کتاب لقطه

لقطۀ حیوان

لقطۀ حیوان 

‏لقطۀ حیوان «ضالّه» نامیده می شود.‏

مسأله 1 ـ ‏اگر حیوان، در آبادانی پیدا شود، گرفتن و دست گذاشتن بر آن ـ هر حیوانی‏‎ ‎‏که باشد ـ جایز نیست، پس کسی که آن را بگیرد ضامن آن است و حفظ آن از تلف و دادن‏‎ ‎‏مخارج لازم آن بر او واجب است و در آنچه که برای آن خرج کرده، حق رجوع به صاحب‏‎ ‎‏آن را ندارد. البته اگر گوسفند باشد سه روز باید آن را حبس نماید، پس اگر صاحبش نیامد‏‎ ‎‏آن را می فروشد و ثمن آن را صدقه می دهد ـ و ظاهر آن است که اگر صاحبش آمد و به‏‎ ‎‏صدقه دادن آن راضی نشد، ضامن آن می باشد ـ و بعید نیست که حفظ آن برای صاحبش یا‏‎ ‎‏تحویل آن به حاکم شرع هم جایز می باشد. و اگر حیوان به خاطر بیماری یا غیر آن، در‏‎ ‎‏معرض خطر باشد، گرفتن آن بدون ضمان، جایز است و دادن مخارج آن بر او واجب‏‎ ‎‏است و جایز است که خرج را از مالکش ـ در صورتی که خرجش به قصد رجوع به‏‎ ‎‏صاحب آن بوده ـ بگیرد. و اگر دارای منفعتی از قبیل سواری یا بار نمودن بر آن یا شیر و‏‎ ‎‏مانند آن باشد، استیفا و حساب کردن آن ها در مقابل خرجی که می کند، برای او جایز است‏‎ ‎‏و در صورتی که هزینه زیادتر باشد، به صاحب آن رجوع می کند و اگر منفعت زیادتر از‏‎ ‎‏خرج باشد به صاحبش می دهد.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 237
مسأله 2 ـ ‏بعد از آن که حیوان را در آبادانی گرفت و زیر دستش قرار گرفت، بر او‏‎ ‎‏واجب است که در دو صورت جواز گرفتن و عدم آن، از صاحبش جستجو نماید، پس اگر‏‎ ‎‏از صاحب آن مأیوس شده، آن را یا ثمنش را صدقه بدهد مانند غیر آن از سایر اقسام‏‎ ‎‏مجهول المالک.‏

مسأله 3 ـ ‏آنچه که از حیوانات ـ مانند مرغ و کبوتر ـ که صاحبش شناخته شده نیست،‏‎ ‎‏داخل خانۀ انسان شود ظاهراً از لقطه خارج می باشد، بلکه داخل در مجهول المالک است،‏‎ ‎‏پس از صاحب آن جستجو می شود و در وقتی که از صاحب آن مأیوس شد، آن را صدقه‏‎ ‎‏می دهد و فحص لازم، به قدر متعارف این گونه موارد است، به این که از همسایه ها و‏‎ ‎‏خانه ها و آبادانی های نزدیک سؤال کند. و جایز است که مانند کبوتر را تملک نماید در‏‎ ‎‏صورتی که مالک دو بال خود باشد (توانایی پرواز داشته باشد) و معلوم نباشد که صاحبی‏‎ ‎‏داشته است. و فحص واجب نیست و احتیاط (واجب) در جایی که می داند که مالک دارد‏‎ ‎‏ولو از جهت آثار ید که بر آن است، آن است که با آن معاملۀ مجهول المالک نماید.‏

مسأله 4 ـ ‏آنچه که از حیوانات در غیر آبادانی از قبیل راه ها و جاده ها و بیابان ها و‏‎ ‎‏دشت ها و صحراها و کوه ها و نیزارها و مانند آن ها پیدا می شود، اگر از حیواناتی باشد که به‏‎ ‎‏حسب عادت، خود را از درنده های کوچک مثل روباه و شغال و گرگ و کفتار و مانند‏‎ ‎‏این ها حفظ می کندـ خواه به خاطر آن که جثه اش بزرگ است مانند شتر، یا به خاطر آن که به‏‎ ‎‏طور سریع می دود مانند اسب و آهو، یا به خاطر قوی بودن و قدرت تهاجم داشتن مانند‏‎ ‎‏گاومیش و گاو ـ گرفتن و دست گذاشتن روی آن جایز نیست در صورتی که در چراگاه و‏‎ ‎‏کنار آب باشد یا سالم باشد که بر تحصیل آب و چراگاه علف قدرت داشته باشد. و اما اگر‏‎ ‎‏از حیواناتی باشد که درنده های کوچک بر آن غلبه دارد، مانند گوسفند و بچه شتر و بچۀ‏‎ ‎‏چهارپایان، گرفتن آن جایز است؛ پس اگر آن را گرفت بنابر احتیاط (واجب) باید در جایی‏‎ ‎‏که آن را پیدا کرده و در حوالی آن ـ در صورتی که کسی در آن جا باشد ـ تعریف کند، پس‏‎ ‎‏اگر صاحب آن شناخته شد، باید به او برگرداند وگرنه می تواند آن را ـ با ضمان برای‏‎ ‎‏مالکش در صورتی که پیدا شود ـ تملک کرده و بفروشد یا بخورد، چنان که حق دارد آن را‏‎ ‎‏نگه دارد و برای مالکش حفظ نماید و ضمانی بر او نیست.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 238
مسأله 5 ـ ‏اگر شتر و مانند آن را در صورتی که گرفتن آن جایز نباشد، بگیرد ضامن آن‏‎ ‎‏است و واجب است که مخارج آن را بدهد و در مخارج آن، حق رجوع به صاحبش را‏‎ ‎‏ندارد؛ اگرچه قصدش بوده که به او رجوع نماید، همان طور که در «آنچه در آبادانی گرفته‏‎ ‎‏می شود» گذشت.‏

مسأله 6 ـ ‏اگر صاحب حیوان آن را رها کند و در راه ها یا صحراها و بیابان ها آزادش‏‎ ‎‏کند، پس اگر به قصد اعراض از آن باشد برای هر کس جایز است که آن را گرفته و تملک‏‎ ‎‏نماید، چنان که همین طور است حال در هر مالی که صاحبش از آن اعراض نموده است. و‏‎ ‎‏اگر به قصد اعراض نباشد، بلکه از جهت این باشد که نمی تواند نفقۀ آن را بدهد یا از جهت‏‎ ‎‏این که حیوان فرسوده و خسته شده است ـ چنان که زیاد اتفاق می افتد که انسان وقتی‏‎ ‎‏چهارپایش در راه ها و صحراها خسته و وامانده شد و نتوانست که نزد آن بماند، رحل یا‏‎ ‎‏زین آن را می گیرد و آن را رها می کند و می رود ـ پس اگر آن را در چراگاه و کنار آب و جای‏‎ ‎‏امنی رها کند، برای هیچ کس جایز نیست که آن را بگیرد، پس اگر آن را بگیرد غاصب و‏‎ ‎‏ضامن آن است. و اگر بعد از گرفتن، آن را رها نماید از ضمان خارج نمی شود و در وجوب‏‎ ‎‏حفظ آن و نفقه دادن آن و عدم رجوع به صاحبش همان است که در «آنچه در آبادانی‏‎ ‎‏گرفته می شود» گذشت. و اگر آن را در جای خوفناکی و در جای بدون آب و علف رها‏‎ ‎‏کند، گرفتن آن جایز است و آن مال گیرندۀ آن است در صورتی که آن را تملک کند.‏

مسأله 7 ـ ‏اگر چهارپایی را یافت و با قرائن دانست که صاحبش آن را رها کرده است،‏‎ ‎‏ولی نداند که به قصد اعراض یا به سبب دیگری است، در حکم دومی می باشد، پس حق‏‎ ‎‏گرفتن و تملک آن را ندارد مگر این که در جای مخوف و بدون آب و علف باشد.‏

مسأله 8 ـ ‏اگر در غیر آبادانی حیوانی را پیدا کند و نداند که صاحب آن، آن را به یکی از‏‎ ‎‏دو نوع رها کرده یا آن را رها نکرده بلکه گم شده یا از او فرار کرده است، در حکم دومی از‏‎ ‎‏تفصیل گذشته می باشد، پس اگر مثل شتر است گرفتن و تملک آن جایز نمی باشد مگر‏‎ ‎‏این که غیر سالم بوده و در آب و علف نباشد و اگر مثل گوسفند است گرفتن آن مطلقا‏‎ ‎‏جایز است.‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 239