سخنرانی

سخنرانی در حضور فرمانده لشکر کردستان (سرّ پیروزی ـ پاکسازی کردستان)

سخنرانی

‏زمان: قبل از ظهر 26 اردیبهشت 1359 / 1 رجب 1400‏‎[1]‎

‏مکان: تهران، شمیران، دربند‏

‏موضوع: سرّ پیروزی سربازان صدر اسلام ـ ضرورت پاکسازی کردستان از ضدانقلاب‏

‏مخاطب: صدری (فرمانده لشکر 28 کردستان)‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

لزوم تصفیۀ اشرار از کردستان

‏     من امیدوارم که به خواست خدا و همت ارتش و پاسداران، کردستان بزودی تصفیه و‏‎ ‎‏درست شود. من از فداکاریهای شما برای کشور خود و برای اسلام تشکر می کنم. حال که‏‎ ‎‏اشرار را از آنجا راندید، باید توجه به این معنا داشته باشید، که آنان شما را رها نخواهند‏‎ ‎‏کرد. من به شما ارتشیان دلیر و سپاه پاسداران و شورای انقلاب و فرمانده کل قوا‏‎[2]‎‎ ‎‏هشدار می دهم، که اشرار باید از کردستان تصفیه شوند. آنان کردستان را به فساد کشیدند‏‎ ‎‏و مردم کردستان را به طرز وحشتناکی اذیت و آزار کردند. آنان مردم را غارت کردند و‏‎ ‎‏همه را کشتند. دیگر نباید به اینها مهلت داد. باید منطقه درست پاکسازی شود تا دست‏‎ ‎‏آنها کوتاه و امیدشان قطع شود.‏

حفظ انسجام و نظم در نیروهای مسلح 

‏     البته مسئلۀ مهم این است که ارتش و پاسداران و ژاندارمری ما با یکدیگر همزبان و‏‎ ‎‏هم پیمان باشند. و مهمتر اینکه در عمل با هم هماهنگی داشته باشند. زیرا در هماهنگی‏‎ ‎‏است که پیروزی میسر می شود، باید سران با هم تفاهم داشته باشند، که بحمدالله دارند.‏‎ ‎‏باید سلسله مراتب محفوظ باشد. باید اطاعت بی چون و چرا انجام گیرد ولی درست مثل‏‎ ‎‏صدر اسلام. اطاعت بدون هیچ اغماضی باید باشد، و محبت و دوستی و برادری هم باید‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 294
‏باشد. حضرت امیر ـ علیه السلام ـ رئیس کل قوا بودند، ولی نسبت به سایر افراد ارتش‏‎ ‎‏اسلام هم عطوفت داشتند. هرگز در سپاه اسلام تحمیل نیست. یعنی درست یک عده‏‎ ‎‏برادر هستند که در کنار هم برای خدا می جنگند، که یکی فرمانده و دیگری فرمانبردار‏‎ ‎‏است، و تخلف از دستور فرمانده جایز نیست. باید نظم کاملاً رعایت شود. باید‏‎ ‎‏فرماندهان به سربازان بفهمانند که همه با هم برادریم، و همه با هم می خواهیم کاری را‏‎ ‎‏انجام دهیم. ولی ارتش هم باید از فرمانده کل قوایش، که آقای بنی صدر است اطاعت‏‎ ‎‏کند. خلاصه امروز که ما از طرف قدرتها در خطر هستیم، البته به نظر من بعید به نظر‏‎ ‎‏می رسد، باید منسجم باشیم. زیرا اگر انسجام به وجود آید، هیچ قدرتی نمی تواند به شما‏‎ ‎‏زور بگوید، و پیروزی از آن شماست. امروز ارتش پشتیبان بسیار قوی دارد و آن ملت‏‎ ‎‏است. ملت با ارتش است و ملت با ارتش عزیز همراه است. امید است که دولت و ملت و‏‎ ‎‏ارتش و گروههای متعهد با هم منسجم و یکدست شوند، تا نیرویی به دست آید که‏‎ ‎‏هیچ کس نتواند در مقابل آن بایستد. من از ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمری و سایر‏‎ ‎‏نیروهایی که برای اسلام زحمت کشیده اند، خصوصاً در کردستان فعالیت کردند تا کفار را‏‎ ‎‏شکست دهند، تشکر می کنم. و به خانواده های شهدای بزرگ خود تسلیت می گویم. و از‏‎ ‎‏خداوند می خواهم که به شما و سایرین قدرت عنایت کند. شما الآن سرباز اسلام هستید.‏‎ ‎‏درست مثل سربازهای زمان حضرت رسول با شما عمل می کنند و مقامتان عالی است و‏‎ ‎‏پیش خدای تبارک و تعالی، ارجمند هستید. این مملکت مال شماست و خودتان هم باید‏‎ ‎‏نگهش دارید. مهم رضایت خداست، که عمل شما موجب رضایت خداست. ان شاءالله ‏‎ ‎‏خداوند همۀ شماها را در پیشرفت و پیروزی تأیید کند.‏

سرّ پیروزیهای صدر اسلام

‏     خداوند ان شاءالله همۀ شما را تأیید کند. و سرّ پیشرفتی که در صدر اسلام است این‏‎ ‎‏است که، سربازان اسلام با تعداد کمی که داشتند در مقابل تعداد زیادی از سربازان‏‎ ‎‏دشمن، که یکی ایران و یکی روم بود و بسیار هم مجهز بودند، ایستادند و پیروز شدند،‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 295
‏زیرا سلاح معنوی داشتند. یعنی اعتقادشان بر این بود که اگر ما برویم و کشته شویم، باز‏‎ ‎‏هم سعادتمند هستیم، و اگر بکشیم هم ما سعادتمندیم. آن وقت دشمن فقط برای دنیا بود‏‎ ‎‏که آن هم با فشاری که بر آنها می آوردند می جنگیدند. ببینید در جنگ ذات سلاسل،‏‎ ‎‏دشمن، سربازان خود را به زنجیر بسته بود که فرار نکنند. آیا با این اعتقاد می شود‏‎ ‎‏جنگید؟ سرّ اینکه لشکر اسلام پیروز شد و آنها شکست خوردند همین بود، که آنها‏‎ ‎‏روحیه شان را به واسطۀ اینکه ایمان به خدا نداشتند، بکلی از دست داده بودند. آخر آنها‏‎ ‎‏برای چه کسی کار بکنند و برای چه منظوری خود را بکشند؟ آیا خودشان را بکشند که‏‎ ‎‏یک نفر، فرض کنید شاه و یا پسر شاه، آنهمه بساط داشته باشد؟ برای چه این سربازها‏‎ ‎‏آنطور فداکاری کنند؟ اما اینجا اینطور نیست، اینجا فداکاری برای اسلام است. فداکاری‏‎ ‎‏برای خداست. خدا هم بر ما حق دارد. هر چه ما داریم از خداست و هر چه داریم باید در‏‎ ‎‏راه او بدهیم.‏

‏     بنابراین، سرّ پیروزی صدر اسلام همین دو کلمه بود: ایمان به خدا و ایمان نداشتن به‏‎ ‎‏خدا. آنهایی که ایمان نداشتند، ضعیف بودند و اینهایی که ایمان داشتند، قوی. ما باید با‏‎ ‎‏یک همچو قدرت و روحیه ای که شما می گویید که آنها می گفتند ما می خواهیم شهید‏‎ ‎‏بشویم به پیش برویم. من از آن وقتی که این نهضت شروع شد مکرر هر چند روز یک‏‎ ‎‏مرتبه، زنان و مردان می آمدند پیش من و اصرار می کردند که شما دعا کنید تا ما شهید‏‎ ‎‏بشویم. من دعا می کنم که شما موفق بشوید و ثواب شهادت را داشته باشید. برای اسلام‏‎ ‎‏خدمت کنید. این روحیه موجب پیشرفت است. جدیت کنید که این روحیه محفوظ باشد.‏‎ ‎‏جوانهایی که در ارتش و سپاه پاسداران هستند، تقویت روحی بشوند. الحمدلله از نظر‏‎ ‎‏روحی قوی هستند. ایمان آنها را تقویت کنید. یک سرباز مؤمن می تواند یک گروه را در‏‎ ‎‏هم بشکند. ان شاءالله من امیدوارم که این شهیدانی که برای خدا به شهادت رسیده اند، نزد‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی، مقاماتی را داشته باشند که لشکر اسلام در جنگ احد و در سایر‏‎ ‎‏جنگها داشتند. خداوند ان شاءالله خانواده های آنان را سلامت بدارد، و من هم به آنان‏‎ ‎‏تسلیت می گویم. اینها از خود ما هستند. مثل اینکه فرزندان خود من باشند. متأثر هستم و‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 296
‏مفتخر به اینکه همچو روحیه ای در تمام سربازها پیدا شده. امیدوارم که با همین روحیه بر‏‎ ‎‏مشکلات غلبه کنید، و مملکتتان یک مملکت مستقلی برای خودتان باشد. دیگر نه‏‎ ‎‏ابرقدرتها بر شما غلبه کنند و نه هر چه دارید در طبق بگذارید و به آنها بدهید. خدا‏‎ ‎‏ان شاءالله همۀ شما را تأیید کند. ان شاءالله ‏

‏[‏‏در اینجا سرهنگ صدری خطاب به امام بیان داشت: به عنوان استدعا در خاتمه عرایضی داشتم.‏‎ ‎‏سربازان لشکر 28 انتظار دارند یک پیامی از امام عزیزشان بشنوند، اگر استدعای حقیر مورد تصویب‏‎ ‎‏قرار گیرد.‏‏]‏

‏[‏‏امام فرمودند:‏‏]‏

‎     ‎‏اگر این حرفهایی که من زدم ممکن است منعکس بکنند. من واقعاً شاید همیشه در‏‎ ‎‏فکر این کردستان بوده ام. در فکر اینکه یک دسته فاسد آمدند و یک ناحیه از مملکت را‏‎ ‎‏آنطور کردند. به اسم اینکه ما می خواهیم برای مردم کار بکنیم. و حال اینکه دیدیم و شما‏‎ ‎‏دیدید که اینها فاسد بودند و می خواستند کردستان را خراب کنند. مردم را به بدبختی‏‎ ‎‏بکشند. و الحمدلله با روحیه ای که شما داشتید غلبه کردید بر آنها.‏

‏     من به همۀ سربازانی که در کردستان برای اسلام سربازی کرده اند، و همۀ پاسدارانی‏‎ ‎‏که برای اسلام پاسداری و فداکاری کرده اند، دعا می کنم و از همۀ شما و از همۀ آنها‏‎ ‎‏متشکرم. من خود را منفعل می دانم که چرا نمی توانم بروم به همراه آنان جنگ کنم، برای‏‎ ‎‏اینکه من ضعیف هستم. امیدوارم که آنها موفق و مؤید باشند و پیش خدا روسفید،‏‎ ‎‏چنانچه هستند. و در پیشگاه اسلام از سربازهای اسلام و پاسداران محسوب شوند. با‏‎ ‎‏سلامت و سعادت و عزت و عظمت، مملکت خود را اداره کنید و به پیش بروید،‏‎ ‎‏ان شاءالله مؤید باشید.‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 12صفحه 297

  • ـ صحیفۀ نور، در ذیل تاریخ 25 / 2 / 59 درج شده است.
  • ـ در آن زمان، فرماندهی کل قوا ـ به نیابت از سوی امام خمینی ـ بر عهدۀ ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور بود.