مصاحبه

مصاحبه با تلویزیون «بی.بی.سی» درباره آینده ایران و نحوه بازگشت به ایران

مصاحبه

‏زمان: 19 دی 1357 / 10 صفر 1399‏

‏مکان: پاریس، نوفل لوشاتو‏

‏موضوع: نحوۀ بازگشت به ایران ـ نوع حکومت آینده ـ قیام ملتهای اسلامی‏

‏مصاحبه کننده: خبرنگار تلویزیون بی.بی.سی‏

سؤال: ‏[‏‏اگر شاه ایران را ترک گوید، آیا حضرتعالی فکر می کنید وقت مناسبی برای بازگشت شما به ایران‏‎ ‎‏خواهد بود؟‏‏]‏

جواب: ‏باید مطالعاتی بکنیم. هر وقت مقتضی شد می رویم.‏

ــ     ‏[‏‏چه نوع حکومت یا دولتی را حضرت آیت الله انتظار دارند که تا پایان سال جاری مسیحی (دسامبر 79)‏‎ ‎‏در ایران روی کار آید؟‏‏]‏

ــ     ‏ما امید این را داریم که همین حکومتی را که پیشنهاد کردیم که حکومت «جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی» است در این سال روی کار آید. ‏

ــ     ‏[‏‏و این حکومتی خواهد بود که شما شخصاً منصوب خواهید کرد؟‏‏]‏

ــ     ‏ما به حسب آنطوری که تاکنون گفتیم رجوع به آرای مردم می کنیم؛ ولی به حسب واقع،‏‎ ‎‏مردم با رفراندمی که مکرر کردند این حکومت را قبول کردند. ‏

ــ     ‏[‏‏دولت بریتانیا هنوز هم به فرستادن سلاحهای خود مثل تانکها، راکتها و دیگر سلاحهای نظامی برای‏‎ ‎‏شاه ادامه می دهد. از نظر حضرت آیت الله معنای این فرستادن اسلحه چیست؟‏‏]‏

ــ     ‏ما سالهای طولانی است که گرفتار این چیزها هستیم که دولت انگلیس به حکومت جائر‏‎ ‎‏ما همراهی می کند. از اول دولت انگلیس پدر این شاه را بر ما تحمیل کرد، و بعد هم که او‏‎ ‎‏خیانت به آنها کرد او را اخراج کردند. متفقین ـ که یکی شان انگلستان بود ـ محمدرضاشاه‏‎ ‎‏را بر ما تحمیل کردند و تحمیلات دولت انگلستان و ظلمهایی که به ملتهای ضعیف ـ که‏‎ ‎‏یکی از آنها ملت ماست ـ کرده اند، سابقۀ زیادی دارد و اینکه حالا هم به فرستادن سلاح‏‎ ‎‏و پشتیبانی از شاه ادامه می دهد، می خواهد سلطنت او ادامه پیدا کند و این ادامۀ جرمها و‏

صحیفه امامجلد 5صفحه 404
‏جنایاتی است که او مرتکب شده و می شود. و اینها می خواهند دولت شاه را هرچه بیشتر‏‎ ‎‏نگه دارند و هر روزی که بر سلطنت باقی بماند روز مصیبت بزرگ ملت ماست.‏

ــ     ‏[‏‏گفته شده است که حضرت آیت الله از لیبی و فلسطینی ها کمکهایی دریافت می کنید و همچنین گفته‏‎ ‎‏شده است که بعضی از وابستگان نزدیک به حضرتعالی (کسانی که اینجا به شما کمک می کنند) وابسته‏‎ ‎‏به حزب سابق توده هستند و یا عقاید کمونیستی دارند؛ آیا این اتهامات درست است؟‏‏]‏

ــ     ‏خیر؛ اینها تبلیغات دار و دستۀ شاه است. ما از هیچ دولتی استمداد نکردیم و نخواهیم‏‎ ‎‏کرد؛ ما به نیروی ملت اتکا داریم و احتیاج به دولتها نداریم. و کسانی که با من ارتباط‏‎ ‎‏نزدیک و یا دور دارند از مسلمانهای خالص هستند و به هیچ حزبی وابستگی ندارند.‏‎ ‎‏اینها تبلیغاتی است که شاه و دارودستۀ او می کنند، آن هم برای اینکه نهضت ما را آلوده‏‎ ‎‏کنند. ‏

ــ     ‏[‏‏ما امروز شاهد هستیم که یک نهضت جدید اسلامی در بسیاری از ملتهای مسلمان رشد می کند، مثل‏‎ ‎‏ترکیه و پاکستان؛ و اینها قیامهای اسلامی می کنند. به نظر حضرتعالی دلیل این قیامها چیست؟‏‏]‏

ــ     ‏در سالهای طولانی، تبلیغات دامنه دار دولتهای شرق و غرب موجب این شد که ملتهای‏‎ ‎‏مسْلم از آنان بازی بخورند و گمان کنند که ترقیات این کشورهای ضعیف در گرایش به‏‎ ‎‏یکی از این دو ابرقدرت است؛ لکن به هر طرف که تمایل پیدا کردند بعد از مدتی‏‎ ‎‏فهمیدند که آنها جز اسیر کردن اینها و بردن خزاین و غارت کردن مخازن آنها کار‏‎ ‎‏دیگری نمی کنند. در عصر ما، ملت ما یافت که شاه به واسطۀ پیوندی که با غرب،‏‎ ‎‏مخصوصاً با امریکا دارد و همین طور با شرق، تمام مخازن ما را به باد داده است بلکه‏‎ ‎‏نیروهای انسانی ما را نیز به هدر داده است؛ و فهمیدند جنایات فوق العاده ای که مرتکب‏‎ ‎‏می شود به واسطۀ پیوندی است که شاه با ابرقدرتها دارد. از این جهت ملت ما بپاخاست و‏‎ ‎‏سایر ممالک، از جمله ممالک اسلامی نیز به این حقیقت تلخ توجه پیدا کردند و با مطالعۀ‏‎ ‎‏تاریخشان درک کردند که تمام گرفتاریهایی که ملتها پیدا کردند از دست این‏‎ ‎‏ابرقدرتهاست؛ ناچار از آن ابرقدرتها رویگردان شده اند. و اسلام که تمام آرزوهای بشر‏‎ ‎‏را به طور شایسته در دسترس آنها خواهد گذاشت و می گذارد و قوانین اسلام، چه قوانین‏

صحیفه امامجلد 5صفحه 405
‏اقتصادی و سیاسی و چه قوانین فرهنگی و معنوی آن، قوانین غنی ای است که هرکس به‏‎ ‎‏آنها توجه پیدا کند ناچار به اسلام گرایش پیدا خواهد کرد. و مسلمین بعد از سالهای‏‎ ‎‏طولانی ای که در غفلت بودند حالا مقداری رو به بیداری گذاشتند و مقداری توجه به‏‎ ‎‏اسلام پیدا کردند و امید این هست که توجه آنها به اسلام بیشتر بشود و اسلام را آنطور که‏‎ ‎‏هست بشناسند و در صورت شناخت صحیح، گرایشات آنان به شرق و غرب بکلی منقطع‏‎ ‎‏خواهد شد و برای پیاده کردن احکام اسلام جانفشانی خواهند نمود.‏

‏ ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 5صفحه 406