سخنرانی

سخنرانی در جمع اعضای بنیاد مسکن قم (پیامدهای همکاری مردم با یکدیگر)

سخنرانی

‏زمان: 26 آبان 1358 / 26 ذی الحجه 1399‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: همکاری اقشار ملت با یکدیگر و پیامدهای درخشان آن‏

‏حضار: اعضای بنیاد مسکن قم‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

ستایش از روح تعاون توده ها

‏     آنکه مرا بیشتر خوشحال می کند این است که می بینم یک حس تعاونی بین ملت پیدا‏‎ ‎‏شده است که با آن حس تعاون همۀ قشرها مشغول به یک کاری هستند. البته در مقابل آن‏‎ ‎‏کارها یک قشرهای دیگری هم مشغول خرابکاری هستند. مع ذلک بسیاری از قشرها در‏‎ ‎‏جاهای دیگر. و قم را هم شنیدم که از همه جا شاید بهتر باشد. و قم همانطوری که ـ به‏‎ ‎‏حسب روایات ما ـ علم از قم به جاهای دیگر منتشر می شود همان طور در نهضت هم قیام‏‎ ‎‏از قم تقریباً شروع شد به همه جا. هم کمک کردند در این قضیه امیدوارم که قم باز برای‏‎ ‎‏سایر جاها الگو باشد. و از زحمات شما بسیار متشکرم. و من خیلی خوشحال می شوم‏‎ ‎‏وقتی که می بینم در این بیابانها، در این محالی که محال ساختمان است، اشخاص مختلفی‏‎ ‎‏که از مدارس رفتند، از جاهای دیگر رفتند، مشغول هستند؛ هم خانمها و هم آقایان. و این‏‎ ‎‏مایۀ یک امیدواری است که ان شاءالله این مسائل به طور شایسته عمل بشود. و مهمتر این‏‎ ‎‏است که مسائل آن طوری که دلخواه شرع مقدس است عمل بشود. یعنی هر کس در هر‏‎ ‎‏جا هست مقید باشد که کارهایش را که می کند آن طوری که خدا فرموده بکند، گاهی‏‎ ‎‏وقتهاست که از بعضی جوانها؛ جوانهای مثلاً پاسدار، جوانهایی که اطراف کمیته ها‏‎ ‎‏هستند، برای خدا می خواهند یک کاری بکنند، لکن راه را نمی دانند. یک چیزی که‏‎ ‎‏برخلاف رضای خداست، برای خدا خیال می کنند دارند می کنند. مهم این است که ما‏‎ ‎‏مسائلمان را منطبق کنیم با خواستهای شرع مقدس.‏


صحیفه امامجلد 11صفحه 69
ارزش همکاری و مساعدت

‏     این کاری که الآن شما دارید می کنید ارزشمند است. یکی از ناحیۀ اینکه خود اعانت‏‎ ‎‏به مردم و به برادرها، یک ارزشی دارد که شاید ارزش عبادت را داشته باشد. و یکی‏‎ ‎‏اینکه اصل آمدن یک دسته ای که کارشان این کار نبوده است، و جاهای دیگر، مثلاً یک‏‎ ‎‏جاهای رفاهی بودند، آمدند در این میدان و زحمت کشیدند. این ارزشش از آن عمل‏‎ ‎‏هم بالاتر است. یک وقت که یک دسته که ظاهراً از امریکا بود آمده بودند اینجا. آمده‏‎ ‎‏بودند که: «ما آمدیم برای جهاد سازندگی». من به آنها گفتم که البته از شما که محصلید و‏‎ ‎‏وارد در این اعمال نبودید، آن طوری که مثلاً طبقۀ کشاورز می تواند عمل بکند، شما‏‎ ‎‏نمی توانید. لکن اصل آمدن از امریکا برای جهاد سازندگی به مردم قدرت می دهد. وقتی‏‎ ‎‏شما بروید در این محالی که این کشاورزها مشغول به درو هستند، درو کنید ولو اینکه شما‏‎ ‎‏نمی توانید مثل آنها، آنها یک جریب زمین را در یک ساعت می کنند، شما نمی توانید،‏‎ ‎‏اما همین قدر که اینها فهمیدن، که از امریکا یک دسته دانشجو آمدند برای کمک،‏‎ ‎‏قدرت آنها را چند برابر می کند. وقتی مردم دیدند که یک دسته مهندس، یک دسته‏‎ ‎‏عالم، یک دسته محصل، یک دسته طبیب، از محل خودشان پاشدند آمدند و مشغول‏‎ ‎‏این طور کارها هستند، این یک قدرتی به ملت می دهد. یک ارزش این طوری دارد که‏‎ ‎‏علاوه بر اینکه خودکار، یک اعانتی است، پشتوانه ای هم هست از برای کار. آنهایی که‏‎ ‎‏اهل کارند؛ آن کشاورزها، که می بینند یک همچه قدرتی دارند، با هم کار را انجام‏‎ ‎‏می دهند، و اشخاصی که باید در یک جای دیگری مثلاً باشند، اینها آمدند اینجا و‏‎ ‎‏مشغول این کار هستند. این ارزشش خیلی زیاد است.‏

یاری مستضعفان

‏     این کارهای شما از جهات مختلف ارزش دارد. یکیش همین است که رسیدگی به‏‎ ‎‏حال مستضعفین ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ اینهایی که در سالهای طولانی در رنج بودند. در عذاب بودند.‏‎ ‎‏این خودش یک مسئله ای است که هر کس که اعانت کند به یک مؤمنی، مثل این است که‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 70
‏به خدا اعانت کرده باشد. یکی هم اینکه شماها بروید کار انجام بدهید. شماها راه بیفتید‏‎ ‎‏در دهات و در جاهای دیگر، و جاده سازی کنید با اینکه کار شما مثلاً نیست. ... همین که‏‎ ‎‏شما می روید آنجا و آنها می بینند که از شهرها اشخاصی آمدند برای رسیدگی به حال‏‎ ‎‏آنها، همین یک ارزشی خودش دارد. یک ارزش دیگر این است که آنها را تقویت‏‎ ‎‏می کند. روح آنها تقویت می شود.‏

‏     و ان شاءالله من امیدوارم این طوری که همۀ ملت قیام کردند برای اینکه مملکت‏‎ ‎‏خودشان را درست بکنند، خرابیهای چندین ساله را هم جبران بکنند. همین اجتماعشان‏‎ ‎‏پشتوانه اش خداست. وَ یَدُالله مَعَ الْجَماعَة‏‎[1]‎‏. یک جمعیت وقتی کاری را می خواهند‏‎ ‎‏انجام بدهند زود انجام می گیرد. و این مایۀ دلخوشی است. و هیچ وقت هم ما مأیوس‏‎ ‎‏نخواهیم شد از این کارهایی که پیش می آید. و با قدرت، با قوه، پیش می رویم.‏

مطرح نبودن شکست و پیروزی در انجام وظیفه 

‏     و من این را کراراً در پاریس هم که بودم، وقتی که می آمدند و «خیرخواه» بودند‏‎ ‎‏خیلی هایشان که: «نمی شود کار، پیشرفت نمی کند و قدرت نیست و قدرت آنها کذاست»‏‎ ‎‏و می خواستند ما را مثلاً به خیال خودشان منصرف کنند از این راه. من به آنها می گفتم که‏‎ ‎‏ما یک تکلیفی داریم عمل می کنیم. تکلیف عمل کردن که دیگر نتیجه اش این نیست که‏‎ ‎‏من باید برسم به آن. اگر رسیدیم و توانستیم خوب الحمدلله که کارمان را هم انجام دادیم.‏‎ ‎‏و اگر نتوانستیم و شکست خوردیم، ما که بالاتر از حضرت امیر نیستیم. حضرت امیر هم‏‎ ‎‏شکست خورد، اما تکلیفش را عمل کرد. ما در حال ادای وظیفه شکست خوردیم. حالا‏‎ ‎‏هم همین را می گویم که ما نمی ترسیم از این هیاهوها، برای اینکه اولاً امید داریم که یک‏‎ ‎‏جمعیت، یک ملت که با هم مجتمع شدند و یک مقصد دارند، آن هم مقصد صحیح،‏‎ ‎‏کسی نمی تواند خلافش را به آنها تحمیل بکند. نتوانند اینها غلبه کنند به آنها. و ثانیاً فرض‏‎ ‎‏آخر این است که غلبه کنند و بیایند ما را از بین ببرند، دیگر بیشتر از این که نیست. باز هم‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 71
‏ما در خدمت به یک کشور و خدمت به اسلام، ـ امیدوارم قصدهایمان خوب باشد ـ در‏‎ ‎‏حال خدمت ما از بین رفتیم؛ و این خودش یک ارزشی است. ما تسلیم همینطوری‏‎ ‎‏نمی شویم. ما باید یا بریزند و بکشند و ما را از بین ببرند، ... و یا ان شاءالله ما پیش ببریم.‏

‏     من امیدوارم که همه تان موفق باشید و با همان قدرت اسلامی و ایمانی پیش بروید. و‏‎ ‎‏ان شاءالله این تحفۀ الهی را صادر کنید به همۀ ممالک مستضعفین. ان شاءالله سلامت‏‎ ‎‏باشید.‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 11صفحه 72

  • ـ حدیث نبوی، صحیح ترمذی، ج 3، ص 316: «دست خدا با جماعت است».