سخنرانی

سخنرانی در جمع کارکنان شهرداری اهواز (رفع مشکلات ـ سیاست خارجی)

سخنرانی

‏زمان: 17 آبان 1358 / 17 ذی الحجه 1399‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: رفع مشکلات و محرومیتها ـ اهداف دشمنان و امریکا ـ سیاست خارجی در روابط با‏‎ ‎‏کشورها ‏

‏حضار: کارکنان شهرداری اهواز‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

سوغات تمدن بزرگ شاه

‏     یکی از آثار این نهضت اسلامی این است که قشرهای مختلف با ما ملاقات می کنند و‏‎ ‎‏مسائلی که دارند آنها، طرح می کنند و مسائلی هم که ما داریم با آنها در میان می گذاریم.‏‎ ‎‏شما که کارمندان شهرداری اهواز هستید و حالا زحمات خودتان را، خدمات خودتان را‏‎ ‎‏در آنجا شرح دادید، این موجب تشکر من است، و خدای تبارک و تعالی به شما اجر‏‎ ‎‏خواهد داد ان شاءالله . امروز کشور شما احتیاج به خدمت دارد. شما مُطّلعید که کشوری‏‎ ‎‏برای شما گذاشتند که شهرهایش هم مخروبه بوده است. تهران که مرکز است جنوبش آن‏‎ ‎‏است که می بینید. و حاشیه هایش و این بیچاره های زاغه نشین و امثال اینها، آن است که‏‎ ‎‏گاهی در تلویزیون می بینید و خودتان مُطّلعید. بنابراین بوده است که این طبقۀ ضعیف،‏‎ ‎‏طبقۀ مستضعف، اینها به همین حال عقب ماندگی در هر جا هست باشند، و ذخایر آنها به‏‎ ‎‏عیّاشی یک دسته و به دادن به مُفت و رایگان از بین برود. اهواز با آن ذخیرۀ خداداد،‏‎ ‎‏خوزستان با آن ثروت هنگفت، باید شهرش آن طور باشد؛ دهاتش بدتر. من یک وقتی‏‎ ‎‏که ـ خیلی سال قبل ـ از آنجا عبور کردم دیدم که ـ با راه آهن می رفتیم ـ نزدیک بعضی از‏‎ ‎‏دهات، این بچه ها و بزرگها و اینها هجوم می آوردند طرف آنجایی که ما عبور می کردیم،‏‎ ‎‏و مع الأسف همه به حالی بودند که موجب تأثر بود، در جایی که ثروتشان ـ ثروت‏‎ ‎‏خداداد ـ در زیر پایشان بود، خودشان آن طور مستمند بودند. مملکتی که ثروتش زیاد‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 6
‏بوده است، ذخایر زمینی اش الی ماشاءالله بوده است، باید باز به حال مخروبه باشد. این‏‎ ‎‏«تمدن بزرگ» این را برای ما سوغات آورد که همه چیزهای ما را دادند به غیر، و خود ما‏‎ ‎‏را در یک مملکت پُرثروت، یک مملکتی که قابل است از برای اینکه صد و پنجاه میلیون‏‎ ‎‏جمعیت یا بیشتر در او زندگی مُرفَّه داشته باشند، سی و چند میلیون جمعیت که اکثرشان‏‎ ‎‏وضعشان وضع صحیح نیست، ثروتها به جیب یک دسته مجتمع شده و به خارج منتقل‏‎ ‎‏شده، و علاوه بر آن تمام ذخایر ما را دادند به خارجیها و یک ثَمَنِ بَخْسی‏‎[1]‎‏ گرفتند، آن‏‎ ‎‏هم صرف مملکت نشد، خوردند و بردند. حالا هم که ملاحظه می کنید آن دشمن شمارۀ‏‎ ‎‏یک شما‏‎[2]‎‏ را ـ که همه ثروتهای ما را برده است و در بانکها جمع کرده است ـ امریکا برده‏‎ ‎‏است در آنجا دارد لالایی برای او می خواند و دارد از او پذیرایی می کند.‏

مسئولیت همگانی در برابر خود و دیگران

‏     وضع این طور بود و بحمدالله شما موانع را مرتفع کردید. آنهایی را که نمی گذاشتند‏‎ ‎‏کار انجام گیرد، مرتفع شدند. حالا دیگر دست خودمان است، و باید همت کنید برای‏‎ ‎‏ساختن یک کشوری که خرابه بود، همت لازم دارد. و مهم این است که افراد، هر یک‏‎ ‎‏خودشان را مسئول بدانند. هم مسئولِ خودشان بدانند، هم مسئولِ کارهای دیگران.‏‎ ‎‏مسئول خودشان که کاری که به آنها محوَّل می شود، مثل مثلاً شماها که در شهرداری‏‎ ‎‏اهواز هستید. هر کاری که محوَّل به هر فردی است، منتظر این نشود که یک کس دیگری‏‎ ‎‏کاری بکند. این باید کار خودش را خوب انجام بدهد، و اگر چنانچه دید آن برادرش، آن‏‎ ‎‏رفیقش کارش را خوب انجام نمی دهد، مسئول او هم هست، باید او را هدایت کنند، ‏کُلُّکُمْ‎ ‎راعٍ،‎[3]‎‏ همه باید مراعات بکنید، و همه تان هم مسئولید، همۀ ما مسئولیم. یک مملکتی را‏‎ ‎‏باید خود شما اداره کنید. باید خود ملت اداره کنند، و مع الأسف الآن گروههای مختلفی‏‎ ‎‏با عقاید مختلفی که بسیارشان خدمتگزاران همان رژیم سابق بودند یا خدمتگزارهای‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 7
‏خارجیها هستند ـ اجنبیها هستند ـ بین مردم در تمام قشر مملکت افتادند به طریقهای‏‎ ‎‏مختلف، به راههای مختلف سمپاشی می کنند.‏

از توطئه های اجانب؛ نفی خدمات انقلاب

‏     یکی از چیزهایی که اینها زیاد صحبتش را می کنند این است که «برای مردم هیچ‏‎ ‎‏فکری نشده است و هیچ کاری تا حالا انجام نگرفته است» در صورتی که برای مردم هم‏‎ ‎‏خیلی کار شده است، منتها ارائه نشده است. و این هم از خطاهایی است که تا حالا واقع‏‎ ‎‏شده است که کردید، زیاد هم کار کردید، لکن تبلیغات می کنند که هیچ کاری نمی کنند،‏‎ ‎‏تبلیغات زیاد می کنند. در رژیم سابق عمدۀ کارشان تبلیغات بود. کار انجام نمی دادند،‏‎ ‎‏لکن هر دفعه که شما رادیو را گوش می دادید که «تمدن بزرگ، تمدن بزرگ»! حالا کار‏‎ ‎‏زیاد می کنند. خوب، شما الآن دارید می گویید که ما شهر را چقدر برایش خدمت کردیم.‏‎ ‎‏دیروز هم یک دسته ای آمده بودند، باز راجع به جای دیگر، تقریباً بسیار می آیند اینجا.‏‎ ‎‏گروههایی که خدمت کردند و کار کردند، و در جهاد سازندگی زیاد کار انجام گرفته، و‏‎ ‎‏الآن خانه برای مستمندها زیاد درست شده است. لکن تبلیغات نمی شود، نشده است.‏‎ ‎‏باید به ملت فهماند که مشغول خدمت است. دستگاههای دولتی مثل سابق نیست. حالا‏‎ ‎‏مشغول خدمت اند، البته همچو نیست که رضایتبخش باشد به تمام معنا. پاکسازی لازم‏‎ ‎‏دارد، بدون پاکسازی نمی شود؛ یعنی هم وزارتخانه ها، هم ادارات، همه جا پاکسازی‏‎ ‎‏می خواهد. باید از عناصری که آن عناصر برخلاف ملت بودند و مردم خودشان‏‎ ‎‏می شناسند آنها را، باید از این عناصر، پاک بشود. مملکت اگر بخواهید یک مملکتی‏‎ ‎‏باشد که مستقل و آزاد برای خودتان باشد، در عین حالی که پاکسازی لازم است، و آن‏‎ ‎‏طوری که باید نشده است و حالا بناست بشود. من تأکید راجع به این کار زیاد کردم، لکن‏‎ ‎‏عُرْضۀ تبلیغات نداشتند. عَرْضه نکردند کار خودشان را که «ما این کارها را کردیم».‏

لزوم تبلیغ خدمات انجام شده

‏     باید عَرْضه کنید کارهاتان را به ملت، و بفهمانید به ملت. اینها افتادند دنبال این مطلب‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 8
‏که مأیوس کنند ملت را از این نظام جدید. بگویند «حالا هیچ کاری نشده است، هیچ در‏‎ ‎‏آن وقت نبوده، حالا هم نیست». باید شما با تبلیغات خودتان، با عَرْضۀ خودتان کارهایی‏‎ ‎‏که انجام می دهید، ملت ما باید آن کارهایی که انجام می دهید و ما می بینیم که‏‎ ‎‏مهندسین شان، اطبّایشان، دکترهایشان می آیند می روند در همین جهاد سازندگی کار‏‎ ‎‏می کنند برای مردم و سازندگی می کنند، لکن چون عَرْضه نمی شود درست، آن دسته‏‎ ‎‏خائن ـ آن دسته ای که برای دیگران کار می کنند ـ افتادند به اینکه «کاری نشده است، هیچ‏‎ ‎‏کاری نشده است، این رژیم هم مثل رژیم سابق است». در صورتی که هیچ شباهتی این‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی با رژیم سابق، هیچ شباهتی ندارد. در رژیم سابق، کسی قدرت حرف‏‎ ‎‏زدن نداشت، کسی قدرت انتقاد نداشت. یک کلمه انتقاد با نابودی او تمام می شد. یک‏‎ ‎‏قلم که یک نصف سطر در انتقاد می نوشت نابودش می کردند. حالا راه انتقاد باز است،‏‎ ‎‏همه می آیند انتقاد می کنند، همه از دولت انتقاد می کنند، همه از هر چیزی که صحیح‏‎ ‎‏نیست انتقاد می کنند، ارشاد می کنند. چطور حالا با آن وقت، مِثل هم است؟ سابق همه‏‎ ‎‏دارایی شما را می بردند و عوضش ـ این کار امریکا ـ نفت ما را می بردند و به جای نفت،‏‎ ‎‏[‏‏در‏‏]‏‏ ازای نفت به ما اسلحه هایی می دادند که نتوان آن اسلحه ها را با آن اِعمال کنیم، برای‏‎ ‎‏چه می دادند؟ برای اینکه پایگاه درست کنند آنجا. عوض نفتِ ما برای خودشان پایگاه‏‎ ‎‏اینجا درست می کردند. مستشاران اینجا حاکم بر ما بودند. و ما یک مملکتی شده بودیم‏‎ ‎‏پایگاه برای امریکا. و الآن هم در خیلی جاها می گویند هست این پایگاهها، نه اینکه آنها‏‎ ‎‏تصرف دارند، لکن جاهاشان هست. آن روز نفت ما می رفت به مُفت و مَجّان برای‏‎ ‎‏امریکا، و یک مقداری هم که می خواستند عوض به ما بدهند، عوضش اسلحه بود، و آن‏‎ ‎‏چیزهایی بود که برای خودشان در اینجا فایده داشت، نه برای ما. این اسلحه هایی که‏‎ ‎‏آوردند. برای خودشان فایده داشت، برای ما هیچ فایده ای نداشت. حالا در عین حالی‏‎ ‎‏که باز یک سلطۀ حسابی پیدا نشده است، باز استقرار پیدا نکرده حکومت ما، در عین‏‎ ‎‏حال، نفت دیگر آن طور رایگان نمی رود. برای هیچ جا رایگان نمی رود و مال خود شما‏‎ ‎‏هست. در ازای نفت، دیگر نمی توانند تحمیل کنند که باید حتماً آهن پاره بردارید. برای‏
صحیفه امامجلد 11صفحه 9
‏ما پایگاه درست کنید. این هم از این جهت. چطور فرقی نکرده است حالا با سابق؟ این‏‎ ‎‏هم یک فرق؛ فرقهای اساسی، آزادی، استقلال. فرق اساسی راجع به سازندگی هم که‏‎ ‎‏معلوم است که یک مملکت به این وسیعی با آن خرابی، با یک ماه، دو ماه، یک سال، دو‏‎ ‎‏سال نمی شود آن را برگرداند به بهشت برین، زحمت لازم دارد. خراب کردند اینها،‏‎ ‎‏پنجاه و چند سال کوشش کردند در خرابی این مملکت به اسم آباد کردن و به اسم تمدن‏‎ ‎‏بزرگ. آباد کردن یک جایی که پنجاه سال، پنجاه و چند سال به خرابیش کوشش شده‏‎ ‎‏است به این آسانی درست نمی شود. این اشخاصی که دور افتادند و پیش جوانهای ما، از‏‎ ‎‏احساسات پاک جوانهای ما استفادۀ غیرصحیح می کنند، اینها هر جا می رسند می گویند:‏‎ ‎‏«خوب، هیچ کاری نشده». کارهایی که شده است یک کارهای اعجازآمیز بوده است.‏‎ ‎‏اینها را اصلش صحبتش نمی کنند. کارهای اعجازآمیز کرده این مملکت، کارهایی کرده‏‎ ‎‏است که تمام حسابهای حسابگرها را باطل کرده است، مع ذلک اینها هیچ صحبتش‏‎ ‎‏نمی کنند. اگر یک جایی، یک چیزی ببینند صدمقابلش می کنند و منتشرش می کنند.‏

هدف دشمن از ایجاد یأس در ملت

‏     اینها نمی دانم چه جور مردمی هستند؟ خودشان را به اسم خدمتگزار جا می زنند،‏‎ ‎‏لکن دائماً برخلاف مسیر ملت قدم برمی دارند، و قدمهاشان برخلاف مسیر ملت است،‏‎ ‎‏کارشکنی می کنند، مردم را به یأس می کشانند. اینها نمی دانند این معنا را که اگر مردم‏‎ ‎‏مأیوس بشوند، به منزلۀ شکست خوردن است؟ یا می دانند و عمداً این کار را می کنند؟‏‎ ‎‏من بسیاریشان را عقیده ام هست که عمداً با حساب دقیق ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ این اعمال حساب شده‏‎ ‎‏است، حسابش هم از خارج است. حالا هم که آن لانۀ فساد را جوانهای ما رفتند و گرفتند.‏‎ ‎‏روی این اصل که دشمن ما را شما نگه داشتید و نوازش می کنید، در صورتی که ما‏‎ ‎‏خزاین مان پیش او هست، طلب از او داریم. باید بیاید اینجا طلبهای ما را بدهد. خزاین‏‎ ‎‏مملکت را برده است و بانکها را پُر کرده است. اینهمه جنایات کرده و اینهمه جوانهای ما‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 10
‏در حبسهای آنها و در خیابانها به دستور این فاسد، این عنصر خبیث‏‎[4]‎‏ به خاک و خون‏‎ ‎‏کشیده شدند. حالا بردند در امریکا و نوازشش می کنند به اسم انساندوستی، انساندوستی‏‎ ‎‏آنها این نحوه است. انساندوستی سران امریکا این است که کسی که پنجاه سال یا سی و‏‎ ‎‏چند سال مملکتی را به خرابی کشیده است و یک انسانهای بزرگ را کشته است یا از بین‏‎ ‎‏برده است یا حبس کرده است یا تبعید کرده است یا خانِمانهاشان را خراب کرده است،‏‎ ‎‏این انسان را آنها انسان حساب می کنند. و انساندوستی شان هم این است که یک همچو‏‎ ‎‏جانیِ درجۀ اوّل را ببرند و معالجه کنند و به اسم معالجه ببرند و بخواهند نوازش کنند و‏‎ ‎‏توطئه کنند.‏

سفارت امریکا؛ مرکز توطئه و جاسوسی

‏     حالا که این لانۀ فساد‏‎[5]‎‏ کشف شده است، خیلی چیزها برای ملت ما باید کشف‏‎ ‎‏بشود. آنجا دستگاههای جاسوسی زیاد، مع الأسف در ظرف چند ساعتی که نتوانستند‏‎ ‎‏این جوانهای عزیز ما، درها را درست باز بکنند. برای اینکه درها جوری بوده است که‏‎ ‎‏قابل باز کردن نبوده است، رمزهایش را نمی دانستند اینها. در آن زیرزمینهای بزرگ،‏‎ ‎‏اسناد بزرگی که از جاسوسیشان بوده است. از جنایتهاشان بوده است، از خائنینی بوده‏‎ ‎‏است که با آنها همکاری داشتند بکُلّی از بین بردند، تمام را به مثل پودر گرفتند درآوردند‏‎ ‎‏کاغذها را. مع ذلک یک مقداریش را که دیگر فرصت برایشان نشده است که از بین‏‎ ‎‏ببرند، دست دوم و سومش مانده است که برای کشف اینها و فهم اینکه اینها چه هست،‏‎ ‎‏محتاج به کارشناسان است. این جوانها خودشان نمی دانند، لکن آن مقداری که می توانند‏‎ ‎‏می خواهند ارائه بدهند و ارائه می دهند، لکن بسیاری از آنها کارشناس لازم دارد، رمز‏‎ ‎‏است. خیلی از جعبه ها را، صندوقهایی که در آنجا هست رمز است، و باز کردنش محتاج‏‎ ‎‏به اینکه کارشناس باشد. اینها یک مرکز توطئه و مرکز جاسوسی در مملکت قرار دادند.‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 11صفحه 11
‏سفارتخانه ها حق ندارند که ـ حفاظتشان با خود دولت است ـ تفنگدار وارد کنند، و اینها‏‎ ‎‏تفنگدارها در آنجا داشتند، اسلحه ها در آنجا داشتند. سفارتخانه ها حق ندارند که‏‎ ‎‏جاسوسی کنند، توطئه بکنند، و اینها جاسوسی می کردند.‏

نفی مذاکره با امریکا

‏     بعد هم آقای کارتر تفضُّل فرمودند که دو نفر بفرستند با ما صحبت بکنند. ما چه‏‎ ‎‏صحبتی با شما بکنیم؟ صحبت با شما کی بکند؟ جواب این زنهایی که بچه هاشان را از‏‎ ‎‏دست دادند، پدرهایی که جوانهاشان را از دست دادند، آنهایی که در این طول زمان از‏‎ ‎‏امریکا ضربه خوردند، ممالکی که ضربه خوردند این قدر، ما جواب اینها را چه بدهیم؟‏‎ ‎‏ما جواب این مملکتهای کثیری که با امر امریکا، با توطئۀ امریکا، آنها را به نابودی‏‎ ‎‏کشیدند، وجداناً جواب آنها را چه بدهیم؟ بنشینیم با کی صحبت کنیم؟ رد کردم این را که‏‎ ‎‏نه. نه ما یک همچو حقی داریم، نه دیگران یک همچو حقی دارند. ما تابع ملت هستیم،‏‎ ‎‏ما خدمتگزار ملت هستیم، ما باید روی مسیر ملت سیر بکنیم. ما هیچ خوفی از این نداریم‏‎ ‎‏که بربخورد به آقای کارتر یا امثال او و توطئه زیادتر بکند. یک کسی، یک کشوری که‏‎ ‎‏برای خدا قیام کرده است، فریادش الله اکبر بوده، او را از چه می ترسانند اینها؟ یک‏‎ ‎‏کشوری است که جوانها در میدان رفتند و با تانکها مقابله کردند. نه جوانها، بچه ها. یکی‏‎ ‎‏از دوستان می گفت که من خودم شاهد بودم که یک موتورسواری، بچه ده، دوازده‏‎ ‎‏ساله ای حمله کرد به تانک و رفت زیر تانک. یک همچو مملکتی را نمی توانند اینها‏‎ ‎‏خوف در آن ایجاد کنند. کی را می ترسانند؟ من از بچگی در جنگ بودم، تا حالا نگفتم.‏‎ ‎‏ما مورد هجوم «زَلَّقی»ها‏‎[6]‎‏ بودیم. مورد هجوم «رجبعلی»ها‏‎[7]‎‏ بودیم و خودمان تفنگ‏‎ ‎‏داشتیم. و من در عین حالی که تقریباً اوایل شاید بلوغم بود، بچه بودم، دور این‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 12
‏سنگرهایی که بسته بودند در محل ما، و اینها می خواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا‏‎ ‎‏می رفتیم سنگرها را سرکشی می کردیم. اینها از چی ما را می ترسانند؟ ما برایمان مطرح‏‎ ‎‏نیست این امور. ما شیعۀ آنها هستیم که بچه های کوچکشان را فدا کردند برای اسلام. ما از‏‎ ‎‏چه بترسیم؟ مملکت اسلامی پیشِمان مطرح است. هیچ چیزی مطرح نیست پیشِمان جز‏‎ ‎‏اسلام. و یک ملتی فریاد می زنند، الله اکبر می گویند و جمهوری اسلامی را می خواهند. ما‏‎ ‎‏پیشِمان چیز دیگر مطرح نیست. ما نمی ترسیم از اینکه امریکا توطئه کند، یا فرض کنید‏‎ ‎‏تهدید کند ما را. ما از تهدید او نمی ترسیم، ملت ما هم نمی ترسد، آن کسی می ترسد که‏‎ ‎‏این دنیا را دارِ قرار‏‎[8]‎‏ می داند. آنها که این ‏‏[‏‏دنیا‏‏]‏‏ را دار قرار نمی دانند، دار قرار را جای‏‎ ‎‏دیگر می دانند. ملتی که می گوید من شهادت را استقبال می کنم، جوانهایی که می آیند،‏‎ ‎‏حالا هم می آیند پیش من، بعضی می گویند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم، مادرها‏‎ ‎‏می گویند دعا کنید که من یک جوان دادم، این جوانم هم شهید بشود. یک همچو تحولی‏‎ ‎‏که در یک ملت پیدا شده، از چه چیزی می ترسد این ملت؟ آقای کارتر ما را از چه چیز‏‎ ‎‏می خواهد بترساند؟ تفنگدارهای آنها، نظامیهای آنها از چه چیز، ما را می ترسانند؟‏‎ ‎‏بفرستند هر کاری می خواهند بکنند. ببینند می شود یا نمی شود یک ملت بیداری را با آن‏‎ ‎‏حرفهای بیهودۀ آنها اغفال کرد.‏

مشروط بودن مذاکرۀ با امریکا

‏     ما با کی ملاقات کنیم؟ با چه جمعیتی ملاقات کنیم؟ با آنهایی که اسم خودشان را‏‎ ‎‏بشردوست گذاشتند، لکن دوایی اگر چنانچه ببینند که بخواهند تجربه کنند که آیا ضرر‏‎ ‎‏دارد یا ندارد می فرستند در طرفهایی، همان طوری که شما، دکترهای شما وقتی که‏‎ ‎‏بخواهند امتحان کنند یک دوایی را به خرگوش می زنند یا به موش می زنند، اینها به دنیای‏‎ ‎‏سوم می فرستند. ما با اینها می توانیم بنشینیم صحبت کنیم؟ ما با اینها می توانیم که، مملکتی‏‎ ‎‏را که آنها این طور ما را حساب می کنند، مثل خرگوش ما را حساب می کنند یا بدتر،‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 13
‏امتحان دواهاشان را روی جوانهای ما می کنند، ما با اینها چه صحبت بکنیم؟ آنها که شبکۀ‏‎ ‎‏جاسوسی در اینجا درست کردند، توطئه درست کردند، کردستان و امثال اینها را، اینها‏‎ ‎‏نقشه می کشند و راه می دهند. ما با اینها بنشینیم صحبت بکنیم! چی چی صحبت بکنیم؟‏‎ ‎‏ایشان می خواهند چه صحبت بکنند؟ ما می گوییم یک نفر آدمی که پنجاه و چند سال‏‎ ‎‏خودش، پدرش در اینجا حکومت جائرانه برخلاف قوانین اسلام، برخلاف میل ملت‏‎ ‎‏حکومت کردند و همه چیز ما را از بین بردند، بدهند دست ما یک مطلب حقی است ما‏‎ ‎‏بگوییم بدهید این جانی را که جوانهای ما را کشته است، این جانی که همه ذخایر ما را به‏‎ ‎‏رایگان داده است و خیانت و جنایت به ما کرده؛ این را دست ما بدهید. چه می گویید‏‎ ‎‏شما؟ می خواهید بیایید بگویید که باشد آنجا؟ یا می خواهید بیایید بگویید که نه، شما‏‎ ‎‏دیگر حالا ببخشید ایشان را؟ چه چیز می خواهید به ما بگویید؟ می خواهید تحویل‏‎ ‎‏بدهید، خوب، تحویل بدهید، دیگر گفتگو ندارد، حرف ندارد این. خوب، تحویل‏‎ ‎‏بدهید این جانی را، تحویل ما بدهید. لانۀ جاسوسی هم از اینجا بردارید. بنشینیم آن‏‎ ‎‏وقت دولت ما صحبت بکنند راجع به مسائل ارتباطاتی، که معلوم نیست یک ارتباط‏‎ ‎‏صحیح هم باشد. لکن با همۀ ملتها، ما با هیچ ملتی بد نیستیم. اسلام آمده بود برای تمام‏‎ ‎‏ملل برای ناس ‏یا أیّها النّاس.

سیاست خارجی ایران در روابط با کشورها 

‏     اسلام برای همه است، دلسوز برای بشر است. ما هم تابع اسلامیم، ما هم دلسوزیم‏‎ ‎‏برای بشر. ما با هر کس که با ما به طور انسانی رفتار کند ما با او دوستیم، اما، ما را حساب‏‎ ‎‏کنند. ما را از موش بدتر نکنند که دواهای خودشان را روی ما حساب کنند، روی ما‏‎ ‎‏امتحان کنند. ما را هم آدم حساب کنند آنها. اینهایی که دم می زنند از این طرف و از آن‏‎ ‎‏طرف، نمی فهمند این را که آنها به شما چه نظری دارند، آنها شما را چه می دانند. حیثیت‏‎ ‎‏ما از دست می رود. این حبسیها، این شلاّقها، حیثیت ما را، آقا! آنها برای ما چیزی قائل‏‎ ‎‏نیستند، آنها شما را موش می دانند، بدتر از موش می دانند. آنها از حیوانات می گویند‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 14
‏حمایت می کنیم، اما ما را آن طوری حساب می کنند. شما چه حیثیتی دارید. ما چه حیثیتی‏‎ ‎‏پیش اینها داریم؟ ما چه صحبتی با اینها داریم؟ چه چیز بنشینیم با اینها بگوییم؟ آن کسی‏‎ ‎‏که لانۀ جاسوسیش در ایران هست، و آن طوری که اینها می گویند، می گویند اصلاً عقل‏‎ ‎‏ماها نمی تواند برسد که اینکه اینها چه بساطی اینجا درست کردند برای توطئه. کارشناسها‏‎ ‎‏باید بروند آنجا تا بفهمند، تا چه اندازه هم بفهمند، من نمی دانم. یکیشان که اینجا بود،‏‎ ‎‏آنجا آمده بود پیش من گفت: ما یک چیزی پیدا کردیم به اندازۀ عدس، این گیرنده و‏‎ ‎‏فرستنده است. گفت: اندازۀ عدس است. روابط اینها با همه جا داشتند، مرکز جاسوسیِ‏‎ ‎‏شاید شرق بوده اینجا. اینجا را جای امنی برای خودشان درست کرده بودند. آقای‏‎ ‎‏«آریامهر»‏‎[9]‎‏ اینجا را تقدیم کرده بود به اینها هر کاری بخواهند بکنند. مرکز جاسوسی‏‎ ‎‏همه جا بوده، می گویند نه مخصوص به ایران بوده است، برای همه جا، اینجا مرکزیت‏‎ ‎‏برای همه جا داشته است، و مرکز توطئه برای همه جا بوده است. این مرکز را از اینجا‏‎ ‎‏کلکش را بکنند، و آن خائن را هم دست ما بدهند تا ‏‏[‏‏برای‏‏]‏‏ ما جای این پیدا بشود که‏‎ ‎‏حالا ما بنشینیم یک صحبتی بکنیم. در زمان محمدرضا ـ آن اوایل نهضت ـ دست و پا‏‎ ‎‏می کردند که یک تفاهمی بشود. یک دفعه که آمدند پیش ما که می خواهیم که مثلاً‏‎ ‎‏ملاقاتی، چیزی طرح بشود، من به ایشان گفتم که «علَم»‏‎[10]‎‏ هستش؛ ما وارد مذاکره‏‎ ‎‏نمی شویم. شما اوّل «عَلَم» را کنار بگذارید، بعد وارد مذاکره بشویم، ببینیم چه بگوییم.‏‎ ‎‏حالا هم تا این مرکز جاسوسی در اینجا بپاست، و تا آن خائن را که آنجا بردند و آنجا هم‏‎ ‎‏یک مرکز جاسوسی دیگر می خواهند درست بکنند و یک مرکز توطئه دیگر می خواهند‏‎ ‎‏درست بکنند. تا آن آنجاست و این اینجاست، جای صحبت نیست. نه من صحبت‏‎ ‎‏می کنم نه کس دیگر. وقتی این دو تا از بین رفت، آن وقت بنشینیم ببینیم باید چه بگوییم.‏‎ ‎‏ببینیم که آیا رابطۀ ما، رابطۀ یک مظلوم با یک ظالم، یا قُلْدُر با یک مستضعف است. نه،‏‎ ‎‏ما دیگر رابطه ای نداریم، و اگر رابطه انسانی است، روابط انسانی با هیچ جا مانعی ندارد،‏
صحیفه امامجلد 11صفحه 15
‏و ما با ملتها خوب هستیم.‏

ترفندهای دشمنان 

‏     اینها با هر طریقی که شده است می خواهند که این نهضت را آلوده کنند. الآن ـ از‏‎ ‎‏قراری که شنیدم ـ راجع به این جوانهای پاکی که رفتند در این مراکز فساد،‏‎[11]‎‏ این‏‎ ‎‏جوانهایی که من نمی شناسمشان، لکن از عمل معلوم است که عمل انسانی بوده، پاک‏‎ ‎‏بوده ـ اشخاصی هم که می شناسند می گویند که مسْلم هستند ـ خوب، الآن یک دسته ای‏‎ ‎‏از همین خرابکارها و همینهایی که سنگ ملت را به سینه می زنند، اینها را با توطئۀ‏‎ ‎‏خودشان می خواهند بدنام کنند اینها را توی ملت. بگویند باید این اسناد را بیاورند، همین‏‎ ‎‏امروز بیاورند اینجا والاّ خودشان چه جورند. آقا، اسناد امریکاست. اسناد کسی است که‏‎ ‎‏ورزیده شده در توطئه. مگر او این را می شود آوردش آنجا و علنی گفت که یک همچو،‏‎ ‎‏مگر این طوری نوشته اند آنجا که قضیه چیست. فلان حزب با ماست. فلان جمعیت با ما.‏‎ ‎‏اینطوری نیست. اینها را با حروف می نویسند. یکجا نمی نویسند. اسنادش را آنی که مهم‏‎ ‎‏بوده است در نظرِ آنها، بعد از چهار ـ پنج ساعت، آن چند ساعتی که اینها نتوانستند به آنها‏‎ ‎‏دستیابی کنند، از بین بردند. یک مقدارش هم که مجال نشده، و به نظر آنها دیگر خیلی‏‎ ‎‏مهم نبود، باقی مانده. اینها مجال لازم دارد تا اینکه بشود کشفش کرد چه است. لکن‏‎ ‎‏مع ذلک مفسده جوها شروع کردند به سمپاشی، و می خواهند چهرۀ این جوانها و چهرۀ‏‎ ‎‏نورانی این جوانها را پیش ملت لکه دار کنند. ملت بیدار باشند، به این حرف مُفتها گوش‏‎ ‎‏نکنند. اینها عمّال همانها هستند. هر کسی راجع به اینها کارشکنی بخواهد بکند،‏‎ ‎‏می خواهند این لانۀ جاسوسی را از دست اینها بیرون بیاورند و اینها را پیش ملت لکه دار‏‎ ‎‏بکنند تا اینکه اربابانشان بتوانند باز تاخت و تاز بکنند. ملت بیدار باشند، توجه داشته‏‎ ‎‏باشند. به این توطئه هایی که از طرف خود آنها دارد می شود، و روابط هست بینشان و این‏‎ ‎‏افراد ناصالح، اینها می خواهند کاری بکنند که این به جوانهای پاکدل ما، آنها تهمت بزنند‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 16
‏تا بین ملت یک تفرقه ای حاصل بشود، و این محل برای آنها محفوظ باشد، و آن آدم‏‎ ‎‏جانی هم به اینجا برنگردد. اینها الآن در فکر این معنا هستند. ملت ما باید بیدار باشد، با‏‎ ‎‏بیداری راه برود، مع ذلک باید تشنج هیچ نباشد، آرامش باید باشد. اگر یک دسته ای‏‎ ‎‏آمدند، گفتند که فلان سفارتخانه مثل این است، هیچ گوش به آنها ندهید. همه سر جای‏‎ ‎‏خودشان آرام، ما الآن تمام نقطه نظرمان این سفارتخانه است. ملت ایران تمام توجهش‏‎ ‎‏به این سفارتخانه است. ملت ایران تمام توجهش به این است که این خائن را از امریکا‏‎ ‎‏بیرون بکشد و بیاورد اینجا. بله، اگر این خائن به یک مملکت دیگر، به انگلستان هم رفته‏‎ ‎‏بود، ما با انگلستان همان را می کردیم که با امریکا. اگر به فرانسه رفته بود همین طور. لکن‏‎ ‎‏امریکا، آن که دشمنی اش از همه کس بر ما زیادتر است و ما آن قدر صدمه که از امریکا‏‎ ‎‏دیدیم از هیچ کس ندیدیم. این اوست که دست به این طور جنایات دارد می زند. و ما‏‎ ‎‏هیچ خوفی در دلمان نیست راجع به اینکه این یک کاری بکند، یک تروری بکند. ترور‏‎ ‎‏را کسی از آن می ترسد که اینجا را جایگاه، خیال کند و جا گرم بکند. کسی که میل دارد از‏‎ ‎‏اینجا برود پیش آنهایی که جهاد کردند و مُردند و کشته شدند، دیگر ترس ندارد این‏‎ ‎‏حرفها؛ ترور به جهنم. همین پریروز به من مکرّر گفتند، نه، همین پریروز، پریروز هم باز‏‎ ‎‏بعضی از آقایان آمدند که توطئه ای شده است در اینجا. گفتم خوب، این هم جزء آنها‏‎ ‎‏باشد، جهنم. ملت ما دیگر احتیاجی به افراد ندارد، احتیاج به یک فردی مثل من ندارد.‏‎ ‎‏ملت ما همه شان الآن راه خودشان را پیدا کردند و دارند می روند. من هم نباشم راه را‏‎ ‎‏می روند. شما هم نباشید راه را می روند. ملت ما این طور شده، دیگر خوفی در کار نیست‏‎ ‎‏تا ما را بترسانند از قدرتها.‏

اولویت خدمت به مستضعفان و محرومان 

‏     باید همۀ شما و همۀ ما با چشمهای باز، دلهای روشن به این توطئه ها نظر بکنیم و این‏‎ ‎‏توطئه ها را بشکنیم. و باز همۀ ما باید همان نیرو را صرف کنیم، خدمت بکنیم؛ آن هم اوّل‏‎ ‎‏خدمت به مستضعفین، اوّل خدمت به زاغه نشینها، اینهایی که ما مرهون آنها هستیم در‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 17
‏پیشبرد این نهضت. این طبقه ای که از همه چیز محروم اند. و شما الآن گفتید که آب وقتی‏‎ ‎‏می خواستند ببرند، از چقدرها متر راه می بردند، شیلنگ می کشیدند و محلۀ «شیلنگ‏‎ ‎‏آباد» شما گفتید که هست. برای اینها باید همه کار بکنند. همه دست به هم بدهند که خانه‏‎ ‎‏برای اینها درست بشود. چرا باید در زمستان یک عایله ای زیر چادر؟ خوب، می دانید‏‎ ‎‏زیر چادر، سرمای اینجا نمی تواند جوابش بدهد، اینها هیچ زندگی ندارند. ثروتمندها به‏‎ ‎‏داد اینها برسند. اینها ننشینند آن طرف و بگویند که دولت بدهد، دولت هم باید بکند،‏‎ ‎‏همه باید انجام وظیفه بکنند. چرا نشستید تا همجنسها، هم دینهای شما، هم کشورهای‏‎ ‎‏شما در این زاغه ها زندگی بکنند؟ با آن وضع فلاکت بار زندگی می کنند. به داد اینها‏‎ ‎‏برسید آقا. نباید حالا مثل آن وقت باشد. یک دسته آن بالاها بنشینند و تفریح بکنند و‏‎ ‎‏پایشان را روی هم بیندازند و لَمْ بدهند و مبلهای گرانقیمت و بخندند به این جمعیتهای‏‎ ‎‏زحمتکش، و با قلم خودشان برخلاف مسیر اینها و بر وِفْق خواستهای اَبَرقدرتها‏‎ ‎‏قلمفرسایی کنند؛ ننشینند این کار را بکنند.‏

‏     ما همه با هم باشیم، مملکت از خودتان است. همه بچۀ این مملکت هستید. پس چرا‏‎ ‎‏یکی به آن طرف می کشد، یکی به این طرف می کشد؟ آقا چرا یک دسته تبلیغِ آن‏‎ ‎‏طرفیها را می کند، چپیها را می کند. یک عدّه ‏‏[‏‏تبلیغ‏‏]‏‏ راستیها را می کند؟ مگر خودتان آدم‏‎ ‎‏نیستید؟ برای خودتان کار بکنید. برای این مملکت، برای این ملت، برای این بیچاره ها‏‎ ‎‏کار بکنید. کارشکنی لااقل نکنید، خوب، بنشینید تو خانۀ مُرفَّهتان و تفریحات خودتان را‏‎ ‎‏بکنید، و عیّاشی و هرزگی خودتان را بکنید. دیگر چرا کارشکنی می کنید.‏

‏     خداوند ان شاءالله همۀ ما را آدم بکند. قرآن برای آدم سازی آمده، خدا ما را آشنا کند‏‎ ‎‏به قرآن کریم و به شما ان شاءالله توفیق بدهد. از خدمتهای شما من متشکرم. اجرش با‏‎ ‎‏خداست. خدا با شماست. و ان شاءالله موفق و مؤید باشید. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 11صفحه 18

  • ـ پول ناچیز.
  • ـ محمدرضا پهلوی.
  • ـ بحارالانوار، ج 72، ص 38.
  • ـ محمدرضا پهلوی.
  • ـ سفارت سابق امریکا در ایران.
  • 6 و 7ـ زَلَّقی ها؛ طایفه ای یاغی در اواخر دورۀ قاجار بوده اند، و رجبعلی نیز یکی از یاغیان معروف همان دوره بوده که اصلاً از چهار لنگ بختیاری بوده و به همراه گروهی سوار در منطقۀ کمره و بلوک بختیاری به غارت اموال مردم بی پناه می پرداخته است.
  • ـ جایگاه ثُبات و ماندگاری.
  • ـ محمدرضا پهلوی.
  • ـ اسداللّه عَلَم، که برای یک دوره نخست وزیر، و سالها وزیر دربار محمدرضا پهلوی بود.
  • ـ سفارت امریکا در ایران.