سخنرانی

سخنرانی در جمع اعضای کنگره آزادی قدس (بازگشت به اسلام واقعی)

سخنرانی

‏زمان: بعدازظهر 18 مرداد 1359 / 27 رمضان 1400‏

‏مکان: تهران، حسینیۀ جماران‏

‏موضوع: دولتهای اسلامی منشأ گرفتاریهای مسلمین ـ بازگشت به اسلام واقعی ‏

‏حضار: اعضای کنگرۀ آزادی قدس، نمایندگان سازمانهای آزادیبخش جهان‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

مشکل مسلمین حکومتهای مسلمین است 

‏     این ماه مبارک رمضان بر همه مسلمین مبارک باد! و مبارک آن روزی است که‏‎ ‎‏مسلمین با احساس وظیفه بتوانند بر مشکلات خودشان غلبه کنند. ‏

‏     مشکل مسلمین فقط قدس نیست، این یکی از مشکلاتی است که مسلمین دارند.‏‎ ‎‏افغانستان مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ پاکستان مگر از مشکلات مسلمین نیست؟‏‎ ‎‏ترکیه مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ مصر مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ عراق‏‎ ‎‏مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ باید ما تحلیل کنیم که مشکل که در همۀ اقطار مسلمین‏‎ ‎‏هست، از کجا پیدا شده است و راه حلّش چیست. چرا مسلمین در همه جای دنیا تحت‏‎ ‎‏فشار حکومتها و ابرقدرتها هستند و راه حلّ این مسئله چیست تا اینکه هم رمز پیروزی بر‏‎ ‎‏همۀ مشکلات به دست بیاید و هم قدس و افغان و سایر بلاد مسلمین آزاد بشوند.‏

‏     مشکل مسلمین، حکومتهای مسلمین است. این حکومتها هستند که مسلمین را به این‏‎ ‎‏روز رسانده اند. ملتها مشکل مسلمین نیستند. ملتها با آن فطرت ذاتی که دارند، می توانند‏‎ ‎‏مسائل را حل کنند، لکن مشکل، دولتها هستند. شما سرتاسر ممالک اسلامی را وقتی که‏‎ ‎‏ملاحظه کنید کم جایی را می توانید پیدا بکنید که مشکلاتشان به واسطۀ حکومتهایشان‏‎ ‎‏ایجاد نشده. این حکومتها هستند که به واسطۀ روابطشان با ابر قدرتها و سر سپردگی شان با‏‎ ‎‏ابرقدرتهای چپ و راست، مشکلات را برای ما و همۀ مسلمین ایجاد کرده اند. اگر این‏‎ ‎‏مشکل از پیش پای مسلمین برداشته بشود، مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راه‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 83
‏حلّش با دست ملتهاست.‏

تحول ملت منشأ دفع مشکلات

‏     شما دیدید که مشکل ما که از مشکلات دیگران بیشتر بود ـ و قدرت شیطانی شاه‏‎ ‎‏مخلوع از همۀ قدرتها بیشتر بود و طرفداران او ابرقدرتها و همۀ حکومتهای اسلامی و غیر‏‎ ‎‏اسلامی بودند ـ ملاحظه کردید که حل این مشکل به پناه بردن به یک کشوری یا یک‏‎ ‎‏قدرتی یا یک ابرقدرتی نبود. حل مشکل را خود ملت کردند. ملت ما متحوّل شد از‏‎ ‎‏خوف به شجاعت و از یأس به اطمینان و از توجه خود به توجه به خدا و از تفرقه به‏‎ ‎‏اجتماع. این تحول، تحول معجزه آسا اسباب این شد که این مشکل بسیار بزرگ را،‏‎ ‎‏مشکلی را که شاید همه جا و همۀ دنیا محال می دانستند، حلّش کند.‏

‏     شما گمان نکنید که ایران دارای سلاح بود. ایران سلاحش سنگ بود، چوب، مشت‏‎ ‎‏[‏‏...‏‏]‏‏، لکن سلاح معنوی داشت. سلاح معنوی اش ایمان به مکتب، ایمان به خدای تبارک‏‎ ‎‏و تعالی و توکل به مبدأ قدرت و وحدت کلمه ‏‏[‏‏بود‏‏]‏‏. حالا که می بینید دست ملت ما‏‎ ‎‏ـ یعنی، غیر نظامیها ـ تفنگ است، این تفنگی است که به غنیمت از بستگان شاه به‏‎ ‎‏دستشان افتاده، والاّ تفنگی در کار نبود، ایمان بود. ملت از مرکز گرفته تا سرحدّات، هرجا‏‎ ‎‏بروید، یک کلمه می گفتند. آن روز این گروههای فاسد مفسد زیر خاک بودند؛ مثل‏‎ ‎‏حیواناتی که در سوراخها بودند و میدان مال ملت بود. از مرکز تا سرحدّات، هر جا‏‎ ‎‏می رفتید، حتی بچه های کوچک، صدایشان بلند بود که ما اسلام را می خواهیم،‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی را می خواهیم. مریضهایی که در بستر و در بیمارستان بودند هم همین‏‎ ‎‏منطق را داشتند. جوانها هم همین منطق را. دانشگاه و مدرسه هم همین منطق و زنها و‏‎ ‎‏مردها هم منطقشان همین بود. از آن خواب گرانی که ما را ابرقدرتها خوابانده بودند و از‏‎ ‎‏همۀ مسائلی که باید به آن توجه داشت، غفلت کرده بودیم. ناگاه بارقه ای از جانب خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی پیدا شد و ما را بیدار کرد و این مشکل به نظرِ همه محال را، حل کرد.‏

‏     مشکل، شاه مخلوع و دار و دستۀ او بود و حل مشکل به دست خود ملت بود. نه یک‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 84
‏تفنگ از خارج برای ملت ما آمد و نه یک حکومت خارجی به ما کمک کرد، بلکه آنها‏‎ ‎‏مخالف ما بودند. عراق سرسخت مخالف با ما بود. کویت سرسخت مخالف با ما بود و‏‎ ‎‏مصر هم که حالش را می دانید. و سایر ممالک را ‏‏[‏‏حال‏‏]‏‏ دولتهایشان را می دانید. در عین‏‎ ‎‏حالی که همۀ قدرتها یک طرف صف آرایی کرده بودند و ملت ما با دست خالی یک‏‎ ‎‏طرف، ملت ما هجوم کرد و این سد ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏، که خیال می کردند ممتنع است شکستنش،‏‎ ‎‏شکستند.‏

وظیفه علمای بلاد اسلامی در بیدار نمودن مردم

‏     باید کاری کرد که ملتها هر جا هستند، ملتها بفهمند تکلیف خودشان را. اگر بخواهید و‏‎ ‎‏بخواهند و دانشمندها بخواهند و علمای همۀ بلاد اسلامی و دانشگاههای همۀ بلاد‏‎ ‎‏اسلامی بخواهند مشکلۀ اسلام و ممالک اسلامی حل بشود، باید مردم را بیدار کنند؛ این‏‎ ‎‏مردمی که با تبلیغات چند صد ساله، به آنها باورانده بودند که نمی شود با امریکا یا با‏‎ ‎‏شوروی مخالفت کرد، و الآن هم باور ملتهای دیگری هست. باید اینها ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ به ایشان‏‎ ‎‏فهماند که می شود.‏

‏     بهتر دلیل بر اینکه یک امری ممکن است، وقوع اوست و این امر واقع شد در ایران.‏‎ ‎‏دولتهای دیگر، ملتهای دیگر گمان نکنند که ایران از آنها عُدّه‏‎[1]‎‏ و عِدّه بیشتر داشت خیر،‏‎ ‎‏شاید در عشایر عراق بیشتر از ایران اسلحه باشد، لکن مغزهای اینها را به واسطۀ تبلیغات‏‎ ‎‏دامنه داری که شده است، شست وشو کرده اند و از اسلام مأیوس کرده اند، و این مغزها را‏‎ ‎‏پر کرده اند از اینکه با این قدرتها نمی شود طرف شد. این از چیزهایی است که با تبلیغات‏‎ ‎‏خودِ آنها و عمّال آنها در داخل ممالک تحقق پیدا کرده است.‏

‏     باید آنهایی که در همۀ ممالک هستند، آنهایی که دلشان برای ملتها می تپد، آنهایی که‏‎ ‎‏به اسلام اعتقاد دارند و برای اسلام می خواهند خدمت کنند، هر کدام در محل خودشان،‏‎ ‎‏ملت خودشان را بیدار کنند؛ تا ملت، خودشان را که گم کرده اند، پیدا کنند. ملتها خودشان‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 85
‏را گم کرده اند، مملکت خودشان را گم کرده اند. هر چه در ذهنشان وارد می شود، این‏‎ ‎‏[‏‏است‏‏]‏‏ که نمی شود با این قدرتها طرف شد، اینها چه ها و چه ها خواهند کرد. باید از مغز‏‎ ‎‏ملتها این «نمی شودها» را بیرون کرد و به جای آن، «می شودها» را گذاشت. نه، می شود‏‎ ‎‏این کار را کرد. یک میلیارد جمعیت ـ تقریباً ـ جمعیت مسلمین با دارا بودن آنهمه‏‎ ‎‏امکانات و آن سرزمینهای وسیع و آن مخازن زیرزمینی وسیع و آن پشتوانۀ اسلامی ـ‏‎ ‎‏الهی، نباید در ذهنشان بیاید که نمی شود. این قدرت بزرگ شیطانی شوروی، که با تمام‏‎ ‎‏قوا افغانستان را می خواهد خفه کند، نتوانسته است. ملت اگر یک چیزی را نخواهند،‏‎ ‎‏نمی شود تحمیلشان کرد. باید ملت را بیدار کرد تا بخواهند. ملت ما هم قبل از بیست سال،‏‎ ‎‏خواب بود، توجه نداشت. از بیست سال به این طرف هی گفتند، گویندگان گفتند، علما‏‎ ‎‏گفتند، دانشگاهیها گفتند. کم کم رسید به تظاهرات، کم کم رسید به ریختن در خیابانها،‏‎ ‎‏کم کم رسید به «الله اکبر»، و قدرت بزرگ شیطانی در مقابل «الله اکبر» نتوانست بماند؛ و‏‎ ‎‏همه می خواستند بماند. من مطلع بودم همۀ قدرتها می خواستند که این نوکری‏‎[2]‎‏ که برای‏‎ ‎‏همه شان خدمتگزار بی چون و چراست، در ایران بماند تا منافعشان را ببرند و هر چه ما‏‎ ‎‏ذخایر داریم آنها به رایگان ببرند، لکن ملت وقتی نخواهد، نمی شود. باید ملت را بیدار‏‎ ‎‏کرد که آن چیزی را که خیال می کرد نباید بخواهد، بخواهد و آن امری را که به خیالش‏‎ ‎‏نمی شود، بیدارش کرد که می شود. ملت‏‏[‏‏ها‏‏]‏‏ از دولتهای خودشان بخواهند که تسلیم‏‎ ‎‏بشوند، و الاّ همان کاری را که ملت ایران کرد، با آنها بکنند تا حلّ مشکل بشود. حلّ‏‎ ‎‏مشکل بدون اینکه این اشخاصی که سر راه ایستادند و مانع هستند از اینکه مشکلات حل‏‎ ‎‏بشود، اینها را باید از بین راه بردارند. هر جا شما بروید، در هر کشوری از کشورهای‏‎ ‎‏اسلامی نه، بلکه همۀ کشورهای دنیا، این سران قوم هستند که مانع هستند از رشد فکری و‏‎ ‎‏معنوی و مادی ملتها. این سران کشورها هستند که وابستگان خودشان را در دانشگاهها‏‎ ‎‏معلّم می کنند، و معلّمهای دانشگاه، جوانهای ما را خراب می کنند. مانع، این‏
صحیفه امامجلد 13صفحه 86
‏حکومتهاست؛ حکومتها با اختلاف مراتب. حکومتها جلوی رشد جوانهای ما را گرفتند‏‎ ‎‏و جلوی پیشرفت مسلمین را.‏

ملی گرایی، اساس بدبختی مسلمین

‏     آنهایی که، آن قدرتهای بزرگی که مطالعه کردند روی کارها سالهای طولانی، صدها‏‎ ‎‏سال فرستادند و مطالعه کردند روی گروهها، روی افراد، روی اشخاص و مطالعه کردند‏‎ ‎‏حتی روی زمینها، جنگلها ـ همه جا ـ در جامعه ها این را یافته اند که اسلام است که‏‎ ‎‏می تواند جلویشان بایستد. از این جهت، آن چیزی که از همه چیز برای آنها مطرح است،‏‎ ‎‏اسلام است و آن چیزی که سر راه اسلام قرار دادند، این حکومتهای فاسدند. با دست‏‎ ‎‏حکومتهای فاسد و با تبلیغ حکومتهای فاسد، این نژادپرستی ها و گروه پرستی ها در بین‏‎ ‎‏مسلمین رشد کرده. عربها را در مقابل عجمها و ترکها قرار دادند و عجمها را در مقابل‏‎ ‎‏عربها و ترکها را در مقابل دیگران و همۀ نژادها را در مقابل هم.‏

‏     اینکه من مکرّر عرض می کنم که این ملّی گرایی اساس بدبختی مسلمین است برای‏‎ ‎‏این است که این ملّی گرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملتهای مسلمین قرار می دهد، و‏‎ ‎‏ملت عراق را در مقابل دیگران و ملت کذا را در مقابل کذا. اینها نقشه هایی است که‏‎ ‎‏مستعمرین کشیده اند که مسلمین با هم مجتمع نباشند. در عراق، حکومت عراق،‏‎ ‎‏حکومت سابقتر از این حکومت ـ که این بدتر از آن است ـ اینها طرح می کردند که ما‏‎ ‎‏می خواهیم مجد بنی امیه‏‎[3]‎‏ را احیا کنیم در مقابل اسلام. اسلام که آمده بود همۀ مجدها را‏‎ ‎‏فانی کند در مجدالله ، اینها می گفتند ما مجد بنی امیه را باید احیا کنیم و این چیزی نبود که‏‎ ‎‏شعور اینها برسد، تلقینی بود که ابرقدرتها می کردند که اسلام متفرق بشود، مسلمین با هم‏‎ ‎‏متفرق بشوند، دشمنِ هم بشوند. در ایران از سالهای طولانی، اشخاص بی اطلاع از اساس‏‎ ‎‏مسائل، ولو فرض کنید بعضی شان مغرض نبودند، اینها هم هی طبل ملّیت را کوبیدند،‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 87
‏همان ملّیتی که می خواست اساس اسلام را در ایران بربچیند.‏

‏     اسلام آمده است که همۀ نژادها باهمند؛ مثل دنده های شانه می مانند؛ هیچ کدام بر‏‎ ‎‏هیچ کدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترک بر هیچ یک از اینها‏‎ ‎‏و نه هیچ نژادی بر دیگری و نه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید، هیچ کدام بر دیگری‏‎ ‎‏فضیلت ندارند. فضیلت با تقواست، فضیلت با تعهد است، با تعهد به اسلام است. اینها‏‎ ‎‏تبلیغاتی بوده است، تلقیناتی بوده است که از ابرقدرتها که می خواستند ما را بچاپند، شده‏‎ ‎‏است و مع الأسف، بعض اشخاص مسلمان صحیح هم باورشان آمده.‏

‏     در چندین سال قبل ـ محتمل است، گمان می کنم زمان رضاخان بود ـ یک مجمعی‏‎ ‎‏درست کردند و یک فیلمهایی تهیه کردند و یک اشعاری گفتند و یک خطابه هایی‏‎ ‎‏خواندند، برای تأسف از اینکه اسلام بر ایران غلبه کرد، عرب بر ایران غلبه کرد. شعر‏‎ ‎‏خواندند، فیلم ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ نمایش گذاشتند که عرب آمد و طاق کسری را، مدائن را گرفت و‏‎ ‎‏گریه ها کردند. همین ملّیها، همین خبیثها گریه ها کردند. دستمالها را درآوردند و گریه‏‎ ‎‏کردند که اسلام آمده و سلاطین را، سلاطین فاسد را شکست داده و این معنا در هر جا، به‏‎ ‎‏یک صورتی به ما، به ملتها تحمیل شده در ممالک عربی، عرب باید چه باشد. این تلقین‏‎ ‎‏است. این مخالف با قرآن است. در ممالک غیر عربی، هر کدام خودشان باید، ملت‏‎ ‎‏خودشان باید جلو باشد. این برخلاف تعلیمات اسلام است. این آن است که این‏‎ ‎‏ابرقدرتها آرزویش را می کنند و کردند و عمل کردند. وقتی اینها غلبه کردند، در جنگ‏‎ ‎‏دوم غلبه کردند بر عثمانی، عثمانی را تکه تکه کردند، شاید قریب پانزده تا کشور کردند و‏‎ ‎‏هر کدام ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ یک نوکری از خودشان بالا سرش گذاشتند و مع الأسف، آنهایی که اساس‏‎ ‎‏مطلب را مطّلع نبودند، آنها هم این مسائل را اهمیتی به آن نمی دادند و الآن هم نمی دهند.‏

حل مشکلات جهان اسلام در بازگشت به اسلام

‏     مشکل ما الآن دولتهای ماست. مشکل اسلام دولتهای اسلامی است. این مشکل باید‏‎ ‎‏حل بشود. اگر دولتهای اسلامی به خود بیایند و گرایش ‏‏[‏‏پیدا‏‏]‏‏ کنند به اسلام و از عروبت‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 88
‏برگردند به اسلامیت، و از ترکیّت برگردند به اسلامیت، حل می شود مسائل و اگر آنها‏‎ ‎‏نکنند، این مشکل هست تا وقتی سایر کشورها مثل ایران بشوند. ایران با مشت، این‏‎ ‎‏مشکل را حل کرد و باید همۀ کشورها با مشت خودشان این مشکل را رفع کنند.‏

‏     ما نباید بنشینیم که حکومتهای ما کاری برای ما انجام بدهند. حکومتهای ما برای‏‎ ‎‏خودشان هستند. این حکومتهایی که در بلاد مسلمین هست، اینها به اسلام هیچ کاری‏‎ ‎‏ندارند. اگر یک دفعه اسلام بگویند، برای این است که شما را بازی بدهند. اسلام صدّام‏‎ ‎‏هم مثل اسلام محمدرضا خان است. اسلام آن مصری هم؛ سادات هم، مثل اسلام صدّام‏‎ ‎‏است. این یک اسلامی است که در لفظ گفته می شود، لکن پایگاه درست می کند و‏‎ ‎‏می گوید ما همراه هم می شویم، برویم ایران را از بین ببریم. ایران یعنی چه؟ یعنی، یک‏‎ ‎‏مملکت اسلامی. با کافر هم عهد می شود برای کوبیدن مسلمین. این فرم اسلام آقای‏‎ ‎‏سادات! اسلامش این فرم است. آقای صدّام هم اسلامش این فرم است که می گوید:‏‎ ‎‏اسلام. می گوید: مسلم. می گوید چه، می گوید: ما با ملت ایران ‏‏[‏‏...‏‏]‏‏، در بعضی از‏‎ ‎‏نطقهایش گفته که با ملت ایران ما کاری نداریم، ما همراه هستیم، با حکومت ایران هم‏‎ ‎‏همراهیم. اما روزی نمی شود، الاّ اینکه سرحدّات این ملت را، سرحدّات این مملکت را‏‎ ‎‏با آتش و توپهای کذا مورد تجاوز قرار می دهد. این یک فرم اسلامی است؛ اسلام‏‎ ‎‏وارداتی از امریکا و وارداتی از شوروی!‏

‏     ما تا به اسلام برنگردیم؛ اسلام رسول الله ، تا به اسلام رسول الله برنگردیم،‏‎ ‎‏مشکلاتمان سر جای خودش هست، نه می توانیم قضیۀ فلسطین را حلش کنیم و نه‏‎ ‎‏افغانستان را و نه سایر جاها را. ملتها باید برگردند به صدر اسلام. اگر حکومتها هم با‏‎ ‎‏ملت ها برگشتند که اشکالی نیست و اگر برنگشتند، ملتها باید حساب خودشان را از‏‎ ‎‏حکومتها جدا کنند و با حکومتها آن کنند که ملت ایران با حکومت خودش کرد تا‏‎ ‎‏مشکلات حل بشود، والاّ هی ما روز قدس بگیریم، فریاد بزنیم، هی آقایان اجتماع کنند و‏‎ ‎‏حرف بزنند، فریاد و حرف جلوی آنها را نمی گیرد. بلی، گاهی می گیرد، منتها ما حرف‏‎ ‎‏هم نمی زنیم.‏


صحیفه امامجلد 13صفحه 89
‏     اگر در روز قدس، تمام ملتها قیام می کردند و فریاد می زدند، نمی توانست آن‏‎ ‎‏حکومت احمق‏‎[4]‎‏ جلوی فریادشان را بگیرد. یک جمعیت کمی قیام می کنند. اگر در روز‏‎ ‎‏قدس تمام کشورهای اسلامی، ملتها همه برخیزند و فریاد بزنند، نه برای قدس تنها، برای‏‎ ‎‏همۀ ممالک اسلامی، پیروز خواهند شد. ما با فریاد، محمدرضاخان را بیرونش کردیم.‏‎ ‎‏شما خیال می کنید با تفنگ بیرون کردیم؟ با فریاد، با «الله اکبر»! اینقدر «الله اکبر» بر مغز‏‎ ‎‏اینها کوبیده شد که خودشان را باختند و فرار کردند. از این مملکت رفتند.‏

‏     مسلمین باید فریاد بزنند، گمان نکنند که فریاد و شعار فایده ندارند. نخیر، شعار فایده‏‎ ‎‏دارد، اما اگر همه فریاد بزنند. فریاد منِ تنها هیچ چیز نیست. فریاد یک محله، یک شهر‏‎ ‎‏هیچ چیز نیست. شما ببینید فریادهایی که حالا از ایران بلند می شود، منحصر به تهران، قم،‏‎ ‎‏اهواز نیست. یکوقت می بینید که سپاه پاسداران امر می کند به تمام ملت که فلان شب‏‎ ‎‏بروید بالای پشت بام «الله اکبر» بگویید، همه اطاعت می کنند. در قبل از این انقلاب مگر‏‎ ‎‏می شد که یک دسته ای بگویند بروید بالای منبر، گوش کنند به او؟ مدرّسین محترم قم‏‎ ‎‏می گویند که فلان روز باید راهپیمایی بشود، همۀ ملت راهپیمایی می کنند و چند نفر اهل‏‎ ‎‏علم محترم قم همین طور. باید ملتها اینطور بشوند که وقتی یک گروهشان گفت که فلان‏‎ ‎‏عمل را انجام بدهید، این را یک فرمانی بدانند که از بالا صادر شده و باید عمل کنند.‏‎ ‎‏ملت ما حالا اینطور شده. ما میل داریم ملتها همه اینطور بشوند.‏

صدور معنویت انقلاب اسلامی به جهان

‏     ما که می گوییم «انقلابمان را می خواهیم صادر کنیم»، می خواهیم این را صادر کنیم،‏‎ ‎‏می خواهیم این مطلب را، همین معنایی که پیدا شده، همین معنویتی که پیدا شده است در‏‎ ‎‏ایران، همین مسائلی که در ایران پیدا شده، ما می خواهیم این را صادر کنیم. ما‏‎ ‎‏نمی خواهیم شمشیر بکشیم و تفنگ بکشیم و حمله کنیم. عراق با ما الآن مدتهاست دارد‏‎ ‎‏حمله می کند و ما هیچ حمله ای به آنها نمی کنیم. آنها حمله می کنند ما دفاع می کنیم. دفاع‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 90
‏لازم است. ما می خواهیم که این انقلابمان را، انقلاب فرهنگی مان را، انقلاب اسلامی مان‏‎ ‎‏را به همۀ ممالک اسلامی صادر کنیم. و اگر این انقلاب صادر شد، هر جا صادر بشود این‏‎ ‎‏انقلاب، مشکل حل می شود. ‏

‏     شما کوشش کنید که اینطوری که ایران انقلاب کرد و اینطوری که ایران الآن هم‏‎ ‎‏حاضر برای همه چیز است، ملتهای خودتان را بیدار کنید. آنهایی که برای اسلام دلشان‏‎ ‎‏می سوزد، آنهایی که برای کشورشان دلشان می سوزد، ملتهای خودشان را بیدار کنند تا‏‎ ‎‏این تحول الهی، که در ایران پیدا شد، در آنجاها پیدا بشود. هر جا پیدا بشود، مسئله حل‏‎ ‎‏است. دیگر آن وقت نترسید که چهار تا فاسد بیایند مسجد الاقصی را بگیرند. آن وقت‏‎ ‎‏دیگر ترس نکنید. حل است مسئله. اما وقتی یک ملتی، دو طایفه، ده طایفه، صد طایفه‏‎ ‎‏می شوند و هر کدام به خلاف دیگری هستند، و حکومتها هم اینجور حکومتها هستند،‏‎ ‎‏دیگر توقّع نداشته باشید که با این طرز فکر و با این طرز حکومت، بتوانید غلبه بکنید. باید‏‎ ‎‏تعلیمات اسلام را گرفت و همان طوری که اسلام دستور داده است که مؤمنین، همۀ‏‎ ‎‏مؤمنین در همه جا برادر هستند‏‎[5]‎‏ و امر کرده است به اینکه اعتصام به حبل الله بکنید و‏‎ ‎‏متفرق از هم نشوید‏‎[6]‎‏ و دستور داده است به اینکه تنازع با هم نکنید والاّ فَشَل‏‎ ‎‏می شوید،‏‎[7]‎‏ مسلمین وقتی می توانند از گیر ابرقدرتها و از گیر حکومتهای فاسد خودشان‏‎ ‎‏خلاص بشوند که این امر خدا را اجابت کنند. این دعوت الهی است. از صدر اسلام تا‏‎ ‎‏آخر، این دعوت را اجابت کنند. اگر دعوت را اجابت نکنند و هی بخواهند بگویند که آقا‏‎ ‎‏بیایید بکنید این کار را، تا این دعوت اجابت نشود، کاری از ما نمی آید. کار وقتی از ما‏‎ ‎‏ساخته است که اسلامی فکر کنیم و به قرآن و اسلام گرایش پیدا کنیم و به تعلیمات صدر‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 91
‏اسلام عمل کنیم.‏

‏     من امیدوارم که شما عزیزانی که از اطراف آمدید برای روز قدس، موفق بشوید و‏‎ ‎‏همۀ مسلمین موفق بشوند و ان شاءالله یک روزی همۀ مسلمین با هم برادر و همۀ‏‎ ‎‏ریشه های فساد از همۀ بلاد مسلمین کنده بشود و این ریشۀ فاسد اسرائیل از مسجد‏‎ ‎‏الاقصی و از کشور اسلامی ما کنده بشود و ان شاءالله تعالی با هم برویم و در قدس نماز‏‎ ‎‏وحدت بخوانیم.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 13صفحه 92

  • - توان، قدرت.
  • - محمد رضا پهلوی.
  • - سلسلۀ بنی امیه بعد از معاهدۀ صلح بین امام حسن مجتبیع با معاویه به سبک رژیمهای شاهنشاهی توسط معاویة ابن ابی سفیان پایه گذاری شد.
  • - رژیم حاکم بر مصر، که از راهپیمایی مردم کشورش در روز قدس جلوگیری کرد.
  • - بخشی از آیۀ 10 سورۀ حجرات: «اِنَّما المُؤمِنونَ اِخوَةٌ»؛ جز این نیست که مؤمنین برادرند.
  • - بخشی از آیۀ 103 سورۀ آل عمران: «وَ اعْتَصِموا بِحَبلِ اللّه ِ جَمیعاً وَ لاتَفَرَّقوا»؛ به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید.
  • - سورۀ انفال، آیۀ 46: «وَ اَطیعُوا اللّه َ وَ رَسُولَهُ وَ لاتَنازَعُوا فَتَفشَلُوا وَ تَذهَبَ ریحُکُم وَ اصْبِرُوا اِنَّ اللّه َ مَعَ الصّابِرینَ»؛ و همه پیرو فرمان خدا و رسول باشید و هرگز راه اختلاف و تنازع را نپویید که در اثر تفرقه، سست و ترسو شده قدرت و عظمت شما نابود خواهد شد، بلکه همه باید پایدار و صبور باشید که خدا همیشه با صابران است.