کتاب طهارت

مطهِرات (پاک کننده‏ ها: آب، زمین، آفتاب و ...)

مطهرات (پاک کننده ها)

‏مطهرات یازده چیز است:‏

اول: ‏آب است و با آن هر چیزی که نجس شده حتی آب (نجس) ـ همان طور که در‏‎ ‎‏احکام آب ها گذشت ـ پاک می شود. و کیفیت تطهیر آب نجس به وسیلۀ آب گذشت. ‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 140
‏و اما کیفیت تطهیر غیر آب به وسیلۀ آب، پس در باران به این صورت است که اگر بعد‏‎ ‎‏از برطرف شدن عین نجاست و بعد از خاک مالی ظرفی که سگ در آن ولوغ کرده (یعنی از‏‎ ‎‏آب و یا مایع داخل آن با کنار زبانش خورده) باران همه جای آن را فرا بگیرد کفایت‏‎ ‎‏می کند. و چنین است در کر و جاری، ولی (در آن دو) بنابر احتیاط (واجب) باید در‏‎ ‎‏چیزهایی که قابل فشردن می باشند با فشردن یا مالیدن و یا جمع کردن (چلاندن) و مانند‏‎ ‎‏این ها حتی مثل حرکت با فشار زیر آب، آب داخل آن بیرون آید. و فرقی بین اقسام‏‎ ‎‏نجاسات و انواع چیزهایی که نجس می شوند نیست، مگر در مورد ظرفی که سگ در آن‏‎ ‎‏ولوغ کرده و یا خوک از آن مایعی خورده و یا موش صحرایی در آن مرده باشد، که بنابر‏‎ ‎‏احتیاط (واجب) تطهیر چنین ظرفی در آب کر یا جاری باید مثل تطهیر آن با آب قلیل‏‎ ‎‏انجام شود، بلکه احوط اولی آن است که تطهیر هر ظرف نجسی (در کر و جاری) مثل‏‎ ‎‏تطهیر با آب قلیل باشد؛ اگرچه ارجح آن است که در کر یا جاری یک مرتبه شستن ظرف‏‎ ‎‏نجس کفایت می کند. اما غیر ظرف، چنانچه چیزی باشد که آب و نجاست در آن نفوذ‏‎ ‎‏نمی کند، بعد از رفع مانع ـ در صورت بودن آن ـ و بعد از برطرف کردن عین نجاست، به‏‎ ‎‏صرف فرو بردن آن در کر یا جاری پاک می شود و اگر چیزی باشد که آب در آن نفوذ‏‎ ‎‏می کند و قابل فشار دادن هم نیست مانند کوزه و چوب و صابون و مانند این ها، به مجرد‏‎ ‎‏آن که در کر یا جاری فرو برده شود، ظاهر آن پاک می شود و در صورتی که آب مطلق به‏‎ ‎‏باطن (مغز) این ها برسد به طوری که عرفاً گفته شود که باطن این ها با آب شسته شده،‏‎ ‎‏باطن آن ها (هم) پاک می شود، ولی نفوذ رطوبت به باطن آن ها کفایت نمی کند. و چنین‏‎ ‎‏چیزی (شسته شدن باطن آن ها) در نهایت اشکال است، بلکه ظاهر آن است که چنین‏‎ ‎‏چیزی تحقق پیدا نمی کند مگر به ندرت. و اگر در تحقق آن شک شود ـ به این ترتیب که‏‎ ‎‏ندانیم آب نفوذ نموده و یا آن که بعد از نفوذ، شستن تحقق پیدا کرده است ـ محکوم به‏‎ ‎‏بقای نجاست است. اما اگر یقین به نفوذ و شسته شدن پیدا شود، ولیکن در این که آب بر‏‎ ‎‏مطلق بودنش باقی مانده (یا مضاف شده) شک شود، حکم به پاک شدن آن می شود. و‏‎ ‎‏دربارۀ تطهیر با آب کر و جاری مسائل دیگری نیز هست که در ضمن مسائل آینده ذکر‏‎ ‎‏خواهد شد.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 141
‏اما کیفیت تطهیر با آب قلیل: چنانچه چیزی ـ غیر از ظرف ـ با بول نجس شده باشد،‏‎ ‎‏باید دو بار شسته شود و احتیاط (واجب) آن است که این دو بار شستن غیر از شستن برای‏‎ ‎‏برطرف نمودن بول باشد. و چیزی که با غیر بول نجس شده چنانچه ظرف نباشد، بعد از‏‎ ‎‏برطرف کردن نجاست، یک بار شستن در آن کفایت می کند. و نباید به آن شستنی که‏‎ ‎‏نجاست را برطرف می کند اکتفا نمود، البته اگر آب بعد از برطرف کردن نجاست، همچنان‏‎ ‎‏به صورت مستمر جریان داشته باشد کفایت می کند. و در تطهیر با آب قلیل، جدا شدن‏‎ ‎‏غساله (آبی که با آن شسته شده است) از آن چیز نجس، معتبر است، بنا بر این چیزهایی که‏‎ ‎‏_ مانند لباس ـ آب در آن ها نفوذ می کند و قابل فشار دادن هم هستند باید با فشار و مانند‏‎ ‎‏آن، غساله را از آن ها جدا نمود. و چیزهایی که آب در آن ها نفوذ نمی کند ـ اگرچه رطوبت‏‎ ‎‏نفوذ می نماید، مثل صابون و حبوبات ـ و قابل فشار دادن هم نیستند به مجرد این که آب‏‎ ‎‏روی آن ها ریخته شود ظاهر آن ها پاک می شود و نجس ماندن داخل آن ها ضرری‏‎ ‎‏نمی رساند و داخل آن ها به تبعیت از ظاهر، پاک نمی شود.‏

‏اما ظرف: چنانچه با ولوغ سگ (خوردن با کنار زبان) نجس شود، به این صورت که‏‎ ‎‏سگ از ظرف، آب یا چیز دیگری بخورد که بر آن ولوغ صدق نماید، باید سه مرتبه شسته‏‎ ‎‏شود که اوّلی آن ها با خاک ـ یعنی خاک مالی کردن ـ است و احتیاط (واجب) آن است که‏‎ ‎‏خاک پاک باشد. و چیزی حتی در وقت اضطرار جای خاک را نمی گیرد و در شستن با‏‎ ‎‏خاک، بنابر احتیاط (واجب) باید اولاً آن را با خاک خالص خاک مالی کرد سپس آن را بعد‏‎ ‎‏از ریختن مقدار کمی آب که آن را از خاک بودن خارج نکند، خاک مالی نمود. و احتیاط‏‎ ‎‏(واجب) آن است که دهان سگ با هر کیفیتی به ظرف خورده باشد، به ولوغ ملحق گردد؛‏‎ ‎‏مثل لیسیدن و مانند آن، و آشامیدن بدون ولوغ، و ریخته شدن آب دهان سگ در ظرف‏‎ ‎‏بدون ولوغ. و بنابر اقوی تماس سایر اعضای سگ با ظرف، ملحق به ولوغ نمی شود و البته‏‎ ‎‏احتیاط کردن خوب است.‏

مسأله 1 ـ ‏ظرفی که با ولوغ سگ نجس شده، چنانچه به علت تنگ بودن دهانه آن و یا‏‎ ‎‏جهات دیگر، خاک مالی کردن آن به طور معمول ممکن نیست، باید به هر نحوی که ممکن‏‎ ‎‏است آن را خاک مالی نمود ولو به این که (مقداری خاک داخل ظرف کرده و) پارچه ای را‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 142
‏سرچوبی بسته و داخل ظرف کرده و با شدت آن را تکان داده تا خاک مالی صدق کند. و‏‎ ‎‏تحقق یافتن خاک مالی به صرف داخل کردن خاک در ظرف و با شدت آن را تکان دادن‏‎ ‎‏مورد تأمل است. و اگر در تحقق خاک مالی شک کند محکوم به نجاست است. همان طور‏‎ ‎‏که اگر به هیچ وجه خاک مالی ممکن نشد به حالت نجاست باقی می ماند. و خاک مالی به‏‎ ‎‏وسیلۀ شستن آن با آب کثیر و جاری و باران ساقط نمی شود، و نیز چند بار شستن آن با‏‎ ‎‏آب کثیر و جاری احتیاطی است که نباید ترک شود، اما با آب باران احتیاجی به چند بار‏‎ ‎‏شستن نیست.‏

مسأله 2 ـ ‏اگر در ظرفی موش صحرایی مرده باشد یا خوک از آن آشامیده باشد باید‏‎ ‎‏هفت مرتبه شسته شود و خاک مالی واجب نیست، ولی در ظرفی که خوک از آن چیزی‏‎ ‎‏آشامیده خاک مالی کردن قبل از هفت مرتبه شستن احوط (استحبابی) است. و نیز سزاوار‏‎ ‎‏است ظرفی که موش خانگی در آن مرده و یا نبیذ، بلکه هر مست کننده ای با آن آشامیده‏‎ ‎‏شده و ظرفی که سگ با آن تماس پیدا کرده، هفت مرتبه شسته شود؛ گرچه این مقدار‏‎ ‎‏شستن واجب نیست و آنچه واجب است این است که مانند سایر نجاسات با آب قلیل سه‏‎ ‎‏مرتبه شسته شود.‏

مسأله 3 ـ ‏چگونگی تطهیر ظرف های کوچک و بزرگ ـ خواه سر آن ها تنگ باشد یا‏‎ ‎‏گشاد ـ با آب کثیر و جاری روشن است به این ترتیب که آن ها را به طوری در آب قرار‏‎ ‎‏می دهند که آب همه جای آن ها را فرا بگیرد و سزاوار است احتیاطاً سه مرتبه چنین کنند.‏‎ ‎‏اما تطهیر آن ها با آب قلیل به این صورت است که داخل آن ها مقداری آب بریزند و‏‎ ‎‏بگردانند تا آب به همه جای آن ها به صورتی برسد که شستن محقق شود، سپس آن را‏‎ ‎‏بیرون بریزند و این کار را سه مرتبه انجام دهند و احتیاط (واجب) آن است که بعد از‏‎ ‎‏ریختن آب در آن، آن را فوراً بگردانند و همین که آب به همه جای آن رسید آب را خالی‏‎ ‎‏کنند. این حکم ظرف های کوچک و بزرگی است که گرداندن آب در آن ها و خالی کردن‏‎ ‎‏آن ها ممکن باشد. و اما تطهیر ظرف های بزرگ ثابت و حوض ها و مانند آن ها به این‏‎ ‎‏صورت است که آب را طوری در آن بریزند که به همه جای آن برسد، سپس غساله را که‏‎ ‎‏مثلاً در وسط آن جمع شده است با بیرون ریختن و غیر آن، خارج سازند و فوری بیرون‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 143
‏آوردن آن که در بالا گفته شد در اینجا معتبر نیست. و احتیاط (واجب) آن است که در‏‎ ‎‏صورتی که بخواهند از همان وسیلۀ کشیدن غساله، مرتبۀ دیگر هم استفاده نمایند آن را‏‎ ‎‏تطهیر کنند. و قطره هایی که موقع بیرون ریختن آب، به داخل آن می افتد اشکالی ندارد؛‏‎ ‎‏اگرچه خلاف احتیاط است.‏

مسأله 4 ـ ‏اگر تنور نجس شود، با ریختن آب ـ از بالا به پایین ـ روی قسمتی که نجس‏‎ ‎‏شده پاک می شود و لازم نیست که سه بار باشد، بنا بر این در صورتی که با بول نجس شده‏‎ ‎‏باشد باید دو بار آب ریخته شود و در غیر بول یک بار کفایت می کند.‏

مسأله 5 ـ ‏اگر ظاهر برنج و ماش ومانند این ها نجس شود آن ها را در چیزی قرار داده‏‎ ‎‏در کر یا جاری فرو برده و بدین صورت، پاک می شوند. و همچنین با ریختن آب قلیل‏‎ ‎‏روی آن ها پاک می شوند. و اگر رطوبت نجس در آن ها نفوذ کرده باشد تطهیر آن ها با آب‏‎ ‎‏قلیل، و همچنین در کر و جاری ممکن نیست. البته تطهیر کوزه ای که از گل نجس ساخته‏‎ ‎‏شده بعید نیست که ممکن باشد؛ به این ترتیب که در آب کثیر یا جاری گذاشته شود تا‏‎ ‎‏حدی که آب در تمام آن نفوذ کند و (بعد از نفوذ آب در آن) خشک کردن لازم نیست. و‏‎ ‎‏در صورت شک در رسیدن آب به تمام اعماق کوزه ـ به طوری که صدق شستن کند ـ‏‎ ‎‏محکوم به بقای نجاست است.‏

مسأله 6 ـ ‏گوشتی که با آب نجس پخته شده، تطهیر آن با آب کثیر و قلیل ممکن است‏‎ ‎‏به شرط آن که آب روی آن ریخته شود و در آن به اندازه ای که آب نجس نفوذ کرده، نفوذ‏‎ ‎‏نماید و مطلق بودنش را از دست ندهد و غساله اش نیز خارج شود. و در صورت شک در‏‎ ‎‏نفوذ آب نجس به داخل آن، تطهیر ظاهر آن کفایت می کند.‏

مسأله 7 ـ ‏اگر بعد از شستن لباس نجس مقداری اشنان و مانند آن در لباس ببیند،‏‎ ‎‏چنانچه بداند که آن چیز مانع رسیدن آب به لباس نیست اشکالی ندارد، ولی کفایت نمودن‏‎ ‎‏احتمال (مانع نبودن) مشکل است، بلکه در حکم به پاک شدن اشنان باید علم پیدا کند که‏‎ ‎‏شسته شده است و بنابر احتیاط (واجب) احتمال کفایت نمی کند.‏

مسأله 8 ـ ‏اگر غذای نجسی را بخورد، آنچه که در لا به لای دندان ها مانده، به نجاستش‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 144
‏باقی است و با مراعات شرایط تطهیر، با مضمضه پاک می شود. اما اگر غذا پاک باشد ولی‏‎ ‎‏خون از دندان ها بیرون بیاید چنانچه به غذا نرسیده باشد ـ اگرچه آب دهان بعد از رسیدن‏‎ ‎‏به خون، به غذا برسد ـ پاک است و اگر خون به غذا رسیده باشد بنابر احتیاط (واجب)‏‎ ‎‏محکوم به نجاست است.‏

دوم: ‏زمین، که آن مقداری از قدم را که با زمین به واسطۀ راه رفتن روی زمین یا کشیده‏‎ ‎‏شدن به زمین تماس پیدا می کند، به طوری که اگر عین نجاست در آن باشد از بین می رود،‏‎ ‎‏پاک می کند و همچنین است آنچه که با آن، قدم پوشیده می شود، مثل کفش. و اگر فرضاً‏‎ ‎‏عین نجاست قبل از راه رفتن و کشیدن به زمین، از بین رفته باشد، مجرد تماس آن با زمین‏‎ ‎‏با اشکالی که دارد، در طهارت آن کفایت می کند، و در این صورت احتیاط (مستحب) آن‏‎ ‎‏است که کمترین مقداری که راه رفتن و کشیدن صدق نماید تحقق پیدا کند، چنان که‏‎ ‎‏احتیاط (واجب) آن است که پاک شدن منحصر به چیزی باشد که موقع راه رفتن روی‏‎ ‎‏زمین نجس، نجس شده باشد. و فرقی بین زمین خاکی و دارای ماسه و زمینی که اصلاً‏‎ ‎‏سنگی است یا با سنگ فرش شده، نیست و بنابر اقوی زمینی که با آجر و گچ فرش شده‏‎ ‎‏باشد به آن ها ملحق می شود، برخلاف زمینی که با قیر و یا با چوب فرش شده باشد. و بنابر‏‎ ‎‏اقوی باید زمین خشک و پاک باشد.‏

سوم: ‏آفتاب، که پاک کنندۀ زمین و بناهای غیر منقول و آنچه که به آن ها متصل است، از‏‎ ‎‏قبیل چوب ها و درها و آستانه ها و میخ هایی که ساختمان احتیاج به آن دارد و در ساختمان‏‎ ‎‏به کار رفته ـ نه هرچه که در دیوار باشد بنابر احتیاط (واجب) ـ و درخت ها و گیاهان و‏‎ ‎‏میوه ها و سبزی ها؛ اگرچه وقت چیدن آن ها رسیده باشد، و غیر این ها حتی ظرف های‏‎ ‎‏ثابت می باشد. و همچنین است کشتی و لیکن پاک کنندگی آفتاب نسبت به درختان و‏‎ ‎‏ما بعدش خالی از اشکال نیست؛ اگرچه خالی از قوت نیست. و در قایق و گاری و مانند‏‎ ‎‏آن، احتیاط ترک نشود. و بنابر اقوی حصیر و بوریا را پاک می کند. و در پاک شدن چیزهای‏‎ ‎‏نامبرده و غیر این ها با آفتاب معتبر است که بعد از زوال عین نجاست از آن ها آنچنان‏‎ ‎‏رطوبتی داشته باشند که به دست اثر بگذارد سپس خورشید آن را خشک کند و خشک‏‎ ‎‏شدنش مستند به تابش بدون واسطۀ آفتاب باشد، بلکه بعید نیست خشک شدن کامل آن ها‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 145
‏در اثر تابیدن بدون واسطۀ آفتاب، معتبر باشد. و در صورتی که خورشید به ظاهر چیزی‏‎ ‎‏بتابد و باطن آن به سبب تابیدن آفتاب بر ظاهر آن خشک شود و این باطن نجس بنابر‏‎ ‎‏احتیاط (واجب) به همان ظاهر نجس متصل باشد، باطن این چیز پاک می شود، بنا بر این‏‎ ‎‏اگر تنها باطن نجس باشد یا بین باطن و ظاهر آن، قسمت پاکی، فاصله بیندازد بنابر احتیاط‏‎ ‎‏(واجب) نجاست باطن باقی می ماند، بلکه خالی از قوت نیست. و اما اگر چند چیز به هم‏‎ ‎‏چسبیده باشند و آفتاب به بعضی از آن ها بدون واسطه بتابد، فقط همان چیزی که واسطه‏‎ ‎‏نداشته پاک می شود و بقیه که در اثر تابش آفتاب بر غیر آن ها خشک شده پاک نمی شوند.‏‎ ‎مسأله 9 ـ ‏اگر زمین و مانند آن خشک باشد و بخواهند آفتاب آن را تطهیر کند، باید‏‎ ‎‏آب پاک یا نجس که آن را مرطوب می کند روی آن بریزند تا آفتاب آن را خشک کرده و‏‎ ‎‏پاک شود.‏

مسأله 10 ـ ‏سنگریزه و خاک و گل و سنگ ها مادامی که روی زمین قرار گرفته و عرفاً‏‎ ‎‏جزء زمین محسوب می شوند، حکم زمین را دارند و اگر از زمین برداشته شوند یا از جزء‏‎ ‎‏زمین بودن خارج شوند حکم منقول را پیدا می کنند (با آفتاب پاک نمی شوند) و همچنین‏‎ ‎‏است ابزاری که مانند چوب ها و میخ ها در ساختمان به کار رفته حکم ساختمان را دارند و‏‎ ‎‏اگر از ساختمان جدا شوند حکم ساختمان را ندارند و اگر دو مرتبه در ساختمان به کار‏‎ ‎‏روند باز هم حکم ساختمان را پیدا می کنند و سایر چیزهای مشابه هم همین حکم‏‎ ‎‏را دارند.‏

چهارم: ‏استحالۀ جسمی به جسم دیگر، بنا بر این اگر آتش چیزی را ـ خواه نجس یا‏‎ ‎‏متنجس ـ به خاکستر یا دود یا بخار تبدیل کند پاک می گردد و همچنین است اگر به واسطۀ‏‎ ‎‏غیر آتش تبدیل به بخار یا دود یا خاکستر گردد، ولی اگر آتش چیزی را تبدیل به زغال یا‏‎ ‎‏سفال یا آجر یا گچ یا آهک نماید نجاست آن باقی است. و هر حیوانی که از نجس یا‏‎ ‎‏متنجس به وجود آمده ـ مانند کرمی که از مردار و مدفوع تولید می شود ـ پاک می باشد. و‏‎ ‎‏شراب در صورتی که به خودی خود یا با دستکاری مانند این که چیزی در آن بیندازند، به‏‎ ‎‏سرکه منقلب شود پاک می شود؛ چه آن جسم مستهلک شود و از بین برود یا نشود. البته اگر‏‎ ‎‏شراب بعد از ملاقات با نجاست دیگری سرکه شود، بنابر احتیاط (واجب) پاک نمی شود.‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 146

پنجم‏: رفتن (کم شدن) دو سوم آب انگور به وسیلۀ آتش یا خورشید در صورتی که‏‎ ‎‏توسط آن ها جوش بیاید، که کم شدن دو سوم آن ـ بنابر این که با جوش آمدن نجس شود ـ‏‎ ‎‏پاک کنندۀ ثلث باقی مانده است و قبلاً گذشت که بنابر اقوی (اصلاً نجس نبوده و) پاک‏‎ ‎‏می باشد، پس کم شدن دو سوم آن فقط در حلال شدن آن مؤثر است. ولی اگر خود به خود‏‎ ‎‏به جوش بیاید چنانچه احراز شود که با این جوش آمدن مست کننده شده است نجس‏‎ ‎‏می باشد و با کم شدن دو سوم آن، پاک نمی شود، بلکه باید منقلب به سرکه شود تا پاک‏‎ ‎‏گردد. و در صورتی که مسکر شدن آن مشکوک باشد، محکوم به طهارت است.‏

ششم:‏ انتقال، که باعث پاک شدن چیزی است که به چیز دیگری منتقل شود، در‏‎ ‎‏صورتی که بدان چیز دیگر منتسب شده و جزئی از آن به شمار آید مانند انتقال خون‏‎ ‎‏حیوانی که خون جهنده دارد (انسان) به حیوانی که خون جهنده ندارد (پشه). و همچنین‏‎ ‎‏است اگر نجسی غیر خون به چیزی غیر از حیوان مانند گیاه و غیره انتقال یابد. و اگر معلوم‏‎ ‎‏باشد که جزء آن نشده و یا در جزء شدنش ـ از جهت آن که در شکم حیوان طوری قرار‏‎ ‎‏نگرفته که به او انتساب پیدا کند، مثل خونی که زالو از انسان می مکد ـ شک شود، بر‏‎ ‎‏نجاست خود باقی است.‏

هفتم:‏ اسلام، که پاک کنندۀ جمیع اقسام کافر است حتی مردی که مرتد فطری است ـ در‏‎ ‎‏صورتی که توبه کند ـ تا چه رسد به زن. و به تبع کافر، فضولات متصل به او از قبیل مو و‏‎ ‎‏ناخن و آب دهان و اخلاط بینی و سینه و چرک زخمش و مانند این ها (هم) پاک می شود.‏‎ ‎هشتم:‏ تبعیت، که وقتی کافر اسلام آورد، فرزند او نیز به تبعیت از او پاک می شود، خواه‏‎ ‎‏این کافر پدر طفل باشد یا جدّش یا مادرش. ولی پاک شدن بچه (کافر) به تبع مسلمانی که او‏‎ ‎‏را اسیر کرده است و با آن طفل هیچ یک از پدرانش نباشد، مورد اشکال است، بلکه پاک‏‎ ‎‏نشدن او خالی از قوت نیست. و به تبع میّت (مسلمان) پس از آن که (به وسیلۀ غسل میّت)‏‎ ‎‏پاک شد، ابزار غسل او از قبیل پارچه ای که روی میّت قرار داده می شود و لباسی که با آن غسل‏‎ ‎‏داده شده، و دست غسال و پارچه ای که موقع غسل دادن میّت به دست پیچیده شده، پاک‏‎ ‎‏می شود. ولی پاک شدن سایر جاهای بدن غسال و لباسش، اشکال دارد و احتیاط (واجب)‏‎ ‎‏پاک نشدن آن ها است. بلکه بهتر آن است که غیر از دست غسال، در بقیه احتیاط شود.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 147
نهم:‏ برطرف شدن عین نجاست از بدن حیوان صامت (غیر انسان) و از مواضع درونی‏‎ ‎‏انسان، بنا بر این منقار مرغ که به غائط آلوده است با از بین رفتن عین نجاست و خشک‏‎ ‎‏شدن رطوبت آن پاک می شود وهمچنین است بدن زخمی چهارپا و دهان گربه که به خون‏‎ ‎‏و مانند آن آلوده است و بچۀ حیوان که موقع تولد خون آلود است به محض برطرف شدن‏‎ ‎‏عین نجاست از آن پاک می شود و نیز انسان در صورتی که چیز نجس یا متنجسی را بخورد‏‎ ‎‏و یا بیاشامد، به مجرد بلعیدن آن، دهانش پاک می گردد.‏

دهم: ‏غایب شدن، که بدن انسان و لباس و فرش و ظروف و سایر متعلقات او را (برای‏‎ ‎‏دیگران) پاک می کند. بنا بر این با آن ها معاملۀ پاکی می شود، مگر آن که معلوم باشد که‏‎ ‎‏نجاست آن ها باقی است. و بعید نیست که در تطهیر آن ها به واسطۀ غایب شدن هیچ چیز‏‎ ‎‏شرط نباشد، پس چه (خود شخص غایب) نجاست را بداند یا نداند، چه اعتقاد به نجاست‏‎ ‎‏چیزی که با او برخورد نموده داشته باشد یا نه، در دین سهل انگار باشد یا نه، حکم‏‎ ‎‏(طهارت) جاری است و البته خوب است که احتیاط شود. ‏

یازدهم: ‏استبراء حیوان نجاستخوار (که او را از خوردن نجاست جلوگیری کنند) تا‏‎ ‎‏(مدتی که بعد از آن مدت) او را نجاستخوار نگویند، که بول و مدفوع او را پاک می کند و‏‎ ‎‏استبراء علاوه بر آن که باید به قدری باشد که دیگر به آن ها نجاستخوار گفته نشود، باید‏‎ ‎‏ـ بنابر احتیاطی که ترک آن جایز نیست، بلکه خالی از قوت نیست ـ در شتر چهل روز و در‏‎ ‎‏گاو بیست روز و در گوسفند ده روز و در مرغابی پنج روز و در مرغ سه روز، طول بکشد،‏‎ ‎‏ولی در غیر حیوانات نامبرده، فقط به قدری که به آن ها نجاستخوار گفته نشود‏‎ ‎‏کفایت می کند.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 148