مطهرات (پاک کننده ها)
مطهرات یازده چیز است:
اول: آب است و با آن هر چیزی که نجس شده حتی آب (نجس) ـ همان طور که در احکام آب ها گذشت ـ پاک می شود. و کیفیت تطهیر آب نجس به وسیلۀ آب گذشت.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 140
و اما کیفیت تطهیر غیر آب به وسیلۀ آب، پس در باران به این صورت است که اگر بعد از برطرف شدن عین نجاست و بعد از خاک مالی ظرفی که سگ در آن ولوغ کرده (یعنی از آب و یا مایع داخل آن با کنار زبانش خورده) باران همه جای آن را فرا بگیرد کفایت می کند. و چنین است در کر و جاری، ولی (در آن دو) بنابر احتیاط (واجب) باید در چیزهایی که قابل فشردن می باشند با فشردن یا مالیدن و یا جمع کردن (چلاندن) و مانند این ها حتی مثل حرکت با فشار زیر آب، آب داخل آن بیرون آید. و فرقی بین اقسام نجاسات و انواع چیزهایی که نجس می شوند نیست، مگر در مورد ظرفی که سگ در آن ولوغ کرده و یا خوک از آن مایعی خورده و یا موش صحرایی در آن مرده باشد، که بنابر احتیاط (واجب) تطهیر چنین ظرفی در آب کر یا جاری باید مثل تطهیر آن با آب قلیل انجام شود، بلکه احوط اولی آن است که تطهیر هر ظرف نجسی (در کر و جاری) مثل تطهیر با آب قلیل باشد؛ اگرچه ارجح آن است که در کر یا جاری یک مرتبه شستن ظرف نجس کفایت می کند. اما غیر ظرف، چنانچه چیزی باشد که آب و نجاست در آن نفوذ نمی کند، بعد از رفع مانع ـ در صورت بودن آن ـ و بعد از برطرف کردن عین نجاست، به صرف فرو بردن آن در کر یا جاری پاک می شود و اگر چیزی باشد که آب در آن نفوذ می کند و قابل فشار دادن هم نیست مانند کوزه و چوب و صابون و مانند این ها، به مجرد آن که در کر یا جاری فرو برده شود، ظاهر آن پاک می شود و در صورتی که آب مطلق به باطن (مغز) این ها برسد به طوری که عرفاً گفته شود که باطن این ها با آب شسته شده، باطن آن ها (هم) پاک می شود، ولی نفوذ رطوبت به باطن آن ها کفایت نمی کند. و چنین چیزی (شسته شدن باطن آن ها) در نهایت اشکال است، بلکه ظاهر آن است که چنین چیزی تحقق پیدا نمی کند مگر به ندرت. و اگر در تحقق آن شک شود ـ به این ترتیب که ندانیم آب نفوذ نموده و یا آن که بعد از نفوذ، شستن تحقق پیدا کرده است ـ محکوم به بقای نجاست است. اما اگر یقین به نفوذ و شسته شدن پیدا شود، ولیکن در این که آب بر مطلق بودنش باقی مانده (یا مضاف شده) شک شود، حکم به پاک شدن آن می شود. و دربارۀ تطهیر با آب کر و جاری مسائل دیگری نیز هست که در ضمن مسائل آینده ذکر خواهد شد.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 141
اما کیفیت تطهیر با آب قلیل: چنانچه چیزی ـ غیر از ظرف ـ با بول نجس شده باشد، باید دو بار شسته شود و احتیاط (واجب) آن است که این دو بار شستن غیر از شستن برای برطرف نمودن بول باشد. و چیزی که با غیر بول نجس شده چنانچه ظرف نباشد، بعد از برطرف کردن نجاست، یک بار شستن در آن کفایت می کند. و نباید به آن شستنی که نجاست را برطرف می کند اکتفا نمود، البته اگر آب بعد از برطرف کردن نجاست، همچنان به صورت مستمر جریان داشته باشد کفایت می کند. و در تطهیر با آب قلیل، جدا شدن غساله (آبی که با آن شسته شده است) از آن چیز نجس، معتبر است، بنا بر این چیزهایی که _ مانند لباس ـ آب در آن ها نفوذ می کند و قابل فشار دادن هم هستند باید با فشار و مانند آن، غساله را از آن ها جدا نمود. و چیزهایی که آب در آن ها نفوذ نمی کند ـ اگرچه رطوبت نفوذ می نماید، مثل صابون و حبوبات ـ و قابل فشار دادن هم نیستند به مجرد این که آب روی آن ها ریخته شود ظاهر آن ها پاک می شود و نجس ماندن داخل آن ها ضرری نمی رساند و داخل آن ها به تبعیت از ظاهر، پاک نمی شود.
اما ظرف: چنانچه با ولوغ سگ (خوردن با کنار زبان) نجس شود، به این صورت که سگ از ظرف، آب یا چیز دیگری بخورد که بر آن ولوغ صدق نماید، باید سه مرتبه شسته شود که اوّلی آن ها با خاک ـ یعنی خاک مالی کردن ـ است و احتیاط (واجب) آن است که خاک پاک باشد. و چیزی حتی در وقت اضطرار جای خاک را نمی گیرد و در شستن با خاک، بنابر احتیاط (واجب) باید اولاً آن را با خاک خالص خاک مالی کرد سپس آن را بعد از ریختن مقدار کمی آب که آن را از خاک بودن خارج نکند، خاک مالی نمود. و احتیاط (واجب) آن است که دهان سگ با هر کیفیتی به ظرف خورده باشد، به ولوغ ملحق گردد؛ مثل لیسیدن و مانند آن، و آشامیدن بدون ولوغ، و ریخته شدن آب دهان سگ در ظرف بدون ولوغ. و بنابر اقوی تماس سایر اعضای سگ با ظرف، ملحق به ولوغ نمی شود و البته احتیاط کردن خوب است.
مسأله 1 ـ ظرفی که با ولوغ سگ نجس شده، چنانچه به علت تنگ بودن دهانه آن و یا جهات دیگر، خاک مالی کردن آن به طور معمول ممکن نیست، باید به هر نحوی که ممکن است آن را خاک مالی نمود ولو به این که (مقداری خاک داخل ظرف کرده و) پارچه ای را
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 142
سرچوبی بسته و داخل ظرف کرده و با شدت آن را تکان داده تا خاک مالی صدق کند. و تحقق یافتن خاک مالی به صرف داخل کردن خاک در ظرف و با شدت آن را تکان دادن مورد تأمل است. و اگر در تحقق خاک مالی شک کند محکوم به نجاست است. همان طور که اگر به هیچ وجه خاک مالی ممکن نشد به حالت نجاست باقی می ماند. و خاک مالی به وسیلۀ شستن آن با آب کثیر و جاری و باران ساقط نمی شود، و نیز چند بار شستن آن با آب کثیر و جاری احتیاطی است که نباید ترک شود، اما با آب باران احتیاجی به چند بار شستن نیست.
مسأله 2 ـ اگر در ظرفی موش صحرایی مرده باشد یا خوک از آن آشامیده باشد باید هفت مرتبه شسته شود و خاک مالی واجب نیست، ولی در ظرفی که خوک از آن چیزی آشامیده خاک مالی کردن قبل از هفت مرتبه شستن احوط (استحبابی) است. و نیز سزاوار است ظرفی که موش خانگی در آن مرده و یا نبیذ، بلکه هر مست کننده ای با آن آشامیده شده و ظرفی که سگ با آن تماس پیدا کرده، هفت مرتبه شسته شود؛ گرچه این مقدار شستن واجب نیست و آنچه واجب است این است که مانند سایر نجاسات با آب قلیل سه مرتبه شسته شود.
مسأله 3 ـ چگونگی تطهیر ظرف های کوچک و بزرگ ـ خواه سر آن ها تنگ باشد یا گشاد ـ با آب کثیر و جاری روشن است به این ترتیب که آن ها را به طوری در آب قرار می دهند که آب همه جای آن ها را فرا بگیرد و سزاوار است احتیاطاً سه مرتبه چنین کنند. اما تطهیر آن ها با آب قلیل به این صورت است که داخل آن ها مقداری آب بریزند و بگردانند تا آب به همه جای آن ها به صورتی برسد که شستن محقق شود، سپس آن را بیرون بریزند و این کار را سه مرتبه انجام دهند و احتیاط (واجب) آن است که بعد از ریختن آب در آن، آن را فوراً بگردانند و همین که آب به همه جای آن رسید آب را خالی کنند. این حکم ظرف های کوچک و بزرگی است که گرداندن آب در آن ها و خالی کردن آن ها ممکن باشد. و اما تطهیر ظرف های بزرگ ثابت و حوض ها و مانند آن ها به این صورت است که آب را طوری در آن بریزند که به همه جای آن برسد، سپس غساله را که مثلاً در وسط آن جمع شده است با بیرون ریختن و غیر آن، خارج سازند و فوری بیرون
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 143
آوردن آن که در بالا گفته شد در اینجا معتبر نیست. و احتیاط (واجب) آن است که در صورتی که بخواهند از همان وسیلۀ کشیدن غساله، مرتبۀ دیگر هم استفاده نمایند آن را تطهیر کنند. و قطره هایی که موقع بیرون ریختن آب، به داخل آن می افتد اشکالی ندارد؛ اگرچه خلاف احتیاط است.
مسأله 4 ـ اگر تنور نجس شود، با ریختن آب ـ از بالا به پایین ـ روی قسمتی که نجس شده پاک می شود و لازم نیست که سه بار باشد، بنا بر این در صورتی که با بول نجس شده باشد باید دو بار آب ریخته شود و در غیر بول یک بار کفایت می کند.
مسأله 5 ـ اگر ظاهر برنج و ماش ومانند این ها نجس شود آن ها را در چیزی قرار داده در کر یا جاری فرو برده و بدین صورت، پاک می شوند. و همچنین با ریختن آب قلیل روی آن ها پاک می شوند. و اگر رطوبت نجس در آن ها نفوذ کرده باشد تطهیر آن ها با آب قلیل، و همچنین در کر و جاری ممکن نیست. البته تطهیر کوزه ای که از گل نجس ساخته شده بعید نیست که ممکن باشد؛ به این ترتیب که در آب کثیر یا جاری گذاشته شود تا حدی که آب در تمام آن نفوذ کند و (بعد از نفوذ آب در آن) خشک کردن لازم نیست. و در صورت شک در رسیدن آب به تمام اعماق کوزه ـ به طوری که صدق شستن کند ـ محکوم به بقای نجاست است.
مسأله 6 ـ گوشتی که با آب نجس پخته شده، تطهیر آن با آب کثیر و قلیل ممکن است به شرط آن که آب روی آن ریخته شود و در آن به اندازه ای که آب نجس نفوذ کرده، نفوذ نماید و مطلق بودنش را از دست ندهد و غساله اش نیز خارج شود. و در صورت شک در نفوذ آب نجس به داخل آن، تطهیر ظاهر آن کفایت می کند.
مسأله 7 ـ اگر بعد از شستن لباس نجس مقداری اشنان و مانند آن در لباس ببیند، چنانچه بداند که آن چیز مانع رسیدن آب به لباس نیست اشکالی ندارد، ولی کفایت نمودن احتمال (مانع نبودن) مشکل است، بلکه در حکم به پاک شدن اشنان باید علم پیدا کند که شسته شده است و بنابر احتیاط (واجب) احتمال کفایت نمی کند.
مسأله 8 ـ اگر غذای نجسی را بخورد، آنچه که در لا به لای دندان ها مانده، به نجاستش
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 144
باقی است و با مراعات شرایط تطهیر، با مضمضه پاک می شود. اما اگر غذا پاک باشد ولی خون از دندان ها بیرون بیاید چنانچه به غذا نرسیده باشد ـ اگرچه آب دهان بعد از رسیدن به خون، به غذا برسد ـ پاک است و اگر خون به غذا رسیده باشد بنابر احتیاط (واجب) محکوم به نجاست است.
دوم: زمین، که آن مقداری از قدم را که با زمین به واسطۀ راه رفتن روی زمین یا کشیده شدن به زمین تماس پیدا می کند، به طوری که اگر عین نجاست در آن باشد از بین می رود، پاک می کند و همچنین است آنچه که با آن، قدم پوشیده می شود، مثل کفش. و اگر فرضاً عین نجاست قبل از راه رفتن و کشیدن به زمین، از بین رفته باشد، مجرد تماس آن با زمین با اشکالی که دارد، در طهارت آن کفایت می کند، و در این صورت احتیاط (مستحب) آن است که کمترین مقداری که راه رفتن و کشیدن صدق نماید تحقق پیدا کند، چنان که احتیاط (واجب) آن است که پاک شدن منحصر به چیزی باشد که موقع راه رفتن روی زمین نجس، نجس شده باشد. و فرقی بین زمین خاکی و دارای ماسه و زمینی که اصلاً سنگی است یا با سنگ فرش شده، نیست و بنابر اقوی زمینی که با آجر و گچ فرش شده باشد به آن ها ملحق می شود، برخلاف زمینی که با قیر و یا با چوب فرش شده باشد. و بنابر اقوی باید زمین خشک و پاک باشد.
سوم: آفتاب، که پاک کنندۀ زمین و بناهای غیر منقول و آنچه که به آن ها متصل است، از قبیل چوب ها و درها و آستانه ها و میخ هایی که ساختمان احتیاج به آن دارد و در ساختمان به کار رفته ـ نه هرچه که در دیوار باشد بنابر احتیاط (واجب) ـ و درخت ها و گیاهان و میوه ها و سبزی ها؛ اگرچه وقت چیدن آن ها رسیده باشد، و غیر این ها حتی ظرف های ثابت می باشد. و همچنین است کشتی و لیکن پاک کنندگی آفتاب نسبت به درختان و ما بعدش خالی از اشکال نیست؛ اگرچه خالی از قوت نیست. و در قایق و گاری و مانند آن، احتیاط ترک نشود. و بنابر اقوی حصیر و بوریا را پاک می کند. و در پاک شدن چیزهای نامبرده و غیر این ها با آفتاب معتبر است که بعد از زوال عین نجاست از آن ها آنچنان رطوبتی داشته باشند که به دست اثر بگذارد سپس خورشید آن را خشک کند و خشک شدنش مستند به تابش بدون واسطۀ آفتاب باشد، بلکه بعید نیست خشک شدن کامل آن ها
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 145
در اثر تابیدن بدون واسطۀ آفتاب، معتبر باشد. و در صورتی که خورشید به ظاهر چیزی بتابد و باطن آن به سبب تابیدن آفتاب بر ظاهر آن خشک شود و این باطن نجس بنابر احتیاط (واجب) به همان ظاهر نجس متصل باشد، باطن این چیز پاک می شود، بنا بر این اگر تنها باطن نجس باشد یا بین باطن و ظاهر آن، قسمت پاکی، فاصله بیندازد بنابر احتیاط (واجب) نجاست باطن باقی می ماند، بلکه خالی از قوت نیست. و اما اگر چند چیز به هم چسبیده باشند و آفتاب به بعضی از آن ها بدون واسطه بتابد، فقط همان چیزی که واسطه نداشته پاک می شود و بقیه که در اثر تابش آفتاب بر غیر آن ها خشک شده پاک نمی شوند. مسأله 9 ـ اگر زمین و مانند آن خشک باشد و بخواهند آفتاب آن را تطهیر کند، باید آب پاک یا نجس که آن را مرطوب می کند روی آن بریزند تا آفتاب آن را خشک کرده و پاک شود.
مسأله 10 ـ سنگریزه و خاک و گل و سنگ ها مادامی که روی زمین قرار گرفته و عرفاً جزء زمین محسوب می شوند، حکم زمین را دارند و اگر از زمین برداشته شوند یا از جزء زمین بودن خارج شوند حکم منقول را پیدا می کنند (با آفتاب پاک نمی شوند) و همچنین است ابزاری که مانند چوب ها و میخ ها در ساختمان به کار رفته حکم ساختمان را دارند و اگر از ساختمان جدا شوند حکم ساختمان را ندارند و اگر دو مرتبه در ساختمان به کار روند باز هم حکم ساختمان را پیدا می کنند و سایر چیزهای مشابه هم همین حکم را دارند.
چهارم: استحالۀ جسمی به جسم دیگر، بنا بر این اگر آتش چیزی را ـ خواه نجس یا متنجس ـ به خاکستر یا دود یا بخار تبدیل کند پاک می گردد و همچنین است اگر به واسطۀ غیر آتش تبدیل به بخار یا دود یا خاکستر گردد، ولی اگر آتش چیزی را تبدیل به زغال یا سفال یا آجر یا گچ یا آهک نماید نجاست آن باقی است. و هر حیوانی که از نجس یا متنجس به وجود آمده ـ مانند کرمی که از مردار و مدفوع تولید می شود ـ پاک می باشد. و شراب در صورتی که به خودی خود یا با دستکاری مانند این که چیزی در آن بیندازند، به سرکه منقلب شود پاک می شود؛ چه آن جسم مستهلک شود و از بین برود یا نشود. البته اگر شراب بعد از ملاقات با نجاست دیگری سرکه شود، بنابر احتیاط (واجب) پاک نمی شود.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 146
پنجم: رفتن (کم شدن) دو سوم آب انگور به وسیلۀ آتش یا خورشید در صورتی که توسط آن ها جوش بیاید، که کم شدن دو سوم آن ـ بنابر این که با جوش آمدن نجس شود ـ پاک کنندۀ ثلث باقی مانده است و قبلاً گذشت که بنابر اقوی (اصلاً نجس نبوده و) پاک می باشد، پس کم شدن دو سوم آن فقط در حلال شدن آن مؤثر است. ولی اگر خود به خود به جوش بیاید چنانچه احراز شود که با این جوش آمدن مست کننده شده است نجس می باشد و با کم شدن دو سوم آن، پاک نمی شود، بلکه باید منقلب به سرکه شود تا پاک گردد. و در صورتی که مسکر شدن آن مشکوک باشد، محکوم به طهارت است.
ششم: انتقال، که باعث پاک شدن چیزی است که به چیز دیگری منتقل شود، در صورتی که بدان چیز دیگر منتسب شده و جزئی از آن به شمار آید مانند انتقال خون حیوانی که خون جهنده دارد (انسان) به حیوانی که خون جهنده ندارد (پشه). و همچنین است اگر نجسی غیر خون به چیزی غیر از حیوان مانند گیاه و غیره انتقال یابد. و اگر معلوم باشد که جزء آن نشده و یا در جزء شدنش ـ از جهت آن که در شکم حیوان طوری قرار نگرفته که به او انتساب پیدا کند، مثل خونی که زالو از انسان می مکد ـ شک شود، بر نجاست خود باقی است.
هفتم: اسلام، که پاک کنندۀ جمیع اقسام کافر است حتی مردی که مرتد فطری است ـ در صورتی که توبه کند ـ تا چه رسد به زن. و به تبع کافر، فضولات متصل به او از قبیل مو و ناخن و آب دهان و اخلاط بینی و سینه و چرک زخمش و مانند این ها (هم) پاک می شود. هشتم: تبعیت، که وقتی کافر اسلام آورد، فرزند او نیز به تبعیت از او پاک می شود، خواه این کافر پدر طفل باشد یا جدّش یا مادرش. ولی پاک شدن بچه (کافر) به تبع مسلمانی که او را اسیر کرده است و با آن طفل هیچ یک از پدرانش نباشد، مورد اشکال است، بلکه پاک نشدن او خالی از قوت نیست. و به تبع میّت (مسلمان) پس از آن که (به وسیلۀ غسل میّت) پاک شد، ابزار غسل او از قبیل پارچه ای که روی میّت قرار داده می شود و لباسی که با آن غسل داده شده، و دست غسال و پارچه ای که موقع غسل دادن میّت به دست پیچیده شده، پاک می شود. ولی پاک شدن سایر جاهای بدن غسال و لباسش، اشکال دارد و احتیاط (واجب) پاک نشدن آن ها است. بلکه بهتر آن است که غیر از دست غسال، در بقیه احتیاط شود.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 147
نهم: برطرف شدن عین نجاست از بدن حیوان صامت (غیر انسان) و از مواضع درونی انسان، بنا بر این منقار مرغ که به غائط آلوده است با از بین رفتن عین نجاست و خشک شدن رطوبت آن پاک می شود وهمچنین است بدن زخمی چهارپا و دهان گربه که به خون و مانند آن آلوده است و بچۀ حیوان که موقع تولد خون آلود است به محض برطرف شدن عین نجاست از آن پاک می شود و نیز انسان در صورتی که چیز نجس یا متنجسی را بخورد و یا بیاشامد، به مجرد بلعیدن آن، دهانش پاک می گردد.
دهم: غایب شدن، که بدن انسان و لباس و فرش و ظروف و سایر متعلقات او را (برای دیگران) پاک می کند. بنا بر این با آن ها معاملۀ پاکی می شود، مگر آن که معلوم باشد که نجاست آن ها باقی است. و بعید نیست که در تطهیر آن ها به واسطۀ غایب شدن هیچ چیز شرط نباشد، پس چه (خود شخص غایب) نجاست را بداند یا نداند، چه اعتقاد به نجاست چیزی که با او برخورد نموده داشته باشد یا نه، در دین سهل انگار باشد یا نه، حکم (طهارت) جاری است و البته خوب است که احتیاط شود.
یازدهم: استبراء حیوان نجاستخوار (که او را از خوردن نجاست جلوگیری کنند) تا (مدتی که بعد از آن مدت) او را نجاستخوار نگویند، که بول و مدفوع او را پاک می کند و استبراء علاوه بر آن که باید به قدری باشد که دیگر به آن ها نجاستخوار گفته نشود، باید ـ بنابر احتیاطی که ترک آن جایز نیست، بلکه خالی از قوت نیست ـ در شتر چهل روز و در گاو بیست روز و در گوسفند ده روز و در مرغابی پنج روز و در مرغ سه روز، طول بکشد، ولی در غیر حیوانات نامبرده، فقط به قدری که به آن ها نجاستخوار گفته نشود کفایت می کند.
ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 148