سخنرانی

سخنرانی در جمع خانواده امام موسی صدر (رنج در راه هدف ـ فراگیری اسلام)

سخنرانی

‏زمان: بعداز ظهر 6 شهریور 1359 / 17 شوال 1400‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: خدمت کردن و زجر کشیدن در راه هدف ـ مطرح نبودن ملیّت در اسلام‏

‏مناسبت: دومین سالگرد ناپدید شدن امام موسی صدر‏

‏حضار: اعضای خانوادۀ امام موسی صدر‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

خدمت کردن و زجر کشیدن در راه هدف

‏     آن چیزی که همۀ مطالب را آسان می کند این است که ما و ملت ما و آقای صدر‏‎[1]‎‎ ‎‏ـ سلّمه الله تعالی ـ به دنبال مکتب، یک گرفتاری پیدا کردیم. وقتی که مسئله، مسئلۀ وظیفه‏‎ ‎‏است، وظیفۀ ما این است که برای اسلام خدمت بکنیم و در این وظیفه، اگر هر مقداری که‏‎ ‎‏موفق به اجرای آن اموری که در نظر داریم بشویم، این یک خیری است فوق اصل خیر و‏‎ ‎‏اگر موفق نشویم، اصل خیرش که عبارت از این است که ما در راه خدمت به اسلام و‏‎ ‎‏مکتب هستیم، آن جایی نمی رود. آقای صدر را، که من سالهای طولانی دیده ام، بلکه‏‎ ‎‏باید بگویم من بزرگ کردم ایشان را، من فضایلشان را می دانم و خدمتهایی هم که بعد از‏‎ ‎‏آنکه به لبنان رفته اند کرده اند، آن را هم می دانم و آنچه که لبنان احتیاج به ایشان دارد، باز‏‎ ‎‏آن را هم می دانم. من امیدوارم که ان شاءالله ، ایشان برگردند به محلّ خودشان و مسلمین‏‎ ‎‏آنجا از ایشان استفاده کنند. همین حالا هم که ایشان می گویید، که شواهد داریم که در‏‎ ‎‏لیبی هستند، همین امر، در راه خدمت به مکتب و خدمت به اسلام است. این هم برای‏‎ ‎‏ایشان عبادت نوشته می شود. برای ماها هم این اموری که واقع می شود، باید سهل باشد،‏‎ ‎‏از باب اینکه در راه اسلام است.‏

‏     ما مطّلعیم که اولیای اسلام، که در رأس آنها رسول خداست، آنقدر زحمت کشیدند،‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 166
‏تمام مدت عمرش را پیغمبر در زحمت و تعب بوده است و بعد از او هم ائمّۀ ما همین طور‏‎ ‎‏بوده اند که یک روز خوش ـ به اصطلاح مادیین ـ نداشتند، گرچه همه خوش بودند به‏‎ ‎‏یک راه ـ به اصطلاح عرفا و اسلام شناس ها ـ در هر صورت، این یک شیوه ای بوده است‏‎ ‎‏که از اول، اولیای اسلام داشتند و در راه هدف خودشان حبس رفته اند و کشته شده اند و‏‎ ‎‏زجر کشیده اند. آقای صدر حالا دو سال است که در حبس هستند، لکن جدّ ایشان هفت‏‎ ‎‏سال می گویند مسلّم بوده، احتمال چهارده سال هم هست.‏‎[2]‎

‏    ‏‏این یک راهی بوده است که همۀ اولیای خدا، نه فقط آنهایی که در زمان اسلام‏‎ ‎‏بودند، قبل از اسلام هم انبیا و اولیایی که بودند، راهشان همین بوده. اینطور نبوده است که‏‎ ‎‏آنها در رفاه مادی باشند و در ـ عرض کنم ـ کارهای چه. وقتی که تاریخ انبیا را ملاحظه‏‎ ‎‏کنید، می بینید که سرتاسر تاریخ انبیا مجاهده و زحمت و تعب بوده است، لکن آنها‏‎ ‎‏خوش بودند به اینکه در خدمت آن هدفی که دارند بودند و این، هم مایۀ افتخار شماست‏‎ ‎‏و ‏‏[‏‏هم‏‏]‏‏ خانوادۀ آقای صدر که یک فرد لایقی که خدمت می کرد، در راه خدمت‏‎ ‎‏گرفتاری ای پیدا کرده است. من امیدوارم که این گرفتاری امدش‏‎[3]‎‏ زود سر بیاید و من‏‎ ‎‏دعای به ایشان می کنم و خواهم کرد و امیدوارم که زودتر ان شاءالله ، ایشان خلاص بشوند‏‎ ‎‏و برگردند.‏

مطرح نبودن ملّیت، در اسلام

‏     قضیۀ لبنان و ایران و اینها شما می دانید که اینها قضایای مختلفی نیستند. مسلمانها هر‏‎ ‎‏جا هستند، باید با هم باشند. آن چیزی که رنج است برای یک طایفه ای، برای طایفۀ دیگر‏‎ ‎‏هم همان مسئله و رنج باشد، مسائلشان جدا نباید باشد. اینکه ما ایرانی هستیم و آنها لبنانی‏‎ ‎‏هستند یا جای دیگری هستند، در اسلام مطرح نیست. اسلام همۀ افرادی که ایمان به خدا‏‎ ‎‏آورده اند، همۀ آنها را برادر می داند و حساب جداگانه ندارد که حسابی برای عرب باز‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 167
‏کرده باشد، یک حسابی برای عجم باز کرده باشد، یک حسابی برای ایران باز کرده باشد‏‎ ‎‏و یک حسابی برای کجا. حسابها، این حسابهایی که پیش مردم مادی که مطرح است، که‏‎ ‎‏ما ایرانی هستیم و برای ایران باید چه بکنیم، و آنی که ‏‏[‏‏عراقی است‏‏]‏‏،بگوید ما عراقی‏‎ ‎‏هستیم و برای چه، این حسابها در اسلام نیست. اسلام می خواهد که همۀ دنیا یک عائله‏‎ ‎‏باشد و یک حکومت در همۀ دنیا، آن هم حکومت عدل برقرار باشد و همۀ افراد، افراد‏‎ ‎‏همان عائله باشند. و لهذا، ما مکرّر این معنا را گفته ایم که این قضیه ای که شاید صحبتش‏‎ ‎‏در همه جا هست که ملت ایران ـ مثلاً ـ جدا، ملت عراق جدا، هر کدام یک عصبیّتی برای‏‎ ‎‏او داشته باشند و حتی به اسلام کار نداشته باشند، به ملت و به ملّیت کار داشته باشند، این‏‎ ‎‏یک امر بی اساسی است در اسلام، بلکه مُضادّ‏‎[4]‎‏ با اسلام است.‏

‏    ‏‏اسلام در عین حالی که وطن را ـ آنجایی که زادگاه است ـ احترام می گذارد، لکن‏‎ ‎‏مقابل اسلام قرار نمی دهد. اساس، اسلام است. اینها دیگر بقیه اش فرعند. و اساس‏‎ ‎‏آنهایی که مکتبی هستند خدمت به اسلام است. این خدمت اگر در لبنان باشد خدمت‏‎ ‎‏است، اگر در ایران باشد خدمت است. اگر در هر جا، اگر در حبس هم باشد خدمت‏‎ ‎‏است، اگر بیرون هم باشد خدمت است. ایشان الآن هم در خدمت است. برای اینکه وقتی‏‎ ‎‏در راه اسلام یک کسی این مصایب را دید ـ که نباید اسمش را مصایب گذاشت ـ وقتی‏‎ ‎‏در راه اسلام باشد، همه چیز آسان می شود؛ هَیِّن‏‎[5]‎‏ می شود.‏

‏    ‏‏شما می بینید که حتی این جوانهایی که الآن در اینجا و در لبنان و اینها مشغول خدمت‏‎ ‎‏هستند، چه روحیه هایی دارند. همین دیروز یک جوانی آمده بود اینجا می خواست یک‏‎ ‎‏زنی را عقد کند. بعد از اینکه صحبت از مِهر شد، آن زن گفت که مهر من را این قرار بدهد‏‎ ‎‏که به مکّه من را ببرد. آن جوان می گفت که من زنده نیستم تا تو را به مکّه ببرم، من شهید‏‎ ‎‏می شوم. بالاخره با مدتی صحبت، ما راضی اش کردیم به اینکه نه، ان شاءالله ، شما هستید‏‎ ‎‏و خدمت می کنید. این یک روحیۀ خیلی خوبی است که در جوانها پیدا شده است و‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 168
‏امیدوارم که در همۀ ما این روحیه ها پیدا بشود؛ آن روحیۀ مکتبی، توجه به مکتب، نه‏‎ ‎‏توجه به امور دیگر.‏

‏     من از خدای تبارک وتعالی مسئلت می کنم که ما را و شما را دلخوش کند به اینکه‏‎ ‎‏ایشان برگردند پیش ما و به خدمت خودشان ادامه بدهند. ان شاءالله ، خداوند به همۀ عائلۀ‏‎ ‎‏ایشان‏‎[6]‎‏ در این فراق صبر بدهد و چشم همه را به وجود ایشان ان شاءالله ، روشن کند تا‏‎ ‎‏ایشان برگردند و به خدمت به مکتب موفق بشوند و شیعه های لبنان هم از وجود ایشان‏‎ ‎‏استفاده بکنند، بلکه همۀ مسلمانها، ان شاءالله .‏

‏والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 13صفحه 169

  • - امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان. وی پس از سفر به لیبی به طرز مرموزی مفقود شد.
  • - حضرت امام موسی کاظم ـ علیه السلام ـ مدت هفت سال و به روایتی چهارده سال با توطئۀ هارون الرشید خلیفۀ سیّاس و قدرتمند عباسی زندانی شد و بر اساس همان روایت، در زندان نیز مسموم شد و به شهادت رسید.
  • - اَمَد: غایت و نهایت و آخر چیزی.
  • -مخالف.
  • - آسان.
  • - آقای موسی صدر.