سخنرانی

سخنرانی در جمع فرستاده پاپ و آقای بنی صدر (انتظار از پاپ ـ محاصره اقتصادی)

سخنرانی

‏زمان: ساعت 4 بعدازظهر 19 آبان 1358 / 19 ذی الحجه 1399‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: انتظار مستضعفین جهان از پاپ ـ هدف از تصرف سفارت امریکا ـ نهراسیدن از دخالت‏‎ ‎‏نظامی و محاصرۀ اقتصادی ‏

‏حضار: اسقف هانیبال بوگینینی (فرستاده پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان) ـ بنی صدر،‏‎ ‎‏ابوالحسن (سرپرست وزارت امور خارجه)‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

انتظار مستضعفین جهان از پاپ

‏     من اگر در این موقع حساس، مقامات دیگر تقاضای ملاقات کرده بودند برای این‏‎ ‎‏موضوع نمی پذیرفتم، لکن مقام روحانیت ملت مسیح و پاپ اعظم احترامی دارند که ما‏‎ ‎‏پذیرفتیم و اتفاقاً خوشحال هم شدم از اینکه ایشان پیام فرستاده اند تا من مطالبی که باید به‏‎ ‎‏ایشان تذکر بدهم، تذکر بدهم.‏

‏     من و ملت ما، بلکه ملتهای مستضعف جهان ـ اعم از مسلمین و نصاری و غیر آنها ـ‏‎ ‎‏یک نقطۀ ابهام پیش ماست که من میل دارم این نقطۀ ابهام را تذکر بدهم. گوش سی و پنج‏‎ ‎‏میلیون جمعیت ایران که پنجاه سال است در زیر یوغ استعمار و فشار خصوص امریکا، و‏‎ ‎‏اخیراً فشار خصوص آقای کارتر هستند، و گوش میلیونها جمعیت مستضعف، انتظار‏‎ ‎‏نوازشی از مقام روحانیت پاپ داشت؛ نوازش پدرانه ای که لااقل استفسار از حال این‏‎ ‎‏مستضعفین باشد، و نسبت به مستکبرینی که به اینها ظلم شده است، و در زیر فشار ظلم‏‎ ‎‏بودند، هشیاری داده شده باشد، میانجیگری شده باشد بین ملتهای مستضعف و آن‏‎ ‎‏ابرقدرتها که خودشان را مسیحی معرفی می کنند. و گوش ما همچو ندای روحانی ای را‏‎ ‎‏نشنیده است تا حالا. چه شده است که ما پنجاه سال کشته دادیم؛ کشته های دستجمعی، در‏‎ ‎‏حبس بودیم؛ حبسهای غیرانسانی که بهترین افراد این ملت را در آنجا شکنجه های‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 29
‏غیرانسانی می دادند، و یک میانجیگری در کار نبود. و آقای پاپ اعظم به فکر این‏‎ ‎‏نیفتادند که از این ملت مستضعف پشتیبانی کنند، یا لااقل میانجیگری کنند که ایشان دست‏‎ ‎‏از سر این مستضعفین بردارند. چه شد که امروز که ملت ما، جوانهای ما که سالهای‏‎ ‎‏طولانی تحت فشار و تحت رنج بودند، رفته اند و این چند نفری که در آن لانۀ جاسوسی‏‎ ‎‏به سر می بردند و عامل توطئه و جاسوسی بر ضد ملت ما بودند، بلکه بر ضد منطقه، و‏‎ ‎‏قراین و شواهد در این امر زیاد است، و بزرگتر شاهد اینکه تمام پرونده ها را و چیزهایی‏‎ ‎‏که در آنجا بوده است تا توانستند آنها را بدل به یک پودری کردند که قابل استفاده دیگر‏‎ ‎‏نیست.‏

خواست ملت ایران در تصرف سفارت امریکا

‏     اگر اینها یک مسائل سفارتی بوده است، احتیاج به این کار نبود. اگر یک مسائلی بود‏‎ ‎‏که مربوط به توطئه هایی که بر ضد ملت ماست نبود، این محتاج به این عمل نبود. حالا که‏‎ ‎‏این توطئه به ملت ما ثابت شده است، و این عملی که این جوانهای ما انجام داده اند، تمام‏‎ ‎‏ملت، تمام قشرهای ملت، الاّ بعضی منحرفین، در اینجا و در سایر ممالک دیگر از آن‏‎ ‎‏پشتیبانی کردند. و این خواست تمام ملت ما بوده است، نه یک خواست از روی هوای‏‎ ‎‏نفسانی، بلکه یک خواست انسانی بوده است که توطئه ها معلوم بشود؛ توطئه هایی که بر‏‎ ‎‏ضد بشر است، بر ضد کشورهای ماست، و بالخصوص بر ضد ایران است معلوم بشود. و‏‎ ‎‏این حق از برای ملت ما هست.‏

‏     سفارتخانه ها حق قانونی ندارند که جاسوسی بکنند یا توطئه. و این مرکز، به حسب آن‏‎ ‎‏طوری که کارشناسها تاکنون توانسته اند بفهمند، مرکز جاسوسی و مرکز توطئه بوده است.‏‎ ‎‏چه شد که در این وقت آقای پاپ اعظم به فکر این افتادند که ما برای حس انساندوستی و‏‎ ‎‏ایشان برای حس انساندوستی به فکر افتادند که اینها را باهاشان رفتار خوب بکنند و‏‎ ‎‏آزادشان کنند، اما رفتار خوب. اسلام با دشمنهای خودش هم رفتار خوب می کند. و با‏‎ ‎‏اینها هم، این جوانها که اسلامی هستند، تا آن قدر که من شنیده ام رفتارشان، رفتار انسانی‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 30
‏بوده است، و نباید هیچ نگرانی از این باب داشته باشند.‏

جنایت های شاه و ضرورت مجازات او

‏     و اما راجع به رهایی اینها؛ باید ما ببینیم که ما چه می خواهیم و ملت ما چه می خواهد.‏‎ ‎‏آن چیزی که ملت ما می خواهد، آیا یک امر غیرمشروع است یا یک امر انسانی است؟‏‎ ‎‏آیا بشر دوستی وادار کرده است این جوانهای ما را که بروند و این مرکز را بگیرند و‏‎ ‎‏نگذارند توطئه به ثمر برسد یا خلاف این بشردوستی است؟ آن چیزی که ملت ما‏‎ ‎‏می خواهد این است که این ملت از این آدم که الآن در امریکا هست، سی و هفت سال‏‎ ‎‏تقریباً رنج دیده است. سی و هفت سال، این به ملت ما خیانت کرده است. و سی و هفت‏‎ ‎‏سال، ذخایر ما را به باد فنا داده است. و سی و هفت سال، جوانهای ما در تحت سلطۀ اینها‏‎ ‎‏زندگی انسانی نداشتند. و سی و هفت سال، اختناق همه جانبه بر این مملکت و بر این‏‎ ‎‏ملت از طرف ایشان حکمفرما بوده. و با دست خود ایشان، به طوری که اشخاص نقل‏‎ ‎‏می کنند، و با مباشرت در پانزدۀ خرداد، عدّۀ کثیری را به قتل رسانده است. و با امرِ او از‏‎ ‎‏پانزدۀ خرداد تاکنون، ما شاید بیش از صد هزار نفر مقتول و صدها هزار نفر مجروح و‏‎ ‎‏معلول داریم. این ملت با این همه رنج که کشیده است، حالا می خواهد که این جانی‏‎ ‎‏برگردد و محاکمه به طور عدالت بشود. محاکمه بشود، اگر محکوم شد که اموال ما را برده‏‎ ‎‏است، از او بگیرند. الآن اموالی که از مملکت ما به دست ایشان و کسانی که مربوط به‏‎ ‎‏ایشان است، بانکهای خارج را از امریکا گرفته تا ممالک غربی پُر کرده است. در صورتی‏‎ ‎‏که من خودم می دانم و ملت ما هم ـ آن که به سنّ من است ـ مشاهده کرده است، و آن که‏‎ ‎‏نیست، شنیده است، و تاریخ برای او گفته است، دیگران برای او گفته اند که پدر ایشان‏‎ ‎‏وقتی که کودتا کرد هیچ نداشت. یک سرباز بود؛ صِفْرُالْیَد‏‎[1]‎‏ وقتی که سلطه پیدا کرد بر‏‎ ‎‏این مملکت، شروع کرد املاک مردم را به زور از آنها گرفتن. شمال مملکت ما،‏‎ ‎‏مازندران، بهترین املاک سرسبز ما، با فشارهای او و عُمّال او به قَبالۀ او به زور‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 31
‏درآمده اند. و بسیاری از کسانی که مالک بودند یا از روحانیینی که در این امر یک نظری‏‎ ‎‏می دادند، اینها را می گرفتند و به حبس می بردند، و گاهی می کشتند. و در زمان خود رضا‏‎ ‎‏شاه، قتل عام مسجد گوهرشاد را من به خاطر دارم، و کسانی که به سن من هستند به خاطر‏‎ ‎‏دارند که در مسجد و معبد مسلمین ـ که مرکز اقامه نماز بود، عبادت خدا بود ـ اینها‏‎ ‎‏ریختند و یک عده از مظلومین که برای دادخواهی آنجا مجتمع شده بودند، قتل عام‏‎ ‎‏کردند و از بین بردند. وقتی که او از ایران بیرون رفت؛ یعنی بیرونش کردند، جواهرات‏‎ ‎‏ایران را هر چه توانست در چمدانهای زیاد ریخت و از اینجا برد، و در بین دریا انگلیسها‏‎ ‎‏از او گرفتند و بردند و خوردند. تا زمان او به سر رسید و نوبت پسر رسید که همین پسر‏‎ ‎‏جانی را متفقین به ملت ما تحمیل کردند. در صورتی که ملت ما آن چیزهایی که از پدر‏‎ ‎‏دیده بود، هیچ راضی به این نبود که پسر او را بپذیرد، لکن تحمیل کردند به ملت ما. و این‏‎ ‎‏تحمیل؛ اسباب این شد که هر چه آنها ـ برای خاطر اینکه او را به سلطنت رساندند ـ هر چه‏‎ ‎‏آنها بخواهند، این دست بسته و چشم بسته در اختیار آنها بگذارد. در طول مدتی که این‏‎ ‎‏سلطنت داشت، ما اگر بخواهیم بشماریم اصول خیانتهایی که به ما کرده است، طولانی‏‎ ‎‏است. و ما وقت اینکه بشماریم، نداریم. لکن از نمونه هایی که به اسم خدمت به کشور ما‏‎ ‎‏ایشان انجام داده است، این مأموریت بوده است که در ازای نفتی که از مملکت ما برای‏‎ ‎‏امریکا خارج می شده است، اسلحه می گرفتند، مُهمّات می گرفتند، در صورتی که آن‏‎ ‎‏اسلحه و مُهمّات برای خودشان و برای پایگاههای خودشان بود. و این آدم، نفت ما را‏‎ ‎‏داد و برای آنها پایگاه درست کرد به اسم پول نفت، و در این چند سال اخیر و ده سال ـ‏‎ ‎‏پانزده سال اخیر آن قدر این جنایت کرد و آن قدر جوانهای ما را کشت، و آن قدر‏‎ ‎‏حبسهای اینها پُر بود از جوانهای ما که نمی توانیم بشماریم.‏

لزوم بازخواست پاپ از سران امریکا 

‏     ما میل داشتیم که در طول این مدت، یکی از مقامات روحانی خارج، و خصوص‏‎ ‎‏روحانی بزرگ نَصاری، یک تفقدی به حال این ملت ضعیف شده باشد. من نمی توانم‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 32
‏باور کنم که واتیکان بی خبر بوده است از این مسائل. و نمی دانم این نقطۀ ابهام را چه‏‎ ‎‏بکنم؟ اگر ملت ما از من پرسید که روحانیت مسیح، موافق است با این جنایاتی که اینها‏‎ ‎‏کردند، من چه جواب به اینها بدهم؟ روحانیت مسیح که می داند که قرآن کریم به‏‎ ‎‏طرفداری از مسیح و طرفداری از صدّیقۀ طاهره مریم برخاست. و آن چیزی که به خلاف‏‎ ‎‏واقع نسبت به آن طاهرۀ مُطهَّره می دادند، تکذیب کرد و با صراحت تکذیب کرد. و این‏‎ ‎‏طور طرفداری از عیسی مسیح کرد. و باز طرفداری از علمای نَصاری، رُهْبانان و‏‎ ‎‏قِسّیسین‏‎[2]‎‏ نصاری در قرآن طرفداری شده است. در عین حالی که اسلام طرفداری از‏‎ ‎‏مسیح و علمای مسیح کرده است در قرآن، ما میل داشتیم که گوش ما را یک وقت هم،‏‎ ‎‏نغمۀ امثال آقای پاپ نوازش بدهد، و استفسار کند که این ملت چرا به این طور‏‎ ‎‏می گذراند. و از کارتر بپرسد، استیضاح کند که چرا یک همچو آدمی را شما مسلط کردید‏‎ ‎‏بر این ملت. و الآن هم بپرسد از کارتر که چرا یک نفری که سی و چند سال جنایت کرده‏‎ ‎‏است، خیانت کرده است، و جنایات و خیانات او مشهود است، چرا بردید آنجا و نگه‏‎ ‎‏داشتید و باز در آنجا هم می خواهید توطئه بکنید؟‏

‏     ما از دست و پا کردن کارتر هیچ تعجب نداریم، برای اینکه او مردی است سیاسی و نه‏‎ ‎‏به معنای سیاست سالم، به معنای سیاستی که در نظر امثال کارتر است، به هر طور که شده‏‎ ‎‏است برای منافع خودش، برای منافع شخصی یا منافع به توهم اینکه منافع ملتش هست،‏‎ ‎‏دست به هر جنایتی بزند، و هر دست پایی که دارد بکند، برای اینکه این اشخاصی که الآن‏‎ ‎‏پیش این جوانهای ما هستند، و ممکن است از آنها یک مسائلی بعدها کشف بشود، مبادا‏‎ ‎‏کشف بشود. او باید این کار را بکند، لکن آقای پاپ چرا؟ ایشان چرا این کار را انجام‏‎ ‎‏می دهند، و واسطه می شوند مابین یک ملت مظلوم که می خواهد یک مقداری از‏‎ ‎‏مَظْلَمه هایی که بر او شده است کشف کند، و به مردم، به مستضعفین بفهماند که راه ظلم‏‎ ‎‏اینها چه است، و از چه راه اینها ظلم می کنند؟ و یک ظالم و یک کسی که توطئه گر است،‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 33
‏ما اگر چنانچه می توانستیم در یک کشور دیگری این را محاکمه کنیم؛ یعنی وسائل اینکه‏‎ ‎‏جنایات او را ما همه اش را در محکمه ببریم، اگر می توانستیم پیشقدم می شدیم که ایشان‏‎ ‎‏در یک کشور دیگری محاکمه بشود. لکن آن جرایمی که این کرده است، و آن‏‎ ‎‏پرونده هایی که ما داریم از او، و آن شهودی که هستند که بالغ بر چندین میلیون شهود ما‏‎ ‎‏داریم که اینها بِهِشان ظلم شده است، به کشاورزها ظلم شده است، به کارگرها ظلم شده‏‎ ‎‏است، به علمای دین ظلم شده است، به دانشگاهیها ظلم شده است، اینها همه شاهدهای‏‎ ‎‏ما هستند. و ما نمی توانیم چندین میلیون جمعیت را ـ یا شما بگویید بیست، بیشتر از بیست‏‎ ‎‏میلیون جمعیت را ـ ما در خارج ببریم برای ادای شهادت. لکن ما برای اینکه احترامی به‏‎ ‎‏مقام پاپ گذاشته باشیم حاضریم که ایشان را بیاورند در مملکت ما و آقای پاپ هم‏‎ ‎‏بفرستند نمایندگانی در اینجا. و هر کس هم می خواهد نمایندگانی بفرستند در اینجا. و‏‎ ‎‏یک دادگاهی که هست و الآن دعوت کرده است او را به دادخواهی، در حضور‏‎ ‎‏نمایندگان پاپ و نمایندگان هر کس، حتی نمایندۀ بدترین دشمن ما ـ که عبارت از کارتر‏‎ ‎‏است ـ بیایند و محاکمه کنند اینها را. و هر طوری که مَحْکَمه حکم کرد ما همانطور، ملت‏‎ ‎‏ما حاضر است.‏

تبعیت از آراء ملت 

‏     و آقای پاپ این را بدانند که مسئله، مسئله ای نیست که من بتوانم بالشخصه‏‎[3]‎‏ حل‏‎ ‎‏کنم. ما بنای بر این نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم. و اسلام به ما اجازه نداده‏‎ ‎‏است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طور رأی داد ما هم از‏‎ ‎‏آنها تبعیت می کنیم. ما حق نداریم. خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر‏‎ ‎‏اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم. بله ممکن است‏‎ ‎‏گاهی وقتها ما یک تقاضایی از آنها بکنیم؛ تقاضای متواضعانه، تقاضایی که خادم یک‏‎ ‎‏ملت از ملت می کند. لکن اساس این است که، مسئله دست من و امثال من نیست و دست‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 34
‏ملت است. و ملت پشتیبانی از این کار را اعلام کرده است. به طوری که اگر اطلاع داشته‏‎ ‎‏باشید، رادیوها که اعلام می کردند، کلیاتش را که اعلام می کردند، انسان را خسته‏‎ ‎‏می کردند از اعلامهای متعددی که بود.‏

‏     در هر صورت مسئله ای که ما می خواهیم، یک مسئلۀ انسانی است. یک مسئله ای‏‎ ‎‏است که بشردوستی اقتضای این معنا را می کند. ملت ما به اعتبار اینکه مسلم است،‏‎ ‎‏بشردوست است، و شما هم به اعتبار اینکه ملت مسیح هستید، باید تبعیت از مسیح بکنید،‏‎ ‎‏و بشردوست باشید به آن طوری که حضرت مسیح بود. و حس بشردوستی است که ملت‏‎ ‎‏ما را وادار می کند که جنایات ایشان رسیدگی بشود. رسیدگی بشود که معلوم بشود که کی‏‎ ‎‏در دنیا ایشان را وادار به این جنایات کرده است. مردم دنیا بفهمند دشمن بشر کی است. و‏‎ ‎‏کی ایشان را وادار کرده است به اینکه تمام وقت خودش را صرف کند برای ظلم کردن به‏‎ ‎‏ما و برای جنایتکاری، و برای بردن ذخایر ما، تا ملتها، مردم عبرت بگیرند. بنابراین آقای‏‎ ‎‏پاپ چه حکم می کند؟‏

خواست انسانی ملت ایران 

‏     من از ایشان می خواهم که ایشان تماس بگیرند با کارتر، که کارتر به ایشان مُلْتَجی‏‎[4]‎‎ ‎‏شده است، تماس بگیرند و مسائل را درست بررسی کنند، و اشخاصی را بفرستند مسائل‏‎ ‎‏را بررسی کند. اینجا بررسی کند، آنجا بررسی کند. اگر واقعاً آقای پاپ تشخیص دادند که‏‎ ‎‏این همه ظلمهایی که به ما شده است، و این همه قتل عامهایی که شده است، و این همه‏‎ ‎‏ذخایری که از این ملت ضعیف بردند، ملتی که الآن هم در کنار این شهرها، حتی شهر‏‎ ‎‏تهران، نه خانه دارند و نه نان دارند و نه کار دارند، مع ذلک ذخایر ما انبار شده است در‏‎ ‎‏بانکهای خارجی به دست ایشان. اگر واقعاً آقای پاپ این مطلب را صحیح می داند، یک‏‎ ‎‏وقت این است که ایشان نشنیده این مطلب را؛ حالا ما به ایشان اعلام می کنیم که مسئله این‏‎ ‎‏است. اگر با این ترتیب ایشان باز می گویند که باید وسائل رفتن اینها را بدون اینکه آن آدم‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 35
‏را تحویل بدهند به ما، بدون اینکه حاضر بشوند به اینکه محاکمه بشود او، باز هم ما باید‏‎ ‎‏این کار را بکنیم، اعلام بکنند. و ما گمان نمی کنیم همچو اعلامی را ایشان بکنند. برای‏‎ ‎‏اینکه ایشان حتماً با این طور جنایات مخالف است. و هر انسانی با این طور جنایات‏‎ ‎‏مخالف است.‏

‏     در هر صورت ما حرف غیرمشروع نداریم. حرفی داریم که هر جای دنیا ببرید، الاّ‏‎ ‎‏پیش کارتر، حرف مقبول است، حرف صحیح است. جنایتکار ما را بردید نگه دارید،‏‎ ‎‏بدهید دست ما. آن که جوانهای ما را کشته، آن که جوانهای ما را در تاوه گذاشته و بو داده‏‎ ‎‏است. آن که جوانهای ما را پایشان را ارّه کرده است، بدهید دست ما، محاکمه اش‏‎ ‎‏می کنیم؛ محاکمه به عدالت. بفرستند نمایندگان را و ما با عدالت محاکمه می کنیم. اگر ما‏‎ ‎‏خلاف گفتیم، ایشان را باز بیاورند و بنشانند به تخت سلطنت، و مردم هم تبعیت کنند! و‏‎ ‎‏چنانچه او خلاف گفته، و آقای کارتر خلاف می گویند، شما آقای کارتر را به حسب نفوذ‏‎ ‎‏معنوی که دارید استیضاح کنید. شما بدانید که اینها به اسم اینکه ما مسیحی هستیم،‏‎ ‎‏برخلاف مسیر مسیح رفتار می کنند. اینها اغفال کرده اند بعضی از جناحها را در محالّ‏‎ ‎‏خودشان. و این اگر به اسم نَصاری، به اسم مسیحیها، به اسم عیسی مسیح تمام بشود، این‏‎ ‎‏مُشَوَّه می کند روی ملت مسیح را.‏

لزوم تلاش پاپ برای نجات ملت مسیح 

‏     آقای پاپ باید به فکر ملت مسیح باشد، به فکر همه ملتهای مستضعف باشد، به فکر‏‎ ‎‏آبروی مسیحیین باشد. این طور اشخاصی که به اسم مسیح دارند یک همچو کارهای‏‎ ‎‏خلاف مسیر مسیح را انجام می دهند، آقای پاپ باید اعلام کنند. به ملت امریکا اعلام‏‎ ‎‏کنند، به همۀ ملت مسیحیین اعلام کنند، و جنایات این را بشمارند، و اینها را معرفی کنند به‏‎ ‎‏ملتها. همانطوری که ما نسبت به محمدرضا عمل کردیم که این را به مردم شناساندیم.‏‎ ‎‏ـ مردم می شناختند، لکن تبلیغات کردیم باز هم ـ شما هم این کار را انجام بدهید، و ما در‏‎ ‎‏این صورت از شما متشکر خواهیم بود. و ما یک مَظْلَمه است که برای شما می گوییم، ما‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 36
‏به حکم اینکه مظلوم هستیم، پیش شما دادخواهی می کنیم که این ملت مسیح را نجات‏‎ ‎‏بدهید شما. ملت مسْلم جای خودش، شما ملت مسیح را نجات بدهید. نجات به این است‏‎ ‎‏که این اشخاصی که در ممالک بزرگ به اسم مسیح و به اسم مسیحیت این جنایات را‏‎ ‎‏می کنند، این برای مسیح ـ علیه السلام ـ خوب نیست، و مسیحیین مُشوَّه می شود‏‎ ‎‏وِجْهِه شان. و من به شما آقای پاپ عرض می کنم که اگر عیسی مسیح امروز بود؛ کارتر را‏‎ ‎‏استیضاح می کرد. اگر عیسی مسیح بود ما را از چنگال این دشمن خلق و دشمن بشر نجات‏‎ ‎‏می داد. و شما نمایندۀ ایشان هستید، و شما باید همان کاری که مسیح می کند بکنید.‏

‏     خداوند ان شاءالله که همۀ ما را آشنا کند به وظایف الهی، به وظایف دینی، و همۀ ما‏‎ ‎‏طرفدار مظلومین باشیم. و امید است که آقای پاپ توجهی به حال این ملت مظلوم بکند.‏‎ ‎‏و ما را از اینکه نمی توانیم الآن با این وضع، مسائل ایشان را بپذیریم معذور دارند. لکن‏‎ ‎‏مسئلۀ اوّلی که ایشان گفتند، حاصل است. مسئله ای که با اینها خوشرفتاری بکنند، این‏‎ ‎‏مسئله حاصل است. و من میل دارم که شما که نمایندۀ آقای پاپ هستید بروید و ببینید‏‎ ‎‏اینها را، و آنها چه وضعی دارند، با آنها صحبت کنید ببینید که آیا آنها یک وضع بدی‏‎ ‎‏دارند. هیچ، ابداً، از این خوف نداشته باشید که اینها ناراحت باشند، ابداً ناراحت نیستند.‏‎ ‎‏لکن خوب، آقای کارتر تشبُّثات زیاد به همۀ اطراف کرده است، یک غریقی است که به‏‎ ‎‏همه چیز تشبث کرده است.‏

نهراسیدن از تهدید نظامی و محاصرۀ اقتصادی 

‏     گاهی اضافه می شود از یک جبهه ای که دخالت نظامی، و گاهی گفته می شود که‏‎ ‎‏محصور کنید از حیث اقتصاد، حصار اقتصادی. و مع الأسف یک نفر آدمی که، ایرانی‏‎ ‎‏خودش را می داند و می گوید من ایرانی هستم قبل از اینکه مسلمان باشم ـ در صورتی که‏‎ ‎‏مسلمان بودنشان را نمی دانم، ایرانی بودنشان را هم می دانم نیست ـ دستور می دهد یا‏‎ ‎‏تقاضا می کند از کارتر که محاصرۀ اقتصادی بکن ایران را. ایرانی است، در انگلستان‏‎[5]‎‎ ‎

صحیفه امامجلد 11صفحه 37
‏است؛ بختیار هست، می گوید من ملّی هستم. و من آن مطلبی را که یک روزی گفتم،‏‎ ‎‏شاهدش امروز پیدا شد. یک روز گفتم که اینها؛ این اَبَرقدرتها ممکن است که بیست‏‎ ‎‏سال، سی سال، یک کسی را در یک مقامی با یک وِجْهِه ای حفظش کنند و نوکر آنها‏‎ ‎‏باشد، لکن مأمور باشد که به جهت، لباس ملّی به خودش بپوشد؛ مثل بختیار که خودش را‏‎ ‎‏به دکتر مصدِّق بسته است و ملّی می گوید هستم. بعد از اینکه این مدتها گذشت، آن‏‎ ‎‏روزی که باید از او استفاده کنند، بعد از بیست سال استفاده می کنند. از ایشان هم که‏‎ ‎‏سالهای طولانی در جبهۀ ملّی بود و مدّعی ملیّت بود و مدّعی این بود که من اوّل ایرانی‏‎ ‎‏هستم و دوم اسلام، با اینکه این خودش کفر است، مع ذلک آن روزی که آنها‏‎ ‎‏می خواستند این عنصر به دردشان بخورد خورد. و به جای بدترین مخلوق خدا ـ که‏‎ ‎‏محمدرضا بود ـ به جای او مشغول شد به آدمکشی و جنایت، و دستور آدمکشی داد،‏‎ ‎‏منتها از او اطاعت نکردند. او هم می گفت که این ملت را به حصار اقتصادی بکشید. و این‏‎ ‎‏هر دو را من باید بگویم؛ ما نه از اقدام نظامی می ترسیم و نه از محاصرۀ اقتصادی. اما از او‏‎ ‎‏نمی ترسیم برای اینکه ما شیعۀ یک ائمه ای هستیم که آنها شهادت را استقبال می کردند،‏‎ ‎‏ملت ما هم امروز شهادت را استقبال می کند. فرضاً که آقای کارتر بتواند نظامی بیاورد‏‎ ‎‏اینجا، با اینکه نمی تواند همچو کاری بکند، دخالت نظامی بکند، نمی تواند بکند، فرض‏‎ ‎‏می کنیم که خیر، تفاهم کنند این اَبَرقدرتها که به ایران نظامی بفرستند، ما سی و پنج میلیون‏‎ ‎‏جمعیت داریم که اینها بسیاریشان، بسیار زیادشان، آرزوی شهادت می کنند. ما با این سی‏‎ ‎‏و پنج میلیون به میدان می رویم. بعد که ما همه شهید شدیم، خودتان با ایران هر کاری‏‎ ‎‏می خواهید بکنید، از این ما نمی ترسیم، ما مرد جنگیم، ما مرد مبارزه هستیم. ما‏‎ ‎‏جوانهایمان با مشت معارضه و مبارزه کرد با تانکها و توپها و مسلسلها. ما را آقای کارتر از‏‎ ‎‏مبارزه نترساند، ما اهل مبارزه هستیم ولو نداشته باشیم ابزار مبارزه. لکن بدن داریم در‏‎ ‎‏مقابل اینکه ما را بزنند، و این را عمل خواهیم کرد.‏

‏     و اما قضیۀ اقتصاد: ما یک ملتی هستیم که به این گرسنگی خوردنها عادت کرده ایم. ما‏‎ ‎‏سی و پنج سال، یا پنجاه سال می گویید ما در این گرفتاریها بودیم و عادت داریم به این‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 11صفحه 38
‏گرسنگی خوردنها. ما روزه می گیریم، ما یک وقت غذا می خوریم. اگر بنا باشد که آنها‏‎ ‎‏محاصرۀ اقتصادی بکنند، فرضاً که بتوانند و همه ملتها تبع ایشان بشوند، و حال آنکه این‏‎ ‎‏خیالی است خام، و همچو چیزی تحقق پیدا نمی کند. فرضاً که تحقق پیدا بکند، ما همان‏‎ ‎‏جو و گندمی که خودمان در مملکت خودمان کِشت می کنیم، اقتصاد می کنیم، و برای‏‎ ‎‏خودمان همان مقدار کافی است. ما در هر هفته یک روز گوشت می خوریم. گوشت‏‎ ‎‏خوردن خیلی چیز خوبی هم نیست. و یک وعده هم ممکن است غذا بخوریم. ما را از‏‎ ‎‏این چیزها اینها نترسانند. اگر امر دایر بشود بین اینکه آبروی ما حفظ بشود یا شکممان‏‎ ‎‏سیر بشود، ما ترجیح می دهیم که آبرویمان حفظ بشود، شکممان گرسنه باشد. و من از‏‎ ‎‏شما می خواهم که سلام من را به آقای پاپ اعظم برسانید، و بگویید که روی علاقۀ دینی‏‎ ‎‏که ما به هم داریم، همه اهل توحید هستیم، اهل خداشناسی هستیم، ما از شما می خواهیم‏‎ ‎‏که به این ملت ضعیف کمک کنید. و نصیحت پدرانه به همۀ ابرقدرتها بکنید یا استیضاح‏‎ ‎‏کنید آنها را.‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 11صفحه 39

  • ـ تهیدست، بی چیز.
  • ـ جمعِ قِسّیس: کشیش.
  • ـ شخصاً.
  • ـ پناهنده.
  • - درآن زمان گفته می شد که شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم شاه، پس از فرار از ایران به انگلستان گریخته است.