهای تجارتی، یا عمارات یا کشتیها و هواپیماها، و‏‎ ‎‏یا بیمه کارمندان دولت یا موسسات یا بیمۀ اهل یک قریه یا شهر، و بیمه عقد مستقلی‏‎ ‎‏است و می توان به عنوان بعض عقود دیگر از قبیل صلح آن را اجرا کرد.‏

‏ ‏

بخت آزمایی

‏ ‏

مساله 2867ـ‏ بلیطهای بخت آزمایی که متعارف شده است می فروشند به مبلغ‏‎ ‎‏معینی، پس از آن با قرعه کشی به اشخاصی که قرعه به نام آنها بیرون بیاید مبلغ معینی‏‎ ‎‏می دهند، خرید و فروش آنها جایز نیست و باطل است، و پولی را که در مقابل بلیط‏

کتابرساله توضیح المسائلصفحه 465
‏می گیرند، حرام است، و گیرنده ضامن است، و مبلغی را که از قرعه کشی به دست‏‎ ‎‏می آید، حرام است، و شخص گیرنده ضامن صاحبان واقعی آن مبلغ است.‏

مساله 2868ـ‏ فرقی نیست در حرام بودن پول بلیط بین آن که بلیط را بخرند یا‏‎ ‎‏بلیط را بگیرند و پولی بدهند به امید آن که قرعه به اسم آنها بیرون بیاید در هر دو‏‎ ‎‏صورت پول بلیط حرام، و پولی که به قرعه دست می آید حرام و موجب ضمان است.‏

مساله 2869ـ‏ اخیراً اسم بلیط بخت آزمایی را عوض کرده اند و به اسم اعانه ملی‏‎ ‎‏بلیط را می دهند ولی عمل، همان عمل است، و چون بلیط بخت آزمایی مورد اشکال‏‎ ‎‏بوده است، و جمعی از خرید آن خودداری می نمودند، سودجویان اسم را برای‏‎ ‎‏اغفال این دسته عوض نموده، لکن در عمل فرقی ندارد، و در این صورت با تغییر‏‎ ‎‏اسم حلال نمی شود، و پول بلیط و پول قرعه حرام و موجب ضمان است.‏

مساله 2870ـ‏ اگر فرضاً یک شرکت یا موسسه پیدا شود و برای اعانت به‏‎ ‎‏موسسات خیریه از قبیل بیمارستان یا مدارس اسلامی بلیطهایی منتشر کند، و مردم‏‎ ‎‏هم برای اعانت این موسسات مبلغی بدهند، و آن شرکت از مال خودش یا وجوهی‏‎ ‎‏که از انتشار بلیط به دست می آید، با اجازۀ تمام پول دهندگان مبلغی به اشخاصی که‏‎ ‎‏قرعه به نام آنها بیرون می آید بدهد مانع ندارد، لکن این مجرد فرض است، و‏‎ ‎‏بلیطهایی که اکنون فروخته می شود، و قرعه کشی هایی که اکنون عمل می شود، به این‏‎ ‎‏نحو نیست، و پول بلیط و قرعه حرام است.‏

مساله 2871ـ‏ پول بلیطهایی که به دست شرکتها می آید، و پول قرعه کشی ها که‏‎ ‎‏به دست اشخاص می آید مجهول المالک است، و اگر می توانند صاحبان آنها را پیدا‏‎ ‎‏کنند، باید به صاحبانش رد کنند، و اگر نمی شود باید از طرف صاحبان آنها صدقه‏‎ ‎‏بدهند، و احتیاط لازم آن است که از مجتهد جامع الشرایط اجازه بگیرند و صدقه‏‎ ‎‏بدهند.‏

مساله 2872ـ‏ اگر آن کسی که پول به دستش می آید فقیر باشد نمی تواند خودش‏‎ ‎‏به عنوان صدقه، از صاحبش بردارد، بلکه باید به فقیر بدهد بنابر احتیاط لازم، بلکه‏‎ ‎‏خالی از قوت نیست.‏

مساله 2873ـ‏ اگر مال زیادی به دست آورد از قرعه کشی و با فقیری قرار گذارد‏‎ ‎‏که به او صدقه بدهد و فقیر مقداری بردارد و باقی را به او رد کند بخواهد با این حیله‏

کتابرساله توضیح المسائلصفحه 466
‏حلال کند، جایز نیست و حلال نمی شود، لکن اگر بدون شرط و قید به فقیر داد، و‏‎ ‎‏فقیر مقداری که مناسب حالش هست به او رد کند با رضایت اشکال ندارد.‏

‏ ‏

تَلقیح

‏ ‏

مساله 2874ـ‏ وارد نمودن منی مرد را در رحم زوجۀ او با آلاتی مثل آب دزدک،‏‎ ‎‏اشکال ندارد، لکن باید از مقدمات حرام احتراز نمایند، پس اگر مرد با رضایت زن،‏‎ ‎‏این عمل را خودش انجام دهد، و منی خود را به وجه حلالی به دست بیاورد مانع‏‎ ‎‏ندارد.‏

مساله 2875ـ‏ اگر منی مرد را در رحم زنش وارد نمودند چه به وجه حلال یا‏‎ ‎‏حرام و از آن، بچه تولید شد، اشکالی نیست که بچه مال مرد و زن است، و همۀ‏‎ ‎‏احکام فرزند را دارد.‏

مساله 2876ـ‏ جایز نیست داخل نمودن منی اجنبی را در رحم زن اجنبیه، چه با‏‎ ‎‏اجازۀ زن باشد یا نه، و چه شوهر داشته باشد یا نه، و چه با اجازه شوهر باشد یا‏‎ ‎‏نباشد.‏

مساله 2877ـ‏ اگر منی مردی را داخل رحم زن اجنبیه نمودند و معلوم شد بچه‏‎ ‎‏از آن منی است، پس اگر این عمل به طور شبهه بوده مثل آن که گمان می کرد زن‏‎ ‎‏خودش هست، و زن نیز گمان می کرد منی شوهر هست، و بعد از عمل معلوم شد از‏‎ ‎‏شوهر نیست، اشکالی نیست که بچه شرعاً از این مرد و زن است، و تمام احکام‏‎ ‎‏فرزندی را دارد، و لکن اگر از روی علم و عمد باشد، محل اشکال است، و باید‏‎ ‎‏احتیاط در جمیع مسائل مراعات شود، لکن اشکالی نیست که اگر این بچه دختر‏‎ ‎‏باشد، پدر نمی تواند او را به زنی بگیرد، و اگر پسر باشد نمی تواند مادرش را بگیرد،‏‎ ‎‏و نمی تواند دختر به محارمش اگر به عقد صحیح بود شوهر کند، و پسر محارمش را‏‎ ‎‏بگیرد، لکن باید در تمام مسائل دیگر احتیاط نماید.‏

‏ ‏

تشریح و پیوند

‏ ‏

مساله 2878ـ‏ مردۀ مسلمان را تشریح نمی توان نمود، و اگر تشریح کنند حرام‏‎ ‎‏است، وبرای قطع سر او وقطع سایراعضای او دیه است که درکتاب «تحریرالوسیله»‏

کتابرساله توضیح المسائلصفحه 467
‏ذکر نموده ام، ولی تشریح مردۀ غیر مسلمان جایز است، و دیه ندارد، چه اهل ذمه‏‎ ‎‏باشد یا نباشد.‏

مساله 2879ـ‏ اگر ممکن باشد تشریح غیرمسلمان، جایز نیست تشریح مسلمان،‏‎ ‎‏برای یاد گرفتن مطالب طبی اگرچه متوقف باشد حفظ جان مسلمانی یا عده ای از‏‎ ‎‏مسلمانان بر تشریح، و اگر با امکان تشریح غیرمسلمان تشریح مسلمان کنند معصیت‏‎ ‎‏کار، و بر آنها دیه است.‏

مساله 2880ـ‏ اگر توقف داشته باشد حفظ جان مسلمانی یا عده ای از مسلمانان‏‎ ‎‏بر تشریح، و امکان نداشته باشد تشریح غیر مسلمان، جایز است تشریح مسلمان، و‏‎ ‎‏اما برای یادگرفتن بدون آنکه زندگی مسلمانی موقوف برآن باشد، جایز نیست و‏‎ ‎‏موجب دیه است.‏

مساله 2881ـ‏ در موردی که حفظ جان مسلمانان موقوف بر تشریح مسلمان‏‎ ‎‏است بعید نیست دیه نداشته باشد گرچه احتیاط در دیه است.‏

مساله 2882ـ‏ اگر حفظ جان مسلمانی موقوف باشد بر پیوند عضوی از اعضای‏‎ ‎‏میت مسلمانی، جایز است قطع آن عضو، و پیوند آن، و بعید نیست دیه داشته باشد،‏‎ ‎‏و آیا دیه بر قطع کننده است یا بر مریض، محل اشکال است، لکن می تواند طبیب با‏‎ ‎‏مریض قرار دهد که او دیه را بدهد و اگر حفظ عضوی از مسلمان موقوف باشد بر‏‎ ‎‏قطع عضو میت، در این صورت بعید نیست جایز نباشد و اگر قطع کند دیه دارد، لکن‏‎ ‎‏اگر میت در حال زندگی اجازه داد ظاهراً دیه ندارد، لکن جواز شرعی آن، محل‏‎ ‎‏اشکال است و اگر خود او اجازه نداد، اولیای او بعد از مرگش نمی توانند اجازه بدهند‏‎ ‎‏و دیه از قطع کننده ساقط نمی شود، و معصیت کار است.‏

مساله 2883ـ‏ قطع عضو میت غیرمسلمان برای پیوند، حرام نیست و دیه ندارد،‏‎ ‎‏لکن اگر پیوند کرد، اشکال واقع می شود در نجاست آن و میته بودن آن برای نماز، اگر‏‎ ‎‏میته انسانی در نماز اشکال داشته باشد، بنابراین اشکال در میته مسلمان نیز هست، و‏‎ ‎‏اشکال نجاست اگر قبل از غسل قطع نمایند نیز هست، لکن می توان گفت که اگر‏‎ ‎‏عضو میت پس از پیوند، حیات پیدا کند، از عضویت میت می افتد و به عضویت زنده‏‎ ‎‏در می آید. و نجس و میته نیست بلکه اگر عضو حیوان نجس العین نیز پیوند شود، و‏‎ ‎‏زنده به زندگی انسان شود از عضویت حیوان خارج و به عضویت انسان در می آید.‏


کتابرساله توضیح المسائلصفحه 468
مساله 2884ـ‏ اگر قطع عضو را بعد از مردن جایز دانستیم، بعید نیست که در‏‎ ‎‏حال حیات، فروش آن جایز باشد، و انسان بتواند اعضای خودش را بفروشد برای‏‎ ‎‏پیوند، در مواردی که قطع جایز است، بلکه جواز فروش تمام جسم را برای تشریح‏‎ ‎‏در موردی که جایز است، خیلی بعید نیست. اگرچه بی اشکال نیست لکن گرفتن‏‎ ‎‏مبلغی برای اجازه دادن در مورد جواز مانع ندارد.‏

مساله 2885ـ‏ انتفاع بردن به خون در غیر خوردن و فروختن آن برای انتفاع‏‎ ‎‏حلال، جایز است پس آنچه اکنون متعارف است که خون را می فروشند برای استفاده‏‎ ‎‏مریضها و مجروحین مانع ندارد. و بهتر آن است که مصالحه کنند یا آن که پول را در‏‎ ‎‏مقابل حق اختصاص یا در ازای اجازه خون گرفتن بگیرند که خالی از اشکال و احوط‏‎ ‎‏است. بلکه این احتیاط حتی الامکان ترک نشود. لکن اگر گرفتن خون، برای صاحب‏‎ ‎‏آن ضرر داشته باشد، اشکال دارد. خصوصاً اگر ضرر فاحش و زیاد باشد.‏

مساله 2886ـ‏ جایز است خون بدن انسانی را به بدن دیگری با آلات دیگری‏‎ ‎‏منتقل کنند و وزن آن با مقیاسهایی که دارند تعیین کنند، و ثمن آن را بگیرند و با‏‎ ‎‏جهالت به وزن جایز است به طور مصالحه انتقال دهند. و احوط آن است که پول را‏‎ ‎‏در مقابل اجازه نقل بگیرند، و این احتیاط چنانچه گذشت حتی الامکان ترک نشود.‏

‏ ‏

خاتمه

‏ ‏

مساله 2887ـ‏ گوسفند یا حیوانات دیگر را اگر ذبح کنند با کارخانه ها و‏‎ ‎‏مکینه هایی که اخیراًدر بعض بلاد متعارف شده است، حرام و نجس و مردار است، و‏‎ ‎‏فروش و خرید آنها جایز نیست، و فروشنده ضامن پول خریدار است چه کلید برق را‏‎ ‎‏مسلمان بزند و تسمیه بگوید و رو به قبله باشد و از حلقوم ببرد یا نه چه برسد به آن‏‎ ‎‏که این امور نیز مراعات نشود، ولی گوشتهایی که در بازار مسلمانان فروش می رود و‏‎ ‎‏احتمال داده می شود که به طور شرعی ذبح شده باشد، حلال و خرید و فروش آن‏‎ ‎‏جایز است.‏

مساله 2888ـ‏ گوشتها یا مرغهای سربریده ای که از بلاد کفر می آورند، محکوم‏‎ ‎‏به نجاست و حرمت و مردار بودن است، مگر آن که ثابت شود ذبح شرعی آنها.‏


کتابرساله توضیح المسائلصفحه 469
مساله 2889ـ‏ رادیو و تلویزیون دارای منافع حلال عقلایی و منافع حرام است‏‎ ‎‏از نظر اسلام و جایز است انتفاع بردن از آنها به نحو حلال، از قبیل اخبار و مواعظ از‏‎ ‎‏رادیو و نشان دادن چیزهای حلال برای تعلیم و تربیت صحیح، یا نشان دادن کالاها و‏‎ ‎‏عجایب خلقت از بر و بحر از تلویزیون و اما چیزهای حرام از قبیل پخش غنا و‏‎ ‎‏موسیقی مطرب و اشاعۀ منکرات از قبیل پخش قوانین خلاف اسلام و مدح خائن و‏‎ ‎‏ظالم، و ترویج باطل، و ارائه چیزهایی که اخلاق جامعه را فاسد و عقاید آنها را‏‎ ‎‏متزلزل می کند، حرام و معصیت است.‏

مساله 2890ـ‏ در جایی که استعمال این آلات در وجه حرام شایع و رایج است‏‎ ‎‏بطوری که استعمال حلال آن تقریباً غیر مقصود باشد اجازه نمی دهم فروش و خرید‏‎ ‎‏آنها را مگر برای اشخاصی که هیچ استعمال غیر مشروع با آنها نکنند و نگذارند‏‎ ‎‏دیگری هم استعمال غیرمشروع کند.‏

مساله 2891ـ‏ اگر کسی بخواهد پولی قرض کند و ربا بدهد یا قرض بدهد و ربا‏‎ ‎‏بگیرد و به یکی از راههایی که در بعض رساله های عملیه ذکر شده بخواهد از ربا فرار‏‎ ‎‏کند جایز نیست، و زیاده ای که می گیرد بر او حلال نمی شود، پس ربای قرضی به‏‎ ‎‏وجهی از وجوه حلال نیست.‏

مساله 2892ـ‏ قرضی که در آن قرار رباست صحیح است، لکن شرط و قرار‏‎ ‎‏باطل می باشد، و شرط زیاده علاوه بر بطلانش، نیز حرام است.‏

مساله 2893ـ‏ کسانی که می خواهند از بانکها یا غیر آنها قرض بگیرند و دهنده‏‎ ‎‏بدون ربا قرض نمی دهد، جایز است اصل قرض را قبول کنند، و شرط را در واقع و به‏‎ ‎‏طور جد قبول نکنند، و در این صورت اگر اظهار قبول کنند بدون جد و قصد حقیقی،‏‎ ‎‏این قرار صوری حرام نیست، بنابراین اصل قرض صحیح است و شرط باطل، و‏‎ ‎‏مرتکب حرام هم نشده اند.‏

مساله 2894ـ‏ اگر پولی به بانک یا غیر آن بدهند و بانک به آنها ربا بدهد جایز‏‎ ‎‏نیست بگیرند، اگرچه قرار هم نگذاشته باشند، ولی اگر قرض گیرنده مجاناً چیزی‏‎ ‎‏بدهد حرام نیست، و جائز است گرفتن آن.‏

مساله 2895ـ‏ در بیع مثل به مثل اگر قیمتها با هم اختلاف داشته باشد و‏

کتابرساله توضیح المسائلصفحه 470
‏بخواهند از بیع مثل به مثل فرار کنند ـ نه از زیادی ـ جایز است حیله، مثلاً اگر یک‏‎ ‎‏کیلو گندم خوب به دو کیلو گندم بد ارزش دارد و می خواهند یک کیلو خوب بدهند،‏‎ ‎‏و دو کیلو بد بگیرند در این مورد اگر چیزی ضمیمه کنند که از بیع مثل به مثل فرار‏‎ ‎‏کنند جایز است.‏

مساله 2896ـ‏ اگر بخواهند مثل به مثل را مبادله کنند و ربا بگیرند با حیله جایز‏‎ ‎‏نیست. مثلاً یک خروار گندم را که ارزش آن نصف دو خروار است اگر بخواهند‏‎ ‎‏مبادله کنند که یک خروار بدهند و بعد از شش ماه دو خروار بگیرند زیادی رباست و‏‎ ‎‏با ضم چیزی صحیح نمی شود، و علاوه بر آن که معامله حرام است باطل هم‏‎ ‎‏می باشد، و مثل باب قرض نیست که قرض صحیح باشد و شرط باطل، بلکه اصل‏‎ ‎‏معامله باطل است.‏

مساله 2897ـ‏ از مسالۀ قبل ظاهر شد که حیله در موردی است که بخواهند از‏‎ ‎‏معاملۀ مثل به مثل فرار کنند بدون آنکه زیادۀ قیمت و ربا در کار باشد و اما موردی که‏‎ ‎‏می خواهند ربا بگیرند حیله جایز نیست، و اگر در بعض رساله های عملیه این جانب‏‎ ‎‏چیزی برخلاف آن ذکر شده است صحیح نیست.‏

‎ ‎

کتابرساله توضیح المسائلصفحه 471