مصاحبه

مصاحبه با کانال یک تلویزیون فرانسه (دلایل مخالفت با رژیم شاه)

مصاحبه

‏زمان: 5 آبان 1357 / 24 ذی القعده 1398‏

‏مکان: پاریس، نوفل لوشاتو  ‏

‏موضوع: دلایل مخالفت با رژیم شاه‏

‏مصاحبه کننده: کانال یک تلویزیون فرانسه‏

سؤال: ‏[‏‏آیا شما در حکومتی انتقالی با حضور شاه شرکت خواهید کرد؟ به چه شرط؟‏‏]‏

جواب: ‏با حضور شاه، ما در هیچ حکومتی، چه انتقالی و چه غیر انتقالی شرکت نخواهیم کرد و‏‎ ‎‏هیچ شرطی را هم نمی پذیریم.‏

ــ     ‏[‏‏آیا از آن بیم ندارید که با رفتن شاه، بحران سیاسی و اقتصادی بدتر شود؟‏‏]‏

ــ     ‏با بودن شاه بحرانهای سیاسی و اقتصادی وجود دارد، زیرا که ملت با او همکاری ندارد. و‏‎ ‎‏این موجب بحران است. اگر شاه برود بحران رفع می شود.‏

ــ     ‏[‏‏آیا جنبش و نهضت اخیر ایران، از طرف یک ایدئولوژی مارکسیستی، هدایت و حمایت نشده و یا‏‎ ‎‏نمی شود؟‏‏]‏

ــ     ‏ابداً، نه هدایت شده و نه می شود و نه خواهد شد. و حمایت آنها مورد قبول کسی نیست.‏

ــ     ‏[‏‏آیا حمایت و کمک یک کشور کمونیستی را قبول خواهید کرد؟‏‏]‏

ــ     ‏ما می خواهیم مستقل باشیم و حمایت هیچ کشوری را قبول نخواهیم کرد و تحت الحمایۀ‏‎ ‎‏هیچ کشوری نیستیم.‏

ــ     ‏[‏‏آیا اسلام با قوانین بدون انعطافی که دارد، می تواند آزادی و پیشرفت اجتماعی را ضمانت نماید؟‏‎ ‎‏نمونه ای از آن را در کشور دیگری بدهید.‏‏]‏

ــ     ‏اولاً، اسلام قوانین اساسی اش انعطاف ندارد و بسیاری از قوانینش با نظرهای خاصی‏‎ ‎‏انعطاف دارد و می تواند همۀ انحای دموکراسی را تضمین کند. کشوری که ما می خواهیم،‏‎ ‎‏کشوری اسلامی به همۀ معناست و اکنون در خارج نظیرش نیست، ولی در گذشته وجود‏‎ ‎‏داشته است.‏

ــ     ‏[‏‏نهضت اخیر ایران را متهم می کنند که ارتجاعی است. نظر شما چیست؟‏‏]‏


صحیفه امامجلد 4صفحه 172
ــ     ‏نهضت اخیر برای این است که امور ارتجاعی را رد کند، و آن دولت شاه و امثال اوست‏‎ ‎‏که تمام جهات ارتجاع و عقب ماندگی را برای ما به بار آورده و ما می خواهیم همانها را‏‎ ‎‏رفع کنیم. نهضت ما، نهضتی متمدن و پیشرفته است.‏

ــ     ‏[‏‏شما خواهان رفتن شاه هستید، می توانید دلایل آن را شرح دهید؟ آیا آرزوی کشته شدن و از بین رفتن‏‎ ‎‏شاه را دارید؟‏‏]‏

ــ     ‏ما بیش از پانزده سال است که دلایل محکومیت شاه و لزوم رفتن او را در اعلامیه های‏‎ ‎‏خود ذکر کرده ایم و الآن برای شما برخی دلایل را ذکر می کنم: بیش از پنجاه سال است‏‎ ‎‏که دولتهای خارجی، پدر شاه و شاه را در ایران بر ما تحمیل کرده اند. شاه سابق را به‏‎ ‎‏حسب اعتراف انگلیسی ها، آنان آوردند و بر کشور ما حاکم کردند. در رادیو دهلی این‏‎ ‎‏مطلب را تصریح نمودند. شاه فعلی در یکی از کتابهایش نوشت: «متفقین که زمان جنگ‏‎ ‎‏به ایران آمدند، مرا به سلطنت انتخاب کرده و صلاح این دیدند که من سلطان باشم»‏‎[1]‎‏. ما‏‎ ‎‏پنجاه سال است که تحت فشار و با اختناق فوق العاده به سر می بریم. ما نه فرهنگ مستقل‏‎ ‎‏داریم و نه لشکر و ارتش مستقل داریم و نه اقتصاد صحیح و سالم داریم و نه جهات‏‎ ‎‏سیاسی ما صحیح و سالم است. اما فرهنگ ما، فرهنگی است که با دستور دیگران، شاه‏‎ ‎‏تحمیل کرده است. مدارس ما غالباً به شکل نیمه تعطیل است یا تعطیل و در وقتی هم که‏‎ ‎‏اشتغال داشته باشند، دستور این است که اینها را عقب نگه دارند و نگذارند که رجال‏‎ ‎‏دانشمند در مملکت ما پیدا بشود. تمام مطبوعات ما و کلیۀ وسایلی که باید به وسیلۀ آن‏‎ ‎‏تبلیغ شود در این پنجاه سال در اختیار شاه بوده است. تمام اشکال آزادی از ملت ما سلب‏‎ ‎‏شده است. ما در این پنجاه سال حتی یک مجلس ملی هم نداشتیم. در زمان رضاشاه با‏‎ ‎‏زور او، رژیم را تغییر دادند، یعنی سلطنت را منتقل کردند‏‎[2]‎‏. مجلس مؤسسان که تأسیس‏‎ ‎‏کردند با سرنیزه تأسیس شد و ملت بکلی با آن مخالف بود، لکن سرنیزه نگذاشت که این‏

صحیفه امامجلد 4صفحه 173
‏مخالفت را اظهار کنند. بنابراین اصل مجلس مؤسسان که در زمان رضاشاه با سرنیزه‏‎ ‎‏درست شد غیر قانونی بود. با غیر قانونی بودن آن، آمدن رضاشاه و رسیدن به سلطنت‏‎ ‎‏غیر قانونی بود. با غیر قانونی بودن او، سلطنت محمد رضاشاه غیر قانونی است. محمد‏‎ ‎‏رضاشاه، در تمام جوانب ترقی ملت ما، کارهایی کرده است و نگذاشته که ملت ما رو به‏‎ ‎‏ترقی رود. نگذاشته است فرهنگ ما فرهنگ مترقی باشد. ارتش ما را در تحت نظارت‏‎ ‎‏ارتشهای دیگران قرار داده است. مستشاران امریکایی هستند که ارتش ما را اداره‏‎ ‎‏می کنند. اقتصاد ما را بکلی از بین برده است. ایران که زراعتش از بین رفته و نفتش را هم‏‎ ‎‏دارند زیاد خرج می کنند و به دیگران هم زیاد می دهند که آن هم از بین برود. اگر‏‎ ‎‏محمدرضا شاه در سلطنت باقی باشد، چند سال دیگر کشور ما رو به فقر و نیستی خواهد‏‎ ‎‏رفت. بنابراین تا ایشان نرفته است، مملکت ما نمی تواند روی آزادی و ترقی ببیند، و باید‏‎ ‎‏برود.‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 4صفحه 174

  • ـ مأموریت برای وطنم.
  • ـ رضاخان بر اثر کودتای انگلیسی 29 حوت اسفند 1299 به قدرت رسید. او سپس با تشکیل یک مجلس مؤسسان فرمایشی واضمحلال سلسله قاجار،به عنوان «رضاشاه پهلوی» به سلطنت رسید و درسال 1305 تاجگذاری کرد.