سخنرانی

سخنرانی در جمع اعضای انجمن اسلامی دانشگاه اردبیل (استقلال فرهنگی)

سخنرانی

‏زمان: 12 دی 1358 / 13 صفر 1400 ‏

‏مکان: قم‏

‏موضوع: وابستگی فکری به غرب و پیامدهای آن ـ گمشدۀ ملل شرق‏

‏حضار: دانشجویان انجمن اسلامی دانشکدۀ حقوق و دانشسرای اردبیل ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

خودشناسی و بازگشت به خویشتن

‏     در عین حال که هم وقت گذشته است و هم هوا سرد است و هم شما دوستان در یک‏‎ ‎‏منزل مرطوبی به هم فشرده نشستید و موجب تأثر است، مع ذلک چند کلمه عرض‏‎ ‎‏می کنم. هیچ ملتی نمی تواند استقلال پیدا بکند الاّ اینکه خودش، خودش را بفهمد.‏‎ ‎‏مادامی که ملتها خودشان را گم کردند و دیگران را به جای خودشان نشاندند، استقلال‏‎ ‎‏نمی توانند پیدا کنند. کمال تأسف است که کشور ما که حقوق اسلامی و قضای اسلامی و‏‎ ‎‏فرهنگ اسلامی دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته‏‎ ‎‏است. همچو غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان می کنند غیر‏‎ ‎‏از غرب هیچ خبری در هیچ جا نیست. و این وابستگی فکری، وابستگی عقلی، وابستگی‏‎ ‎‏مغزی به خارج منشأ اکثر بدبختیهای ملتهاست و ملت ماست. ‏

‏     در هر امری که پیش می آید، از باب اینکه مغزهای آنهایی که در رأس کارها واقع‏‎ ‎‏بودند، به طوری بار آمده بوده است که از خودشان بکلی منصرف و قبله شان غرب شده‏‎ ‎‏بود. یکی از روشنفکرهاشان، به اصطلاح متفکرینشان‏‎[1]‎‏ گفته بود که ما تا همه چیزمان را‏‎ ‎‏انگلیسی نکنیم نمی توانیم یک رشدی بکنیم. یک همچو مغزهایی در رأس کارها واقع‏‎ ‎‏شد، و از آن طرف هم تبلیغات دامنه داری که غربیها و غربزدگان شروع کردند و شاید‏‎ ‎‏حالا هم باز باشد، اسباب این شد که مغزهای ما غربی شد، قبلۀ ما غرب شد، و تا بیاید این‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 4
‏غربزدگی و اجنبی زدگی از این قلبها و از این مغزها زدوده بشود، وقت طولانی لازم‏‎ ‎‏است. ‏

آثار استعماری غرب در همۀ شئون کشور

‏     در قبل این پنجاه سال هم بوده است. لکن در این پنجاه سال اخیر، و خصوصاً در این‏‎ ‎‏زمانی که این شخص فاسد، این محمدرضای فاسد، زمامدار این کشور بود، این مسائل به‏‎ ‎‏رشد خودش رسید. غربزدگی به کمال خودش رسید. در همه جهت وابستگی پیدا شد.‏‎ ‎‏در عین حالی که ما قضایمان، قضای حقوقیمان و مسائل حقوقیمان و مسائل فرهنگیمان‏‎ ‎‏یک مسائل پیشرفته و از سایر جاها جلوتر هست، لکن در هر امری دستشان را دراز کردند‏‎ ‎‏از جای دیگر گرفتند. حتی آن وقتی که در صدر مشروطیت که باز این مسائل کمتر بود،‏‎ ‎‏باز دست یک غربزدگانی آن وقت هم در کار بوده است که قانون اساسی آن زمان را از‏‎ ‎‏غرب گرفته بودند، تا این ملت به خود نیاید و فرهنگ خودش را پیدا نکند و توجه به‏‎ ‎‏اینکه فرهنگی دارد و فرهنگ غنی دارد، نمی شود اصلاح بشود. الآن مدرسه هایی که‏‎ ‎‏دانشگاهها و دانشسراها، اینها که ما داریم، فرمهایش همه فرم غرب است. دادگاههای‏‎ ‎‏دادگستری هم همین طور است. مراحل دادگاهی هم از غرب گرفته شده است و همه چیز‏‎ ‎‏را از غرب گرفته اند. فرهنگ به این غنی ای کنار زده شده است و چسبیده اند به فرهنگ‏‎ ‎‏غرب. آن هم نه فرهنگ اصیل غرب، فرهنگ استعماری غرب. غرب همه چیز‏‎ ‎‏استعماری دارد. طب استعماری دارد. فرهنگ استعماری دارد. همه چیز استعماری‏‎ ‎‏دارد، صادر می کند برای کشورهایی که عقب افتاده اند به اصطلاح آنها، آن چیزی که‏‎ ‎‏مناسب با آنجاست، به طوری که وابستگی داشته باشد. آنها می خواهند ما وابسته باشیم،‏‎ ‎‏و چیزهایی که به ما می دهند چیزهایی است که وابستگی می آورد. استقلال نمی خواهند‏‎ ‎‏ما داشته باشیم. استقلال فرهنگی نمی خواهند داشته باشیم. استقلال فکری نمی خواهند‏‎ ‎‏داشته باشیم. عُمالی که آنها تربیت کرده اند در پیش خودشان و صادر کردند برای ما، آنها‏‎ ‎‏هم کمک کردند به آنها، و طرز فکر جامعه ما را به طوری عوض کردند که اگر یک‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 5
‏مطلبی غربی نباشد جامعۀ ما نمی پذیرد این را. حالا شاید در این نهضت کم شده باشد.‏‎ ‎‏لکن شما می دانید که قبلاً تا یک اسم غربی روی دوایی، روی یک فاستونی، روی چیز‏‎ ‎‏دیگری نباشد، مردم هم نمی پذیرند. خیابانهای ما باید یک اسم غربی داشته باشد، از‏‎ ‎‏همان اشخاصی که ما را آنطور ناتوان کردند و آنطور چپاول کردند و آنطور ستمها را به ما‏‎ ‎‏کردند، بعض از خیابانهای ما به اسم همانهاست؛ همانهای غربی، همانهای امریکایی،‏‎ ‎‏خیابان روزولت‏‎[2]‎‏ مثلاً. اگر یک جنسی رویش اسم غربی نمی بود، این را درست‏‎ ‎‏نمی پذیرفتند. اگر یک دوایی نمی گفتند از غرب آمده است نمی پذیرفتند. چیزهایی که‏‎ ‎‏خود ملت درست می کرد باید با اسم غرب فروش برود. این غربزدگی است. یعنی بازار ما‏‎ ‎‏هم غربزده هست. یعنی ملت ما الآن باز هم غربزده هست. و تا از زیر این بار در نیایید و تا‏‎ ‎‏این وابستگی مغزی و فکری از بین نرود، رشد حقیقی پیدا نمی شود، و شما هم‏‎ ‎‏نمی توانید مستقل بشوید. ‏

استقلال فرهنگی تنها راه نجات شرق

‏     شما اگر بخواهید از همه وابستگیها خارج بشوید، این باید این وابستگی مغزی را،‏‎ ‎‏قلبی را کنار بگذارید. گمان نکنید که هرچه آنها دارند خوب است. اگر یکی فرض کنید‏‎ ‎‏که یک پیشرفتی داشته باشد در صنعت، این دلیل این نیست که پیشرفت دارد در فرهنگ.‏‎ ‎‏و این اشتباهات مال همین جاهاست که آن که مثلاً فرض کنید فلان طیاره را درست‏‎ ‎‏می کند به خورد ما اینطور می دهند که همه چیزش اینطوری است، و حال آنکه نیست‏‎ ‎‏اینطور. فرهنگشان مثل فرهنگ ما نیست. علم حقوقشان مثل ما نیست. علومشان مثل ما‏‎ ‎‏نیست. علم فلسفه شان مثل ما نیست. طب هم از شرق اخذ کرده اند. کتب شرقی در‏‎ ‎‏دانشگاههای آنجا تا آن اواخر، شاید حالا هم باشد تدریس می شده. ما باید اگر بخواهیم‏‎ ‎‏از این بیچارگی بیرون برویم، باید این وابستگی مغزی را کنار بگذاریم. باید دانشگاههای‏‎ ‎‏ما یک دانشگاههایی باشد که تا مدتها زحمت بکشد، این جوانها را از آن حال سابق‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 6
‏رژیم شاهنشاهی برگرداند به یک حال سالم رژیم اسلامی. باید زحمت بکشند. جوانهای‏‎ ‎‏ما هم باید جدیت کنند در این معنا که خودشان را که گم کردند پیدا بکنند. تا اسم غرب‏‎ ‎‏می آید، خودشان را نبازند. شما دیدید که در مقابل غرب ایستادید. آن هم در آن چیزی‏‎ ‎‏که غرب جلو افتاده است، در نظامی، در تجهیزات، عرض می کنم که با سلاح و امثال‏‎ ‎‏ذلک. شما در مقابل اینها که زورمند بودند ایستادید و با دست خالی هم ایستادید و پیش‏‎ ‎‏بردید. اگر قبلاً به ما می گفتند که ما می خواهیم یک حرفی بزنیم که امریکا خوشش نیاید،‏‎ ‎‏می ترسیدیم. سابق هم اینطور بود که اگر یک مسئله ای می شد تا سفیری که اینجا داشتند‏‎ ‎‏چه سفیر انگلستان بود یا شوروی بود یا امریکا بود، می آمد یک اخطاری می کرد همه‏‎ ‎‏عقب می نشستند. لکن شما دیدید که قیام کردید و در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادید و‏‎ ‎‏حریف خودتان را در عین حالی که همه جدیت داشتند که باشد، عقب زدید. معلوم شد،‏‎ ‎‏می شود مقابل غرب ایستاد. می شود حتی جلو قدرتهای غرب ایستاد. در این قضیه‏‎ ‎‏خودتان را پیدا کردید. دیدید که نه، ما خودمان هم می توانیم با مشت خالی جلو برویم.‏‎ ‎‏در فرهنگ هم باید خودتان را پیدا بکنید. ‏

گمشدۀ ملل شرق

‏     آنها الآن در صددند که با هر جهتی که شده است، شما را باز به خودشان متوجه کنند،‏‎ ‎‏همه کوشششان این است که شماها را وابسته قرار بدهند، وابسته کنند. نگذارند این‏‎ ‎‏وابستگی از بین برود. و شما دانشجوهای عزیز خودتان در صدد این باشید که از‏‎ ‎‏غربزدگی بیرون بیایید. این گمشدۀ خودتان را پیدا کنید. گمشدۀ شما خودتان هستید.‏‎ ‎‏شرق خودش را گم کرده و شرق باید خودش را پیدا بکند. آنها در صددند که با هر ترتیب‏‎ ‎‏شده است خودشان را به ما تحمیل کنند، و شما باید مقاومت کنید. شمایی که می خواهید‏‎ ‎‏مستقل باشید، می خواهید آزاد باشید، می خواهید خودتان سرپای خودتان ایستاده‏‎ ‎‏باشید، باید همۀ قشرها در این مملکت، همۀ قشرها بنای بر این بگذارند که خودشان‏‎ ‎‏باشند. باید کشاورزها بنای بر این بگذارند که خودشان از زمین روزی خودشان را بیرون‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 7
‏بیاورند و مملکت را خودکفا کنند. و باید کارخانه های ما خودکفا بشود. و باید صنایع را‏‎ ‎‏خود این مردم، خود این توده های مردم، صنایع را رشد بدهند. و باید دانشگاهها خودکفا‏‎ ‎‏بشوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند. بنا از اول هر امری این است که انسان اراده‏‎ ‎‏کند یک مطلبی را همچو نترسانندش که نتواند اراده بکند، قبلاً ما را همچو از دستگاه مثلاً‏‎ ‎‏سلطنت ترسانده بودند که اراده نمی کردیم مخالفت را. نمی توانستیم اراده کنیم که‏‎ ‎‏مخالفت کنیم. احتمال نمی دادیم که ما بتوانیم مخالفت کنیم. لکن خدای تبارک و تعالی،‏‎ ‎‏خواست و شما اراده کردید و شد. حالا هم همین طور است. نترسید از غرب. اراده کنید.‏‎ ‎‏دانشمندهای ما نترسند از غرب. اساتید دانشگاه ما نترسند از غرب. و جوانان ما نترسند و‏‎ ‎‏اراده کنند که در مقابل غرب قیام کنند، و شرق اراده کند که در مقابل غرب قیام کند. ‏

‏     خداوند ان شاءالله شما جوانها را برای اسلام نگه دارد. و همۀ اشخاصی که در بنیاد‏‎ ‎‏مستضعفین هستند و همۀ دانشجوهای عزیز و همۀ قشرهای ملت را خداوند حفظ کند. و‏‎ ‎‏با قدرت ان شاءالله به پیش بروید و پیروز خواهید شد. ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 12صفحه 8

  • - سید حسن تقی زاده، از منادیان غرب زدگی در ایران، که آخرین سِمت او ریاست مجلس سنا بود.
  • - فرانکلین روزولت، رئیس جمهوری امریکا در هنگام جنگ جهانی دوم.