سخنرانی

سخنرانی در جمع اعضای ستاد بسیج شهرستان ها (ضرورت دفاع در مقابل دشمنان)

سخنرانی

‏زمان: ساعت 30:18 بعد از ظهر 28 فروردین 1359 / 1 جمادی الثانی 1400‏‎[1]‎

‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏موضوع: ضرورت آمادگی و دفاع در مقابل قدرتهای بزرگ و رژیم بعث عراق‏

‏حضار: اعضای ستاد بسیج شهرستانها‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

فرق بین جهاد و دفاع

‏     اول باید تشکر کنم که آقایان زحمت کشیدند تشریف آوردند اینجا که از نزدیک با‏‎ ‎‏هم ملاقات کنیم. ما الآن که با قدرتهای بزرگ دنیا مواجه هستیم، حال دفاعی داریم. یعنی‏‎ ‎‏ما مدافع از آن چیزهایی که نهضت ما، قیام ما برای ما هدیه آورده است، و از اهداف‏‎ ‎‏اسلامی و از کشور اسلامی خودمان و از تمام چیزهایی که مربوط به اسلام و مربوط به‏‎ ‎‏کشور است در حال دفاع هستیم، و در حال دفاع، بسیج باید عمومی باشد. یعنی قضیۀ‏‎ ‎‏جهاد یک قضیه است، قضیۀ دفاع قضیۀ دیگر. قضیۀ جهاد یک شرایطی دارد. برای‏‎ ‎‏اشخاص خاصی هست. برای گروه معینی هست با شرایطی. لکن قضیۀ دفاع، عمومی‏‎ ‎‏است. مرد، زن، بزرگ، کوچک، پیر، جوان همان طوری که عقل انسان هم آن حکم‏‎ ‎‏می کند که اگر کسی هجوم آورد برای منزل یک کسی، اهالی آن منزل، هریک که هست‏‎ ‎‏دفاع می کنند از خودشان. چنانچه هجوم آورد کسی به شهر یک کسی، اهالی شهر برای‏‎ ‎‏حفظ جهات خودشان دفاع می کنند. دیگر اینجا هیچ شرطی نیست. همه دفاع باید بکنند.‏‎ ‎‏و اگر به کشور ما، کشور اسلامی ما هجوم بکنند و بخواهند تعدی بکنند، تجاوز بکنند، بر‏‎ ‎‏همۀ افراد مملکت، بر همۀ افراد کشور، چه زن، چه مرد، کوچک، بزرگ اینجا دیگر‏‎ ‎‏شرطی نیست، بر همه واجب است که دفاع کنند. و لهذا حال دفاع فرق دارد با حال جهاد.‏‎ ‎‏حال جهاد شرایط دارد، حال دفاع شرطی ندارد. باید دفاع بکنند. حتی یک پیرمردی هم‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 239
‏که خیلی کار از او نمی آید باید شرکت کند در دفاع. آنقدر که می تواند دفاع کند. و ما‏‎ ‎‏امروز که مواجه هستیم با قدرتهای بزرگ و شیطنتهای بزرگ باید مهیا بشویم برای دفاع.‏‎ ‎‏البته این احتمال بسیار کم است که ما یکوقت محتاج به دفاع نظامی بشویم. کم است‏‎ ‎‏احتمال. برای اینکه قدرتهای بزرگ هم می دانند که نباید حالا هجوم کنند. لکن هر چه‏‎ ‎‏هم احتمال کم است لکن از باب اینکه دفاع از یک مملکتی است، دفاع از اسلام است،‏‎ ‎‏این محتمل بزرگ است. از این جهت، ما باید مهیا بشویم. مهیا شدن یکی این است که با‏‎ ‎‏قوه، چه قوۀ افرادی و چه قوای دیگر، باید مهیا بشود. چنانچه قرآن کریم دستور داده. و‏‎ ‎‏مهیا شدنمان هم به طوری باشد که با این مهیا شدن بترسند آنهایی که بنای، خیال هجمه‏‎ ‎‏دارند. دشمنانتان بترسند از قوۀ شما. اگر بنا شد که در یک کشور سی و چند میلیونی،‏‎ ‎‏بیست میلیون قیام کردند برای اینکه مهیا کنند خودشان را از برای دفاع، ولو آن تتمه هم‏‎ ‎‏در وقتی که مقتضی شد و محتاج به دفاع شد آنها هم باید بکنند. لکن حالا که می خواهیم‏‎ ‎‏ما مهیا بشویم، باید این بیست میلیون، یعنی همۀ جوانها همۀ اشخاصی که ازشان کاری‏‎ ‎‏برمی آید، باید خودشان را مهیا کنند. آن روزی را ملاحظه کنند که یکوقت دشمن رو‏‎ ‎‏آورد به طرفشان. هم باید تجهیزات مهیا بشود به قدری که بترساند دشمنها را، و هم باید‏‎ ‎‏قوای افراد، قوای نظامی، قوای چریکی، قوای پارتیزانی باید مهیا بشود، و هم قوۀ ایمان‏‎ ‎‏باید زیاد بشود.‏

برتری سربازان اسلام در ایمان و شجاعت

‏     یک فردی که با قوۀ ایمان پیش می رود، با افراد زیادی که همان قوه دارند لکن‏‎ ‎‏ایمان ندارند، این مقابله می کند. در اسلام اگر ملاحظه کرده باشید، در بعضی از‏‎ ‎‏جنگها که پیش آمد برای مسلمین و مسلمین یک عدۀ کمی بودند، تمام قوایشان ـ به‏‎ ‎‏حسب آنطوری که در تاریخ هست ـ ظاهراً سی هزار بود و پیشقراول لشکر روم ظاهراً‏‎ ‎‏بود، پیشقراولشان شصت هزار بود، و دنبالش هشتصد یا هفتصد هزار جمعیت با‏‎ ‎‏ساز و برگهایی که آن وقت روم و ایران داشتند. این کتیبۀ آنها یعنی پیشقراولهای آنها‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 240
‏وقتی که رو آوردند که شصت هزار ظاهراً بود، یکی از سردارهای ‏‏[‏‏اسلام‏‎[2]‎‏] گفت که‏‎ ‎‏من با سی نفر می روم با اینها مقابله می کنم، با سی عدد. و ما اگر اینها را ترساندیم و سی‏‎ ‎‏نفرمان رفت و شصت هزار نفر را عقب نشاند، این چشم زخم اسباب این می شود که اینها‏‎ ‎‏آن لشکر بزرگشان هم شکست بخورد. خوب، اشخاصی که آنجا بودند گفتند سی تا آخر‏‎ ‎‏نمی شود. شصت هزار نفر با سی نفر؟ بالاخره قرار شد که شصت نفر آدم برود. و اینها مهیا‏‎ ‎‏شدند و شصت نفر از جوانها مهیا شدند و شب شبیخون زدند به این اردوی شصت هزار‏‎ ‎‏نفری. هر نفر مقابل هزار نفر و شکست دادند آنها را، و این اسباب این شد که لشکر روم‏‎ ‎‏که تهیه دیده بود، و هشتصدهزار هم دنبالش بود، آنها هم شکست بخورند و بروند سراغ‏‎ ‎‏کارشان. این قوۀ ایمان است. یعنی یک مؤمنی که اگر بکُشد، بهشت می رود و از اینجا‏‎ ‎‏بهتر است، و اگر کشته بشود، بهشت می رود و از اینجا بهتر است، با یک همچو حربه ای‏‎ ‎‏که حربۀ ایمان است، این دیگر ترس از این ندارد که کشته بشود. این شهادت را برای‏‎ ‎‏خودش یک سعادت می داند. آنهایی که مقابل شما هست، برای دنیا می زنند. آنهایی که‏‎ ‎‏اعتقاد به ماورای طبیعت ندارند، اعتقاد به قیامت ندارند، اعتقاد به بهشت و جهنم ندارند،‏‎ ‎‏آنها برای همین دنیاست. می خواهند دنیایشان درست بشود. خوب، کسی که می خواهد‏‎ ‎‏دنیایش درست بشود، اگر بمیرد، هیچ این نمی تواند بزند تا آنجایی که بمیرد. این‏‎ ‎‏می خواهد هی خودش را حفظ کند که غلبه کند و دنیایش چه باشد. ‏

‏     اما این آدمی که برای خدا، این آدمی که برای مقصد الهی قدم برمی دارد و وارد‏‎ ‎‏میدان می شود، این آدم برای دنیا نیست تا اینکه لرزه ای در قلبش بیاید. این برای‏‎ ‎‏خداست. شما الآن که مهیا هستید و رفقای شما، دوستان شما و آنهایی که تربیت‏‎ ‎‏می خواهند بشوند به این تربیت اسلامی، به این تربیت نظامی، اینها این حربۀ اسلام که،‏‎ ‎‏سلاح اسلام که عبارت از ایمان است،باید به این هم مجهز بشوند. و اگر به این مجهز‏‎ ‎‏شدند، این، طرفشان را می ترساند. همین قوۀ ایمان، شما ملاحظه کردید که ایران ولو سی‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 241
‏و چند میلیون جمعیت دارد، لکن در دو سال پیش از این، این سی وپنج ـ شش میلیون‏‎ ‎‏جمعیت به فکر این معنا که بزنند ـ و عرض بکنم که ـ جنگ بکنند و اینها نبودند. اسلحه‏‎ ‎‏هم که نداشتند. اما خدا خواست که سی وپنج میلیون جمعیت بسیج ایمانی بشوند برای‏‎ ‎‏خدا. یک تحولی پیش آورد خدا که نفوس این سی وپنج میلیون جمعیت را متحول کرد‏‎ ‎‏به یک نفوس دارای ایمان. قدرت ایمانی پیدا کردند. یعنی جوانها نمی ترسیدند از اینکه‏‎ ‎‏حالا اگر رفتند مقابل تانک کشته بشوند. شهادت را می خواستند. می دانید که جوانهای ما‏‎ ‎‏شهادت را می خواهند و از ما گاهی وقتها که من ملاقات می کنم، گاهی بعضی شان قسم‏‎ ‎‏می دهند، بعضی از خانمها قسم می دهند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم، و من دعا‏‎ ‎‏می کنم که آنها ثواب شهید را ببرند و پیروز بشوند. وقتی شما مجهز باشید به جهاز ایمان،‏‎ ‎‏و آن ایمان وادار کند شما را که مجهز بشوید به سلاحهای مشابه سلاح طرفتان، یا مثل‏‎ ‎‏چیزهایی که در اینجاها امکان دارد، آن پشتوانۀ ایمان است که شما را پیروز می کند.‏‎ ‎‏توجه به خدای تبارک و تعالی و مبدأ قدرت است که شما را پیروز می کند. شما و همۀ‏‎ ‎‏دوستانی که می خواهند مهیا بشوند از برای این ارتش بیست میلیونی، که ان شاءالله موفق‏‎ ‎‏بشوند، به همۀ آنها سفارش این معنا را که یک قدرت ایمان در خودتان ایجاد کنید.‏‎ ‎‏اطمینان قلبی پیدا بکنید. قوه، قوۀ الهی در خودتان ایجاد کنید. این قوۀ الهی و قدرت الهی‏‎ ‎‏موجب این معنا می شود که خدای تبارک و تعالی طرف شما را بترساند، و هر چند زیاد‏‎ ‎‏باشند شما غلبه به آنها بکنید.‏

فراگیری فنون نظامی و چریکی

‏     و من امیدوارم که شما هم آن چیزهایی که در نظام هست و یا در چریکی هست و یا‏‎ ‎‏در پارتیزانی هست و در این چیزها که هست، به شایستگی، به خوبی یاد بگیرید. و هم‏‎ ‎‏تجهیزات به مقداری که امکان دارد برای یک مملکت، آن تجهیزات را هم دولت فراهم‏‎ ‎‏خواهد کرد برای موقعی که لازم است. هم تجهیزات داشته باشید که بحمدالله ایران دارد.‏‎ ‎‏تجهیزات مدرن دارد ایران. و از همۀ اینها بالاتر قدرت ایمان است که خودتان را تربیت‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 242
‏کنید، تزکیه کنید. توجه به این نباشد که من با قدرت خودم می خواهم کی را بزنم زمین، و‏‎ ‎‏فرض کنید غلبه کنم. توجه این باشد که با قوۀ الهی پیش بروید. یعنی دستتان را، چشمتان‏‎ ‎‏را، نفستان را، همۀ چیزهایی که در اختیار شماست، اینها را تبدیل کنید از قوای شیطانی به‏‎ ‎‏قوای الهی. انسان اگر غفلت کند قوایش قوای شیطانی است. چشمش هم شیطانی است.‏‎ ‎‏دستش هم شیطانی است. دیگر آنطوری که هست. لکن اگر تربیت کند خودش را همه‏‎ ‎‏الهی می شود. همۀ قوای شما قوۀ الهی می شود و قوۀ الهی غلبه خواهد کرد. خداوند‏‎ ‎‏ان شاءالله شما را بر همۀ دشمنان اسلام غلبه بدهد. و شما ابداً، ایران ابداً نباید خوف این‏‎ ‎‏معنا را داشته باشد که اینها می خواهند محاصرۀ اقتصادی بکنند. اینها می خواهند محاصرۀ‏‎ ‎‏نظامی بکنند. نه ما از محاصرۀ اقتصادی اش می ترسیم! کسی که اسلام را، نهضت اسلامی‏‎ ‎‏را منشأ همۀ چیزها می داند، و می خواهد مجاهده کند با یک طایفه ای که می خواهند‏‎ ‎‏هجوم کنند بر اسلام و بر کیش انسان و بر مملکت انسان و بر نوامیس این مملکت و اینها،‏‎ ‎‏این خوف از این ندارد که کسی حمله بکند همان طوری که آنجا یک نفرشان مقابل هزار‏‎ ‎‏نفر ایستادند، شما هم یک نفرتان مقابل هزار نفر ان شاءالله می ایستید و دفاع از مملکتتان‏‎ ‎‏می کنید و هیچ ترس از این معنا که آنها دارای چه و چه هستند ‏‏[‏‏نداشته باشید‏‏]‏‏ اینها‏‎ ‎‏طبلهای تو خالی شان زیادتر از واقعیت است. البته خوب، واقعیت هم دارد، مجهز هم‏‎ ‎‏هستند لکن یک خوفی در دل آنها هست.‏

خوش رقصی کارتر برای ملت امریکا و اروپا

‏     یک کسی که تمام توجه اش به این هست که رئیس جمهور بشود، همۀ این حرفهایی را‏‎ ‎‏که می بینید الآن پیش آورده. آقای کارتر، هیچ ابداً مطرح نیست پیش او که مملکت‏‎ ‎‏امریکا چه بشود، چه بشود. اینها همه اش دنبال این هستند که حالا یک چهار سال دیگر‏‎ ‎‏هم رئیس جمهور بشود و چهار سال دیگر هم این جنایت کند. همۀ مقصدش این است، و‏‎ ‎‏مثل اینکه شکست هم خورده است در این معنا. و اینها هر قدمی که برمی دارند به خیال‏‎ ‎‏خودشان می خواهند پیش ببرند. پیش مملکت خودشان آرا پیدا بکنند. نه اینکه‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 243
‏می خواهند یک کاری انجام بدهند برای کشورشان. می خواهند رأی پیدا بکنند.‏‎ ‎‏خوش رقصی بکنند برای امریکا که رأی پیدا بکنند. یک کسی که اینطور است، این‏‎ ‎‏قدرت اینکه بتواند یک کارهای اساسی بکند ندارد. این همه اش، نقشه اش و عقلش‏‎ ‎‏دنبال این است که رأی پیدا بکند. و لهذا می بینید که حالایی که گفته است که من محاصرۀ‏‎ ‎‏اقتصادی می کنم، و می بیند که موافقش کم است، و غالباً زیر این بار نمی روند، و همچو‏‎ ‎‏نیست که همه نوکر آقای کارتر باشند، و یا وابسته به امریکا باشند. همۀ اینها خودشان‏‎ ‎‏استقلال دارند. خودشان عقل دارند. عیب است برای یک اروپایی که دنبال آقای کارتر‏‎ ‎‏باشد. آن هم دنبال چه؟ دنبال اینکه رأی برای او درست کند. همۀ ممالک غربی، همه‏‎ ‎‏عقلشان را روی هم بگذارند و قوّتها، قوه هایشان را روی هم بگذارند، و همه دنبال این‏‎ ‎‏باشند که آقای کارتر رأی پیدا بکند و غلبه بکند بر رقیبهای خودش در قضیۀ جمهوری.‏‎ ‎‏این یک ننگی است برای بشر؛ برای انسان. مگر اروپاییها یا سران کشورهای اروپایی‏‎ ‎‏انسان نیستند. خوب آنها باید توجه به این معنا بکنند که این آقا آخر چه می خواهد‏‎ ‎‏درست کند. اینکه توبره اش را برداشته و دور دارد می گردد و گدایی می کند، که ‏‏[‏‏با‏‏]‏‏ این‏‎ ‎‏[‏‏تحریم‏‏]‏‏ اقتصاد‏‏[‏‏ی‏‏]‏‏، تو هم با ما موافق ‏‏[‏‏باش‏‏]‏‏. تو هم با ما موافقت کن. تو هم با ما‏‎ ‎‏[‏‏باش‏‏]‏‏. این دنبال این می گردد رأی پیدا بکند. همۀ عالم خودشان را ذلیل این بکنند و‏‎ ‎‏زحمت برای خودشان ایجاد بکنند و ننگ برای خودشان ایجاد بکنند. اینهایی که همه‏‎ ‎‏می گویند ما برای حقوق بشر مثلاً اقدام می کنیم، یک سی وچند میلیون جمعیت را در‏‎ ‎‏محاصرۀ اقتصادی ـ به خیال خودشان ـ درآورند، و یکوقت هم ـ فرض کنید ـ به محاصرۀ‏‎ ‎‏نظامی درآورند، همه اش چه؟ خوب برای چه شما این کارها را می کنید؟ برای اینکه‏‎ ‎‏آقای کارتر رأی بیاورد و چهار سال دیگر جنایتی بکند؟ من گمان نکنم که یک کسی که‏‎ ‎‏استقلال داشته باشد و قوۀ فکری و استقلال فکری داشته باشد، زیر این بار برود که همۀ‏‎ ‎‏قوه هایش را صرف بکند که یک آقایی می خواهد در امریکا مثلاً چه بکند. خودش را‏‎ ‎‏رسوا بکند و بین جمعیتهای دنیا، بین جمعیتهای مستضعفین که غلبه دارند بر همه چیز. و‏‎ ‎‏اگر خدای نخواسته یکوقت همچو بی عقلی کردند، شکست مال اروپاست و امریکاست‏
صحیفه امامجلد 12صفحه 244
‏و شرق و غرب. مال آنهایی که مستضعفین هستند، نیستند. برای اینکه ملتها موافق با ما‏‎ ‎‏هستند. و آنی که مخالف با ما هست دولتها یا اکثرشان یا بعضی شان از دولتها هستند مثل‏‎ ‎‏دولت عراق.‏

بازگشت رژیم عراق به دوران جاهلیت عرب 

‏     دولت عراق از اول دولتی نبود. اینها مجلس هم ندارند. شما خیال می کنید حالا یک‏‎ ‎‏دولتی است. یک دولتی است که یک عدۀ نظامی آمدند و خودشان دور هم نشستند و‏‎ ‎‏هر چه می خواهند می کنند. با مردم هیچ تماسی ندارند. اینها پوسیده هستند. این صدام‏‎ ‎‏حسین عقلش هم خیلی عقل درستی نیست. پوسیده اند اینها. و حالا هی نقشه می کشد‏‎ ‎‏برای اینکه ما چه و فلان. و همۀ حرفهایش هم این است که ما عرب هستیم. این کلمه ای‏‎ ‎‏که «ما عرب هستیم» ملتهای مسلمان بدانند که معنایش این است که ما عرب هستیم و‏‎ ‎‏اسلام ‏‏[‏‏نمی خواهیم‏‏]‏‏. اگر این کسی که می گوید مقصد من این است که عرب چه بشود،‏‎ ‎‏عرب در مقابل اسلام می خواسته یکوقتی بایستد. اینها می گویند که ما می خواهیم مجد‏‎ ‎‏بنی امیه را، تصریح به این معنا می کنند، ما می خواهیم مجد بنی امیه را چه بکنیم. خوب‏‎ ‎‏بنی امیه را دیدید و دیدند و تاریخ دید که مقابل اسلام بودند. اینها می خواهند به همان‏‎ ‎‏زمان جاهلیت برگردند که قوای عربی باشد و اسلام از آن خبری نباشد. تازه اینها اعتقاد به‏‎ ‎‏اسلام ندارند. ملت عرب می داند که حزب اینها را مرحوم آیت الله حکیم، حکم به‏‎ ‎‏شرکشان کرد. مشرک گفت هستند اینها. اینها الآن یک دسته مشرکین هستند به امر مرحوم‏‎ ‎‏آیت الله حکیم که از آن وقت اینها را گفت مشرک هستند. و ملت عرب باید چنانچه برای‏‎ ‎‏خدا، برای اسلام می خواهند عمل بکنند، با اینها مخالفت بکنند. ارتش اینها خوب از‏‎ ‎‏همین مسلمانها هستند. از همین اهل سنت هستند. از همین شیعه ها هستند. از همین‏‎ ‎‏مسلمین هستند. خوب این ارتشی که از مسلمین است، قیام می کند و عربیت را در مقابل‏‎ ‎‏اسلام می خواهد؟ یا اسلام را می خواهد. عربیت هم اسلام دارد. عجمیت هم دارد. اینها‏‎ ‎‏ضد اسلامند و باید این مملکت شریف عراق خودش را از چنگ اینها بیرون بیاورد. این‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 245
‏ارتش عراق باید همان طوری که در ارتش ایران وقتی فهمیدند که این دارد جنگ‏‎ ‎‏می کند با اسلام، جنگ با نهضت اسلامی می کند، همان طور که اینها قیام کردند و ارتش‏‎ ‎‏هم ملحق شد به خود مردم و کلک شاه را کندند، ارتش عراق هم باید همین کار را بکند.‏‎ ‎‏این جنگ با اسلام است. ارتش عراق حاضر است با اسلام جنگ کند؟ حاضر است‏‎ ‎‏سرنیزه را به قرآن بزند؟ این سرنیزه به قرآن زدن است. باید، واجب است بر آنها، لازم‏‎ ‎‏است بر آنها، هم ملت عراق و هم ارتش عراق، ارتش عراق لازم است که پشت بکند به‏‎ ‎‏این حزب غیراسلامی. پشت بکند به این افراد غیراسلامی که یک عدد کمی هستند. و‏‎ ‎‏همان طور که ارتش ایران متصل به مردم شد، متصل به ملت شد و کلک این نظام باطل را‏‎ ‎‏کند، شما هم همین طور.‏

آمادگی ایران برای دفع تجاوز

‏     شما عذری پیش خدا ندارید. این لشکری که الآن سرنیزه را کشیده اند و توپ و‏‎ ‎‏تانکها را کشیده اند و با مردم مخالفت می کنند، یا آمده اند با ایران که یک مملکت‏‎ ‎‏اسلامی است دارند جنگ می خواهند بکنند، یا هجوم می خواهند بکنند، این جنگ با‏‎ ‎‏اسلام است. جنگ با قرآن است. جنگ با رسول الله است. ارتش عراق حاضر است که با‏‎ ‎‏رسول الله جنگ کند؟ با قرآن جنگ بکند؟ ایران الآن مملکت رسول الله است. ایران الآن‏‎ ‎‏نهضت اسلامی است. مملکت اسلامی است و قانون اسلامی است. حکومت اسلامی‏‎ ‎‏است. افراد حکومت همه آرای اسلامی دارند. ما می خواهیم مملکت اسلامی درست‏‎ ‎‏بکنیم. ما می خواهیم عرب و عجم و ترک و سایر چیزها را همه را در تحت لوای اسلام‏‎ ‎‏[‏‏دربیاوریم‏‏]‏‏. چرا نشسته اند؟ چرا عشایر عرب نشسته اند و نگاه می کنند و اینها به‏‎ ‎‏برادرانشان تعدی می کنند و فوج فوج جوانها را اینها می کشند در سیاهچالها؟ چرا ارتش‏‎ ‎‏عراق نشسته اند و یک کسی که مخالف با اسلام، مخالف با قواعد اسلام، مخالف با قرآن‏‎ ‎‏است از او تأیید می کنند؟ نمی دانند اینها که خودشان را بکشند در راه کفر و جنگ با‏‎ ‎‏اسلام، عاقبت کسی که کشته بشود برای کفر و برای مخالفت با اسلام چه خواهد بود؟‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 246
‏نمی دانند که اگر اینها بخواهند تعدی به ایران بکنند، ایران خُردشان می کند و تا بغداد‏‎ ‎‏می رود. ملت را می خواهد، دولت را از بین می برد. آن وقت این ارتش اسلامی که برای‏‎ ‎‏اسلام باید کار بکند، آنها همه سعادتمندند، چه کشته بشوند چه بکشند. ‏

‏     اما آنکه مقابل اسلام ایستاده، مقابل قرآن ایستاده، مملکت ما مملکت «الله اکبر»‏‎ ‎‏است. مملکت قرآن است. اینها در مقابل قرآن و در مقابل اسلام ایستاده اند. و این ارتش‏‎ ‎‏عراق باید توجه به این معنا داشته باشد که اینها را خودش سرکوب کند. خودش از بین‏‎ ‎‏ببرد اینها را. خوب، صاحب منصبهای خوب ما داریم در عراق. صاحب منصبهای‏‎ ‎‏صحیح و متدین هستند. خود آنها کودتا کنند و این را از بین ببرند. و حرام است بر آنها که‏‎ ‎‏یک قدم دنبال این شخص لعین باشند. و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را‏‎ ‎‏اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد. نه مثل حالا‏‎ ‎‏که چهار نفر بنشینند و سرنوشت یک ملت اسلامی را یک چهار نفر کافر که تابع ـ‏‎ ‎‏نمی دانم ـ میشل عفلق هستند، که مسیحی هم نیست، حتی مسیحی هم معلوم نیست این‏‎ ‎‏مرد باشد، بر خلاف ما و برخلاف اسلام کاری بکنند. خداوند ان شاءالله شما را تأیید کند.‏‎ ‎‏موفق کند و شما را غلبه بدهد هم بر شیاطین باطنی و هم بر شیاطین ظاهر.‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 12صفحه 247

  • ـ در صحیفۀ نور، در ذیل تاریخ 26 / 1 / 59 درج شده است.
  • ـ اصل: ایران.