سخنرانی

سخنرانی در جمع اعضای شورای اسلامی کارگران و پرسنل ارتش (هوشیاری ملت)

سخنرانی

‏زمان: 4 تیر 1359 / 12 شعبان 1400‏

‏مکان: تهران، حسینیۀ جماران‏

‏موضوع: آشوبگریهای گروهکهای وابسته ـ هوشیاری ملت در مقابل توطئه ها و شرارتها‏

‏حضار: اعضای شوراهای اسلامی کارگران ایران، پرسنل بهداری ارتش‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

اگر به من خدمتگزار بگویند بهتر از این است که رهبر

‏     از آقایانی که زحمت کشیده اند و آمده اند اینجا با من مواجه باشند، چه آن آقایان‏‎ ‎‏کارگران و چه آن آقایان ارتشیان و چه اشخاص متفرقه، تشکر می کنم.‏

‏     اگر به من خدمتگزار بگویند، بهتر از این است که رهبر. من امیدوارم که همۀ ما، چه‏‎ ‎‏شما آقایان کارگر و سایر رفقایتان و چه آن آقایان ارتشی و سایر رفقایشان و چه سایر‏‎ ‎‏قشرهای این ملت، توجه به یک مسئلۀ قابل اهمیت داشته باشید و آن اینکه شما می دانید‏‎ ‎‏و خصوصاً شما کارگرها، می دانید که از اول انقلاب تا حالا چه اشخاصی و چه قشرهایی‏‎ ‎‏بوده اند که مبارزه با انقلاب کرده اند با شکلهای مختلف و مرامهای مختلف که روی هم‏‎ ‎‏رفته، همۀ شکلها و مرامها بر ضد این انقلاب و ضد اسلام بوده است. این گروههایی که‏‎ ‎‏بعد از انقلاب هی جوشیدند و بیرون آمدند و گاهی ادعای اسلامیت می کنند و از شما‏‎ ‎‏مسلمانتر می شوند و گاهی ادعای انقلابی بودن می کنند و از شما انقلابی تر می شوند و‏‎ ‎‏گاهی خودشان را مؤسّس انقلاب می دانند و انقلاب را که این تودۀ محروم ملت ما از‏‎ ‎‏کارگر و کشاورز و دانشجو و شما، همه انقلاب را به پایان رساندید ـ یعنی، تا اینجا ـ و آنها‏‎ ‎‏یا در خارج بودند و تماشاگر و یا در داخل بودند و تماشا می کردند که ببینند کی غالب‏‎ ‎‏می شود، اگر شاه ـ شاه مخلوع ـ و آن تیپ غالب شدند، اینها بروند آنجا و از آنها‏‎ ‎‏طلبکاری کنند و اگر شما غالب شدید و ملت، اینها بیایند و با اسمهای مختلف طلبکار‏‎ ‎‏بشوند و بخواهند خودشان همه چیزها را داشته باشند، حتی با اسم شما، با اسم کارگر.‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 456
‏کارگر را به حساب نیاورند، با اسمهای مختلف مشغول بشوند به اینکه نگذارند این‏‎ ‎‏انقلاب به ثمر برسد؛ یعنی، این ثمر آخری که اسلام می خواهد و پیغمبر اسلام‏‎ ‎‏می خواسته است. اینها چون از اسلام لطمه دیده اند و اربابهای اینها از اسلام سیلی‏‎ ‎‏خورده اند، با اسلام اگر سابق کم مخالف بودند، حالا دیگر صددرصد مخالفند.‏

ایجاد اغتشاش و آشوب توسط گروهکهای وابسته

‏     این گروههای مختلفی که مثل قارچ از زمین جوشیدند و آمدند و از اطراف‏‎ ‎‏کشورهای دیگری که متفرق در آنجا بودند و منتظر فرصت بودند، حالا آمدند به ایران و‏‎ ‎‏می خواهند نگذارند این انقلاب تحقق پیدا بکند.‏

‏     این یک خطری است از برای انقلاب ما. نه به آن معنا که اینها عُرضۀ این را داشته‏‎ ‎‏باشند که یک کار مثبتی بکنند و این انقلاب را برگردانند، لکن به آن معنا که ایجاد زحمت‏‎ ‎‏بکنند. شما ملاحظه کردید که در کردستان ایجاد زحمت کردند، نه اینکه توانستند غلبه‏‎ ‎‏بکنند، لکن مدتها ایجاد زحمت کردند. در تهران ایجاد زحمت کردند. نمی توانند کاری‏‎ ‎‏بکنند، لکن غائله می توانند درست بکنند. در هر موقعی که یک اساسی می خواهد روی‏‎ ‎‏کار بیاید، این جمعیتهای مختلفی که الآن در ایران هستند، در همان موقع، یک غائله ای‏‎ ‎‏درست می کنند.‏

‏     از اولی که جمهوری اسلامی را بنا بود که شماها و ملت ما رأی به آن بدهند، آن وقت‏‎ ‎‏یک غائله هایی در اطراف درست کردند. این قدم که برداشته شد، در هر مرحله ای که‏‎ ‎‏شما یک قدم پیش رفتید، آنها هم در همان جا باز غائله درست کردند. در همان وقتی که‏‎ ‎‏مجلس شورای اسلامی تأسیس شد و مشغول به کار شدند، باز غائله درست کردند. غائله‏‎ ‎‏درست می کنند، خودشان غائله درست می کنند و فریاد می زنند. خودشان دیگران را‏‎ ‎‏کتک می زنند، باز خودشان فریاد می کنند. این یک جهتی است که در اینها هست؛ یعنی،‏‎ ‎‏روی این ترتیب، اینها عمل می کنند که نگذارند شما کار بکنید، نگذارند خرمنهای‏‎ ‎‏کشاورزها درست جمع بشود و در عین حال، فریاد بزنند که ما برای ملت داریم فداکاری‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 457
‏می کنیم.‏

مخالفت گروهکهای وابسته با اصلاح امور فرهنگی

‏     اینهایی که در کنار جمهوری اسلامی هستند و می خواهند به اسم جمهوری اسلامی،‏‎ ‎‏به اسم اسلام، به اسم خلق، به اسم ملت کار بکنند، اینها را ببینید چه می کنند. ممکن است‏‎ ‎‏من هی بگویم «اسلام» و هی بگویم «فدایی اسلام» و «فدایی خلق» و هی بگویم «مجاهد‏‎ ‎‏اسلام» و «مجاهد خلق»، این حرفها را بزنم، لکن وقتی به اعمال من شما ملاحظه کنید،‏‎ ‎‏ببینید که از اول، من مخالفت کرده ام. در هرجا تفنگ کشیده ام و مخالفت کرده ام؛ هرجا‏‎ ‎‏بنا بود که یک اصلاحی بشود، شما دیدید که من آمدم و مقابلش ایستادم و مشتم را گره‏‎ ‎‏کردم و تفنگم را هم کشیدم. می خواستند که دانشگاههایی که در خدمت استعمار بود ـ و‏‎ ‎‏جزء مهمّات این مملکت است که باید دانشگاهش اصلاح بشود ـ همچو که طرح اصلاح‏‎ ‎‏دانشگاه شد، سنگربندی شد در دانشگاه که نگذارند این کار بشود. حالا هم باز پشت‏‎ ‎‏همان سنگرها، نه آنجا در دانشگاه، اما در خارج دنبال اینند که نگذارند این اصلاح‏‎ ‎‏فرهنگی بشود؛ انقلاب فرهنگی بشود. اینها می خواهند که فرهنگ، همان فرهنگ باشد‏‎ ‎‏که از تویش امثال این اشخاصی که وزیر و وکیل سابق بودند، از تویش اینها درآیند و‏‎ ‎‏همینها این کشور ما را به باد فنا بدهند، چنانکه دادند همان وکلایی که در سابق بودند و‏‎ ‎‏همان وزرایی که در سابق بودند و همان سردمدارهای سابق؛ همان تحصیلکرده ها و‏‎ ‎‏روشنفکرهای دانشگاه داخل و خارج بودند و همان مصیبتهایی که به این ملت وارد شد،‏‎ ‎‏به دست همین اشخاصی ‏‏[‏‏بود‏‏]‏‏ که با اسم «ملت» و با اسم «مجاهدت» و با اسم «فدایی» و با‏‎ ‎‏اسم چه وارد شدند و نگذاشتند که این ملت به حال خودش باشد و هر چه شما داشتید به‏‎ ‎‏جیب دیگران کردند و یک قدری اش ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ هم خوردند دار و دستۀ شاه مخلوع. همین‏‎ ‎‏جمعیتها بودند که الآن برخلاف این نهضت دارند فعالیت می کنند.‏

‏     هر روزی که بخواهد این نهضت یک قدم بردارد، مجلس شورا می خواهد مفتوح‏‎ ‎‏بشود، می بینیم که یک بساطی در امجدیه پیش می آید؛ یک غائله درست می شود و‏‎ ‎‏مع الأسف، جوانهای ما مطلع نیستند که اینها چه دارند می کنند؛ این اشخاص چه دارند‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 458
‏می کنند و بعضی از اشخاصی که با من هم مربوط هستند، اینها هم ملتفت نیستند که مسائل‏‎ ‎‏عمقش چی هست. خیال می کنند که مسئلۀ چماقدار است و تظاهر کننده، مسئله این‏‎ ‎‏است؟ نه، مسئله این نیست. این یک ظاهری است برای آشوب درست کردن. مسئله‏‎ ‎‏عمق دارد. مسئله امریکاست. مسئله این است که باید امریکا بیاید اینجا و مقدّرات کشور‏‎ ‎‏ما را به دست بگیرد. نه مسئله، مسئله این است که یکی می خواهد تظاهر کند، یکی‏‎ ‎‏می خواهد ضد تظاهر. اینها مسئله نیست، اینها غائله ایجاد کردن است برای اینکه‏‎ ‎‏نگذارند این مملکت به حال خودش باشد و روی میزانی که دارد حرکت می کند، حرکت‏‎ ‎‏بکند.‏

ایجاد بحران با تحریک کارگران و کشاورزان

‏     شما آقایان کارگر، که عضو مؤثر این کشور هستید، برای اینکه دست دیگران را از آن‏‎ ‎‏کوتاه بکنید، دیدید که در این یک سال و چند ماه آمدند هی در بین شماها هی یا نطق‏‎ ‎‏کردند یا وسوسه کردند، یا یک دسته ای را وادار کردند به اعتصاب و امثال ذلک، به اسم‏‎ ‎‏اینکه ما طرفدار شما هستیم. اگر کارگر در یک کشوری کار نکند و اعتصاب کند، این‏‎ ‎‏کشور به هلاکت می رسد. اینها که با اسم اینکه ما با شما موافقیم و مثلاً، ‏‏[‏‏می گویند‏‎ ‎‏]‏‏شما‏‎ ‎‏چه جور و آنها چه جور، نمی خواهند برای شما دلسوزی ـ به حسب ـ واقع داشته باشند. با‏‎ ‎‏اسم دلسوزی می آیند و فلج می کنند کارخانه های مملکت را و با اسم دلسوزی می روند و‏‎ ‎‏فلج می کنند کشاورزی را. همینها هستند که وقتی کشاورزها خرمنهایشان را جمع‏‎ ‎‏می کنند، آتش می زنند. الآن هم باز دارند آتش می زنند و اگر محافظت نشود، محافظت‏‎ ‎‏صحیح نشود، همه اش را آتش می زنند.‏

‏     ما دشمن نهضت و انقلاب را از این می فهمیم که آنهایی که با این انقلاب راه دارند‏‎ ‎‏می روند، با این ملت راه دارند می روند، با این کشاورز و کارگر دارند راه می روند و‏‎ ‎‏می خواهند کشور را از قیدوبند خارجیها آزاد کنند. آزاد کردن هم به کار کردن است و‏‎ ‎‏کشاورزی کردن است و کار در کارخانه ها کردن است و کار در سایر جاها کردن. کشور ما‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 459
‏اگر بخواهد آزاد باشد، اگر بخواهد مستقل باشد، وابسته به خارج نباشد، باید خودش کار‏‎ ‎‏کند. آنهایی که می آیند در بین شماها و مانع از کارتان می شوند یا یک دسته ای درست‏‎ ‎‏می کنند مانع از کارتان می شود یا اینکه پولها را از خارج به ایشان می دهند که بیایند بدهند‏‎ ‎‏به بعضی از این کارگرهای غافل تا اعتصاب بکنند و آنهایی که در کشاورزی می روند‏‎ ‎‏ایجاد زحمت می کنند یا آنهایی که می افتند در کشور، سر تا ته کشور و شلوغ می کنند‏‎ ‎‏کشور را به اسم اینکه مثلاً، این آدم خانه دارد، این آدم مِلک دارد، بدون یک میزان‏‎ ‎‏شرعی الهی می ریزند و خانه اش را غارت می کنند و خانه اش را از او می گیرند، اینها ریشۀ‏‎ ‎‏همان رژیم سابق است و ما غافل هستیم از آن. آنها نمی توانند به این زودی دست از ما‏‎ ‎‏بردارند. آنها منافعشان، منافع عظیمشان، چه منافع مادی شان و چه منافع ‏‏[‏‏غیر مادی شان،‏‎ ‎‏به دلیل‏‏]‏‏ اینکه کشور ما در یک حالی است و در یک جایی هست که همه محتاج به آن‏‎ ‎‏هستند. کشور ما آن است که پل پیروزی شد برای اشرار، برای اجانب. اینها به این زودی‏‎ ‎‏دست از ما برنمی دارند.‏

آشوبگری عوامل وابسته با شعارهای فریبنده

‏     ما نباید غافل بشویم حالایی که آزاد شدیم خودمان هم کمک کنیم برای شلوغ‏‎ ‎‏کردن، برای اعتصاب کردن، برای مخالفت کردنها. ما باید متوجه باشیم به اینکه یک‏‎ ‎‏مملکتی که انقلاب در آن پیدا می شود، دنبال انقلاب خیلی آشفتگیها هست. شما آقایان‏‎ ‎‏متوجه هستید که لااقل، در این پنجاه سال و پنجاه و چند سال که همه اش را من یادم است‏‎ ‎‏و کمی از شماست که تمامش را یادتان باشد و این کارهای اخیر شاه مخلوع را هم شماها‏‎ ‎‏یادتان است که با اسم تمدن بزرگ، با اسم اینکه من می خواهم این مملکت را در دو‏‎ ‎‏سال، سه سال دیگر، مثل ژاپن، بلکه مثل امریکا کنم، با این اسم، تمام حیثیت این مملکت‏‎ ‎‏را از دست داد و تقدیم آنهایی که باید بخورند، کرد.‏

‏     البته آنکه می خواهد خرابکاری کند، نمی آید اعلام کند که من خرابکارم. او می آید‏‎ ‎‏اعلام می کند که من دوست شما هستم. ما فدایی شما هستیم و این آخوندها ارتجاعی‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 460
‏هستند و اینها حرفهای بی خودی می زنند و اینها طرفدار ـ مثلاً ـ سرمایه داری هستند. اگر‏‎ ‎‏یک کسی واقع مطلب را بیاید به ایشان بگوید که کارش پیش نمی رود. اینها باید بگویند‏‎ ‎‏که آخوندها مرتجعند و آخوندها چه اند و ماییم که برای شما می خواهیم خدمت کنیم.‏‎ ‎‏همان حالی که دارند می گویند: ماییم که می خواهیم که خدمت کنیم. کردستان را درست‏‎ ‎‏می کنند. یکوقت می بینید که از همۀ اطراف، این گروهها، همۀ این گروههایی که این‏‎ ‎‏مفسده ها و این میتینگ ها را درست می کنند، جمع می شوند در کردستان و آنجا فساد‏‎ ‎‏می کنند. همچو که کردستان یک قدری رو به آرامش می شود و می بینند آنجا نمی توانند،‏‎ ‎‏از آنجا جمع می شوند و می روند به بلوچستان، آنجا را خراب می کنند. اگر بلوچستان هم‏‎ ‎‏درست بشود، می آیند مرکز. مرکز، بهتر مرکز فعالیت است؛ برای اینکه یک جای بزرگی‏‎ ‎‏است. در مرکز می آیند با اسم اسلام و با اسم قرآن و با اسم کذا و کذا غائله ایجاد می کنند‏‎ ‎‏که نگذارند این مملکت یک آرامشی پیدا کند.‏

قانونی شدن امور در کوتاه ترین مدت

‏     این یک سالی که، یک سال و چند ماهی که انقلاب اسلامی شما با دست توانای شما‏‎ ‎‏ملت اسلام به پیش رفت و تمام چیزهایی که مربوط به دستگاه دولتی و جریان امور‏‎ ‎‏مملکتی است درست کردید، از جمهوری اسلامی اش تا مجلس شورایش، چندین دفعه‏‎ ‎‏رفتید به صندوقها و رأی دادید و آزاد، آزاد رأی دادید، این یک تیری است در چشم‏‎ ‎‏این اشخاصی که اسلام را نمی خواهند ببینند، اینها می دانند که اگر این نهضت اسلامی‏‎ ‎‏نبود، نمی شد به این زودی این کارها انجام بگیرد. این کارها را قدرت اسلام است که‏‎ ‎‏پیش می برد.‏

‏     شما می بینید که بیشتر از بیست سال است که در عراق، که نزدیک ماست ـ به اصطلاح‏‎ ‎‏خودشان ـ انقلاب کردند و حالا امسال برای تقلید از ایران، برای اینکه بگویند ما هم بله،‏‎ ‎‏آدمی هستیم، امسال شروع کردند به انتخابات. آن هم بلااشکال، بدانید که آن انتخابات‏‎ ‎‏بدتر از انتخابات زمان شاه است. نه این است که مردم می روند آنجا رأی می دهند؛ همان‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 461
‏طوری که زمان شاه مخلوع یک دسته ای را راه می انداختند یک جایی و فشار‏‎ ‎‏می آوردند یا با زور یا با تطمیع می بردند پای صندوقها برای خودشان رأی درست‏‎ ‎‏می کردند آنها بدتر از اینهایند. اینها می بینند که در ایران، در ظرف یک سال و چند ماه،‏‎ ‎‏تمام اصولی که باید در یک کشوری برای جریان امور باشد، تحقق پیدا کرد و خودشان‏‎ ‎‏بعد از بیست و چند سال نتوانستند یکی از این کارها را بکنند، حتی با سرنیزه و با زحمت و‏‎ ‎‏با کتک زدن، با حبس و با کشتار.‏

اسلامیت انقلاب هدف اصلی حمله دشمن

‏     اینها نمی توانند ببینند این انقلاب اسلامی شما را. وقتی تحلیل می کنند که خوب، چه‏‎ ‎‏شد، آدمِ اینجا با آدمِ جاهای دیگر که هر دو آدمند، همه جا هم یکی دعوی رهبری‏‎ ‎‏می کند و می گوید من رهبر، همه جا هم یک حزبی پیدا می شود و می گوید من حزب،‏‎ ‎‏لکن ایران چه چیز بود که به این سرعت، به این سرعت معجزه آسا پیشبرد کرد؟ وقتی‏‎ ‎‏تحلیل می کنند، همه چیزها را می بینند که مکتب بود که این کار را کرد. این مکتب اسلام‏‎ ‎‏است که این کار را ‏‏[‏‏کرد.‏‏]‏‏ مردم برای خدا این کار را کردند. وقتی خدا آمد در بین مردم؛‏‎ ‎‏یعنی، مردم شدند دست خدا، وقتی برای خدا کار کردند و مشتها گره شد برای خدا و الآن‏‎ ‎‏هم همین طور ان شاءالله ، هست و تا آخر باشد، خوب، آن ‏‏[‏‏را‏‎ ‎‏]‏‏که باید هدف قرار بدهند،‏‎ ‎‏باید اسلام باشد و آنهایی که به اسلام نزدیکترند، آنهایی که احکام اسلام را می خواهند‏‎ ‎‏برای مردم بگویند، آنها را باید هدف قرار بدهند تا کم کم این محتوایی که انقلاب دارد،‏‎ ‎‏از آن بگیرند. وقتی محتوا از آن گرفتند و یک ظاهری بی محتوا شد، ضربۀ آخر را بزنند.‏‎ ‎‏ضربۀ آخر اینکه برگردانند مطلب را به همان مسائل اول، با یک صورت دیگری. البته با‏‎ ‎‏برگشت ـ مثلاً ـ شاه و اینها نیست؛ این مطرح نیست پیش آنها. مطرح این است که اسلام‏‎ ‎‏نباشد، هر چه می خواهد باشد.‏

‏     الآن هم همین قشرهای بعض از این روشنفکرها می گویند این مجلس، ملّی باشد،‏‎ ‎‏مجلس شورای ملّی؛ چون اسمش توی قانون، «ملّی» بوده. از اسلام می ترسند. مجلس‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 462
‏اسلامی نباشد، شورای اسلامی نباشد. اینها نه اینکه ملّی اش را می خواهند، اسلامی اش را‏‎ ‎‏می خواهند نباشد، در صورتی که در قانون همچو ماده ای ندارد که «مجلس شورای‏‎ ‎‏ملّی»، همچو چیزی هیچ در قانون نیست. بله، گفته اند ازباب اینکه اسم باید ببرند یک‏‎ ‎‏چیزی را، «مجلس شورای ملّی» گفته اند. اما نه اینکه قرار دادند که اسم این «مجلس‏‎ ‎‏شورای ملّی» ‏‏[‏‏باشد.‏‏]‏‏ در ضمن مَثَل، اینکه بگویند ـ مثلاً ـ در مجلس شورا بگویند که در‏‎ ‎‏«کاخ سنا» چطور شده، این معنایش این نیست که الآن قانون اسلامی ما «کاخ سنا» خواسته‏‎ ‎‏درست کند. این اسمی بوده آن وقت گفتند، حالا باید مجلس شورای اسلامی باشد. اینها‏‎ ‎‏حتی از اسم «اسلام» هم می ترسند؛ هی نق می زنند که نه، ملّی، ملّی.‏

‏     اینها نه این است که مِن باب اتفاق، این جور شده است، ‏‏[‏‏بلکه‏‏]‏‏ هر وقت شما‏‎ ‎‏خواستید یک مطلبی را درست کنید، یک اجتماعی درست کردند و به هم ریختند همه‏‎ ‎‏چیز را. اذهان را از یک جایی برده اند به یک جای دیگری. اینها می خواهند اذهان ملت‏‎ ‎‏را از این مسیری که خودش دارد، برگردانند به یک مسیر دیگری، به یک راه دیگری. هر‏‎ ‎‏جا، هر راهی می خواهد باشد. یک غائله یک جایی درست می کنند که مردم متوجه‏‎ ‎‏بشوند، ولو حالا یک ماه متوجه بشوند. یک غائله ای درست می کنند که ولو یک ماه‏‎ ‎‏مردم متوجه به آن غائله بشوند، لعَلّ بشود در این یک ماه، یک کاری کرد.‏

شناسایی دشمنان اسلام از طریق عملکرد آنان

‏     باید متوجه باشید. باید شما دشمنتان را بشناسید. اگر نشناسید، نمی توانید دفعش‏‎ ‎‏بکنید. دشمن شما آنهایند که از روز اوّلی که جمهوری اسلامی آمد توی کار یا تحریم‏‎ ‎‏کردند رأی دادن را یا رفتند صندوقها را آتش زدند؛ بعضی از صندوقها را که توانستند،‏‎ ‎‏آتش زدند یا شکستند. آنهایی که تحریم کردند جمهوری اسلامی را، حالا آمده اند‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی شده اند. آنهایی که آتش می زدند صندوقهای آرای مردم را، برای‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی حالا آمده اند طرفدار شده اند. این طرفداری نیست، این یک‏‎ ‎‏حقه بازی است به صورت طرفداری. اگر بخواهند بگویند من به اسلام کار ندارم و من‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 463
‏ضد اسلامم، خوب، می دانند که مملکت ایران اسلام است و نمی گذارد که اینها یک‏‎ ‎‏کاری بکنند. چاره ندارند، جز اینکه بگویند که ما هم اسلامی هستیم. لکن ما اعمالشان را‏‎ ‎‏باید ببینیم چطوری است. غائله هایی که بپا می کنند باید ببینیم چه جوری است. از اول تا‏‎ ‎‏حالا غائله بپاکردند، این گروههای مخالفی که هر کدام یک اسمی برای خودشان درست‏‎ ‎‏کرده اند هی غائله بپا کردند که نگذارند شما آن مسیری را که باید، بروید، آن صراط‏‎ ‎‏مستقیمی را که باید، بروید، آن چیزی را که خدای تبارک و تعالی پیش پای شما گذاشته‏‎ ‎‏است، باید، بروید؛ نگذارند این کار بشود.‏

‏     آنهایی که وقتی محمدرضا در اینجا بود در دربارش خدمتگزار بودند، حالا ضد‏‎ ‎‏محمدرضا شده اند. این ضدیت نیست، این ضدیت برای این است که شما خیال کنید،‏‎ ‎‏بازی بدهند من و شما را که ما خیال کنیم اینها اسلامی هستند و یا بی طرف بشویم نسبت‏‎ ‎‏به آنها یا طرفدار بشویم. توانستند که جوانهای پاک وصاف و صحیح ما را گول بزنند با‏‎ ‎‏تبلیغاتی که بلدند و خوب هم بلدند. باید توجه داشته باشد این ملت که گول نخورد از‏‎ ‎‏اینهایی که برای اسلام دارند سینه می زنند. ببینند اعمالشان چیست. ببینند اینهایی که‏‎ ‎‏می گویند «اسلام»، آیا در عمل هم اینطوری هستند یا یک سنگربندهایی هستند که با اسم‏‎ ‎‏«اسلام» می خواهند از بین ببرند اسلام را. و لعلّ دزدهای سرگردنه هم اسم اسلام روی‏‎ ‎‏خودشان می گذارند، لکن دزدی می کنند.‏

‏     باید ما با اسم گول نخوریم، ببینیم چه می کند، ببینیم سابقۀ این چیست، ببینیم کتابهایی‏‎ ‎‏که اینها می نویسند محتوایش چیست، ببینیم تبلیغاتی که اینها می کنند چه تبلیغ می کنند.‏‎ ‎‏مجرّد اینکه بگوید من مسلمم که فایده ندارد با ادعا. الآن همه می گویند ما مسلمیم، همه‏‎ ‎‏می گویند ما انقلابی ایم، کسی نیست که بگوید من انقلابی نیستم، هر که می گوید من‏‎ ‎‏انقلاب را درست کرده ام. این ملت بیچاره، این ملت بزرگ ما، این ملتی که با دست خالی‏‎ ‎‏رفت توی میدانها و توی خیابانها و مشتش را پر کرد و مخالفت کرد با رژیم سابق و با همۀ‏‎ ‎‏ابرقدرتها و مطلب را به اینجا رساند، حالا من آمده ام، می نشینم می گویم من رهبر شما‏‎ ‎‏[‏‏هستم‏‏]‏‏. تو غلط می کنی که هستی. یا آن می گوید که نه، ما این کار را کردیم. آخر کجا‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 464
‏این کار را کردید؟ اگر یک دزدی را یک جایی کشتند، از طایفۀ شما بود، آن وقت شما‏‎ ‎‏می شوید انقلابی؟!‏

‏     باید ببینید چکاره اند این جمعیتهایی که افتاده اند توی این مملکت و دارند خرابکاری‏‎ ‎‏می کنند و مع الأسف، بعض اشخاص هم که متوجه این مسائل نیستند، یکوقت آدم‏‎ ‎‏می بیند که طرفداری از اینها کردند یا یک چیزی گفتند، آنها از آن استفادۀ طرفداری‏‎ ‎‏کردند. اینها گول می زنند، همه را گول می زنند. اینها می خواستند من را گول بزنند. من‏‎ ‎‏نجف بودم، اینها آمده بودند که من را گول بزنند. بیست و چند روز ـ بعضیها می گفتند‏‎ ‎‏24 روز من حالا عددش را نمی دانم ـ بعضی از این آقایانی که ادعای اسلامی می کنند،‏‎ ‎‏آمدند در نجف، ‏‏[‏‏یکی‏‏]‏‏شان بیست و چند روز آمد در یک جایی، من فرصت دادم به او‏‎ ‎‏حرفهایش را بزند. آن به خیال خودش که حالا من را می خواهد اغفال کند. مع الأسف، از‏‎ ‎‏ایران هم بعضی از آقایان که تحت تأثیر آنها واقع شده بودند ـ خداوند رحمتشان کند آنها‏‎ ‎‏هم اغفال کرده بودند آنها را ـ آنها هم به من کاغذ سفارش نوشته بودند. بعضی از آقایان‏‎ ‎‏محترم، بعضی از علما، آنها هم به من کاغذ نوشته بودند که اینها ‏اِنَّهم فِتْیَةٌ؛‎[1]‎‏ قضیۀ اصحاب‏‎ ‎‏کهف. من گوش کردم به حرفهای اینها که ببینم اینها چه می گویند. تمام حرفهایشان هم از‏‎ ‎‏قرآن بود و از نهج البلاغه، تمام حرفها.‏

‏     من یاد یک قصه ای افتادم که در همدان اتفاق افتاده بود. ظاهراً زمان مرحوم آسید‏‎ ‎‏عبدالمجید همدانی، یک یهودی آمده بود مسلمان شده بود خدمت ایشان. ایشان دیده‏‎ ‎‏بود که بعد از چند وقت این یهودی خیلی مسلمان است و اینقدر اظهار اسلام می کند که‏‎ ‎‏ایشان تردید واقع شده بود برایش که این شاید قضیه ای باشد. یک وقت خواسته بودش.‏‎ ‎‏گفته بود که تو مرا می شناسی؟ گفته بود که بلی، شما از علمای اسلام هستید و چطور‏‎ ‎‏[‏‏هستید‏‏]‏‏. می دانید پدرهای من کی اند؟ بلی، پیغمبر از اجداد شماست. خودت را‏‎ ‎‏می شناسی؟ بلی، من پدرانم یهودی بودند و حالا خودم مسلمان شدم. گفته بود: سرّ این‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 465
‏را به من بگو که چرا تو مسلمانتر از من شدی؟ مردک فهمیده بود که این آن چیزی را که‏‎ ‎‏می خواهد بازی کند، فهمیده است. فرار کرده بود.‏

‏     این که آمد بیست و چند روز آنجا و تمامش از نهج البلاغه و تمامش از قرآن صحبت‏‎ ‎‏می کرد، من در ذهنم آمد که نه، این آقا هم همان است! والاّ خوب، تو اعتقاد به خدا و‏‎ ‎‏اعتقاد به چیزهایی که داری، چرا می آیی پیش من؟ من که نه خدا هستم، نه پیغمبر، نه‏‎ ‎‏امام، من یک طلبه ام در نجف. این آمده بود که من را بازی بدهد؛ من همراهی کنم با‏‎ ‎‏آنها. من هیچ راجع به اینها حرف نزدم، همه اش را گوش کردم. فقط یک کلمه را که گفت‏‎ ‎‏«ما می خواهیم قیام مسلّحانه بکنیم»، گفتم: نه، شما نمی توانید قیام مسلّحانه بکنید. بی خود‏‎ ‎‏خودتان را به باد ندهید.‏

‏     اینها با خود قرآن، با خود نهج البلاغه می خواهند ما را از بین ببرند و قرآن و‏‎ ‎‏نهج البلاغه را از بین ببرند. همان قضیۀ زمان حضرت امیر و قرآن را سرنیزه کردن که این‏‎ ‎‏قرآن حَکَم ما باشد. حضرت امیر مظلوم بود واقعاً. هر چه به این بدبخت ها گفت: اینها‏‎ ‎‏حیله دارند می کنند، بگذارید ‏‏[‏‏بجنگند،‏‏]‏‏ گذشت مطلب. ‏‏[‏‏گفتند:‏‏]‏‏ الآن آن مرکز را‏‎ ‎‏می گیرند. جمع شدند دورش، شمشیر کشیدند، گفتند: می کُشیمت اگر نگویی برگردند،‏‎ ‎‏قرآن اینطور نوشته. مجبور شد حضرت امیر که امر کند که لشکری که الآن فتح می کردند،‏‎ ‎‏یک ساعت دیگر اگر مانده بود فتح می کردند، برگردند. برگشتند و شکست همان شد که‏‎ ‎‏خوردند و بعد از اینکه آن مسائل واقع شد. همین عده ای که آنجا شمشیر کشیده بودند،‏‎ ‎‏باز شمشیر کشیدند برضد حضرت امیر: باید ما ببینیم که عمل اینها چی هست، آنها در‏‎ ‎‏پیشانی شان هم آثار سجده بود؛ ابن ملجم در پیشانی اش آثار سجده بود، ببینیم چه کرد؟‏‎ ‎‏با این آثار سجده چه آمده بکند؟‏

نابود کردن اسلام با اسم «اسلام»

‏     اسلام همیشه گرفتار یک همچو مردمی بوده است که با اسم «اسلام»، می خواستند‏‎ ‎‏اسلام را بکوبند. مگر محمدرضا قرآن طبع نمی کرد؟ مگر سالی یک دفعه نمی رفت به‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 466
‏مشهد؟ مگر دائماً صحبت از عدالت اسلامی و عدالت چه نمی کرد؟ مگر نمی گفت‏‎ ‎‏حضرت عباس مرا در یک قضیه ای نجات داد؟ می گفت اینها را. اینها یکی از قدرتهای‏‎ ‎‏[‏‏آنهاست‏‏]‏‏. واقعاً قدرت است. قدرتهای بزرگی که دارند این است که همچو با جدّی،‏‎ ‎‏بدون اینکه هیچ پردۀ حیایی در کار باشد، جدّاً می گویند که این کار را خدا کرده است این‏‎ ‎‏کار را. دنبال خدا هستیم. ما هم دنبال چه هستیم که شاید شماها هم اگر یک وقتی ببینید،‏‎ ‎‏باورتان بیاید. خیلی ها باورشان آمده بود: خوب، یک شاهی است که دارد می گوید‏‎ ‎‏«قرآن» و دارد می گوید «اسلام» و دارد می گوید چه. خوب، چه کارش دارید؟ ما مدتی‏‎ ‎‏باید زحمت این را بکشیم که آن چهرۀ دوم این را به مردم بفهمانیم. این یک چهره است،‏‎ ‎‏یک چهره با اسم قرآن و اسم خدا و اسم نهج البلاغه و اسم اینها بیاید توی میدان ‏‏[‏‏که‏‏]‏‎ ‎‏خطرناک است. ما اگر بتوانیم آن چهرۀ دوم این جمعیتها را، آن چهرۀ دوم امثال‏‎ ‎‏محمدرضا را به مردم معرفی کنیم، آن وقت ما پیروز می شویم و این در قضیۀ محمدرضا‏‎ ‎‏شد؛ چهرۀ دومش را به قاعده نشان داد.‏

‏     ما در هر قصه ای که واقع می شویم، می بینیم که روحانیت هدف است. محمدرضا هم‏‎ ‎‏در نطقهایی که کرده بود و می کرد، اینها را ارتجاع ‏‏[‏‏می نامید، می گفت:‏‏]‏‏ «اینها عمّال‏‎ ‎‏ارتجاعند.» حتی اینها می گفتند: «اینها عمّال انگلیسها هستند.» این را من خودم با گوشم،‏‎ ‎‏در یک اتومبیلی که در تهران یک وقت نشسته بودم، دیدم که آن یکی به آن می گوید‏‎ ‎‏ـ ما سه نفر بودیم که معمّم بودیم ـ گفت من مدتهاست این، این هیکلها را ندیده ام. اینها‏‎ ‎‏را انگلیسها درست کردند در نجف و قم برای اینکه ملت ما را چه بکنند. ما در آن دوره‏‎ ‎‏عمّال انگلیس بودیم و ارتجاعی! الآن هم ما ارتجاعی هستیم! الآن هم روحانیین ما‏‎ ‎‏ارتجاعی اند! روشنفکرها آنهایند!‏

‏در تمام مدتی که رضاخان آمد و کودتا را بپا کرد، تا آخر آنکه ایستاد مقابلشان و مشتش‏‎ ‎‏را گره کرد، همین، همین مرتجعین بودند، همین آخوندهای مرتجع بودند، همینها قیام‏‎ ‎‏کردند بر ضد او، همینها روشنگری کردند برای مردم و مردم را خواستند بفهمانند‏‎ ‎‏[‏‏واقعیت‏‏]‏‏ چیه. اینها از این جمعیت لطمه خوردند و می خواهند مردم را از اینها جدا‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 467
‏بکنند. دانشگاهیها را بیشتر جدا کرده بودند و حالا می خواهند همۀ مردم را از این‏‎ ‎‏جمعیت جدا بکنند تا هر کاری که می خواهند بکنند؛ یک کسی نباشد که بگوید چرا، که‏‎ ‎‏یک جمعیتی دنبالش چرا بگوید. ‏

هشدار در مورد عوامل نفوذی و لزوم شناسایی آنان

‏     من یک مطلبی را باید بگویم به همۀ ملت ایران و به همۀ روحانیین ایران: من خوف‏‎ ‎‏این را دارم که بعضی از این معمّمینی که در بین روحانیون، خودشان را جا زده اند و‏‎ ‎‏خرابکاری دارند می کنند، در بعض از جاهایی که اینها یک چیزی دستشان آمده است،‏‎ ‎‏من خوف این را دارم که اینها چهرۀ اسلام را برگردانند از آن که هست. من به روحانیین‏‎ ‎‏ایران می گویم به اینکه، این اشخاصی که خودشان را جا زدند یا رفتند در کمیته یا رفتند‏‎ ‎‏در کجا، این اشخاص را شما به مردم معرفی کنید که اینها ربطی به ما ندارند. یک وقت ما‏‎ ‎‏می فهمیم که سر تا ته ایران کمیتۀ امام درست شده. این امام کیست که کمیته‏‏[‏‏اش‏‏]‏‏ درست‏‎ ‎‏شده است؟ چه اطلاعی از این دارد؟ ما بی اطلاع بودیم. هر که خودش خواسته یک‏‎ ‎‏کاری بکند با اسم فلان.‏

‏     چند روز پیش از این، در حضرت عبدالعظیم ـ غیر آن کاری که آقای خلخالی کرد،‏‎ ‎‏آن مطلب صحیحی بود‏‎[2]‎‏ ـ یک شیخ دیگری ـ کیست، من نمی شناسمش ـ به اسم‏‎ ‎‏نمایندۀ فلان، نمایندۀ امام ـ به قول خودش ـ رفته یک مقبره هایی را خراب کرده و‏‎ ‎‏مقبره هایی که مال اشخاص بوده، مِلک شخصی شان بوده، مقبره ای که موقوفه بوده،‏‎ ‎‏خانه ای که موقوفه بوده، خراب کرده. اینها یک اشخاصی هستند که یا نمی فهمند دارند‏‎ ‎‏چه می کنند و اگر ـ خدای نخواسته بفهمند ـ اشخاصی هستند که می خواهند نهضت را به‏‎ ‎‏تباهی بکشند.‏

‏     من به سرتاسر کشور ایران، به سرتاسر روحانیون ایران، این خطر را، که برای اسلام‏‎ ‎‏پیش آمده و برای روحانیت پیش آمده، می گویم به شما و حجّت را بر همه تمام می کنم:‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 468
‏این آخوندهایی که خودشان را جا زدند و می روند و مردم را آزار می دهند و اذیت‏‎ ‎‏می کنند، بدون یک مجوّز شرعی الهی، اینها را از خودشان برانند. اینها نمایندۀ من‏‎ ‎‏نیستند. اینها با اسم نمایندۀ فلان، می خواهند کار را شلوغ بکنند تا اینکه ملت بگویند که‏‎ ‎‏خوب، این هم این به اصطلاح این اشخاص!‏

‏     و باز باید بگویم که این پاسدارهایی که انصافاً در این کشور خدمت کردند و دارند‏‎ ‎‏خدمت می کنند و وجودشان مغتنم است برای این ملت ـ زحماتشان پیش خدا مغتنم‏‎ ‎‏است ـ گاهی وقتها در بینشان یک کسی جا می زند و آبروی اینها را از بین می برد. یک‏‎ ‎‏کسی می آید به اسم اینکه من پاسبان هستم یا اینکه خیر، یک مقدس مآبی هم می کند، او‏‎ ‎‏را به عنوان پاسبان می شناسند، می آید بعد می رود، یک دفعه ما دیدیم که خانۀ کی را‏‎ ‎‏غارت کردند، پاسبانها کردند. بابا، این پاسبان نیست. پاسبان، اسلامی است. آدم مسلمان‏‎ ‎‏که نمی رود خانۀ مردم را غارت کند. آدم مسلمان که نمی رود مِلک دیگری را مصادره‏‎ ‎‏کند. اینها یک دستۀ دیگری اند که آمده اند این کارها را دارند می کنند.‏

‏     باید ما بفهمیم که ما این کاری را که تا اینجا آوردیم چطور به آخرش برسانیم، به هرج‏‎ ‎‏و مرج نکشد. البته که دولت اسلامی این زمینخوارهای بی انصاف را و این مفتخورهای‏‎ ‎‏بزرگ را سر جایش خواهد نشاند و محاسبه از آن‏‏[‏‏ها‏‏]‏‏ باید بکند، حسابشان را می کشد.‏‎ ‎‏اما این معنایش این نیست که پاسبانها بریزند هر کاری دلشان می خواهد بکنند؛ یک جا‏‎ ‎‏بحق باشد، ده جا هم بی حق، صدای مردم را درآورند. اینها متوجه نیستند که یک‏‎ ‎‏اشخاصی توی اینها آمده است و خودش را جا زده؛ مثل اینکه توی روحانیون آمده و‏‎ ‎‏خودش را جازده، توی اینها هم آمده و خودش را جا زده و دارد خرابکاری می کند تا به‏‎ ‎‏اسم «اسلام» خرابکاری بکند و اسلام را بکوبد.‏

‏     باید توجه داشته باشید، باید متوجه باشید که آنهایی که خرابکاری می کنند و آنهایی‏‎ ‎‏که به جان مردم می افتند و این کارهایی که می گویند، دارند می کنند. خوب، یک دسته ای‏‎ ‎‏جهاد سازندگی است. بسیار خوب، بسیار خوب است و از اول هم همین معنا بود و خیلی‏‎ ‎‏هم زحمت می کشند و خیلی هم اجر می برند. اما در بین همین جهاد سازندگی، یک‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 469
‏افرادی پیدا می شوند که برخلاف موازین قانونی اسلامی، برخلاف مقررات دولتی و‏‎ ‎‏اسلامی، یک کارهایی انجام می دهند که مردم صدایشان بلند شود که این جهاد‏‎ ‎‏سازندگی دارد پدر ما را درمی آورد. همین امروز هم یکی از علمای مشهد به من این را‏‎ ‎‏می گفت. بشناسید صالح و فاسد را. بشناسید مفسد و مصلح را. بشناسید.‏

لزوم هوشیاری ملت در مقابل نفوذی ها و منافقین

‏     توجه داشته باشید کی دارد خلاف می کند به اسم اسلام، کی دارد خرابکاری می کند‏‎ ‎‏به اسم اسلام؛ اگر عمامه سرش است بزنیدش کنار، خود معمّمین بزنندشان کنار؛ اگر توی‏‎ ‎‏پاسدارهاست، پاسدارهای مسلّح مسلم ـ اسلامی ـ که همۀ زحمت را به عهده دارند‏‎ ‎‏بزنندشان کنار؛ اگر در ارتش است، ارتشیها بزنندشان کنار؛ ژاندارمری است، آنها بزنند؛‏‎ ‎‏توی بازار است، بازاریها بزنندشان کنار؛ توی کارخانه هاست، آنها بزنندشان کنار.‏

‏     اینها در هر جایی می خواهند یک نفوذی بکنند و یک افسادی بکنند به اسم اسلام و‏‎ ‎‏این خطر است برای نهضت شما. با اسم «اسلام» می خواهند این اسلام را در بین مردم‏‎ ‎‏خود مملکت، مشوّه نمایش بدهند، بد صورتش نمایش بدهند. این یک جرم بزرگی‏‎ ‎‏است که آنها مرتکب می شوند. ما هم اگر ساکت باشیم جرم است برای ما. باید بگوییم.‏‎ ‎‏باید شماها عمل کنید.‏

‏     کسانی که با اسم اسلام می آیند و می خواهند خرابکاری بکنند و مثلاً، یک کارهای‏‎ ‎‏زشتی بکنند و خلاف اسلام بکنند، بدانید اینها اسلامی نیستند، اینها ضد اسلام هستند،‏‎ ‎‏ضد انقلاب هستند، نفوذ کرده اند در بین جمعیتها. همه جا هست ملت ما باید هوشیار‏‎ ‎‏باشد. الآن هوشیاری بیشتر لازم است از اول. اول آن کسی که مخالف با اسلام بود‏‎ ‎‏می شناختندش مردم. سازمان امنیت را همۀ مردم می گفتند: اینها برخلاف ملت و اسلام‏‎ ‎‏هستند؛ می شناختند این را. این سردمدارها هم مردم می شناختندشان. چون‏‎ ‎‏می شناختندشان، با آنها مبارزه می کردند. مبارزه با آنها آسان بود. منافقها هستند که بدتر‏‎ ‎‏از کفارند. آن که می گوید مسلمان هستم و به ضد اسلام عمل می کند و می خواهد به ضد‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 470
‏اسلام عمل بکند، آن است که در قرآن بیشتر از آنها تکذیب شده تا دیگران. ما سورۀ‏‎ ‎‏منافقین داریم، اما سورۀ کفار نداریم. سوره منافقین داریم که برای منافقین، از اول شروع‏‎ ‎‏می کند اوصافشان را می گوید.‏

‏     اسلام همیشه گرفتار یک همچو جمعیتهایی بوده است. در صدر اسلام زیاد ‏‏[‏‏بودند.‏‏]‏‎ ‎‏در زمان حکومت امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ زیاد اینها بودند. در زمان خود پیغمبراکرم‏‎ ‎‏ـ صلی الله علیه و آله ـ زیاد بودند و همین طور در طول تاریخ. اسلام گرفتار یک همچون‏‎ ‎‏مصایبی بوده است و گرفتار اینکه اشخاصی هم از خود مسلمانها ‏‏[‏‏منافق بوده اند.‏‏]‏‏ مردم‏‎ ‎‏خوب، مردم اسلامی گول می خوردند از اینها، از این اشخاصی که با صورت اسلامی‏‎ ‎‏می آمدند و ‏‏[‏‏تظاهر به اسلام‏‏]‏‏ می کردند، گول می خوردند.‏

‏     یکی از این ثروتمندها در یک زمانی آمد نجف پیش من. من که راجع به قضیۀ ایران‏‎ ‎‏صحبت می کردم، می گفت: می ترسیم بدتر بشود. نه آقا، شما نمی ترسید بدتر بشود. شما‏‎ ‎‏از خوبش می ترسید. آن وقتی که رضاخان عمامه های معمّمین را برمی داشت، بعد هم‏‎ ‎‏یک حوزۀ امتحانیه گذاشته بود ـ به اصطلاح خودش ـ یکی از علمای قم ـ خداوند‏‎ ‎‏رحمتش کند ـ به من فرمود که خوب، می خواهند بدها را از خوبها جدا کنند، چه اشکال‏‎ ‎‏دارد. من به ایشان عرض کردم که اینها با خوبهایش بدند، نمی خواهند بدها را بشناسند،‏‎ ‎‏می خواهند خوبها را بشناسند، کمر خوبها را بشکنند. حیله همیشه بوده است، از اول‏‎ ‎‏اسلام تا حالا، از اوّلی که بشر بوده تا حالا. یک اشخاص حیله باز، چهره های مختلف،‏‎ ‎‏بوده است در این ممالک اسلامی. چهره، چهرۀ اسلامی، بسیار خوب و نماز هم می آیند‏‎ ‎‏می خوانند و روزه هم می گیرند در ظاهر. چهره، چهرۀ اسلامی است، ‏‏[‏‏ولی‏‎ ‎‏]‏‏باطنش ضد‏‎ ‎‏اسلام. شناخت اینها مشکل است. شناختن اینها مشکل است و لهذا، جوانهای ما از اینها‏‎ ‎‏گول می خورند.‏

‏     شما کارگرها ـ که خداوند ان شاءالله ، شما را حفظ کند برای مملکت ما ـ و شما ارتشیها‏‎ ‎‏ـ که خداوند شما را هم حفظ کند برای ما ـ توجه داشته باشید که امروز اسلام یک امانتی‏‎ ‎‏است دست من و شما. در زمان محمدرضا، ما معذور بودیم اکثرمان. می گفتند: سرنیزه‏

صحیفه امامجلد 12صفحه 471
‏است، ما چه بکنیم؟ با زور نمی توانیم، خوب، سرنیزه است، ما چه بکنیم؟ خیلی ها همین‏‎ ‎‏عذرها را داشتند، واقعاً بعضی شان. اما امروز سرنیزه در کار نیست. امروز اسلام به دست‏‎ ‎‏ما سپرده شده است و از ما امانتداریَش را می خواهند. اگر ما امروز به این گروههایی که‏‎ ‎‏مخالف با اسلام هستند و با اسم اسلام پیش شما نفوذ دارند می کنند، اگر امروز ما گول‏‎ ‎‏بخوریم از اینها یا ـ خدای نخواسته ـ دنبال اینها برویم، این امانتی که دست ما بوده است‏‎ ‎‏به آن خیانت کرده ایم. به این امانت ما نباید خیانت بکنیم. ما باید امانتدار باشیم و اسلام را‏‎ ‎‏حفظ بکنیم.‏

‏     خداوند شماها را حفظ کند و موفق ‏‏[‏‏بدارد.‏‏]‏‏ و شما اسلامی هستید و با همین خط‏‎ ‎‏اسلام پیش بروید و این نهضت را به پیش ببرید.‏

‏و السلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 12صفحه 472

  • - «اینها جوانمردانی هستند». اشاره به آیۀ 13 از سورۀ کهف.
  • - اشاره به تخریب آرامگاه رضاخان در بین راه تهران ـ شهر ری به دستور آقای صادق خلخالی.