سخنرانی

سخنرانی در جمع شرکت کنندگان در کنفرانس بررسی مداخلات امریکا درایران

سخنرانی

‏زمان: صبح 14 خرداد 1359 / 20 رجب 1400‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: وحشت کارتر از محاکمۀ افراد مستقر در لانۀ جاسوسی ـ نهراسیدن ملت ایران از‏

‏تهدیدات خارجی ‏

‏حضار: هیأتهای نمایندگی شرکت کننده در کنفرانس بین المللی بررسی مداخلات امریکا در ایران‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

وحشت دولتمردان امریکا از اثبات جرائم و جنایات

‏     من باید تشکر کنم از آقایانی که زحمت کشیدند و به کشور خراب مظلوم ما آمدند.‏‎ ‎‏ان شاءالله خداوند توفیق بدهد به همه که به راه حق بروند و از مظلومها طرفداری کنند در‏‎ ‎‏تمام کشورها. من یک سؤالی دارم و آن اینکه، چرا آقای کارتر از آمدن این هیأتها به‏‎ ‎‏ایران اینقدر وحشت دارد. و چرا برای کسانی که از مملکت خودشان هستند، و از‏‎ ‎‏شخصیتهای بارز هستند، برای آمدن ایران جریمه قرار داده است. و چرا از آمدن شاه به‏‎ ‎‏ایران اینقدر وحشت دارد. و چرا از محاکمۀ این اشخاصی که در سفارت اینجا، که به‏‎ ‎‏اصطلاح ما لانۀ جاسوسی است، وحشت دارد. اگر ایشان دخالتی در مقدرات مملکت ما‏‎ ‎‏نکرده است، و اگر دولت امریکا با سرنوشت مملکت ما کار نداشته است، و سفارتخانۀ او‏‎ ‎‏مثل سفارتخانه های صحیح هست، او باید پیشقدم بشود به اینکه هیأتهایی بیایند رسیدگی‏‎ ‎‏کنند. چرا اینقدر وحشت دارد از اینکه رسیدگی بشود. مگر چه کرده است؟ مگر دولت‏‎ ‎‏امریکا با مملکت ما چه کرده است که ایشان وحشتناک است؟ اگر آنطوری که ایشان‏‎ ‎‏مدعی هستند، و طرفدارهای ایشان مدعی هستند، با کمال خوبی رفتار کرده است، و به‏‎ ‎‏قوانین بین المللی احترام گذاشته است، و با ایران به طور ظلم وجور رفتار نکرده است،‏‎ ‎‏باید ما که ادعا می کنیم، او بفرستد یک عده ای خودش، تجهیز کند یک جمعیتهایی از‏‎ ‎‏همۀ اطراف دنیا که بیایند اینجا، و ببینند که او چقدر رفتار خوب کرده است. چقدر با‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 373
‏مردم ایران به انسانیت رفتار کرده است. و این ایرانیانند که نمک نشناسند! ما اگر دلیل‏‎ ‎‏دیگری نداشتیم برای مجرم بودن امریکا جز این جلوگیری کردن از افرادی که از ملت‏‎ ‎‏خودش است، و از شخصیتهای بزرگ ملت خودش هستند، و او برای آنها جریمه قرار‏‎ ‎‏داده است پنجاه هزار دلار و ده سال حبس. مگر چه شده است؟ مگر چه کرده است در‏‎ ‎‏اینجا که برای افرادی که می خواهند بیایند رسیدگی کنند جریمه قرار می دهد؟ ما اگر هیچ‏‎ ‎‏دلیلی نداشتیم الاّ این، کسانی که اطلاع نداشتند می فهمیدند که یک مسئله ای در کار‏‎ ‎‏هست که این وحشت را دارد. کارهایی انجام شده است که این وحشت را دارد.‏

کشورهای ضعیف میدان همیشگی تاخت و تاز ابرقدرتها

‏     مع الأسف ملتهای ضعیف، کشورهای ضعیف در حال جنگ و در حال صلح، اینها‏‎ ‎‏پایمال می شوند. گفته می شود که خروس، هم در عزا و هم در عروسی ذبح می شود،‏‎ ‎‏ملتهای ضعیف هم اینطورند. من هر دو جنگ بین المللی را یادم هست، و گمان ندارم‏‎ ‎‏هیچ کدام از شما جنگ بین المللی اول را یادش باشد. ما در جنگ بین المللی هم مشاهده‏‎ ‎‏می کردیم، من کوچک بودم لکن مدرسه می رفتم، و سربازهای شوروی را در همان‏‎ ‎‏مرکزی که ما داشتیم؛ در خمین، من آنجا آنها را می دیدم، و مورد تاخت وتاز ما واقع‏‎ ‎‏شدیم در جنگ بین المللی اول. جنگ بین المللی دوم را بسیاری از شماها یادتان است که‏‎ ‎‏ما مورد تاخت وتاز این سه قوه واقع شدیم؛ امریکا، انگلستان، شوروی. سربازهای آنها‏‎ ‎‏در همۀ کشور ما تقریباً پخش بودند. شوروی تقریباً از بیرون تهران تا خراسان، انگلستان‏‎ ‎‏در قم و آنجاها، و کسان دیگر هم جاهای دیگر. ما مورد تاخت وتاز بودیم به عنوان پل‏‎ ‎‏پیروزی. ما باید مورد تاخت وتاز بشویم تا آقایان پیروز بشوند. بعد هم که پیروز شدند و‏‎ ‎‏حال صلح پیش آمد باز ما ذبح شدیم. کشورهای ضعیف اینطورند؛ در حال صلح مورد‏‎ ‎‏تاخت وتازند و ذبح، و در حال جنگ هم همین طور. ما حال صلحمان بدتر از حال‏‎ ‎‏جنگمان بود، در حالی که دنیا در صلح به خیال خودشان آرامش و صلح بود. این قوای‏‎ ‎‏بزرگ جنگ نداشتند، فرصت داشتند که همه چیز ما را از دست بدهند، بگیرند از ما. ما‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 374
‏در طول مدتی که انگلستان و امریکا در اینجا دخالت مستقیم داشتند، هیچ چیز خودمان‏‎ ‎‏نداشتیم. نه فرهنگ ما یک فرهنگ سالم بود و فرهنگ خودمان بود، نه تربیت می شد در‏‎ ‎‏دانشگاههای ما اشخاصی که برای خود ملت باشند و به درد خود ملت بخورند، و نه قوای‏‎ ‎‏نظامی ما از ما بود و برای ما بود، و نه جهات اقتصادی ما مربوط به خودمان بود. تمام‏‎ ‎‏طرحهایی که ریخته می شد از آنجا بود. شاه مخلوع در یکی از کتابهایش که بعد جمع‏‎ ‎‏کردند، این کلمه بود که بعد از اینکه این قوای ثلاثه آمدند و اجتماع کردند سرانشان در‏‎ ‎‏تهران، او نوشته است که اینها صلاح دیدند که من باشم، ما باشیم در ایران. بعد آنهایی که‏‎ ‎‏اطرافش بودند، لابد به او فهماندند که بد غلطی کردی. آن کتاب را با آن جمله اش را‏‎ ‎‏دیگر محو کردند و جمع کردند، از قراری که گفتند. این یک سندی است از زبان یک‏‎ ‎‏نفری که در اینجا به طور ظلم سلطه داشت، این یک اقراری است از او، به اینکه آنها من‏‎ ‎‏را در اینجا قرار دادند. قبل از او برای پدرش هم همین مسئله بود، منتها آن را خود‏‎ ‎‏انگلیسها در رادیوی دهلی اقرار کردند، گفتند ما رضاخان را آوردیم در ایران و سلطنت‏‎ ‎‏به او دادیم، لکن به ما خیانت کرد و او را بیرون کردیم. این هم اقراری بود که انگلستان‏‎ ‎‏کرد. آن هم اقراری بود که همان کسی که دست نشاندۀ خود آنها بود کرد. در یکی از‏‎ ‎‏صحبتهایش محمدرضا گفت که لیست وکلا را از سفارتخانه می نوشتند و پیش ما‏‎ ‎‏می فرستادند، و ما ملزم بودیم که آنها را وکیل کنیم. ما، هم وکلا را با این کلمه می شناسیم‏‎ ‎‏و هم محمدرضا را، و دستگاههای دولتی را با این کلمه می توانیم بشناسیم و هم امریکا و‏‎ ‎‏شوروی و انگلستان را. اینها شواهدی است که هست.‏

نرسیدن فریاد مظلومیت ملت ایران به دنیا

‏     ما می خواهیم ببینیم که این ملت ما چه می گفتند. از اول که رضاخان سرکار آمد و‏‎ ‎‏مشغول به فسادکاری شد، و قیام کردند علمای اسلام، از آذربایجان یک دفعه، از‏‎ ‎‏خراسان یک مرتبه، بعدش هم باز یک دفعۀ دیگر، و از اصفهان یک دفعه، که علمای‏‎ ‎‏ایران هم تقریباً از بسیاری جاها به اینها ملحق شدند، اینها می خواستند جنگ بکنند؟ چه‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 375
‏می گفتند اینها؟ مردم در 15 خرداد چه می گفتند؟ این 15 خردادی که فردا سالروزش‏‎ ‎‏هست، مردم چه می گفتند که مستحق این بودند که آنطور که گفتند پانزده هزار مظلوم را‏‎ ‎‏اینها به خاک و خون کشیدند، و از قراری که می گفتند هدایتش هم خود شخص شاه‏‎ ‎‏مخلوع می کرده. اینها چه می گفتند که مستحق این مسائل شدند؟ ملت ایران در طول این‏‎ ‎‏قریب بیست سال که از اول 15 خرداد تا حالا هست، اینها چه می گفتند؟ چه می گویند؟‏‎ ‎‏مع الأسف تمام رسانه های گروهی خارج و بعضی از داخلیها همه در خدمت ابرقدرتها‏‎ ‎‏هستند. ما نمی توانیم صدای مظلومیت این ملت را به دنیا برسانیم، ما وسیله نداریم. همۀ‏‎ ‎‏روزنامه های خارج به ضد ما چیز می نویسند. همۀ رادیوها و تلویزیونهای خارج به ضد ما‏‎ ‎‏پخش می کنند اکاذیب را. در دنیا ایران را مثل یک جنگلی که تویش یک دسته وحشی‏‎ ‎‏جمع شده اند و ریخته اند به جان مردم، و دارند قتل عام می کنند همه را، و پستانهای زنها‏‎ ‎‏را می برند و چه می کنند و چه می کنند ‏‏[‏‏معرفی می کنند‏‏]‏‏. ما چطور ندای مظلومیت این‏‎ ‎‏ملت را به دنیا برسانیم؟ کی می رساند این ندا را به دنیا؟ همه در خدمت آنها هستند. حالا‏‎ ‎‏ببینیم که شما آقایان و خانمها که آمدید و رسیدگی کردید اینجا، می توانید؟ همچو‏‎ ‎‏قدرتی دارید که این مسائل ایران را برسانید؟ ما می خواهیم آنی که حقیقت است، هیچ‏‎ ‎‏نمی خواهیم طرفداری از ما بشود، ما می خواهیم طرفداری از حقیقت بشود. آنچه که‏‎ ‎‏حقیقت است شما به ممالک خودتان برسانید. آنجا بگویید قضیۀ 15 خرداد را که چه‏‎ ‎‏بوده است. و فردا مشاهده می کنید که این ملت که 15 خرداد را همیشه عزادار خواهد بود،‏‎ ‎‏می بینید که این ملت چه می گویند. 15 خرداد با آنها چه کرده است، 17 دی‏‎[1]‎‏ با آنها چه‏‎ ‎‏کرده است. ما هر روز در طول این قریب دو سالی که نهضت بالا گرفته بود، ما هر روز‏‎ ‎‏یک مسئله ای داشتیم، یک مسئلۀ قتل عامی. آیا هیچ شما اطلاع از این حبسیهای زمان‏‎ ‎‏رضاخان و محمدرضا خصوصاً زمان محمدرضا هیچ اطلاعی از اینها پیدا کردید؟ هیچ‏‎ ‎‏می توانید تصور کنید که در این زیرزمینها که در محبسهای اینها موجود است، با این‏
صحیفه امامجلد 12صفحه 376
‏جوانهای ما چه کردند اینها؟ شما به تلویزیون در دیشب، پریشب که دادگاه را نمایش‏‎ ‎‏می داد نگاه کرده اید ببینید که آنهایی که خودشان را نشان می دهند یکی ـ دو تا مورد‏‎ ‎‏است، اینکه چه بوده است قصه؟ شما می دانید که پای بعضی از روحانیین ما را در حبس‏‎ ‎‏اره کردند؟ شما می دانید که در تاوه گذاشتند این جوانهای ما را و بو دادند؟ ما چطور‏‎ ‎‏مطالبمان را به دنیا برسانیم؟ من گمان می کنم که شما هم نتوانید؛ فردا وقتی که رفتید در‏‎ ‎‏محلهای خودتان، شروع کنند آن قلمهای اجیر و آن خیانتکارهای به همۀ بشریت، شروع‏‎ ‎‏کنند بر ضد شما یک چیزهایی را نوشتن که حرفهای شما را خنثی کنند، لکن به اندازۀ‏‎ ‎‏قدرتتان حق را بگویید.‏

نهراسیدن ملت ایران از دخالت نظامی و حصر اقتصادی

‏     ملت ما الآن قیام کرده است و نهضت کرده است، و من امیدوارم که پیش ببرد و هیچ‏‎ ‎‏قدرتی نتواند در ایران دیگر آن کارهایی را که می کرد بکند. آقای کارتر و امثال او الآن‏‎ ‎‏تمام همّشان این است که دوباره آن مسائل را برگردانند که در زمان شاه مخلوع بود؛ لکن‏‎ ‎‏این یک آرزویی است که این ابرقدرتها باید به گور ببرند. ایران دیگر اجازه نمی دهد که‏‎ ‎‏اینها دخالت در آن بکنند. اگر آنها خیال کرده اند که نظامی زیاد دارند و وسایل جنگ و‏‎ ‎‏آدمکشی زیاد دارند، ما هم مظلوم زیاد داریم و مشت گره کرده، و یوم مظلوم از یوم‏‎ ‎‏ظالم شکننده تر است. ما را اینها می خواهند در تنگنای اقتصادی قرار بدهند و قرار‏‎ ‎‏داده اند. و مع الأسف این دولتهایی که ادعا می کنند که ما متمدن هستیم، و ادعا می کنند که‏‎ ‎‏ما مستقل هستیم، از همین مسئله فهمیده می شود که اینها چکاره اند. کارتر آنجا نشسته و‏‎ ‎‏حکمفرمایی می کند، و این ملتها، دولتها یعنی، این دولتهایی که تحمیل شده اند بر ملتها،‏‎ ‎‏اینها هم فرمانبرداری می کنند؛ اینها هم استقلال ندارند. نه اینکه همین دولتهای ضعیف‏‎ ‎‏استقلال نداشته باشند، معلوم شد دولتهای قوی هم استقلال ندارند. اینها نمی توانند،‏‎ ‎‏می ترسند از امریکا که مخالفت با ما را نکنند، نه اینکه بخواهند مخالفت کنند؛ برای اینکه‏‎ ‎‏مخالفتشان برای خودشان هم ضرر دارد، شاید بیشتر هم ضرر داشته باشد. بسیاری از‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 377
‏دولتها به ما گفته اند که ما همان چیزهایی که از دیگران می گیرید ما به شما می دهیم. کسی‏‎ ‎‏هم به ما ندهد ما یک مردمی هستیم مظلوم، و استقلال خودمان را حفظ می کنیم. ما اگر‏‎ ‎‏امر دایر بشود به اینکه برگردیم به حال سابق بشریت، و با الاغ از این طرف به آن طرف‏‎ ‎‏برویم و آزادی مان را حفظ بکنیم، یا خیر، بندۀ آقای کارتر و امثال او از ابرقدرتها باشیم و‏‎ ‎‏زندگانیهای فلان و کذا داشته باشیم، ما آن را ترجیح می دهیم، ملت ما آن را ترجیح دارد‏‎ ‎‏می دهد. ملت ما شهادت را دارد ترجیح می دهد، و می گوید که ما می خواهیم شهید‏‎ ‎‏بشویم. از اول نهضت تقریباً ـ من در نجف بودم آن وقت ـ تا حالا زن، مرد، جوانها‏‎ ‎‏می آیند و از من استدعا می کنند که شما دعا کنید ما شهید بشویم، من دعا می کنم ثواب‏‎ ‎‏شهید پیدا کنند. یک مجلس عقدی که ما چند وقت پیش از این در همین تهران داشتیم،‏‎ ‎‏آن زن و مردی که با هم ازدواج کردند، بعد آن زن یک کاغذی به من داد خواندم. دیدم‏‎ ‎‏می گوید که شما دعا کنید من شهید بشوم. زنی که تازه عروسی کرده، شوهر کرده،‏‎ ‎‏می گوید شما دعا کنید من شهید بشوم. یک ملتی که شهادت را می طلبند و دعا‏‎ ‎‏می خواهند برای شهادت، اینها از دخالت نظامی می ترسند؟ اینها از حصر اقتصادی‏‎ ‎‏می ترسند؟ همۀ عالم درهای ممالکشان را به ما ببندند همه و ما باشیم، این عده ای که،‏‎ ‎‏سی و چند میلیونی که در این ایران زندگی می کنیم، یک دیواری دور ایران بکشند و ما را‏‎ ‎‏در همین ایران حبس بکنند، ما این را ترجیح می دهیم به اینکه درها باز باشد و چپاولگرها‏‎ ‎‏بریزند به مملکت ما. ما می خواهیم چه بکنیم که به این تمدنی که از توحش بدتر است،‏‎ ‎‏این تمدنی که حیوانات بیابان در رفتارشان از آنها بهتر است، ما می خواهیم چه بکنیم به‏‎ ‎‏این تمدن برسیم. این دروازۀ تمدنی که شاه مخلوع می خواست به روی ما باز بکند، یعنی‏‎ ‎‏قدرتها را بر ما مسلط کند، و همۀ دارایی ما را ببرد و چند تا عروسک برای ما بفرستد،‏‎ ‎‏نفت ما را ببرند و برای ما پایگاه برای خودشان درست بکنند، ما این تمدن بزرگ را‏‎ ‎‏می خواهیم چه بکنیم؟ این تمدن است؟ این پدر و پسر و خصوصاً این پسر کشور ما را به‏‎ ‎‏عقب راند و همه چیز ما را به باد داد، به طوری که اگر الآن همۀ ملت دستشان را به هم‏‎ ‎‏بدهند و دستشان را به هم داده اند بحمدالله ، و بخواهند تعمیر کنند آن چیزی که در این‏
صحیفه امامجلد 12صفحه 378
‏قریب پنجاه سال بر ما گذشته است، و آن چیزی که از بیست و چند سال پیش از این به‏‎ ‎‏وسیلۀ امریکا بر مملکت ما گذشته است، سالهای طولانی لازم است تا ما ترمیم کنیم اینها‏‎ ‎‏را. ما می خواهیم چه کنیم روابط داشته باشیم با آنهایی که می خواهند ما را بچاپند؟ رابطۀ‏‎ ‎‏ما با آنها غیر از این است که رابطۀ چپاولگر و چپاول بشو است؟ برای چه ما می خواهیم‏‎ ‎‏این را؟ درها را همه را ببندند و ما را محاصره اقتصادی بکنند. ما خودمان در اینجا‏‎ ‎‏مملکت وسیعی داریم، آب هم داریم، خدا باران هم به ما می دهد، خودمان می کاریم و‏‎ ‎‏می خوریم و هیچ احتیاجی به این مسائل نداریم. آنها نترسانند یک ملتی را که می خواهد‏‎ ‎‏خودش را به کشتن بدهد تا استقلالش را حفظ بکند. این استقلالی که ما پیدا کردیم و این‏‎ ‎‏آزادی که ما پیدا کردیم یک هدیۀ آسمانی است، یک هدیۀ الهی است به ما رسیده، و ما‏‎ ‎‏مکلفیم این را حفظش کنیم. اگر ما این را حفظش نکنیم به نعمت خدا، قدردانی از نعمت‏‎ ‎‏خدا نکرده ایم، کفران کرده ایم نعمت خدا را، ما باید این را حفظش بکنیم. ما از این‏‎ ‎‏تهدیدهایی که می کنند و کشتیهایشان را می آورند در مثلاً خلیج و امثال اینجا، و از این‏‎ ‎‏طرف و از آن طرف و اینها، حالا دیگر این حرفها کهنه شده. پیشتر بله، زمان سابق اینطور‏‎ ‎‏بود که تا یک قراردادی را می خواستند تحمیل کنند، و یکی یک مثلاً ناله ای می زد، یک‏‎ ‎‏کشتی از انگلستان می آمد در آبهای خلیج، تمام می شد مسئله.‏

امدادهای غیبی خداوند در شکست ظالمین

‏     حالا همۀ کشتیهایتان را هم بیاورید اینجا، همۀ طیاره هایتان را هم بفرستید اینجا،‏‎ ‎‏مسئله حالا غیر سابق است. ما اتکال به خدا داریم. ما برای این جهان یک مدبّر را‏‎ ‎‏می دانیم هست. آنهایی که تاکنون توجه نداشتند خوب توجه پیدا بکنند که یک ملتی که‏‎ ‎‏هیچ نداشت جز الله اکبر، و او همه چیز است، چطور همۀ قوا را کنار زد، و این قوای‏‎ ‎‏شیطانی که همه پشتیبانش بودند، نه فقط ابرقدرتها، قدرتهای پایین دست هم دنبال او‏‎ ‎‏بودند، و ما را نمی گذاشتند در یک مملکتی زندگی کنیم و فعالیت کنیم، همه موافق با او‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 379
‏بودند. این چه بود که این ملت ضعیف بدون تجهیز، بدون تدریب نظامی‏‎[2]‎‏ را بر اینهمه‏‎ ‎‏قدرتها غلبه داد؟ این جز این بود که رعبی را که خدا در دلهای این سران انداخت، ما را به‏‎ ‎‏رعب، به رعبی که خدا در قلب اینها انداخت پیروز کرد؟ این جز همان است که در صدر‏‎ ‎‏اسلام هم یک عده قلیل را بر عده های کثیر پیروز کرد، و همچو رعبی در قلبها انداخت‏‎ ‎‏که نتوانستند مقاومت کنند در مقابل سی هزار جمعیت عرب، که هر چندتایشان یک‏‎ ‎‏شمشیر داشت، و هر چندتایشان یک شتر داشت، و آنها هفتصد هزار جمعیت بودند که‏‎ ‎‏شصت هزارشان طلیعه بود و غلبه کردند اینها بر آنها، چه بود؟ این جز این بود که یک‏‎ ‎‏دست غیبی در کار است؟! نباید بیدار بشوند آنهایی که توجه به معنویات ندارند و به این‏‎ ‎‏غیب ایمان نیاورده اند؟ نباید بیدار بشوند؟ کی این هلیکوپترهای آقای کارتر را که‏‎ ‎‏می خواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند، شنها مأمور‏‎ ‎‏خدا بودند، باد مأمور خداست، قوم عاد را باد از بین برد. این باد مأمور خداست، این شنها‏‎ ‎‏همه مأمورند. تجربه بکنند باز.‏

حفظ روحیه معنوی اول انقلاب

‏     لکن ما نباید مغرور بشویم. من به ملت ایران عرض می کنم که مغرور نشوید. تمام‏‎ ‎‏قدرت، قدرت خداست و باید اتکال به او بکنید، و خودتان را فانی بکنید در آن قدرت‏‎ ‎‏بزرگ. مادامی که ملت ایران همان قدرت اول را که قدرت معنوی بود و با الله اکبر پیش‏‎ ‎‏برد، مادامی که این حفظ بشود شما بیمه هستید؛ بیمۀ الهی هستید. خدا نکند که دستهایی‏‎ ‎‏که الآن در کار هست و می خواهند شما را مأیوس بکنند، اینها در این شیطنتشان پیروز‏‎ ‎‏بشوند، و شما را از آن حالی که در اول انقلاب داشتید منحرف کنند، که آن روز، روزی‏‎ ‎‏است که خدای تبارک و تعالی عنایتش را خدای نخواسته از شما بر می دارد و شما به‏‎ ‎‏همان حالها می افتید. حفظ کنید؛ حفظ کنید آن حالی که در اول نهضت داشتید. شما‏‎ ‎‏نهضت برای شکم نکردید، شما نهضت برای اتاق و حیاط نکردید، شما نهضت نکردید‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 12صفحه 380
‏برای اینکه یک مقامی پیدا بکنید. شما آرزوی شهادت نمی کنید به اینکه برسید به یک‏‎ ‎‏مثلاً فرشی و یک نوایی. این حال را که حالی است الهی حفظ کنید، و مادامی که این‏‎ ‎‏حفظ بشود شما پیروز هستید. و من وعدۀ پیروزی به شما می دهم. و خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی، وعدۀ پیروزی داده است به شما: ‏اِنْ تَنْصُرُوا الله یَنْصُرْکُمْ.‎[3]‎‏ اقدامتان را ثابت نگه دارید‏‎ ‎‏و مشتهای گره کرده را که مشتهای الهی است حفظ کنید، و از هیچ ابرقدرتی نترسید، و از‏‎ ‎‏هیچ تبلیغاتی، داخلی و خارجی، هیچ خوفی نداشته باشید. ما راه خودمان را می رویم و‏‎ ‎‏آن راه خداست.‏

بیداری مستضعفین اولین گام در مقابله با مستکبرین

‏     و من امیدوارم که این هیأتهایی که آمدند و رسیدگی کردند، گرچه نمی توانند‏‎ ‎‏رسیدگی کنند، آنها نمی توانند به همۀ دردهای ما برسند آنها مصیبتهایی که من در زمان‏‎ ‎‏رضاخان شاهدش بودم که بر این ملت گذشت، آنها دیگر مثل اینکه دیگر منسی‏‎[4]‎‏ شده‏‎ ‎‏و کهنه شده، و آن اشخاصی که آن را ادراک کردند دیگر در آنها کم است. الآن شما‏‎ ‎‏نمی توانید آنها را اطلاع پیدا کنید، شما نمی توانید اطلاع پیدا کنید اینکه این پنجاه سال به‏‎ ‎‏ما چه گذشته است، به این ملت چه گذشته است، و نمی توانید تصور این را بکنید که این‏‎ ‎‏ملت جوانهایش به چه بلاهایی مبتلا شدند، در این تاریکخانه ها و در این زیرزمینهای‏‎ ‎‏ساواک، لکن آن مقداری که اطلاع پیدا کردید و اسناد را به شما داده اند، و اگر رفتید آن‏‎ ‎‏محل را هم دیدید، و آن چیزهایی که در آنجا هست، که هیچ شباهتی به سفارتخانه‏‎ ‎‏ندارد، آن وقت تصدیق می کنید که مسئله، مسئلۀ گروگان گرفتن یک عده دیپلمات‏‎ ‎‏نیست. این چیزی است که قلمهای خارج و مطبوعات خارج به شما تحمیل کرده است که‏‎ ‎‏بگویید دیپلماتها، والاّ اگر، اینها را ببینید می فهمید که این محل، محل دیپلمات نیست، و‏‎ ‎‏این اشخاص، اشخاص دیپلمات نبودند. من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی، به همۀ ما‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 381
‏و به همۀ مظلومین عالَم و به همۀ مستضعفان جهان پیروزی عنایت کند، تا همه از زیر بار‏‎ ‎‏این ابرقدرتها خارج بشوند، و مسئله ای است که باید بشود. مسئله اینطور شده است که‏‎ ‎‏دیگر مستضعفین در مقابل مستکبرین قیام کرده اند، بیدار شده اند. بیداری اولْ قدم است،‏‎ ‎‏اول قدم یقظه‏‎[5]‎‏ است. در سیر عرفانی هم یقظه اول قدم است. در این سیر، این هم سیر‏‎ ‎‏الهی و عرفانی است، بیداری اول قدم است و کشورهای اسلامی، ملتهای مسْلم، ملتهای‏‎ ‎‏مستضعف در سرتاسر جهان، اینها بیدار شده اند، و سیاههای امریکایی کتک این بیداری‏‎ ‎‏را می خورند، و ان شاءالله پیروز خواهند شد. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 12صفحه 382

  • - روز کشف حجاب توسط رضاخان.
  • - آموزش نظامی.
  • - بخشی از آیۀ 7 سورۀ محمد ص.
  • - فراموش شده.
  • - بیداری.