مقاله ثانیه در مقدّمات نماز است و ذکر بعض آداب قلبیه آن و در آن چند مقصد است

فصل اوّل

فصل اوّل 

‏ ‏

‏     بدان که اهل معرفت و اصحاب مراقبه را به قدر قوت معرفت آنها به مقام‏‎ ‎‏مقدّس ربوبیّت و اشتیاق آنها به مناجات حضرت باری عزّ اسمه، از اوقات‏‎ ‎‏صلوات، که میقات مناجات و میعاد ملاقات با حق است، مراقبت و مواظبت‏‎ ‎‏بوده و هست. ‏

‏     آنان که مجذوب جمال جمیل و عاشق و دلباخته حسن ازلند و از جام‏‎ ‎‏محبّت سرمست و از پیمانۀ الستْ بیخودند، از هر دو جهان رسته و چشم از‏‎ ‎‏اقالیم وجود بسته و به عزّ قدس جمال اللّه پیوسته اند؛ برای آنها دوام حضور‏‎ ‎‏است و لحظه ای از ذکر و فکر و مشاهدت و مراقبت مهجور نیستند. ‏


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 108
‏     و آنان که اصحاب معارف و ارباب فضائل و فواضلند و شریف النّفس و‏‎ ‎‏کریم الطّینة اند، چیزی را به مناجات حق اختیار نکنند و از خلوت و مناجات‏‎ ‎‏حقْ خود او را طالبند و عزّ و شرف و فضیلت و معرفت را همه در تذکّر و مناجات‏‎ ‎‏با حق دانند. اینان اگر توجّه به عالم کنند و نظر به کونین اندازند، نظر آنها‏‎ ‎‏عارفانه باشد، و در عالم حق جو و حق طلبند و تمام موجودات را جلوۀ حق و‏‎ ‎‏جمال جمیل دانند ـ «عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.»‏‎[1]‎‏ اینان‏‎ ‎‏اوقات صلوات را به جان و دل مواظبت کنند و از وقت مناجات با حق انتظار‏‎ ‎‏کشند، و خود را برای میقاتگاه حق حاضر و مهیّا کنند. دل آنها حاضر است و‏‎ ‎‏از محضرْ حاضر را طلبند و احترام محضر را برای حاضر کنند، و عبودیّت را‏‎ ‎‏مراودت و معاشرت با کامل مطلق دانند و اشتیاق آنها برای عبادت از این باب‏‎ ‎‏است.‏

‏     و آنان که مؤمن به غیب و عالم آخرت و شیفتۀ کرامات حضرت حق جلّ‏‎ ‎‏جلاله اند و نعمتهای ابدی بهشتی و لذّتها و بهجتهای دائمی سرمدی را با‏‎ ‎‏حظوظ داثرۀ دنیاویّه ولذائذ ناقصۀ موقّتۀ مشوبه مبادله نکنند، نیز در وقت‏‎ ‎‏عبادات که بذر نعم اخرویّه است قلوب خود را حاضر نمایند و از روی‏‎ ‎‏دلچسبی و اشتیاق قیام به امر کنند، و از اوقات صلوات، که وقت حصول‏‎ ‎‏نتایج و کسب ذخایر است، انتظار کشند، و چیزی را به نعم جاویدان اختیار‏‎ ‎‏نکنند. اینان نیز چون قلب آنها از عالم غیب با خبر است و ایمان قلبی به نعم‏‎ ‎‏همیشگی و لذّات دائمۀ عالم آخرت آوردند، اوقات خود را غنیمت شمارند و‏‎ ‎‏تضییع اوقات خود نکنند. ‏اُولئکَ اَصْحابُ الجَنَّةِ و اَربابُ النِعْمِةِ هُمْ فیها‎ ‎خالِدُون.

‏     ‏‏این طوایف که ذکر شد، و بعض دیگر که ذکر نشد، خود عبادات نیز‏‎ ‎‏برای آنها لذّاتی است به حسب مراتب آنها و معارف آنان؛ و کلفت تکلیف‏‎ ‎‏برای آنها به هیچ وجه نیست. ولی ما بیچاره های گرفتار آمال و امانی و بستۀ‏‎ ‎


کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 109
‏زنجیرهای هویٰ و هوس و فرورفتگان در بحر مسجور ظلمانی عالم طبیعت که‏‎ ‎‏نه بویی از محبّت و عشق به شامّۀ روحمان رسیده و نه لذّتی از عرفان و فضیلت‏‎ ‎‏را ذائقۀ قلبمان چشیده، نه اصحاب عرفان و عیانیم و نه ارباب ایمان و‏‎ ‎‏اطمینان. عبادات الهیّه را تکلیف و کلفت دانیم و مناجات با قاضی الحاجات‏‎ ‎‏را سربار و تکلّف شماریم. جز دنیا، که معلف حیوانات است، رکون به‏‎ ‎‏چیزی نداریم و جز به دار طبیعت، که معتکف ظالمان است، تعلّقی نداریم.‏‎ ‎‏چشم بصیرت قلبمان از جمال جمیل کور و ذائقۀ روح از ذوق عرفان مهجور‏‎ ‎‏است.‏

‏     بلی، سرحلقۀ اهل معرفت و خلاصۀ اصحاب محبّت و حقیقت ‏اَبیتُ‎ ‎عِنْدَ رَبّی یُطْعِمُنی وَ یَسْقینی‎[2]‎‏ ‏‏فرماید. خدایا، این چه بیتوته است که در دار‏‎ ‎‏الخلوتِ انسْ محمّد(ص) را با تو بوده. و این چه طعام و شراب است که با‏‎ ‎‏دست خود این موجود شریف را چشاندی و از همۀ عوالم وارهاندی. آن‏‎ ‎‏سرور را رسد که فرماید: ‏لی مَعَ اللّه وَقْتٌ لا یَسَعُهُ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبیٌّ مُرْسَل.‎[3]‎‎ ‎‏آیا این وقت از اوقات عالم دنیا و آخرت است؟ یا وقت خلوتگاه «قاب قوسین»‏‎ ‎‏و طرح الکونین است؟ چهل روز موسی کلیم صوم موسوی گرفت و به میقات‏‎ ‎‏حق نایل شد و خدا فرمود: ‏تَمَّ میقاتُ رَبِّهِ اَربَعینَ لَیْلَةً.‎[4]‎‏ با این وصف به‏‎ ‎‏میقات محمّدی نرسد و با وقت احمدی تناسب پیدا نکند. به موسی علیه‏‎ ‎‏السلام در میعادگاه ‏فَاخْلَعْ نَعْلَیْک‎[5]‎‏ خطاب رسید، و آن را به «محبت اهل»‏‎ ‎‏تفسیر کردند، و به رسول ختمی امر به حبّ علی شد. در قلب از این سرّ‏‎ ‎‏جذوه ای است که دم از او نزنم؛ تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.‏

کتابآداب الصلوة - آداب نمازصفحه 110

  • )) «به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست / عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست». ـ سعدی
  • )) «نزد پروردگارم شب را به صبح می رسانم، او غذایم می دهد و سیرابم می کند.» وسائل الشیعة، ج 7، ص 388، با اندکی اختلاف. و صحیح بخاری، ج 4، «کتاب التمنی»، ص 251، مولوی در مثنوی گوید: «چون «ابیت عند ربی» فاش شد / «یطعم و یسقی» پی این آش شد».
  • )) «مرا با خدا وقتی است که هیچ ملک مقرّب و هیچ پیامبر مرسلی را در آن راه نیست.» عوالی اللئالی، ج 4، ص 7، حدیث 7. بحارالانوار، ج 18، ص 360. «کتاب تاریخ النبیّ»، «باب اثبات المعراج».
  • )) «پس زمان وعدۀ پروردگار او (موسی) چهل شب تمام گشت.» (اعراف / 142)
  • )) اِنّی اَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعلَیْکَ... (طه / 12)