سخنرانی

سخنرانی در جمع بانوان «مجمع القرآن»؛ (عمل به قرآن برای سعادت جامعه)

سخنرانی

‏زمان: 16 آبان 1358 / 16 ذی الحجّه 1399‏

‏مکان:  قم‏

‏موضوع: لزوم عمل به قرآن و پیروی از اولیای دین برای سعادت فرد و جامعه‏

‏حضار: بانوان «مجمع القرآن»‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

حرکت معنوی و تربیت انسانی در پرتو قرآن 

‏     ما باید کتابمان قرآن باشد. معنایش نه این است که فقط بگوییم کتاب ما قرآن است،‏‎ ‎‏بلکه باید با او حرکتهای معنوی بکنیم، به تربیت انسانی برسیم، با او اجتماع خودمان را‏‎ ‎‏اصلاح کنیم، با او همۀ جهات مادی و معنوی اش را طی کند. او قرآن است که کتاب‏‎ ‎‏ماست. این کتابی است که باید بخوانیم و بفهمیم و عمل کنیم. فقط بگوییم: «کتاب است»‏‎ ‎‏این، کتاب نمی شود. وقتی کتاب، کتاب ماست که به محتوای این کتاب عمل بکنیم.‏‎ ‎‏کوشش کنید که کتاب شما، کتاب خدا و قرآن باشد. توجه شما به محتوای کتاب خدا‏‎ ‎‏باشد؛ کلام از خداست، وسیله پیغمبر خداست و ما مخاطب؛ مخاطب به همان خطابهای‏‎ ‎‏الهی. بالفظ «‏یا أیّها الناس‏»؛ نسبت به همۀ بشر، «‏یا ایها المومنون‏»؛ نسبت به مؤمنین به اسلام.‏‎ ‎‏دستورها، همه دستورهایی است که تربیت کننده است. ‏

تربیت قرآنی،منشأ کمال بشر

‏     انسان اگر تربیت الهی نشود، حیوان است، بلکه بدتر از حیوان. شما هیچ حیوانی را‏‎ ‎‏خونخوارتر از انسان نمی توانید پیدا بکنید. حیوانات دیگر، همان یک طعمه ای‏‎ ‎‏می خواهند که شکمشان را سیر کنند. و وقتی شکمشان سیر شد کنار می روند، می نشینند،‏‎ ‎‏می خوابند.‏

‏     انسان است که سیر نمی شود، انسان است که هم در طرف کمال، مافوق همه چیز است‏‎ ‎‏هم در طرف شقاوت و نَفْس، مافوق همه است. اگر تربیت بشود، آن تربیتی که کتابهای‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 530
‏الهی ـ قرآن کریم ـ آن تربیت را متکفّل‏‎[1]‎‏ شده است، اگر ما تربیت بشویم به تربیتهای‏‎ ‎‏قرآنی، بالاترین موجود در کمال خواهیم شد. پیغمبر خدا که افضل موجودات است‏‎ ‎‏برای این است که آن طور که هست، فهمیده است، و آن طور که هست عمل کرده. هر‏‎ ‎‏کس قرآن را آن طور که هست بفهمد و آن طور که هست عمل کند، آن طور که دستور‏‎ ‎‏داده است عمل بکند، این از تمام موجودات افضل می شود. لکن نه آن طوری که پیغمبر‏‎ ‎‏می فهمد کس دیگر می تواند. نه آن عملی که او می کند کس دیگر می تواند. و لهذا او‏‎ ‎‏افضل است. و اگر چنانچه یک علف خودرو باشد، تربیت در او نباشد، آن طور نیست که‏‎ ‎‏مثل یک درختی باشد که فاسد می شود، فقط درختهایی که خودرو هستند و تربیت‏‎ ‎‏نشدند، خودشان بدقواره می شوند، خودشان فاسد می شوند، اما دیگر درختان را فاسد‏‎ ‎‏نمی کنند. در حیوانات هم این طوری است، که یک حیوان اگر چنانچه بداخلاق باشد، بد‏‎ ‎‏عمل باشد، چموش باشد، این همان خودش است. و این طور نیست که دیگران را هم‏‎ ‎‏وادار کند به آن نقیصه ای که خودش دارد. انسان این طور نیست؛ انسانِ بد، یک بدش،‏‎ ‎‏یک امّت را بد می کند، و یک خوبش، یک امّت را خوب می کند.‏

آزادیهای تباهی آور

‏     شما ملاحظه کنید در این پنجاه سالی که این رژیم ـ رژیم طاغوتی ـ بر ما حکومت‏‎ ‎‏کرد. حکومت بغیر حق، بغیر قانون، این ملت را به تباهی کشید. این طور نبود که فقط‏‎ ‎‏خودش بد باشد، ملت را به تباهی کشید. جوانهای ما را تباه کرد. زن و مرد این جامعه را او‏‎ ‎‏به تباهی کشید. آن رشدی که باید جامعۀ ما بکند، اینها مانع شدند از اینکه رشد کند.‏‎ ‎‏متوقف کردند رشد انسانی جامعۀ ما را با اسمهای «آزاد زنان و آزاد مردان» و «تمدن‏‎ ‎‏بزرگ»! تمام اختناقها را تحمیل کردند به ما. تمام دیکتاتوریها را کردند، نه زنها آزاد‏‎ ‎‏بودند و نه مردها. بله، یک آزادی بود، آن آزادی تباهی آور. آزاد بودند که لُخت راه‏‎ ‎‏بروند بیرون و هر طور کاری می خواهند بکنند. و این طور دستور داشتند که آن طور‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 531
‏تربیت کنند. و آزاد بودند جوانهای ما که به مراکز فحشا و فساد بروند و آنها دامن به آن‏‎ ‎‏می زدند. اما نه آزادی برای زن، و نه آزادی برای مرد، هیچ نبود که یک کلمه ای حق‏‎ ‎‏بگوید. نمی توانست یک صحبتی بکند که مربوط باشد به سیاست خودش، به اجتماع‏‎ ‎‏خودش، انتقاد بکند از وضع موجود.‏

قلمها را شکسته بودند

‏     نه یک روزنامه ای داشتیم که آزاد باشد. و نه یک گوینده ای که آزاد باشد، و نه یک‏‎ ‎‏نویسنده. قلمها را شکسته بودند. دهانها را بسته بودند و قلمها را خرد کرده بودند، به اسم‏‎ ‎‏اینکه آزادید. هیچ آزادی برایمان نبود، و به اسم «تمدن بزرگ» ما را کشاندند به تباهی. و‏‎ ‎‏الآن که رفتند یک مملکت آشفته، یک ملت عقب مانده، یک اقتصاد فاسد و همین طور‏‎ ‎‏هر جا دست بگذاری، یک دانشگاه استعماری، و هکذا سایر جاها. این برای این است‏‎ ‎‏که یک فرد فاسد حکومت کرد بر این جمیعت، یک حیوان فاسد. هیچ وقت حیوانهای‏‎ ‎‏دیگر را این طور نمی کنند، اما یک فرد فاسد یک جامعه را به فساد می کشد. از آن طرف‏‎ ‎‏چنانچه یک فرد پیدا بشود که صالح باشد ـ مثل انبیا ـ یک امت را به صلاح می کشد.‏

لزوم عمل به قرآن و پیروی از اولیای دین 

‏     قرآن را که کتاب ماست و کتاب شماست، کوشش کنید که بحقیقت، کتاب باشد.‏‎ ‎‏کتاب ما بحقیقت باشد، نه فقط لفظاً بگوییم که «کتاب ما، قرآن است. نبی ما، رسول اکرم‏‎ ‎‏است. امام ما، علی بن ابی طالب است». لفظ، آسان است. آسان است که من بگویم: شیعۀ‏‎ ‎‏علی بن ابی طالبم، لکن شیعه چی است؟ آنی است که دنبال او باشید. تشییع جنازه در‏‎ ‎‏وقتی است که کسی جنازه که جلو است این همراهش برود. اگر او از آن راه برود، این از‏‎ ‎‏این راه برود، این تشییع جنازه نیست.‏

‏     شیعه پیرو است. اگر بنا باشد که ما، هی دم بزنیم که شیعه ایم، لکن در عمل هیچ پیروی‏‎ ‎‏نداشته باشیم، یا پیروی مان بسیار ضعیف باشد، ما به حسب واقع، شیعه نیستیم، به حسب‏‎ ‎‏ادعا شیعه هستیم. اگر ما ادعامان این باشد که قرآن، کتاب ماست، لکن هیچ صفحه ای از‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 532
‏قرآن را به آن عمل نکرده باشیم، قرآن را ادعا داریم که کتاب ما است، به حسب واقع‏‎ ‎‏کتاب ما نیست. اگر ما بگوییم پیغمبر، پیغمبر ما هست، ادعایش آسان است، لکن تا پیروی‏‎ ‎‏ازش نکنیم، نمی توانیم بگوییم پیام آوری است از خدا. اگر ما به حرف او اعتنا نکنیم،‏‎ ‎‏پیامبریش برای ما فایده ندارد. و اگر چنانچه به حرف اولیا عمل نکنیم، شیعه گریش برای‏‎ ‎‏ما فایده ندارد، فایده اش ضعیف است.‏

‏     کوشش کنید که در عمل، کتاب شما قرآن باشد و پیغمبر شما، رسول اکرم باشد، و امام‏‎ ‎‏شما، علی بن ابی طالب ـ سلام الله علیه.‏

سعادتمندی در پرتو عمل به قرآن 

‏     من امیدوارم که این مجتمعی که شما دارید در پناه قرآن، در پناه قرآن شما به تربیتهای‏‎ ‎‏قرآنی برسید، و بچه های خودتان را تربیت قرآنی کنید. عمل آنها را منطبق کنید با‏‎ ‎‏دستورات پیغمبر اکرم. عمل خودتان را منطبق کنید با دستورات رسول الله تا نجات پیدا‏‎ ‎‏کنید در اینجا و آنجا. در همه چیز دستور دارد اسلام، اسلام آن طور نیست که گمان بشود‏‎ ‎‏فقط رابطه ای است ما بین خدا و خلق. خیر، رابطه هست، لکن همه جور روابط هست.‏‎ ‎‏قرآن، همه چیز است؛ قرآن هم بُعْد سیاست دارد و هم بُعْد سایر چیزها؛ هم علم است و‏‎ ‎‏هم راهنماست؛ و هم سیاست است و هم همه چیز است. قرآن، اگر کتاب یک ملتی باشد،‏‎ ‎‏آن ملت سعادتمند می شود. قرآن به بعض آیاتش اگر ما عمل کنیم، سعادتمند می شویم.‏‎ ‎‏و من امیدوارم که ما عامل باشیم، چنانچه ما عامل باشیم و با هم مجتمع باشیم و اجتماع‏‎ ‎‏داشته باشیم و این آیۀ شریفۀ ‏وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله ِ جَمیعاً وَلا تَفَرَّقُوا‎[2]‎‏ را عمل به آن بکنید،‏‎ ‎‏مسلمین اگر همین یک آیه به آن عمل بکنند، غلبه می کنند بر همه قدرتهای بزرگ. ‏

‏     اگر همه «مُعْتَصِم» باشند به «حبل الله » ـ که قرآن کریم است، رسول اکرم است، اینها‏‎ ‎‏حبل الله هستند، مقدّم بر همه، قرآن کریم است ـ اگر ما همه معتصم به قرآن کریم باشیم،‏‎ ‎‏همه مجتمع بر قرآن باشیم، تفرُّق از هم نداشته باشیم، جدایی از هم نداشته باشیم، غلبه‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 533
‏می کنیم بر تمام قدرتهای بزرگ. برای اینکه ما الآن جمعیتمان زیادتر از جمعیتهای دیگر‏‎ ‎‏است. ما یک میلیارد جمعیت مسْلم تقریباً ـ داریم، و با همۀ چیز همه خزائن ارضی و همۀ‏‎ ‎‏زمینهای وسیع، اگر ما همه با هم بودیم و اجتماع داشتیم، یک قدرت بزرگی را ایجاد‏‎ ‎‏می کردیم که تمام قدرتها در مقابلش هیچ بود.‏

‏     ما همه چیز داریم، لکن نگذاشتند آنهایی که با تبلیغات و با سایر کارها مانع از رشد ما‏‎ ‎‏شدند، مانع از رشد طبیعی ما شدند؛ نگذاشتند که ما استفاده بکنیم از مواهب الهی،‏‎ ‎‏استفاده بکنیم از مواهب معنوی الهی، از مواهب مادی الهی. اگر همۀ مسلمین مجتمع‏‎ ‎‏می شدند بر عمل کردن به همین یک آیۀ، غلبه می کردند بر همه جا. حالا ما باید با هم‏‎ ‎‏مجتمع باشیم. اعتصام بحبل الله ، عمل به کتاب خداست. اگر در این معنا مجتمع باشیم و‏‎ ‎‏متفرق نباشیم، هر کسی از یک طرف نرود، امروز می بینید که تبلیغات زیاد، الآن در این‏‎ ‎‏کشور هست. ‏

هدف دشمن: ایجاد یأس و تفرقه 

‏     شما دیدید که یک اجتماعی، یک وحدت کلمه، چه معجزی برای ما آورد.‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ را در هم شکست. و آنها هم احساس کردند که یک همچو قدرتی در‏‎ ‎‏اسلام هست که یک مملکتی که هیچ ندارد و هیچ قدرت نظامی ندارد بر همۀ قدرتهای‏‎ ‎‏نظامی غلبه کرد. زن و مردش در خیابانها و در کوچه ها ریختند و مخالفت کردند و پیش‏‎ ‎‏بردند، آنها هم احساس کردند این معنا را. الآن نویسنده هاشان، گویندگانشان، تبلیغات‏‎ ‎‏دامنه دارشان، در ایران و در خارج ایران، برای این است که نگذارند این اجتماع محفوظ‏‎ ‎‏بماند و ایجاد تفرقه می کنند. به راههای مختلف، از هر راهی که عقلشان می رسد،‏‎ ‎‏شیطنتشان اقتضا می کند، از آن راه مشغول به تبلیغات می شوند و خرابکاری. ‏

‏     از جمله خرابکاریهایی که اینها می کنند؛ این است که ایجاد یأس می کنند در ملت.‏‎ ‎‏دنبال این و آن می افتند که «خوب، خانه شما ندارید، حالا جمهوری اسلامی شد، پس کو‏‎ ‎‏خانۀ شما؟ پس چه شد آن خانه ها. جمهوری اسلامی ‏‏[‏‏شد‏‏]‏‏ زراعتتان چه شد؟ جمهوری‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 534
‏اسلامی شد، کارتان چه شد؟»‏

‏     اینها همه برای این است که نگذارند جمهوری اسلامی باشد. جواب این است که‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی آن محتوایی که باید داشته باشد تا حالا نشده. جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏هست؛ یعنی نظام را به هم زدید شما، نظام دیگر پیدا شد،لکن مهلت ندادند این‏‎ ‎‏مَفْسَده جوها، و این انگلهایی که برای دیگران کار می کنند و می خواهند نگذارند ملت ما‏‎ ‎‏به سعادتش برسد. اینها نمی گذارند که محتوای جمهوری اسلامی پیاده بشود. اینها برای‏‎ ‎‏همین قانون اساسی این قدر فعالیت می کنند که نشود این. اینها از گذشتن این قانون‏‎ ‎‏اساسی از رأی عمومی وحشت دارند، چنانچه وحشت داشتند از رفراندم. اینها از اسلام‏‎ ‎‏وحشت دارند و می خواهند نشود. یک وقت با زور می خواستند نشود و نمی گذاشتند در‏‎ ‎‏زمان رژیم سابق، حالا با حیله می خواهند نگذارند، ایجاد یأس بکنند در ملت که «چه‏‎ ‎‏شد؟ آنی که شما خواستید که نشد». و حال آنکه آنی که ملت خواست شد. ‏

تلاش برای تحقق محتوای اسلام  

‏     ملت، آزادی می خواست، الآن آزاد است. و استقلال می خواست، الآن مستقل است.‏‎ ‎‏هیچ حکومتی بر او نمی تواند ‏‏[‏‏حکم‏‏]‏‏ بکند. همان امریکا و همۀ قدرتش؛ یک عدّه جوان‏‎ ‎‏می روند می ریزند، ‏‏[‏‏سفارتش‏‏]‏‏ را می گیرند، و مفسده جوئیها را می گیرند و قبضه می کنند‏‎ ‎‏آن لانه فساد را و نمی تواند امریکا کاری بکند در اینجا. این استقلال ماست. و حکومت‏‎ ‎‏اسلامی هم می خواستید، جمهوری اسلامی می خواستید، آن هم به حسب رأی خودتان‏‎ ‎‏شده است. آنکه نشده است محتوای جمهوری اسلامی است ـ که پیاده شدن همۀ‏‎ ‎‏احکامی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ که در اسلام هست و در جمهوری اسلامی باید باشد ـ او البته وقت‏‎ ‎‏می خواهد، وقتش طولانی باید باشد.‏

‏     یک چیزی که در پنجاه و چند سال اقّلاً و ـ 2500 سال ـ تربیتهای فاسدی بوده است،‏‎ ‎‏تبلیغات فاسدی بوده است، مغزها را یک مغز دیگر کردند، تا آمده اینها تبدیل بشود به‏‎ ‎‏یک انسان اسلامی. طولانی است این، لکن ملت ما نباید زن و مردش، خانمش و آقایش‏

صحیفه امامجلد 10صفحه 535
‏نباید مأیوس بشود. یأس از جنود ابلیس است. باید با قوّه و قدرت پیش بروید، شما پیش‏‎ ‎‏بردید، و پیش می برید ان شاءالله .‏

‏     و امیدوارم که این حکومت اسلامی به آن معنایی که در صدر اسلام، پیغمبر اسلام‏‎ ‎‏می خواسته است به آن معنا تحقق پیدا بکند، تا اینکه همۀ مسلمین و همۀ اهالی محترم‏‎ ‎‏مملکت ما با سعادت و سلامت در دنیا و آخرت باشند.‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 10صفحه 536

  • ـ عهده دار.
  • ـ سورۀ آل عمران، آیۀ 103 : «به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید».