مقاله ثالثه در مقارنات نماز است و در آن چند باب است

فصل اوّل

فصل اوّل

‏ ‏

‏     یکی از آداب مهمّۀ قرائت کتاب الهی، که عارف و عامی در آن شرکت‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 180
‏دارند و از آن نتایج حسنه حاصل شود و موجب نورانیّت قلب و حیات باطن‏‎ ‎‏شود، «تعظیم» است. و آن موقوف به فهم عظمت و بزرگی و جلالت و‏‎ ‎‏کبریای آن است. و این معنی گرچه به حسب حقیقت از نطاق بیان خارج و از‏‎ ‎‏طاقت بشر بیرون است، زیرا که فهم عظمت هر چیز به فهم حقیقت آن است و‏‎ ‎‏حقیقت قرآن شریف الهی قبل از تنزّل به منازل خلقیّه و تطوّر به اطوار فعلیّه از‏‎ ‎‏شئون ذاتیّه و حقایق علمیّه در حضرت واحدیّت است و آن حقیقت «کلام‏‎ ‎‏نفسی» است که مقارعۀ ذاتیّه در حضرات اسمائیّه است. و این حقیقت برای‏‎ ‎‏احدی حاصل نشود به علوم رسمیّه و نه به معارف قلبیّه و نه به مکاشفۀ غیبیّه‏‎ ‎‏مگر به مکاشفۀ تامّۀ الهیّه برای ذات مبارک نبیّ ختمی صلّی اللّه علیه و آله در‏‎ ‎‏محفل انس «قاب قوسین» بلکه در خلوتگاه سرّ مقام «اوادنی». و دست آمال‏‎ ‎‏عائلۀ بشریّه از آن کوتاه است مگر خلّص از اولیاء اللّه که به حسب انوار معنویّه‏‎ ‎‏و حقایق الهیّه با روحانیّت آن ذات مقدس مشترک و به واسطۀ تبعیّت تامّه فانی‏‎ ‎‏در آن حضرت شدند، که علوم مکاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقّی کنند و‏‎ ‎‏حقیقت قرآن به همان نورانیّت و کمال که در قلب مبارک آن حضرت تجلّی‏‎ ‎‏کند به قلوب آنها منعکس شود بدون تنزّل به منازل و تطوّر به اطوار؛ و آن‏‎ ‎‏قرآن بی تحریف و تغییر است و از کتاب وحی الهی. کسی که تحمل این قرآن را‏‎ ‎‏می تواند کند وجود شریف ولی اللّه مطلق، علی بن ابی طالب، علیه السلام‏‎ ‎‏[‏‏است‏‏]‏‏؛ و سایرین نتوانند اخذ این حقیقت کنند مگر با تنزّل از مقام غیب به‏‎ ‎‏موطن شهادت و تطوّر به اطوار ملکیّه و تکسّی به کسوۀ الفاظ و حروف دنیاویّه.‏‎ ‎‏و این یکی از معانی «تحریف» است که در جمیع کتاب الهی و قرآن شریف‏‎ ‎‏واقع شده و تمام آیات شریفه با تحریف بلکه تحریفات بسیار، به حسب‏‎ ‎‏منازل و مراحلی که از حضرت اسماء تا اخیرۀ عوالم شهادت و ملک طی‏‎ ‎‏نموده، در دسترس بشر گذاشته شده. و عدد مراتب تحریف مطابق با عدد‏‎ ‎‏مراتب بطون قرآن است طابق النّعل بالنّعل؛ الاّ آن که تحریفْ تنزّل از غیب‏‎ ‎‏مطلق به شهادت مطلقه است به حسب مراتب عوالم، و بطونْ رجوع از‏‎ ‎‏شهادت مطلقه به غیب مطلق است. پس، مبدأ تحریف و مبدأ بطون متعاکس‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 181
‏است. و سالک الی اللّه به هر مرتبه از مراتب بطون که نائل شد، از یک مرتبه‏‎ ‎‏تحریف تخلّص پیدا کند؛ تا به بطون مطلق، که بطن سابع است به حسب‏‎ ‎‏مراتب کلّیّه که رسید، از تحریف مطلقاً متخلّص شود. پس، ممکن است‏‎ ‎‏قرآن شریف برای کسی محرَّف به جمیع انواع تحریف باشد، و برای کسی به‏‎ ‎‏بعض مراتب، و برای کسی محرّف نباشد، و ممکن است برای یک نفر در‏‎ ‎‏حالی محرّف و در حالی غیر محرّف باشد، و در حالی محرّف به بعض انواع‏‎ ‎‏تحریف باشد.‏

‏و چنانچه دانستی، فهم عظمت قرآن خارج از طوق ادراک است، لکن‏‎ ‎‏اشارۀ اجمالیّه به عظمت همین کتاب متنزّل، که در دسترس همۀ بشر است،‏‎ ‎‏موجب فوائد کثیره است.‏

‏     بدان ای عزیز که عظمت هر کلام و کتابی یا به عظمت متکلّم و کاتب آن‏‎ ‎‏است، و یا به عظمت مطالب و مقاصد آن است، و یا به عظمت نتایج و ثمرات‏‎ ‎‏آن است، و یا به عظمت رسول و واسطۀ آن است، و یا به عظمت مُرسَلٌ الیه و‏‎ ‎‏حامل آن است، و یا به عظمت حافظ و نگاهبان آن است، و یا به عظمت‏‎ ‎‏شارح و مبیّن آن است، و یا به عظمت وقت ارسال و کیفیّت آن است. و بعض‏‎ ‎‏از این امور ذاتاً و جوهراً در عظمت دخیل است، و بعضی عَرَضاً و بالواسطه،‏‎ ‎‏و بعضی کاشف از عظمت است. و جمیع این امور که ذکر شد، در این‏‎ ‎‏صحیفۀ نورانیّه به وجه اعلی و اوفی موجود بلکه از مختصّات آن است، که‏‎ ‎‏کتاب دیگری را در آن یا اصلا شرکت نیست و یا به جمیع مراتب نیست.‏‎ ‎‏     اما عظمت متکلّم آن و منشی و صاحب آن: پس آن، عظیم مطلق‏‎ ‎‏است که جمیع عظمت های متصوّره در ملک و ملکوت و تمام قدرتهای نازل در‏‎ ‎‏غیب و شهادت رشحه ای از تجلّیات عظمت فعل آن ذات مقدّس است. و‏‎ ‎‏حق تعالی با تجلی به عظمت برای احدی ممکن نیست تجلی کند؛ و از پس‏‎ ‎‏هزاران حجب و سراقادت تجلی کند؛ چنانچه در حدیث است: اِنّ للّه سَبعینَ‏‎ ‎‏اَلف حَجابٍ ‏‏[‏‏مِنْ نورٍ و ظُلْمَةٍ. لو کُشِفَتْ، لاَحْرَقَتْ سُبُحاتُ وَجْهِهِ دُوْنَهُ‏‏]‏‏.‏‎[1]‎‏ و‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 182
‏پیش اهل معرفت این کتاب شریف از حق تعالی به مبدئیّت جمیع شئون ذاتیّه‏‎ ‎‏و صفاتیّه و فعلیّه و به جمیع تجلّیات جمالیّه و جلالیّه صادر شده، و دیگر کتب‏‎ ‎‏سماویّه را این مرتبت و منزلت نیست.‏

‏     و اما عظمت آن به واسطۀ محتویات و مقاصد و مطالب آن: پس آن،‏‎ ‎‏عقد فصلی علی حدّه بلکه فصول و ابوابی و رساله و کتابی جداگانه لازم دارد‏‎ ‎‏تا شمّه ای از آن در رشتۀ بیان و تحریر درآید. و ما به طریق اجمال در فصلی‏‎ ‎‏مستقلّ به کلّیّات آن اشاره می کنیم؛ و در آن فصل ان شاءاللّه اشاره به عظمت‏‎ ‎‏آن از حیث نتایج و ثمرات می نمائیم.‏

‏     و اما عظمت رسول وحی و واسطۀ ایصال: پس آن، جبرئیل امین و‏‎ ‎‏روح اعظم است که پس از خروج رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از‏‎ ‎‏جلباب بشریّت و توجّه دادن شطر قلب را به حضرت جبروت، متّصل به آن‏‎ ‎‏روح اعظم شود. و آن یکی از ارکان اربعۀ دار تحقق، بلکه اعظم ارکان و‏‎ ‎‏اشرف انواع آن است؛ چه که آن ذات شریف نورانی مَلَک موکَّل علم و‏‎ ‎‏حکمت و صاحب ارزاق معنویّه و اطعمۀ روحانیّه است. و از کتاب خدا و‏‎ ‎‏احادیث شریفه تعظیم جبرئیل و تقدّم او بر دیگر ملائکه استفاده شود.‏‎[2]‎

‏    ‏‏و اما عظمت مرسل الیه و متحمّل آن: پس آن، قلب تقیّ نقیّ احمدی‏‎ ‎‏احدی جمعی محمّدی است که حق تعالی به جمیع شئون ذاتیّه و صفاتیّه و‏‎ ‎‏اسمائیّه و افعالیّه بر آن تجلّی نموده؛ و دارای ختم نبوّت و ولایت مطلقه‏‎ ‎‏است؛ و اکرم بریّه و اعظم خلیقه و خلاصۀ کون و جوهرۀ وجود و عصارۀ دار‏‎ ‎‏تحقّق و لبنۀ اخیره و صاحب برزخیّت کبری و خلافت عظمی است. ‏

‏     و اما حافظ و نگاهبان آن، ذات مقدس حق جل جلاله  است؛ چنانچه‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 183
‏فرماید در کریمۀ مبارکه: ‏اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ ِانّا لَهُ لَحٰافِظُون.‎[3]‎

‏    ‏‏و اما شارح و مبیّن آن، ذوات مطهّرۀ معصومین از رسول خدا تا حجت‏‎ ‎‏عصر عجّل اللّه فرجه، که مفاتیح وجود و مخازن کبریا و معادن حکمت و وحی‏‎ ‎‏و اصول معارف و عوارف و صاحبان مقام جمع و تفصیلند.‏

‏     و اما وقت وحی، لیلة القدر است، که اعظم لیالی و «خیر من الف شهر»‏‎ ‎‏و نورانی ترین ازمنه و فی الحقیقه وقت وصول ولیّ مطلق و رسول ختمی صلّی‏‎ ‎‏اللّه علیه و آله است.‏

‏     و اما کیفیّت وحی و تشریفات آن از نطاق بیان در این مختصر خارج‏‎ ‎‏است و محتاج به فصلی است جداگانه که به واسطۀ طول آن از آن صرف نظر‏‎ ‎‏می کنیم.‏

‎ ‎

کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 184

  • )) «همانا خدا را هفتاد هزار حجاب است از نور و ظلمت؛ اگر آن حجابها کنار روند سبحاتِ روی او ماسوی را خواهد سوخت.» در بحارالانوار، ج 55، ص 45، این حدیث از طریق عامّه نقل شده است.
  • )) (شعراء / 193، نجم / 5 ـ 9، تکویر / 19 ـ 24) و بحارالانوار، ج 56، ص 258، «کتاب السماء و العالم»، «ابواب الملائکة»، «باب آخر فی وصف الملائکة المقربین»، حدیث 23 و 24.
  • )) «همانا ما ذکر (قرآن) را فرو فرستادیم و هر آینه ما آن را محفوظ نگاه می داریم.» (حجر / 9)