کتاب طهارت

دفن میّت

دفن میّت

‏دفن میّت مسلمان و کسی که در حکم مسلمان است، واجب کفایی است. و دفن آن‏‎ ‎‏است که میّت را در گودالی از زمین گذاشته (با خاک مثلاً) بپوشانند. بنا بر این روی زمین‏‎ ‎‏قرار دادن و ساختن ساختمانی روی او به طوری که پوشیده شود، کفایت نمی کند. و قرار‏‎ ‎‏دادن در تابوت ولو این که از سنگ یا آهن باشد ـ با این که می توانند او را در زمین دفن‏‎ ‎‏کنند ـ کافی نیست. البته اگر کندن زمین مثلاً در اثر سختی آن ممکن نباشد در این صورت‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 98
‏ساختن ساختمانی روی او یا قرار دادن او در تابوت و مانند آن که او را بپوشاند کفایت‏‎ ‎‏می کند. و اگر انتقال میّت به جای دیگری که کندن زمین آن ممکن است، قبل از آن که برای‏‎ ‎‏میّت چیزی (مثلاً بو گرفتن) پیش آید، ممکن باشد، واجب است. و احتیاط (مستحب) آن‏‎ ‎‏است که گودال طوری باشد که جسد میّت از درنده ها محفوظ بماند و بوی آن به مردم‏‎ ‎‏نرسد؛ اگرچه بنابر اقوی، صرف زیر خاک کردن در زمین، با اطمینان به تحقق دو امر مذکور‏‎ ‎‏ـ ولو از این جهت که درنده و یا کسی که بوی آن او را آزار دهد وجود ندارد یا آن که پس از‏‎ ‎‏دفن روی قبر او ساختمانی می سازند ـ کفایت می کند.‏

مسأله 1 ـ ‏کسی که در دریا (مرده) است و به علت خوف تباه شدن و یا مانع دیگری،‏‎ ‎‏رساندن او به خشکی ممکن نباشد و یا دشوار باشد باید غسل و کفن و حنوط شده و نماز‏‎ ‎‏بر او خوانده شود سپس او را در خم و مانند آن گذاشته و درب آن را محکم بسته و‏‎ ‎‏یا آن که وزنه ای از سنگ و مانند آن به پاهایش بسته و در دریا بیندازند و احتیاط‏‎ ‎‏(مستحب) آن است که در صورت امکان، اولی (گذاشتن در خم) را انتخاب کنند. و اگر‏‎ ‎‏ترس آن باشد که دشمن، میّتی را نبش قبر کرده و مثله نماید باید به کیفیت مذکور، در دریا‏‎ ‎‏انداخته شود.‏

مسأله 2 ـ ‏باید دفن رو به قبله باشد، به این ترتیب که میّت را به طرف راستش‏‎ ‎‏بخوابانند به طوری که در بلاد نیمکرۀ شمالی سرش به طرف مغرب و دو پاهایش به طرف‏‎ ‎‏مشرق قرار بگیرد و به عبارت دیگر: سرش به طرف راست کسی که رو به قبله است و‏‎ ‎‏پاهایش به طرف چپ او قرار گیرد. و همچنین است در دفن بدنی که سر ندارد، بلکه سری‏‎ ‎‏که بدون جسد باشد و حتی قفسۀ سینه تنها، مگر آن که میّت زنی کافر باشد که بچۀ مسلمان‏‎ ‎‏(در شکم) داشته باشد که در این صورت باید پشت به قبله و روی طرف چپ خوابانده‏‎ ‎‏شود تا بچه در شکمش رو به قبله قرار بگیرد.‏

مسأله 3 ـ ‏مخارج دفن حتی قیر و ساروج وغیر این ها که در محکم کردن قبر مورد‏‎ ‎‏نیاز است، بلکه آنچه را که جائر برای دفن در زمین مباح می گیرد، از اصل ترکه برداشته‏‎ ‎‏می شود. و همچنین است مخارج انداختن در دریا از قبیل سنگ و آهن که برای سنگین‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 99
‏شدن میّت استفاده می شود یا خمی که میّت را در او قرار می دهند.‏

مسأله 4 ـ ‏اگر قبله مشتبه شود چنانچه تحصیل علم و یا آنچه در حکم آن است ولو با‏‎ ‎‏تأخیر انداختن دفن به طوری که ترسی برای میّت و ضرری هم برای متصدیان دفن نداشته‏‎ ‎‏باشد ممکن باشد، واجب است وگرنه بنابر احتیاط (واجب) باید عمل به ظن نمود و در‏‎ ‎‏صورتی که ظن هم پیدا نشد رو به قبله نمودن ساقط می شود.‏

مسأله 5 ـ ‏باید اجزای جدا شده از میّت حتی مو و دندان و ناخن، دفن شود و احتیاط‏‎ ‎‏(واجب) ـ اگر اقوی نباشد ـ آن است که در صورتی که مستلزم نبش قبر نباشد آن ها را به‏‎ ‎‏بدن میّت ملحق نموده و با او دفن کنند، وگرنه در آن تأمل است.‏

مسأله 6 ـ ‏اگر شخصی در چاه بمیرد، و بیرون آوردن او و یا رو به قبله نمودن او (در‏‎ ‎‏چاه) ممکن نباشد به همان حالت رها می شود و باید چاه را مسدود نموده و در صورتی که‏‎ ‎‏محذوری نباشد ـ مثل آن که چاه ملک دیگری باشد ـ همان چاه را برایش قبر قرار دهند.‏

مسأله 7 ـ ‏اگر جنین در شکم مادر بمیرد و باقی ماندن آن موجب خوف برای مادر‏‎ ‎‏باشد باید به هر نحوی که شده با انتخاب آسان ترین روش ممکن ولو به این که قطعه قطعه‏‎ ‎‏شود آن را بیرون آورند و در صورت امکان باید متصدی شوهر باشد وگرنه زنان والاّ‏‎ ‎‏مردی که با او محرم است وگرنه مرد نامحرم. اما اگر مادر بمیرد و جنین زنده باشد باید ولو‏‎ ‎‏با پاره کردن شکم مادر، جنین را بیرون آورند و احتیاط (واجب) آن است که طرف چپ‏‎ ‎‏شکم شکافته شود در صورتی که فرقی بین آن و مواضع دیگر نباشد وگرنه باید موضعی را‏‎ ‎‏که بچه سالم تر بیرون آورده می شود، بشکافند و طفل بیرون آورده شود، سپس شکم مادر‏‎ ‎‏دوخته و دفن شود. و در این حکم فرقی بین این که امید زنده ماندن بچه بعد از بیرون‏‎ ‎‏آوردن آن باشد یا نباشد نیست، گرچه مورد تأمل است. و اگر هر دو زنده باشند و برای‏‎ ‎‏زنده ماندن مادر و جنین خوفی باشد باید انتظار کشید تا قضای الهی واقع شود.‏

مسأله 8 ـ ‏دفن در زمینی که اصل یا منفعت آن غصبی است، جایز نیست و از جملۀ‏‎ ‎‏آن ها است زمین هایی که برای غیر دفن، وقف شده و (از آن ها است) زمینی که مورد تعلق‏‎ ‎‏حق دیگری است، مانند دفن میّت در زمینی که به رهن گذاشته شده بدون اذن مرتهن و‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 100
‏احوط اولی آن است که در قبر میّت دیگری که هنوز کاملاً نپوسیده دفن نشود و البته (در‏‎ ‎‏صورتی که منجر به نبش و ظاهر شدن میّت قبلی شود) نبش آن قبر برای دفن جایز نیست.‏‎ ‎‏و دفن در مساجد در صورتی که ضرری برای مسلمین نداشته و مزاحم نمازگزاران نباشد‏‎ ‎‏مورد کلام است و احتیاط (واجب) بلکه اقوی آن است که جایز نباشد.‏

مسأله 9 ـ ‏دفن کفار و اولاد آن ها در قبرستان مسلمین جایز نیست حتی در صورت‏‎ ‎‏دفن، باید نبش قبر شوند، مخصوصاً اگر وقف برای مسلمین باشد. و همچنین دفن‏‎ ‎‏مسلمان در قبرستان کفار جایز نیست و اگر در اثر معصیت یا فراموشی در آن دفن شود‏‎ ‎‏بنابر اقوی نبش قبر او جایز است خصوصاً وقتی که باقی بودنش در قبرستان کفار برای او‏‎ ‎‏هتک باشد، که باید نبش شده و انتقال داده شود.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 1صفحه 101