سخنرانی

سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره وضعیت عمومی ایران

سخنرانی

‏زمان: 17 آبان 1357 / 7 ذی الحجه 1398‏

‏مکان: پاریس، نوفل لوشاتو‏

‏موضوع: حقوق بشر ـ سیاست فروش نفت ـ و بیان وضعیت عمومی ایران‏

‏حضار: دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج‏‎[1]‎

‏اعوذ بالله من الشیطان الرجیم‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

حکومت نظامی به نام دموکراسی!

‏     در یکی از روزنامه ها بود که به مجردی که... در ایران روی کار آورد، امریکا پشتیبانی‏‎ ‎‏خواهد کرد. وقتی این امر مخالف با طرفداری امریکا از حقوق بشر بود، سخنگوی کاخ‏‎ ‎‏سفید برای تراشیدن عذر گفت که این طرفداری و آوردن حکومت نظامی برای این‏‎ ‎‏است که می خواهند دموکراسی در ایران ایجاد کنند! و چون مقدمۀ این دموکراسی نصبِ‏‎ ‎‏یک حکومتِ نظامی... در کار باشد و مردم را سر جای خودشان بنشانند، نظم برقرار‏‎ ‎‏کنند، از این جهت است که حکومت نظامی آمده است! و علاوه، این موقت است و بعد‏‎ ‎‏از تحقق نظم، این حکومت تبدیل می شود به یک حکومت خوب و...‏

‏     این قضیۀ اعلامیۀ حقوق بشر و این حرفها، این برای این است که دولتهای ضعیف را‏‎ ‎‏اینها با موجّه کردن کار خودشان ببلعند. گمان نشود که اعلامیۀ حقوق بشر یک واقعیتی‏‎ ‎‏دارد و این حقوق بشر را این قدرتهای بزرگ اصلاً احترام برایش قائل هستند! ما از‏‎ ‎‏اعمالشان این معنا را می توانیم بفهمیم که آیا اینهایی که اعلامیۀ حقوق بشر را امضا کردند‏‎ ‎‏و طرفداری کردند، اینها خودشان تا چه اندازه عمل کردند به این حقوق بشر؟ شما در‏‎ ‎‏ایران که هستید و ما در ایران که هستیم می بینیم که اعلامیۀ حقوق بشر را امریکا،‏‎ ‎‏انگلستان، روسیه ـ اینها ـ امضا کردند، ایران هم امضا کرده؛ تا چه حد در ایران اینهایی که‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 4صفحه 399
‏اعلام کردند حقوق بشر را و اعلامیه دادند برای حقوق بشر، تا چه حد ایران را در این‏‎ ‎‏حقوق اولیۀ بشر مراعات کردند؟ آزادی بیان، آزادی انتخابات، آزادی مطبوعات،‏‎ ‎‏آزادی رادیو ـ تلویزیون، تبلیغات، این از حقوق بشر و از ابتدایی ترین حقوق بشر است.‏‎ ‎‏امریکا نمی داند که ما نه یک تبلیغات آزاد داریم نه یک مطبوعات آزاد داریم؟! الآن‏‎ ‎‏تمام مطبوعات ایران تعطیل است از باب اینکه دوباره حکومت نظامی آمد و همه را‏‎ ‎‏سانسور کرد و عدۀ زیادی را گرفت، عدۀ زیادی از اشخاص مختلف؛ تا حالا ششصد نفر‏‎ ‎‏می گویند از سرشناسها را گرفته اند.‏

‏     امریکا نمی داند که در ایران، مطبوعات ایران هیچ وقت آزاد نبوده؟ آزاد به معنای‏‎ ‎‏حقیقی؟ این چند روزی که یک آزادی جزئی صوری دادند، در هیچ یک از مطبوعات‏‎ ‎‏ایران حق اینکه یک کلمه راجع به خود شاه ـ که سرکردۀ دزدهاست ـ یک کلمه بنویسند،‏‎ ‎‏هیچ همچو چیزی نبود؛ در همۀ مطبوعات ایران. شما این روزنامۀ اطلاعات، این روزنامۀ‏‎ ‎‏کیهان، روزنامه های دیگر، در هیچ یک از مطبوعات ایران شما نمی بینید که یک کلمه‏‎ ‎‏راجع به شاه نوشته شده باشد. هر چه هست هی دولت و ـ عرض می کنم که ـ مأمورین؛ و‏‎ ‎‏همۀ تقصیرها را گردن مأمورها می گذارند و گردن دولتها می گذارند و گردن ـ مثلاً ـ‏‎ ‎‏نظامیها می گذارند اینها؛ حال اینکه آن جانی اصیل عبارت از شخص شاه است.‏

ادعای حقوق بشر کارتر و طرفداری او از دولت نظامی

‏     اگر مطبوعات آزاد باشد باید بگویند به اینکه چه کسی این جنایتها را دارد می کند؛ و با‏‎ ‎‏امرِ کی این جنایتها دارد واقع می شود. الآن بیش از پانزده سال است که دائماً مشغول این‏‎ ‎‏جنایات هستند؛ و ما در مدتِ، در طولِ مدت مشروطه ـ الاّ خیلی نادر ـ یک انتخابات‏‎ ‎‏ملی نداشتیم. در زمان حکومت رضاشاه و این شاه هیچ وقت حکومت آزاد و یک‏‎ ‎‏مجلس آزاد ما نداشتیم؛ همه اش مجالسی بوده است که با سرنیزه درست شده. مردم از‏‎ ‎‏حقوق اولیه شان این است که راجع به وکالتی که می خواهند در مجلس اشخاص را‏‎ ‎‏بفرستند، آزاد باشند که یک کسی را در مجلس بفرستند که سرنوشت یک مملکتی را‏‎ ‎‏می خواهند اینها تعیین کنند، می خواهند تمام امور مملکت تحت نظر اینها اداره بشود. اگر‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 4صفحه 400
‏یک مجلسی صحیح باشد، یک ملت مرتب و صحیح خواهد شد؛ اگر یک مجلس قلابی‏‎ ‎‏باشد، یک مملکت را به باد خواهد داد؛ چنانکه دادند. امریکا این مطلب را نمی داند؟‏‎ ‎‏شوروی این مطلب را نمی داند؟ انگلستان این مطلب را نمی داند که در ایران نه وکالتش،‏‎ ‎‏نه ـ عرض می کنم که ـ مطبوعاتش، نه هیچ چیزی آزاد نیست و همه تحت سانسور و‏‎ ‎‏کنترلِ ـ عرض می کنم که ـ سرنیزه. با سرنیزه درست می شود؟ مجلسها همه با سرنیزه‏‎ ‎‏درست می شود و به زور خود شاه درست می شود، اینها را اطلاع ندارد امریکا؟! یا اطلاع‏‎ ‎‏دارند، می دانند چه می گذرد الآن در ایران. اینها خوب، در ایران سفیر دارند، اطلاعات‏‎ ‎‏دارند، مأمورین دارند، در قبضۀ آنهاست مملکت. می دانند چه دارد می گذرد؛ می داند‏‎ ‎‏که ملت ما چه می خواهد لکن نمی دانند که اگر چنانچه ملت غلبه پیدا بکند، این تعدیات‏‎ ‎‏اینها، این تجاوزهایی که اینها بر حقوق این ملت کردند، ممکن است قطع بشود. اینکه‏‎ ‎‏داد از حقوق بشر یکوقتی می زنند، و حالا هم وقتی که طرفداری از حکومت نظامی و‏‎ ‎‏دولت نظامی می کنند و می بینند که این خلاف آن پشتیبانی از حقوق بشر است، حکومت‏‎ ‎‏نظامی همۀ آزادیها را از ملت سلب می کند و مع ذلک ایشان و دولت امریکا او را تأیید و‏‎ ‎‏پشتیبانی کرده، حالا عذر می خواهند به اینکه نه، ملت ایران نمی گذارد که این شاه آزادی‏‎ ‎‏بدهد! این بیچاره دارد زحمت می کشد که مردم را آزاد کند، دارد زحمت می کشد که‏‎ ‎‏مملکت را آباد کند، و این ملت است که نمی خواهند آزاد باشند و نمی خواهند‏‎ ‎‏مملکتشان آباد باشد، اینها رشد ندارند، اینها یک دسته وحشی هستند! اینها رشد ندارند‏‎ ‎‏که ادراک این معنی را بکنند که آزادی خوب است! چون آزادی می خواهد بدهد این‏‎ ‎‏بی نظمیها پیش آمده و ما می خواهیم که ـ و ما که پشتیبانی می کنیم برای این است که یک‏‎ ‎‏نظمی در ایران پیدا بشود که شاه با دلِ راحت، آزادی ای که می خواهد مرحمت بفرماید،‏‎ ‎‏مرحمت بفرماید؛ نمی گذارند مردم! کارتر نمی فهمد چه می گوید، سخنگوی کاخ سفید‏‎ ‎‏نمی فهمد این حرفها را می زند، بی اطلاع از مسائل است و اینطور حرف می زند یا از‏‎ ‎‏روی اطلاع و بینش و التفات است که دارد این حرف را می زند؟! اعلامیۀ حقوق بشر‏‎ ‎‏یک آلتی است برای چاپیدن مردم با وجه موجّه که یک چیزی درست بکنند. اینها همه‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 4صفحه 401
‏صورت سازی است.‏

‏     اعلامیۀ حقوق بشر هم مثل اعطای آزادی شاه است به مردم! فضای باز سیاسی و آزاد‏‎ ‎‏است! مسئله حرف است. اصلاً در دنیا این حرفها از اشخاصی است که یک مبادی ندارد‏‎ ‎‏اعتقاداتشان، بی مبدأ است؛ یعنی جز مبدأ مادی فکری ندارد تمام این حرفها، همه اش‏‎ ‎‏بی ربط است.‏

حفظ حقوق بشر

‏     حکومتی می تواند ادعا بکند که حقوق بشر را حفظ می کند که دولتش مبتنی بر یک‏‎ ‎‏عقاید الهی دینی باشد؛ و خودش را مسئولْ پیش یک قدرت بزرگ بداند. آن اشخاصی‏‎ ‎‏که خودشان را مسئول نمی دانند پیش یک قدرتی، قائل نیستند. به یک قدرت بزرگی‏‎ ‎‏توجه ندارند، به یک قدرت عظیمی، به یک مسئولیت واقعی. اینها هر چه ادعا بکنند که‏‎ ‎‏ما بشردوست هستیم و ما می خواهیم حقوق بشر حفظ بشود و ما می خواهیم، ادعاست؛‏‎ ‎‏هیچ واقعیت ندارد. تا آن نقطۀ اصلی که نقطه اتکاست، خدا نباشد و خوف از او نباشد و‏‎ ‎‏خوف از مسئولیت روز جزا نباشد، این بشر هرج و مرج می کند، به تباهی می کشد. طبع‏‎ ‎‏انسان این است که از همین کارهای خلاف بکند؛ طبعی است. اگر سر خود باشد متعدی‏‎ ‎‏است؛ آنی که انسان را به راه می آورد و کنترل می کند و راهش را معین می کند، آن دیانت‏‎ ‎‏است که می تواند کنترل کند. آن اعتقاد به یک مبدأ و یک معاد است که می تواند انسان را‏‎ ‎‏باز دارد از اینکه در خلوت هم که هیچ کس نباشد خلاف نکند. اینهمۀ حرفها که شرافت‏‎ ‎‏یک شخصی اقتضای کذا می کند، انساندوستی یک شخصی اقتضای کذا می کند، اینها‏‎ ‎‏حرفهایی است که ما باورمان نمی آید که این انساندوستها و این شرافتمندها یک همچو‏‎ ‎‏مردمی باشند. همین انساندوستها هستند که می آید در ایران با آن کشتۀ جمعۀ سیاه. این‏‎ ‎‏انساندوستی که یک میلیارد جمعیت زیردستش است‏‎[2]‎‏ و می گوید من انساندوستم و‏‎ ‎‏کمونیستم و کذا، می آید ایران از روی این کشته های ما با هلیکوپتر رد می شود و‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 4صفحه 402
‏دست شاه را فشار می دهد و به او تبریک می گوید ! این انساندوستها اینهایند! این کسی که‏‎ ‎‏اعلامیۀ حقوق بشر را امضا کرده و از کسانی است که بنیانگذار اینطور مسائل است، این‏‎ ‎‏انگلستان است و این امریکا و این شوروی ـ این ابرقدرتهاـ اینها نمی دانند که در ایران‏‎ ‎‏حالا چه می گذرد؟ این بشردوستها نمی دانند که این سی میلیون بشر الآن در ایران چه‏‎ ‎‏حالی دارند؟ نمی فهمند؟ نه؟ اطلاع ندارند از واقع؟ واقع مسئله این است که شاه‏‎ ‎‏می خواهد اعطای آزادی بکند و مردم تخلف می کنند؟! این مسئله اینطوری است؟‏‎ ‎‏شماها اینطور فهمیدید؟ یا کارتر یک مسئله ای را فهمیده است ماورای این عالَم! این‏‎ ‎‏مسأله آمده پیش کارتر! نه، شیطان به او تعلیم کرده است که باید اینطور بگویی، این تعلیم‏‎ ‎‏ابلیس است. اینها مظاهر ابلیسند، طاغوتند اینها.‏

حقوق بشر و اصلاح بشر تنها با دین باوری

‏     تا یک نقطۀ اتکای معنوی نباشد، بشر اصلاح شدنی نیست. اصلاح بشر، حفظ حقوق‏‎ ‎‏بشر نمی شود الاّ اینکه نقطۀ اتکایش یک مبدأ معنوی باشد. و باز می بینیم که حکومتهایی‏‎ ‎‏که سر کار می آیند، آن حکومتی که سر کار آمده و نقطۀ اتکایش خداست چه جور رفتار‏‎ ‎‏کرده با بشر، و آن حکومتی که نقطۀ اتکایش خدا نیست و کاری به این حرفها ندارد چه‏‎ ‎‏جور معامله کرده با بشر. آن را می بینیم که در عین حالی که حکومت بر این همه ممالک‏‎ ‎‏دارد، شبها درِ خانه ها خودش پا می شود می رود می گردد و ضُعَفا را بررسی و رسیدگی‏‎ ‎‏می کند و می گوید در یک قولش ـ سلام الله علیه ـ در قولش می فرماید که اینکه من‏‎ ‎‏می ترسم که در آن طرف مملکت، در نمی دانم یمامه، کجا، یک کسی گرسنه باشد. از‏‎ ‎‏این جهت خودش را گرسنه می دارد که مبادا خودش سیرتر باشد از این گرسنه ها. این‏‎ ‎‏اتکای به مبدأ غیبی است که این کار را می کند و الاّ آن هم یک بشری است مثل همه.‏‎ ‎‏اتکای به یک مبدأ غیبی است که وادار می کند یک بشری را بر اینکه بگوید و اینطور‏‎ ‎‏باشد که اگر که لشکرهای کذا آمدند، معاویه یا کی آمده است، و یک خلخالی را از پای‏‎ ‎‏یک ذِمیّه، از پای یک زن یهودی یا زن نصرانی ربوده، می فرماید اگر کسی بمیرد برای‏‎ ‎‏این قضیه، در تأسف این قضیه، حق دارد این. آن رعیت را می خواهد. این آدمی است‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 4صفحه 403
‏بشردوست برای اینکه نقطۀ اتکا دارد. اتکایش به یک عالَمی است ماورای این عالَم.‏‎ ‎‏همه اش خورد و خوراک نیست، همه اش زندگی حیوانی نیست، یک مطلب دیگری در‏‎ ‎‏کار است. آنهایی که این مبدأ را، این مبادیِ معنوی را به آن اتکا دارند، به آنها می شود‏‎ ‎‏اتکا کرد. می شود انسانْ مقدراتش را بدهد به آنها که آنها عمل کنند. وکیل کند آنها را.‏‎ ‎‏وزیر کند آنها را. ـ عرض می کنم که ـ رئیس جمهور کند آنها را. فریاد ما این است که ما‏‎ ‎‏یک همچو کاری می خواهیم بکنیم.‏

تاریخ جنایات شاهان در ایران

‏     ما تا حالا مقدراتمان از 2500 سال حکومت شاهنشاهی سیاه که تا پریروز این آقا‏‎ ‎‏می گفت که این مردم ایران اصلاً شاهنشاهی را دوست دارند؛ اصلاً شاه پرستند اینها، در‏‎ ‎‏تمام تاریخ این شاهها و این شاه پرستها ـ به اصطلاح اینها ـ دعوا داشتند! جنگ و نزاع‏‎ ‎‏بوده بین شاهها و شاه پرستها. آن شاه خوبهایشان، آنهایی که شما وقتی که اسمش را‏‎ ‎‏می نویسند، می شنوید، یک تعریفی از او توی دلتان می آید، یا توی یک کتابی می بینید‏‎ ‎‏که نوشتند: «جنت مکان»، همین جنت مکانشان مردم خبیثی بودند. همان شاه عباسِ‏‎ ‎‏«جنت مکان» است که پسر خودش را کور کرد! برای خاطر مملکت؛ برای خاطر‏‎ ‎‏جاه طلبی. همان انوشیروان عادل است که از بدترین ظلمه بوده است، و کارهای‏‎ ‎‏ظالمانه اش را تاریخ ثبت کرده است.‏

‏     خدا می داند که ایران از این پادشاهها چه بر او گذشته. شما هم دارید الآن می بینید‏‎ ‎‏خودتان این شاهِ ـ عرض می کنم که ـ این شاه عدالتخواه عدالت اجتماعی! اسلام پناه! که‏‎ ‎‏پریروز در نطقش تعریف کرد که مامی خواهیم ترویج کنیم از اسلام و از ـ عرض می کنم ـ‏‎ ‎‏قانون اساسی و اینها. همین آدم تا پریروز آنطور بود، حالا هم دروغ می گوید به حضور‏‎ ‎‏همۀ مردم. و می دانم می فهمند دروغ می گوید... نیست. هم ایشانند که مردم شاهدوست‏‎ ‎‏اصفهان پریروز، چند روز پیش از این، چند وقت پیش از این، مردم شاهدوست اصفهان،‏‎ ‎‏این مردم اصفهان، داشتند آتش می زدند چیزهایی که مربوط به دولت و شاه بود! ایشان‏‎ ‎‏می گفت با رفقایش که مردم شاهدوست اصفهان کذا، مردم شاهدوست تهران و مردم‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 4صفحه 404
‏شاهدوست یزد و کرمان و همه جا همین سنخند! شاهدوستی است که اینها را وادار‏‎ ‎‏می کند به اینکه پریروز دو ـ سه روز پیش از این، آن مجسمه را آوردند پایین و شکستند و‏‎ ‎‏چیزها را کندند؛ هرکس یک تکه را یادگاری برداشته. می گویند؟...؟ بله؟...؟ شاهدوستی‏‎ ‎‏است اینها؟!‏

اختیار نفت در دست خودمان

‏     اصلاً معلوم نیست که چه جور وضعی دارد این ایران، و چه جور سنخی هستند اینها.‏‎ ‎‏اینها هم جزء تعجب آورهاست. اصلاً شما می گویید تعجب آور که چه سنخ آدمهایی‏‎ ‎‏هستند اینها، که در عین حالی که دارد می بیند که حکومت نظامی گذاشته و فردا هم آتش‏‎ ‎‏می زنند به این شهرها و به این دهات و به این مردم، باز می آید در حضور ‏‏[‏‏مردم‏‏]‏‏ شروع‏‎ ‎‏می کند به این حرفها را زدن! «من التزام می دهم، من تعهد می دهم، من ضمانت می دهم‏‎ ‎‏که دیگر از این کارها نکنم»! این چه سنخ مغزی است! باید وقتی که بخواهند فلاسفه یا‏‎ ‎‏اطبا بیایند این را تشریح کنند. این طرز دماغ ببینند چه جوری است که این حرفها را‏‎ ‎‏می زند! چه جور وضعی است این، این تشریح می خواهد. آدم عادی که اینطور نیست.‏‎ ‎‏خلاف عادت است این! این معجزۀ طبیعت است! ‏‏[‏‏خندۀ حضار‏‏]‏‏ بله، گفته اند این را. جداً‏‎ ‎‏هم فوق العاده است! ‏‏[‏‏خندۀ حضار‏‏]‏‏ در هر صورت، آنها از همه چیز استفاده می کنند.‏‎ ‎‏بیشتر استفاده شان از این بیحالی ملت بوده تا حالا. و حالا می بینند که نه، آن بیحالی تبدیل‏‎ ‎‏شد به یک حال؛ تحول پیدا شد. حالا به دست و پا افتاده که چه بکنم، باید چه بکنم. همان‏‎ ‎‏طرفدارهای امریکا که در ژاپن بودند، در همانجایی که من دیدم ترجمه کرده بودند‏‎ ‎‏آوردند، باز مصیبت نفت را شروع کردند، که ‏‏[‏‏قطع‏‏]‏‏ آن نفت همۀ کارخانه هایِ ـ‏‎ ‎‏صنعتهای اروپا را می خواباند. در ژاپن این را گفته‏‎[3]‎‏ که ژاپنی ها را وادار کند برخلاف؛ و‏‎ ‎‏حال آنکه ما نفتمان را می خواهیم بفروشیم به کسی که بخرد پول بدهد، ‏‏[‏‏نه‏‏]‏‏ کسی که‏‎ ‎‏بخرد پایگاه درست کند. آخر این از عجایب است که یک کسی نفت ما را می برد، در‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 4صفحه 405
‏اِزایش چه می کند؟ در ازایش می آید یک پایگاهی در ایران درست می کند برای‏‎ ‎‏خودش! این اسلحه هایی که به ما می دهند، خیال نکنید ما اسلحه لازم داریم و به ما اسلحه‏‎ ‎‏می دهند اینها؛ این اسلحه هایی که می خواهند بیاورند ایران، پایگاه درست کنند در مقابل‏‎ ‎‏ـ مثلاً ـ شوروی. خوب، همین طوری بیاورند صدای او درمی آید، آن هم می خواهد‏‎ ‎‏بیاورد. وقتی می خواهند چه بکنند، با این صورت که ما پول نفت را داریم می دهیم! پول‏‎ ‎‏نفتی که به جیب این ملت می رود: پایگاهی است که برای امریکا درست می شود در‏‎ ‎‏ایران! اینطوری اینها مال این ملت را دارند از بین می برند.‏

سیاست فروش نفت در دولت اسلامی

‏     ما می خواهیم این هرج و مرج از بین برود. ما نمی خواهیم نفت ندهیم. ما نفت را‏‎ ‎‏نمی خواهیم نگه داریم اینجا. ما می خواهیم نفت را هر دولتی که بهتر بخرد ـ نفت مال‏‎ ‎‏ماست، ما بایعیم و او مشتری ـ هر دولتی که بهتر بخرد و بهتر پول بدهد به او بدهیم. اختیار‏‎ ‎‏هم دست خودمان باشد؛ نمی خواهیم که اختیار دست شما باشد؛ در استخراجْ اختیارش‏‎ ‎‏دست شما، در مقدار استخراجْ اختیارش دست شما، در قیمتْ اختیارش دست شما، در‏‎ ‎‏دادن عوضِ قیمت هم اختیارش دست شما! هم عوض را بخورید هم مُعَوَّض را: هم نفت‏‎ ‎‏را ببرید و هم عوضش تو‏‏[‏‏ی‏‏]‏‏ جیب خودشان بیاید که پایگاه درست کنند. ما می خواهیم‏‎ ‎‏این هرج و مرجها از بین برود.‏

حکومت قانون عدل

‏     اول حقوقی که بشر حق دارد و همۀ عالَم برای بشر قائلند ‏‏[‏‏این است‏‏]‏‏ که آزاد باشند،‏‎ ‎‏اسیر غیر نباشند. ما می خواهیم این را تحصیل کنیم. این مردم و این ملتِ پابرهنه توی‏‎ ‎‏خیابانها راه افتاده اند و فریاد می کنند و جوان می دهند و ـ عرض می کنم که ـ زیر پا‏‎ ‎‏می روند و زیر تانکها می روند، زن و مردشان با تانک مواجه می شود، همه فریادشان این‏‎ ‎‏است که آزادی، استقلال، حکومت اسلام. ما می خواهیم یک حکومتی داشته باشیم که‏‎ ‎‏این حکومتْ قانون را ملاحظه بکند؛ حکومت قانونی باشد. آن حکومتی که تمام قوانین‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 4صفحه 406
‏بشری را، تمام قوانین عالَمی را زیر پا بگذارد و هر جوری دلش بخواهد با یک ملتی‏‎ ‎‏عمل بکند، ما با او مخالفت داریم. ما می خواهیم یک حکومتی باشد مثل حکومت‏‎ ‎‏اسلام که غیر از قانون هیچ چیز حکومت نکند، هیچ؛ قانون فقط حکومت بکند. ما یک‏‎ ‎‏همچو چیزی... آن هم قانون عدل، آن هم قانون صحیح، آن هم قانونی که برای رشد بشر‏‎ ‎‏است؛ برای صلاح بشر است. در هر صورت ما مواجه با این مسائل هستیم و الآن هم که ما‏‎ ‎‏اینجا نشستیم، بدانید که در ایران باز همان مصیبتها هست؛ لکن در عین حالی که مصیبت‏‎ ‎‏است امید است. و ما امید این را داریم که ان شاءالله اینچنین ابرقدرتها، با همۀ قدرتی که‏‎ ‎‏دارند، دستشان را قطع کنیم از این منافعی که دارند.‏

‏     خداوند همۀ شما را حفظ بکند؛ موفق باشید ان شاءالله .‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 4صفحه 407

  • ـ این سخنرانی در صحیفۀ نور چاپ نشده است.
  • ـ هواکوفنگ رئیس جمهور چین.
  • ـ در کنفرانس سران کشورهای صنعتی جهان.