سخنرانی

سخنرانی در جمع استادان و کارکنان دانشگاه شریف (اصلاح مراکز فرهنگی)

سخنرانی

‏زمان: 14 مهر 1358 / 14 ذی القعده 1399 ‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: فرهنگ استعماری و وابستگی فکری ـ اصلاح مراکز فرهنگی ـ توطئه دشمنان ‏

‏حضار: استادان و کارکنان دانشگاه صنعتی شریف  ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

سیاست بیگانگان در ورود فرهنگ استعماری 

‏     گرفتاریهای ما در این وقت یک گرفتاری کوچکی نیست. آنها سعی کردند که طرّاح‏‎ ‎‏بدهند برای این ممالک شرقی، و خصوصاً آنجاهایی که ذخایر بیشتر دارند. اینها سعی‏‎ ‎‏کرده بودند که همه چیزی که از غرب به ایران وارد می شود یک نوع خاصی باشد.‏‎ ‎‏فرهنگ استعماری وارد کنند به ایران؛ و ما را با تبلیغات دامنه داری که همۀ شما می دانید‏‎ ‎‏عاشق آن بکنند. به اسم فرهنگ غربی و دمکراسی خاص به ممالک استعماری یا نیمه‏‎ ‎‏استعماری وارد کنند؛ و به اسم دمکراسی غربی به خورد ما بدهند. همه چیزهایی که اینها‏‎ ‎‏به اسم «ترقی» و «تعالی» و «آزادی» و «دمکراسی» و «فرهنگ» و همه چیز، اینها به طرز‏‎ ‎‏خاصی وارد شده است به ایران. آنطور نیست که همین آزادی که در ایران در زمان این‏‎ ‎‏پدر و پسر در ایران وارد کردند این آزادی باشد که در غرب هست. یا این دمکراسی که‏‎ ‎‏ادعا می کنند و در ایران می گویند می خواهیم تعقیب کنیم، و حالا هم بازیخورده ها و یا‏‎ ‎‏غرض مندها دامن به آن می زنند، این دمکراسی است که در غرب پیش خود آنها هست.‏‎ ‎‏اینها همه وارداتی هستند؛ یعنی آزادی که برای ایران و برای ممالک شرقی اینها تحویل‏‎ ‎‏ماها دادند عبارت از آزادی در اموری که موجب تباهی ملت ما و جوانهای ما شده است. ‏

وضعیت آزادی در رژیم سابق

‏     شما ملاحظه کردید، در طول یادتان است زمان رضا خان را، آن زمانِ قبل او را یادتان‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 227
‏نیست، و زمان پسر خَلَفش‏‎[1]‎‏ ـ که از آن خبیثتر بود ـ یادتان است که آزادی که برای ما‏‎ ‎‏آوردند، و به ما به قول خودشان «اعطا» کردند! ـ آزادی در رفتن مراکز فساد، سینماها به‏‎ ‎‏آنطور که خودشان درست کرده بودند همه جا این همه مراکز فسادی که، خصوصاً در‏‎ ‎‏تهران، درست کرده بودند، این همه مشروب فروشیهایی که در سرتاسر ایران، و‏‎ ‎‏خصوصاً بیشتر در مرکز در آنجا درست کرده بودند. قضایای مطبوعات و رادیو‏‎ ‎‏تلویزیون، آن معانی که خود آنها هستند. آزادی مجلات با آن وضع انحراف کننده ـ تمام‏‎ ‎‏چیزها چیزهایی بوده است که نقشه کشیدند برای ممالکی که می خواهند تحت نفوذ‏‎ ‎‏خودشان یا استعماری باشد یا نیمه استعماری، استعمار نو باشد، همۀ این چیزها را به طور‏‎ ‎‏مفیدِ برای ما درست کردند. در تمام این مدت یک قلم، آزاد نبود که یک مطلبی که به‏‎ ‎‏صلاح کشور است بنویسد؛ و یک آدم قادر نبود که یک خطابه، یک صحبت بکند و‏‎ ‎‏اظهار مصالح امور و مفاسد را بکند؛ یک روزنامه نبود که در آن، آن مفسده هایی که در‏‎ ‎‏ایران دارد واقع می شود و آن چپاولگریهایی که داخل و خارج دست به هم دادند و دارند‏‎ ‎‏می کنند بنویسد. رادیو و تلویزیون هر وقت که صحبت بود، از چیزهای ترقّیات ایران و‏‎ ‎‏رسیدن به «دروازۀ تمدن» و از آن مسائل که ما را به تباهی کشید. آزادیی که وارد کردند‏‎ ‎‏آن نحو آزادی بود؛ نه آزادی به معنای واقعی. دمکراسی که وارد می کنند در اینجا همان‏‎ ‎‏قسم است؛ نه این است که واقعیتی داشته باشد که واقعاً اینها بخواهند مملکت ما آزاد‏‎ ‎‏باشد، و بخواهد یک نفر حکومت کند، یک حکومت مردم بر مردم باشد. اصلاً این‏‎ ‎‏مسائل پیش آنها مطرح نیست. ‏

هدف اصلی استعمارگران در روابط با کشورها 

‏     آنی که پیش آنها مطرح است این است که در کدام کشور ذخایری که می شود از آن‏‎ ‎‏چاپید، چه قدر بیشتر از دیگری دارد. یا مثلاً فلان کشور نسبت جغرافیاییش چه طور‏‎ ‎‏است، که اگر او تحت سلطۀ ما باشد، مسائلی که آنها می خواهند کدام بهتر است برای آن.‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 10صفحه 228
‏و مع الأسف نویسنده های ما، بعضی از روشنفکرهای ما، بعضی از نویسنده های ما،‏‎ ‎‏بعضی از اشخاصی که تحصیلکرده هستند، اینها هم یا این است که واقعاً از این حرفها و‏‎ ‎‏تبلیغاتی که در ظرف پنجاه سال اخیر زیاد شده است گول خوردند و غفلت دارند از‏‎ ‎‏مطلب. و یا بعضی از آنها با علم و اطلاع به اینکه مسئله اینطوری است دامن به آن‏‎ ‎‏می زنند؛ یعنی اجیر آنها هستند. و لهذا مملکت ما الآن یک مملکتی است که اینطوری‏‎ ‎‏درست آنرا کردند؛ به صورت یک غربزدگی. نه به معنای واقعی که در غرب هست، این‏‎ ‎‏جور نیست که آن چیزی که در غرب است، از مسائل، از علوم، از اینها، عینش هم در‏‎ ‎‏اینجا باشد. اینها دانشگاه را می خواهند تا یک حدود معینّی جلو ببرند. آن هم محتوای‏‎ ‎‏اخلاقی در آن درست نباشد، و محتوای دینی آن نباشد. محتوایش هم علمی به آن‏‎ ‎‏معنایی که پیش خودشان هست نباشد. نمی خواهند اینها که در ایران یک طبیبی تربیت‏‎ ‎‏بشود که آن طبیب بتواند یک کاری بکند، حتی آن طبیبهایی هم که تا آن حدود تربیت‏‎ ‎‏شده اند مردم را به اینها بدبین کردند. تمام حرفها این است که تا یک کسی لوزه اش هم‏‎ ‎‏فرض کنید که درد می گیرد، این راه می افتد برای انگلستان، راه می افتد برای اروپا! از آن‏‎ ‎‏طرف تبلیغ کردند که شما هیچ ندارید، خودتان اصلاً چیزی نیستید. از آن طرف هم‏‎ ‎‏نگذاشتند که ما این استعدادهایی که داریم و جوانهای ما ـ این استعدادهایی که دارند ـ‏‎ ‎‏رشد کنند. از همه اطراف ما را وابسته کردند. ‏

استقلال در گرو قطع وابستگی فکری 

‏     و تا این وابستگی فکری هست در ما که همۀ نظرمان به این است که ما همه چیزمان را‏‎ ‎‏از غرب باید بیاوریم، و هر وقت هم که هر عیبی پیدا می کنیم غرب باید این را معالجه‏‎ ‎‏بکند، تا این وابستگی هست، ما نمی توانیم استقلال پیدا کنیم. هیچ نحو استقلالی حاصل‏‎ ‎‏نمی شود، الاّ اینکه ما خودمان را بشناسیم که ما خودمان هم فرهنگ داریم؛ خودمان هم‏‎ ‎‏همه چیز داریم؛ و احتیاج به غرب در این امور نداریم؛ و آنی که آنها به ما می دهند آن‏‎ ‎‏نیست که واقعیتِ رشدآوری باشد؛ آن است که ما را می خواهند در یک حدّی نگه‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 229
‏دارند. همین اشخاصی که در آلمان فرستادند این را برای رسیدگی و برای تحصیل‏‎ ‎‏[‏‏دانش‏‏]‏‏ اتمی آنها پیش من، در پاریس که بودم، دستجاتشان می آمدند و می گفتند که این‏‎ ‎‏اولاً که در اینجا دارند و طرح کردند درست کنند برای ایران مُضّر است اگر درست بشود.‏‎ ‎‏و ثانیاً، ماها که آمدیم اینجا، ما را نمی گذارند اصلاً بفهمیم! ما را در یک حدّی نگه‏‎ ‎‏داشتند نمی گذارند تحصیل کنیم؛ نمی گذارند بفهمیم. وضع اینطوری بوده است و هست.‏‎ ‎‏تا ما از فکر اینکه ما همه چیزمان از غیر است و ما باید وابسته باشیم ... شما اگر شنیده باشید‏‎ ‎‏یکی از این گویندگانی که یک وقت هم در سنا بود، شاید هم یک وقتی رئیس سنا بود،‏‎ ‎‏حالا من یادم نیست، این یک آدم معروفی است در صدر مشروطیت‏‎[2]‎‏، تا حالا هم، تا‏‎ ‎‏وقتی که مُرد هم جزء معاریف بود، این گفته بود که ما هیچ چیزمان درست نمی شود، الاّ‏‎ ‎‏همه چیزمان انگلیسی باشد. تا ما همه چیزمان را به فرم انگلستان درست نکنیم، درست‏‎ ‎‏نمی شود! حالا یا این آدم این قدر بیشعور بوده است که این تبلیغاتی که کردند در مغزش‏‎ ‎‏وارد شده است و اعتقادش این معنا بوده است. یا اینکه این هم از وابستگان به انگلستان‏‎ ‎‏بوده است، می خواسته است این حرفها را جزء تبلیغاتی که می کنند این هم جزء تبلیغاتش‏‎ ‎‏باشد. ‏

رهایی از غرب زدگی

‏     ما الآن در یک وقتی واقع شدیم که جوانهایی که به دست ما تحویل داده شده است‏‎ ‎‏جوانهایی است که همه فرم غربی داشته اند، و باید تعویض بشوند، مغزها باید عوض‏‎ ‎‏بشوند. اقتصادمان، عرض می کنم که فرهنگمان، همه چیزمان، از آنجا آمده؛ نه به‏‎ ‎‏آنطوری که پیش خود آنهاست. شما لابد این را می دانید که اینهایی که می روند در‏‎ ‎‏خارج از ممالک شرقی برای تحصیل، آن دیپلمی که به آنها می دهند، غیر از آنی است‏‎ ‎‏که به خود آنها ـ آنهایی که آنجا تحصیل می کنند ـ می دهند؛ یعنی اینها را زود به ایشان‏‎ ‎‏اجازه و جواز می دهند. لکن آنهایی که خودشان در ممالک خودشان هست اینطور‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 230
‏نیست. یا آن کسی که در آنجا دیپلم گرفته، دیپلمِ فُرم شرقی گرفته، اجازه ندارد در آنجا‏‎ ‎‏مطب باز بکند؛ نباید آنجا مطب باز بکند! او باید بیاید ایران، در ایران، یا در سایر ممالک‏‎ ‎‏شرقی، مطب باز بکند. وضع اینطوری بوده است، و ما را اینطوری بار آوردند.‏

ادعای دروغین تمدن بزرگ 

‏     الآن که بیدار شده است بحمدالله مملکت ما، و چشمش را باز کرده، چشمش را باز‏‎ ‎‏کرده به همۀ آشفتگیها؛ به همۀ چیزهایی که آشفته است. منتها شما محیط خودتان را‏‎ ‎‏می بینید، می بینید که آنجا چه قدر خرابی هست، که بهتر و بیشتر از ماها اطلاع دارید.‏‎ ‎‏دیگران هم هر کدام محیط خودشان را می بینند، می بینند که همان گرفتاریها و همان‏‎ ‎‏مسائل هست. چنانچه در سطح مملکت هر جایش بروید، راجع به این بیچاره ها و این‏‎ ‎‏مستمندها، هر کس از هر طرف، هر گروهی که از هر طرف آمده است پیش من، می گوید‏‎ ‎‏که هیچ جا مثل آنجایی که ما هستیم عقب افتاده نیست. این برای اینکه همان محل‏‎ ‎‏خودش را دیده؛ و تبلیغاتی که شده است که این «تمدن بزرگ»، خیال می کند خوب، به‏‎ ‎‏استثنای اینجا جاهای دیگر حالا «تمدن بزرگ» است! آن یکی هم همان محل خودش را‏‎ ‎‏دیده؛ آن یکی هم همان. همه جا اینطور است. من وقتی که می آیند اینجا و شکایت‏‎ ‎‏می کنند که نه ما آب داریم، نه اسفالت داریم، نه بهداری داریم، نه چه داریم، می گویم‏‎ ‎‏آقا شما بروید تهران یا آن زاغه نشینهای تهران را ملاحظه کنید ببینید آنها بدتر است‏‎ ‎‏حالشان یا شما! بنابراین بوده است که این مملکت را ذخایرش را ببرند، و خودشان عقب‏‎ ‎‏مانده و مُفْلِس و بیچاره باقی بمانند. الآن ما وارد شدیم در این مملکتی که ـ یعنی این‏‎ ‎‏دیوار بزرگ را شکستید شما و رفتید آن طرف دیوار ـ می بینید هیچ ندارید، و هر چیز‏‎ ‎‏دارید خراب است. اگر هم همین مسئله «هیچ نداریم» بود، بهتر می توانستیم اداره اش‏‎ ‎‏کنیم تا خرابکاری، مأمور خرابکاری بودند! درست نوشته این مرد که «مأموریت برای‏‎ ‎‏وطنم» این صحیح است! اما چه مأموریتی؟ این مأموریتی که انجام داد. این جور‏‎ ‎‏مأموریت داشته است. الآن شما آن طرف دیوار که رفتید، هر جا بروید می بینید خراب‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 231
‏است. وزارتخانه هایش خراب است. ادارات خراب است. فرهنگش خراب است.‏‎ ‎‏اقتصادش خراب است. همه چیزش دیگر.‏

نابودی اسلام؛ هدف اصلی دشمنان 

‏     و آن چیزی را که از همه چیز بیشتر به آن توجه داشتند این است که ایمان مردم را از‏‎ ‎‏دستشان بگیرند. آنها از ایمان می ترسند. از ایمان به خدا می ترسند. از اسلام می ترسند.‏‎ ‎‏شما ملاحظه کردید که وقتی صحبت جمهوری اسلامی شد، هیاهو درآمد از همین‏‎ ‎‏نویسنده های به ظاهر مسلمان ما، از همینها هیاهو درآمد، که خوب دیگر اسلامش‏‎ ‎‏چیست؟ همان جمهوری. معلوم بود از اسلام می ترسند. نه، لازم نیست اسلامی باشد؛‏‎ ‎‏جمهوری دمکراتیک باشد. جمهوری دمکراتیک. همین دمکراسی که به ما «اعطا»‏‎ ‎‏کردند، این را می خواهند اینها! اینها از آن چیزی که می ترسند این است که مبادا که یک‏‎ ‎‏وقتی اسلام و احکام اسلام در ایران بیاید؛ کلاه اینها پس معرکه باشد. آنهایی که انحراف‏‎ ‎‏دارند، اینها را نپذیرد اسلام ـ چنانچه نمی پذیرد. ‏

اهمیت اصلاح مراکز فرهنگی کشور  

‏     الآن همه ما، همۀ شما، همۀ قشرهای ملت، موظف هستیم که هر کدام در هر محلی که‏‎ ‎‏هستیم آنجا را اصلاحش کنیم. و از همه بالاتر همین قضیۀ آموزش و پرورش و قضیۀ‏‎ ‎‏دانشگاه و قضیۀ تعلیم و تربیت است، که ما در این جهت از همه جا از همۀ جهات بیشتر‏‎ ‎‏احتیاج داریم که اصلاح بشود. طرح باید بدهید؛ فکر بکنید ـ عرض می کنم ـ مشورت‏‎ ‎‏بکنید. اشخاصی که علاقه دارند به این کشور ـ اشخاصی که وابسته نیستند به این رژیم‏‎ ‎‏سابق و به شرق و غرب ـ اینها را جمع بکنید، و با هم مطالعه کنید؛ طرح بدهید؛ تا ان شاءالله ‏‎ ‎‏عمل بشود. و بلکه ان شاءالله ما بتوانیم ‏‏[‏‏عمل کنیم‏‏]‏‏ البته با یک برنامۀ طولانی، به این‏‎ ‎‏زود‏‏[‏‏ی‏‏]‏‏ نمی شود. بتواند با یک برنامۀ طولانی متحول کند این فرهنگ را به یک‏‎ ‎‏فرهنگ صحیح. اگر علمش هست، یک علم صحیح باشد. نه این است یک علمی که‏‎ ‎‏برای ما آوردند که ما را تا یک حدودی نگه دارند، و باز به ما نشان ندهند. این چیزها را‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 232
‏شما ببینید، الآن این همه چیزی که از این خارج خریدند، این همه توپ و تفنگ و طیاره‏‎ ‎‏و کذا و کذا، میلیاردها که از خارج خریدند. ایران کسی نیست که بفهمد استعمالش کند!‏‎ ‎‏دارند خودشان؛ ما نمی توانیم، و یا نداریم کسی را. درست ما را تربیت نکردند. آنها‏‎ ‎‏نخواستند ما بفهمیم که این فرض کنید طیاره ای که فلان جور است باید چه طور به کارش‏‎ ‎‏انداخت. یا آن اسلحه های خاصی که آنها دارند، بسیاری از آن اسلحه هاست که اصلاً‏‎ ‎‏ایران نمی تواند. ‏‏[‏‏بکار ببرد‏‏]‏‏ نه ایران، شرق نمی تواند! این پیش خودشان است اسرارش،‏‎ ‎‏اسرارش را به ما نمی گویند. پول از ما گرفتند، میلیاردها پول از ما گرفتند، اینها را هم‏‎ ‎‏آوردند اینجا، ما هم نمی توانیم استعمال کنیم! برای چه آوردند؟ برای اینکه اگر یک‏‎ ‎‏وقتی یک جنگی واقع بشود بین خودشان و روسیه، پایگاه داشته باشند. اینجا هم پولمان‏‎ ‎‏را گرفتند؛ هم برای خودشان چیز درست کردند. مصیبتها یکی و دو تا نیست.‏

تدریجی بودن اصلاح امور کشور 

‏     ما باید همه چیز را یعنی البته با طول مدت، نه به این زودی نمی شود، همه چیز باید‏‎ ‎‏تغییر بکند. نه فقط فرض کنید که مطبوعات، نه فقط رادیو و تلویزیون، نه فقط چه. همه‏‎ ‎‏چیزها باید عوض بشود؛ یک چیز دیگر بشود. ولی الحمدلله آنکه انسان را امیدوار‏‎ ‎‏می کند این تحول روحی است که در قشرها پیدا شد. یعنی از آن خواب بیرون آمدند؛ و‏‎ ‎‏حالا چشمهایشان را باز کردند؛ و یک تغییری در آنها حاصل شده. چنانچه ما دیدیم در‏‎ ‎‏این نهضتی که حاصل شده و در این درگیریهایی که، در آخر عرض می کنم ـ قیامی که‏‎ ‎‏مردم کردند، انقلابی که مردم کردند. همین مردم بودند که از سایۀ پلیس می ترسیدند.‏‎ ‎‏همین مردم با مشتِ گره رفتند جلو و گفتند ما اصل دستگاه را نمی خواهیم! یک تحول‏‎ ‎‏روحی بود که خدای تبارک و تعالی در این ملت ایجاد کرد. کسی نمی توانست این کار را‏‎ ‎‏بکند. الحمدلله دو تحول الآن حاصل شده است برای مملکت ما که به فکر افتادند که‏‎ ‎‏درست بکنند: اولِ هر کار این است که انسان مرض را تشخیص بدهد، و به فکر علاج‏‎ ‎‏بیفتد. الآن شما در آموزش و پرورش که هستید، اساتید دانشگاه که در دانشگاه هستند،‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 233
‏هر که در هر جا هست، عیبها را الآن آنهایی که علاقه دارند به کشور خودشان، آنها عیبها‏‎ ‎‏را فهمیدند؛ و درصدد علاج هم برمی آیند و برآمدند. و امیدواریم که با این معنایی که‏‎ ‎‏الآن بیدار شدند و عیبها هم تشخیص دادند و درصدد علاج هم هستند، با این وضع‏‎ ‎‏ان شاءالله درست می شود، و امیدی هست که درست بشود. البته نباید ما بنشینیم که بعدها‏‎ ‎‏درست بشود. ‏

خدمات اسلام به کشور  

‏     از حالا باید هر قدرتی که داریم، هر کس ـ در هر قدرتی که ـ در هر جا که هست، با‏‎ ‎‏تمام قدرت اقدام بکند برای اصلاح امور و دگرگون کردن و به هم زدن اوضاع سابق؛ و‏‎ ‎‏روآوردن به یک وضع مناسب با شرق و مناسب با کشور ما. و اینها و در رأس همۀ اینها‏‎ ‎‏این است که ما بفهمیم این معنا را که اسلام چه خدمتی می تواند بکند به این کشور. این‏‎ ‎‏خدمتی که اسلام به این کشورها می تواند بکند چیست. شما یک خدمتش را؛ یعنی ما‏‎ ‎‏یک خدمتش را دیدیم. و آن اینکه شرّ این اجانب، و شرّ این تُفاله های اجانب ـ که در‏‎ ‎‏رأسشان محمدرضا بود ـ اسلام کَند. شما خیال می کنید که اگر چنانچه در مغز این‏‎ ‎‏جوانهای برومند ما این مسئلۀ اسلام و ایمان نبود، می رفتند خودشان را به کشتن بدهند؟‏‎ ‎‏دلیل نداشت که خودشان را به کشتن بدهند. اینهایی که می آیند به ما التماس می کنند به‏‎ ‎‏اینکه شما دعا کنید ما شهید بشویم، اینها اسلام است که اینها را دارد واداشته است. این‏‎ ‎‏«الله اکبر»ها بود که شکست داد اینها را، ما که چیزی دستمان نبود، اسلام بود و قدرت‏‎ ‎‏ایمان بود و این مملکت را نجات داد تا اینجا رساند. از این به بعدش هم همین اسلام‏‎ ‎‏است که همۀ کارها را می تواند انجام بدهد، منتها بی اطلاعند. ‏

اسلام؛ برنامه ای برای همۀ اعصار

‏     اشخاص بی اطلاع از اسلام خیال می کنند که نه، اسلام چون از مثلاً هزار و چهار صد‏‎ ‎‏سال پیش از این بوده نمی شود! این «حدّ»ی که گفته می شود مال قوانینی است که یا‏‎ ‎‏نمی داند الاّ زمان خودش را، یا زمان سابقی که تاریخ را خوانده، صحیح است. اما وقتی‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 234
‏که اسلام از خداست، خدا نمی دانسته که بعدها چه خواهد شد تا اینکه برنامه اش را‏‎ ‎‏همچو درست بکند که برای همۀ اعصار باشد؟ برنامه برای همه اعصار هست. منتها شما،‏‎ ‎‏این اشخاص، اطلاع ندارند از آن. و لهذا می گویند که مثلاً کافی نیست؛ الآن نمی شود‏‎ ‎‏پیاده اش کرد! این حرفها را تبلیغ شده است و در مغزهای اینها کرده اند، برای اینکه مردم‏‎ ‎‏را از اسلام جدا کنند. اینها از اسلام بدی دیدند، و خصوصاً حالا که به عین دیدند که‏‎ ‎‏اسلام با آنها چه کرد. فهمیدند که اسلام بود که اینها را بیرون کرد. اینها الآن کوشششان‏‎ ‎‏بیشتر است، و آنهایی که به آنها وابسته هستند باز کوشش شان بیشتر است، که مردم را از‏‎ ‎‏اسلام کنار بگذارند و جدا کنند از هم. ‏

توطئۀ دشمنان در جدایی روحانیون از دانشگاهیان

‏     چنانچه بنای بر این بود که روحانیون را با دانشگاهیها جدا کنند. به اینها یک جور‏‎ ‎‏تزریق کنند هِی که یک دسته فُکُلی در آنجا هستند و بیدین هستند و چه طور. به آنها‏‎ ‎‏بگویند یک دسته انگلیسی، آخوندهای انگلیسی، آنجا هستند که هم برای خود‏‎ ‎‏انگلیسها ‏‏[‏‏کار می کنند‏‏]‏‏. تزریق می کردند که بگویید اینها انگلیسی اند! آنها می فهمند که‏‎ ‎‏در بین مردم انگلیسی چه جور است! خودشان برای پیشبرد مقصد خودشان القا می کردند‏‎ ‎‏که بگویید که این آخوندها انگلیسی هستند، تا شما را از آخوندها جدا کنند. با آخوندها‏‎ ‎‏هم همان را می گفتند که اینها چه و چه هستند، تا آنها را از شما جدا کنند. ‏

‏     یکی از برنامه های زیادی که اینها داشتند یکی همین بود که این دو تا قشری که به‏‎ ‎‏منزلۀ مغز متفکر ملت هست اینها را از هم جدا بکنند؛ یعنی نه اینکه جدا کنند علی_' حدّه‏‎ ‎‏برای خودشان؛ نخیر، جدا مقابل هم قرار بدهند؛ این به او بتازد؛ او به او بتازد. باید این‏‎ ‎‏چیزها از بین برود؛ و ما بیدار بشویم، بفهمیم، که همۀ ما برادر هستیم. چنانچه خوب، از‏‎ ‎‏برنامه ها این بود که کُرد را از ایران علی_' حّده‏‎[3]‎‏ کنند؛ عرض می کنم، بلوچ را ـ عرض‏‎ ‎‏می کنم که ـ علی_' حّده کنند؛ و هر جایی را یک نقطه ای را چه بکنند علی_' حّده. و یک وقت‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 235
‏با اسم شیعه و سُنّی، یک وقت با اسمای دیگر، چه بکنند. ‏

‏     ما باید حالا دیگر بیدار شده باشیم و نقشه های آنها را فهمیده باشیم؛ و ان شاءالله نقش‏‎ ‎‏به آب بکنیم. و شعارهایی هم که دادید، من متشکرم از اینکه شما به فکر همچو مسائلی‏‎ ‎‏هستید. و البته باید هم باشید، وظیفه هم همه مان داریم. و امیدواریم که ان شاءالله عمل‏‎ ‎‏بشود، و طرحهای صحیح درست بشود و این طرحی که شما دادید هم طرح خوبی است؛‏‎ ‎‏ان شاءالله عمل بشود. ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 10صفحه 236

  • ـ جانشین وی.
  • ـ سید حسن تقی زاده.
  • ـ جدا.