سخنرانی

سخنرانی در جمع کارگزاران مسجد قبا و دانشجویان مریوان (توطئه بر ضد اسلام)

سخنرانی

‏زمان: 4 دی 1358 / 5 صفر 1400‏

‏مکان: قم ‏

‏موضوع: توطئه و تبلیغات قدرتهای بزرگ بر ضد اسلام و راههای مقابله با آن‏

‏حضار: کارگزاران مسجد قبا، دانشجویان مریوان‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

راه رویارویی با جهانخواران

‏     ما امروز مواجهیم با چند مطلب که تذکرش لازم است: یکی که همه می دانید مواجه با‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ که در خارج و داخل مشغول تبلیغات هستند بر ضد اسلام و توطئه هایی‏‎ ‎‏دارند. یکی هم خرابیهایی که در داخل کشور است و اشخاصی دامن می زنند به این‏‎ ‎‏خرابیها و اغفال می کنند جوانهای ما را از هر طرف. ‏

‏     ما امروز اگر بخواهیم با این قدرت بزرگ مواجه باشیم و در این میدان شکست‏‎ ‎‏نخوریم احتیاج به چند امر داریم: یکی اینکه ما اقتصاد خودمان را طوری کنیم که‏‎ ‎‏خودکفا باشیم که اولش قضیه زراعت است. مزرعه ها، کشتزارها با فعالیت همه جانبۀ‏‎ ‎‏قشرهای مختلف کشت بشوند. مع الأسف دستجاتی هستند که یا ندانسته، و به واسطۀ‏‎ ‎‏تحریک بعض عناصر ضد انقلاب، یا شاید بعضیشان هم دانسته ـ از باب اینکه از همان‏‎ ‎‏جمعیت هستند ـ نمی گذارند که کشت آنطوری که باید صورت بگیرد، صورت بگیرد. با‏‎ ‎‏اسمهای مختلف در اطراف ایران ـ هر جا بروید این مسائل هست که ـ در کشتزارها‏‎ ‎‏می روند و به اسم اینکه ما می خواهیم کمک کنیم به مستمندان و کمک کنیم به مردم، مانع‏‎ ‎‏می شوند از اینکه یک کشت صحیحی بشود، و این یک خطری است برای کشور ما. ‏

خودکفایی اقتصادی، مهم ترین مسئولیت ملی

‏     شما می دانید که اگر یک مملکتی در اقتصاد، خصوصاً این رشته اقتصاد که نان مردم‏‎ ‎‏هست در این احتیاج به خارج پیدا بکند، و یک احتیاج مبرمی که نتواند خودش اداره کند‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 413
‏خودش را، و باید دیگران او را اداره کنند، این وابستگی اقتصادی، آن هم در این رشته،‏‎ ‎‏موجب این می شود که ملت ایران، مملکت ایران، تسلیم بشود به دیگران. اگر امریکا‏‎ ‎‏موفق بشود در این مطلبی که الآن پیش آورده است که همه قدرتها را دور خودش جمع‏‎ ‎‏کند و حصر اقتصادی بکند نسبت به ایران، ان شاءالله موفق نمی شود. لکن ما باید طرف‏‎ ‎‏احتیاط را بگیریم. اگر خدای نخواسته، موفق بشود و ایران را در حصر اقتصادی از جهات‏‎ ‎‏مختلفه قرار بدهد که یک جهتش هم همین قضیۀ خواربارهایی است که ما احتیاج به آن‏‎ ‎‏داریم، خوب، ما قاعدتاً نمی توانیم دیگر مقاومت کنیم، و این یک ضربه ای است که به‏‎ ‎‏نهضت ما می خورد که ضربه به اسلام است. پس تکلیف همۀ ماها هست که هر کس به هر‏‎ ‎‏مقداری که قدرت دارد در این امر کوشش کند.‏

‏     در امر زراعت، در امر دامداری، هم دولت باید کمک کند و هم مردم باید به هم‏‎ ‎‏کمک کنند و هم کار بکنند مردم. مردم باید مشغول کار بشوند. یک مملکتی است که‏‎ ‎‏احتیاج به نیروی کار دارد اگر این نیرو به خدمت دیگری کشیده بشود ـ به کارهای دیگر‏‎ ‎‏کشیده بشود ـ این موجب این می شود که نتوانند این حاجتی که ملت دارد برآورده کنند.‏‎ ‎‏پس در رأس همۀ چیزها این است که یک کشوری راجع به ارزاقش محتاج نباشد به‏‎ ‎‏خارج. راجع به گوشتش و راجع به نانش و راجع به اینطور چیزهایش محتاج نباشد. و این‏‎ ‎‏لازم است که دامداریها رواج پیدا کنند و همین طور کشاورزی به طور وسیع درست‏‎ ‎‏بشود. دیروز بود ظاهراً که برادرهای قمی ما که آمده بودند اینجا. آنها می گفتند که قم‏‎ ‎‏امسال خودکفاست برای اینکه فعالیت شده است، خود مردم، و جهات مختلفه شده‏‎ ‎‏است که زمینهای زیادی زیر کشت رفته است. و روی این زمینه که آن زمینهایی که زیر‏‎ ‎‏کشت رفته است و فعالیتهای دیگری که سایر کشاورزها کردند، اگر بشود و ان شاءالله ‏‎ ‎‏درست عمل بشود قم احتیاج به خارج ندارد. من خیلی از این جهت خوشحال شدم و‏‎ ‎‏اظهار تشکر کردم نسبت به آنها. و خداوند ان شاءالله حفظ کند آنها را. این مطلب همه جا‏‎ ‎‏باید بشود. مطلب در همه جای ایران باید بشود. یعنی هر منطقه ای باید کوشش کند که‏‎ ‎‏برای منطقه خودش خودکفا باشد. ‏


صحیفه امامجلد 11صفحه 414
خودکفایی وظیفۀ شرعی و ملی

‏     خوزستان آب فراوان و زمین فراوان دارد. هم آب فراوان دارد، هم زمین فراوان. این‏‎ ‎‏چنانچه کمک بشود، هم از طرف دولت کمک بشود، و هم ملت، دست به دست هم‏‎ ‎‏بدهند و هم مردم دست به دست هم بدهند و آنجا را کمک کنند و کشت کنند و دیمی،‏‎ ‎‏آبی، ایران هم دیمش خوب می شود، هم آبش، شاید دیمش بهتر هم باشد و بیشتر هم،‏‎ ‎‏دیم ‏‏[‏‏بیشتر محصول می دهد‏‏]‏‏ یعنی اگر آبی یک تخم هشت تخم درصد متداول باشد‏‎ ‎‏شاید آن بیست تخم باشد. در هر صورت این یک تکلیفی است الآن برای ما، نه قضیه‏‎ ‎‏یک مسئلۀ عادی است.‏

‏     الآن مملکت ما در یک امر، در یک وضع غیرعادی دارد زندگی می کند. وضع عادی‏‎ ‎‏نیست که انسان بگوید که خوب، ما نمی خواهیم حالا این منفعت ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ داشته باشیم. یک‏‎ ‎‏وضع غیرعادی است که نمی توانیم بگوییم که نمی خواهیم. معنی نمی خواهیم این است‏‎ ‎‏که ما وابسته به خارج باشیم. وابستگی به خارج این است که همه چیزمان را دوباره در‏‎ ‎‏اختیار آنها بگذاریم. بنابراین، این یک تکلیف شرعی است. نه یک امر عادی باشد که ما‏‎ ‎‏از زراعت امسال دلمان نمی خواهد زیاد نفع ببریم. نه، این مسئله اینطور نیست، دلخواه‏‎ ‎‏نیست. در این وضع غیرعادی که ما به آن ابتلا داریم، این یک تکلیف هم ملی است و‏‎ ‎‏هم شرعی. یعنی اگر ما بتوانیم یک کاری بکنیم و نکنیم، پیش خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏مسئول هستیم. این یک باب است که باب کشاورزی و دامداری و چیزهایی که مربوط به‏‎ ‎‏ارزاق مملکت است، یک مملکتی که می تواند و می توانست در دامداری جوری باشد‏‎ ‎‏که حتی به خارج هم شاید می توانست بدهد، حالا باید گوشتش را از یک جایی بیاورند‏‎ ‎‏و گندمش را از یک جایی بیاورند و تخم مرغش را از یک جایی بیاورند و هر چیزش را‏‎ ‎‏از یک جایی. برای ما عیب است این مطلب که ما همه چیزمان به دست غیر باشد و‏‎ ‎‏چشممان به این باشد که کی نان ما را بدهد، کی گوشت ما را بدهد. بنابراین باید همت‏‎ ‎‏کنند. همۀ قشرها همت کنند و این حاجت، ارزاقی را که ما احتیاج به آن داریم و ملت ما‏‎ ‎‏محتاج است، این را برآورند، و ان شاءالله خودکفا بشوند. ‏


صحیفه امامجلد 11صفحه 415
توطئۀ تضعیف نمودن ارتش

‏     یک جهت دیگر این است که یک اشخاصی که می خواهند اوضاع ایران آرامش‏‎ ‎‏نباشد در آن، اینها در بین ارتشیها، ژاندارمریها و شهربانیها رفتند و می گویند که ما این‏‎ ‎‏مراتب سلسله را نباید قبول کنیم. یک کلمۀ غلطی را توی مغز اینها فرو کردند که جامعه‏‎ ‎‏توحیدی. نمی دانند هم جامعۀ توحیدی اصلاً معنایش چیست. اگر یک معنای صحیحی‏‎ ‎‏هم داشته باشد، اینها نمی دانند. اینها خیال کردند که جامعۀ توحیدی معنایش این است که‏‎ ‎‏اصلاً ارتشی تو کار نباشد. همه شان یا سرباز باشند یا همه شان سپهبد باشند. این معنایش‏‎ ‎‏این است که ما ارتش نداشته باشیم. این چیزی که قدرت کشور ما باید باشد و بازوی‏‎ ‎‏توانای کشور باشد که ارتش است، و همین طور ژاندارمری و سایر قوای انتظامی. این‏‎ ‎‏چپگراهایی که به اسلام خودشان را بستند، الآن گرفتاری ما به این اشخاصی هست که با‏‎ ‎‏اسم اسلام دارند مقاصد دیگران را ترویج می کنند. یکیش همین است که می روند در‏‎ ‎‏سربازخانه ها و در بین ارتش، و بعضیشان هم شاید از همان ریشه های سابق باشد که‏‎ ‎‏دانسته می خواهند نگذارند که ارتش قوت بگیرد. قدرت ارتش را می خواهند از دست‏‎ ‎‏بگیرند و فلج کنند ارتش را. می گویند که نه، باید شماها افسر باشید و نه ما هم درجه دار، و‏‎ ‎‏باید یک مسئلۀ توحیدی پیش بیاید. مسئله توحیدی معنایش این است همه مان سپهبد‏‎ ‎‏باشیم یا همه مان سرباز، هیچ کس از هیچ کس اطاعت نکند. ‏

معنی جامعۀ توحیدی

‏     این جز این است که اصل ارتش را به هم بزند؟ یعنی ارتش ما نمی خواهیم؟ این‏‎ ‎‏معنایش این است که اصلاً ایران ارتش نمی خواهد. ایران ژاندارمری هم نمی خواهد.‏‎ ‎‏ایران شهربانی هم نمی خواهد. ایران دولت هم نمی خواهد. اصلاً جامعۀ توحیدی. اینها‏‎ ‎‏اصلاً نمی فهمند، اگر یک جامعه، توحیدی باشد معنایش چیست. جامعۀ توحیدی‏‎ ‎‏معنایش این است که در عین حالی که ـ فرض کنید ـ سرلشکر هست و دیگران باید از‏‎ ‎‏سرلشکر اطاعت بکنند و در عین حالی که سپهبد ـ فرض کنید اگر باشد ـ هست و در عین‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 416
‏حالی که حکومت هست، همۀ اینها یک فکر داشته باشند. جامعۀ توحیدی معنایش این‏‎ ‎‏است که همه اینها به خدا فکر کنند؛ توجه به خدا داشته باشند نه هرج و مرج باشد. جامعۀ‏‎ ‎‏توحیدی اصل قابل وجود به آن معنا که می گویند نیست. جامعۀ توحیدی به آن معنا که‏‎ ‎‏می گویند خوب، همه رعیت باشند، ما دیگر نساج نمی خواهیم، ما دیگر فرض کنید که‏‎ ‎‏آن کسی که آهنگر نمی خواهیم، این توحیدی نمی شود. یکی زحمتش زیاد است. یکی‏‎ ‎‏زحمتش کم است. جامعۀ توحیدی در حیوانات هم کم است. در بعضی حیوانات یا اکثر‏‎ ‎‏حیوانات جامعۀ توحیدی است. یعنی اینکه دیگر در حیوانات یک بالا و پایین نیست، الاّ‏‎ ‎‏در بعضی شان. در مثل موریانه. آنها هم تمدن دارند و می گویند تمدنشان هم اسبق است‏‎ ‎‏از انسان. یا در مثلاً زنبور، زنبور نحل ـ یعنی زنبور عسل ـ آنها هم بالا و پایین دارند. اگر بنا‏‎ ‎‏باشد که به آن معنا که شما می گویید جامعۀ توحیدی، معنایش این است که تفاوت مابین‏‎ ‎‏افراد نباشد. شما در غیر حیواناتی که آن هم حیواناتی که تمدن ندارند، در غیر حیوانات،‏‎ ‎‏در کجای عالم پیدا می کنید که تفاوت نباشد، یعنی همۀ ما یا مهندس باشیم یا هیچ درس‏‎ ‎‏نخوانیم. همۀ کشور ما یا همه شان باید مهندس باشند. خوب، همه مهندس، ما کشاورز‏‎ ‎‏نمی خواهیم؟ همه کشاورز، ما کارگر نمی خواهیم؟ همه کارگر، ما کارفرما نمی خواهیم؟‏‎ ‎‏اصلاً قابل ذکر است این؟‏

توطئه به نام جامعۀ توحیدی

‏     یک کلمۀ جامعۀ توحیدی به گوششان خورده است، معنایش را نفهمیدند. یا آنهایی‏‎ ‎‏که در کار هستند و در کمین هستند که می خواهند این کشور را به هم بزنند، و می خواهند‏‎ ‎‏باز ما را تحت سیطرۀ امریکا و امثال امریکا قرار بدهند. آنها افتاده اند توی اینها. جامعه‏‎ ‎‏توحیدی! از آنها بپرسید جامعۀ توحیدی مقصودتان چیست؟ مقصود این است که ما‏‎ ‎‏درجه دار و افسر و سرباز نمی خواهیم! همه مان سرباز، اطاعت نمی خواهیم. وقتی که یک‏‎ ‎‏کسی فرمان بدهد هیچ کس نباید از او اطاعت کند. یا همه فرمان بده فرمانبر نداشته باشیم.‏‎ ‎‏یا همه فرمانبر، فرمانده نداشته باشیم. این کشور می شود؟ این مملکت می شود؟ این‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 417
‏خیانت به ارتش نیست؟ این خیانت به اسلام نیست؟ اینها را به گوششان خواندند و یک‏‎ ‎‏شوراهایی درست کردند غلطی و به گوش اینها خواندند. می آیند در آنجا، درجه های‏‎ ‎‏خودشان را می کنند می دهند به افسر. می گویند تو درجه بده. این جز این است که یک‏‎ ‎‏مملکتی را به فساد بکشد. ما در این مملکت یک کاسب نمی خواهیم؟ تاجر‏‎ ‎‏نمی خواهیم؟ فرش فروش نمی خواهیم؟ یک مملکت ما همه اش باید یکسان، و به قول‏‎ ‎‏آنها جامعۀ توحیدی که آنها می فهمند، جامعۀ توحیدی باشد که همه یک جور باشند.‏‎ ‎‏محصل دیگر نمی خواهیم برای اینکه اگر محصل رفت تحصیل کرد، خوب فرق می کند‏‎ ‎‏با دیگران. توحیدی نیست که این، یکی بالاتر، یکی پایین تر. آن کسی که با فکرش مثلاً‏‎ ‎‏یک کار بزرگی انجام می دهد، این با آن رعیتی که با عملش یک جریب زمین را درست‏‎ ‎‏می کند، اینها در یک جامعه های عالم یک جور هستند اینها؟ در جامعه های دنیا، آن‏‎ ‎‏کسی که طیاره را درست می کند با آن کسی که چاه می کند برای آب، اینها یک جورند در‏‎ ‎‏دنیا؟ جامعه توحیدی نیست این که. آن یک کار دیگر می کند، این یک کار دیگر می کند.‏‎ ‎‏آن یک جور دیگر زندگی می کند، این یک جور دیگر.‏

جامعه توحیدی یا هرج و مرج

‏     اینها چی می گویند؟ کجای دنیا جامعه توحیدی هست که اینجا باشد؟ در شوروی‏‎ ‎‏دیگر رؤسا و مرئوسین نیستند؟ کرملین حکم نمی کند برای همه کشور خودش.‏‎ ‎‏سردارهای آنجا حکم نمی کنند. صاحب منصبهای آنها، همۀ اینها از زیر بارشان در‏‎ ‎‏می روند، درجه هاشان می کنند که جامعه توحیدی نیست. چین هم که همین طور است.‏‎ ‎‏کجای دنیا هست که سرباز همه باشند؛ هیچ صاحب منصب نداشته باشند. یا همه‏‎ ‎‏صاحب منصب به یک درجه باشند. این چه غلطی است که در فکر اینها رفته. خیانت‏‎ ‎‏است این به اسلام. خیانت است این به کشور. خیانت است این به ارتش. ارتش باید باشد‏‎ ‎‏با همان قدرتی که باید باشد. البته همه به یک فکر باید باشند. جامعۀ توحیدی این است.‏‎ ‎‏تمام ملت ایران باید یک فکر کنند و آن این است که خودشان را از زیر بار اجنبی نجات‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 418
‏بدهند، و خودشان اداره کنند ملت خودشان را، مملکت خودشان را. جامعۀ توحیدی آن‏‎ ‎‏بود که در این نهضتی که پیروز شدید شما، آن بود که در این نهضت پیروز شدید. یعنی‏‎ ‎‏همه آمدند با هم به طور وحدت کلمه، وحدت فکر. نه معنای جامعه توحیدی این است‏‎ ‎‏که هرج و مرج بشود. و نه دولتی باشد و نه ملتی باشد، و نه مدیری باشد و نه اداره ای باشد‏‎ ‎‏و نه مهندسی باشد، نه چیزی. این یک مسئله ای است که اصلاً خطرناک است برای‏‎ ‎‏مملکت ما.‏

لزوم هوشیاری در برابر خطر امریکا

‏     این جوانهایی که در بین ارتش هستند، توجه داشته باشند. این یک خطری دارد برای‏‎ ‎‏کشور شما پیش می آورد. این کار به دست دیگران دارد واقع می شود، و شماها گول‏‎ ‎‏می خورید. قبل از اینکه شروع بشود به یک تصفیه ای و من آنطور قاطع که می توانم عمل‏‎ ‎‏کنم، عمل کنم، خودتان اصلاح کنید خودتان را، والاّ ما اینها را تصفیه خواهیم کرد.‏‎ ‎‏آنهایی که رفتند و کندند ‏‏[‏‏درجۀ‏‏]‏‏ خودشان ـ آنطور که برای ما نقل کردند ـ و به آنها هم‏‎ ‎‏گفتند شما هم بکنید، دیگر سربازی و نمی دانم ‏‏[‏‏بالا و پایین‏‏]‏‏ نیست، این بزرگتر خیانتی‏‎ ‎‏است که به مملکت ما دارید می کنید. قبل از اینکه ما دخالت در امر بکنیم خودتان اصلاح‏‎ ‎‏بکنید. ‏

‏     این هم یکی از گرفتاریهایی است که ما داریم که مواجه با آن هستیم. از آن طرف با‏‎ ‎‏امریکا ما مواجهیم. از این طرف با این جوانهایی که دارند کمک به امریکا می کنند.‏‎ ‎‏نمی فهمند اینها که اگر امریکا یک روزی بنایش بر این شد که بیاید اینجا شلوغی بکند، ما‏‎ ‎‏ارتش لازم داریم، ژاندارمری لازم داریم، جوانهای پاسدار لازم داریم، خودمان هم‏‎ ‎‏باید برویم، نمی فهمند این معنا را. گول خوردند از اشخاص. این اشخاص این توطئه را‏‎ ‎‏برای شما می کنند و می آیند به شما می گویند و شما را به خیال خودشان می خواهند که‏‎ ‎‏جامعۀ توحیدی برایتان درست کنند، اینها را معرفی کنید تا طرد بشوند. خودتان طردشان‏‎ ‎‏کنید. خود این جوانهایی که در آنجا هستند طردشان کنند. این مسیر برخلاف اسلام‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 419
‏است. برخلاف ملت ایران است. برخلاف کشور است. برخلاف مصالح مسلمین است.‏‎ ‎‏یک همچو کار غلط را نکنند. هم قوای لشکری و هم ـ عرض می کنم ـ ارتش و هم‏‎ ‎‏ژاندارمری و هم پاسداران نباید هرج و مرج باشد. پاسدار: من پاسدارم، انقلابی است،‏‎ ‎‏هر کاری دلم می خواهد بکنم، این معنایش این است که یک انسجام نباشد در یک‏‎ ‎‏مملکت. ‏

لزوم انسجام و هماهنگی میان نیروهای نظامی

‏     وقتی هرج و مرج در یک مملکت باشد، زندگی تباه می شود. اگر فردا به شما هجوم‏‎ ‎‏کردند، نمی توانید جواب بدهید. اگر یک دشمنی به شما رو آورد، نمی توانید جواب‏‎ ‎‏بدهید. خوب، می بینید الآن هم در داخل، هم در خارج، ریختند به جان هم و یک قوه ای‏‎ ‎‏نیست که جلو اینها را بگیرد. برای چی؟ برای اینکه انسجام در بین خودتان نیست. بین‏‎ ‎‏خود قوای انتظامیه اصلاً نیست. پاسدارها برای خودشان علی حده، یک زندگی دارند،‏‎ ‎‏هر کدام برای هر جا، برای خودش و همین طور دیگران. اینها باید فکر بکنید خودتان‏‎ ‎‏اولا فکر بکنید. این پاسدارهایی که من از آنها خیلی هم تشکر می کنم، که مملکت ما را‏‎ ‎‏پاسدارها حفظ کردند. لکن حالا بین آنها هم افتادند اشخاصی که نمی گذارند اینها‏‎ ‎‏منسجم بشوند. اینها انسجام می خواهد. این قوا باید هماهنگ بشوند. اگر یک قوای‏‎ ‎‏مملکت هماهنگ نشوند نمی توانند کار انجام بدهند. همه جا باید هماهنگ بشوند. هر‏‎ ‎‏جا می روی؟ می بینی که پاسدار می رود توی پادگان ژاندارمری، تو پادگان ارتش،‏‎ ‎‏تهدیدش می کند، چه می کند، اهانت می کند، به ما نوشتند می آیند اهانت می کنند. آخر‏‎ ‎‏چه وضعی است این معنا؟ آخر شما مسلمانید. شما ملی هستید. شما برای خدا کار‏‎ ‎‏می کنید. برای کشورتان کار می کنید. خوب، باید همه تان با هم هماهنگ باشید تا کار را‏‎ ‎‏بتوانید انجام بدهید. این هم یکی از گرفتاریهایی است که الآن مملکت ما مبتلا به آن‏‎ ‎‏هست؛ و مبتلای به یک دسته دوست؛ دوستی که توجه ندارد، نادان. اشخاصی که‏‎ ‎‏متعهدند، اشخاصی که می خواهند کار بکنند، لکن یک دسته خدانشناس اینها را‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 420
‏تحریکشان می کنند. جوانها هم با اذهان صاف خیال می کنند این که این حرف را می زنند‏‎ ‎‏درست می گویند. شما ریشه این مسائل را پیدا کنید که کی دارد می گوید. این هم یک‏‎ ‎‏چیزی هست. گرفتاریهای دیگر هم هست. ‏

اتکال به قدرت الهی 

‏     لکن مع ذلک ما از باب اینکه متکی به یک قدرت بزرگی هستیم ‏‏[‏‏ان شاءالله پیروزیم‏‏]‏‎ ‎‏ما خودمان هیچیم هیچ، ابدا. اگر یکیتان خیال بکنید که خودتان هم یک چیزی هستید،‏‎ ‎‏بدانید خطا کردید. خودمان هیچیم. این صداها هم که می کنند، خمینی کذا، اینها هم‏‎ ‎‏بیخود است، بیهوده است. خمینی هیچکاره است. کار دست یک قدرت بزرگی است که‏‎ ‎‏او انجام داد؛ آن است که کار دستش است. آن است که می تواند یک جمعیت بی سلاح‏‎ ‎‏را بر یک قدرت بزرگ موفق کند و پیروز کند. تا خودتان را، ‏‏[‏‏دائماً‏‏]‏‏ می بینید که من کذا و‏‎ ‎‏شما کذا، یک بشری را می بینید و چه می کنید، این فایده ندارد. ما برادر هستیم. همه با هم‏‎ ‎‏باید توجه کنیم به خدای تبارک و تعالی، و با اتکال به خدای تبارک و تعالی، ان شاءالله ‏‎ ‎‏پیروز می شویم. ‏

بیداری نسل جوان

‏     و من امیدوارم که این جوانهای ما در هر جا که هستند؛ در ارتش هستند، در‏‎ ‎‏ژاندارمری هستند، در شهربانی هستند، در سپاه پاسداران هستند، در کمیته ها هستند، در‏‎ ‎‏دادگاهها هستند، در بازارها هستند، در خیابانها هستند، در کشاورزی هستند، در‏‎ ‎‏دامداری هستند، در کارخانه ها هستند، همۀ اینها به خودشان بیایند، ببینند که ما مواجه با‏‎ ‎‏یک قدرتی هستیم که اگر با هم نباشیم و به خدا توجه نداشته باشیم، ما یک لقمه آنها‏‎ ‎‏هستیم. باید به خدا توجه کنیم و همبستگی با هم داشته باشیم. یک مملکتی با هم جوش‏‎ ‎‏بخورد تا نتواند آسیب به او برسد. اگر ما فرد فرد باشیم، گروه گروه باشیم، همه مان آسیب‏‎ ‎‏می بینیم. برای اینکه همه ضعیفیم. اما چنانچه انسجام پیدا بکنیم، همۀ گروهها پشتیبان هم‏‎ ‎‏باشند، یک نظر باشند، جامعۀ توحیدی به این معنا پیدا بشود که همه پشتیبان هم و همه با‏

صحیفه امامجلد 11صفحه 421
‏وحدت کلمه و با وحدت نظر، بدون اینکه یکی بگوید نه، یکی بگوید آری، اگر اینطور‏‎ ‎‏بشویم ان شاءالله پیروز هستیم. ‏

‏     و من از خدای تبارک می خواهم که این مملکت ایران که مملکت اسلامی است؛‏‎ ‎‏مملکتی است که خدای تبارک و تعالی به آن نظر دارد، رسول اکرم نظر دارد، ائمه هدی‏‎ ‎‏نظر دارند، این مملکت را از شرّ اشرار، چه اشرار خارج و چه اشرار داخل، نجات بدهد.‏‎ ‎‏خداوند شماها را، جوانهای ما را که خدمت می کنند برای مملکت خودشان و مشغول‏‎ ‎‏هستند، در هر نقطه ای خدمت می کنند به کشور، چه در زراعتش، چه در صناعتش، چه‏‎ ‎‏در ارتشش، چه در سایر قوای انتظامی، چه پاسدارها، خداوند همۀ آنها را قدرت بدهد،‏‎ ‎‏همۀ آنها را سالم و موفق کند. ان شاءالله موفق باشید و با قدرت پیش بروید که پیش‏‎ ‎‏می روید. ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 11صفحه 422