سخنرانی

سخنرانی در جمع معلمان کشور (مکتب توحیدی ـ نقش معلم و مادر)

سخنرانی

‏زمان: 27 مرداد 1358 / 24 رمضان 1399‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: امتیازات مکتب توحیدی از مادی ـ نقش معلم و مادر در جامعه و تربیت فرزندان‏

‏حضار: شرکت کنندگان در سمینار آموزشی انجمنهای اسلامی معلمان کشور‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

مکتب توحیدی، راهنمای مردم در خروج از ظلمت

‏     ‏‏از امتیازات مکتب توحید با تمام مکتبهایی که در عالَم هست این است که در‏‎ ‎‏مکتبهای توحید، مردم را تربیت می کنند و آنها را از ظلمات خارج می کنند و هدایت به‏‎ ‎‏جانب نور می کنند. تمام مکتبهایی که مکتب غیر توحیدی هستند، مکتبهای مادی هستند‏‎ ‎‏و این مکتبهای مادی یا مردم را از عالم نور برمی گردانند به سوی عالم ظلمت و دعوت‏‎ ‎‏می کنند به مادیگری و ماده و از عالم نور منصرف و منحرفشان می کنند؛ یا آنها را همان‏‎ ‎‏دعوت به ماده می کنند و دیگر آن طرفش را کار ندارند. نسبت به عالم نور و ارجاع‏‎ ‎‏مردم به عالم نور بیطرف هستند و ـ علی_' ایّ حال ـ هر دو مکتب، چه آن مکتبهای ضد‏‎ ‎‏توحیدی و چه آن مکتبهایی که نسبت به توحید کاری ندارند، بیطرفند نسبت به توحید.‏‎ ‎‏اینها کارهایی که می کنند، تعلیم و تعلمهایی که دارند، تعلیم و تعلمهایی است که مربوط‏‎ ‎‏به ماده است و مردم را در مادیات و در ظلمات مُنْغَمِر‏‎[1]‎‏ می کنند، و از توحید و از نور‏‎ ‎‏آنها را باز می دارند. ‏

تفاوت مکتبهای توحیدی با مکتبهای مادی 

‏     ‏‏لکن مکتبهای توحیدی ـ که در رأس آنها مکتب اسلام است ـ در عین حال که به‏‎ ‎‏مادیات و با مادیات سر و کار دارند، لکن مقصد این است که مردم را طوری تربیت کنند‏‎ ‎‏که مادیات، حجاب آنها برای معنویات نباشد. مادیات را در خدمت معنویات می کِشند؛‏

صحیفه امامجلد 9صفحه 288
‏به خدمت معنویات می کشند، در عین حالی که نسبت به مادیات نظر دارند، نسبت به‏‎ ‎‏زندگی دنیا نظر دارند، در عین حال مردم را متوجه به معنویات می کنند و از ظلمت ماده‏‎ ‎‏نجات می دهند. توجه به ماده و به مادیات به طوری که تمام توجه به مادیات باشد،‏‎ ‎‏ظلمت است؛ ظلمات است، و انسان را به ظلمات می کشد، و به چیزهایی می کشد که شما‏‎ ‎‏مشاهده می کنید که در همۀ مکتبها که هست؛ مردم را می کِشند به جنگها، به خونریزیها.‏‎ ‎‏مکتب کمونیست، مکتب خونریزی است، مکتب اختناق است، تمام اختناق در آنجا‏‎ ‎‏حکمفرماست؛ و خونریزی در آنجا هست؛ به طوری که سران آنها در اول امری که‏‎ ‎‏سلطه پیدا کردند، هزاران نفر، بلکه صدها هزار نفر را به قتل رساندند. مادیتی که در‏‎ ‎‏امریکا و امثال آن ممالک غربی غیرکمونیستی هست، آنها هم تمام جدال و نزاعشان سر‏‎ ‎‏مادیات است و با مادیات سر و کار دارند، و مردم را به خاک و خون می کشند. الآن در‏‎ ‎‏تمام دنیا که ملاحظه می کنید، این دو مکتب و این دو فرقه دست دارند، و مردم را به‏‎ ‎‏خاک و خون می کشند. یک طایفه در افغانستان و امثال اینها. یک طایفه دیگر در‏‎ ‎‏جاهای دیگر. مکتبهای توحیدی اینطور نیست. مکتبهای توحیدی نمی خواهند فتح کنند‏‎ ‎‏بلاد را؛ و نمی خواهند با مردم با خشونت رفتار کنند. آنها می خواهند مردم را از‏‎ ‎‏ظلمتهای ماده به نور بکشند؛ به طرف خدا بکشند؛ توجه به خدا بدهند. و لهذا تا آنجا که‏‎ ‎‏امکان دارد در مکتبهای غیر مادی مدارا هست؛ خوشرفتاری هست؛ دعوت هست. تا‏‎ ‎‏آنجایی که ممکن است با دعوت مردم را برمی گردانند به عالم نور و هیچ وقت درصدد‏‎ ‎‏جنگ و جدال نیستند، مگر اینکه احساس کنند توطئه است. اگر احساس توطئه کردند به‏‎ ‎‏حسب دستور قرآن و به حسب دستور اسلام با آنها با شدت رفتار می کنند. تا احساس‏‎ ‎‏توطئه نشده است همه را آزاد می گذارند هر چه می خواهند اختیار کنند. وقتی احساس‏‎ ‎‏توطئه شد، با شدت رفتار می کنند.‏

سوءاستفادۀ گروههای مفسد از آزادی و هشدار به آنها

‏     ‏‏در مملکت ما هم وقتی که این فتح بزرگ به دست شما زنها و مردهای محترم‏

صحیفه امامجلد 9صفحه 289
‏انجام گرفت، همه چیز را آزاد گذاشتند: تبلیغات را آزاد گذاشتند، مکتبها را آزاد‏‎ ‎‏گذاشتند به طوری که در این چند ماه تقریباً حدود دویست تا شاید گروههای مختلف‏‎ ‎‏اظهار وجود کردند! حتی کمونیستهایی که فاسد و مفسدند اظهار وجود کردند. لکن بعد‏‎ ‎‏از آن که ما احساس بکنیم که اینها اظهار وجودشان فقط برای تبلیغ نیست، فقط برای این‏‎ ‎‏نیست که می خواهند مکتب خودشان را عرضه کنند، بلکه مسئله، مسئلۀ توطئه است.‏‎ ‎‏عرضۀ مکتب غیر سوزاندن خرمنهاست! غیر ریختن به دانشگاه و جلوگیری از اینکه‏‎ ‎‏دانشگاهیان مشغول کار باشند. غیر از ریختن به کارخانه هاست و مانع شدن از اینکه‏‎ ‎‏کارخانه ها عمل بکنند. غیر از این است که با رفراندمی که مردم و مردمی است و مربوط‏‎ ‎‏به مصلحت مردم است مخالفت کنند و تحریم کنند یا آتش بزنند صندوقها را، یا با‏‎ ‎‏اسلحه جلو بگیرند از اینکه مردم رأی بدهند. یا در راهپیمایی که کرده اند خودشان غائله‏‎ ‎‏درست کردند و عدۀ کثیری از جوانهای ما را زخمی کردند، که قریب سیصد نفر زخمی‏‎ ‎‏شد که اکثرشان شاید مربوط به ما بود. خودشان غائله درست می کردند. و حالا که‏‎ ‎‏می بینند که نزدیک است که مجلس خبرگان تحقق پیدا بکند، حالا افتادند به دست و پا‏‎ ‎‏که در هر جا یک غائله ای ایجاد کنند. و ما تا حالا که صبر کردیم و صبر انقلابی کردیم،‏‎ ‎‏تا حالا برای این بود که به مردم معلوم بشود که اینها چه هستند؛ اینها چه مرامی دارند.‏‎ ‎‏اینها نمی خواهند مکتب خودشان را عرضه کنند، اینها نمی خواهند با منطق صحبت کنند.‏‎ ‎‏اینها می خواهند که همۀ مکتبها را سرکوب کنند. اینها برای سرکوبی مکتب اسلام است.‏‎ ‎‏اینها از اسلام می ترسند. اینها از قوانین اسلام می ترسند. اینها می خواهند که اسلام نباشد،‏‎ ‎‏ولو هر چه باشد، و لهذا توطئه است. الآن وقتی که توطئه شد، دیگر نمی توانیم ما تا آخر‏‎ ‎‏تحمل کنیم و توطئه ها را بپذیریم. مسئله، مسئلۀ اسلام و مسئلۀ مصالح مسلمین است. با‏‎ ‎‏مصالح مسلمین و اسلام ما نمی توانیم مسامحه کنیم. بنابراین، من اعلام کردم که اگر‏‎ ‎‏چنانچه اینها باز یک همچو کارهایی بکنند، ما تمام ملت را بسیج می کنیم، ما تمام‏‎ ‎‏پاسدارانی که هستند بسیج می کنیم، ما تمام زن و مرد ایران را بسیج می کنیم، و ریشۀ آنها‏‎ ‎‏را در می آوریم. اینها باید برگردند به ملت. و اگر مکتبی دارند هم، اینکه برگشت به ملت‏
صحیفه امامجلد 9صفحه 290
‏کردند، از روی عقل، از روی منطق، صحبت بکنند. اینها را در رادیو خواستند که با‏‎ ‎‏ایشان صحبت بکنند، حاضر نشدند. اینها در مکتب شکست خورده اند، اینها یک دسته‏‎ ‎‏اشرار هستند؛ نه مکتب دارند. اینها اشرار هستند. بنابراین، اشرار را ما باید سر جای‏‎ ‎‏خودشان بنشانیم و با آنها با خشونت رفتار کنیم، لکن من باز مهلت دادم به آنها که باز‏‎ ‎‏سر عقل بیایند، و برگردند به دامن ملت و با ملت همراهی کنند. این مربوط به این قضایا.‏

نقش معلم در جامعه

‏     ‏‏و اما معلم، نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست. انبیا هم معلم بشر هستند. نقش بسیار‏‎ ‎‏حساس و مهمی است؛ و مسئولیت بسیار زیاد دارد. نقش مهمی است که همان نقش‏‎ ‎‏تربیت است که «إخراج مِنَ الظلمات إلی النور» آنهایی که ‏الله ُ وَلیُّ الَّذیِنَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ‎ ‎الظُّلُماتِ إلَی النُّورِ‎[2]‎‏ همین سِمَت معلمی است. خدای تبارک و تعالی این سِمَت را به‏‎ ‎‏خودش نسبت می دهد که خدای تبارک و تعالی ولیّ مؤمنین است؛ و آنها را از ظلمات‏‎ ‎‏اخراج می کند به سوی نور. و معلم اول خدای تبارک و تعالی است که اخراج می کند‏‎ ‎‏مردم را از ظلمات به وسیلۀ انبیا و به وسیلۀ وحی مردم را دعوت می کند به نورانیت؛‏‎ ‎‏دعوت می کند به کمال؛ دعوت می کند به عشق، دعوت می کند به محبت؛ دعوت می کند‏‎ ‎‏به مراتب کمالی که از برای انسان است. دنبال او انبیا هستند که همان مکتب الهی را نشر‏‎ ‎‏می دهند، و آنها هم شغلشان تعلیم است؛ معلمند، معلم بشرند. آنها هم شغلشان این است‏‎ ‎‏که مردم را تربیت کنند و انسان را تربیت کنند که از مقام حیوانیت بالا برود و به مقام‏‎ ‎‏انسانیت برسد.انسان مقامهایی دارد که مقام اولش همین مقام ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ بعد از اینکه مراتبی‏‎ ‎‏را سیر کرد همین مقام حیوانیت است، یک حیوانی است مثل سایر حیوانات، بلکه‏‎ ‎‏خطرناکتر. خطر حیوانات به اندازۀ خطر انسان نیست. آنقدری که انسان جنایت وارد‏‎ ‎‏می کند به همنوع خودش، هیچ حیوانی حتی سَبُع‏‎[3]‎‏ هم، آنقدر جنایت وارد نمی کند.‏‎ ‎

صحیفه امامجلد 9صفحه 291
‏این چیزی است که انسان است. اول مقامی است که، بعد از اینکه مراحلی را طی کرده، به‏‎ ‎‏مرتبۀ حیوانیت رسیده. یک حیوانی است که هیچ افساری ندارد، یک حیوانی است که‏‎ ‎‏اگر رها کنند، خونخوارترین موجودات است. ‏

هدف انبیا در تربیت انسانها

‏     ‏‏انبیا آمده اند این انسانی که به این مرحله رسیده است ـ و یک مرحلۀ خطرناک است‏‎ ‎‏هم برای خودش و هم برای همنوع خودش ـ آنها را نجات بدهد و متوجه به نور بکند؛‏‎ ‎‏متوجه به مبادی نور بکند؛ آنها را از اخلاق فاسده، از آن اخلاق، و خویهای حیوانی‏‎ ‎‏بیرون بیاورند، و به خویهای انسانی و به اخلاق انسانی برسانند. از مقام حیوانیت بالا‏‎ ‎‏ببرد، به مقام انسانیت برساند؛ ماده را تابع عالم غیب بکند؛ عالم طبیعت را تابع عالم‏‎ ‎‏الهیت بکند. و بعد از او، معلمینی که در بشر هستند که الآن شما هم ـ ان شاءالله موفق‏‎ ‎‏باشید ـ از آن طایفه هستید.‏

‏     شغل شما اخراج بچه ها و کودکهاست از ظلمتها به نور. تعلیم و تربیت، تعلیم و تربیت‏‎ ‎‏انسانی؛ تعلیم و تربیت اسلامی. آنها را از اخلاق فاسد نجات بدهید. آنها را از این آمال‏‎ ‎‏و آرزوهایی که به واسطۀ او به فساد کشیده می شوند حذر بدهید. بچه ها را تربیت کنید.‏

مسئولیت بزرگ معلمین 

‏     ‏‏شما معلمین یک شغل بسیار شریف دارید که همان شغل الله است؛ همان شغل‏‎ ‎‏انبیاست. و یک مسئولیت بسیار بزرگ دارید که همان مسئولیت انبیاست. منتها انبیا از‏‎ ‎‏مسئولیت بیرون می آیند، برای اینکه عمل می کنند به آنچه فرموده اند، به آنچه مأمور‏‎ ‎‏هستند؛ ماها هم باید عمل بکنیم. اگر چنانچه خدای نخواسته بچه هایی از دامنهای شما و‏‎ ‎‏از کلاسهای شما بیرون بیایند که برخلاف تربیتهای انسانی ـ اسلامی باشد، شما مسئول‏‎ ‎‏هستید. مسئولیت بزرگ است. یک انسانِ درست، ممکن است یک عالَم را تربیت بکند.‏‎ ‎‏یک انسان غیر سالم و یک انسان فاسد، عالَم را به فساد می کشد. فساد و صلاح از‏‎ ‎‏دامنهای شما و از تربیتهای شما و از مدارسی که شما در آنجا اشتغال دارید، از آنجا‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 9صفحه 292
‏شروع می شود.‏

لزوم مراقبت در تربیت فرزندان

‏     ‏‏برای خانمها یک مطلب بالاتر است. و آن مطلب، تربیت اولاد است. شما گمان نکنید‏‎ ‎‏که اینها که همیشه از مادر بودن و از اولاد داشتن و از تربیت اولاد داشتن، اینها تکذیب‏‎ ‎‏می کنند و مطلب را یک مطلب خیلی سستی می گیرند و مطلب را یک مطلب بسیار پایینی‏‎ ‎‏می گیرند اینها غرض صحیح دارند. اینها می خواهند از این دامن که بچۀ خوب می خواهد‏‎ ‎‏در آن تربیت بشود بچه ها را از این دامنها دور کنند. بچه ها را از همان اول به‏‎ ‎‏پرورشگاهها بفرستند، زیردست دیگران، زیردست اجانب بچه ها را تربیت کنند. آنها‏‎ ‎‏می خواهند انسان درست نشود. دامنهای شما دامنهایی است که انسان درست می کند.‏‎ ‎‏اینها می خواهند بچه های شما را از اینجا نگذارند با شما باشند و نگذارند انسان درست‏‎ ‎‏بشود. بچه هایی که از دامن مادر جدا شده اند و در پرورشگاهها رفتند اینها چون پیش‏‎ ‎‏اجنبی هستند و محبت مادر ندیده اند، عقده پیدا می کنند. این عقده ها منشأ همۀ مفاسدی‏‎ ‎‏است، یا اکثر مفاسدی است، که در بشر حاصل می شود. این جنگهایی که پیدا می شود از‏‎ ‎‏عقده هایی است که در قلوب این خونخوارها هست. این دزدیها، این خیانتها، اینها اکثراً‏‎ ‎‏از عقده هایی است که در انسان هست. بچه های شما را اگر از شما جدا کردند، به واسطۀ‏‎ ‎‏نداشتن محبت مادر، عقده پیدا می کنند؛ به فساد کشیده می شوند. مأمورند اینها، مأمور‏‎ ‎‏بودند این دستگاه به اینکه بچه های ما را به فساد بکشند؛ از آن اول نگذارند در یک‏‎ ‎‏دامن محبت بزرگ بشود، تربیت بشود تا عقده پیدا بشود. بعد هم زیردست معلمهایی که‏‎ ‎‏خودشان تعیین کردند، و بعد هم در دانشگاهی که خودشان تأسیس کردند، از این پایین‏‎ ‎‏تا آن بالا فساد؛ «اخراج من النور الی الظلمات»، نگذاشتنِ اینکه یک تربیت انسانی پیدا‏‎ ‎‏بشود.‏

دامن مادر؛ بزرگترین جایگاه تربیت فرزند

‏     ‏‏دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه در آنجا تربیت می شود. آنچه که بچه از‏

صحیفه امامجلد 9صفحه 293
‏مادر می شنود غیر از آن چیزی است که از معلم می شنود. بچه از مادر بهتر می شنود تا از‏‎ ‎‏معلم. در دامن مادر بهتر تربیت می شود تا در جوار پدر؛ تا در جوار معلم. ‏‏[‏‏این‏‏]‏‏ یک‏‎ ‎‏وظیفۀ انسانی است، یک وظیفۀ الهی است، یک امر شریف است؛ انسان درست کردن‏‎ ‎‏است. ‏

هراس رژیمهای طاغوتی از انسانهای واقعی

‏     ‏‏اینها، اینهایی که می خواهند انسان درست نشود، از انسان می ترسند، این رژیمها از‏‎ ‎‏انسان می ترسند. در هر رژیمی یک انسان اگر پیدا بشود، متحول می کند کارها را.‏‎ ‎‏رضاشاه از مدرس می ترسید، آنقدری که از مدرس می ترسید، از دزدهای سرگردنه‏‎ ‎‏نمی ترسید! از تفنگدارها نمی ترسید. از مدرس می ترسید، که مدرس مانع بود از اینکه‏‎ ‎‏یک کارهای زشتی را انجام بدهد، و آخر مدرس را گرفت و کشت. اینها از روحانی‏‎ ‎‏می ترسند، برای اینکه روحانی تربیت می کند انسان را، و آنها نمی خواهند انسان پیدا‏‎ ‎‏بشود. اینها نمی خواهند انسان پیدا بشود، از این جهت ، اینقدر تربیت اولاد را پیش مادر‏‎ ‎‏مبتذل کردند؛ و اینقدر تبلیغات کردند که حتی خود مادرها هم شاید باور کردند.‏‎ ‎‏مادرها، این بچه های عزیز را، آنهایی که تحت تأثیر اینها واقع شدند، این بچه های عزیز‏‎ ‎‏را به پرورشگاهها فرستادند و از دامنهای خودشان جدا کردند، و در آنجا تربیتهای‏‎ ‎‏شیطانی شدند.‏

‏     موظفیم ما که انسان درست کنیم. انسان است که می تواند جلوی مفاسد را بگیرد،‏‎ ‎‏انسان است که به حال مستضعفین نظر دارد، انسان است که از حال مستضعفین متأثر‏‎ ‎‏می شود، پیغمبر اکرم است که از حال مستضعفین متأثر است؛ امیرالمؤمنین ـ سلام الله ‏‎ ‎‏علیه ـ است که از حال مستضعفین در رنج و عذاب است. این رژیمها همۀ مستضعفین را‏‎ ‎‏زیر بار می خواهند بکِشند و از آنها استثمار کنند. آنها دنبال این نیستند که برای‏‎ ‎‏مستضعفین کاری بکنند و نکردند. دیدید که پنجاه سال، پنجاه و چند سال، که ما شاهد‏‎ ‎‏قضایا بودیم، برای مستضعفین کاری نکردند، باز زاغه نشینان در اطراف تهرانند. و این‏

صحیفه امامجلد 9صفحه 294
‏دولت هم که می خواهد کاری بکند نمی تواند به این زودی. این دولت هم که می خواهد‏‎ ‎‏یک خدمتی به مردم بکند نمی گذارند. این اقشار نمی گذارند که دولت توجه داشته باشد‏‎ ‎‏به این مسائل، از بس غائله پیش می آورند. هر روز یک غائله پیش می آورند که نبادا‏‎ ‎‏مهلت پیدا بکند دولت و کارهای اساسی انجام بدهد، و اساس اینها از بین برود. خواستیم‏‎ ‎‏که مفسده نکنند؛ زحمت ایجاد نکنند و ما می خواهیم که اینها به فساد نکشند جوانهای‏‎ ‎‏ما را. و من امیدوارم که موفق نشوند، و به خود بیایند و به ملت برگردند و به سوی جامعۀ‏‎ ‎‏انسانی بیایند.‏

‏     خداوند شما همه را موفق کند. و من از زحمت شما، که در این هوای گرم آمدید‏‎ ‎‏اینجا و در این اتاق گرم تشریف دارید، عذر می خواهم. و من هم یکی از خدمتگزارهای‏‎ ‎‏شماها هستم؛ و امیدوارم خداوند این خدمت را از ما قبول کند. سلام بر همۀ شما.‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 9صفحه 295

  • - فرو رفته.
  • - بخشی از آیۀ 257 سورۀ بقره: «خدا، سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند و آنها را از تاریکیها به سوی نور، خارج می سازد».
  • - حیوان درنده.