سخنرانی

سخنرانی در جمع جامعه وعاظ تهران (جدایی دین از سیاست)

سخنرانی

‏زمان: 27 خرداد 1358 / 22 رجب 1399‏‎[1]‎

‏مکان: قم‏

‏موضوع: تلاش دشمنان برای جدا کردن دین از سیاست ـ توطئه به منظور پیشگیری حاکمیت اسلام‏

‏حضار: جامعۀ وعاظ تهران‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

پایگاه خیزش و خروش اسلامی

‏     مسجد و منبر در صدر اسلام مرکز فعالیتهای سیاسی بوده. جنگهایی که در اسلام‏‎ ‎‏می شده است بسیاری از آن از مسجد طرحش ریخته می شد یا از منبر حضرت امیر‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ به حسب بعضی خطبه هایی که در نهج البلاغه جمع شده است، خطیب‏‎ ‎‏بزرگ و فخر خطباست، با آن خطبه های بزرگ مردم را تجهیز می کردند برای دفاع از‏‎ ‎‏اسلام. و همین طور دستورهای اخلاقی، دستورهای عقیدتی، و همه چیز، در این کتاب‏‎ ‎‏مقدس هست. مسجد جایی بوده است که از آنجا شروع می شده است به فعالیتهای‏‎ ‎‏سیاسی. منبر هم جایی بوده است که محل خطبه ها بوده است، خطبه های سازنده و‏‎ ‎‏سیاسی. مع الأسف تبلیغات زیادی از شاید قریب سیصد سال پیش از این شده است؛‏‎ ‎‏یعنی از آن وقتی که غرب به اینجا راه پیدا کرده، و مطالعات در حال مردم شرق عموماً‏‎ ‎‏کرده اند و رسیدگی به اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی و اخلاقی مردم شرق آنها‏‎ ‎‏کرده اند، و آن وقتی که وسایل رفت و آمد مثل حالا نبوده است. در تاریخ می بینید که با‏‎ ‎‏شتر حرکت می کردند، این بیابانهای مملکت ما را بررسی می کردند، تمام جاها را اینها‏‎ ‎‏بررسی کردند. و تمام مخازن ما را بهتر از ما مطلعند و تمام گروههای کشور را، چه‏‎ ‎‏مرزنشینها و عشایر و چه مرکزنشینها و روشنفکرها، همۀ این را اینها مطالعه کردند، و به‏‎ ‎‏آن نتیجه رسیدند که مسجد و محراب را و دانشگاه را باید به یک وضعی درست کرد که‏

صحیفه امامجلد 8صفحه 184
‏نتیجه نداشته باشد. یعنی آن نتیجه ای که اسلام از مسجد و منبر و از دانشگاه می خواهد‏‎[2]‎‎ ‎‏حاصل بشود خنثی کنند...‏

مأموریت رضاخان

‏     راجع به مسجد و منبر و روحانیت مأمورشان، که رضا خان بود، آمد و ـ شاید اکثر شما‏‎ ‎‏یادتان نباشد که چه کرد ـ تمام منابر تعطیل شد؛ تمام مساجد نیمه تعطیل؛ تمام مجالس‏‎ ‎‏روضه خوانی همه از بین رفت. تمام روحانیت دستخوش مفسده هایی که آنها داشتند...‏‎ ‎‏عمامه ها را برداشتند؛ لباسها را از ‏‏[‏‏تن‏‏]‏‏ آنها کندند؛ تغییر دادند؛ منبری، محرابی،‏‎ ‎‏کوچک، بزرگ ـ همه در تحت فشار واقع شدند. و یک چیز مهمی که هم در دانشگاه‏‎ ‎‏عمل شده و هم در منبر و محراب و روحانیت، این است که تبلیغات دامنه دار شده است‏‎ ‎‏که به خود روحانیون هم مطلب را مشتبه کنند که شما چه کار دارید به سیاست. شما بروید‏‎ ‎‏نمازتان را بخوانید! عبا را به سرتان بکشید بروید نماز را بخوانید. و بعد از نماز هم، اگر‏‎ ‎‏می توانید چند کلمه بگویید. و بعد هم برگردید خانه تان. چه کار دارید به مملکت! به‏‎ ‎‏احتیاجات ملت شما چه کار دارید؟! این کارش با ماها.‏

‏     ما وقتی که از آن حبس بنا بود بیاییم به آن حصر،‏‎[3]‎‏ این پاکروان ـ مثل اینکه مقتول هم‏‎ ‎‏شد، آن وقت رئیس سازمان بود ـ‏‎[4]‎‏ آمد آنجا. من و آقای قمی‏‎[5]‎‏ هر دو با هم نشسته‏‎ ‎‏بودیم. آن هم آمد و گفت به اینکه این سیاست کاری است که دروغگویی در آن هست،‏‎ ‎‏بدجنسی، مثلاً، در آن هست؛ چه هست؛ این آخر کلمه اش این بود که پدرسوخته ای در‏‎ ‎‏آن هست! این را شما بگذارید برای ما! من گفتم سیاست به این معنایی که شما می گویید‏‎ ‎‏مال شماست!‏


صحیفه امامجلد 8صفحه 185
تبلیغات سوء بیگانگان

‏     اینها همچو تبلیغات کرده بودند که اگر یک ملاّیی وارد می شد در امر سیاسی، راجع‏‎ ‎‏به حکومت می خواست صحبت بکند، راجع به مجلس صحبت بکند، راجع به‏‎ ‎‏گرفتاریهای سیاسی مردم می خواست صحبت بکند، در خود جامعۀ روحانیت می گفتند‏‎ ‎‏که این آدم «سیاسی» است، دیگر به درد نمی خورد! همان خاصیتی که در‏‎ ‎‏علی بن ابی طالب بود که یک رجل سیاسی بود. از خطبش معلوم است که مرد سیاست‏‎ ‎‏بوده؛ و از کاغذی که به مالک اشتر نوشته و دستورهایی که داده، همه اش دستورهای‏‎ ‎‏سیاسی است. ما غفلت کردیم از مبادی امر و از صدر اسلام و از کیفیت سیاست‏‎ ‎‏رسول اکرم و از سیاست امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ و سیاست زیر زیر ائمه ـ علیهم‏‎ ‎‏السلام ـ که به صورت تقیه سیاستها را اجرا می کردند. به ما اینها تزریق کردند، و حتی به‏‎ ‎‏خود ما تعمیه‏‎[6]‎‏ کردند، که شما حق دخالت در این امور ندارید. اصلاً در شأن شما نیست!‏‎ ‎‏با این اسم که ما یک قدری خوشحال بشویم که آقا شما بالاتر از این هستید که در سیاست‏‎ ‎‏دخالت بکنید! شما یک رجل روحانی هستید؛ شما باید مردم را تهذیب اخلاقشان را‏‎ ‎‏بکنید؛ اخلاق برای مردم بگویید؛ و امثال این حرفها. هم منبرها را از محتوایی که باید‏‎ ‎‏داشته باشد، که آن دخالت در امور سیاستِ مملکت است؛ و هم مسجدها را و هم سایر‏‎ ‎‏طبقات روحانیون را و هم حوزه های علمیه را از آن محتوایی که اسلام از اول می خواسته‏‎ ‎‏اینها ‏‏[‏‏داشته‏‏]‏‏ باشند و این کارها را بکنند ‏‏[‏‏باز داشتند‏‏]‏‏. «حوادث واقعه» باید به روحانیین‏‎ ‎‏رجوع بشود. «حوادث واقعه» چه چیز است؟ حادثه ها همین حوادث سیاسی است. حالا‏‎ ‎‏احکام جزء «حوادث» نیست. و ‏امّا الحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ‎[7]‎‏ رجوع کنید به فقها. حوادث همین‏‎ ‎‏سیاستهاست. این «حادثه»ها عبارت از اینهایی است که برای ملتها پیش می آید. این است‏‎ ‎‏که باید مراجعه کنند به کسان دیگری که در راس مثلاً هستند. والاّ مسئله گفتن و احکام‏‎ ‎‏شرعی جزء حوادث نیست. یک چیزهایی است که بوده است.‏


صحیفه امامجلد 8صفحه 186
وارد شدن اقشار ملت در امور سیاسی

‏     در هر صورت، منِ طلبه را و شمای خطیب را از آن خاصیتی که باید داشته باشیم‏‎ ‎‏انداختند. و این بزرگترین جرمی بود که اینها مرتکب شدند ـ آن فشارهای رضاشاه، که‏‎ ‎‏معلوم بود که به جایی نخواهد رسید ـ فشار و زور کار را انجام نمی دهد ـ و لهذا دیدید که‏‎ ‎‏تمام شد آنها. با فشار نمی شد کار را درست کرد. با حیله باید کار را درست کرد. دست‏‎ ‎‏دوم این بود که با حیله، به صورت اینکه من هوادار اسلام هستم؛ من عدالت اجتماعی‏‎ ‎‏اسلام را قبول دارم، حالا هم دست برنمی دارم. همین چند روز پیش از این در یک‏‎ ‎‏مجله ای دیدم که نوشته است که من از مردن نمی ترسم، برای اینکه من یک آدم‏‎ ‎‏مسلمانی هستم! باز هم به خیالش که باز می شود‏‏[‏‏...‏‏]‏‏ در هر صورت، آنکه برای ما مهم‏‎ ‎‏است این است که ما همان طوری که در این دو ـ سه سال بحمدالله واقع شد و تقریباً منبری‏‎ ‎‏و محرابی راه صد ساله رفت و سایر مردم و دانشگاهیها راه صدساله رفتند اینها؛ یعنی‏‎ ‎‏یک تحول روحی در تمام جوامع پیدا شد؛ آن منبری که اصلش یا جرأت نمی کرد از‏‎ ‎‏ترس این مردمی که پای منبرش نشسته اند مطلب سیاسی را عنوان بکند یا خودش‏‎ ‎‏اعتقادش این بود که نه نباید این کارها بشود، در این یکی ـ دو سال دیدیم که متحول‏‎ ‎‏شدند به یک مردم متعهد که همان چیزی که اسلام، در صدر اسلام مطرح بوده، اینها‏‎ ‎‏مطرح کردند. محرابها همان طوری که محرابهای صدر اسلام بوده است متحول شدند.‏‎ ‎‏منبرها همان طور. بازار متحول شد. بازاری که برای خودش هیچ قائل نبود که در امور‏‎ ‎‏سیاسی داخل بشود، در امور سیاسی و در متن سیاست داخل شد. دانشگاهها متحول‏‎ ‎‏شدند.آنهایی که خیال می کردند ـ بعضی شان ـ اسلام نمی شود، تحرک ندارد، آنها‏‎ ‎‏فهمیدند که همۀ تحرکها از اسلام است. قرآن کتاب تحرک است؛ جنبش است. آنها هم‏‎ ‎‏متصل شدند به شما. بازار هم متصل شد به همه. کارگرها هم متصل شدند به همه.‏‎ ‎‏کارمندان هم متصل شدند به همه. آخرش هم ارتش متصل شد. این یک مطلب الهی‏‎ ‎‏بود. نمی شود این را پای کسی حساب کرد کی این کار را کرده. این را ما پای خدا حساب‏‎ ‎‏می کنیم. خدا این کار را کرد. ارادۀ خدا بود که منت بر همه گذاشت و همۀ اقشار را با هم‏

صحیفه امامجلد 8صفحه 187
‏متحد کرد، به طوری که ارتش هم متصل شد، ژاندارمری هم متصل شد، همه متصل‏‎ ‎‏شدند به هم، و همه یکصدا یک مطلب خواستند، و آن مطلب اینکه ما جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏می خواهیم ما این رژیم را نمی خواهیم.‏

زنان قهرمان در برابر توپ و تانک

‏     این یک تحولی بود که بشر نمی توانست این تحول را درست کند. این تحول الهی‏‎ ‎‏بود. یعنی «مقلب القلوب» این کار را کرد. قلبها را از آن وحشت بیرون آورد. از آن‏‎ ‎‏وحشتی که از این رژیمها همه داشتند. از آن وحشت بیرون آورد؛ و به جای آن تصمیمْ‏‎ ‎‏امر شجاعت نشاند، به طوری که زنها، بچه ها مردها ‏‏[‏‏به خیابانها ریختند‏‏]‏‏ کیْ سابقه داشت‏‎ ‎‏که زن در مبارزه بیاید؛ مقابل توپ و تانک بیاید. این یک تحول روحی بود که خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی در این ملت این تحول را ایجاد فرمود. و مادامی که ما این تحول را حفظ‏‎ ‎‏بکنیم و نهضت را به همان طور که تا حالا آمده است حفظش بکنیم، برای ما پیروزی‏‎ ‎‏هست.‏

‏     جدیت بکنید! شما آقایان که وظیفه تان سنگینتر از سایر طبقات است، شغل شریفتر و‏‎ ‎‏مسئولیت زیادتر، آگاه کنید مردم را به اینکه یک چند قدم دیگر ما داریم که برسیم به‏‎ ‎‏اینکه همین طور که گفتید رئیس جمهور درست بشود، مجلس شورا درست بشود، و‏‎ ‎‏قانون اساسی تصویب بشود. شما و من و همۀ اهل منبر و محراب و همۀ روحانیون و‏‎ ‎‏طبقات دیگر و همۀ دانشگاهیها و دانشمندان موظفند که امروز همه با هم و همه مجتمع‏‎ ‎‏کوشش کنند که زود این مطلب بگذرد. ‏

توطئه ها برای پیشگیری از حاکمیت اسلام

‏     شما ببینید ما رفراندم می خواستیم بکنیم و همه، همۀ ملت همراه بودند، کی مخالف‏‎ ‎‏بود؟ چرا؟ بعضیها، آنهایی که به اسلام اعتقاد نداشتند، آنهایی که به اسلام اعتنا نداشتند،‏‎ ‎‏آنهایی که می خواستند که اسلامی توی کار نباشد، تحریم کردند. بعضی شان در کردستان‏‎ ‎‏تحریم کردند. یک اشخاصی که کمونیست بودند و متصل به آنها در تهران هم شرکت‏

صحیفه امامجلد 8صفحه 188
‏نکردند. چند طبقه و چند حزب. ولو جمعیت کم بود ولیکن خوب، در بعضی از‏‎ ‎‏شهرستانها هم صندوقها را سوزاندند و در بعضی جاها هم با تفنگ مانع شدند از اینکه‏‎ ‎‏بیایند رأی بدهند. همین اشخاصی که برای رأی به جمهوریت اسلامی کوشش می کردند‏‎ ‎‏که نشود، از جمهوری اش حرفی نداشتند، از اسلامی اش حرف داشتند! و الاّ جمهوری را‏‎ ‎‏اگر شرقی بودند، جمهوری هست؛ اگر غربی هم بودند، جمهوری هست. از اینش هیچ‏‎ ‎‏حرفی نداشتند. کلمۀ اسلامی اش را بردارید، جمهوری جایش بگذارید، همه مان‏‎ ‎‏«رفیقیم»! ... یعنی ما اسلام را کنار بگذاریم تا آنها هم با ما رفیق بشوند که اسلام را کنار‏‎ ‎‏گذاشتند!‏

پیشنهاد مجلس مؤسسان، با انگیزۀ اتلاف وقت

‏     حالا همان جمعیت ـ ملاحظه کنید ـ آنهایی که می گویند ما راهپیمایی می کنیم تا‏‎ ‎‏مجلس مؤسسان درست شود ببینید چه اشخاصی هستند؛ کی ها متصل شدند به هم و چه‏‎ ‎‏نظری دارند در این کار. نظر این است که مجلس مؤسسان شش ماه طول بکشد تا تعیین‏‎ ‎‏بشود اشخاصش. دو ماه طول بکشد تا یکی یکی، پانصد، ششصد، هفتصد، نفر را‏‎ ‎‏تعرفه هایشان را ببینند و ببینند درست است یا نه، این تقریباً حدود یک سال، دو ـ سه سال‏‎ ‎‏هم طول بکشد به مناقشات در یکی یکی اش. بعضی از این شیاطین بیایند یک ماه، دو ماه‏‎ ‎‏معطل کنند سر یک ماده ای از این قانون. آن وقت چه بشود؟ این ریشه هایی که الآن زود‏‎ ‎‏قابل کندن و دور ریختن است، اینها جان بگیرند؛ اینها متصل به هم بشوند، این اشخاص‏‎ ‎‏مختلف به هم متصل بشوند، با اتصال به هم مانع بشوند از اینکه اصل رأی داده بشود به‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی. با اتصال به هم همچو بکنند که مسائل سابق دوباره عود کند.‏

نگرانی پیروان مکتب دیکتاتوری از عدالت اسلامی

‏     اصل مقصد این است. منتها در بین اینها بعضی در اشتباهند؛ سوءنیت ندارند،‏‎ ‎‏اطلاعشان ناقص است، اشتباه دارند؛ در تحت تأثیر آنهایی که سوءنیت دارند واقع‏‎ ‎‏می شوند. و بعضی شان سوءنیت دارند و روی نقشه دارند کار می کنند. اینهایی که با هم‏

صحیفه امامجلد 8صفحه 189
‏دارند متصل می شوند، شما مطالعه کنید، چه جمعیتهایی؟ آیا بازاریها هستند؟ آیا منبریها‏‎ ‎‏هستند؟ آیا محرابیها هستند؟ یا یک دسته هایی هستند که این دسته ها هیچ کدام به اسلام‏‎ ‎‏کاری ندارند؛ بعضی شان هم جداً مخالف با اسلامند. اینهایی که می گویند ما از‏‎ ‎‏دیکتاتوری پهلوی خارج شدیم به دیکتاتوری عمامه و کفش رسیدیم، از دیکتاتوری‏‎ ‎‏نمی ترسند؛ حاضرند که یک کمونیست بیاید دیکتاتوری کند. از آخوند می ترسند؛ از‏‎ ‎‏عمامه و کفش می ترسند. از اسلام می ترسند نه از دیکتاتوری. بدترین دیکتاتوریها آن‏‎ ‎‏است که در کمونیستهاست، غرب آنطور دیکتاتوری ندارد؛ اینها از آن نمی ترسند. اینها‏‎ ‎‏از اسلام سیلی خوردند. از آن چه سیلی خوردند الآن می ترسند.‏

پیامی روشنی بخش

‏     و شما باید، شما همۀ رفقاتان را، تقریباً شاید بیشتر از هزار نفر شما رفیق دارید در آنجا‏‎ ‎‏و همه اهل علم هستید ـ بیشترند الحمدلله ، خدا بیشترشان کند ـ شما بله، به تمام اینها ابلاغ‏‎ ‎‏کنید از قول من، ابلاغ عاجزانه، ابلاغی که یک نفر فقیر دستش را دراز می کند، که در‏‎ ‎‏منابر بگویید که مجلس مؤسسان به آن معنا را ملت نمی خواهد. به مردم حالی کنید مطلب‏‎ ‎‏را. مسئله، مسئلۀ اقتصاد نیست، مسئلۀ خانه نیست که من بتوانم از خانه بگذرم، از اقتصاد‏‎ ‎‏بگذرم، مسئله مسئلۀ قرآن است. می توانیم ما بگذریم از این؟ ما نمی توانیم بگذریم از‏‎ ‎‏این؟ آنکه می گوید مجلس مؤسسان اگر نباشد ما تحریم می کنیم، این همین کمونیستها‏‎ ‎‏هستند که آن را تحریم کردند. حالا هم باز همین حرف را می زنند. یا یک کسی است که‏‎ ‎‏اشتباه دارد. اشتباهش باید رفع بشود. اینها نظرشان به این است، و اشخاصی که حسن نیت‏‎ ‎‏دارند توجه به این ندارند، نظرشان به این است که تعویق بیندازند. هی تعویق، تعویق‏‎ ‎‏تعویق و مجلس مؤسسان به آنطوری که در غرب هست، و ما همیشه باید تقلید از غرب‏‎ ‎‏بکنیم، و مع الأسف دست بر نداشتیم از این غربزدگی. آن مجلس مؤسسان شش ماه‏‎ ‎‏می خواهد تا آن افراد تعیین بشوند. هفتصد نفر، هشتصد نفر، اگر کارشکنی نکنند در آن.‏‎ ‎‏بعد هم چند ماه می خواهد اصلاً یک مجلسی درست بشود؛ آیین نامه اش نوشته بشود.‏

صحیفه امامجلد 8صفحه 190
‏بعد هم خدا می داند چقدر می خواهد تا رسیدگی، به آنطوری که شیاطین می خواهند‏‎ ‎‏رسیدگی بکنند.‏

بررسی قانون اساسی، در صلاحیت کارشناسان اسلامی

‏     ما می خواهیم یک مملکت اسلامی درست کنیم، ما نمی خواهیم یک مملکت غربی‏‎ ‎‏درست کنیم. ما حقوقدان غربی لازم نداریم. اصلاً صلاحیت ندارد آن کسی که حقوق به‏‎ ‎‏معنای حقوقدانی غربی و غربزدگی دارد، او صلاحیت ندارد که در قانون اساسی ما‏‎ ‎‏دخالت بکند؛ و ما قانون اساسی مسکو را که نمی خواهیم درست بکنیم؛ و یا قانون اساسی‏‎ ‎‏امریکا را. ما می خواهیم قانون اساسیِ اسلام را درست کنیم. اسلام شناس باید در اینجا‏‎ ‎‏دخالت داشته باشد. اسلام شناس روحانیون هستند، و بعضی از اشخاصی که در روحانیت‏‎ ‎‏داخل هستند، ولو از صنف دیگر، لکن اطلاعات اسلامی ـ سیاسی دارند. و ما همینها را‏‎ ‎‏می خواهیم تعیین کنیم. یعنی نه اینکه ما، ملت ما همینها را می خواهد ما هم تبلیغ می کنیم،‏‎ ‎‏شما هم تبلیغ می کنید، که یک همچو اشخاصی باید تعیین بشوند. الآن وظیفۀ همۀ شما‏‎ ‎‏آقایان و رفقا و برادرهایتان و ما و دوستانمان، همه باید توجهمان الآن به این باشد که‏‎ ‎‏طرحی که دولت می دهد صحیح است، و همه تأیید کنیم دولت را، تا رفراندم بگذارد‏‎ ‎‏قانون اساسی را.‏

مردان صالح و عادل در پستهای کلیدی

‏     دیشب بود که در روزنامه دیدم که سفیر سوئیس گفت که قانون اساسی در این‏‎ ‎‏مملکت به رفراندم گذاشته می شود. و در همه جا این رسم هست. برویم سراغ‏‎ ‎‏وزارتخانه اش، آن هم نه. برویم سراغ اداراتش، آن هم نه. ما همچو چیزی نمی خواهیم.‏‎ ‎‏ملت ما می خواهند که اسلام در خارج تحقق پیدا بکند. یعنی هر کس وارد هر‏‎ ‎‏وزارتخانه ای بشود خیال کند که وارد شده در یک معبدی؛ یک جایی که مردمش ‏‏[‏‏در‏‏]‏‎ ‎‏آنجا هستند مردم صالحند. اگر وارد شد در ژاندارمری، مثل سابق نباشد که رضاخان وارد‏‎ ‎‏شده بود. آن وقت می نوشتند که وارد شده بود در ادارۀ ژاندارمری، دست گذاشته بود در‏

صحیفه امامجلد 8صفحه 191
‏جیبهایش گفته بود می ترسم بدزدند! این جور نباشد.‏

‏     سردارهای جنگهای اسلامی امام جماعت هم بودند. همان سرداری که می فرستادند‏‎ ‎‏حاکم کجا شده بود، یا می فرستادند رئیس لشکر کذا بود، امام جماعت هم بود. آنها‏‎ ‎‏صالح بودند. نه امام جماعت که چیزی نبود، نه. آنها صالح بودند. ما حالا می خواهیم‏‎ ‎‏اینطور باشد که آن رئیس ستادمان هم همچو باشد که به او اقتدا بکنند. نخست وزیرمان‏‎ ‎‏هم همچو باشند که به او اقتدا می کنند. به ایشان اقتدا می کنند. ما می خواهیم اینطور باشد.‏‎ ‎‏ما می خواهیم همچو باشد که هر جای مملکت که برویم، اسلام را آنجا ببینیم.مقصد ما‏‎ ‎‏این است. مقصد ما این نبود که یک لفظی بگوییم که ما جمهوری اسلامی می خواهیم،‏‎ ‎‏باقی اش دیگر هیچی. حالا باید این کارها را انجام بدهیم. و الآن چیز مهمی که در نظر‏‎ ‎‏همه تان باید باشد همین است که این طرحی که دولت داده است که باید عده ای را، 75‏‎ ‎‏نفر را، مردم تعیین بکنند، و بعد از این تعیین، اینها بررسی بکنند، و بعد از آن رفراندم‏‎ ‎‏بشود، این طرح را قبول کنید؛ و به مردم هم تزریق کنید که همین طرح صحیح است. و‏‎ ‎‏باقی اش برای اینکه می خواهیم زود بگذرد، باقی اش معطل کردن است و باقی اش ـ‏‎ ‎‏عرض می کنم که ـ توطئه و ‏‏[‏‏دسیسه‏‏]‏‏ است. می خواهند با هم جمع بشوند شیاطین.‏

‏     من متشکرم از شما که آمدید با من از نزدیک ملاقات کردیم، و درد دلهایمان را با هم‏‎ ‎‏بگوییم. خداوند ان شاءالله همۀ شما را تأیید کند.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 8صفحه 192

  • - تاریخ این سخنرانی در صحیفۀ نور 26 / 3 / 58 درج شده است.
  • - اصل: باید.
  • - روز جمعه 11 مرداد 1342، امام خمینی از زندان عشرت آباد به داودیه و سپس به قیطریه منتقل شدند و در محاصره قرار گرفتند.
  • - حسن پاکروان، رئیس وقت سازمان اطلاعات و امنیت کشور. وی در نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، با حکم دادگاه انقلاب اسلامی، به مرگ محکوم و تیر باران شد.
  • - آقای سید حسن قمی.
  • - پوشیده ساختن معنی.
  • - وسائل الشیعه، ج 18، ص 101، کتاب القضاء، باب 11، حدیث 9.