سخنرانی

سخنرانی در جمع اعضای شورای عالی قضایی (رسمیت مجلس ـ معرفی دولت جدید)

سخنرانی

‏زمان: بعدازظهر 29 تیر 1359 / 7 رمضان 1400‏

‏مکان: تهران، حسینیۀ جماران‏

‏موضوع: برخورد قاطع با شرارتها و توطئه ها‏

‏مناسبت: رسمیت یافتن مجلس شورای اسلامی و معرفی دولت جدید‏

‏حضار: اعضای شورایعالی قضایی‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

اعتراف به اشتباهات گذشته

‏     من هر روزی که از این انقلاب می گذرد توجه به این معنا بیشتر پیدا می کنم که ملت ما‏‎ ‎‏انقلابی عمل کردند و ما نکردیم. ما یا مقصریم یا قاصر. و در هر دو جهت آن، در پیشگاه‏‎ ‎‏ملت جواب باید بدهیم. مردم ریختند همان طور که می دانید این جرثومۀ فساد‏‎[1]‎‏ را بیرون‏‎ ‎‏کردند و به پیروزی نسبی رسیدند. وقتی که امر دست ماها افتاد، هیچ کدام انقلابی عمل‏‎ ‎‏نکردیم. و چنانچه ما تجربه داشتیم، یعنی یک انقلابی کرده بودیم و از بین رفته بودیم و‏‎ ‎‏یک انقلاب دیگر کرده بودیم، اینطور عمل نمی کردیم. ما با بی تجربگی این انقلاب را‏‎ ‎‏ایجاد کردیم، یعنی ملت ‏‏[‏‏ایجاد‏‏]‏‏ کرد، و ما با بی تجربگی آن کارهای انقلابی که باید در‏‎ ‎‏اول انقلاب بشود، با مسامحه گذراندیم و همان مسامحه هم موجب شد که این گرفتاریها‏‎ ‎‏را تا حالا پیدا کردیم و از این به بعد هم داریم، مگر اینکه انقلابی جبران کنیم. شما‏‎ ‎‏ملاحظه می فرمایید، الآن که مدتهاست یا عزای عمومی اعلام می کنیم یا تشییع جنازه‏‎ ‎‏می رویم یا راهپیمایی می کنیم برای کشتارهایی که شده است، یا مجلس عزا منعقد‏‎ ‎‏می کنیم. کار ما این شده است که در این مملکت پاسدارهای ما اینطور قتل عام می شوند و‏‎ ‎‏اینطور کشته می شوند، و این برای این است که ما انقلاب را آنطور که باید راه نبردیم. اگر‏‎ ‎‏راه برده بودیم، اگر آن روزی که می خواستند در کردستان بروند برای مذاکره، من به آنها‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 46
‏تذکر دادم که اگر بخواهید مذاکره ‏‏[‏‏کنید‏‏]‏‏، باید با موضع قدرت بروید. اول باید ارتش و‏‎ ‎‏پاسدارها و اینها احاطه کنند آنها را، محاط قرار بدهند، بعد شما بروید صحبت کنید.‏‎ ‎‏مسامحه شد. این اسباب این شد که آن گرفتاری طولانی برای ما پیش آمد، و آنقدر‏‎ ‎‏ضایعه واقع شد. و الآن هم می بینید که ضایعه پشت سر ضایعه. همین چند روز چقدر‏‎ ‎‏جمعیت پاسداران شهید شدند، و این همه اش برای این است که ما دو دسته بودیم: یک‏‎ ‎‏دسته مان از مدرسه آمده بودیم وارد شده بودیم، و یک دسته مان از خارج آمده بودیم و‏‎ ‎‏وارد شده بودیم. نه ما آن تجربۀ انقلابی را داشتیم و نه آنها آن روح انقلابی را، و لهذا از‏‎ ‎‏اول هم که ما ـ به حسب الزامی که من تصور می کردم، ـ دولت موقت را قرار دادیم خطا‏‎ ‎‏کردیم. از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد، قاطع باشد بتواند مملکت را‏‎ ‎‏اداره کند ‏‏[‏‏قرار می دادیم‏‏]‏‏، نه یک دولتی که نتواند. منتها آن وقت ما نداشتیم فردی را که‏‎ ‎‏بتوانیم، آشنا نبودیم ‏‏[‏‏تا‏‏]‏‏ بتوانیم انتخاب کنیم. انتخاب شد و خطا شد. و حالا هم که دولت‏‎ ‎‏می خواهد در مجلس شورا ایجاد بشود، حالا ما باید این مطلب را به مجلس شورا اعلام‏‎ ‎‏کنیم که باید یک دولت متدینِ تمام، صد در صد اسلامی و قاطع ‏‏[‏‏انتخاب شود‏‏]‏‏، یک نفر‏‎ ‎‏وزیر اگر مثل بعضی از این وزرا که الآن هستند باشد، اینها نپذیرند. تمام وزرا یکی یکی‏‎ ‎‏باید بررسی بشود. وزیر متدین صد در صد انقلابی، مکتبی و قاطع. اگر ما دولتمان باز مثل‏‎ ‎‏سابق باشد، و آنطور وضع و آنطور دید را داشته باشد، ما باید عزای این نهضت را‏‎ ‎‏بگیریم، و پیروزی ما امکان ندارد. و لهذا ما باید این اشتباهات سابق را جبران کنیم. اگر ما‏‎ ‎‏آن خطا را نکرده بودیم که هی آمدند به من گفتند، هی گفتند، هی گفتند این‏‎ ‎‏مصلحت اندیشان که «اینهایی که، سازمانیهایی‏‎[2]‎‏ که آدم نکشته اند و چه نکرده اند، عفو‏‎ ‎‏بشوند» این عفو بر خطا واقع شد، و اینها ریختند مشغول توطئه شدند. یک جمعیتی که در‏‎ ‎‏دست ما بودند رهایشان کردیم. یک دسته ای را که باید بگیریم دیگر نگرفتیم.‏

‏     ما اگر مثل آن انقلابهایی که در دنیا واقع می شود از اول عمل کرده بودیم، که به مجرد‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 47
‏اینکه پیروزی حاصل شد تمام درها را ببندیم، و تمام رفت و آمدها را منقطع کنیم، و تمام‏‎ ‎‏این گروهها را خفه کنیم یا کنار بگذاریم، و منحل کنیم تمام این گروههایی که بودند، و با‏‎ ‎‏شدت عمل کنیم با آنها، این گرفتاریها برای ما پیدا نمی شد، که ما هر روز عزا بگیریم، هر‏‎ ‎‏روز شهید داشته باشیم. و این از دست ما گذشت و در بارگاه خدا ما استغفار می کنیم.‏

وظائف مجلس در رأی اعتماد به دولت

‏     از این به بعد نباید این تکرار بشود. باید دولت قاطع باشد، باید مجلس قاطع باشد. اگر‏‎ ‎‏در مجلس اشخاصی هستند که اینها باز همان طبل را می زنند و همان حرفها را می زنند، به‏‎ ‎‏اینها نباید گوش بدهند. باید مجلس، یک مجلسی باشد که با قاطعیت عمل کند. و دولت‏‎ ‎‏اگر بخواهد یک قدمی کنار بگذارد، با قاطعیت بخواهند آن را و ردش کنند. و از اول هم‏‎ ‎‏که می خواهند قرار بدهند یک دولتی را، تصویب کنند یک دولتی را، یک دولتی باید‏‎ ‎‏باشد تمام افرادش، وزرایش تمامشان اشخاصی باشند که بفهمند چه شده است. بفهمند‏‎ ‎‏که ما در چه حالی واقع هستیم. بفهمند که اسلام چه جور باید در ایران پیاده بشود. اینها‏‎ ‎‏بسیارشان اصلاً توجه به این مسائل ندارند. وزارتخانه ها الآن هیچ کدام یک وزارتخانۀ‏‎ ‎‏صحیح نیست. هر روز تقریباً از خارج به ما اطلاع می دهند که سفارتخانۀ کجا چه جور‏‎ ‎‏است. سفارتخانۀ کجا، اموال ایران در سفارتخانه ها دارد از بین می رود. میلیاردها اموال‏‎ ‎‏ایران در آنجا هست. میلیاردها خانه هایی که ساخته شده اند، قیمت دارند، دارند از بین‏‎ ‎‏می روند و کسی نیست که به اینها رسیدگی بکند. ما نداریم کسی که رسیدگی کند. الفاظ‏‎ ‎‏زیاد است؛ هی می آیند می گویند همه جا درست شد. همه چیز شد. لکن واقعیت ندارد.‏‎ ‎‏باید یک هیأتی از طرف مجلس تعیین شود از اشخاص قاطع، راه بیفتند دور ممالکی که‏‎ ‎‏سفارتخانه داریم، سفارتخانه ها را اصلاح کنند. این اشخاص سازمانی‏‎[3]‎‏ و این اشخاص‏‎ ‎‏فاسد را کنار بگذارند که سفارتخانه یک سفارتخانۀ انسانی بشود. سفارتخانه حالا در هر‏‎ ‎‏جا که دست رویش می گذارند فاسد است. هر جا که دست می گذارند جز خوردن و‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 48
‏خوراک و جز تفریح و فحشا چیزی در آن نیست. اینها باید اصلاح بشود. این نمی شود که‏‎ ‎‏ما تقریباً قریب دو سال است که می گوییم جمهوری اسلامی، هیچ چیز اسلامی نباشد. هر‏‎ ‎‏جای آن دست بزنیم می بینیم خراب است. اینجا هم وزارتخانه اش همین طور. این‏‎ ‎‏نمی تواند دوام پیدا بکند. ما نمی توانیم تحمل کنیم این مطلبی را که آقایان می خواهند با‏‎ ‎‏آن مغزهایی که در اروپا تربیت شده است درست بکنند. ما می خواهیم اسلام را ‏‏[‏‏پیاده‏‏]‏‎ ‎‏بکنیم. یکی از اینها آمده بود گریه می کرد که چرا بعضی از اینها را می کشند! نه این‏‎ ‎‏آخریها را، آنهایی که آقای خلخالی‏‎[4]‎‏ مثلاً می کشتند. اینها باز توجه ندارند که اسلام در‏‎ ‎‏عین حالی که تربیت است، یک مکتب تربیت است، لکن آن روزی که فهمید قابل تربیت‏‎ ‎‏نیست، هفتصد نفرشان را در یک جا، یهودی بنی قریضه را در حضور رسول الله ‏‎ ‎‏می کشند، گردن می زنند به امر رسول الله . اینها همین حرفهای غربی را می زنند که ما باید‏‎ ‎‏اصلاح کنیم. اول همه را اصلاح کنید بعد حد بزنید. این عجیب است که اول ما باید این‏‎ ‎‏مملکت را، همه را هدایت کنیم که همه تربیت بشوند، بعد حد بزنیم. اگر یک کسی حالا‏‎ ‎‏شرب خمر کرد، حالا حدش نزنیم، حالا اول چیزش بکنیم تا مغزش اصلاح بشود. اینها‏‎ ‎‏یک حرفهای غلطی است. باید حدود جاری بشود. باید وزارتخانه ها اصلاح بشود.‏

‏     مجلس امروز رسمیت پیدا کرد. با رسمیت مجلس، دیگر باید تمام امور را مجلس‏‎ ‎‏اصلاح بکند. یعنی با تمام قدرت، دولتی که تعیین می کند، دولت صد در صد اسلامی‏‎ ‎‏دارای قدرت باشد، و کارهایی را که می کند دولت و همین طور کارهایی که در‏‎ ‎‏وزارتخانه ها می شود، کارهایی که در استانها می شود، همه تحت نظر باشد و مجلس‏‎ ‎‏بازخواست کند از اینها. بخواهد اینها را و استیضاح کند، اگر یکوقت خطا کردند و کار را‏‎ ‎‏درست انجام بدهند. اگر ارتش ما کارش را درست انجام داده بود که ما حالا باز گرفتار‏‎ ‎‏بلوچستان نبودیم، گرفتار کردستان نبودیم. اینها کارها را درست انجام نمی دهند. زحمت‏‎ ‎‏کشیده اند البته، من نمی خواهم تقدیر نکنم از زحمتهایی که کشیده شده است، لکن‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 49
‏مسامحه دارد می شود. رها می کنند دنبالش را. باید استیضاح بشود که چرا این چهارده نفر‏‎ ‎‏آدم در آنجا کشته شده اند. با چه وضع اینجا کشته شده. چرا باید اینطور بشود؟ اینهایی که‏‎ ‎‏در این کوهستانها رفتند و برای خودشان ‏‏[‏‏اجتماع‏‏]‏‏ کرده اند، چرا رهایشان کرده اند؟ چرا‏‎ ‎‏نمی روند پاکسازی بکنند؟ همۀ این حرفها برای این است که ما نه رؤسای ارتشمان یک‏‎ ‎‏اشخاصی هستند انقلابی، و نه وزارتخانه هایمان اینطورند، و نه یک دولت انقلابی ما‏‎ ‎‏داریم و نه هیچ کداممان، انقلابی نیستیم ما، و صدمه خواهیم خورد و صدمه خوردیم. تا‏‎ ‎‏کی ما عزا بگیریم؟ تا کی ما مجلس عزا بگیریم؟ تا کی این جوانهای بیچارۀ ما تلف بشوند‏‎ ‎‏و باز هم قدردانی از آنها نشود و توی سرشان زده بشود؟ هی کشته بدهند و هی توسری‏‎ ‎‏بخورند. هی کشته بدهند و هی تکذیب بشوند. تا کی ما باید اینها را تحمل بکنیم؟ باید‏‎ ‎‏این کارها اصلاح بشود.‏

لزوم اصلاحات در دستگاه قضائی

‏     از جمله اصلاحات همین اصلاحات قضاوت است. قضاوت در اسلام نمی شود‏‎ ‎‏دست اینها باشد؛ دست این جمعیتی که حالا هست. کدام یکی اینها قاضی اسلامی‏‎ ‎‏هستند؟ کدام اینها؟ شما تشخیص می دهید که اینها قضاوت به آن ترتیبی که اسلام گفته‏‎ ‎‏قضاوت، قضاوت بکنند؟ حالا ما می گذریم از خیر اینکه مجتهد جامع الشرایط ‏‏[‏‏باشند‏‏]‏‏،‏‎ ‎‏ما به اندازۀ این، قضات نداریم. به اندازۀ احتیاج نداریم. اما اشخاصی باشند که توجه‏‎ ‎‏داشته باشند به قضاوت اسلامی. بتوانند بفهمند این مقدار ولو از روی تقلید بتوانند‏‎ ‎‏بفهمند که قضاوت چه است. وضع قضاوت اسلامی چیست. اگر ما بخواهیم مسامحه کنیم‏‎ ‎‏در قضاوتش، در پاکسازی آنجا مسامحه بکنیم، تا آخر ما گرفتار هستیم. قضاوتمان‏‎ ‎‏گرفتار است. ـ عرض می کنم که ـ ارتشمان هست. همین طور همۀ سازمان ما هست. ما باید‏‎ ‎‏از حالا به بعد اینطور رفتار نکنیم که تا حالا کردیم. تا حالا خطا کردیم. این خطا را باید‏‎ ‎‏جبران بکنیم. و باید با کمال قدرت تمام این کارها عمل بشود. و ما با هیچ کس قوم و‏‎ ‎‏خویشی نداریم. ما مطیع اسلام هستیم و احکام اسلام را می خواهیم جاری بکنیم. اگر در‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 50
‏وزارتخانه ای، اگر در جایی، احکام اسلام بخواهد جاری نشود، ما درِ وزارتخانه را‏‎ ‎‏می بندیم. وزارتخانه ای که ضرر داشته باشد برای اسلام، برای حکومت اسلامی، به چه‏‎ ‎‏درد ما می خورد. بودجه را تصویب می کند شورا، آقای ـ مثلاً ـ وزیر بودجه نمی دهد،‏‎ ‎‏اوضاع به هم می خورد. آن وضع به هم می خورد. آنجا وضع اینطوری است که اشخاصی‏‎ ‎‏هستند افکارشان افکار انقلابی نیست. افکاری است که می گویند نه، ما باید حالا با‏‎ ‎‏مسامحه، با چه با چه رفتار کنیم.‏

اسلام خواهی و طرد ملی گرایی

‏     این اشخاصی که انقلابی نیستند باید در رأس وزارتخانه ها نباشند. و آقای بنی صدر‏‎[5]‎‎ ‎‏باید امثال اینها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد، مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند، الاّ‏‎ ‎‏اینکه وزیری باشد که کارآمد باشد. اسلامی باشد. مسامحه کار نباشد انقلابی باشد تا یک‏‎ ‎‏مملکتی دستمان باشد. اگر بنا باشد اینطوری باشد، باید ما عزای اصل جمهوری را‏‎ ‎‏بگیریم. عزای اصل همۀ مسائل را بگیریم. آقایان سر یک ملی شدن چیز، امروز دیدید‏‎ ‎‏که التماس می کنند که بگذارید یک قدری بگذرد. یک قدری بگذرد ببینیم ملی‏‎ ‎‏چطوری است. ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم. من نمی خواهم بگویم که در زمان‏‎ ‎‏ملیت، در زمان آن کسی که اینهمه از آن تعریف می کنند،‏‎[6]‎‏ چه سیلی به ما زد آن آدم!‏‎ ‎‏من نمی خواهم بگویم که طلبه های مدرسۀ فیضیه را به مسلسل بستند در آن زمان. همان‏‎ ‎‏طور که در زمان پهلوی بستند که من و آقای حائری بالای سر این جوانهایی که از مدرسۀ‏‎ ‎‏فیضیه به تیر بسته شده بودند، رفتیم و اطبا جرأت نمی کردند بنویسند این زخمی شده‏‎ ‎‏است. بروند کنار اینها! بروند گم بشوند اینها! اینها منحل باید باشند. ما نمی توانیم تحمل‏‎ ‎‏کنیم به اینکه هر کس هر جوری دلش می خواهد «خیر، من دلم می خواهد که حالا‏‎ ‎‏دمکرات باشد، من دلم می خواهد که ملی باشد، من دلم می خواهد که ملی و اسلامی‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 51
‏باشد» ما از اینها ضربه دیده ایم. ما اسلام را می خواهیم. غیراسلام را نمی خواهیم. مجلس‏‎ ‎‏باید اسلامی باشد. مجلس باید افکارش افکار اسلامی باشد تا ما بتوانیم چه بکنیم. من‏‎ ‎‏نمی توانم تحمل بکنم که اینقدر ما جوانهایمان از بین بروند برای اینکه ما مسامحه داریم‏‎ ‎‏می کنیم. مسامحه ها از کار باید برود، و باید حالا که مجلس تأسیس شد و مجلس رسمیت‏‎ ‎‏پیدا کرد، همۀ امور باید بر نظارت مجلس به روال خودش بگذرد، و با جدیت و با‏‎ ‎‏قاطعیت و بدون مسامحه، هر کس خلاف کرد بخواهند او را، و یا اگر خلافی واقعاً کرده،‏‎ ‎‏بدهند او را دست دادگاهها و دادگاهها محاکمه اش کنند. و از این جهت، حالا عرض‏‎ ‎‏می کنم تمام کمیته ها در سرتاسر مملکت باید به قدرت خودش باقی باشد. تمام سپاه‏‎ ‎‏پاسداران در سرتاسر کشور باید به قدرت خودش باقی باشد. تمام دادگاههای انقلابی در‏‎ ‎‏سرتاسر مملکت باید به قدرت خودش باقی باشد. باید دادگاهها با همان قدرت باشند.‏‎ ‎‏منتها بر شماهاست، بر آقایان است که اگر یک قاضی نمی تواند قضاوت بکند یا منحرف‏‎ ‎‏هست، عوضش می کنید. اما اینها باید، این نهادهای انقلابی تمامش باید بدون اینکه‏‎ ‎‏دستی به آن زده بشود تمام اینها باید سر جای خودش باشد، و کارها به طور انقلابی‏‎ ‎‏بگذرد. ما نمی توانیم این کارها را به آنطوری که فرض کنید که حالا دادگستری سابق‏‎ ‎‏می خواسته بگذراند بگذریم. این انقلاب است انقلاب غیر آنطوری است و ما خطا‏‎ ‎‏کردیم. انصافاً خطا کردیم که اینطور عمل کردیم. از این به بعد باید این خطا نشود و عمل‏‎ ‎‏بشود. به طور قدرت عمل بشود. به طور قاطعیت عمل بشود. این حرفی است که من‏‎ ‎‏عرض می کنم. آقایان هم البته موافقید با همین حرف. از اول هم موافق بودید و باید از‏‎ ‎‏این به بعد هم این عمل همین طور باشد.‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 13صفحه 52

  • - محمد رضا پهلوی، شاه مخلوع ایران.
  • - مأموران و وابستگان به ساواک.
  • -مأموران و وابستگان به ساواک.
  • - آقای صادق خلخالی، حاکم شرع دادگاه انقلاب اسلامی.
  • - ابوالحسن بنی صدر، نخستین رئیس جمهور اسلامی ایران.
  • - آقای  محمد مصدق، رهبر جبهۀ ملی و نخست وزیر سالهای 30 تا 32 در زمان سلطنت محمد رضا پهلوی.