حکم

حکم به آقای ید الله سحابی (تقویت و تنظیم اعتصابات)

حکم

‏زمان: 28 دی 1357 / 19 صفر 1399 ‏

‏مکان: پاریس، نوفل لوشاتو ‏

‏موضوع: تشکیل هیأتی برای تقویت و تنظیم اعتصابات‏

‏مخاطب: سحابی، یدالله ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏19  صفر  99‏

‏جناب آقای دکتر یدالله سحابی ‏

‏     به طوری که اطلاع دارید ملت مسلمان و غیور ایران و جمع کثیری از کارمندان و‏‎ ‎‏کارگرانِ در استخدام دولت، به منظور درهم شکستن مقاومت لجوجانۀ نظام استبدادی‏‎ ‎‏کهن، از چهار ماه قبل به این طرف با قبول انواع محرومیتها و فداکاریها دست به‏‎ ‎‏اعتصابهای عمومی زده و تدریجاً قدرت عمل را از شاه مخلوع و دولتهای زیر فرمانش‏‎ ‎‏گرفته اند. رجای واثق داریم که به فضل الهی و به همت مبارزین آگاه، بساط ننگین فساد و‏‎ ‎‏ظلم شاهنشاهی بزودی از سرزمین ما برچیده شده جای خود را به حکومت عدل و‏‎ ‎‏رحمت اسلامی دهد.‏

‏     نظر به اینکه بعضی از اعتصابها و متوقف بودن وسایل حمل آذوقه و مواد غذایی‏‎ ‎‏مورد نیاز مردم، خصوصاً  گندم، و یا تعطیل برنامه های نگهداری و تعمیرات دستگاههای‏‎ ‎‏صنعتی، ممکن است سبب محرومیتهای مشقت بار و فلج کننده برای مردم زیر ستم یا‏‎ ‎‏رکود فعالیتهای اقتصادی و سبب خسارتهای غیرقابل جبران گردد، و نیز دستاویز تبلیغاتی‏‎ ‎‏و حربۀ جنگی به دست حریف بدهد، باید سعی شود که ضمن ابراز انزجار و به زانو‏‎ ‎‏درآوردن دستگاه غاصب حاکم ـ که هدف اصلی اعتصاب است ـ زیانهای ناشیه کمتر‏‎ ‎‏متوجه ملت شجاع و مردم بیداری که سربازان این کارزار می باشند گردد.‏

‏     بدین وسیله به جنابعالی مأموریت داده می شود که به اتفاق جناب آقای‏

صحیفه امامجلد 5صفحه 494
‏حجت الاسلام آقای شیخ محمدجواد باهنر و جناب آقای مهندس علی اکبر معین فر و دو‏‎ ‎‏نفر دیگر که با مشورت آقایان تعیین خواهید کرد، هیأتی برای تقویت و تنظیم اعتصابات‏‎ ‎‏تشکیل دهید. این هیأت با کسب نظر و همکاری گروههای شرافتمند در حال اعتصاب،‏‎ ‎‏تدابیر و ترتیباتی اتخاذ نمایند که تا سقوط نهایی نظام استبدادی حاضر، اعتصابها در‏‎ ‎‏حدضرورت ادامه یافته و ضمن حداکثر فشار بر دستگاه غاصب، حداقل خسارت را برای‏‎ ‎‏ملت و مملکت در زمینۀ احتیاجات ضروری و گردش چرخهای اقتصادی و حفظ‏‎ ‎‏سرمایه های انسانی و صنعتی با رعایت الأهم  فالأهم فراهم آورد. از عموم‏‎ ‎‏اعتصاب کنندگان محترم تشکر می کنم. والسلام علیکم و رحمة الله .‏

‏روح الله الموسوی الخمینی ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 5صفحه 495