کتاب نکاح

2ـ رضاع

رضاع

‏نشر (سرایت) حرمت به وسیلۀ رضاع بر چند شرط توقف دارد: اول این که شیر از‏‎ ‎‏وطی جایز شرعی به سبب ازدواج یا ملک یمین یا تحلیل و آنچه که در حکم آن است ـ‏‎ ‎‏مانند آن که بدون وطی کردن، نطفه به فرج حلیله اش برسد ـ حاصل شود. و وطی شبهه‏‎ ‎‏بنابر اقوی ملحق به وطی شرعی است. پس اگر شیر از زن بدون ازدواج و آنچه که ملحق به‏‎ ‎‏آن است، بیاید حرمت نمی آورد. و همچنین است اگر بدون وطی و آنچه که ملحق به وطی‏‎ ‎‏است باشد ولو ازدواج کرده باشد. و همچنین است اگر شیر از زنا باشد. بلکه ظاهر آن‏‎ ‎‏است که معتبر است که جریان شیر بعد از ولادت باشد، پس اگر بدون ولادت جاری شود‏‎ ‎‏ولو این که حامله باشد بنابر اقوی حرمت حاصل نمی شود.‏

مسأله 1 ـ ‏در نشر حرمت، لازم نیست که زن در حبالۀ مرد باقی باشد، پس اگر شوهر او‏‎ ‎‏را طلاق دهد یا از او بمیرد و حال آن که زن از او حامله یا شیرده باشد، پس بچه ای را شیر‏‎ ‎‏دهد حرام می شود اگرچه زن ازدواج کند و شوهر دوم به او دخول نماید و از او حامله‏‎ ‎‏نشود یا حامله شود و شیر به حال خودش بماند ـ نه قطع شود و نه زیاد شود ـ بلکه چنین‏‎ ‎‏است اگر زیاد هم شده باشد در صورتی که احتمال داده شود که از شوهر اول است. دوم:‏‎ ‎‏این که خوردن شیر با مکیدن از پستان باشد، پس اگر شیر به حلق او ریخته شود یا شیر‏‎ ‎‏دوشیده شده از زن را بیاشامد، حرمت پیدا نمی کند. سوم: این که زن شیرده زنده باشد، پس‏‎ ‎‏اگر زن در اثنای شیر دادن بمیرد و نصاب، در حال مرگ او ولو با یک مرتبه کامل گردد‏‎ ‎‏حرام نمی شود. چهارم: این که بچۀ شیرخوار در اثنای دو سالگی باشد و دو سالش کامل‏‎ ‎‏نشده باشد، پس شیر خوردن او بعد از دو سال اعتبار ندارد. و دو سال در فرزند زن شیرده‏‎ ‎‏بنابر اقوی معتبر نمی باشد، پس اگر شیر دادن بعد از کامل شدن دو سال او واقع شود حرام‏‎ ‎‏می شود در صورتی که قبل از دو سال شیرخوار باشد.‏

مسأله 2 ـ ‏منظور از دو سال، بیست و چهار ماه قمری از وقت ولادت است. و اگر در‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 284
‏اثنای ماه متولد شود بنابر اظهر آنچه که از ماه اول گذشته از ماه بیست و پنجم کامل‏‎ ‎‏می گردد. پس اگر در دهم ماه متولد شده باشد دو سالش در دهم ماه بیست و پنجم‏‎ ‎‏کامل می گردد.‏

‏شرط پنجم: کمیت است و کمیت شیر خوردن، آن است که به حدّ معینی برسد، پس‏‎ ‎‏همین که گفته شود شیر خورد و یا یک دفعه شیر کامل بخورد، کفایت نمی کند و برای‏‎ ‎‏کمیت آن، سه تقدیر و تحدید هست: اثر و زمان و عدد، و هر کدام از این ها حاصل شود در‏‎ ‎‏حرمت آن کافی است و بعید نیست که اثر، اصل باشد و دو تای دیگر، دو نشانه بر اثر‏‎ ‎‏باشند، لیکن اگر یکی از آن ها بدون اثر، حاصل شد احتیاط ترک نشود. اما اثر، آن است که‏‎ ‎‏به قدری بخورد که گوشت روییده شود و استخوان محکم گردد. و اما زمان، آن است که از‏‎ ‎‏زن یک روز و شب به طوری که متصل باشند، شیر بخورد، به این که غذای بچه در این‏‎ ‎‏مدت منحصر به شیر آن زن باشد. و اما عدد، آن است که پانزده مرتبۀ کامل از آن زن‏‎ ‎‏شیر بخورد.‏

مسأله 3 ـ ‏در روییدن گوشت و محکم شدن استخوان معتبر است که آن ها مستقلاً از‏‎ ‎‏شیر خوردن از آن زن حاصل شوند به طوری که روییدن گوشت و محکمی استخوان‏‎ ‎‏انتساب به این شیر خوردن پیدا کنند، پس اگر فرض شود که شکر و مانند آن ضمیمه شده‏‎ ‎‏به طوری که روییدن گوشت و محکم شدن استخوان انتساب به هر دو پیدا کند، ثبوت‏‎ ‎‏تحریم مشکل است، چنان که معیار آن است که روییدن گوشت و محکم شدن استخوان،‏‎ ‎‏قابل اعتنا باشد و به صورتی مشخص باشد که عرفاً روییدن گوشت و محکم شدن‏‎ ‎‏استخوان صادق باشد و حصول آن ها به دقت عقلی کفایت نمی کند. و اگر در حاصل شدن‏‎ ‎‏آن ها به این اندازه شک شود یا در این که شیرخوردن به طور استقلال (نه به ضمیمه چیز‏‎ ‎‏دیگر) موجب پیدا شدن آن ها شده، شک شود، به دو تقدیر دیگر رجوع می شود.‏

مسأله 4 ـ ‏در تقدیر با زمان، معتبر است که غذای بچه در آن یک روز و شب منحصر به‏‎ ‎‏شیر باشد و آشامیدن آب جهت عطش، و آنچه که جهت مداوا می خورد یا می آشامد، در‏‎ ‎‏صورتی که از حدّ متعارف خارج نشود ضرری نمی رساند. و ظاهر آن است که در تقدیر با‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 285
‏زمان، اگر در اثنای شب یا اثنای روز شروع به شیر خوردن نماید تلفیق آن کفایت می کند.‏‎ ‎مسأله 5 ـ ‏در تقدیر با عدد، اموری معتبر است:‏

‏از آن جمله است این که: هر مرتبه شیر خوردن کامل باشد، به این که بچه سیر شود و‏‎ ‎‏خودش پستان را رها کند؛ و مرتبۀ ناقص، یک مرتبه حساب نمی شود. و مرتبه های ناقص‏‎ ‎‏بعضی با بعضی ضمیمه نمی شوند، به این که دو مرتبۀ ناقص یا سه مرتبۀ ناقص، مثلاً یک‏‎ ‎‏مرتبه حساب شود. ولی اگر بچه پستان را بگیرد و سپس آن را رها کند ولی نه به قصد‏‎ ‎‏اعراض، بلکه به خاطر نفس کشیدن یا توجه به اسباب بازی یا به جهت منتقل شدن از‏‎ ‎‏پستانی به پستان دیگر یا غیر این ها، تمام این ها یک شیر خوردن حساب می شود.‏

‏و از آن جمله است این که: مرتبه های خوردن شیر، پی در پی باشد، به این که بین آن ها‏‎ ‎‏شیر دادن زن دیگری ـ بنابر اقوی در رضاع کامل و تمام و بنابر احتیاط (واجب) در مطلق‏‎ ‎‏شیر خوردن ـ فاصله نیفتد. البته اگر جداً کم باشد ضرر نمی رساند و در پی در پی بودن آن‏‎ ‎‏فاصله افتادن غیر رضاع از خوردنی و آشامیدنی، اگرچه به آن تغذیه می نماید ضرر ندارد.‏‎ ‎‏و از آن جمله است این که: عدد کامل از یک زن باشد، پس اگر بعضی از مرتبه ها را از‏‎ ‎‏زنی بخورد و آن ها را از زن دیگری کامل نماید حرام نمی شود اگرچه هر دو زن از یک‏‎ ‎‏شوهر باشند، پس نه یکی از زن های شیرده، مادر شیرخوار می شود و نه مرد، پدرش.‏

‏و از آن جمله است این که: از یک مرد باشد، به این که عدد کامل از شیر یک مرد باشد و‏‎ ‎‏یکی بودن زن شیرده کفایت نمی کند؛ پس اگر زنی از شیر مردی هشت مرتبۀ کامل شیر‏‎ ‎‏بدهد، سپس آن مرد او را طلاق دهد و با مرد دیگری ازدواج نماید و از او حامله شود و‏‎ ‎‏پس از آن همان بچه را از شیر مرد دومی شیر بدهد و عدد را کامل کند و بدون آن که‏‎ ‎‏شیر دادن زن دیگری در بین آن فاصله بیندازد ـ به این که در این مدت فاصله، از خوردنی و‏‎ ‎‏آشامیدنی دیگر تغذیه نماید ـ حرمت پیدا نمی شود.‏

مسأله 6 ـ ‏شرایطی را که ما ذکر کردیم شروط شیر دادنی است که حرمت می آورد، پس‏‎ ‎‏اگر بعضی از آن ها منتفی باشد اثری ندارد و اصلاً حرمتی نمی آورد؛ حتی بین مرد و بچۀ‏‎ ‎‏شیرخوار و همچنین بین شیرخوار و شیرده، تا چه رسد به اصول و فروع و حواشی آن ها.‏‎ ‎‏و در شیر دادن، علاوه بر آنچه که گذشت شرط دیگری است و این شرط اختصاص دارد‏‎ ‎


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 286
‏به پیدا شدن حرمت بین دو شیرخوار و بین یکی از آن ها و فروع دیگر. و به عبارت دیگر‏‎ ‎‏شرط تحقق اخوّت رضاعی بین دو شیرخوار است، و آن شرط این است که مردی که دو‏‎ ‎‏شیرخوار از شیر او خورده اند، یکی باشد، پس اگر پسر بچه ای از زنی از شیر شخصی‏‎ ‎‏رضاع کاملی شیر بخورد و دختر بچه ای از آن زن از شیر شخص دیگری رضاع کاملی شیر‏‎ ‎‏بخورد، به این که اولی او را طلاق دهد و دومی با او ازدواج نماید و از دومی صاحب شیر‏‎ ‎‏شود پس دختر بچه را رضاع کاملی شیر بدهد این دختر بر آن پسر حرام نمی شود. و‏‎ ‎‏همچنین فروع یکی از این ها بر دیگری حرام نمی باشد، بر خلاف آن که اگر مرد و صاحب‏‎ ‎‏شیر یکی باشد و شیرده متعدد باشد، مانند این که شخصی چند زن داشته باشد و هر کدام از‏‎ ‎‏آن ها طفلی را رضاع کاملی از شیر آن مرد، شیر دهند، که بعضی از این ها بر بعضی و بر‏‎ ‎‏فروع آن حرام می شوند؛ زیرا اخوت رضاعی بین آن ها حاصل شده است.‏

مسأله 7 ـ ‏اگر رضاع جامع شرایط تحقق پیدا کند، مرد و مرضعه (زن شیرده)، پدر و‏‎ ‎‏مادر شیرخوار می شوند و اصل های آن ها اجداد و جدّه ها می گردند و فرع های آن ها‏‎ ‎‏برادرها و اولاد برادرهای او می شوند و کسی که در حاشیۀ آن ها و در حاشیۀ اصل های‏‎ ‎‏آن ها می باشند عموها یا عمه ها و دایی ها یا خاله های او می شوند و او ـ یعنی شیرخوار ـ‏‎ ‎‏پسر یا دختر آن ها است و فرع های او نوادگان آن ها می باشند. و وقتی این مطلب روشن‏‎ ‎‏گردید پس هر عنوان نسبی محرّم ـ از عنوان های هفتگانه گذشته ـ در صورتی که مثل آن‏‎ ‎‏در رضاع تحقق پیدا کند محرّم می باشد. پس مادر رضاعی مانند مادر نسبی است و دختر‏‎ ‎‏رضاعی مانند دختر نسبی است و به همین صورت. پس اگر زنی از شیر مردی طفلی را‏‎ ‎‏شیر دهد، مرضعه و مادرش و مادر آن مرد بر آن طفل به خاطر مادر بودن، حرام می شوند و‏‎ ‎‏دختری که شیر خورده و دخترهای او و دخترهای پسری که شیر خورده بر آن مرد و بر‏‎ ‎‏پدرش و پدر مرضعه به خاطر دختر بودن، حرام می باشند و خواهر آن مرد و خواهر‏‎ ‎‏مرضعه بر شیرخوار حرام می باشند؛ زیرا آن ها عمه و خالۀ او می شوند. و دختری که شیر‏‎ ‎‏خورده بر برادر آن مرد و برادر مرضعه حرام است؛ زیرا او دختر برادر یا دختر خواهر‏‎ ‎‏آن ها می شود. و دخترهای آن مرد بر پسری که شیر خورده، و دختری که شیر خورده بر‏‎ ‎‏پسرهای آن مرد ـ نسبی باشند یا رضاعی ـ حرام می باشند. و همچنین دخترهای مرضعه بر‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 287
‏پسری که شیر خورده، و دختری که شیر خورده بر پسرهای مرضعه ـ اگر نسبی باشند ـ‏‎ ‎‏حرام هستند برای آن که اخوت دارند. و اما اولاد رضاعی مرضعه از کسانی که با شیر مرد‏‎ ‎‏دیگر، آن ها را شیر داده غیر از آن مردی که پسر شیرخوار از شیر او خورده است بر پسری‏‎ ‎‏که شیر خورده، حرام نمی باشند به خاطر آنچه که گذشت، که یکی بودن مرد در تأثیر‏‎ ‎‏حرمت بین شیرخوارها، شرط است.‏

مسأله 8 ـ ‏در پیدا شدن علاقۀ رضاعی که حرمت می آورد دخیل بودن رضاع در‏‎ ‎‏حصول آن علاقه فی الجمله کفایت می کند، که گاهی بدون دخالت غیر رضاع در آن، علاقۀ‏‎ ‎‏رضاع حاصل می شود، مانند علاقه پدر بودن و مادر بودن و پسر بودن و دختر بودن که بین‏‎ ‎‏مرد و مرضعه و بین شیرخوار حاصل می شود. و همچنین علاقه ای که بین شیرخوار و بین‏‎ ‎‏اصول مرد و مرضعه حاصل می شود مانند آن که مرد و مرضعه، پدر یا مادر رضاعی داشته‏‎ ‎‏باشند چون که آن ها فقط از جهت رضاع، جدّ و جدّۀ شیرخوار می باشند. و گاهی علاقۀ‏‎ ‎‏رضاع با رضاع و دخالت نسب، حاصل می شود، مانند علاقۀ اخوت که بین شیرخوار و‏‎ ‎‏اولاد نسبی مرد و مرضعه حاصل می شود، پس این ها اگرچه با ولادت منسوب به آن ها‏‎ ‎‏می باشند، لیکن برادر بودن آن ها برای شیرخوار به سبب رضاع حاصل شده است پس‏‎ ‎‏آن ها برادرها یا خواهرهای رضاعی او می باشند. توضیح این مطلب، آن است که نسبت‏‎ ‎‏بین دو نفر گاهی با یک علاقه حاصل می شود مانند نسبت بین فرزند و پدر و مادرش و‏‎ ‎‏گاهی با دو علاقه حاصل می شود مانند نسبت بین دو برادر؛ زیرا این علاقه با علاقۀ هر‏‎ ‎‏یک از این ها با پدر یا مادر یا هر دو، حاصل شده است. و مانند نسبت بین یک نفر و‏‎ ‎‏نزدیک ترین جدش؛ پس این علاقه با علاقه بین او و بین پدرش مثلاً و علاقه بین پدرش و‏‎ ‎‏بین جدش حاصل شده است. و گاهی با سه علاقه حاصل می شود مانند نسبت یک نفر با‏‎ ‎‏جد دومش و مانند نسبت بین او و بین نزدیک ترین عمویش پس او با علاقه بین تو و بین‏‎ ‎‏پدرت و با علاقه هر یک از پدر تو و برادرش با پدرشان مثلاً حاصل شده است و به همین‏‎ ‎‏صورت علاقه ها و نسبت ها بالا می روند و پایین می آیند و به کمی علاقه ها و زیادی آن ها‏‎ ‎‏انشعاب پیدا می کنند حتی نسبت بین دو نفر، گاهی بر ده علاقه یا کمتر و یا بیشتر توقف‏‎ ‎‏پیدا می کند. و وقتی که این مطلب روشن شد، پس اگر همۀ این علاقه ها با ولادت حاصل‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 288
‏شده باشند، علاقه نسبی می باشد و اگر همه یا بعضی از آن ها ولو یکی از ده علاقه، با‏‎ ‎‏رضاع حاصل شده باشند علاقۀ رضاعی می باشد.‏

مسأله 9 ـ ‏از آن جا که مصاهرت ـ که چنان که خواهد آمد، یکی از اسباب تحریم ازدواج‏‎ ‎‏است ـ علاقۀ بین یکی از زوجین و بعضی از خویشان زوج دیگر است پس بر دو امر توقف‏‎ ‎‏دارد: ازدواج نمودن، و قرابت (خویشاوندی). و رضاع، فقط جای دومی را می گیرد، نه اولی‏‎ ‎‏را. پس مرضعۀ فرزند تو، به منزلۀ زوجۀ تو نمی باشد تا آن که مادر مرضعه بر تو حرام باشد،‏‎ ‎‏لیکن مادر رضاعی و دختر رضاعی زوجۀ تو مانند مادر و دختر نسبی او می باشند پس بر تو‏‎ ‎‏حرام می باشند. و همچنین حلیلۀ پسر رضاعی مانند حلیلۀ پسر نسبی و حلیلۀ پدر رضاعی‏‎ ‎‏مانند حلیلۀ پدر نسبی است، که اولی بر پدر رضاعیش و دومی بر پسر رضاعیش حرام است.‏‎ ‎مسأله 10 ـ ‏در گذشته معلوم شد که علاقۀ رضاعی محض (بدون دخالت نسب) گاهی‏‎ ‎‏با یک رضاع حاصل می شود مانند علاقه ای که بین شیرخوار و بین مرضعه و صاحب شیر‏‎ ‎‏حاصل می شود. و گاهی با دو رضاع حاصل می شود، مانند علاقه ای که بین شیرخوار و بین‏‎ ‎‏پدر و مادر رضاعی مرد و مرضعه حاصل می شود. و گاهی با چند رضاع پیدا می شود، پس‏‎ ‎‏اگر صاحب شیر مثلاً پدر رضاعی داشته باشد و این پدر رضاعی هم پدر رضاعی داشته‏‎ ‎‏باشد و برای این پدر آخری هم، پدر رضاعی باشد و همچنین تا ده پدر مثلاً، همۀ آن ها‏‎ ‎‏اجداد رضاعی شیرخوار آخری می باشند و همۀ مرضعه ها جدّه های او می باشند، پس اگر‏‎ ‎‏زن باشد بر همۀ اجداد حرام است و اگر مرد باشد تمام جده ها بر او حرام می باشند. بلکه‏‎ ‎‏اگر جد رضاعی اعلی، خواهر رضاعی داشته باشد، بر شیرخوار آخری حرام می باشد؛‏‎ ‎‏برای آن که عمۀ رضاعی اعلای او می باشد. و اگر مرضعۀ دورتر، که جدۀ علیای شیرخوار‏‎ ‎‏است، خواهر داشته باشد، بر او حرام می شود؛ چون که خالۀ اعلای رضاعی او می باشد.‏

مسأله 11 ـ ‏در گذشته دانستی که در پیدا شدن اخوت رضاعی بین شیرخوارها، یکی‏‎ ‎‏بودن مرد شرط است و بر همین متفرع می شود مراعات این شرط در عمو بودن و دایی‏‎ ‎‏بودنی که با رضاع پیدا می شوند؛ زیرا عمو و عمه، برادر و خواهر پدر می باشند و دایی و‏‎ ‎‏خاله، برادر و خواهر مادر هستند، پس اگر پدر تو یا مادرت با دختر زنی شیر خورده باشند‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 289
‏چنانچه مرد یکی باشد، آن دختر، عمه یا خالۀ رضاعی تو می باشد به خلاف آن که مرد‏‎ ‎‏یکی نباشد، پس چون اخوت رضاعی بین پدر تو یا مادر تو با آن دختر حاصل نشده عمّه‏‎ ‎‏یا خالۀ تو نمی شود، بنا بر این بر تو حرام نمی باشد.‏

مسأله 12 ـ ‏ازدواج پدر شیرخوار با اولاد صاحب شیر که با ولادت، بچه های او‏‎ ‎‏می باشند، بلکه بنابر احتیاط (واجب) با اولاد رضاعی او نیز، جایز نیست. و همچنین با‏‎ ‎‏اولاد نسبی ـ نه رضاعی ـ مرضعه جایز نیست. و اما اولاد او (پدر شیرخوار) که از این شیر‏‎ ‎‏نخورده اند ازدواج آن ها با اولاد صاحب شیر و با اولاد مرضعه که برادر آن ها را شیر داده،‏‎ ‎‏جایز است؛ اگرچه ترک احتیاط سزاوار نیست.‏

مسأله 13 ـ ‏اگر زنی پسر شخصی را با شیر شوهرش شیر دهد، سپس دختر شخصی‏‎ ‎‏دیگر را از شیر همان شوهر شیر بدهد، این دختر اگرچه بر آن پسر حرام می شود، لیکن‏‎ ‎‏خواهرهای هر کدام از آن ها به برادرهای دیگری حلال می باشند.‏

مسأله 14 ـ ‏رضاع محرِّم (رضاعی که موجب حرمت می شود) همان طور که اگر قبل از‏‎ ‎‏نکاح باشد مانع نکاح است همچنین اگر بعد از نکاح باشد نکاح را باطل می کند؛ پس اگر‏‎ ‎‏مردی دارای زوجۀ کوچکی باشد پس این زوجه را دختر او یا مادر او یا خواهر او یا دختر‏‎ ‎‏برادر او یا دختر خواهر او یا زوجۀ برادر او با شیر او (برادر)، با رضاع کاملی شیر دهد،‏‎ ‎‏ازدواج آن زن باطل می شود و بر او حرام می شود؛ زیرا به وسیلۀ رضاع، دختر یا خواهر یا‏‎ ‎‏دختر برادر یا دختر خواهرش می شود، پس بعد از ازدواج بر او حرام می گردد همان طور‏‎ ‎‏که قبل از ازدواج بر او حرام می شد. و همچنین اگر دارای دو زن ـ صغیره و کبیره ـ باشد،‏‎ ‎‏پس زن کبیره، زن صغیرۀ او را شیر دهد، زن کبیره بر او حرام می شود؛ چون مادر زنش‏‎ ‎‏می شود. و همچنین زوجۀ صغیره نیز بر او حرام می شود در صورتی که رضاع او از شیر او‏‎ ‎‏باشد یا به زوجۀ کبیره دخول کرده باشد؛ چون که در فرض اول، زن صغیره، دخترش‏‎ ‎‏می شود و در فرض دوم دختر زوجۀ مدخول بها می شود، ولی اگر رضاع از شیر او نباشد و‏‎ ‎‏به زوجۀ کبیره دخول نکرده باشد، عقد او منفسخ می شود؛ اگرچه بر او حرام نمی شود (و‏‎ ‎‏می تواند دوباره او را عقد نماید).‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 290

توجه

‏اگر دو برادر مثلاً در یک خانه باشند و زن هر کدام از این ها نسبت به دیگری بیگانه‏‎ ‎‏باشد و بخواهند که زن هر کدام این ها از محارم دیگری شود تا نگاه کردن آن مرد به آن زن‏‎ ‎‏جایز باشد، برای آن ها ممکن است که به این صورت عمل کنند که هر کدام از آن ها دختر‏‎ ‎‏بچه ای را تزویج نمایند و زوجۀ هر کدام از آن ها زوجۀ دیگری را رضاع کامل شیر دهد،‏‎ ‎‏پس زوجۀ هر کدام از آن ها مادر زوجۀ دیگری می شود پس، از محارم او می گردد و نگاه او‏‎ ‎‏به آن زن حلال می شود و ازدواج هر دو دختر بچه باطل می شود؛ به جهت آن که هر کدام از‏‎ ‎‏آن ها با رضاع، دختر برادر شوهرش می شود.‏

مسأله 1 ـ ‏اگر زنی فرزند دخترش را شیر دهد، و به عبارت دیگر اگر جده از طرف مادر‏‎ ‎‏نوه اش را شیر دهد، دخترش ـ مادر فرزند ـ بر شوهرش حرام می شود و ازدواجش باطل‏‎ ‎‏می شود ـ چه او را با شیر پدر دختر یا با شیر غیر او شیر دهد ـ و این به خاطر آن است که‏‎ ‎‏شوهر دختر، پدر شیرخوار است و زوجه اش دختر مرضعه ـ جدۀ فرزند ـ می باشد و‏‎ ‎‏تحقیقاً گذشت که بر پدر شیرخوار ازدواج با اولاد مرضعه حرام است، پس اگر پیش از‏‎ ‎‏ازدواج آن را منع کند بعد از ازدواج هم آن را باطل می کند. و همچنین اگر زوجۀ پدر دختر،‏‎ ‎‏از شیر او فرزند دختر را شیر دهد، ازدواج دختر باطل می شود برای آنچه که گذشت، به‏‎ ‎‏این که ازدواج پدر شیرخوار در اولاد صاحب شیر حرام است. و اما جدّۀ از طرف پدر اگر‏‎ ‎‏فرزند پسرش را شیر دهد چیزی بر آن مترتب نمی شود، چنان که اگر شیردادن جدّه از‏‎ ‎‏طرف مادر، به فرزند دخترش، بعد از وفات دخترش یا طلاق او یا بعد از وفات شوهر او‏‎ ‎‏باشد چیزی بر آن مترتب نمی شود، پس مانعی از آن نیست اگرچه حرمت ازدواج مطلقه و‏‎ ‎‏خواهر او و همچنین خواهر زوجۀ متوفی، بر آن مترتب می شود.‏

مسأله 2 ـ ‏اگر کسی پسر صغیرش را با دختر صغیر برادرش، تزویج نماید سپس جدّۀ‏‎ ‎‏پدری یا مادری آن ها یکی از آن ها را شیر دهد، در صورتی که دو برادر با دو خواهر‏‎ ‎‏ازدواج کرده باشند، ازدواج دو بچه به هم می خورد؛ زیرا شیرخوار اگر پسر باشد پس اگر‏‎ ‎‏جدّۀ پدری اش او را شیر دهد عموی زوجه اش می شود و اگر جدّۀ مادری اش او را شیر‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 291
‏دهد دایی زوجه اش می شود و اگر دختر باشد، بنابر فرض اول، عمۀ شوهرش می شود و بر‏‎ ‎‏فرض دوم، خالۀ او می شود، پس به هر حال ازدواج باطل است.‏

مسأله 3 ـ ‏اگر رضاعی که ازدواج را باطل می کند پیدا شود، پس یا ازدواج مرضعه با شیر‏‎ ‎‏دادن خودش باطل می شود مانند این که زوجۀ کبیرۀ شخصی، زوجۀ صغیره اش را شیر‏‎ ‎‏دهد نسبت به ازدواج خود کبیره و یا این که ازدواج دختری که شیر خورده باطل می شود‏‎ ‎‏مانند این مثال نسبت به ازدواج صغیره. و یا ازدواج غیر آن ها (شیردهنده و شیر خورنده)‏‎ ‎‏باطل می شود مانند شیر دادن جدۀ مادری، به فرزند دخترش و ظاهر آن است که زوجه در‏‎ ‎‏همۀ این صورت ها استحقاق مهر دارد مگر در صورت اولی در جایی که شیر دادن و به هم‏‎ ‎‏خوردن عقد قبل از دخول باشد؛ زیرا در این صورت تأمل است، پس احتیاط (واجب)‏‎ ‎‏تخلص یافتن با صلح است، بلکه احتیاط (مستحب) در همۀ این صورت ها همین است،‏‎ ‎‏اگرچه استحقاق مهر، اقرب است. و آیا مرضعه، آنچه را که زوج از مهر قبل از دخول،‏‎ ‎‏غرامت می کشد، در موردی که شیر دادن مرضعه مبطل ازدواج غیرش می شود، ضامن‏‎ ‎‏می شود یا نه؟ دو قول است که اقوای آن ها عدم ضمان است، و احتیاط (مستحب)‏‎ ‎‏مصالحه است.‏

مسأله 4 ـ ‏قبلاً گذشت که عنوان های محرّم از جهت ولادت و نسب، هفت عنوان‏‎ ‎‏می باشند: مادرها و دخترها و خواهرها و عمه ها و خاله ها و دختران برادر و دختران‏‎ ‎‏خواهر؛ پس اگر به سبب رضاع، تنها یکی از این عناوین حاصل شود، محرّم می باشد مانند‏‎ ‎‏عنوانی که با ولادت پیدا شود، و قبلاً کیفیت پیدا شدن آن ها را به رضاع به طور مفصّل‏‎ ‎‏دانستی. و اما اگر به سبب رضاع، یکی از عناوین هفتگانه حاصل نشود، لیکن عنوان‏‎ ‎‏خاصی پیدا شود که اگر با ولادت پیدا می شد ملازم و متحد با یکی از عناوین هفتگانه‏‎ ‎‏می شد مانند این که زنی فرزند دخترش را شیر دهد، پس مادر فرزند دخترش می شود و‏‎ ‎‏مادر فرزند دختر از آن هفت تا نمی باشد لیکن اگر مادر بودن فرزند دختر با ولادت بود،‏‎ ‎‏دختر او می شد و دختر از محرّمات هفتگانه است، پس آیا مثل این رضاع هم محرِّم است‏‎ ‎‏پس مرضعۀ فرزند دختر مانند دختر می باشد یا نه؟ حق دومی است. و بعضی گفته اند که‏‎ ‎‏اولی است. و این همان است که در زبان ها به عموم منزلت مشهور شده که بعضی از اجلّه‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 292
‏آن را پذیرفته اند، و ما برای این مثال هایی ذکر می کنیم.‏

‏یکی از آن ها: زن تو با شیر تو برادرش را شیر می دهد؛ پس فرزند تو می شود و زن تو‏‎ ‎‏خواهر او می باشد، پس از جهت این که خواهر فرزند تو، یا دختر تو یا ربیبۀ تو است، و این‏‎ ‎‏دو بر تو حرام می باشند و زوجۀ تو به منزلۀ آن ها است، آیا بر تو حرام می شود یا نه؟ پس‏‎ ‎‏کسی که عموم منزلت را قبول دارد می گوید بلی حرام است و کسی که آن را قبول ندارد‏‎ ‎‏می گوید حرام نیست.‏

‏دومی آن ها: زن تو با شیر تو پسر برادرش را شیر می دهد، پس فرزند تو می شود و او‏‎ ‎‏عمّه او می باشد و عمۀ فرزند تو بر تو حرام است؛ زیرا او خواهر تو می باشد. پس آیا از‏‎ ‎‏رضاع حرام می شود یا نه؟ کسی که عموم منزلت را قبول دارد می گوید بلی حرام است و‏‎ ‎‏کسی که آن را قبول ندارد می گوید نه.‏

‏سومی آن ها: زن تو عمو یا عمه یا دایی یا خاله اش را شیر می دهد، پس مادر آن ها‏‎ ‎‏می شود و مادر عمو و مادر عمۀ زن تو بر تو حرام است؛ زیرا او جدّۀ پدری او می باشد و‏‎ ‎‏همچنین مادر دایی و مادر خالۀ زن تو بر تو حرام است؛ زیرا جدّۀ مادری او می باشد، پس‏‎ ‎‏آیا از جهت رضاع بر تو حرام می شود یا نه؟ کسی که عموم منزلت را قبول دارد می گوید‏‎ ‎‏بلی حرام است و کسی که آن را قبول ندارد می گوید نه.‏

‏چهارمی آن ها: زن تو با شیر تو فرزند عمویش یا فرزند دایی اش را شیر می دهد، پس‏‎ ‎‏تو پدر پسر عموی او یا پدر پسر دایی او می شوی و او بر پدر پسر عمویش و بر پدر پسر‏‎ ‎‏دایی اش حرام است؛ چون که آن ها عمو و دایی او می باشند، پس آیا از جهت رضاع بر تو‏‎ ‎‏حرام می شود یا نه؟ پس کسی که عموم منزلت را قبول دارد می گوید بلی و کسی که قبول‏‎ ‎‏ندارد می گوید نه.‏

‏پنجمی آن ها: زنی، برادر یا خواهر پدر و مادری تو را شیر می دهد، پس مادر آن ها‏‎ ‎‏می شود و او در نسب حرام است؛ زیرا او برای تو مادر است، پس آیا از جهت رضاع بر تو‏‎ ‎‏حرام می شود و ازدواج مرضعه در صورتی که زن تو باشد باطل می شود یا نه؟ کسی که‏‎ ‎‏عموم منزلت را قبول دارد می گوید بلی و کسی که قبول ندارد می گوید نه.‏

‏ششمی آن ها: زنی فرزند دخترت را شیر داده پس مادر او می شود، پس آیا بر تو حرام‏‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 293
‏می شود؛ زیرا او به منزلۀ دخترت می باشد. و اگر مرضعه زوجۀ تو باشد ازدواجش باطل‏‎ ‎‏می شود یا نه؟ کسی که عموم منزلت را قبول دارد می گوید بلی و کسی که قبول ندارد‏‎ ‎‏می گوید نه.‏

‏هفتمی آن ها: زنی فرزند خواهر تو را شیر داده پس مادرش شده است، آیا بر تو از‏‎ ‎‏جهت این که مادر فرزند خواهر بر تو حرام است، حرام می باشد؛ زیرا خواهرت می شود و‏‎ ‎‏اگر مرضعه زن تو باشد ازدواجش باطل است یا نه؟ کسی که عموم منزلت را قبول دارد‏‎ ‎‏می گوید بلی و کسی که آن را قبول ندارد می گوید نه.‏

‏هشتمی آن ها: زنی عمو یا عمه یا دایی یا خالۀ تو را شیر داده پس مادرشان شده است‏‎ ‎‏و مادر عمو و عمۀ نسبی تو بر تو حرام می باشد، زیرا او جدّۀ تو از طرف پدرت می باشد و‏‎ ‎‏همچنین است مادر دایی و خالۀ تو؛ زیرا او جدّۀ تو از طرف مادر است پس آیا بر تو به‏‎ ‎‏سبب رضاع، حرام می شود و اگر مرضعه زن تو باشد ازدواجش باطل می شود یا نه؟ کسی‏‎ ‎‏که عموم منزلت را قبول دارد می گوید بلی و کسی که آن را قبول ندارد می گوید نه.‏

مسأله 5 ـ ‏اگر در وقوع رضاع یا در پیدا شدن بعضی از شروط آن از جهت کمیّت یا‏‎ ‎‏کیفیت، شک نماید، بنا را بر عدم آن می گذارد. البته در جایی که می داند که رضاع با‏‎ ‎‏شرایطش واقع شده ولی نمی داند که وقوع آن در داخل دو سال بوده یا بعد از آن بوده‏‎ ‎‏است و تاریخ رضاع را بداند و تاریخ ولادت شیرخوار را نداند، در این صورت، احتیاط‏‎ ‎‏ترک نشود.‏

مسأله 6 ـ ‏شهادت بر رضاع قبول نمی شود مگر این که با تفصیل باشد، به این که شهود‏‎ ‎‏شهادت بدهند که در دو سال، با مکیدن از پستان شیر خورده و مثلاً پانزده مرتبه به طور‏‎ ‎‏پی در پی بوده است تا آخر آنچه که از شروط گذشت. و شهادت مطلق و مجمل کفایت‏‎ ‎‏نمی کند، به این که شهادت بدهد که رضاع محرّم واقع شده است یا مثلاً شهادت بدهد بر‏‎ ‎‏این که فلانی فرزند رضاعی فلان زن است یا فلان زن دختر رضاعی فلانی می باشد، بلکه‏‎ ‎‏از او تفصیل خواسته می شود. البته اگر معلوم باشد که آن ها شرایط رضاع را می دانند و‏‎ ‎‏آن ها در رأی ـ چه به طور اجتهادی یا از روی تقلید ـ موافق او می باشند، کفایت می کند.‏


ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 294
مسأله 7 ـ ‏اقوی آن است که شهادت زن های عادل در رضاع، به طور استقلال، به این که‏‎ ‎‏چهار زن به آن شهادت دهند و به طور انضمام، به این که دو زن با یک مرد شهادت دهند،‏‎ ‎‏قبول می باشد.‏

مسأله 8 ـ ‏مستحب است که برای شیر دادن اولاد، زنی مسلمان، عاقل، عفیف، پاکیزه و‏‎ ‎‏دارای اوصاف خوب، اختیار شود؛ زیرا شیر تأثیر تامّی در شیرخوار دارد چنان که تجربه‏‎ ‎‏شاهد آن است و اخبار و آثار ناطق به آن می باشند، که از امام باقر ‏‏علیه السلام‏‏ است که فرمود:‏‎ ‎‏«پیغمبر ‏‏صلی الله علیه و آله وسلم‏‏ فرمود: زن احمق و زنی که چشم او ضعیف است را مرضعه قرار ندهید؛‏‎ ‎‏زیرا شیر سرایت می دهد». و از امیرالمؤمنین ‏‏علیه السلام‏‏است که: «زن احمق را مرضعه قرار‏‎ ‎‏ندهید؛ زیرا که شیر بر طبیعت غلبه می نماید». و از امیرالمؤمنین ‏‏علیه السلام‏‏است که: «نگاه کنید چه‏‎ ‎‏کسی اولاد شما را شیر می دهد؛ زیرا فرزند بر آن نشو و نما می کند». و غیر این ها از اخباری‏‎ ‎‏که از آن ها استفاده می شود برای شیر دادن بچه، زنانی که دارای صفات خوب از نظر‏‎ ‎‏خلقت و اخلاق هستند، انتخابشان رجحان دارد و اختیار ضدّ آن ها مرجوح و مکروه‏‎ ‎‏است، مخصوصاً اگر کافره باشد. و اگر اضطرار پیدا شود که او را مرضعه قرار دهد پس زن‏‎ ‎‏یهودیه و نصرانیه را بر زن مشرکه و مجوسیّه، اختیار نماید و با این حال، طفل را به آن ها‏‎ ‎‏تحویل ندهد و بچه را با خود به خانه هایشان نبرند و مرضعه را از خوردن شراب و‏‎ ‎‏خوردن گوشت خوک باز دارد. و کراهت مرضعه قرار دادن زن زانیه با شیری که از زنا‏‎ ‎‏حاصل شده و زنی که از زنا متولد شده است، مانند کافره است یا کراهتش شدیدتر است؛‏‎ ‎‏از امام باقر ‏‏علیه السلام‏‏است که: «شیر یهودیه و نصرانیه و مجوسیه نزد من محبوب تر از ولد زنا‏‎ ‎‏می باشد» و از امام کاظم ‏‏علیه السلام‏‏ سؤال می شود از زنی که زنا داده آیا صلاحیت دارد که او را‏‎ ‎‏مرضعه قرار بدهند؟ فرمود: «صلاحیّت ندارد و شیر دختر او هم که از زنا متولد شده است‏‎ ‎‏صلاحیّت ندارد».‏

‏ ‏

‎ ‎

ترجمه تحریر الوسیله امام خمینی(س)ج. 2صفحه 295