سخنرانی

سخنرانی در جمع افسران و درجه داران (پیوند ارتش و ملت ـ عفو نیروهای انتظامی)

سخنرانی

‏زمان: عصر 2 اردیبهشت 1358 / 24 جمادی الاول 1399‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: افتخار پیوند متقابل ارتش و ملت ـ اعلام عفو عمومی در نیروهای نظامی و انتظامی‏

‏حضار: ششصد نفر از افسران و درجه داران مرکز توپخانۀ اصفهان‏

‏اعوذ بالله من الشیطان الرجیم‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

روز مبارک

‏     من امروز را روز مبارکی می دانم؛ روز میمونی می دانم. قبل از ظهر، یک عدۀ کثیر از‏‎ ‎‏دوستان ما، برادران ارتشی ما، برادران ژاندارمری ما آمدند و با ما ملاقات کردند؛ و الآن‏‎ ‎‏دوستان عزیز من و ارتشیهای محترم اصفهان به ملاقات آمده اند. من از این جهت این‏‎ ‎‏روز را میمون می دانم و مبارک، که ارتش در قلب مردم و در بین مردم و با احترام زیاد و‏‎ ‎‏شور و شعف فوق العاده مواجه هستند. من از این جهت ‏‏[‏‏امروز را‏‏]‏‏ مبارک می دانم که در‏‎ ‎‏سابق و در زمان طاغوت ارتش ما از ملت جدا بود و از روحانیت جداتر. امروز ارتش در‏‎ ‎‏قلب ملت است و در کنار روحانیت؛ به طوری که هدایت آنها را به اینجا حضرت‏‎ ‎‏حجت الاسلام آقای طاهری‏‎[1]‎‏ ـ ایّده الله تعالی ـ فرمودند. سابقه ندارد که یک شخص‏‎ ‎‏روحانی در ارتش و در رژۀ ارتش شرکت کرده باشد. ارتش از ما جدا شده بود و ملت از‏‎ ‎‏ارتش جدا شده بود. و این خیانت بزرگی بود که رژیم سابق کرد و ما را ـ برادران را ـ از‏‎ ‎‏هم جدا کرد. امروز روزی است مبارک که ارتش با ملت هم آغوش و در دریای جمعیتْ‏‎ ‎‏امروز خودشان را غوطه ور می بینند و مردم مثل برادر آنها را پذیرایی می کنند. نه آنها از‏‎ ‎‏مردم بیزارند و نه مردم از آنها. به خلاف سابق، که مردم را طوری ‏‏[‏‏تلقین‏‎ ‎‏]‏‏کرده بودند و‏‎ ‎‏به طوری از ارتش و سایر قوای انتظامی ترسانده بودند که مردم احساس ناراحتی‏

صحیفه امامجلد 7صفحه 91
‏می کردند با دیدن آنها. و ارتش را آنطور بار آورده بودند که احساسشان نسبت به ملت‏‎ ‎‏غیر از این احساس بود که امروز هست. امروز شما احساس شادی می کنید که در آغوش‏‎ ‎‏ملت هستید، و ملت احساس شادی می کند که در آغوش شماست؛ و هر دو احساس‏‎ ‎‏شادی می کنید که برادروار مجتَمع هستید و هر دو با هم. و من احساس غرور می کنم که‏‎ ‎‏این ارتش با مردم همچو مختلط است و همچو مُزْدَوَج‏‎[2]‎‏ است که مثل دو برادر. این،‏‎ ‎‏غرور دارد.‏

ارتش در صدر اسلام

‏     اسلام همین را می خواهد. ارتش اسلام در صدر اسلام با مردم یکی بودند، جدایی‏‎ ‎‏نداشتند، از مردم بودند. بعدها سلاطین جور و خصوصاً اخیراً به واسطۀ تبلیغاتی که‏‎ ‎‏کردند ـ تبلیغاتی که از جانب اجانب بود و مأمور آن رژیم منحط بود ـ تبلیغاتی کردند که‏‎ ‎‏شما را از ما جدا کردند، ملت را از شما جدا کردند. ملت را ـ بعضی را از بعض ـ جدا‏‎ ‎‏کردند؛ دانشگاهی را از مدرسه ای جدا کردند؛ بازاری را از هر دو خواستند جدا کنند.‏‎ ‎‏بحمدالله این فرصت پیدا شد و خدای تبارک و تعالی همچو توفیقی داد که همه الآن با‏‎ ‎‏هم، همه برادروار در یک محیط دوستانه، در یک محیطی که با شعف و شوق از هم‏‎ ‎‏پذیرایی می کنید، مجتمع هستیم. این روز، روز مبارکی است؛ این روز، روز میمون و‏‎ ‎‏بزرگی است.‏

عفو عمومی

‏     و اما قضیه ای که فرمودند راجع به عفو‏‎[3]‎‏، همین طور است که گفته اند... آنهایی که‏‎ ‎‏مجرم بودند، آنهایی که خیانتکار بودند، آنها را مجازات کردند و خواهند کرد. و اما‏‎ ‎‏ارتش، ژاندارمری، و همین طور سایر طبقات دیگر از قوای انتظامی، شهربانی، در تمام‏‎ ‎‏کشور، اگر ... خدای نخواسته مرتکب یک جرم صغیری، یک گناه صغیره ای شده باشند،‏

صحیفه امامجلد 7صفحه 92
‏ما این را عفو کردیم؛ و خداوند تبارک و تعالی به واسطۀ برگشت آنها به دامن اسلام و‏‎ ‎‏برگشت آنها به دامن ولی عصر ـ سلام الله علیه ـ آنها را عفو فرمود. و ما به تبع امام زمان ـ‏‎ ‎‏سلام الله علیه ـ عفو عمومی نمودیم و از اشخاصی که گناه صغیره کردند و خدای نخواسته‏‎ ‎‏مرتکب بعضِ صغایر ذنوب‏‎[4]‎‏ شدند ‏‏[‏‏گذشتیم‏‏]‏‏. خداوند همۀ شما را عظمت، عزت ‏‏[‏‏و‏‏]‏‎ ‎‏قدرت عنایت کند.‏

دعوت به استواری و پایداری

‏     برادران من! توجه داشته باشید که در این فرصت از زمان، در این لَمْحه‏‎[5]‎‏ از زمان،‏‎ ‎‏شیاطین می خواهند باز بین ما و شما، بین شما و سایر قوای انتظامی، بین قشرهای ملت‏‎ ‎‏جدایی بیندازند و از آن استفاده کنند و ـ به خیال خام خودشان ـ برگشت به حال اول ‏‏[‏‏را‏‏]‏‎ ‎‏ولو به فرم دیگر ‏‏[‏‏فراهم آورند‏‏]‏‏؛ لکن باید با هوشیاری و با بیداری، خدعۀ اینها را خنثی‏‎ ‎‏کنید؛ مثل کوه در مقابل آنها بایستید و نگذارید خللی در این اجتماع شما، در این سد‏‎ ‎‏بزرگی که دارید و در این اجتماع و در این وحدت کلمه ای که دارید، نگذارید آنها رخنه‏‎ ‎‏کنند که اگر ـ خدای نخواسته ـ رخنه کنند شاید مسائل و مشکلی برای ما پیش بیاید.‏‎ ‎‏خداوند همۀ شما را عزت و سلامت و سعادت عنایت فرماید و شما را با ملت و ملت را با‏‎ ‎‏شما چنان همراه و برادر کند که کسی نتواند خلل در این برادری ایجاد  کند.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 7صفحه 93

  • ـ آقای سید جلال الدین طاهری.
  • ـ با هم، توأم.
  • ـ اشاره به بخشی از سخنان مقدماتی آقای طاهری.
  • ـ گناهان کوچک.
  • ـ لحظه، هنگام.