سخنرانی

سخنرانی در جمع بانوان معلم و دانش آموزان (نقش زنان در تاریخ ایران ـ آزادی)

سخنرانی

‏زمان: 8 مهر 1358 / 8 ذی القعده 1399‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: نقش زنان در تاریخ صد سالۀ اخیر ایران ـ تبیین آزادی واقعی ‏

‏حضار: بانوان معلم و دانش آموزان مشهد، آمل و آبادان‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

نقش زنان در عصر قبل از پهلوی

‏     من از این خانم کوچکها اوّل باید تشکر کنم؛ و از چیزی که خواند تقدیر کنم. و از‏‎ ‎‏همۀ خواهران که از اطراف آمدند، از خراسان آمدند، از آمل آمدند، از آبادان آمدند،‏‎ ‎‏تشکر می کنم؛ و دعاگوی همه ان شاءالله هستم.‏

‏     ما باید حساب این مطلب را بکنیم که آزادی که اینها ـ شاه سابق ـ و اشخاصی که الآن‏‎ ‎‏هم در مسیر او هستند می خواهند چه است؛ و زنها در غیر زمان این آدم چه نقشی داشتند؛‏‎ ‎‏و بعد از او چه نقشی؛ و در زمان او چه. کسی که تاریخ این صد ساله را مطالعه کرده است‏‎ ‎‏می داند که در جنبشهایی که در ایران بوده است جنبشهای اصیلی که در ایران بوده است‏‎ ‎‏قبل از این دورۀ رژیم پهلوی، جنبش تنباکو، جنبش مشروطیت، زنها همدوش با مردها‏‎ ‎‏فعالیت می کردند. زنها در جامعه بودند و با مردها راجع به امور سیاسی و امور اجتماعی و‏‎ ‎‏گرفتاریهای مملکت خودشان فعالیت می کردند. همان طوری که مردها آن وقت قیام‏‎ ‎‏می کردند و قیام کردند برای اینکه قضیۀ تنباکو را ـ که همه چیز ما را به باد داده بود ـ‏‎ ‎‏جلوگیری از آن قرارداد بکنند. زنها هم در آن وقت شریک بودند، و در جنبش‏‎ ‎‏مشروطیت هم همان طور که مردها فعالیت می کردند، زنها هم فعالیت می کردند، این مال‏‎ ‎‏قبل از رژیم.‏

نقش زنان در عصر انقلاب

‏     بعد از سقوط این و در حال سقوط و در نهضتی که مسلمین کردند، ملت ما کردند،‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 183
‏همه تان ملاحظه کردید که زنها پیشقدم بودند. بلکه فعالیت زنها در این باب ارزشش‏‎ ‎‏بیشتر از فعالیت مردها بود؛ برای اینکه همین خواهرها که ریختند در خیابانها و در مقابل‏‎ ‎‏توپ و تانک تظاهر کردند و مشت گره کردند، اینها مردها را، قدرتشان را دوچندان کرد.‏‎ ‎‏وقتی مردها ببینند که خانمها آمدند در مقابل توپ و تانک، آنها بیشتر اقدام می کنند. و ما‏‎ ‎‏دیدیم که این خواهرها در این نهضت یک سهم بسیار بزرگ داشتند. و در طول این‏‎ ‎‏نهضت تا حالا، که در غیاب رژیم سابق است، می بینیم که خانمها در همه مسائل شرکت‏‎ ‎‏دارند. در قضیۀ پاکسازی، قضیۀ جهاد سازندگی، در همۀ این امور، فعالانه شرکت‏‎ ‎‏می کنند و آزادانه. این مال آن زمان، و این زمان که تفصیلش را شما می دانید و محتاج به‏‎ ‎‏بیان نیست.‏

وضعیّت زنان در دورۀ پهلوی

‏     خوب، در زمان این رژیم که فریاد می کردند که «آزادزنان و آزادمردان» چه فعالیتی‏‎ ‎‏زنها داشتند؟ فعالیتی که ما از زنها می دیدیم این بود که چندتایشان جمع بشوند، با آن‏‎ ‎‏وضع فضیح، بروند سر قبر رضاخان، آنجا تشکر کنند از اینکه ما را آزاد کردید! چه جور‏‎ ‎‏آزاد کرد؟ چه کرد؟ فکر این نیستند که چه آزادی اینها به آنها اعطا کردند، و تا چه اندازه‏‎ ‎‏اینها می خواستند زنها یا مردها آزاد باشند. بله، آنها یک آزادی را می خواستند ـ حالا هم‏‎ ‎‏این اشخاصی که قلم دستشان است و بر ضد اسلام و بر ضد روحانیت چیز می نویسند‏‎ ‎‏همین آزادی را می خواهند ـ و آن آزادی است که دیکته شده است از غرب برای به فساد‏‎ ‎‏کشیدن جوانهای ما. زن و مردشان را اینها می خواهند که آزاد باشند! زنها برای اینکه در‏‎ ‎‏مجالس آن طوری که تشکیل می دادند و داشتند بروند آنجا و با آن وضع در حضور‏‎ ‎‏چشمهای ناپاک مردها آن وضع را درست کنند. این نحو آزادی می خواهند که هم‏‎ ‎‏خواهرهای ما را به فساد و تباهی بکشند؛ و هم جوانهای ما، مردهای ما را به تباهی‏‎ ‎‏بکشند. اینها می خواهند که همۀ فحشا آزاد باشد. آزادی زمان ایشان، که آزاد زن و آزاد‏‎ ‎‏[‏‏مرد، کی‏‏]‏‏ توانست راجع به مسائل روز یک کلمه بگوید؟ و کدام مرد توانست که راجع‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 184
‏به گرفتاریهایی که ملت ما از دست اجانب و از دست داخلیها داشتند یک کلمه بنویسد؟‏‎ ‎‏کدام مطبوعات ما آزاد بودند؟ کجا رادیو ـ تلویزیون آزاد بود؟ و مردم، جوانها،‏‎ ‎‏دانشگاهیها، و طُلاّب علوم دینی، کجا آزاد بودند؟ در این پنجاه سال، که من شاهد قضایا‏‎ ‎‏بودم، آزادی واقعیِ مفید برای جامعه مسلوب بود. هیچ نداشتیم؛ یعنی زنها آزاد نبودند‏‎ ‎‏که راجع به مسائل جامعه فعالیت بکنند، یا حرف بزنند راجع به گرفتاریهای ملت. راجع به‏‎ ‎‏گرفتاریهای ملت به دست شرق و غرب هیچ آزادی نبود. راجع به گرفتاری این ملت از‏‎ ‎‏دست دولتهای دست نشانده یک کلمه آزاد نبودند که صحبت کنند.‏

‏     پس ما سه قطعه از زمان را، که خیلی از آن را، بعضی از آن را شما ‏‏[‏‏می دانید‏‏]‏‏ و‏‎ ‎‏همه اش را در تاریخ ثبت شده و می شود. این صد سال اخیر سه قطعه دارد. از اول، صد‏‎ ‎‏سال تا زمان مشروطه. و بعد از مشروطه تا زمان محمدرضاخان یک قطعه حساب بکنید؛‏‎ ‎‏و وضع آن وقت و آزادی زنها در آن وقت و آزادی مردم در آن وقت. با اینکه آن وقت‏‎ ‎‏هم حکومتش فاسد بود، آن را حساب کنید. یک قطعه هم از بعد از رفتن این رژیم، یا در‏‎ ‎‏حال شکست این رژیم که دیگر نمی توانست کاری بکند، تا حالا هم یک قطعه حساب‏‎ ‎‏بکنید. یک قطعه هم در زمان رژیم؛ از زمانی که رضاخان کودتا کرد، تا زمانی که رژیم از‏‎ ‎‏بین رفت؛ قدرتش از بین رفت. این سه حال را ما ملاحظه می کنیم؛ و عَرضه می کنیم به‏‎ ‎‏اینهایی که حالا هم برای این رژیم یا نظیر آن رژیم اشک می ریزند و با اسم «آزادی» و با‏‎ ‎‏اسم «دمکراسی» معارضه با اسلام و مسلمین می کنند. ما عَرضه می کنیم این سه قطعه از‏‎ ‎‏زمان را. با اینکه قطعۀ سابقش هم، که در زمان قاجاریه بود و آنها، آن وقت هم مَرضیّ‏‎ ‎‏اسلام نبود؛ لکن آن وقت قدرت مسلمین زیادتر بود؛ و حکومتْ آن قدرت و غلبه را بر‏‎ ‎‏روحانیین و اسلام نداشت؛ ضعیف بود قدرتش در مقابل روحانیون و در مقابل ملت. با‏‎ ‎‏آن زمانی که رضاخان آمد و قدرت به او دادند و قدرت پیدا کرد و سرکوب کرد هم‏‎ ‎‏روحانیون و هم سایر ملت را؛ تا وقتی که این آدم رو به ضعف رفت. زمان قدرت این را با‏‎ ‎‏قدرت او، تا آن وقتی که این رفت رو به ضعف و رو به شکست. این هم یک قطعه ای از‏‎ ‎‏زمان. قطعۀ سومش از بعد از شکست این و رو به شکست رفتن این تا حالا. ما حساب‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 185
‏بکنیم که آن آزادی که زنها و مردها در آن دو قطعۀ جلو و عقب داشتند آن آزادی بود؛ یا‏‎ ‎‏این قطعه ای که از زمان کودتای رضاخان تا زمان رو به شکست رفتن پسرش بود، این‏‎ ‎‏آزادی بود.‏

توصیف آزادی های بعد از انقلاب

‏     آزادی که در سابق بر او و حالا دارند یک آزادی است که نافع برای کشور خودشان،‏‎ ‎‏برای اسلام، برای مسلمین، برای ملت خودشان، است. یعنی اینها آزادند که در‏‎ ‎‏اجتماعات داخل بشوند، داخل هم شدند و می بینید، آزادند که خدمت کنند به مملکت،‏‎ ‎‏خدمت کردند و می کنند، و دارید می بینید. آزادند که در مصالح مملکت حرف بزنند؛‏‎ ‎‏اشکال بکنند به دولت؛ اشکال بکنند به مقامات دولتی و غیر دولتی. چنانچه دیدید الآن‏‎ ‎‏اشکال کردند. آزادند در این مسائل اجتماعی، در مسائل اساسی که مربوط به مصلحت‏‎ ‎‏کشور خودتان و ملت خودتان است، هیچ قید و بندی در کار نیست. می بینید. شما یک جا‏‎ ‎‏بیاورید که بخواهید یک صحبتی بکنید که راجع به مصلحت مملکت است ـ نه توطئه‏‎ ‎‏باشد که بعضی می کردند ـ یک عملی بکنید که مربوط به مصالح خودتان و مصالح کشور‏‎ ‎‏است، و آمدند دستتان را گرفتند کنار زدند و سرنیزه آمده حکومت کرده، همچو چیزی‏‎ ‎‏پیدا نمی کنید. سابق هم فعالیتی که زنها داشتند، فعالیتی که در هر گرفتاری ـ که حالا من‏‎ ‎‏دوتایش را اسم بردم که قضیۀ «تنباکو» و «مشروطیت» که بیشتر از چیزهای دیگر بود ـ‏‎ ‎‏لکن در همۀ گرفتاریها زنها جلو می افتادند و همراه با مردها و مسائلی را که مربوط به‏‎ ‎‏مملکت خودشان بود می گفتند و فریاد می زدند، و انجام می دادند مسائلشان را. شما هم‏‎ ‎‏دیدید که در این قطعۀ سوم، که شما حاضر قضیه بودید و فاعل بودید، فعّال بودید، هیچ‏‎ ‎‏گرفتاری و جلوگیری در کار نبود که شما را جلوگیری کنند از اینکه اجتماع نکنید.‏‎ ‎‏جلوگیری کنند که، عرض می کنم که بیرون نروید؛ در بین مردم نروید؛ فریاد نزنید؛ مظالم‏‎ ‎‏را نگویید. با همین فعالیت شما و آزادی شما بود که این پیروزی برای ملت ما نصیب شد.‏

سلب آزادی واقعی در دورۀ پهلوی

‏     اما آن آزادی که آنها می خواستند و زمان رضاخان و پسرش می خواستند، و خصوصاً‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 186
‏زمان دومی، آن آزادی نبود، آن تباه کردن ملت بود. آنجا هم شما آزادی را دو قسم‏‎ ‎‏کنید؛ یک آزادی مطبوعات و رادیو و تلویزیون و عرض می کنم که، قلمها و گفتارها و‏‎ ‎‏خطابه ها، و اینها که در راه مصلحت ملت و در راه مصلحت کشور انجام می گرفت، تمام‏‎ ‎‏آنها سانسور بود، هیچ آزادی نبود. برای اینکه گرفتاری ما از ناحیۀ خود دولت بود و‏‎ ‎‏اربابهایش و اگر شما می خواستید یک صحبتی بکنید، اول باید بگویید که رضاخان چه‏‎ ‎‏کرد و مسائلی که او و خیانتهایی که او کرده بود و جنایتهایی که او کرده بود و خیانتهایی که‏‎ ‎‏پسرش کرد، باید این را بگویید. یک کلمه آزاد نبودید که از این مسائل بگویید. به پلیس‏‎ ‎‏هم شما نمی توانستید که یک کلمه انتقاد کنید. یک کلمه انتقاد از دولت بکنید، یک کلمه‏‎ ‎‏مطبوعات ما انتقاد از ـ فرض کنید که ـ ارتش بکند، هیچ همچو چیزی نبود. آزادی که نافع‏‎ ‎‏برای مصلحت مملکت ما و کشور ما بود بکلی مسلوب بود، قلمها را شکسته بودند، زبانها‏‎ ‎‏را قطع کرده بودند. و کسی حق اینکه یک کلمه صحبت بکند نداشت. و باید هرچه‏‎ ‎‏بگویند، هرچه در مطبوعات باشد، هرچه در رادیو ـ تلویزیون باشد، هرچه قلمها به کار‏‎ ‎‏بیفتد، در مدّاحی یک نفر آدمی که همه چیز ما را به باد داد. ‏

‏     هیچ آزادی در زمان ایشان، آزادی سالم نبود. ولی یک قسم از آزادیها بود؛ در‏‎ ‎‏سینماها را باز کرده بودند، با آن وضعی که سینماها داشت که اگر جوانهای ما چند روز‏‎ ‎‏می رفتند در آنجا، تباه می شدند و از فکر اینکه یک کاری برای کشور خودشان بکنند‏‎ ‎‏بکُلّی می افتادند. و درِ اینها باز بود، درِ قمارخانه ها هم باز بود به ‏‏[‏‏روی‏‏]‏‏ همۀ جوانها. در‏‎ ‎‏فحشا هم باز بود به همه جوانها.‏

‏     و از تهران تا شمیران و اواخر شمیران می گویند آن قدر مراکز فساد بود که قابل حصر‏‎ ‎‏مثلاً نبود! اینها را آزاد قرار دادند. بلکه دامن زدند به آن بلکه قلمها، بیانها، دامن زد به‏‎ ‎‏اینکه این نحو آزادیهایی که مضرّ به حال کشور است، مضرّ به حال ملت است ‏‏[‏‏لکن‏‏]‏‎ ‎‏اینها را آزاد گذاشتند. از بعد از زمان ایشان تا حالا، باز برگشت به دوره سابق و بهتر. برای‏‎ ‎‏اینکه دورۀ سابق هم دورۀ قَجَر بود و آنها هم فاسد بودند، اما نه به فساد اینها. این قدر که‏‎ ‎‏اینها ـ این پدر و پسر ـ اینها رکورد فساد را شکستند!‏


صحیفه امامجلد 10صفحه 187
‏     این آزادی که الآن برای ملت ما هست، برای زن، برای مرد، برای نویسنده ها، این‏‎ ‎‏آزادی آزادی است در کلیۀ اموری که این امور به نفع خود شما هست. شما آزادید بیایید‏‎ ‎‏بیرون مطالبتان را بگویید؛ انتقاد از دولت بکنید؛ انتقاد از هرکس که پایش را کج گذاشت‏‎ ‎‏بکنید. هیچ کس نیست که به شما بگوید چرا. بروید در جهاد سازندگی؛ با ملت خودتان‏‎ ‎‏بروید و همراهی کنید آزادید، می روید می کنید. تمام چیزهایی که در رشد انسان، در‏‎ ‎‏رشد خواهرها و برادرها، و این کودکهای عزیز، دخالت دارد، اینها همه آزاد هستند.‏

توصیف دو قسم آزادی

‏     آنی که اسلام جلویش را گرفته و آزاد نیست؛ قماربازی است که تباه می کند ملت را؛‏‎ ‎‏شرابخواری است که تباه می کند ملت را؛ انواع فحشایی که در زمان این مرد جنایتکار بود‏‎ ‎‏و فراهم کرده بودند اسبابش را. اینهاست که در اسلام ممنوع است پس ما دو قسم آزادی‏‎ ‎‏داریم که یک قسم مفیدش در غیر زمان این دو جنایتکار بود، و در زمان اینها این قسم از‏‎ ‎‏آزادی بکلی ممنوع بود. و آن آزادی آنها می خواستند که زنها آزاد باشند که هر جوری‏‎ ‎‏بَزَک بکنند و بیایند توی خیابانها و با جوانها خدای نخواسته چه بکنند! آن را آزادی قرار‏‎ ‎‏داده بودند. و حالا هم الآن آنهایی که می خواهند اسلام نباشد، دلشان برای این آزادی‏‎ ‎‏می سوزد. این آزادی مطرح نیست پیششان اصلاً. اینهایی که این همه حرف می زدند از‏‎ ‎‏اینکه مملکت ما چه طور، ملت ما چه طور، کذا و اینها، اگر شما در تمام اینجاهایی که‏‎ ‎‏رفتید، کسانی که رفتند برای کمک کردن به برادرها و خواهرهای خودشان در جهاد‏‎ ‎‏سازندگی، اگر شما از اینها کسی پیدا کردید آنجا!‏

ادّعاهای دروغین طرفداران خلق

‏     اینهایی که داد می زنند خلق خلق و خلق، آنهایی هستند که خرمنها را می روند آتش‏‎ ‎‏می زنند؛ نه اینهایند که می روند خرمن جمع می کنند. شما می روید زحمت می کشید و با‏‎ ‎‏برادرهای خودتان، خواهرهای خودتان، کمک می کنید خرمن درست می کنید، برای‏‎ ‎‏آنها وجین می کنید، درو می کنید؛ آنهایی که داد از خلق می زنند و داد از اینکه ما طرفدار‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 188
‏توده ها و خلق هستیم می آیند آتش می زنند! همین که شما زحمت کشیدید، دستشان‏‎ ‎‏برسد می آیند آتش می زنند. و همینها هستند که لوله های نفت را با تفنگ منفجر می کنند.‏‎ ‎‏همینهایی که برای خلق، به قول خودشان دارند، چه می کنند. همین دمکراتها و دُمِ‏‎ ‎‏دمکراتها که در کردستان بودند، و الآن هم هستند. همینها بودند که نفت را می خواستند به‏‎ ‎‏تباهی بکشند، و دهقانها را به تباهی بکشند، و صنعت ما را، زراعت ما را، همه را به تباهی‏‎ ‎‏بکشد که مبادا یک جمهوری اسلامی پیدا بشود و دُمِ اینها را بگیرند بیرون کنند. اینهایی‏‎ ‎‏که برخلاف مسیر ملت هستند، اینها از این می ترسیدند. پس، فریاد آزادی آنها آزادی‏‎ ‎‏نبود؛ تباه کردن ملت بود. حالا آزادی است؛ می بینید که چه طور است، اگر بگذارند. این‏‎ ‎‏تتمۀ رژیم سابق و نوکرهای آنها ‏‏[‏‏اگر‏‏]‏‏ بگذارند و نوکرهای اجانب.‏

‏     خداوند ان شاءالله همۀ شما را، خواهرها، برادرها، و این اطفال، نوباوگان، همۀ شما را‏‎ ‎‏ان شاءالله حفظ کند. و همه موفق باشید، خدمت بکنید به این مملکت و تربیت بکنید این‏‎ ‎‏کودکها را. شماها، معلّمها، تربیت بکنید اینها را به تربیتهای اسلامی ـ انسانی که هم برای‏‎ ‎‏مملکت و کشورتان مفید است؛ و هم برای روحیۀ خود آنها مفید است؛ و هم خیر دنیا و‏‎ ‎‏آخرت در آن هست. سلام بر همۀ شما خانمها، برادرها.‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 10صفحه 189