سخنرانی

سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره تظاهرات تاسوعا و عاشورا

سخنرانی

‏زمان: 20 آذر 1357 / 10 محرّم 1399‏

‏مکان: پاریس، نوفل لوشاتو‏

‏موضوع: رفراندم عظیم تاسوعا و عاشورا ـ ضرورت بازگشت ارتش به دامن مردم‏

‏حضار: دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج‏

‏اعوذ بالله من الشیطان الرجیم‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

رفراندم تاسوعا و عاشورا: سند سقوط شاه

‏     تظاهرات دیروز و امروز در ایران‏‎[1]‎‏ راه عذر را از همه کس و همۀ دولتها سد کرد.‏‎ ‎‏دیگر دولتها نمی توانند ادعا کنند که شاه قانونی است و در مملکت به طور رضایتِ مردم‏‎ ‎‏و به طور قانونْ توقف کرده است. رفراندمی که در دیروز و امروز شد و قطعنامه هایی که‏‎ ‎‏صادر شد به همۀ دنیا ثابت کرد که شاه ساقط است. ما می گفتیم از اول ساقط بوده؛ ادعای‏‎ ‎‏من این بود که از اولْ رضاشاه و این شاه به طور قاچاق و به طور یاغی گری در ایران‏‎ ‎‏حکومت کردند؛ لکن حالا اگر کارتر و امثال اینها انکار داشتند، دیروز و امروز ثابت کرد‏‎ ‎‏که هیچ قانونیت ندارد برای اینکه به حَسَب نص قانون اساسی ما، دولت، شاه باید به رأی‏‎ ‎‏ملت شاه باشد. و یک امر طبیعی است که باید اینطور باشد. و الآن تمام ملت در تهران،‏‎ ‎‏مشهد، قم، تبریز، همه جای ایران اعلام کردند با آرامش ـ که عذری در کار نباشد که یک‏‎ ‎‏طوایف دیگری داخل بودند و از آن طرف مرزها آدمهایی آمده اند!‏‎[2]‎‏ با کمالِ آرامشْ‏‎ ‎‏تمام ایران گفتند که ما شاه را نمی خواهیم. بنابراین من یک پیامی به دولتهای دنیا دارم،‏‎ ‎‏یک پیامی هم به داخل کشور و ارتشیها. آنکه به همۀ دولتهاست این است که ما اعلام‏‎ ‎‏می کنیم از امروز که رفراندممان به طور تمامیت انجام گرفت و همه می دانید که شاه‏

صحیفه امامجلد 5صفحه 211
‏قانونی نیست، هر دولتی که پشتیبانی از ایران بکند، ما تمام قراردادهایی که با ایران‏‎ ‎‏کرده اند لغو می کنیم و یک قطره نفت به آنها نخواهیم داد و لااقل تا وقتی که دولتشان‏‎ ‎‏هست.‏

مجلس امریکا کارتر را استیضاح کند!

‏     مجلس امریکا باید از کارتر مؤاخذه کند، استیضاح کند او را که چرا پشتیبانی می کنی‏‎ ‎‏از یک حکومتی که پایۀ ملی ندارد و هیچ کس با او در ایران موافقت ندارد. باید دولت‏‎ ‎‏کارتر را استیضاح کنند و شخص کارتر را استیضاح کنند که تو برخلاف مصلحت مملکت‏‎ ‎‏امریکا داری عمل می کنی اگر چنانچه پشتیبانی بکنی از شاه که برخلاف قانون در ایران‏‎ ‎‏سلطه پیدا کرده است و رفراندم دیروز و امروز ایران او را ساقط کرده ـ اگر تا حالا ساقط‏‎ ‎‏نبوده است. این خلاف مصلحت مملکت امریکاست برای اینکه اگر چنانچه تو پشتیبانی‏‎ ‎‏بکنی، مادامی که تو و دولت تو هست، نفت برای امریکا هیچ نیست. و همین طور این‏‎ ‎‏اعلام به سایر کشورهاست؛ چه کشور امریکا و چه انگلستان و چه شوروی و چه سایر‏‎ ‎‏ممالک که می خواهند از ایران نفت بخرند. ما حتی به طور فروش عادلانه هم به این‏‎ ‎‏ممالکی که پشتیبانی از امروز بکنند از شاه، نفت نخواهیم داد؛ یعنی، تا آن وقتی که‏‎ ‎‏دولتهای اینها سرِ کار است که شاه را پشتیبانی می کنند، تا آن وقت نخواهیم نفت به آنها‏‎ ‎‏داد. بله، ما با ملتهایشان دشمنی نداریم و دولتهایشان را اگر ملتها ـ مجلس ـ دولتهایشان را‏‎ ‎‏وادارند که پشتیبانی شان را از شاه قطع کنند و اعلام کنند که ما پشتیبان شاه نیستیم، ما نفت‏‎ ‎‏خواهیم داد. و اگر دولتها این کار را نکنند، تا آن دولت هست نفت برای این ملتها هم‏‎ ‎‏نیست. حالا مجلسها خودشان می دانند با دولتهایشان. این یک پیامی است به خارج و‏‎ ‎‏سران دولتها که چشم خودشان را باز کنند و راه صحیح بروند. پشتیبانی از یک ملتی که‏‎ ‎‏ایستاده است و می گوید من حق خودم را می خواهم، من آزادی می خواهم،‏‎ ‎‏حق سرنوشت من با خود من است، من شاه را نمی خواهم، باید پشتیبانی بکنند از یک‏‎ ‎‏همچو ملتی؛ و اگر پشتیبانی نکنند و از شاه پشتیبانی بکنند، دیگر نفتی در کار نیست برای‏‎ ‎‏آنها مادامی که آن دولت هست.‏


صحیفه امامجلد 5صفحه 212
هشدار و اخطار به ارتش

‏     و یک مطلبی که به ارتش می خواهم بگویم، به ارتش ایران می خواهم بگویم و امید‏‎ ‎‏است که برسد به آنها، این است که این جوانهای، از صاحب منصبانی که ـ من می دانم که‏‎ ‎‏اینها محروم هستند ـ آن صاحب منصبهای پیری که از سابق بودند، خصوصاً از آنهایی که‏‎ ‎‏از زمان رضاشاه بودند با شاه ـ اگر باشند ـ آن پیرها را شاه سیر کرده است! آنها موافقند و‏‎ ‎‏این کُشت و کشتار هم به دست آنها واقع شده است، چه در حکومتِ نظامی چه در دولتِ‏‎ ‎‏نظامی. ما از آن پیرها دیگر مأیوس هستیم؛ آنها را گفتیم که اسمائشان را ثبت کنند و در‏‎ ‎‏دولت اسلامی آنها به مجازات خودشان ان شاءالله می رسند ‏‏[‏‏ان شاءالله حضار‏‏]‏‏ و اما‏‎ ‎‏صاحب منصبهای جوان که آن رتبه ها را ندارند، یعنی به آنها ندادند، یعنی آنها را در یک‏‎ ‎‏رتبۀ پایین نگه داشتند که زیردست آن بزرگها باشند که آن بزرگها نوکر رسمی امریکا یا‏‎ ‎‏شوروی هستند و برای آنها خدمت می کنند و برای شاه هم به دست دوم خدمت می کنند‏‎ ‎‏و آنها را از پول نفت ما سیر کردند، آنها چون سیر شدند و از نعمت این ملت به دست شاه‏‎ ‎‏سیر شدند، اینها ولی نعمت خودشان را شاه و امریکا می دانند، ما از آنها مأیوس هستیم؛ و‏‎ ‎‏اما طبقۀ جوان که مهم در ارتش این طبقه هستند، اینها را من تنبه به آنها می دهم که شما‏‎ ‎‏جوانید، شما باز وقت زندگی تان مانده است، وقت کارتان مانده است، وقت خدمتتان به‏‎ ‎‏ملت مانده است، شما برگردید به این ملت و خدمت به ملت بکنید و رها کنید این‏‎ ‎‏دستگاهی که الآن شما می دانید که برخلاف قانون است، برخلاف اسلام است؛ دست از‏‎ ‎‏این دستگاه بردارید و به ملت بپیوندید و حکومت اسلامی شما را با آغوش باز پذیرایی‏‎ ‎‏می کند، و بهتر از زمان شاه برای شما خواهد بود، برای اینکه دیگر در حکومت اسلامی‏‎ ‎‏که یک پولی بدهند که از حاکم تقویت کنند، این دیگر نیست در آنجا. آنجا حکومت‏‎ ‎‏عدل است، حکومت ملی است، حکومت مستند به قانون الهی و به آرای ملت هست؛‏‎ ‎‏اینطور نیست که با قلدری آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را، با آرای ملت‏‎ ‎‏می آید و ملت او را حفظ می کند و هر روزی هم که برخلاف آرای ملت عمل بکند یا‏‎ ‎‏برخلاف قانون ـ قانونی که مدون است ـ عمل بکند قهراً ساقط است و دولت ایران هم،‏

صحیفه امامجلد 5صفحه 213
‏ملت ایران هم او را کنارش می گذارند.‏

نیاز به ارتش در آینده

‏     شماها جوانهایِ از صاحب منصبان ارتش که مثل آن پیرها نیست که دیگر آن فطرتتان‏‎ ‎‏را از دست داده باشید در مقابل دلار! شما برگردید به آغوش ملت، و ملت شما را‏‎ ‎‏می پذیرد و حکومت اسلام هم شما را نگهداری می کند. گمان نکنید که اگر حکومت‏‎ ‎‏اسلامی آمد، دیگر صاحب منصب نمی خواهد؛ اینها تبلیغاتی است که می کنند. حکومت‏‎ ‎‏اسلامی هم همۀ این ابزاری که سایر حکومتها دارند دارد، منهای دزدی ‏‏[‏‏خندۀ حضار‏‏]‏‏؛‏‎ ‎‏دزدی را ما می خواهیم جلویش را بگیریم، دزدها را می خواهیم بگیریم. آنهایی که‏‎ ‎‏خدمت به وطن می کنند، ارجمندند پیش همۀ ما، پیش خدا هم ارجمندند. آنها همه چیز‏‎ ‎‏برایشان مهیا خواهد شد. آنهایی که دزدند و اموال این ملت را دزدیدند و در خارج بردند‏‎ ‎‏و خوردند، آنها البته مؤاخذه خواهند شد و گمان نکنند که اگر از ایران رفتند بیرون، تمام‏‎ ‎‏شد قضیه! اگر اینجا بیایند، این جوانها هستند که اینجا به حسابشان می رسند ‏‏[‏‏خندۀ‏‎ ‎‏حضار‏‏]‏‏؛ اگر امریکا بروند، باز هم هستند؛ انگلستان بروند، باز هم هستند. اینها گمان‏‎ ‎‏نکنند که پولها را بردند، و خود شاه هم همین طور خیال این معنا را بکند که حالا ما پولها‏‎ ‎‏را می خوریم؛ حالا هم تا می توانیم می مانیم و بعد هم با طیاره سوار می شویم و فرار‏‎ ‎‏می کنیم می رویم به امریکا! هر جا بروید، هستند جوانهای غیور ایرانی در آنجا و به‏‎ ‎‏حساب شما خواهند آنجا رسید. ‏‏[‏‏ان شاءالله حضار‏‏]‏‏.‏

‏     در هر صورت، من از این جوانهایی که در ارتش هستند... و من می دانم که آنها‏‎ ‎‏فطرت اسلامی خودشان، فطرت انسانی خودشان را از دست نداده اند و اینها قلباً با ملت‏‎ ‎‏هستند؛ منتها حالا تحتِ ـ به خیال خودشان ـ فرمانِ این بزرگترهای ارتشبدها و امثال اینها‏‎ ‎‏هستند؛ و اینها را ترسانده اند از اینکه اگر یکوقتی حکومت اسلامی پیش بیاید دیگر‏‎ ‎‏صاحب منصبی تو‏‏[‏‏ی‏‏]‏‏ کار نیست. نخیر، زمان حضرت امیر هم صاحب منصبی تو‏‏[‏‏ی‏‏]‏‎ ‎‏کار بوده است منتها با یک فرم دیگری بوده است. صاحب منصب، آن وقت هم‏

صحیفه امامجلد 5صفحه 214
‏«مالک اشتر» یکی از صاحب منصبهای بزرگِ حضرت امیر بوده است، «محمدبن ابی‏‎ ‎‏بکر» یکی از صاحب منصبهای بزرگ حضرت امیر بوده است؛ همیشه محتاج است‏‎ ‎‏مملکت به ارتش و همیشه محتاج است به صاحب منصب و همیشه محتاج به همۀ این‏‎ ‎‏قشرهایی که در ادارات هست. آنی که احتیاج به او ندارد، آنهایی است که سرْبار هستند؛‏‎ ‎‏آنهایی است که می خواهند مال ملت را بخورند و کار هم نکنند؛ مال ملت را بخورند و‏‎ ‎‏نفعی هم نداشته باشند برای ملت؛ آنها البته حساب خودشان را باید بکنند و هر چه کمتر‏‎ ‎‏بخورند به نفع خودشان است، هر چه هم کمتر ببرند به نفع خودشان است، برای اینکه در‏‎ ‎‏هرجا بروند اینها پیدا خواهند شد.‏

 حکومت اسلامی، مدافع حقوق محرومان

‎ ‎‏     در هر صورت، این تبلیغاتی که می شود، چه در بین ارتشیها و سربازها و چه در بین‏‎ ‎‏دهقانها و ـ عرض می کنم که ـ کشاورزها که اگر حکومت اسلامی بشود این دهقانها‏‎ ‎‏دوباره باید به حال فلاکت بیفتند، خود دهقانها می دانند این را که این «اصلاحات ارضی»‏‎ ‎‏که این آقا کرد، این بیچاره ها را به روزگار سیاه نشاند. اینها الآن زندگی شان بسیار زندگی‏‎ ‎‏پستی است؛ و این بانکهای تعاونی و این هیأتهایی که درست کردند، این بیچاره ها را به‏‎ ‎‏کلی از هستی ساقط کردند. و حکومت اسلامی که بشود، این حرفها نیست تو‏‏[‏‏ی‏‎ ‎‏]‏‏کار.‏‎ ‎‏خیال نکنید که این املاکی که حالا از این گردن کلفتها گرفته شده است، حکومت اسلامی‏‎ ‎‏می آید و می گوید نه اینها را بدهید به خودشان. یکی یکی را می آید می نشاند حساب از‏‎ ‎‏آنها می کشد: شماها مالیات دولت اسلام را باید بدهید؛ و هفتاد سال، صد سال، خودتان،‏‎ ‎‏پدرتان، جدتان نداده؛ اگر حساب بکنیم، زاید بر این املاکی که شما دارید، جواهراتتان‏‎ ‎‏را هم از شما می گیریم؛ پولهای بانکی تان را هم از شما می گیریم برای اینکه شما بدهکار‏‎ ‎‏هستید به دولت. وقتی املاک ملی شد، یعنی مال دولت اسلام شد، آن وقت البته دهقان‏‎ ‎‏لازم دارد، رعیت لازم دارد، کشاورز لازم دارد. نمی خواهد کشاورزی را مثل حالا بکند‏‎ ‎‏که دستش پیش اسرائیل و امریکا دراز باشد که تخم مرغ بده ـ نمی دانم ـ جوجه بده ـ‏

صحیفه امامجلد 5صفحه 215
‏نمی دانم ـ گندم بده، جو بده! می خواهند یک مملکتی باشد که همه چیز از خودش باشد.‏‎ ‎‏همه چیز دارد مملکت ما؛ نه این است که ندارد، همه چیز دارد. مملکت ما‏‎ ‎‏کشاورزی اش، یک ناحیه اش برای یک مملکت کافی است. از بین برد این آدم‏‎ ‎‏کشاورزی ما را. دامداری ما را از بین برد برای اینکه مراتع ما را به غیر داد ـ عرض می کنم‏‎ ‎‏که ـ همه چیز ما را به باد فنا دادند. ما می خواهیم یک مملکتی باشد مال خودمان باشد.‏‎ ‎‏اینها خیال می کنند که اگر این تبلیغات را بکنند... اسلام نیامده که ظلم به ضعفا بکند،‏‎ ‎‏اسلام آمده است که ضعفا را پرستاری بکند، خدمت به ضعفا بکند. اسلام از توی ضعفا‏‎ ‎‏پیدا شده است، از اغنیا که پیدا نشده. از این گداهای مدینه و مکه اسلام پیدا شد؛ از این‏‎ ‎‏بیچاره ها و ضعیفها اسلام پیدا شده است. و انبیای دیگر هم همین طور بودند؛ هیچ کدام‏‎ ‎‏اشراف نبودند که طرفدار اشراف باشند. اینها از همین ضعفا هستند و از بین همین توده ها‏‎ ‎‏پیدا شدند و طرفدار همین توده ها هم هستند و نمی گذارند ظلم به اینها بشود؛ البته به‏‎ ‎‏بزرگها هم نمی گذارند ظلم بشود، هیچ کس ـ به هیچ کس نباید ظلمی بشود.‏

 اسلام، مدافع تمدن و حافظ حقوق مردان و زنان

‎ ‎‏     این تبلیغات که اگر اسلام پیدا شد، مثلاً دیگر زنها باید بروند توی خانه ها بنشینند یک‏‎ ‎‏قفلی هم درش بزنند بیرون نیایند! ‏‏[‏‏خندۀ حضار‏‏]‏‏ این چه حرف غلطی است که به اسلام‏‎ ‎‏نسبت می دهند. صدر اسلام زنها توی لشکرها هم بودند؛ توی میدانهای جنگ هم‏‎ ‎‏می رفتند. اسلام با دانشگاهها مخالف نیست، با فساد دانشگاهها مخالف است؛ با عقب‏‎ ‎‏نگه داشتن دانشگاهها مخالف است. با دانشگاه استعماری مخالف است اسلام، نه با‏‎ ‎‏دانشگاه مخالف است. اسلام با هیچ چیز از این مظاهرِ ـ عرض می کنم ـ تمدن مخالفت‏‎ ‎‏ندارد، و با هیچ قشری از شماها مخالفت ندارد. اسلام زنها را دستشان گرفته آورده در‏‎ ‎‏قبال مردها نگه داشته؛ در صورتی که در زمانی که پیغمبر اسلام آمد، زنها را هیچ حساب‏‎ ‎‏می کردند. اسلام زنها را قدرت داده است. اسلام زنها را در مقابل مردها قرار داده؛ نسبت‏‎ ‎‏با آنها تساوی دارند. البته یک احکامْ خاصِّ به مرد است که مناسب با مرد است؛ یک‏

صحیفه امامجلد 5صفحه 216
‏احکامْ خاص به زن است، مناسب با زن است. این نه این است که اسلام نسبت به زن و مرد‏‎ ‎‏فرقی گذاشته است. زن و مرد همه آزادند در اینکه دانشگاه بروند؛ آزادند در اینکه‏‎ ‎‏ـ عرض می کنم ـ رأی بدهند، رأی بگیرند. آنی که مخالفند، این است که اینطوری که‏‎ ‎‏اینها زن را می خواهند بار بیاورند که یک ملعبه ای در دست مردها باشد، به قول شاه: «زن‏‎ ‎‏خوب است فریبا باشد»!‏‎[3]‎‏ ما می خواهیم این کلمه را بگیریم، این غلط را بگیریم. ما‏‎ ‎‏می خواهیم زنْ آدم باشد مثل سایر آدمها، انسان باشد مثل سایر انسانها، آزاد باشد مثل‏‎ ‎‏سایر آزادها.‏

‏     این تبلیغاتی که شاه ـ سالی صد میلیون دلار می گویند داده برای تبلیغات ـ اینها را‏‎ ‎‏گوش نکنید به آنها؛ دیگر هم به گوش کسی نمی رود این حرفها. ایشان هم دیگر باید‏‎ ‎‏جمع کند بساطش را برود سراغ کاری. ‏‏[‏‏خندۀ حضار‏‏]‏‏.‏

‏     من امیدوارم که ان شاءالله شماها موفق باشید؛ و اسلام ان شاءالله با کمال توفیق در‏‎ ‎‏ایران حکومتش را قائم مقام حکومتهای ظلم قرار بدهد. خداوند اینهایی که در ایران‏‎ ‎‏هستند و کمک به اسلام می کنند، همه را مؤید و موفق قرار بدهد؛ و شما جوانهایی که در‏‎ ‎‏خارج ملت ـ خارج ایران ـ هستید، همه را موفق کند که بتوانیم ما دست اجانب را از‏‎ ‎‏مملکت خودمان قطع کنیم. خداوند همه شما را حفظ کند. ‏‏[‏‏آمین حضار‏‏]‏‏.‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 5صفحه 217

  • ـ تظاهرات تاسوعا و عاشورای 1357 ه .ش . 19 و 20 آذر.
  • ـ ادعای شاه و اطرافیانش، پس از تظاهرات مردمی تبریز در 29 بهمن 56 به مناسبت چهلم کشتار 19 دی قم.
  • ـ مصاحبه محمدرضا پهلوی با خانم اوریانا فالاچی ر.ک: کتاب مصاحبه با تاریخ مصاحبه های خانم فالاچی با سران کشورها؛ انتشارات امیرکبیر، 1357 تهران.