فصل اوّل در سرّ جملی استقبال است
بدان که ظاهر استقبال متقوّم از دو امر است:
یکی، مقدّمی. و آن صرف وجه ظاهر است از جمیع جهات متشتّته. و دیگر، نَفْسی. و آن استقبال به وجه است به کعبه که امّ القری و مرکز بسط ارض است.
و این صورت را باطن را سرّی بلکه اسراری است. و صاحبان اسرار غیبیّه باطن روح را از جهات متشتّتۀ کثرات غیب و شهادت منصرف کنند، و وجهۀ سرّ روح را احدیّ التّعلّق کنند و جمیع کثرات را فانی در سرّ
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 115
احدیّت جمع نمایند. و این سرّ روحی در قلب که تنزّل کرد، حق به ظهور اسم اعظم، که مقام جمع اسمائی است، در قلب ظهور کند و کثرات اسمائی در اسم اعظم فانی و مضمحلّ گردد، و وجهۀ قلب در این مقام به حضرت اسم اعظم شود؛ و از باطن قلب که به ظاهر ملک ظهور نمود، نقشۀ افناء غیرْ انصراف از غرب و شرق عالم ملک است، و نقشۀ توجّه به حضرت جمعْ توجّه به مرکز بسط ارض ـ که ید اللّه است در ارض ـ می باشد.
و اما برای سالک الی اللّه ، که از ظاهر به باطن سیر می کند و از علن به سرّ ترقّی می نماید، باید این توجّه صوری را به مرکز برکات ارضیّه، و ترک جهات متشتّتۀ متفرّقه را وسیلۀ حالات قلبیّه قرار دهد و به صورت بی معنی قناعت نکند؛ ودل را، که مرکز توجّه حضرت حقّ است، از جهات متشتّتۀ متفرقه، که بتهای حقیقی است، منصرف کرده متوجّه قبلۀ حقیقت، که اصل اصول برکات سمٰوات و ارض است، نماید؛ و راه و رسم غیر و غیریّت را از بین بردارد تا به سرّ وَ جَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَالسَّمٰواتِ وَالارْض تا اندازه ای برسد؛ و از تجلیات و بوارق عالم غیب اسمائی در قلبش نمونه ای حاصل آید و جهات متشتّته و کثرات متفرّقه با بارقۀ الهیّه سوخته شود، و حق تعالی از او دستگیری فرماید؛ و از باطن قلب بتهای اصغر و اعظم به دست ولایت مآبی ریخته شود. و این داستان پایان ندارد، بگذارم و بگذرم.
کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 116