سخنرانی

سخنرانی در جمع اهالی روستای قارنا و پاسداران همدان (اجرای عدالت)

سخنرانی

‏زمان: بعد ازظهر 14 شهریور 1358 / 13 شوال 1399‏‎[1]‎

‏مکان: قم‏

‏موضوع: قیام برای رضای خدا و اجرای عدالت‏

‏حضار: اهالی کُرد روستای قارنا و پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همدان‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

ابراز انزجار از تعدی و ظلم

‏     ‏‏من اول راجع به این کلمه ای که ایشان گفتند عرضی دارم و بعدِ آن. خداوندا! تو‏‎ ‎‏می دانی که ما در این قیام رضای تو را می خواهیم، و تو می دانی که ما از ظلم ولو بر یک‏‎ ‎‏نفر بیزار هستیم، و تو می دانی که ما برای اجرای عدالت قیام کرده ایم، و تو می دانی که از‏‎ ‎‏این تعدیات و ظلمها بیزار و مُنزَجِر‏‎[2]‎‏ هستیم.‏

‏    ‏‏من راجع به مسائلی که شما آقایان نوشتید مطالعه می کنم؛ و بعد هم اقدام می کنم.‏

‏     و شما بدانید که این اشخاصی که ظلم کردند به شما ـ و قبلاً هم به من ـ آقای‏‎ ‎‏خلخالی‏‎[3]‎‏ دیشب به من گفتند این را، اینها اشرار بودند. و سرانشان ان شاءالله گرفتار‏‎ ‎‏می شوند و محاکمه می شوند و من در این باب اقدام می کنم که به عدالت عمل بشود. و‏‎ ‎‏اینها جزء اشخاصی که مربوط به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی باشد بدانید که اینها‏‎ ‎‏نبودند. آنهایی که مربوط به اسلام باشند مربوط به جمهوری اسلامی باشند آدمکش‏‎ ‎‏نیستند، آنها تعدّی و جور نمی کنند. اینها از اشرار بودند که باید ان شاءالله تعقیب بشوند و‏‎ ‎‏من اقدام می کنم ان شاءالله و نسبت به آن دهکده ای که شما می گویید قارنا ـ هر جا هست‏‎ ‎‏ـ تحقیق می کنیم. و ان شاءالله امیدوارم جبران بشود. و آن را باید من تحقیق بکنم؛ اینها‏

صحیفه امامجلد 9صفحه 423
‏باید تحقیق بشود. بله، ان شاءالله خداوند سرپرست آنهاست. و ان شاءالله امیدواریم جبران‏‎ ‎‏بشود اینها.‏

‏     و من باید از آقایان هم تشکر کنم؛ و باید افتخار کنم که جوانهای ما، آقایان ما،‏‎ ‎‏علمای ما، در هر جا که هستند با یک روح اسلامی، با یک روح انسانی، در این نهضت‏‎ ‎‏قیام کردند و ما مواجه با یک چهره هایی هستیم که اینها متعهد برای اسلام هستند و‏‎ ‎‏همان طوری که شما فرمودید، ما همه مان باید در راه اسلام عمل بکنیم؛ و شهادت در‏‎ ‎‏راه اسلام برای همۀ ما افتخار است. از خدای تبارک و تعالی سلامت همه را و عزت همه‏‎ ‎‏را خواهانم.‏

همکاری برای پیشبرد نهضت

‏     ‏‏البته ما الآن یک مقداری از راه را رفتیم؛ و یک مقدار زیادش مانده است. باید در‏‎ ‎‏این مقدار زیاد هم همه کمک کنید و همه با هم باشید. ما الآن یک مسافری هستیم که‏‎ ‎‏بین راه، در یک منزل بین راهی هستیم، و دزدهای سرگردنه هم باز هستند. از این‏‎ ‎‏گردنه ها که باید بالا برویم، باز دزدها هستند و باید ما با آشنایی به قوانین اسلام و با‏‎ ‎‏هشیاری و با رشدی که برای ملتمان حاصل شده است و امیدوارم از دست نرود، این‏‎ ‎‏گردنه هایی که هست طی بکنیم و ان شاءالله به مقصد اعلای ما که آن اسلام است، اسلامی‏‎ ‎‏که در آن ظلم برای یک نفر نیست، نه رژیم یا جمعیتی که این طور کارها را، که این آقا‏‎ ‎‏می گویند، انجام داده اند.‏

هدف ما؛ برقراری عدالت اسلامی و قانون

‏     ‏‏ما عدالت اسلامی را می خواهیم در این مملکت برقرار کنیم. اسلامی که راضی‏‎ ‎‏نمی شود حتی به یک زن یهودی که در پناه اسلام است تعدّی بشود. اسلامی که حضرت‏‎ ‎‏امیر ـ سلام الله علیه ـ می فرماید برای ما چنانچه بمیریم ملامتی نیست، که لشکر مخالف‏‎ ‎‏آمده است و فلان زن یهودیّه ای که معاهد‏‎[4]‎‏ بوده است خلخال را از پایش درآورده‏‎ ‎

صحیفه امامجلد 9صفحه 424
‏است.‏‎[5]‎‏ ما یک همچو اسلامی که عدالت باشد در آن، اسلامی که در آن ظلم هیچ‏‎ ‎‏نباشد، اسلامی که آن شخص اوّلش با آن فرد آخر همه در سواء در مقابل قانون باشند،‏‎ ‎‏در اسلام آن چیزی که حکومت می کند یک چیز است، و آن قانون الهی. پیغمبر اکرم‏‎ ‎‏هم به همان عمل می کرده است؛ خلفای او هم به همان عمل می کردند؛ حالا هم ما‏‎ ‎‏موظّفیم که به همان عمل کنیم. قانون حکومت می کند. شخص هیچ حکومتی ندارد. آن‏‎ ‎‏شخص ولو رسول خدا باشد، ولو خلیفۀ رسول خدا باشد، شخص مطرح نیست در اسلام.‏

حکومت اسلامی، حکومت قانون است

‏     ‏‏در اسلام قانون است، همه تابع قانون اند و قانون هم قانون خداست. قانونی است که‏‎ ‎‏از روی عدالت الهی پیدا شده است. قانونی است که قرآن است؛ قرآن کریم است، و‏‎ ‎‏سنت رسول اکرم است. همه تابع او هستیم و همه باید روی آن میزان عمل بکنیم. فرقی‏‎ ‎‏مابین اشخاص نیست در قانون اسلام. فرقی مابین گروهها نیست. با اینکه پیغمبر اکرم‏‎ ‎‏عرب بوده است و با عرب صحبت می فرموده است، می فرماید که هیچ عربی بر عجم‏‎ ‎‏شرافت ندارد؛ و هیچ عجمی هم بر عرب شرافت ندارد. شرافت به تقواست. شرافت به‏‎ ‎‏این است که تبعیت از اسلام، هرکس بیشتر تبعیت از اسلام کرد، بیشتر شرافت دارد و‏‎ ‎‏هرکس کمتر، شرافتش کم است، ولو اینکه بسته به رسول اکرم باشد. حضرت صادق‏‎[6]‎‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ از قراری که نقل شده است، آن آخری که در معرض موتشان بوده‏‎ ‎‏است، جمع کردند عده ای را دور خودشان از عشیرۀ خودشان گفتند که شما فردای‏‎ ‎‏قیامت نیایید بگویید که من مثلاً پسر حضرت صادق بودم، من برادر او بودم، من زن او‏‎ ‎‏بودم. نخیر، اینها نیست در کار، عمل در کار است. باید همه با عملتان پیش خدا بروید. ما‏‎ ‎‏همه باید با اعمالمان پیش خدا برویم؛ نه اینکه حَسَبی در کار باشد، نه اینکه نَسَبی در کار‏‎ ‎‏باشد. این حرفها مطرح نیست در اسلام. در اسلام یک قانون است و آن قانون الهی.‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 9صفحه 425
‏حکمفرما یک چیز است، و آن «حکم خدا»، همه اجرای آن حکم را می کنند. پیغمبر‏‎ ‎‏مجری احکام خداست. امام مجری احکام خداست. دولت اسلامی مجری احکام‏‎ ‎‏خداست. خودشان چیزی ندارند از خودشان. همه اجرای دستورهای خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی را می کنند و من امیدوارم که آن آرزویی که ما داریم و آن تقاضایی که ما از‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی داریم ما را موفق کند به اینکه بتوانیم آن کاری را که خدا از ما‏‎ ‎‏خواسته است انجام بدهیم و آن خدمتی را که باید به همۀ اجزای ملت، همۀ افراد ملت،‏‎ ‎‏بتوانیم بکنیم، خداوند توفیق بدهد که ما این کار را انجام بدهیم ـ ان شاءالله .‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 9صفحه 426

  • - در روزنامۀ کیهان، تاریخ سخنرانی 24 شهریور 58 درج شده است.
  • - مُتنفّر.
  • - آقای صادق خلخالی.
  • - یعنی در تحت ذمّه و حمایت حکومت اسلامی بوده است.
  • - نهج البلاغه، خطبۀ 27.
  • - این ماجرا از امام پنجم حضرت باقر ـ علیه السلام ـ نقل شده است. أعلام الدین، دیلمی، ص 143.