مقاله ثانیه در مقدّمات نماز است و ذکر بعض آداب قلبیه آن و در آن چند مقصد است

فصل اوّل در سرّ جملی استقبال است

فصل اوّل در سرّ جملی استقبال است

‏ ‏

‏     بدان که ظاهر استقبال متقوّم از دو امر است:‏

‏     یکی، مقدّمی. و آن صرف وجه ظاهر است از جمیع جهات متشتّته.‏‎ ‎‏     و دیگر، نَفْسی. و آن استقبال به وجه است به کعبه که امّ القری و مرکز‏‎ ‎‏بسط ارض است. ‏

‏     و این صورت را باطن را سرّی بلکه اسراری است. و صاحبان‏‎ ‎‏اسرار غیبیّه باطن روح را از جهات متشتّتۀ کثرات غیب و شهادت منصرف‏‎ ‎‏کنند، و وجهۀ سرّ روح را احدیّ التّعلّق کنند و جمیع کثرات را فانی در سرّ‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 115
‏احدیّت جمع نمایند. و این سرّ روحی در قلب که تنزّل کرد، حق به ظهور اسم‏‎ ‎‏اعظم، که مقام جمع اسمائی است، در قلب ظهور کند و کثرات اسمائی در‏‎ ‎‏اسم اعظم فانی و مضمحلّ گردد، و وجهۀ قلب در این مقام به حضرت اسم‏‎ ‎‏اعظم شود؛ و از باطن قلب که به ظاهر ملک ظهور نمود، نقشۀ افناء غیرْ‏‎ ‎‏انصراف از غرب و شرق عالم ملک است، و نقشۀ توجّه به حضرت جمعْ توجّه‏‎ ‎‏به مرکز بسط ارض ـ که ید اللّه است در ارض ـ می باشد. ‏

‏     و اما برای سالک الی اللّه ، که از ظاهر به باطن سیر می کند و از علن به سرّ‏‎ ‎‏ترقّی می نماید، باید این توجّه صوری را به مرکز برکات ارضیّه، و ترک جهات‏‎ ‎‏متشتّتۀ متفرّقه را وسیلۀ حالات قلبیّه قرار دهد و به صورت بی معنی قناعت‏‎ ‎‏نکند؛ ودل را، که مرکز توجّه حضرت حقّ است، از جهات متشتّتۀ متفرقه،‏‎ ‎‏که بتهای حقیقی است، منصرف کرده متوجّه قبلۀ حقیقت، که اصل اصول‏‎ ‎‏برکات سمٰوات و ارض است، نماید؛ و راه و رسم غیر و غیریّت را از بین‏‎ ‎‏بردارد تا به ‏سرّ وَ جَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَالسَّمٰواتِ وَالارْض‎[1]‎‏ تا اندازه ای‏‎ ‎‏برسد؛ و از تجلیات و بوارق عالم غیب اسمائی در قلبش نمونه ای حاصل آید‏‎ ‎‏و جهات متشتّته و کثرات متفرّقه با بارقۀ الهیّه سوخته شود، و حق تعالی از او‏‎ ‎‏دستگیری فرماید؛ و از باطن قلب بتهای اصغر و اعظم به دست ولایت مآبی‏‎ ‎‏ریخته شود. و این داستان پایان ندارد، بگذارم و بگذرم.‏

‎ ‎

کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 116

  • )) «رو به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفرید.» (انعام / 79)