سخنرانی

سخنرانی در جمع اعضای هیأت بازرگانان ایرانی (خیانت حقوق بشر ـ مستضعفان)

سخنرانی

‏زمان: 25 اردیبهشت 1358 / 18 جمادی الثانی 1399‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: خیانت و بند و بست مدعیان حقوق بشر ـ جفاکاری نسبت به مستضعفان‏

‏حضار: اعضای هیأت بازرگانان ایرانی‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

«حقوق بشر» حربه ای در دست دشمن

‏     البته آنهایی که منافع خودشان را در خطر می بینند یا منافع اربابهای خودشان را، از این‏‎ ‎‏نهضت به هر صورتی که باشد شکایت دارند و با هر توطئه ای می خواهند این نهضت را‏‎ ‎‏خاموش کنند. گاهی به بهانۀ «حقوق بشر» از این اعدامهایی که در ایران شده است انتقاد‏‎ ‎‏می کنند، و این را یک امر خشونت آمیز می دانند. اینها در ایران نبودند ببینند چه شد، و‏‎ ‎‏در پنجاه سال و بیشتر بر ایران چه گذشت و بر جوانهای ما اخیراً چه گذشت؛ لکن اطلاع‏‎ ‎‏دارند؛ همچو نیست که اینها بی اطلاع باشند. اینها مطلع هستند که شاه سابق و شاهِ جلوتر با‏‎ ‎‏ایران چه کردند، و جنایات این دو تا مرد یا نامرد به ایران چه بود. خیانات اینها را اینها‏‎ ‎‏اطلاع دارند. این جمعیتی که ادعا می کنند جمعیت حقوق بشر و حالا برای حقوق بشر‏‎ ‎‏دارند سینه می زنند که «این عده که تا حالا کشته شده است چرا کشته شد؟ این یک‏‎ ‎‏خشونتی است!» اینها خشونتهایی که در عصر این پدر و پسر بود نادیده گرفتند. آن‏‎ ‎‏قتلهایی که به دست عمال اینها واقع شد، و گاهی هم به دست خود محمدرضا واقع شد،‏‎ ‎‏آنها را اصلاً نظری به آن ندارند. نه آن وقت که ملت ایران آن جور ابتلا داشت و آنطور‏‎ ‎‏اینها غارت و قتل می کردند یک کلمه گفتند و از «حقوق بشر» اسم بردند؛ و نه در آخر،‏‎ ‎‏که تمام جنایاتی که در ایران واقع می شد در ظرف ـ تقریباً ـ دو سال آخر که همۀ ملتها‏‎ ‎‏اطلاع بر آن پیدا کردند و ملت ایران آنطور گرفتار شد که جوانهای ما را در خیابانها‏‎ ‎‏دسته جمعی کشتند.‏


صحیفه امامجلد 7صفحه 306
سکوت در قبال جنایات شاه

‏     پانزده خرداد را اینها اصلاً ذکری از آن نمی کنند. 15 خرداد به طوری که گفته اند ـ من‏‎ ‎‏در حبس بودم، لکن آنطوری که برای من بعد از بیرون آمدن گفتند ـ قریب پانزده هزار‏‎ ‎‏نفر را آنها کشتند و از قراری که باز گفتند، خود محمدرضا با هلیکوپتر عامل قتل هم بوده‏‎ ‎‏است خودش. اینها، این طرفدارهای «حقوق بشر»، این پانزده هزار جمعیتی که در یک‏‎ ‎‏روز کشته شد اینها را مثل اینکه بشر نمی دانند! یا بشر می دانند و برای آنها حقوق قائل‏‎ ‎‏نیستند. اگر اینها بشر هستند و حقوق دارند و این شصت هزار نفر یا بیشتری که در این چند‏‎ ‎‏صباح، در این چند ماه، از ایران کشته شد ـ از بهترین جوانهای ما کشته شد، از همۀ‏‎ ‎‏طبقات، طبقۀ روحانیین، طبقۀ دانشگاهی، طبقۀ تجار، اداری، همه جور جمعیتی، دهقان،‏‎ ‎‏کارگر، کشته شد ـ اینها اصلاً به روی خودشان نمی آوردند که این کارها شده است! ما‏‎ ‎‏ندیدیم که هیچ فریادی از اینها درآید که «خیر، چرا حقوق بشر را ملاحظه نمی کنید. چرا‏‎ ‎‏اینقدر آدم می کشید». حالا که ما این جنایتکارها را ‏‏[‏‏مجازات می کنیم‏‏]‏‏ ـ که هر کدامشان،‏‎ ‎‏بعضی از اینها، چندین نفر آدم را کشته اند، یا آنطور اینها را شکنجه داده اند که در زیر‏‎ ‎‏شکنجه مردند، یا پاهای آنها را ارّه کردند، یا آنها را در تاوه گذاشتند و بو دادند، از همۀ‏‎ ‎‏طبقات، در زندانها آنطور عمل کردند؛ ‏‏[‏‏سر و صدا راه می اندازند‏‎ ‎‏]‏‏یک شب من در آن‏‎ ‎‏حبس که بودم صدای ضجّه و نالۀ اشخاصی که ‏‏[‏‏شکنجه‏‏]‏‏ می کردند خودم می شنیدم؛ بعد‏‎ ‎‏که آمدند این حبسیها، یعنی صاحبان حبس، پیش من آمدند، اعتراض کردم و گفتم‏‎ ‎‏زندانها باید جای تربیت باشد نه جای اینطور وحشیگریها. گفتند «نه، این چیزی نبوده.‏‎ ‎‏این یک سربازی بود که فرار کرده بود یک سیلی به او زدند!» در صورتی که شاید بیشتر‏‎ ‎‏از یک ساعت شاید شکنجه می کردند و من فریاد می شنیدم.‏‎[1]‎

نیرنگ بازی مدعیان «حقوق بشر»

‏     این طرفدارهای حقوق بشر، این حقّه بازها ـ که می خواهند همۀ منافع ماها را بدهند به‏

صحیفه امامجلد 7صفحه 307
‏اربابهایشان ـ آن روز خفه شده بودند، قلمهایشان شکسته بود. حالا که ما اینها را پیدا‏‎ ‎‏کردیم و چندتایشان را کشتیم، محاکمه کرده اند و اقرار کرده اند به اینکه چه کردند و چه‏‎ ‎‏کردند، پرونده هایشان معلوم است که چه کردند، حالا صدایشان درآمده. در عین حال که‏‎ ‎‏مسئله اینطور است و آنهایی که تاکنون کشته شدند اشخاص فاسد و مفسد و بسیاری شان‏‎ ‎‏قاتل و قتّال و مفسد فی الارض بودند، مع ذلک ما اخیراً یک قدری تضییق کردیم دایرۀ‏‎ ‎‏این ‏‏[‏‏مجازات‏‏]‏‏ را، یک قدری تخفیف دادیم. ‏‏[‏‏تنها‏‏]‏‏ کسانی که ثابت شده قاتل هستند، یا‏‎ ‎‏کسانی که شکنجه کردند و به قتل منتهی شده است، یا کسانی که امر کرده اند دسته جمعی‏‎ ‎‏مردم را بکشند، اینها را گفتیم حالا از این به بعد اینها مورد اعدام باشند. دیگرانی که‏‎ ‎‏شکنجه کردند و اینها، البته آنها اعدام نمی شوند؛ لکن به جزای خودشان می رسند: به‏‎ ‎‏حبس و تعزیر و اینطور چیزها. یک کسی که پای کسی را ارّه کرده، لکن آنکه پایش ارّه‏‎ ‎‏[‏‏شده‏‏]‏‏ نمرده این را نمی شود ما بگوییم که «تو بسم الله ! تشریف ببرید، اهلاً و سهلاً!»‏‎ ‎‏خوب، این باید به مجازات برسد. اگر آن آدمی که پایش را ارّه کردند پیدا بشود، پای او‏‎ ‎‏را به حسب حکم شرع باید ارّه بکند؛ قصاص. اگر آن آدمی را که آن جور شکنجه کردند‏‎ ‎‏الآن ما پیدا کنیم و ببینیم که می خواهد این هم تقاص کند، ما به او اجازه می دهیم که برود‏‎ ‎‏تقاص کند.‏

پایمال کردن حقوق بشر

‏     این برای حقوق بشر است. خوب، این بشر حق دارد، آن بشر هم حق دارد. این بشر‏‎ ‎‏سلامت این را سلب کرده است، حقِّ این است که سلامت او را سلب کند. این بشر یکی را‏‎ ‎‏کشته است، حق ورثۀ او این است که او را بکشند. ما ورثه را پیدا نکنیم، حق حاکم است‏‎ ‎‏که او را بکشد. تا حالا این عده ـ را که کم هم بودند؛ چیز زیادی نبودند ـ ... دادگاههای‏‎ ‎‏انقلابی کشته اند. اینها برای احقاق حقوق بشر اینها را کشته اند. اینهایی که ادعای حقوق‏‎ ‎‏بشر می کنند و برای «اِلقانیان»‏‎[2]‎‏ هیاهو می کنند و یا برای «هویدا»‏‎[3]‎‏ هیاهو می کنند، اینها‏‎ ‎

صحیفه امامجلد 7صفحه 308
‏هستند که حقوق بشر را پایمال دارند می کنند.‏

‏     این هویدا پانزده سال، یا سیزده سال تقریباً نخست وزیر بود و تمام جنایات گردن‏‎ ‎‏نخست وزیر است. ما هر نخست وزیری که در آن عصر ‏‏[‏‏منصوب‏‏]‏‏ شده، اگر پیدا کنیم‏‎ ‎‏ـ مثل شریف امامی‏‎[4]‎‏، مثل بختیار‏‎[5]‎‏ ـ محکوم به قتلند اینها. بختیار خودش اقرار کرد که‏‎ ‎‏به امر من قتل واقع شد. اینها عامل قتلند به اینطور که وادار کردند به قتل عام. جمعیت اینها‏‎ ‎‏مفسدند؛ اینها فاسدند. ما برای حقوق بشر این کار را داریم انجام می دهیم. و این جمعیتی‏‎ ‎‏که صدا بلند می کنند که حقوق بشر، حقوق بشر، اینها عمال استعمارند. اصلِ این‏‎ ‎‏جمعیتهایی که در امریکا، یا در جاهای دیگر، درست شده است به عنوان جمعیت‏‎ ‎‏«حقوق بشر»، جمعیت کذا و کذا، اینها را ـ همه ـ آنها درست کرده اند برای اینکه حقوق‏‎ ‎‏بشر را ضایع کنند. این همه خیانت این مرد نانجیب به ایران کرده است و این همه قتل و‏‎ ‎‏غارت کرده است، حالا که می گویند این باید به قتل برسد. حالا هم که حکمی صادر‏‎ ‎‏نشده برای قتل محمدرضا، لکن صادر می شود. اگر ما پیدایش بکنیم، باید کشته بشود.‏‎ ‎‏اینهایی که می گویند حقوق بشر حالا صدایشان درآمده و اظهار تأسف می کنند!‏

شاه نوکر خوبی برای امریکا

‏     البته امریکا باید اظهار تأسف بکند؛ برای اینکه محمدرضا یک نوکر بسیار خوبی‏‎ ‎‏برای امریکا بود که همۀ منافع ما را به کام امریکا کرد! ایران را فقیر کرد و همه را داد به‏‎ ‎‏امریکا و به رفقای آن. آن البته باید اظهار تأسف بکند. البته باید اسرائیل اظهار تأسف‏‎ ‎‏بکند از مرگ «القانیان»؛ برای اینکه القانیان، یک مردی که اینقدر جنایت کرده در اینجا و‏‎ ‎‏اینقدر خیانت کرده و اموال این ملت را به اسرائیل داده، آن البته باید اظهار تأسف بکند!‏‎ ‎‏لکن باید واقعیت را ببینیم چیست. آیا واقعیت این است که ما داریم حقوق بشر را ضایع‏

صحیفه امامجلد 7صفحه 309
‏می کنیم؟‏

‏     ما در تمام این مدتی که این حکومت ما، این حکومت ایران که الآن هست، در تمام‏‎ ‎‏این مدتی که ‏‏[‏‏مستقر‏‏]‏‏ است و تمام مدت بعد از انقلاب ـ ... با اینکه در انقلابها آنقدر‏‎ ‎‏می کشتند ـ یک آدمی که بی جرم کشته شده باشد، بیایند و بگویند. بیایند بگویند این‏‎ ‎‏جرم نداشت ... . آنطوری که فوج فوج، جوانهای ما را می گرفتند به عنوان اینکه کتاب‏‎ ‎‏توی خانۀ تو است، به عنوان اینکه اعلامیه تو خانۀ تو است، به عنوان اینکه با کسی که‏‎ ‎‏اعلامیه دارد تو ‏‏[‏‏ارتباط‏‏]‏‏ داری در کتابفروشی تو یک دانه کتاب یا رساله پیدا می شود، با‏‎ ‎‏این عنوانها می گرفتند می بردند، شکنجه می دادند، می کشتند.‏

زندانهای ما و زندانهای شاه

‏     شما در تمام این مدتی که این نخست وزیر ـ نخست وزیر اسلامی ـ آمده است روی‏‎ ‎‏کار، یکی را پیدا بکنید که در این دادگاه انقلاب یا در نخست وزیری یا در ارتش یا در‏‎ ‎‏جای دیگر در این حکومت بدون جرم یک نفر را گرفته باشند، یک روز حبس کرده‏‎ ‎‏باشند، به یک کسی فحش داده باشند. این جمعیت حقوق بشر متوجه نیستند اینها را؟ یا‏‎ ‎‏می دانند و خودشان را به کری می زنند؟ خائنند اینها! اینها می خواهند ما را باز زیر بار‏‎ ‎‏همان ‏‏[‏‏اسارتهایی‏‏]‏‏ که سابق بود بکشند. ما به این حرفها گوش نمی دهیم. ما برای احقاق‏‎ ‎‏حق بشر، برای حقوق بشر ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ تا حالا این جمعیتی که کشته شده است برای احقاق‏‎ ‎‏حقوق بشر بوده است. دادگاههای ما با دقت و با همه جور و اشخاص امین ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ بوده اند‏‎ ‎‏این کار را کرده اند. از این به بعد باز یک قدری تخفیف داده شده است، که ‏‏[‏‏یک قدری‏‎ ‎‏مثلاً‏‏]‏‏ به آن حدّت نباشد. بعدها هم زیادتر تخفیف داده می شود؛ لکن ما با همین‏‎ ‎‏اشخاصی که اینطور شکنجه کردند، اینطور آدم کشتند ـ ما سفارش کردیم که در حبسها‏‎ ‎‏حتی به ‏‏[‏‏آنها‏‎ ‎‏]‏‏یک کلمۀ درشت نگویند. من اعلام کردم این را، اعلامیه داده ام، که‏‎ ‎‏حبسی را در حکومت اسلامی ـ ولو هر چه مجرم باشد ـ حبسی را حق ندارند به اینکه‏‎ ‎‏گرسنگی بدهند، حق ندارند به اینکه یک سیلی به او بزنند، حق ندارند به اینکه او را‏

صحیفه امامجلد 7صفحه 310
‏شکنجه بکنند، حق ندارند که یک کلمۀ درشت به او بگویند. آنقدری که حقش این‏‎ ‎‏است که محاکمه اش بکنند، هر طور جرمی که دارد به آن جرم ‏‏[‏‏مجازات‏‏]‏‏ بکنند، جزا به‏‎ ‎‏او بدهند؛ بیشتر از این نه، زاید بر این نه. یک حبس اینطوری که این شکنجه گرها، اگر‏‎ ‎‏یکی از ماها گرفتار آنها می شد و نسبت به آنها یک «تو» گفته بودیم آنطور با ماها رفتار‏‎ ‎‏می کردند، این شکنجه گرها الآن در حبس ما موجودند، الآن در حبس ایران ـ اینها ـ‏‎ ‎‏موجودند؛ آمدند دیدند از خارج و گفتند مطابق با تمدن است اینطور چیز، اینطور حبس.‏

توطئه زیر پوشش «حقوق بشر»

‏     بیایند ببینند. همان جا در خارج نشسته اند و مزد می گیرند و قلم را برداشتند و‏‎ ‎‏همین طور دارند چیز می نویسند، به عنوان «حقوق بشر»! اینها اشخاصی هستند که‏‎ ‎‏می خواهند حقوق بشر پایمال بشود؛ نه اینکه می خواهند حقوق بشر را استفاده کنند و‏‎ ‎‏بگویند حقوق بشر. اینها، ‏‏[‏‏برای‏‏]‏‏ جوانهای ما ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ این همه کشته شدند، این همه زجر‏‎ ‎‏دیدند، برایشان هیچ حق قائل نیستند؛ اینها را انسان می گویند نیستند! اینها ما را بشر ـ مثل‏‎ ‎‏اینکه ـ نمی دانند! آن وقت چهار نفر را ما اعدام کردیم؛ برای اینکه پانزده سال، ده سال،‏‎ ‎‏زجر داده اند، کشته اند، قتل عام کردند، ریختند توی خیابانها به قتل عام، ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ خوب شما‏‎ ‎‏همه دیدید این را؛ و همه دیدند این را. آنها مطلعند از این معنا؛ نه اینکه آنجا ایستاده و‏‎ ‎‏بیخبر هستند. همین طوری که جزئیات حالا را مطلعند، جزئیات سابق را هم مطلع‏‎ ‎‏بوده اند. مطلعند، لکن خیانتکارند، بی انصافند، بشر نیستند اینها. اینها یک مزدورانی‏‎ ‎‏هستند که می خواهند حقوق بشر را پایمال کنند. تا حالا اینطور شده است.‏

‏     و بحمدالله تا یک قدری جزای بعضی از آنها ـ البته هستند باز هم ـ داده شده است؛‏‎ ‎‏لکن الآن توطئه ها هست. الآن همان اشخاصی که اهل این کارها بوده اند یک‏‎ ‎‏مقداری شان هستند و مشغول توطئه هستند می خواهند دوباره کار را از سر بگیرند.‏‎ ‎‏اینهایی که مشغول توطئه هستند، اینهایی که می خواهند دوباره مسائل را به حال اول‏‎ ‎‏برگردانند، دوباره یک ملت را به زیر بار بکشند، دوباره یک ملت را ذلیل کنند، دوباره‏

صحیفه امامجلد 7صفحه 311
‏حقوق یک ملت را به باد فنا بدهند ـ اینها را ـ ما اگر پیدایشان بکنیم، البته به جزا‏‎ ‎‏می رسانیم؛ و ان شاءالله پیدایشان می کنیم.‏

مطهری چه کرده بود؟!

‏     اینهایی که مثل آقای مطهری، که اذیتش به یک مور نرسیده است ـ من قریب بیست‏‎ ‎‏سال این مرد را می شناسم ـ یک آدم به آن سالمی، یک آدم به آن ادب، به آن انسانیت،‏‎ ‎‏این را محکوم به قتلش می کنند. چرا؟ چه کرد آقای مطهری؟ کی را کشته است؟ چه‏‎ ‎‏کرده؟ این بشر نیست؟! این انسان فیلسوف، عالم، فقیه، این بشر نیست؟! این بشر را‏‎ ‎‏اینطور می کشند بدون اینکه یک جرمی داشته باشد. جرم آقای مطهری چه بود؟ چه‏‎ ‎‏کرده بود؟ جرم «قرنی‏‎[6]‎‏» چه بود؟ آخر چه جرمی کرده بودند که مستحق قتل بودند؟‏‎ ‎‏حالا هم لیست دارند برای کشتن یک عده ای. خیال می کنند که با کشتن آقای مطهری، یا‏‎ ‎‏با کشتن امثال آقای مطهری، این نهضت خاموش می شود و دوباره حقوق ملت ما پایمال‏‎ ‎‏می شود، و دوباره خوب، راجع به آقای مطهری این حقوق بشریها یک کلمه ننوشته اند،‏‎ ‎‏نگفته اند؛ ما که نشنیده ایم که بگویند. این بشر نیست؟! اعتراض نکردند، نگفتند، محکوم‏‎ ‎‏نکردند آن کسی را که کشته است.‏

‏     حالا نمی شناسندش آقا! خوب، آن طایفه ای که این کار را کرده اند چرا‏‎ ‎‏محکوم نکرده اند؟ حالا اگر ما قاتل آقای مطهری را پیدا بکنیم و او را مجازات‏‎ ‎‏بدهیم، قصاص بکنیم، آن وقت صدایشان درمی آید که خشونت است! این‏‎ ‎‏خشونت نیست که بدون جهت ‏‏[‏‏آدمی را بکشند؟‏‏]‏‏ آخر، یکوقت یک آدمی بود‏‎ ‎‏که کاری کرده بود؛ جز تعلیم و تعلم این مرد کاری نداشت. یک آدمی که من قریب‏‎ ‎‏به بیست سال او را می شناسم و مطلع از وضع و حال او هستم و می دانم که اذیت به‏‎ ‎‏کسی نکرده، یک آدمی که زحمت برای این ملت کشیده است، یک آدمی که کتابنویس‏‎ ‎‏بوده، یک آدمی که فیلسوف و متفکر بوده، مستحق قتل است، ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ او را کشتند؟ این‏

صحیفه امامجلد 7صفحه 312
‏جمعیت حقوق بشر کجا هستند که یک کلمه نمی گویند؟ حالا ما اگر آن کسی که او را‏‎ ‎‏کشته است پیدا کنیم و بکشیم، یکدفعه سر قلم «حقوق بشر» باز می شود و شروع می کنند‏‎ ‎‏به نوشتن و ‏‏[‏‏تبلیغ‏‏]‏‏ کردن که خشونت است. ایران خشونت است، حقوق بشر را ملاحظه‏‎ ‎‏نمی کند، اینها چه جمعیتی هستند! من نمی دانم چه تربیتی اینها دارند؛ چه حیواناتی اینها‏‎ ‎‏هستند؟!‏

تربیتهای مادی و تربیتهای اسلامی

‏     این وضع دنیای مادی است. این وضعِ این حقوق بشریهای مادی اند. این وضع دنیای‏‎ ‎‏مادی است که غیر از منافع مادی و غیر از منافع اربابهای خودشان هیچ چیز را ملاحظه‏‎ ‎‏نمی کنند؛ چون مطلع بر هیچ چیز نیستند. همه را غمض عین‏‎[7]‎‏ می کنند؛ تا آنجایی که‏‎ ‎‏منفعت خودشان را در خطر می بینند؛ ‏‏[‏‏آن وقت‏‏]‏‏ فریادشان بلند می شود. این خاصیت‏‎ ‎‏تربیتهای مادی است. و این نحو حکومتی که الآن هست خاصیت تربیتهای اسلامی است،‏‎ ‎‏معنوی است؛ که یک نفر آدم بدون جزا نباید حبس بشود؛ نباید تبعید بشود. نباید و نباید‏‎ ‎‏و نباید ... ‏‏[‏‏حقوق‏‏]‏‏ انسانی ـ اسلامی این است که ظلم نباید بشود، مظلوم هم نباید حقش‏‎ ‎‏ضایع بشود. نه کسی باید به کسی ظلم بکند و نباید که ظلم به دیگران کرد، نباید غمض‏‎ ‎‏عین کرد که حالا دیگر ظلم تمام شد رفت سراغ کارش!‏

‏     ... جامعه باید تربیت بشوند. حدود الهی برای تربیت جامعه است؛ نه برای‏‎ ‎‏انتقامجویی. اگر قاتل را نکشند، قتل زیاد می شود؛ و ‏فِی الْقِصاصِ حَیوةٌ؛‎[8]‎‏ در قصاص زندگی‏‎ ‎‏است. اگر ما درِ قصاص را ببندیم، هر کسی بکشد کارش نداشته باشیم، قتل زیاد می شود؛‏‎ ‎‏زندگی مردم از بین می رود؛ هر کس دلش خواست هر کسی را می کشد. قصاص برای این‏‎ ‎‏است که زندگی بشر تأمین بشود. تربیت است، برای مصلحت جامعه است.‏

حدود الهی برای حفظ حقوق بشر

‏     تمام حدود الهی برای مصلحت جامعه است. اگر آن آدمی که فلان کار را می کند و در‏

صحیفه امامجلد 7صفحه 313
‏شرع برایش فلان جزا را قرار داده اند، اگر این جزا نباشد امثالش زیاد می شود. آن کسی‏‎ ‎‏که رفته مثلاً با زن کسی چه کرده است، اگر چنانچه این را جزا به او ندهند، خوب، این‏‎ ‎‏فحشا زیاد می شود. جلو فحشا را باید گرفت. دزدها را می گرفتند و می بردند توی حبس،‏‎ ‎‏آنجا تعلیم دزدی می کردند! می گفتند کلاس باز شده برای کیفیت جیب بری! و چه جور‏‎ ‎‏جیب بری، بهتر است؟! اگر چهار تا دزد که روی موازینی که البته هست، بگیرند و جزای‏‎ ‎‏آنها را بدهند، دست دزدی از ایران قطع می شود، از عالم قطع می شود. چهار نفر دزد را‏‎ ‎‏به آنطوری که شارع فرموده است ـ آن شارعی که راضی نیست به یک بشر که هیچ، به‏‎ ‎‏یک حیوان ظلم بشود ـ امر می کند که باید که این جرم را کرده است این حد را هم‏‎ ‎‏بخورد. این برای این است که مصلحت بشر را دارد ملاحظه می کند، برای حفظ حقوق‏‎ ‎‏بشر است. حدود الهی برای حفظ حقوق بشر است. بشر ـ همه ـ حقّ حیات دارند؛ اگر‏‎ ‎‏نکشند این آدم جانی را و این آدمی که آدم کشته است، آدمکشی زیاد می شود. اگر به‏‎ ‎‏جرم دزدی، چهار نفر را که دزدی کرده اند و رفتند منزل مردم مالش را از بین برده اند،‏‎ ‎‏جزا به آنها ندهند، جنایت زیاد می شود. گرفتن و بردن توی حبس و نگه داشتن و در‏‎ ‎‏همان جا هم باز جیب بری را تعلیم و تعلم کردن ـ این ـ اسبابِ زیادی اش می شود. این را‏‎ ‎‏حبس نباید کرد؛ باید همان جزایی که گفتند بکنند و رهایش کنند برود. دیگر ‏‏[‏‏زیاد‏‏]‏‎ ‎‏نمی شود. اگر آن کسی که به نوامیس مردم ‏‏[‏‏تعرض‏‏]‏‏ کرده است، با آن شرایطی که دارد‏‎ ‎‏بیاورند بکشند، دیگر این زیاد نمی شود. حق بشر را اسلام دارد ادا می کند.‏

‏     شما که فریاد «حقوق بشر» می زنید می خواهید حقوق بشر را ضایع کنید و پایمال کنید.‏‎ ‎‏... این همه بشر کشته شده است، حق ندارند دو تا بشری که این همه را کشته ‏‏[‏‏اند،‏‎ ‎‏مجازات کنند‏‏]‏‏ حالا کشتن خلاف حق بشر است؟ آخر این حرف است در عالم؟ منطق‏‎ ‎‏است این منطق؟‏

حکومت اسلامی و آرمانهای انسانی

‏     ما امیدواریم که یک حکومت عدل اسلامی بتوانیم ایجاد کنیم؛دعا کنید بشود،‏‎ ‎‏ان شاءالله . آن وقت مردم عالم می فهمند که حکومت اسلام یعنی چه؛ چی هست. الآن‏

صحیفه امامجلد 7صفحه 314
‏ماهیتش مجهول است، الآن نمی دانند که وضع حکومت اسلام چه جوری است؛ خیال‏‎ ‎‏می کنند که نه، اگر اسلام آمد دیگر همۀ زنها را توی اتاق می کنند و در آن را می بندند!‏‎ ‎‏دیگر همۀ مردم را ... خوب، تبلیغات ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏.‏

‏     دو روز پیش از این یهودیها آمده بودند اینجا. گفته بودند به این یهودیها، به اینها‏‎ ‎‏ـ نمی دانم حالا، به جمعیت یهودی ـ که چنانچه این نهضت پیش برود و حکومت‏‎ ‎‏اسلامی پیدا بشود، همۀ یهودیها را از بین می برند! همه را می کشند! به آنها گفتم که‏‎ ‎‏خوب، نهضت پیش برد، الآن هم پیش برده، به شما یهودیها تا حالا یک کسی «تو» گفته؟‏‎ ‎‏اذیت کرده شما را؟ اینها می خواهند که با این حرفها و با این مفت گوییها نهضت را‏‎ ‎‏نگذارند ‏‏[‏‏به ثمر‏‏]‏‏ برسد، حکومت اسلامی تحقق پیدا نکند؛ برای اینکه اگر حکومت‏‎ ‎‏اسلامی تحقق پیدا کند، دیگر دست اجانب از ممالک اسلامی قطع می شود؛ و آنها‏‎ ‎‏می خواهند که دستشان باز باشد. دیگر امثال محمدرضای پهلوی نمی تواند سلطنت و‏‎ ‎‏ریاست بکند، آنها می خواهند این باشد تا اینکه برای آنها هر جوری دلشان می خواهد‏‎ ‎‏عمل بکند. ان شاءالله این حکومت تحقق پیدا بکند و مزۀ حکومت اسلامی را، که چند‏‎ ‎‏صباحی در صدر اسلام بوده است ـ کم بوده است، نگذاشتند آن وقت هم ـ مزۀ حکومت‏‎ ‎‏اسلامی را مردم بفهمند یعنی چه.‏

انقلاب اسلامی، هدیه ای الهی

‏     و حالا تکلیف ما چیست؟ تا حال این شکایتهایی است که ما از حقوق بشریها داریم.‏‎ ‎‏الآن تکلیف ما چیست؟ الآن ما زیاد تکالیف داریم. طبقات مختلف تکالیف مختلف‏‎ ‎‏دارند. یک تکلیف عمومی هست، و آن اینکه همۀ ما با همۀ قدرت و قوت که داریم‏‎ ‎‏سعی کنیم که این نهضت محفوظ بماند؛ این وحدت کلمه محفوظ بماند؛ این خدایی‏‎ ‎‏بودن نهضت محفوظ بماند که همه برای اسلام کار بکنند. همین که ما را تا حالا آورده و‏‎ ‎‏پیروز کرده است؛ چون برای اسلام بود، وحدت کلمه بود، همۀ ملت برای اسلام قیام‏‎ ‎‏کردند و پیروز شدند. خداوند تأیید کرده. الآن تکلیف همۀ ما این است که سعی بکنیم با‏

صحیفه امامجلد 7صفحه 315
‏هر چه قدرت داریم، هر فردی هر مقداری که قدرت دارد، سعی بکند که این وحدت‏‎ ‎‏کلمه و این اسلامیت نهضت محفوظ بماند. اگر این محفوظ ماند ما پیروزیم؛ هیچ شک‏‎ ‎‏نکنید. اگر ما وحدت کلمه مان و اسلامیت، این دو تا اگر محفوظ بماند، ما پیروز هستیم. ما‏‎ ‎‏همۀ این آشغالهایی که الآن دارند فساد می کنند و توطئه می کنند ـ همه را ـ از بین می بریم.‏‎ ‎‏اما شرط همین است که همۀ مردم، همۀ ملت، با هم دست به هم بدهند و این نهضت را‏‎ ‎‏حفظش کنند. این یک هدیه ای است که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کرده است. ما‏‎ ‎‏این هدیه و امانت را اگر چنانچه حفظ کردیم و خیانت به آن نکردیم پیروزیم. اگر خدای‏‎ ‎‏نخواسته خیانت به این معنا کردیم، آن وقت خوف این است که خدای نخواسته برگردد‏‎ ‎‏حالمان به حال اول، و بدتر.‏

کم کاری چرا؟

‏     اقشار مختلف از مردم تکالیف مختلف دارند. الآن ما می بینیم که گفته می شود در‏‎ ‎‏ادارات کم کاری است، در کارخانه ها کم کاری است؛ این خیانت به یک مملکتی است.‏‎ ‎‏الآن وقت این است که کار را زیاد بکنند؛ نه کار را کسر بکنند. ما الآن مواجه با یک‏‎ ‎‏مشکلاتی هستیم در این مملکت، اقتصاد ما یک اقتصاد ضعیفی است؛ الآن همۀ اموال را‏‎ ‎‏برداشته اند و غارت کردند و رفتند. کشاورزی ما الآن کشاورزی صحیح نیست؛ الآن وقت‏‎ ‎‏این است که این ملت ـ که تا الآن رنج دیده است و با رنج به دست آورده است این هدیۀ‏‎ ‎‏الهی را ـ کار را زیاد کنند، نه کار را کم بکنند. در ادارات کم کاری چرا؟ الآن مملکت‏‎ ‎‏دیگر مال خودتان است؛ باید کار بکنید. در کارخانه ها کار کم کردن چرا؟ سستی چرا؟‏‎ ‎‏بیکاری چرا؟ مال خودتان است؛ باید کار بکنید. در زراعت چرا کم کاری بشود؟ کسانی‏‎ ‎‏که در این قشرها هستند باید کار بکنند؛ هر مقداری که می توانند کار بکنند. اگر بتوانند‏‎ ‎‏زیادتر از سابق کار بکنند؛ کسر نگذارند. مملکت احتیاج به کار دارد، احتیاج به‏‎ ‎‏کشاورزی دارد، وزارتخانه ها احتیاج دارند که کار بکنند؛ کار بشود، معطل نکنند مردم‏‎ ‎‏را ...‏


صحیفه امامجلد 7صفحه 316
هشدار به گرانفروشان

‏     می آییم سراغ تاجر و بازرگان و کاسب، و این سنخ جمعیت. الآن روزی است که باید‏‎ ‎‏به این ملتی که در طول زمان تاریخ زندگی این پدر و پسر و بعد هم در حال انقلاب، ‏‏[‏‏رنج‏‎ ‎‏کشیده اند، خدمت کرد‏‏]‏‏ بازارها تقریباً حدود یک سال و نیم و چقدر یا تعطیل بود یا نیمه‏‎ ‎‏تعطیل بود و بسیاری از مردمِ ضعیف ضعیفتر شدند. امروز روزی نیست که استفاده چی ها‏‎ ‎‏راه بیفتند و بخواهند استفاده کنند؛ روز حمایت است امروز. از برادرانشان باید حمایت‏‎ ‎‏کنند؛ نه اینکه یک جنسی را که به ده تومان می خرند به صد تومان بفروشند. گرانفروشی‏‎ ‎‏امروز خیانت است به یک مملکت اسلامی. این خیانت را نکنند اینها؛ یک قدری با‏‎ ‎‏مردم ملایمت کنند. برادران خودتان هستند. با این برادرهایی که خون داده اند ... شما‏‎ ‎‏تاجرهای محترم که نبودید در این میدانها. من که می دانم شماها نبودید؛ آنهایی که بودند‏‎ ‎‏این کاسب جزء بود و این حمال بود و این کارگر بود و این طلبه بود و آن ـ عرض می کنم ـ‏‎ ‎‏دانشگاهی بود؛ که همه فقیرند. این طبقه بودند که این نهضت را پیش بردند و خون‏‎ ‎‏خودشان را و جوانان خودشان را دادند و این نهضت را پیش بردند. حالا انصاف است که‏‎ ‎‏یک تاجر معتبری که دارای کارخانۀ کذاست، دارای کذا و کذاست، و آن بالاها نشسته و‏‎ ‎‏تماشا کرده و اینها خون خودشان را داده اند و پیش برده اند، حالا همراهی نکند؟‏‎ ‎‏اجحاف کند با این طایفه؟ قیمت اجناس را همچو بالا ببرد که این ضعفا نتوانند بخرند؟‏‎ ‎‏زندگی شان مختل بشود؟ خوب، باید اینها با برادرهای خودشان، با آنهایی که در این راه‏‎ ‎‏زحمت کشیده اند، اهل وطنشان هست، اهل دینشان هست، با اینها باید همراهی کنند؛‏‎ ‎‏گرانفروشی نکنند. نگذارند یکوقتی ما روی تکلیفهای الهی باهاشان عمل بکنیم.‏‎ ‎‏خودشان جلوگیری کنند از مسائل. یک روز اگر ما روی تکلیف الهی عمل بکنیم،‏‎ ‎‏کارشان زار است. نگذارند اینطور بشود. این هم یک باب است که مال یک طایفه.‏

مشکلات اجتماعی

‏     یک طایفه هم این قاچاقچیها؛ هروئین فروش و قاچاقچی ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ اسلحۀ قاچاق‏

صحیفه امامجلد 7صفحه 317
‏می آورد. این هم یک درد و بلایی است که الآن به جان این ملت افتاده است. اینها درجۀ‏‎ ‎‏اول خائنین هستند به این مملکت. تریاک آوردن و پخش کردن بین مردم، هروئین‏‎ ‎‏آوردن و پخش کردن بین جوانهای ما، ملت ما را از بین خواهد برد. اینها خودشان قبل از‏‎ ‎‏اینکه آن عذاب الهی برایشان بیاید، قبل از اینکه آن شلاق الهی به آنها بخورد، خودشان‏‎ ‎‏ملاحظه بکنند و نکنند. ترک کنند این را؛ این جنایت است، این کشیدن جوانهای برومند‏‎ ‎‏ماست به از بین رفتن، این فساد نسل است؛ نسل را فاسد می کند. کاسبی مگر قحط است‏‎ ‎‏که انسان هروئین فروشی بکند؟! کاسبی دیگر بکن! برو کار دیگری بکن! قاچاقچی؟! آن‏‎ ‎‏هم قاچاق هروئین و تریاک و قاچاق اسلحه از خارج؛ که یکوقت به دست دشمنها بیفتد و‏‎ ‎‏مملکت را به هم بزند. این هم یک باب است.‏

‏     یک باب هم قضیۀ زراعت است، که باید آن کسانی که زراعت می کردند و حالا به‏‎ ‎‏واسطۀ یک جهاتی فرار کردند از آنجا و آمدند و بازی شان دادند و آوردند و با آن وضع‏‎ ‎‏در اطراف شهرها اسکانشان دادند، برگردند سراغ زراعت خودشان، زمینهای خودشان.‏‎ ‎‏اینها الآن دیگر آزادند زراعت بکنند؛ دولت هم به قیمت خوب ازشان می خرد.‏

‏     ما الآن وضعمان طوری است که همه مان باید کمک بکنیم به این کشور. همه باید‏‎ ‎‏دلسوزی بکنیم برای این ملت. ملتی است که مثل ملت جنگزده ـ جنگزده است واقعاً ـ‏‎ ‎‏ملتی است که در خیابانها جنگ کردند. مگر جنگ غیر از این بود؟ منتها آنها توپ و‏‎ ‎‏تانک داشتند، اینها مشت داشتند و ارادۀ قوی ـ یک ملت جنگزده، یک ملت خیانتزده،‏‎ ‎‏یک ملت جنایتزده، یک ملتی که فقیرش کردند و رفتند، انصاف نیست که حالا اقشار‏‎ ‎‏مختلفه ای که دستشان به دهنشان می رسد با این ملت باز همان کاری را بکنند که آنها‏‎ ‎‏می کردند به صورت دیگر. همان خیانتهایی که آنها می کردند: آنها می بردند می کشتند تو‏‎ ‎‏حبسها و اینها، اینها با هروئین می کشند! این بدتر از قتل است.‏

‏     باید ما بیدار بشویم آقا! باید موافق اسلام عمل کنیم، انسان باشیم ما، باید انصاف‏‎ ‎‏داشته باشیم ما. دردها زیاد است و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی همان طوری که‏‎ ‎‏تا حالا با رحمت خودش با ما عمل کرده است، باز هم با رحمت خودش عمل بکند که ما‏

صحیفه امامجلد 7صفحه 318
‏بتوانیم این نهضت را به آخر برسانیم و مملکت خودمان را از چنگال اجنبیها نجات‏‎ ‎‏بدهیم و اشخاص خائن را هم به سزای خودشان برسانیم.‏

‏     ان شاءالله خداوند همۀ شما را حفظ کند. موفق باشید؛ سلامت باشید؛ برای مملکت‏‎ ‎‏خودتان خدمت بکنید. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‏[‏‏در پاسخ یکی از حضار دربارۀ پدید آوردن تشکیلاتی به منظور مساعدت به مستمندان، امام‏‎ ‎‏فرمودند:‏‏]‏

‎     ‎‏هر کدامشان دیگر دست خود آقایان است که تشکیل بدهند هر چیزی را که می دانند‏‎ ‎‏برای مملکت مفید است، برای ملت مفید است. الآن همۀ قشرها احتیاج دارند؛ یعنی همۀ‏‎ ‎‏قشرها. این قشر ضعیف احتیاج به کمک دارند. به هر راهی که می توانید کمک بکنید.‏‎ ‎‏ان شاءالله موفق باشید.‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 7صفحه 319

  • ـ ر. ک: بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج 1، ص 562.
  • ـ حبیب القانیان، صهیونیست و سرمایه دار معروف که به حکم دادگاه انقلاب اسلامی به جرم جاسوسی برای اسرائیل و کمک به رژیم اشغالگر فلسطین اعدام شد.
  • ـ امیرعباس هویدا نخست وزیر رژیم پهلوی، آخرین سمت او وزارت دربار بود.
  • ـ جعفر شریف امامی نخست وزیر رژیم پهلوی در سال 1339 و 1357 نخست وزیر بوده است.
  • ـ شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی.
  • ـ شهید ولی اللّه قرنی، نخستین رئیس ستاد ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی.
  • ـ چشم پوشی، نادیده گرفتن.
  • ـ بخشی از آیۀ 179 سورۀ بقره.