کتاب طهارت

چیزهایی که به آن‏ها تیمّم می‏ شود

چیزهایی که به آن ها تیمّم می شود

مسأله 1 ـ ‏تیمّم باید به صعید باشد، و صعید به معنای مطلق روی زمین است بدون‏‎ ‎‏فرق بین خاک، ماسه، سنگ، کلوخ، زمین گچ و آهک قبل از پختن، خاک قبر، خاکی که در‏‎ ‎‏تیمّم به کار رفته، خاک رنگی و غیر این ها از چیزهایی که اسم «زمین» بر آن ها اطلاق‏‎ ‎‏می شود ـ هرچند که چیزی از این ها به دست نچسبد و احتیاط (مستحب) آن است که‏‎ ‎‏تیمّم بر خاک باشد ـ برخلاف آنچه که به آن زمین گفته نمی شود (که تیمّم به آن جایز‏‎ ‎‏نیست) هرچند از اجزاء زمین باشد، مانند گیاه، طلا و نقره و غیر آن دو از معادنی که به‏‎ ‎‏آن ها زمین گفته نمی شود و همچنین است خاکستر اگرچه خاکستر زمین باشد.‏

مسأله 2 ـ ‏اگر در چیزی شک کند که خاک است یا غیر آن از چیزهایی که تیمّم بر آن‏‎ ‎‏صحیح نیست، چنانچه بداند قبلاً خاک بوده و در استحاله شدن آن به چیز دیگری شک‏‎ ‎‏دارد، تیمّم به آن جایز است. و اگر حالت سابق آن را نداند و از چیزهایی که در رتبۀ اول‏‎ ‎‏می شود بر آن تیمّم کرد، فقط همین (مشکوک) را داشته باشد باید بین تیمّم به آن و به‏‎ ‎‏چیزی که در رتبۀ بعد است ـ یعنی غبار و گل، در صورتی که در دسترس باشد ـ جمع‏‎ ‎‏نماید و اگر غبار و گل نباشد باید احتیاط کرده و بین تیمّم به آن و نماز در وقت و قضای‏‎ ‎‏نماز در خارج وقت جمع نماید.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 118
مسأله 3 ـ ‏با داشتن خاک و مانند آن بنابر احتیاط (واجب) تیمّم بر گچ و آهک، بعد از‏‎ ‎‏پخته شدن آن ها، جایز نیست. و با نداشتن خاک، احتیاط (واجب) آن است که بین تیمّم به‏‎ ‎‏یکی از آن دو (گچ، آهک) و به غبار یا گل که این دو در رتبۀ متأخر می باشند، جمع نماید.‏‎ ‎‏و در صورتی که فقط آن دو (گچ، آهک) را داشته باشد احتیاط (واجب) آن است که بین‏‎ ‎‏تیمّم به آن ها و بین اعاده یا قضا جمع نماید. و اما سفال و آجر و مانند این ها که گل پخته‏‎ ‎‏شده است، ظاهر آن است که تیمّم به آن ها جایز است.‏

مسأله 4 ـ ‏تیمّم بر صعید نجس اگرچه نجاست آن را نداند و یا فراموش کرده باشد،‏‎ ‎‏صحیح نیست و همچنین تیمّم بر چیز غصبی صحیح نیست، مگر آن که او را با اکراه در‏‎ ‎‏آن جا نگه داشته باشند ـ مانند زندانی ـ یا آن که غصبی بودن آن را نداند. و تیمّم بر خاکی که‏‎ ‎‏با چیز دیگری طوری ممزوج شده که به آن خاک گفته نشود صحیح نیست، بنا بر این‏‎ ‎‏چیزی که مستهلک (از بین رفته) شده و چیزی که بعد از اختلاط مشخص باشد ولی‏‎ ‎‏به طوری نباشد که مانع از صدق تیمّم بر زمین باشد، اشکالی ندارد. و در این مسأله، حکم‏‎ ‎‏خاک مشتبه به مغصوب و خاک مشتبه به ممزوج، حکم آب (مشتبه به مغصوب و مشتبه به‏‎ ‎‏مضاف) نسبت به وضو یا غسل است (که در مشتبه به مغصوب طهارت با هیچ یک جایز‏‎ ‎‏نیست و در مشتبه به مضاف یا ممزوج باید تکرار کند) بر خلاف این که خاک، مشتبه به‏‎ ‎‏نجس باشد و غیر از این (دو) خاک مشتبه خاک پاکی نداشته باشد که باید به هر دو خاک‏‎ ‎‏تیمّم نماید (ولی در آب مشتبه به نجس با هیچ یک نباید وضو بگیرد یا غسل نماید). و اگر‏‎ ‎‏مقداری آب و مقداری خاک دارد و می داند یکی از این دو نجس است در صورتی که فقط‏‎ ‎‏همین دو را داشته باشد باید بین تیمّم و وضو یا غسل جمع نماید البته باید تیمّم را بر آن دو‏‎ ‎‏مقدم بدارد. و اعتبار مباح بودن خاک و مکان تیمّم، مانند اعتبار آن (مباح بودن آب و‏‎ ‎‏مکان) در وضو است و آنچه اقوی است در بحث وضو گذشت.‏

مسأله 5 ـ ‏کسی که در مکان غصبی زندانی است اگر دست هایش را برای تیمّم بر‏‎ ‎‏خارج مکان غصبی بزند، بدون اشکال تیمّمش جایز است، ولی در صورتی که محل زدن‏‎ ‎‏دست هم در همان مکان غصبی باشد یا تیمّم به خود مکان غصبی نماید بنابر اقوی جایز‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 119
‏است؛ اگرچه خالی از اشکال نیست. و اما وضو گرفتن در آن مکان اگر با آب مباح باشد،‏‎ ‎‏مثل تیمّم در آن است و اشکالی ندارد، خصوصاً اگر نگذارد قطرات وضو به زمین جایی که‏‎ ‎‏در آن زندانی شده ریخته شود و اما وضو گرفتن با آبی که در آن جا است، در صورتی که‏‎ ‎‏غصبی باشد جایز نیست، مگر آن که ـ مانند بیرون از جایی که در آن زندانی شده ـ رضایت‏‎ ‎‏صاحب آن را احراز کند؛ وگرنه مثل آن است که آب ندارد و باید تیمّم نماید.‏

مسأله 6 ـ ‏اگر صعید نبود باید به غبار لباس یا نمد زین یا یال چهارپایش از آن‏‎ ‎‏چیزهایی که بر ظاهر آن ها غبار زمین هست تیمّم نماید، در حالی که بر چیزی که غبار‏‎ ‎‏دارد، دست هایش را بزند، ولی دست زدن بر چیزی که باطنش غبار دارد، نه ظاهرش،‏‎ ‎‏کفایت نمی کند؛ اگرچه با دست زدن بر آن غبار بلند شود. و این (تیمّم کردن به چیزی که‏‎ ‎‏روی آن غبار است) در صورتی است که نتواند چیزی را که غبار دارد، تکان داده و پس از‏‎ ‎‏جمع شدن غبار آن (به صورت خاک) بر آن تیمّم نماید؛ وگرنه واجب است این کار را‏‎ ‎‏بکند. و با نبود غبار، تیمّم بر گل می نماید و اگر می تواند گل را خشک کرده سپس تیمّم‏‎ ‎‏نماید، واجب است چنین کند. و زمین و خاک نمدار جزء گل نمی باشند، بلکه از چیزهایی‏‎ ‎‏که در تیمّم رتبۀ اول را دارند می باشند. و وقتی بر گل تیمّم نمود، برطرف نمودن گل دست،‏‎ ‎‏بنابر اصح، واجب نیست ولی سزاوار است گل را ـ همان طور که (در تیمّم بر خاک) خاک‏‎ ‎‏را از دستش می تکاند ـ با مالیدن دست تا حدودی برطرف کند. و اما برطرف کردن گل‏‎ ‎‏دست با شستن (قبل از آن که تیمّم تمام شود)، بدون اشکال، جایز نیست.‏

مسأله 7 ـ ‏تیمّم بر یخ صحیح نیست، بنا بر این کسی که غیر از یخ چیز دیگری را از‏‎ ‎‏میان آنچه که گفته شد نیابد و به وسیلۀ یخ نتواند مسمای شستن را تحصیل کند (و وضو‏‎ ‎‏بگیرد) یا آن که (چنین کاری) حرجی باشد، این شخص فاقد هر دو طهور ـ خاک و آب ـ‏‎ ‎‏است، و بنابر اقوی ادای نماز (از او) ساقط است و بنابر احتیاط (واجب) باید قضا نماید، و‏‎ ‎‏احتیاط بیشتر (مستحب) آن است که نماز را (بدون وضو و تیمّم) ادا هم بنماید، بلکه‏‎ ‎‏احتیاط (مستحب) در (خصوص) اینجا آن است که یخ را بر اعضای وضو مالیده، و نیز بر‏‎ ‎‏آن تیمّم نماید و نماز را در وقت بخواند، سپس قضای آن را بعد از وقت، هر زمان که‏‎ ‎‏توانست بخواند.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 120
مسأله 8 ـ ‏تیمّم بر رمل (نوعی ماسه) و همچنین بر شوره زار مکروه است، بلکه تیمّم بر‏‎ ‎‏بعضی از اقسام شوره زار که به آن زمین گفته نمی شود، جایز نیست. و مستحب است بعد از‏‎ ‎‏زدن دست بر زمین، دست ها را بتکاند و همچنین مستحب است آنچه که به آن تیمّم می شود‏‎ ‎‏از ارتفاعات و بلندی های زمین باشد، بلکه مکروه است که از قسمت های پست زمین باشد.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 121