سخنرانی

سخنرانی در جمع مردم قم (خطر توطئه های استعمار در ممالک اسلامی)

سخنرانی

‏زمان: 18 شهریور 1343 / 2 جمادی الاول 1384‏

‏مکان: ‏‏قم، مسجد اعظم‏

‏موضوع: ‏‏خطر نفوذ اسرائیل در ایران و توطئه های استعمار در ممالک اسلامی‏

‏مناسبت: ‏‏آغاز دروس حوزه‏

‏حضار: ‏‏روحانیون، طلاب، بازاریان و اهالی قم‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

انالله و انا الیه راجعون

‏     ‏‏خداوندا، زبان ما را از بیهوده گفتن و گزاف و لغو و دروغ حفظ بفرما. خداوندا،‏‎ ‎‏قلوب ما را به نور اسلام و روحانیت روشن بفرما. خداوندا، گوش شنوا عنایت بفرما به‏‎ ‎‏سلاطین دوَل اسلام، به رؤسای جمهور دول اسلامی، به نمایندگان مجلسیْن‏‎ ‎‏دوَل اسلامی، به نخست وزیران و وزرای دول اسلامی، به رؤسای دانشگاههای‏‎ ‎‏دول اسلامی، به کارفرمایان و کارمندان دول اسلامی. خداوندا، آنها را قرار بده مِنَ ‏الَّذینَ‎ ‎یَستمِعونَ اَلْقَوْلَ فَیتَّبِعونَ اَحْسَنَهُ.‎[1]‎

دولتهای اسلامی تحت نفوذ استعمار

‏     من در این وقت کم و با عارضه ای که به سینۀ من ـ یک قدری ـ عارض شده است‏‎ ‎‏نمی توانم تمام مطالبی را که تصور کرده ام تحویل بدهم؛ مهمات قضایا را به گوش ملت،‏‎ ‎‏به گوش شما آقایان می رسانم. من از اوضاع عمومی دول اسلامی بسیار متأسفم؛ از‏‎ ‎‏اوضاع خصوص ایران بسیار متأسفم. دولتهای اسلامی، چه سلاطین اسلام، چه رؤسای‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی، چه نخست وزیران دول اسلامی، در تحت تأثیر استعمارْ غافل از‏‎ ‎‏مقاصد دیانت اسلام هستند؛ مطلع نیستند به مسائل اسلام؛ نمی خواهند مطلع بشوند به‏‎ ‎‏احکام اسلام؛ نمی توانند با این وضعی که دارند مطلع بشوند که اسلام چه آورده است‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 373
‏برای بشر، و بشر اگر اتباع کند از اسلام، به کجا خواهد رسید.‏

ایجاد اختلاف، نقشۀ استعمار

‏     دولتهای استعمار طلب، دولتهایی که می خواهند ذخایر مسلمین را ببرند، با‏‎ ‎‏وسیله های مختلف، با نیرنگهای متعدد، دول اسلامی را، سران دول اسلامی را، اغفال‏‎ ‎‏می کنند. گاهی به اسم شیعه و سنی اختلاف ایجاد می کنند. حتی در شرق، آنهایی هم که‏‎ ‎‏جزء مسلمین نیستند، آنها هم، گول خورده اند. گفته می شود که در هندوستان در مثل عید‏‎ ‎‏«اضحی»‏‎[2]‎‏ مقدار زیادی از گاوهای مقدس پیش گاوپرستان می آورند و به مسلمین به‏‎ ‎‏قیمت ارزان می فروشند و آنها را وادار می کنند که گاوهای مقدس پیش آن طوایف را،‏‎ ‎‏ذبح کنند و بعد به آنها می گویند که اینها گاوهای مقدس شما را ذبح کردند؛ یک هیجانی‏‎ ‎‏در بین هندو ‏‏[‏‏و‏‏]‏‏ مسلم، در بین طوایف هندی ها، بپا می شود و یک غوغا و توجه بلند‏‎ ‎‏می شود؛ و از این غوغا آنها استفاده می کنند، شرق را می بلعند. در دول اسلامی، بین‏‎ ‎‏طوایف مسلمین به اسم اسلام و به اسم مذهب، چیزهایی پخش می کنند؛ تبلیغاتی‏‎ ‎‏می کنند که طوایف مسلمین به جان هم بیفتند و با هم اختلاف شیعه و سنی پیدا بکنند و‏‎ ‎‏آنها به ذخایری که مسلمین دارند دسترسی پیدا بکنند و نتوانند مسلمین کاری انجام‏‎ ‎‏بدهند.‏

تمدن مسلمین فوق تمدنها

‏     مسلمین آنها بودند که مجد آنها دنیا را گرفته بود؛ تمدن آنها فوق تمدنها بود؛‏‎ ‎‏معنویات آنها بالاترین معنویات بود؛ رجال آنها برجسته ترین رجال بود؛ توسعۀ‏‎ ‎‏مملکتشان از همۀ ممالک بیشتر بود؛ سیطرۀ حکومتشان بر دنیا غالب شده بود. دیدند که‏‎ ‎‏با این سیطره، با این وحدت دول اسلامی، نمی شود تحمیل کرد چیزهایی را که آنها‏‎ ‎‏می خواهند؛ نمی شود ذخایر اینها را، طلای سیاه اینها را، طلای زرد اینها را، نمی شود‏‎ ‎‏اینها را قبضه کرد. در صدد چاره برآمدند؛ چاره این بود که بین ممالک اسلامی تفرقه‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 374
‏بیندازند.‏

تجزیه دولت عثمانی

‏     شاید بسیاری، بعضی از شما یادشان بیاید جنگ بین المللی را، جنگ اول بین المللی‏‎ ‎‏را، که با مسلمین و با دولت بزرگ عثمانی چه کردند. دولت عثمانی یکی از دولی بود که‏‎ ‎‏اگر با شوروی طرف می شد، گاهی او را زمین می زد؛ سایر دول حریف میدان او نبودند.‏‎ ‎‏دولت عثمانی یک دولت اسلامی بود که سیطره اش گرفته بود تقریباً از شرق تا غرب را.‏‎ ‎‏آنها دیدند که با این دولت اسلامی به این قوی ای نمی شود چاره ای کرد؛ نمی شود ذخایر‏‎ ‎‏را برد. بعد از اینکه در آن جنگ ـ با آن بساط ـ غلبه پیدا کردند، تجزیه کردند دولت‏‎ ‎‏عثمانی را به دول بسیار کوچک کوچک. برای هر یک از آنها هم یا امیری قرار دادند یا‏‎ ‎‏سلطانی قرار دادند یا رئیس جمهوری قرار دادند؛ آنها در قبضۀ مستعمره چیها و ملت‏‎ ‎‏بیچاره در قبضۀ آنها. با این وضع یک دولت عثمانی با آن مجد را زمین زدند و دولت،‏‎ ‎‏دولتهای اسلامی از خواب بیدار نشدند، یا خودشان را به خواب زدند. این دولت عثمانی‏‎ ‎‏در تحت ظل خلافت اسلامی، در تحت ظل اتکای به قرآن مجید، آن مجد را داشت. بعد‏‎ ‎‏از آنکه تجزیه شد، در زمان ما، در زمان آتاتورک خبیث، اسلام را در آنجا الغا کردند؛ و‏‎ ‎‏الآن دولت ترکیه دولت مسلم نیست؛ دولتْ حسابش از اسلام جداست؛ مراسم دینی‏‎ ‎‏ندارد دولت؛ احکام دینی دولت ندارد. لکن ملت شریف ترکیه مسلم هستند؛ و اینها‏‎ ‎‏هستند که در سالهایی که به مکه می روند طایفۀ اینها به نسبت بیشتر از دیگران است؛‏‎ ‎‏دولت یک همچو دولتی است. آن مجد را به اتکای به اسلام به دست آورد؛ و آنها‏‎ ‎‏دیدند که اتکای به اسلام نقطۀ بسیار بزرگی است که با این اتکا نمی شود دولتهای اسلامی‏‎ ‎‏را از بین برد؛ در ترکیه اسلام را از حساب دولت جدا کردند، و حالا می بینید که در قبرس،‏‎ ‎‏که از ترکها کشته می شود، یک مسلم نیست که متأسف باشد. این تأسف دارد که یک‏‎ ‎‏دولتی جوری بکند، طوری رفتار بکند، بعد از آنکه در مقابلۀ نصارا زمین بخورد یا از آن‏‎ ‎‏کشته داده بشود، دول اسلامی دیگر بی تفاوت باشند نسبت به او. اگر یک نفر هم اظهار‏‎ ‎‏تأسف بکند یک آخوند پوسیده ای مثل من. دول اسلامی که اظهار تأسف نمی کنند،‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 375
‏برای اینکه مجد اسلامی را از دست داد‏‏[‏‏ند‏‏]‏‏.‏

امحای اسلام به اسم اسلام

‏     اختلافاتی که در عراق، در ایران، در سایر ممالک اسلامی ایجاد می کنند، باید سران‏‎ ‎‏دول اسلامی توجه داشته باشند به این معنا که این اختلافات اختلافاتی است که هستی‏‎ ‎‏آنها را به باد می دهد. باید با عقل، با تدبیر، توجه داشته باشند به این معنا که به اسم مذهب‏‎ ‎‏و به اسم اسلام می خواهند اسلام را از بین ببرند. دستهای ناپاکی که بین شیعه و سنی در‏‎ ‎‏این ممالک اختلاف می اندازد اینها نه شیعه هستند و نه سنی هستند؛ اینها دستهای ایادی‏‎ ‎‏استعمار هستند که می خواهند ممالک اسلامی را از دست آنها بگیرند؛ ذخایر را از دست‏‎ ‎‏آنها بگیرند؛ بازار سیاه درست کنند برای ممالک به اصطلاح مترقی؛ می خواهند آن‏‎ ‎‏چیزهایی که آنها زیاد دارند و به دریا می ریزند، دور می ریزند، بازار درست کنند در‏‎ ‎‏شرق و اینها به قیمتهای خوب، به قیمتهای مناسب، بخرند. همین چند روز در روزنامۀ‏‎ ‎‏اطلاعات بود که غذای سه روز امریکا که دور ریخته می شود به اندازۀ تمام غذای ملت‏‎ ‎‏چین است که ششصد و پنجاه میلیون است ـ مال یک روز. سه روز فَضَلات غذای امریکا‏‎ ‎‏به اندازۀ ششصد و پنجاه میلیون جمعیت استفاده بکند یک روز ـ آن تفاله هایی که آنها‏‎ ‎‏بناست دور بریزند. چرا شرق را تحت قدرت نیاورند، تحت اسارت نیاورند، تا به شرق با‏‎ ‎‏قیمتهای مناسب بفروشند و طلا کنند و طلا را ببرند؟ چرا این کار را نکنند؟ دولتهای ما،‏‎ ‎‏دولتهای اسلامی، که توجه به این معانی ندارند؛ آنها که ملتفت نیستند که به سر آنها چه‏‎ ‎‏می آید. از دست برداشتن از قرآن کریم، اتکا نداشتن بر قواعد اسلام، این ضررها پیش‏‎ ‎‏می آید. تضعیف می کنند دول اسلامی را به ایجاد اختلاف مذهبی تا هم مذهب را ببرند و‏‎ ‎‏هم دین را ببرند، و العیاذ بالله .‏

هشدار به سران کشورهای اسلامی

‏     نباید سران ممالک اسلامی، رؤسای جمهور، سلاطین اسلام، وزرای ممالک‏‎ ‎‏اسلامی، نمایندگان مجالس ممالک اسلامی، نباید متنبه بشوند؟ واقعاً اینها نمی دانند‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 376
‏مطلب را؟ یا می دانند و حب جاه و حب مقام آنها را وادار می کند که مطابق «دستورات»‏‎ ‎‏عمل کنند؟ شما آقایان باور می کنید که آنهایی که از مجاری امور مطلع هستند، یا دعوای‏‎ ‎‏اطلاع می کنند، این مطلب سطحی را که یک سید خمینی فهمیده است، آنها نفهمیده‏‎ ‎‏باشند؟! شما احتمال می دهید این معنا را؟! اگر فهمیده باشند ـ خدای نخواسته ـ یا‏‎ ‎‏مجذوب هستند و یا ترس در کار هست. چرا باید بترسند؟ برای اینکه اینها را دسته دسته‏‎ ‎‏کرده اند. دولت عثمانی به آن عرض و طول را حالا چند تا دولت کرده اند ـ همه کوچک،‏‎ ‎‏کوچک، کوچک. ملتهای بیچاره را، این ملت انبوه چند صد میلیونی را، در تحت‏‎ ‎‏اسارت یک عده از خدا بیخبر قرار داده اند و آنها، آنها را استعمار می کنند، و این سران‏‎ ‎‏ممالک، ملت خودشان را بیچاره می کنند. نباید این دول اسلامی از خواب بیدار بشوند؟‏‎ ‎‏از اسلام چه بدی دیده اند اینها؟ یک نیرنگ بزرگی که از غرب سرازیر شده است و‏‎ ‎‏دوَل اسلامی را تحت نفوذ قرار داده است، یا اینکه تطمیع کرده است یا تهدید کرده‏‎ ‎‏است؛ و این را در مطابعمان می بینیم، در مجلات می بینیم، در تبلیغاتشان، در‏‎ ‎‏رادیوهایشان.‏

قضیۀ نژادبازی

‏     آن چیز مهمی که دول اسلامی را بیچاره کرده است و از ظل قرآن کریم دارد دور‏‎ ‎‏می کند، آن قضیۀ نژادبازی است. این نژاد ترک است، باید نمازش را هم ترکی بخواند!‏‎ ‎‏این نژاد ایران است باید الفبایش هم چه جور باشد! آن نژاد عرب است، عروبت باید‏‎ ‎‏حکومت کند نه اسلام! نژاد آریایی باید حکومت کند نه اسلام! نژاد ترک باید حکومت‏‎ ‎‏کند نه اسلام! این نژادپرستی، که در بین آقایان حالا دارد رشد پیدا می کند و زیاد می شود‏‎ ‎‏و دامن می زنند به آن، تا ببینیم به کجا برسد. این نژادپرستی که یک مسئلۀ بچگانه است‏‎ ‎‏در نظر، و مثل اینکه بچه ها را دارند بازی می دهند، سران دول را دارند بازی می دهند: آقا‏‎ ‎‏تو ایرانی هستی! آقا تو ترک هستی! آقا تو نمی دانم اندونزی هستی! آقا تو چه هستی! آقا‏‎ ‎‏تو کجایی هستی! باید مملکت خودمان را چه بکنیم! غافل از آن نکتۀ اتکایی که همۀ‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 377
‏مسلمین داشتند. افسوس! افسوس! که این نکتۀ ـ نقطۀ ـ اتکا را از مسلمین گرفتند و دارند‏‎ ‎‏می گیرند، و نمی دانم به کجا خواهد منتهی شد. همین نژادبازی که اسلام آمد و قلم سرخ‏‎ ‎‏روی آن کشید، و مابین سیاه و مابین سفید، مابین ترک و مابین عجم، ما بین عرب و مابین‏‎ ‎‏غیر عرب هیچ فرقی نگذاشت، و فقط میزان را تقوا، میزان را از خدا ترسیدن، تقوای‏‎ ‎‏واقعی، تقوای سیاسی، تقواهای مادی، تقواهای معنوی، میزان را اینطور قرار داد ‏اِنَّ‎ ‎اَکرَمَکمْ عِنْدَالله ِ اَتقیکمْ.‎[3]‎‏ ترک و فارس ندارد، عرب و عجم ندارد، اسلام نقطۀ اتکاست.‏‎ ‎‏قضیۀ نژادبازی یک ارتجاعی است. آقایان ماها را مرتجع می دانند! لکن دارند به 2500‏‎ ‎‏سال قبل ـ قهقرا ـ برمی گردند؛ ما مرتجعیم؟!‏

غفلت دولتهای اسلامی

‏     چرا باید دول اسلامی غافل باشند از این معانی؟ چرا باید در داخلۀ هر مملکتی این‏‎ ‎‏نحو انقلابات ایجاد بشود؟ چرا باید صف بندی بشود بین ممالک اسلامی؟ اینها «اتحاد‏‎ ‎‏سه جانبه» درست کنند در مقابل آنها، آنها اتحاد دیگری درست کنند در مقابل اینها،‏‎ ‎‏«وَکُلٌّ یَلْعَنُ الاْخَر».‏‎[4]‎‏ از خواب نباید بیدار بشوند؟ سلاطین اسلام که خودشان را چه‏‎ ‎‎ ‎‏می دانند و چه می دانند، نباید توجه به این معانی پیدا کنند؟ رؤسای جمهور اسلام که‏‎ ‎‏ممالک اسلامی را آن نحوه قبضه کرده اند، نباید تنبه پیدا بکنند؟‏

استعمار، عامل جنگ بین مسلمین

‏     این مطالب که من عرض می کنم، یک مطالب غیر واقعیت داری است؟ قبول ندارند‏‎ ‎‏خودشان که یک واقعیتی است که با کمال تأسف دارم عرض می کنم؟ یکی از واقعیات‏‎ ‎‏است اینکه دول را به جان هم ریخته اند. یک دسته صف آرایی می کنند از این طرف در‏‎ ‎‏مقابل آنها و چقدر جمعیتشان را مجهز می کنند در سرحدات دیگران. الآن که من دارم به‏‎ ‎‏شما عرض می کنم، به من اطلاع دادند که ترکها دویست هزار جمعیت متمرکز کردند در‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 378
‏سرحد کجا. چرا؟ با کی دعوا دارند؟ چرا مسلمین با هم جنگ می کنند؟ چه وادار کرده‏‎ ‎‏است که مسلمین با هم جنگ کنند؟ جز دست استعمار؟ شما دست استعمار را از روی‏‎ ‎‏دوَل اسلامی بردارید، ببینید که چه دولتی در کار هست؛ چه دولتی پیش می آید؛ ثغورتان‏‎ ‎‏را هم همه حفظ کنید. اگر بنا شد حکومت اسلامی باشد، اگر بنا شد دیانت اسلام‏‎ ‎‏حکومت کند، تمام ثغور حفظ می شود؛ تعدی دولتی به دولت دیگر نمی کند؛ همه‏‎ ‎‏مسْلمند؛ همه تحت لوای اسلامند. اینکه می بینید تعدی می کنند، این برای آن لشکرکشی‏‎ ‎‏می کند، او برای او لشکرکشی می کند، برای اینکه اینها در تحت لوای اسلام نیستند.‏

‏     و از بدبختیهایی که بر دول اسلامی و بر ممالک اسلامی و بر ملت اسلام پیش آمده‏‎ ‎‏است، از جملۀ آنها، این است که از سالهای بسیار بعید و طولانی مشغول شده اند، یک‏‎ ‎‏مدت زیادی دول استعمارطلب مشغول شده اند پیغمبر اسلام را کوچک کنند؛ یک‏‎ ‎‏مدتهای زیاد دنبال این رفتند که پیغمبر اسلام را کوچک کنند. بعدش دنبال این رفتند که‏‎ ‎‏احکام اسلام یک احکامی است که مال هزار سال پیش از این است و حالا چه و چه شده‏‎ ‎‏است و مملکت مترقی شده است و امثال ذلک، و اسلام نمی تواند اشباع کند آن‏‎ ‎‏خواسته های ملل را. آقا شما از اسلام چه دیدید؟ شما تمام مطبوعاتتان، تمام‏‎ ‎‏تلویزیونهایتان، تمام رادیوهایتان، تمام گفتارتان، نطقهایتان در مجالس، همۀ اینها برای‏‎ ‎‏شکستن احکام اسلام است. سوء نیت هم اگر ندارید، شما را واداشتند به این معنا ـ اِما‏‎ ‎‏تهدیداً او تطمیعاً یا اغفالاً.‏‎[5]‎‏ ان شاءالله اغفال باشد، خیانت نباشد؛ غافل باشید. شما که به‏‎ ‎‎ ‎‏ما مجال این را نمی دهید که اسلام را معرفی کنیم به عالم.‏

نصیحت به اغفال شدگان

‏     همین سه ـ چهار روز پیش از این یک کاغذی از یکی از دانشجویان امریکا برای من‏‎ ‎‏آمد که این  یکی از جوانهایی است که من نمی شناسمش لکن ظاهر کلامش این بود که‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 379
‏متدین است و متأسف است بر اوضاع. نوشته است که مع الأسف اینجا، محصلین اینجا،‏‎ ‎‏دانشجویان اینجا می گویند که ما هر چه بدبختی داریم از اسلام است. ای دانشجوهای‏‎ ‎‏بیچاره! اسلامی که به شما معرفی از رادیو بشود که اسلام نیست؛ اسلامی که از روزنامه ها‏‎ ‎‏شما خواندید که اسلام نیست. آن اسلامی که به شما معرفی شده است یک چیزی است‏‎ ‎‏عقب افتاده؛ یک مطلبی است که هیچ مسلمانی زیر بار آن نمی رود؛ آن را من هم قبول‏‎ ‎‏ندارم، آن را سایر روحانیون هم قبول ندارند. اینکه اسلام نیست؛ به ما هم که مجال‏‎ ‎‏نمی دهند که اسلام را معرفی کنیم. آقا در این مملکت تلویزیون آزاد و دست یک‏‎ ‎‏اسرائیلی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏. او هر چه می خواهد بگوید؛ رادیو هم تبلیغاتش، برنامه اش را خودشان‏‎ ‎‏درست می کنند و چه می کنند؛ نه این مملکت، در ممالک اسلامی. حالا من بحثم در‏‎ ‎‏ممالک اسلامی است ـ می آیم سراغ مملکت خودمان ـ این حالا بحث در ممالک‏‎ ‎‏اسلامی است.‏

 تهمت کهنه پرستی به اسلام

‏     دست استعمار در ممالک اسلامی یکی از فعالیتها را که می کند این است که اسلام را‏‎ ‎‏به یک حقیقت عقب افتادۀ کهنه شده معرفی کند. سران قوم می گویند کهنه پرستی است؛‏‎ ‎‏ارتجاع است. اسلام را معرفی اینطور می کنند. آقا! یک دستگاه فرستنده به ما بدهید تا ما‏‎ ‎‏پشت آن دستگاه فرستنده مبلّغینمان بروند اسلام را معرفی کنند به دنیا. صدای ما که به دنیا‏‎ ‎‏نمی رسد؛ صدای ما از این مسجد که بیرون نمی رود؛ این حرفهایی که همه اش منطقی‏‎ ‎‏است، قاچاق است! از اینجا که این آقایان بیرون بروند معلوم نیست کدامشان را خواهند‏‎ ‎‏گرفت، کدامشان را خواهند سلامت گذاشت. این ضبط صوتها معلوم نیست کجا ضبط‏‎ ‎‏بشود. اینکه دیگر به کسی حرف زدن نیست؛ اینکه راجع به مصالح اسلام و مسلمین‏‎ ‎‏است؛ اینکه دیگر دعوای با شخص نیست، با همه است. این دعوا نیست؛ این نصیحت‏‎ ‎‏است؛ این خیرخواهی است؛ خدا می داند خیر شما را ما می خواهیم. خوب به ما هم یک‏‎ ‎‏دستگاه فرستنده بدهید؛ اجازه بدهید مسلمینْ خودشان یک دستگاه فرستنده درست‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 380
‏کنند، من ضامن می شوم که برخلاف صلاح شما ـ خیلی ـ نباشد. بله، برخلاف صلاح‏‎ ‎‏ارباب بزرگها هست و نمی گذارند؛ نخواهند گذاشت. اینجا باید «بدتر از یهودی»‏‎[6]‎‎ ‎‏تلویزیون داشته باشد و هر طور دلش می خواهد تبلیغات بکند لکن تبلیغات ما آزاد‏‎ ‎‏نیست؛ «نمی شود؛ این مرتجعین نباید حرف بزنند»! آقا! کجایش ارتجاع است؟‏

اتحاد ملت اسلام

‏     خوب ما می گوییم که شما با هم؛ همۀ مسلمین با هم؛ ما نه با آن یکیش روابطی داریم‏‎ ‎‏نه با شما روابطی داریم؛ نه با آن یکی، و ما با همه روابط داریم؛ ما همۀ شما را عَلَی السِّواء‏‎ ‎‏نگاه می کنیم؛ و همۀ مسلمین در نظر ما اگر چنانچه عمل به احکام اسلام بکنند عزیزند. ما‏‎ ‎‏ملت اسلام را، ترکش باشد، عربش باشد، عجمش باشد ـ از هر ملت ـ افریقا باشد، امریکا‏‎ ‎‏باشد، هر جا می خواهد باشد، ما ملت اسلام را عزیز می داریم. ما می گوییم آقا دست به‏‎ ‎‏دست هم بدهید؛ شما یک جبهۀ ثلاثه درست نکنید و پیوند بکنید با اسرائیل در مقابل‏‎ ‎‏اتحاد آنها، آنها هم یک اتحاد درست نکنند در مقابل شما؛ همه با هم متحد بشوید؛ همه‏‎ ‎‏مسلمانید، اتکای شما به قرآن باشد. آقا! شما قرآن را نمی دانید چه هست؛ همین‏‎ ‎‏توجیبشان گذاشته اند! من توی جیبم قرآن نیست لکن مأمورین همه توجیبشان قرآن‏‎ ‎‏است! کاسۀ از آش گرمتر است! تو اعتقاد به قرآن داری؟! تو فقط می خواهی مرا بازی‏‎ ‎‏بدهی. تا صحبت می شود، آقا قرآن در می آورد؛ از بالا یک قرآن نشان می دهد. شما‏‎ ‎‏قرآن را جیب گذاشتید، می خواهید قرآن از بین برود.‏

استعمار در فکر غارت ذخایر مسلمین

‎ ‎‏     این حرفهایی که ما می زنیم ارتجاع است؟ اینکه ما می گوییم که همۀ شما با هم متحد‏‎ ‎‏باشید، نگذارید این ذخایرتان را از بین ببرند؟ بالاتر از آن ذخایر تحت الارضی، این‏‎ ‎‏ذخایر فوق الارضی است ـ این جوانهای ماست. آقا، جوانهای ما را دارند می برند خدا‏‎ ‎‏می داند؛ جوانهای دول اسلامی را دارند می برند. یک دسته امریکاست و یک دسته‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 381
‏نمی دانم کجاست و یک دسته کجاست؛ و یک دستۀ دیگری هم الآن دارند به اسرائیل‏‎ ‎‏می روند. الآن در منزل من موجود است آن مجلۀ دانشجویان، سازمان دانشجویان ایران‏‎ ‎‏در اسرائیل. الآن موجود است. آقا، این ذخایر ما این جوانها هستند. این جوانهای ما را‏‎ ‎‏دارند اغفال می کنند؛ دارند به آنها تزریق می کنند که هر بدبختی شما دارید از اسلام‏‎ ‎‏است. شما کجای اسلام را دیدید که می گویید بدبختی از اسلام است؟ شما مسلمین را‏‎ ‎‏اینجا دیدید که یک مردم فقیر گدای بیچاره، هی هم داد می زنند که الحمدلله یک نفر هم‏‎ ‎‏سر گرسنه، دیگر به خواب نمی رود. الحمدلله ِ امیدوارم این جور باشد لکن این کلام‏‎ ‎‏واقعیت را تغییر می دهد؟ این کلام، حرفهایی که در چند وقت پیش از این در اطلاعات‏‎ ‎‏نوشته بود ـ و اطلاعات هم که سند رسمی شماست ـ راجع به بنادر جنوب نوشته بود، این‏‎ ‎‏واقعیت را تغییر می دهد؟ اینکه تغییر نمی دهد اینها را. این دانشجوهای بیچارۀ ما اینجا که‏‎ ‎‏دیدند، دیدند که مسلمین، گرسنه و بیچاره و بدبخت، مساجدشان خراب، نمی دانم‏‎ ‎‏معابدشان چطور، کذا، وقتی که وارد امریکا می شوند، یک کلیسا می روند می بینند که‏‎ ‎‏تمامْ منظم، مرتب، همه چیزِ آن درست؛ خیال می کنند که احکام انجیل و توراتْ، اینها را‏‎ ‎‏به این حد رسانده و احکام اسلام اینها را عقب نشانده.‏

عامل عقب ماندگی مسلمانان

‎ ‎‏     خیر آقا، دول اسلامی، ما را این جور کرده؛ دولتهای اسلامی، بیچاره های غافل شده،‏‎ ‎‏ما را به این روز نشانده اند. اسلام را این جوری دارند معرفی می کنند. اسلام یکوقتی بود‏‎ ‎‏که نصف دنیا را گرفته بود و داشت می رفت جلو. شما این کتاب گوستاولوبون را‏‎ ‎‏بخوانید؛‏‎[7]‎‏ تمدن اسلام  را؛ او رفته است تمدن اسلام را از چشم مادی نگاه می کند، او‏‎ ‎‏اصلاً نمی فهمد اسلام یعنی چه؛ اعتقاد هم نه به مسیح دارد و نه به اسلام دارد؛ او تمدن را‏‎ ‎‏عبارت از این ستونها می داند. چنانچه بچه های ما هم اینطوری خیال کردند هست. وقتی‏‎ ‎‏می روید می بینید که آنجا بله یک تشریفات زیاد و واتیکان کذا و کجا کذا، مساجد ما‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 382
‏خراب و بیچاره؛ خیال می کنید اینها از اسلام است. خیر آقا، اینها از سران اسلام است؛‏‎ ‎‏اینها از اسلام نیست. سران اسلام که در تحت سیطرۀ مستعمرین واقع شده اند ما را به این‏‎ ‎‏روز نشانده اند؛ ذخایر ما را به دیگران تحویل دادند و ما بدبخت و بیچاره و گرسنه‏‎ ‎‏ماندیم.‏

مقایسۀ مسیحیت و اسلام

‎ ‎‏     آنجا رؤسای بزرگ جمهور یکشنبه می روند ـ آنطور که گفته می شود ـ سراغ مراسم‏‎ ‎‏مذهبی شان؛ اینجا شما یک نفر از اینها را توی مسجد می بینید؟ می شود پیدایشان کرد؟ از‏‎ ‎‏این رؤسای ما یکوقت تو مسجد پیدا می شود؟ بله، گاهی وقتها پدرش می میرد، برادرش‏‎ ‎‏می میرد، چه می شود، یک عبوری هم از اینجا می کند، با تبختر و کذا! اما مسجد نیست‏‎ ‎‏اینکه. در نمازْ اینها حاضر می شوند؟ آنها رؤسای جمهورشان در نماز هم حاضر‏‎ ‎‏می شوند، سلاطینشان هم حاضر می شوند، آنها مراسم مذهبی شان ـ آن مذهبی که هیچی‏‎ ‎‏ندارد. آقایان خیال می کنند مذهب مسیحْ آنی است که حالا دست ماست؛ البته در زمان‏‎ ‎‏خودش درست بوده؛ اینکه الآن دست ماست از مذهب مسیح و از احکام مسیح، خوب‏‎ ‎‏ببینید؛ ببینند این دانشجویان، ببینند آن چیست و قرآن چیست. احکام مسیح را ببینند‏‎ ‎‏چیست، احکام اسلام را ببینید چیست. احکام اسلامی که کرورها،‏‎[8]‎‏ میلیونها حکم اسلام‏‎ ‎‎ ‎‏دارد برای هر چیزی. تصورْ شما نمی توانید بکنید، یک چیزی در عالَم، یک واقعه ای در‏‎ ‎‏عالَم، اتفاق بیفتد اسلام نداشته باشد حکم؛ حکمش بالای سرش است. یک همچو‏‎ ‎‏اسلامی که الآن هم هر حادثه ای اتفاق بیفتد حکمش را دارد، این یک مذهبی است که‏‎ ‎‏کهنه پرستی است و عقب افتادگی است و بدبختیها از اسلام است؟! بدبختیها از این‏‎ ‎‏رؤسای اسلام است، این رؤسای بیچاره، این سران دول بیچاره؛ که توجه ندارند به‏‎ ‎‏مصالح خودشان یا نمی خواهند توجه داشته باشند. اینهاست که ما را بدبخت کرده است؛‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 383
‏اینهاست که روز سیاه برای مسلمین درست کرده است. باز هم رها نمی کنند؛ باز هم در‏‎ ‎‏هر واقعه ای که اتفاق می افتد یک بساطی برای ما درست می کنند.‏

 ایستادگی شرق در برابر غرب

‎ ‎‏     اینها راجع به اموری که مربوط به دول اسلامی است؛ و آن مقداری که من می توانم،‏‎ ‎‏به عنوان اینکه یک نفر معمم هستم و طلبه هستم، می توانم به دول اسلامی اعلام کنم؛ و‏‎ ‎‏امیدوارم برسد به آنها. این چیزهایی است که، ضروریاتی است که اینها خودشان هم باید‏‎ ‎‏توجه داشته باشند؛ و امیدوارم که به گوش اینها فرو برود و یک وحدت اسلامی واقعی‏‎ ‎‏[‏‏پیدا کنند‏‏]‏‏. گذشت کنند از بعض شهوات خودشان، و با هم دست برادری بدهند؛ تفوق‏‎ ‎‏از هم نکنند، با هم برادر بشوند ـ همه مجتمعاً در مقابل غرب؛ غربزده نباشند، در مقابل‏‎ ‎‏غرب بایستند دول شرق؛ حتی بوداییها، بایستند در مقابل غرب؛ غرب را عقبش بزنند.‏‎ ‎‏بعد در بین خودشان یک حکومت آرام، یک اجتماع آرام؛ همۀ ممالک سرجای‏‎ ‎‏خودش باقی؛ هیچ کدام به هیچ کدام تجاوز نکنند؛ همه با هم برادر باشند. اگر غیرْ‏‎ ‎‏خواست به آنها تجاوز کند، همه با هم همناله بشوند و جلو بروند. اگر مسلمین با هم متحد‏‎ ‎‏بشوند هیچ دولتی نمی تواند به آنها غلبه کند. اینها اشتباه است که خیر، آنها چه دارند و‏‎ ‎‏چه دارند؛ خیر، اینها نیست. شما عرضه ندارید؛ شما اغفال شدید.‏

احزاب فرمایشی

‎ ‎‏     و اما راجع به مملکت خودمان. اینکه با یک روز و دو روز نمی توانیم ما صحبتش را‏‎ ‎‏بکنیم، بدبختیهایی که ما در مملکت خودمان داریم. دولتها می آیند و می روند؛ هر‏‎ ‎‏دولتی هم می آید یک حزبی درست می کند ـ هر دولتی. شما از آن وقت تا حالا هر چه‏‎ ‎‏دیدید، یکی «حزب مردم» درست می کند، یکی حزب چی درست می کند، یکی «حزب‏‎ ‎‏ایران نوین» درست می کند، یکی حزب چه. هی حزب درست می کنند. اصلاً در ایران‏‎ ‎‏حزب معنا ندارد؛ در هیچ جای دنیا؛ مگر آنهایی که مثل ایران هستند. مملکت یک حزبی‏‎ ‎‏اصلاً معنا ندارد، حزب زوری معنا ندارد. سِجِلهای مردم را از دهات می گیرند؛ رجوع‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 384
‏کنید به این دهات ببینید سجلهایشان را می گیرند نامنویسی می کنند در حزب. این بیچاره‏‎ ‎‏نمی داند «ایران نوین» اصلاً یعنی چه! اطلاع از این ندارد، فضلاً از اینکه آن اساسنامه را‏‎ ‎‏بفهمد؛ اصلاً نمی فهمد این بیچاره «اساسنامه» چیست. این بیچاره ها را، این بی دینها‏‎ ‎‏می خواهند جمع کنند در یک محیطی زنده باد بگویند؛ فقط همین. از این جمعیت‏‎ ‎‏بدبخت بیچاره این معنا را می خواهند که اجتماع کنند، یک اجتماع انبوهی از جمعیتها‏‎ ‎‏بشوند، بعد دنبال اینها بیفتند و برایشان هورا بکشند و زنده باد بگویند. از اینها ـ بیچاره ـ‏‎ ‎‏همین قدر می خواهند.‏

حزب واقعی در جهان امروز

‏     آنجاهایی که حزب هست، دولتها از حزب وجود پیدا می کنند، نه اینکه اول دولت‏‎ ‎‏تشکیل بشود بعد حزب درست کند! بعد اتکا به آن پیدا کند! اینجا، خوب، شما می بینید‏‎ ‎‏اول دولت درست می شود. دولت هم به مجلس و به من و شما هیچ ربطی ندارد. اول‏‎ ‎‏دولت درست می شود. خودشان می گویند، من نمی گویم، خودشان می گویند ما به امر‏‎ ‎‏آمدیم و به امر می رویم؛ غلط هم هیچ کس نباید بکند؛ هیچ وکیلی هم غلط نکند.‏‎ ‎‏نمی کند هم! اول دولت تشکیل می شود؛ بعد که دولت تشکیل شد و سرنیزه دستش آمد،‏‎ ‎‏شروع می کند حزب درست می کند. آن وقت هم یک حزبی است که دولت از حزب پیدا‏‎ ‎‏شده! دولت ما حزبی است! دولت آقایان حزبی است! آقا! این را برای کی می گویی؟! منِ‏‎ ‎‏آخوند می فهمم، دول عالم نمی فهمند اینها را؟! آنها می خواهند تو اینطور باشی؛‏‎ ‎‏می خواهند عقب افتاده باشی. دست بردارید آقا از این عقب افتادگی؛ مجد خودتان را‏‎ ‎‏حفظ کنید. اگر حزب می خواهید درست کنید، خوب، یک حزبی قبل از اینکه دولت‏‎ ‎‏شما پیش بیاید، یک حزبی درست کنید؛ و بعد هم حزب در مجلس، به طور‏‏[‏‏ی‏‏]‏‏ که باید‏‎ ‎‏بشود، به طوری که قوانین اساسی و قانون اساسی و سایر قوانین اقتضا می کند، نماینده‏‎ ‎‏درست کنند؛ و بعد هم آقای وزیر، نخست وزیر متکی به نمایندگانی که از حزب پیدا شد‏‎ ‎‏و از جمعیت و از خواسته مردم و اینها پیدا شد؛ بعد می شود یک دولت متکی به حزب؛‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 385
‏متکی به ملت. اما شما اول دولتش را درست می کنید، اول نخست وزیرش درست‏‎ ‎‏می شود، بعد حزب درست می شود! این هم باز دولت حزبی است ! اینها را که روزنامه ها‏‎ ‎‏نمی توانند بنویسند؛ شاید بخواهند بنویسند اما غلط می کنند بنویسند! اینها نمی توانند که‏‎ ‎‏بنویسند. حالا ما طلبه ای هستیم کاری به اینها نداریم، آنها کار دارند؛ بسم الله ، دوباره‏‎ ‎‏حاضریم.‏

‏     یک بساط درست می کنند، بساط حزبی ـ این بساطی است که دارید می بینید. هر روز‏‎ ‎‏راه می افتند به یک جایی از پول این ملت بیچاره. آخر این ملت گرسنه... خدا می داند که‏‎ ‎‏من گاهی وقتها که به فکر می افتم که این آتیۀ ما، این زمستانِ آتیه چه خواهد شد، خوب‏‎ ‎‏ناراحتم؛ ما ناراحتیم. اینها امسال دیگر آیا نان دارند، ندارند؟ امسال هم که وضع خواربار‏‎ ‎‏خوب نیست؛ علوفه هم حتی ندارند. چه خواهد شد این زمستان سیاه به این ملت فقیر‏‎ ‎‏بدبخت؟ من نمی دانم چه خواهد شد. آیا دولتها در فکر هستند که حالا که زراعت اینها‏‎ ‎‏را زمین زدند، لااقل از همان بازار سیاهی که درست شده، از آنجا بگیرند بیاورند اینجا‏‎ ‎‏سیر کنند این بیچاره ها را؟ یا باز اینها شکم گرسنه بخوابند و گفته بشود که یک نفرْ دیگر‏‎ ‎‏نیست که سر گرسنه به بالین بگذارد! روزی چند نفرش پیش من می آیند ـ منی که‏‎ ‎‏هیچکاره ام.‏

 افشای روابط رژیم شاه با اسرائیل

‎ ‎‏     این وضع حزب ایران؛ آن وضع مجلس ایران که همه تان بهتر از من می دانید یا مثل‏‎ ‎‏من؛ آن وضع روابط با اسرائیلشان. هر وقت که اینها من را، یعنی هر وقت نه، یک‏‎ ‎‏دفعه اش را که من را ملاقات کرد یکی از این سران قوم، گفت این اسرائیل تمام شد‏‎ ‎‏مسأله اش؛ اصلاً رفت؛ مسئله تمام شد. من نمی دانم چه قدرتی دارند اینها به خلاف واقع‏‎ ‎‏گفتن ـ همچو قدرت دارند که من متوجه را اغفال می کنند. گفت اسرائیل تمام شد. بعد از‏‎ ‎‏آنی که اسرائیل تمام شده، الآن که من اینجا نشسته ام برای شما صحبت می کنم، مزارع‏‎ ‎‏بسیار خوب ایران ـ بسیاری اش ـ در دست اسرائیل است! از ایلام به من نوشته اند که‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 386
‏مزارع خوب اینجا را داده اند اسرائیل چغندر بکارند. تابلویی زدند به کنار جاده که مزرعۀ‏‎ ‎‏نمونۀ ایران و اسرائیل! این آقایانی که اسرائیل را می گویند ما کنار زدیم. روزنامۀ اسرائیل‏‎ ‎‏که برای من آمده است، آورده اند، نوشته بود به اینکه سفیر اسرائیل در ایران، در تهران!‏‎ ‎‏آقایان می گویند که ما کاری نداریم به اسرائیل!! در دو روز پیش از این، سه روز پیش از‏‎ ‎‏این، در شانزده شهریور، در تهران، دروازه دولت، یک بساطی یهودیها درست کردند:‏‎ ‎‏چهارصد ـ پانصد نفر یهودی دزد دور هم جمع شده اند و خلاصۀ حرفشان این بوده که‏‎ ‎‏یک شعاری برای یکی داده اند، یک فحشی به یکی داده اند؛ آن وقت نوشته اند به اینکه‏‎ ‎‏مجدْ مال یهود است؛ یهود برگزیدۀ خداست؛ ما ملتی هستیم که باید حکومت کنیم؛‏‎ ‎‏نمی دانم چه بکنیم؛ کذا؛ ما با دیکتاتوری مخالفیم؛ ما با هیتلری مخالفیم؛ ما کذا، کذا.‏‎ ‎‏اینها هم نطقهایشان بوده. آقایان هم به مرئی و منظر‏‎[9]‎‏ این دولت ما، این جمعیت می آیند‏‎ ‎‏آنجا و این حرفها را می زنند. خوب، اگر دیکتاتوری موقوف است و مخالف است که‏‎ ‎‏این... خوب جلوی این را بگیر دیگر؛ این کلمه را نگذار بگوید. تمام حرف برای اینکه‏‎ ‎‏بگویند چه کذا، و یکی دیگر را فحش بدهند. عیب است از یک مملکتی اتکای به یهود.‏‎ ‎‏این حرفی که ما می زنیم خیلی حرف بدی است؟! البته تلخ است به ذائقه ها؛ تلخ است به‏‎ ‎‏ذائقۀ شما؛ لکن بدبختی یک مملکت اسلامی است؛ بدبختی یک مسلمینی است که اتکا‏‎ ‎‏پیدا بکنند یا ارتباط پیدا بکنند یا پیمان ببندند با یک دولتی که الآن دشمن اسلام است و‏‎ ‎‏در مقابل اسلام ایستاده است و غصب کرده است فلسطین را.‏

 اخطار به دوَل اسلامی در قضیۀ فلسطین

‏     من به دول اسلامی می گویم که آقا چرا سر نهر‏‎[10]‎‏ دعوا می کنید؟ فلسطین مغصوب‏‎ ‎‏است؛ یهود را بیرون کنید از فلسطین؛ ای بی عرضه ها! خودشان که ریخته اند به جان هم.‏‎ ‎‏فلسطین مغصوب است، شما سر نهر دعوا می کنید؟! وقتی سر نهر دعوا کردید، تثبیت شد‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 387
‏حکومت اسرائیل بر فلسطین؛ این حکومت بود؟ این اعراب بیچاره را که بیرون ریختند،‏‎ ‎‏و الآن یک میلیون یا بیشترشان گرسنه و بیچاره خوابیده اند در بیابانها، اصلاً بیچاره و‏‎ ‎‏آواره شدند، آیا دول اسلامی نباید در این معنا اعتراضی بکنند؟ حرفی بزنند؟ با یک‏‎ ‎‏همچو دولتی که یک میلیون مسلمان یا بیشتر را بیرون ریخته و آواره کرده شما ائتلاف‏‎ ‎‏می کنید؟! اگر ائتلاف ندارید خوب در روزنامه بنویسید؛ اگر ائتلاف ندارید بگذار این‏‎ ‎‏حرفی که من می زنم در یکی از این چاپخانه ها نوشته بشود و منتشر بشود؛ اگر نگذاشتید،‏‎ ‎‏بدانید مؤتلفید؛ بدانید ائتلاف دارید با یهود؛ با اسرائیل. عمال اسرائیل را می بینید که در‏‎ ‎‏این مملکت چه کارها می کنند؛ چه چیزها هست. اخیراً یک خبری به من رسید که حالا‏‎ ‎‏برای خاطر اینکه خواهش کردند که من حرف نزنم حرفش را نمی زنم؛ گفتند درستش‏‎ ‎‏کردیم. در رادیو هم دیشب آمدند گفتند که گفته می شود؛ و یک چیزی هم گفته شده‏‎ ‎‏ولکن من خیلی این چیزها را باورم نمی آید؛ آدم دیرباوری هستم. خوب دیدند که ما‏‎ ‎‏امروز می خواهیم یک چهار تا کلمه نصیحت کنیم آقایان را، گفتند که مبادا از این هم اسم‏‎ ‎‏برده بشود؛ یک اصلاحی کردند؛ توی رادیو هم دیشب گفته شده است لکن من که حالا‏‎ ‎‏باز باور نکردم. اگر نگذارند باور کنم، یک روز دیگر هم اینجا صحبت می کنم؛ آن وقت‏‎ ‎‏آن مطلب را می گویم.‏‎[11]‎

عمال اسرائیل در مراکز حساس ایران

‏     اینها ـ عمال اسرائیل در ایران ـ هر جا انگشت می گذاری می بینی که یکی از اینهاست‏‎ ‎‏مراکز حساس؛ مراکز خطرناک؛ والله ، مراکز خطرناک برای تاج این آقا. ملتفت نیستند‏‎ ‎‏اینها. اینها آنها بودند که در شمیران تهران توطئه کردند ناصرالدین شاه را بکشند؛‏‎ ‎‏مملکت ایران را قبضه کنند. شما تاریخ نگاه کنید؛ تاریخ که می دانید. در نیاوران توطئه‏‎ ‎‏کردند؛ در نیاوران چند نفر رفتند ناصرالدین شاه را ترور کنند.‏‎[12]‎‏ و یک عده هم در‏‎ ‎

صحیفه امامجلد 1صفحه 388
‏تهران بودند که حکومت را قبضه کنند. اینها حکومت را از خودشان می دانند. اینها در‏‎ ‎‏کتابهایشان نوشته اند، در مقالاتشان نوشته اند: حکومت مال ماست؛ باید ما یک سلطنت‏‎ ‎‏جدیدی به وجود بیاوریم؛ یک حکومت جدیدی به وجود ‏‏[‏‏بیاوریم‏‏]‏‏؛ حکومت عدل.‏‎ ‎‏همینهایی که یک همچو سوءنظرها و سوءنیتهایی را دارند، از دربار گرفته تا آن آخر‏‎ ‎‏مملکت، از این اشخاص آنجا موجودند.‏

 خطر نفوذ صهیونیسم و بهاییت

‏     آقا بترسید شما از اینها؛ یک جانورهایی اند اینها. در وزارتخانه موجود است؛ من‏‎ ‎‏انگشت رویش گذاشتم پیش یکی از وزرا، گفت نیست اینطور. بعد شاهد برایش‏‎ ‎‏فرستادم؛ شاهد برایش فرستادم که با سند نوشته بود که این جوری است. الآن هم موجود‏‎ ‎‏است و من اسم کثیفش را نمی برم. در وزارتخانه موجود است؛ در عرض می کنم که‏‎ ‎‏ارتش موجود است. خوب، ای ارتش محترم! توی دهن اینها بزن؛ تو مسلمانی.‏‎ ‎‏صاحب منصبان ارتش، خوب بسیارشان مردم خوبی هستند؛ با من هم گاهی رابطه دارند؛‏‎ ‎‏یعنی رابطه ای که پیغام می دهند. اینها بعضی شان خوبند؛ خوب، جلو بگیرند از اینها؛ جلو‏‎ ‎‏بگیرند از یک اشخاصی که با مذهبشان مخالفند؛ با تخت و تاجشان مخالفند؛ با‏‎ ‎‏مملکتشان مخالفند؛ با استقلالشان مخالفند؛ با اقتصادشان مخالفند. خوب، شما جلو‏‎ ‎‏بگیرید؛ بروید خواهش کنید که اینها را بیرون کنند؛ از بزرگترها خواهش کنید.‏

‏     والله من خیر شما را می خواهم. من می ترسم یک روزی چشمهایتان را باز کنید هستی‏‎ ‎‏شما را از بین ببرند اینها؛ من از این می ترسم. یا بگذارید ما آنها را از بین ببریم. من یک‏‎ ‎‏روز از بین می برم؛ من نمی خواهم تشنج بشود. شما که میل دارید آرامش باشد، خودتان‏‎ ‎‏از بین ببرید. اگر نبرید یک روزی می بینید که یکجوری، یک ورق دیگر پیش می آید؛‏‎ ‎‏یکوقت یک طور دیگر می شود. آن وقت نه من می توانم جلویش را بگیرم نه شما‏‎ ‎‏می توانید جلویش را بگیرید. این اوضاعی است که ما مواجه با آن هستیم؛ و می بینید و‏‎ ‎‏می بینیم؛ و نمی دانم که چه بکنیم، نمی دانم که راه اصلاح چه است.‏

 


صحیفه امامجلد 1صفحه 389
مملکت صحیح با فرهنگ صحیح

‏     راه اصلاح یک مملکتی فرهنگ آن مملکت است؛ اصلاح باید از فرهنگ شروع‏‎ ‎‏بشود. دست استعمار توی فرهنگ ما کارهای بزرگ می کند؛ نمی گذارد جوانهای ما‏‎ ‎‏مستقل بار بیایند؛ نمی گذارد در دانشگاه جوانهای ما درست رشد بکنند. اینها را از بچگی‏‎ ‎‏یک طوری می کنند که وقتی بزرگ شدند، اسلام هیچ و آنها همه، همه چیز. اگر فرهنگ‏‎ ‎‏درست بشود، یک مملکت اصلاح می شود. برای اینکه از فرهنگ است که در‏‎ ‎‏وزارتخانه ها می رود؛ از فرهنگ است که در مجلس می رود؛ از فرهنگ است که کارمند‏‎ ‎‏درست می شود. شما یک فرهنگ مستقل درست کنید یا بدهید ما درست کنیم، شما‏‎ ‎‏می ترسید از امریکا، می ترسید از دیگران، بدهید ما درست کنیم؛ اختیار فرهنگ را دست‏‎ ‎‏ما بدهید.‏

 تأسیس «وزارت اوقاف»!

‏     حالا تازه وزارت اوقاف هم آقایان می خواهند درستش کنند! به تخیل اینکه تقلید از‏‎ ‎‏یک مملکت دیگری؛ به تخیل اینکه روحانیت را تحت وزارتخانه ببرند. این خواب را به‏‎ ‎‏گور می برید ـ ان شاءالله . شما خیال می کنید که روحانیت اسلام را می شود مثل روحانیت‏‎ ‎‏مسیح کرد؟ هیچ امکان ندارد این. روحانیت شیعه مستقل است، مستقل؛ اتکا به هیچ جا‏‎ ‎‏ندارد. بیایند بگویند به کی اتکا دارد. این روحانیت مستقلی که اتکا ندارد به هیچ جا، این‏‎ ‎‏طلاب محترمی که با سی ـ چهل تومان در ماه ساخته اند و زحمت دارند می کشند، اینها‏‎ ‎‏دیگر نمی ترسیم ما که طرفدار یک مملکتی و یک دولت دیگری باشند؛ اینها مستقلند‏‎ ‎‏در افکار خودشان. اینها از تویشان آدم در می آید؛ اینها از تویشان «مدرس» در می آید؛‏‎ ‎‏اینها از تویشان «سید حسن مدرس» در می آید. اینها نمی گذارند؛ امکان ندارد که ما‏‎ ‎‏بگذاریم که این هم بیاید تحت نظر فلان وزیر و فلان. فلان وزیر غلط می کند که همچو‏‎ ‎‏حرفهایی را می زند. اشتباه می کنند اینها؛ باز هم در اشتباهند.‏

‏     باید یک وزارت فرهنگی، یک فرهنگ صحیح باشد؛ و فرهنگ هم حقش است‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 390
‏دست ما باشد. خوب ما در این مملکت یک وزارتخانه نداشته باشیم؟ همۀ وزرا از‏‎ ‎‏امریکا؟! خوب یکی اش هم از ما. خوب بدهید این فرهنگ را دست ما؛ ما خودمان اداره‏‎ ‎‏[‏‏می کنیم‏‏]‏‏. ما یک کسی را وزیر فرهنگ می کنیم و اداره می کنیم. اگر از شما بهتر اداره‏‎ ‎‏نکردیم، بعد از ده ـ پانزده سال ما را بیرون کنید. تا یک مدتی دست ما بدهید، فرهنگ را‏‎ ‎‏دست ما بدهید، وزیر فرهنگ را از ما قرار بدهید، یک مدتی هم مهلت بدهید که ما کار‏‎ ‎‏را درست انجام بدهیم، اگر ما گفتیم که شما تحصیل نکنید؛ اگر ما گفتیم شما خوب‏‎ ‎‏تحصیل نکنید؛ اگر ما گفتیم شما به اعماق آسمان نروید. شما عرضه اش را ندارید؛ و الاّ،‏‎ ‎‏چون عرضه اش را ندارند می گویند روحانیون نمی گذارند، مملکت ما، حالا باز وقت این‏‎ ‎‏کارها نشده است. بفرمایید کی جلوتان را گرفته؟ بفرمایید کارخانۀ ذوب آهن بیاورید،‏‎ ‎‏کدام روحانی گفته نیاورید؟ هر کدام گفته بگویید تا ما بشناسیم. بفرمایید طیاره سازی‏‎ ‎‏کنید؛ اتومبیل سازی کنید؛ آقا، عرضه اش را ندارید، بیچاره ها! یک مملکت بی عرضه اید!‏‎ ‎‏و این هم که شما عرضه ندارید نه اینکه عرضۀ ذاتی ندارید، شما را دست استعمار‏‎ ‎‏این جور کرده است؛ غربزده هستید.‏

‏     این حرفهای ما یک حرفهای کهنۀ پوسیده ای است که بله، دیگر کسی نمی خرد آن‏‎ ‎‏را؟! به شما قول می دهم که آلمان هم این را بخرد؛ شما نخرید. یک وزارتخانه دست ما‏‎ ‎‏بدهید، یک چند ساعت از این رادیو، که دارد موسیقی و بچه های ما را دارند سوق‏‎ ‎‏می دهند به فساد اخلاق، یک ـ دو ـ سه ساعتش را هم دست ما بدهید اما آزادمان‏‎ ‎‏بگذارید، نه اینکه برنامه اش هم خودتان بنویسید که این جوری برو بگو ـ ما را آزاد‏‎ ‎‏بگذارید، یک ـ دو ـ سه ساعت از برنامۀ رادیو دست ما بدهید، ما برایش تعیین می کنیم‏‎ ‎‏برنامه را که او صحبت کند؛ و من به شما قول می دهم که نه با سلطنت شما مخالفت داشته‏‎ ‎‏باشد، نه با وزارت شما مخالفت داشته باشد، نه با ریاست شما مخالفت؛ با هیچ کدام‏‎ ‎‏مخالفت ندارد. فقط اگر وزارت فرهنگ و دستگاههای فرستنده، یک مقداری، در‏‎ ‎‏دست ما باشد ما مردم را آشنا می کنیم؛ دنیا را آشنا می کنیم به احکام اسلام و اسلاممان؛ و‏‎ ‎‏فرهنگ را یک فرهنگ مستقل، یک فرهنگ مسْلم، یک فرهنگی که یک دانه عربش‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 391
‏وقتی می ایستاد جلو امپراتور، وقتی که می ایستاد، شمشیرش را درمی آورد و آن دیباجها‏‎ ‎‏را کنار می زد می گفت: رسول الله فرموده است که ما لباس حریر ‏‏[‏‏در بر‏‏]‏‏ نکنیم، ما روی‏‎ ‎‏جای حریر هم نمی نشینیم. ما این جور رجال درست می کنیم. آن وقت ببینید که اگر یک‏‎ ‎‏همچو رجالی از مکتب ما بیرون آمد و از فرهنگ ما بیرون آمد، این رجال تحت تأثیر‏‎ ‎‏استعمار می رود؟ لکن چه بکنیم که استعمار نخواهد گذاشت؛ دست خبیث استعمار‏‎ ‎‏نخواهد گذاشت که وزارت فرهنگ را دست ما بدهند؛ و الاّ حق با ماست؛ فرهنگ باید‏‎ ‎‏ما باشیم.‏

‏     وزارت اوقاف می خواهید درست کنید، باید وزارت اوقاف از ما باشد، نه اینکه شما‏‎ ‎‏تعیین کنید. تعیین شما قبول نیست؛ شما ارزش ندارید که تعیین کنید؛ ما باید تعیین کنیم.‏‎ ‎‏بگذارید تعیین کنیم ما یک نفر را، یک آقایی را رئیس فرهنگش کنیم، یک نفر هم وزیر‏‎ ‎‏اوقافش بکنیم؛ اوقاف را، آن وقت ببینید که اینطوری که الآن دارد لوطی خور می شود‏‎ ‎‏نخواهد شد؛ تمام مطالب به خودش خواهد رسید. دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد‏‎ ‎‏شد. آن وقت ببینید که ما با همین اوقاف این فقرا را غنی شان می کنیم؛ با همین اوقاف، با‏‎ ‎‏همین اوقاف، ما فقرا را غنی می کنیم. شما خاضع بشوید برای چند تا حکم اسلام، شما ما‏‎ ‎‏را اجازه بدهید که مالیات اسلامی را به آنطوری که اسلام با شمشیر می گرفت بگیریم از‏‎ ‎‏مردم، آن وقت ببینید که دیگر یک فقیر باقی می ماند؟ من برای شما راه هم می سازم؛ من‏‎ ‎‏برای شما کشتی هم می خرم. بگذارید. شما نخواهید گذاشت.‏

‏     من می دانم این حرفهایی که می زنم بیهوده است؛ تمام شد. شما الآن تشریف می برید‏‎ ‎‏و بنده هم خواهم رفت؛ آنها هم که نخواهند گذاشت این مطالب را لکن خوب، چه‏‎ ‎‏بکنیم؛ دردی است که ما داریم؛ دردی است که ما داریم.‏

 تبلیغات و روحانیت

‎ ‎‏     تبلیغات باید با ما باشد. آقا، ما مبلّغیم نه شما. تبلیغ باید با ما باشد. ما باید در رادیوها جا‏‎ ‎‏داشته باشیم برای تبلیغ. شما هر چه هم تبلیغ می کنید تبلیغ ضد اسلامی است؛ تبلیغ‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 392
‏اسلامی نیست که. معرفی کردید اسلام را به جوری که دانشجو از امریکا به من نوشته‏‎ ‎‏است که دانشجوها می گویند که هر چه بدبختی هست از اسلام است. ای بیچاره‏‎ ‎‏دانشجوها! هر چه بدبختی هست از سران اسلام است؛ از دوَل اسلامی است. اسلام یک‏‎ ‎‏روز هم در مملکت ما عمل نشده به آن ـ یک روز. خدا می داند که اسلام، یک روز به آن‏‎ ‎‏عمل نشده. خوب، چه کنم که ما نه وقت داریم که صحبت کنیم، نه حال داریم. تا هم‏‎ ‎‏می خواهیم ما دو تا کلمۀ این جوری بگوییم یکدفعه می بینیم دسته ها به راه افتاد و هی‏‎ ‎‏شرکت واحد، چهار هزار نفر می خواهد بیاورد و کی چند هزار نفر. مگر دعوا داری آقا؟‏‎ ‎‏شرکت واحد با ما، شما شرکت واحد را چاقو را از سرش بردار، اگر همه نیامدند اینجا؛‏‎ ‎‏همه می آیند اینجا و برای ما مجتمع می شوند. با زورْ یک مملکتی را می خواهید اداره‏‎ ‎‏کنید؟ والله با زور نمی شود.‏

‏     یک قدری اصلاح کنید خودتان را؛ یک قدری اوضاع خودتان را درست بکنید.‏‎ ‎‏حالا ما وقتی می آییم سراغ اصلاحات، آقایان «اصلاحات» کردند! یکی از اصلاحات‏‎ ‎‏بزرگ آقایان تعطیل جمعه است! شما ملاحظه کنید این مطلبی که من عرض می کنم، به‏‎ ‎‏همۀ ایران موظفید برسانید، به همۀ ایران موظفید برسانید. تعطیل جمعه ـ با زور ـ‏‎ ‎‏بی خواست اصناف بیچارۀ گرسنه. عرض می کنم، که اگر تعطیل نکنند هشتاد تومان جرم‏‎ ‎‏یا چند تومان جرم، اینطور چیزها؛ با باز بودن مراکز فساد. سینماها مجبورند باز باشند؛‏‎ ‎‏تئاترها باید باز باشند؛ می گویند مراکز فساد دیگر هم باید باشد، من اسمش را نمی برم؛‏‎ ‎‏ولی اینکه عرض کردم در روزنامه بود. از صبح تا عصر اینها باید باز باشند. اصناف بسته؛‏‎ ‎‏بازار بسته؛ فردا سراغ قم هم می آیند. گفته بودند که قم هم از ما خواسته اند؛ همان‏‎ ‎‏خواسته ای که تهران خواسته بودند. قم هم بیچاره ها خواسته اند. این «خواسته»ها همه تا‏‎ ‎‏صبح که چشمشان را از خواب باز می کنند ببینند آیا کجا خواسته اند؟ فوراً می نویسند‏‎ ‎‏فلان خواسته؛ آن روزنامه هم شروع می کند به نوشتن. این روزنامه ها خائنند به مملکت‏‎ ‎‏ما بعضی شان. یک جمعۀ تعطیل و یک جوانهای اول شباب و باز بودن مراکز فساد؛ تهیه‏‎ ‎‏کردن عیش و نوش برای آنها هر طور! بعد از ده سال، دیگر یک جوان سالم برای این‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 393
‏مملکت باقی نمی ماند. خدا خائن را لعنت کند ‏‏[‏‏آمین حضار‏‏]‏‏. یک جوان سالم برای شما‏‎ ‎‏باقی نمی ماند، تمام به مراکز فساد کشیده می شوند.‏

 تشکیل مجامع دینی

‏     من به شما آقایان توصیه می کنم، برسانید به این مملکت، برسانید به همۀ اطراف این‏‎ ‎‏مملکت، که آقا در مقابل یک همچو کاری که جوانهای شما را دارند فوج فوج از دستتان‏‎ ‎‏می گیرند، مجامع دینی درست کنید. در جمعه ها که آنها می خواهند شما را به مراکز فساد‏‎ ‎‏بکشند، مجامع تبلیغاتی درست کنید؛ مردم را دعوت به دین بکنید؛ مصالح روز را به‏‎ ‎‏مردم بگویید؛ مفاسد روز را به مردم بگویید. موظفیم ما به این معنا؛ باید این کار بشود. اگر‏‎ ‎‏این کار نشود، از دست می برند جوانهای شما را. برای جوانها یک مراکزی درست کنید‏‎ ‎‏که در آنجا تبلیغ بشوند آنها؛ گفته بشود مطالب؛ مفاسدی که در این مملکت واقع می شود‏‎ ‎‏گفته بشود؛ تا اندازه ای که سازمان‏‎[13]‎‏ می گذارد.‏

‏    ‏‏و الاّ این تعطیل جمعۀ الزامی، برای استراحت این طبقۀ زحمتکش نیست؛ برای این‏‎ ‎‏است. حالا شاید هم ان شاءالله مقصدشان این نباشد لکن طبعاً اینطوری است؛ طبعاً‏‎ ‎‏اینطوری است که اگر چنانچه مراکز فساد را باز گذاشتند و مجامع عمومی هم بسته شد،‏‎ ‎‏طبعاً اینطوری است که کشیده می شوند به مراکز فساد. الآن شما حتماً بدانید که در این‏‎ ‎‏دو ـ سه هفته ای که تعطیل را انجام دادند و بیچاره مردم را از این بیچاره تر می خواهند‏‎ ‎‏بکنند، این میوه های مردم فاسد می شود؛ این گرسنه های بیچاره یک روز باید بروند نان‏‎ ‎‏پیدا بکنند، ندارند؛ علاوه بر این معنا شما بروید ملاحظه کنید ببینید که در یک ماه پیش از‏‎ ‎‏این تا حالا سینماها چقدر فرق کرده است؛ شاید با سینماها یک بست وبندی در کار باشد؛‏‎ ‎‏شاید آنهایی که تبلیغ این مطالب را می کنند ـ شاید ـ از سینماها و مراکز فساد، حق حسابی‏‎ ‎‏می گیرند برای اینکه این کار را بکنند؛ و الاّ اول انسان باید یک چیزی تهیه کند برای این‏‎ ‎‏ملت، یک چیز سالم، تفریح سالم. اینها عبارت از آن است که اینها را به فساد می کشد.‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 394
‏یک تفریح صحیح شرعی، یک تفریح سالم، صحیح، اول برای اینها درست کنید، بعد‏‎ ‎‏درها را ببندید تا این بیچاره ها راه بیفتند طرفش. شماآن کار را نکردید، مراکز فساد را باز‏‎ ‎‏گذاشتید و در دکانها را هم بستید. این اگر سوء نیت هم نداشته باشید طبعاً اینطور می شود؛‏‎ ‎‏و اگر سوء نیت ندارید حالا من به شما رساندم مطلب را. اگر بعد از این گفتۀ من و رسیدن‏‎ ‎‏به مراکزی که این کارها را انجام می دهند باز هم به قوت خودش باقی باشد، سوء نیت‏‎ ‎‏دارند؛ معلوم می شود سوء نیت دارند؛ معلوم می شود باز یک «دستور» تازه رسیده است.‏

‏     خداوندا، بیدار کن اینها را. ‏‏[‏‏آمین حضار‏‏]‏‏ خداوندا، دشمنان اسلام را ذلیل کن.‏‎ ‎‏[‏‏آمین حضار‏‏]‏‏ خداوندا، سران ممالک اسلامی را به وظایف خودشان آشنا کن. ‏‏[‏‏آمین‏‎ ‎‏حضار‏‏]‏‏ خداوندا، دست استعمار را قطع کن. ‏‏[‏‏آمین حضار‏‎ ‎‏]‏‏خداوندا، دست کسانی که از‏‎ ‎‏طریق استعمار می خواهند این مملکت را بِبَرَند قطع کن ‏‏[‏‏آمین حضار‏‏]‏‏.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

صحیفه امامجلد 1صفحه 395

  • ـ بخشی از آیۀ 18 سورۀ زمر: «کسانی که سخن را می شنوند و بهترینش را پیروی می کنند».
  • ـ عید قربان.
  • ـ بخشی از آیۀ 13 سورۀ حجرات: «بدرستی که گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست».
  • ـ و هر کدام دیگری را لعن می کند.
  • ـ از روی ترساندن یا امیدوار ساختن یا فریب دادن.
  • ـ ثابت پاسال، سرمایه دار بهایی مدیر عامل وقت تلویزیون ایران.
  • ـ شرق شناس فرانسوی؛ نویسندۀ کتاب معروف تاریخ تمدن اسلام و عرب.
  • ـ کرور، واحد شمارش ایران در گذشته، معادل پانصدهزار نیم میلیونو عرفاً کنایه از کثرت است.
  • ـ در معرض دید و نظر.
  • ـ رود اردن؛ در مرز اردن و فلسطین.
  • ـ تبدیل سوگند به قرآن کریم در مراسم تحلیف نظامیان به سوگند به کتاب آسمانی، به جهت هموار نمودن راه نفوذ بهاییها به ارتش.
  • ـ عامل این ترور بابیها بودند.
  • ـ سازمان اطلاعات و امنیت کشور ساواک.