پیام رادیو - تلویزیونی

پیام رادیو ـ تلویزیونی به گروهی از مردم مرزنشین کشور (فداکاری و پایداری مردم در جنگ)

پیام رادیو ـ تلویزیونی

‏زمان: شب 8 مهر 1359 / 20 ذی القعده 1400‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: برکات جنگ ـ پایداری و فداکاری ملت در جنگ‏

‏مناسبت: وقوع جنگ تحمیلی‏

‏مخاطب: گروهی از مردم مرزنشین کشور‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

رسوایی گروهکهای مدّعی طرفدار خلق در جنگ

‏     بعضی قضایاست که انسان گمان می کند که این شرّ است، لکن به حسب واقع، خیر‏‎ ‎‏است. در این قضایای اخیر، که دولت جابر عراق تحمیل کرد بر ایران، باید بگویم:«اَلخَیْرُ‏‎ ‎‏فی ما وَقَعَ»‏‎[1]‎‏ برای اینکه چند مطلب را ثابت کرد: یکی اینکه ضدانقلاب در ایران شایعه‏‎ ‎‏می کردند که ارتش ایران ارتشی است که از بین رفته و دیگر نمی تواند در مقابل دشمنها‏‎ ‎‏مقاومت کند و شایعه افکنی می کردند، بلکه ابتدائاً می گفتند که اصلاً ارتش لازم نیست،‏‎ ‎‏ارتش باید به هم بخورد و بعد از سر، یک مسائلی شروع بشود. در این جنگ تحمیلی،‏‎ ‎‏ثابت شد که ارتش نیرومند است و ارتش با سایر قوای مسلّحه با هم هستند؛ تفاهم دارند؛‏‎ ‎‏با هم می جنگند و همۀ کسانی که در ارتش هستند، در رأس ارتش هستند، وفا دارند. این‏‎ ‎‏خود یک خیری بود که جلوی شایعات را گرفت.‏

‏     یک جهت دیگر اینکه این اشخاصی که ادعا می کنند و ادعا می کردند که ما طرفدار‏‎ ‎‏مظلومین هستیم، طرفدار خلق هستیم، فدایی خلق هستیم، مجاهده برای مردم می کنیم،‏‎ ‎‏ثابت شد به اینکه همۀ این حرفها، صحبتهای خلاف واقع بوده است و الآن که کشور‏‎ ‎‏ایران با حزب بعث منحط در جنگ هستند، الآن از آنها هیچ خبری نیست و آنها باز به‏‎ ‎‏فسادهایی که اندیشه می کردند، ادامه دارند می دهند. لکن بر آنها هم ثابت شد که اگر‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 246
‏یک روزی دولت ایران بخواهد شرّ آنها را بکَند، با یک یورش همۀ آنها را از بین‏‎ ‎‏می برد. این هم یکی از خیراتی بود که برای ما در این جنگ، در این جنگ تحمیلی‏‎ ‎‏حاصل شد.‏

‏     یکی دیگر اینکه منتشر می کردند و دائماً می گفتند که انقلاب در اول یک چیزی‏‎ ‎‏داشت: مردم با هم بودند و حالا دیگر نیستند با هم، با هم مختلف هستند. از این حرفهای‏‎ ‎‏نامربوط که هی دائماً می گفتند. باز در این جنگ ثابت شد که سرتاسر کشور با هم هستند‏‎ ‎‏و مردم به همان روح انقلابی باقی هستند و الآن از همۀ جاهایی که جوانهای ما هستند، از‏‎ ‎‏همۀ اقطار کشور، پیشنهاد می کنند که به جنگ بروند، لکن احتیاجی نیست الآن به جنگ‏‎ ‎‏آنها و اگر ـ خدای نخواسته ـ یک وقت احتیاج شد، آن وقت معلوم می شود که چه‏‎ ‎‏خواهد شد. اینها از اموری بود که خیر بود برای ما.‏

جنگ منشأ ظهور فعالیت و تحرک

‏     علاوه اصل جنگ، که واقع می شود، ولو تحمیلی است این جنگ، لکن جنگ وقتی‏‎ ‎‏که واقع می شود، انسان را از آن خستگی و از آن چیزهایی که سست می کند انسان را، از‏‎ ‎‏آن سستیها و خستگیها بیرون می آید و فعالیت می کند و جوهرۀ انسان، که باید همیشه‏‎ ‎‏متحرک و فعال باشد، بروز می کند. در استراحت و در راحت و در این امور، انسان هی‏‎ ‎‏کسل می شود، هی خمود می شود، قوای انسان خمود می شود، خصوصاً آنهایی که به‏‎ ‎‏عیّاشی عادت دارند یا به رفاه عادت دارند، آنها دیگر بدتر خواهند شد. لکن وقتی که‏‎ ‎‏جنگی در کار می آید و حماسه ای وجود پیدا می کند و تاریک می شود شب و روشن‏‎ ‎‏می شود روز و توپ انداخته می شود و اینها، انسان را از آن حال خمودی و از آن حال‏‎ ‎‏سستی بیرون می کند و انسان آن واقع خودش را، که فعال است و متحرک، آن واقع را‏‎ ‎‏بروز می دهد.‏

‏     یکی از امور که باز خیر بود برای ما اینکه دولت عراق فهمید که با کی طرف است.‏‎ ‎‏اینها دائماً هی پیش خودشان می گفتند که ما اگر ـ همچو خیالات می بافتند که اگر ما ـ‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 247
‏حمله به ایران بکنیم، در همان حملۀ اول، دیگر کار تمام است و ما می رویم برای مرکز‏‎ ‎‏ایران و همه جا. حالا فهمیدند که نه، مسئله اینطور نیست. در عین حالی که ما باز به مردم‏‎ ‎‏اجازه ندادیم و آن بسیج عمومی را اجازه ندادیم، الآن مع ذلک، فهمیدند اینها که خیر،‏‎ ‎‏کاری از آنها بر نمی آید و اگر دولت ایران بخواهد، آنها را ان شاءالله ، بزودی از بین‏‎ ‎‏می برد.‏

تفاوت قوای مسلح ایران با عراق

‏عمدۀ حرف این است که فرق است مابین قوای مسلّح ایران با قوای مسلّح عراق، فرق‏‎ ‎‏است ما بین فرماندهان قوای مسلّح ایران با فرماندهان قوای مسلّح عراق و آن این است که‏‎ ‎‏اینها به اسلام فکر می کنند و روی قواعد اسلام می خواهند عمل بکنند، و لهذا، به‏‎ ‎‏شهرهایی که دفاع ندارند، به مردم بازار و به مردم و فقرای جاهای دیگر کاری ندارند و‏‎ ‎‏فقط اگر الزام پیدا کردند که یک مثلاً، توپی بیندازند، یک بمبی بیندازند، به همان‏‎ ‎‏مراکزی که مراکز قدرت شیطانی است، اینها هجوم می کنند. لکن فرماندهان عراق از خدا‏‎ ‎‏بی خبرند، اعتقادی به این مسائل ندارند. لهذا، توی شهرها می اندازند بمبهایشان را، در‏‎ ‎‏خرمشهر، در اهواز، در این جاها، شهرها را هدف قرار می دهند و ما دستمان بسته است از‏‎ ‎‏این جهت که نمی خواهیم مردم عادی و مردم بی گناه تلف بشوند و آنها دستشان باز است‏‎ ‎‏از باب اینکه اعتقاد به آن چیزهایی که در اسلام مطرح است، آن چیزهایی که «انسان بما‏‎ ‎‏أنّه انسان»‏‎[2]‎‏ می فهمد، آن چیزهایی که شرف انسان اقتضا می کند، آنها این مسائل‏‎ ‎‏پیششان مطرح نیست. آنها همان پیش بردن و رفتن و زدن و اینطور چیزها، لکن اینطور‏‎ ‎‏نیست که مملکت ایران نتواند اینها را از بین ببرد، لکن می خواهد قدم به قدم پیش برود که‏‎ ‎‏مبادا بی گناهها ـ خدای ناخواسته ـ زیر پا بروند. ما باید روی قواعد اسلامی عمل بکنیم.‏‎ ‎‏قدم قدم پیش رفتیم، تکه تکه جلو رفتیم و آنها خیال کردند قدرتی در کار نیست. حالا‏‎ ‎‏فهمیدند آنها که نه، قدرت هست، لکن قدرتمندان اینجا روی یک قواعد عمل می کنند و‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 248
‏قدرتمندان اشرار روی یک قواعد دیگر عمل می کنند. لهذا، آنها مراکز جمعیت را هر جا‏‎ ‎‏پرجمعیت است آنها به توپ می بندند یا نارنجک می اندازند. اینها می خواهند همان‏‎ ‎‏هدفهایی که مربوط به قوای مسلّحۀ آنهاست ‏‏[‏‏سقوط‏‏]‏‏ بکند.‏

فریبکاری صدام در عمل به ظواهر اسلام

‏     بنابراین، در این جنگ ـ یک، خیلی از امور، که بعضی دیگرش هم هست البته ـ خیلی‏‎ ‎‏از امور معلوم شد. باز خوب شد که صدام حسین را به ظواهر اسلام کشانده؛ برای اینکه‏‎ ‎‏این روزها می گویند نماز هم می خواند! توی مسجد هم می رود! این همان کارهایی بود‏‎ ‎‏که محمدرضا می کرد، عیناً همان. اینها از یک آخور ارتزاق می کنند. آن هم یکوقتی که‏‎ ‎‏پیش می آمد، بدترین فحشها را به علمای اسلام می داد و به اسلام هیچ کار نداشت، ضربه‏‎ ‎‏می زد. یکوقت که ضعیف و بیچاره می شد، می رفت نماز می خواند و در حرم حضرت‏‎ ‎‏رضا می رفت و نماز می خواند و از این بساط درمی آورد. حالا ایشان هم که همۀ ملت‏‎ ‎‏عراق می شناسند او را کی هست، نمی دانند که ایشان که حالا هم می خواهد نماز بخواند و‏‎ ‎‏در مسجد برود، کی را می خواهد بازی بدهد. ملت عراق را می خواهد بازی بدهد. ملت‏‎ ‎‏عراق ایشان را ماهیتش را می شناسد. ماها را هم می خواهد بازی بدهد. ماها هم ماهیتش‏‎ ‎‏را می شناسیم. کسانی که آن ور دنیا هستند، در امریکا و اروپا هستند، اگر بعضی اشخاص‏‎ ‎‏پیدا بشوند نشناسند این را، ممکن است. اما آنجاهایی که ایشان هستند مثل بغداد و ـ‏‎ ‎‏عرض بکنم که ـ عراق، مردم ایشان را می شناسند. مردم سالهای دراز با این حزب بعث‏‎ ‎‏زندگی کردند و از این حزب بعث، اینها صدمه ها دیدند. این آدمی که حالا دارد می گوید‏‎ ‎‏من مسلمان هستم و ما در مقابل کفّار داریم جنگ می کنیم، این آدم همان آدمی است که‏‎ ‎‏برای اربعین، وقتی که زوّار حضرت سیدالشهدا حرکت کردند، آنها را به توپ و تفنگ‏‎ ‎‏بستند و آنقدر جنایت کردند. دیگر ملت عراق با اینکه این جنایات را از شما دیده، باور‏‎ ‎‏می کند که شما یک آدم دینی باشید؟‏

‏     در هر صورت، جنگ خیلی خوب است از یک جهت و آن این است که انسان را،‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 249
‏شجاعتی که در باطن انسان است بروز می دهد و تحرک برای انسان حاصل می شود.‏‎ ‎‏انسان از آن خمودی بیرون می آید. ملت ایران باید توجه داشته باشند که برای اسلام‏‎ ‎‏دارند خدمت می کنند. فرق مابین ما و آنها این است که ما انگیزه مان اسلام است.‏‎ ‎‏اشخاصی که در اسلام خدمت کردند و جنگ کردند و فداکاری کردند، از صدر اسلام تا‏‎ ‎‏حالا تاریخشان محفوظ است. پیغمبر اکرم از همۀ این گرفتاریهایی که ما داشتیم بیشتر‏‎ ‎‏گرفتاری داشت. چندین ماه یا چند سال در حبس بود ایشان. در شعب ابوطالب‏‎[3]‎‎ ‎‏محصور بود و مع ذلک، مقاومت کرد و باید مقاومت کند. و ملت ایران مقاومت می کند و‏‎ ‎‏باید مقاومت کند. ارتش ایران و پاسدارها و سایر قوای مسلّحه باید قدرتمندی خودشان‏‎ ‎‏را نشان بدهند و باید اینها ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ سرکوب کنند، این قدرت پوشالی امثال صدام حسین و‏‎ ‎‏اینها ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏.‏

‏     باز معلوم شد به اینکه این عروسک چه عروسکی است که هر جوری می خواهند‏‎ ‎‏حرکتش می دهند، هر روزی حرکتش می دهند، به یک جور حرکت می دهند. این هم باز‏‎ ‎‏معلوم شد و بسیاری از چیزهای دیگر در این جنگ معلوم شد.‏

تأکید بر پایداری و فداکاری ملت در دفاع از اسلام

‏     حالا آنچه من به ملت خودمان می خواهم بگویم این است که ملت ما باید متوجه‏‎ ‎‏باشد که اسلام است و قضایای اسلام در کار است و ما تبع اسلام داریم جنگ می کنیم،‏‎ ‎‏دفاع می کنیم و به واسطۀ اسلام داریم دفاع می کنیم. ملت ما باید مجهّز باشند. جوانهای ما‏‎ ‎‏باید تدریب کنند‏‎[4]‎‏ ، مجهز باشند؛ برای اینکه ما ممکن است در آتیه یک جنگهای‏‎ ‎‏طولانی تری داشته باشیم و برای اسلام باید جنگ بکنیم، برای اسلام باید فداکاری‏‎ ‎‏بکنیم. ما باز هم در این مواردی که کشته دادیم به قدری که در صدر اسلام کشته دادند ما‏‎ ‎‏باز کشته ندادیم. ما باید فداکاری بکنیم. ما باید همۀ عزیزانمان را فدای اسلام بکنیم. باید‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 250
‏این کار انجام بگیرد و بلااشکال، باید همۀ افرادی که قدرتمند هستند، چه آنهایی که در‏‎ ‎‏سرحدّات هستند، آنهایی که در مثل خرمشهر و مثل اهواز و مثل آبادان و اینها هستند،‏‎ ‎‏پافشاری کنند، نگذارند از شهر خودشان بیرون بروند. این ضعف است. اسلام گفته است‏‎ ‎‏شما باید پایداری بکنید.‏

‏     در هر صورت، من به آنها هم سفارش می کنم که با قدرتمندی و با شجاعت و با عزّت‏‎ ‎‏نفْس پایداری کنند و هیچ گاه از مسائلی که گفته می شود و آن ضد انقلابیها منتشر می کنند،‏‎ ‎‏نترسند. ما پیروز هستیم. صدام حسین دستش را دراز کرده برای اینکه با ما مصالحه کند.‏‎ ‎‏ما با او مصالحه نداریم. یک آدمی است که کافر است، یک آدمی است که فاسد است،‏‎ ‎‏مفسد است و مفسد را ما نمی توانیم با او مصالحه کنیم. ما تا آخر با آنها جنگ خواهیم‏‎ ‎‏کرد و ان شاءالله تعالی، پیروز خواهیم شد. و هر یک از دُوَل هم که با او همراهی بکند، ما‏‎ ‎‏هیچ ابداً اعتنایی نداریم به این؛ برای اینکه ما هدفمان این است که تکلیفمان را عمل‏‎ ‎‏بکنیم. تکلیف ما این است که از اسلام صیانت کنیم و حفظ کنیم اسلام را. کشته بشویم‏‎ ‎‏تکلیف را عمل کرده ایم، بکشیم هم تکلیف را عمل کرده ایم. این همان منطقی است که‏‎ ‎‏ما در اول هم، که با این رژیم فاسد پهلوی مخالفت می کردیم، منطق ما همین بود. منطق‏‎ ‎‏این نبود که ما حتماً باید پیش ببریم، منطق این بود که برای اسلام مشکلات پیدا شده‏‎ ‎‏است. احکام اسلام دارد از بین می رود، مظاهر اسلام دارد از بین می رود و ما مکلّفیم که‏‎ ‎‏به واسطۀ قدرتی که هر چه قدرت داریم، مکلّفیم که با آنها مقابله کنیم. کشته هم بشویم‏‎ ‎‏اهمیتی ندارد، بکشیم هم، که ان شاءالله ، موفق خواهیم شد، به جنّت و به بهشت‏‎ ‎‏ان شاءالله .‏

‏     شما هیچ وقت از هیچ چیز هراس نداشته باشید. شما برای حفظ اسلام دارید جنگ‏‎ ‎‏می کنید و او برای نابودی اسلام. الآن اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است و شما‏‎ ‎‏باید از اسلام پایداری کنید و حمایت کنید و دفاع کنید. دفاع یک امر واجبی است بر همه‏‎ ‎‏کس. بر هر کس که هر مقدار قدرت دارد، باید دفاع بکند از اسلام. الآن اینها هجوم‏‎ ‎‏کردند بر اسلام و ما باید دفاع بکنیم. ابداً قضیۀ صلح و قضیۀ سازش در کار نیست. ما اصلاً‏

صحیفه امامجلد 13صفحه 251
‏مذاکرات نمی کنیم با اینها. اینها برای اینکه فاسد و مفسد هستند و ما با این اشخاص‏‎ ‎‏مذاکره نمی کنیم. بله، اگر اینها بروند کنار و از همه جا بروند و بیرون بروند از همه جا و‏‎ ‎‏تسلیم بشوند، ما آن وقت ممکن است که به واسطۀ اینکه بین مسلمین خیلی ‏‏[‏‏تفرقه‏‏]‏‎ ‎‏نشود، ما هم یک سکوتی بکنیم و الاّ مادامی که اینها اسلحه دستشان است، ما هم‏‎ ‎‏اسلحه مان ایمان است، سلاحمان اسلام است. ما با آن سلاح ایمان و اسلام پیش می بریم‏‎ ‎‏و خواهیم پیش برد و همۀ اینها را سرکوب خواهیم کرد، چنانچه تا کنون ما با همان اسلحه‏‎ ‎‏ابرقدرتها را از بین برده ایم و دستشان را از این مملکت قطع کرده ایم. حالا آنها‏‎ ‎‏می خواهند باز با اینطور مسائل، باز یک دست درازی به کشور اسلامی بکنند. ما مکلّفیم‏‎ ‎‏که جلوی آنها را بگیریم. چه پیروز بشویم و چه نشویم، دفاع باید بکنیم. باید حتماً دفاع‏‎ ‎‏بکنیم و همۀ ملت در وقتی که اجازه داده شد، همه باید بروند و دفاع بکنند. ان شاءالله ،‏‎ ‎‏امیدوارم که به آنجاها نرسد و مسائل آنقدر ریشه دار نباشد و اینها بفهمند که با چه‏‎ ‎‏مملکتی و با چه ملتی طرف هستند و دست از شیطنت و فضولیهای خود بردارند.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 13صفحه 252

  • - خیر در آن چیزی است که واقع می شود.
  • - انسان بدانگونه که انسان است.
  • - جایی در نزدیکی مکه که پیامبر اسلامص و گروهی از یاران ایشان در آن نقطه مدتی را در تحت شدیدترین محاصره اقتصادی کفار قریش به سر بردند.
  • - آموزش نظامی ببینند.