سخنرانی

سخنرانی در جمع فارغ التحصیلان دانشکده افسری (هدف دشمن، ضربه به اسلام)

سخنرانی

‏زمان: قبل از ظهر 25 آبان 1359 / 7 محرّم 1401‏

‏مکان: تهران، حسینیۀ جماران‏

‏موضوع: ضربه زدن به اسلام، هدف اصلی دشمنان ـ هشدار به مطبوعات ـ حفظ اتحاد و‏‎ ‎‏همبستگی ‏

‏حضار: فارغ التحصیلان دومین دورۀ دانشکدۀ افسری جمهوری اسلامی ایران‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

اسلام، دشمن اصلی ابرقدرتها

‏     از شما برادران و عزیزان رزمنده تشکر می کنم که در اینجا آمده اید و از نزدیک با هم‏‎ ‎‏ملاقات کنیم و بعض مسائل را در میان بگذاریم. من از ارتش و از سایر قوای انتظامی و‏‎ ‎‏نظامی و از قوای مسلّح دیگر، پاسداران، داوطلبان و همۀ قشرهایی که در جبهه مشغول‏‎ ‎‏فداکاری برای اسلام هستند، کمال تشکر را می کنم. همان طور که خود شماها مطّلعید،‏‎ ‎‏چون این یک لشکر اسلامی است و یک قوای مسلّح اسلامی است، تمام ملت ایران‏‎ ‎‏پشتیبانی از این قوا دارند و از زن و مردشان مشغول جهاد هستند. هر کدام به آن مقداری‏‎ ‎‏که می توانند، کمک می کنند، همراهی می کنند. پشتوانۀ همۀ شما اسلام است، قرآن کریم‏‎ ‎‏است و ملتهای اسلامی در هر جا که هستند؛ چنانچه ملاحظه می کنید که از ملتها‏‎ ‎‏پشتیبانیهای زیاد، اظهار همراهی با این ملت ستمدیدۀ ایران و با ارتش ایران اعلام‏‎ ‎‏می کنند که ما هم می خواهیم بیاییم در جبهه ها با بازی خورده های رژیم بعث کافر عراق‏‎ ‎‏جنگ کنیم. البته احتیاج به این نیست که آنها بیایند، ولی تشکر از آنها می کنم. قوای‏‎ ‎‏مسلّحۀ خود ما بحمدالله ، کافی است برای جلوگیری از این شرارت اشرار و ان شاءالله ،‏‎ ‎‏بزودی غلبۀ اسلام بر کفر ظاهر می شود. و ان شاءالله ، ملت مظلوم عراق را از زیرستم این‏‎ ‎‏ستمکاران نجات خواهیم داد.‏

‏     من هیچ خوفی از جنگ ندارم و شما هم ندارید و ملت ما هم ندارند، لکن آن خوفی‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 345
‏که هست که من برای شما، که می خواهید افسر باشید و در جبهه ها بروید و با کفّار جنگ‏‎ ‎‏کنید، باید تذکر بدهم ‏‏[‏‏این است‏‏]‏‏ که نقشه های حساب شده در کار است برای شکستن‏‎ ‎‏اسلام. مقصد اصیل این است که اینها چون از اسلام سیلی خورده اند و با قدرت «الله اکبر»‏‎ ‎‏آنها را از ایران بیرون کرده اند و دست چپاولگرها را کوتاه کرده اند، لهذا، دشمن اصلی،‏‎ ‎‏اسلام است؛ نه ارتش است، نه روحانیت است و نه جمهوری اسلام و نه حکومت‏‎ ‎‏اسلامی و نه آنهایی که در راه اسلام دارند فداکاری می کنند. دشمن اصلی اینها نیستند،‏‎ ‎‏دشمن اصلی اسلام است. منتها با یک نقشۀ حساب شده دارند پیشروی می کنند.‏

دسیسه برای تفرقه نیروها و ضربه به نظام اسلامی

‏     نمی دانم این مَثَل را شما شنیده اید ـ مَثَل هایی که در بین مردم هست آموزنده است ـ‏‎ ‎‏این مَثَل را که من شنیده ام و لابد بسیاری از شما هم شنیده اید. می گویند که یک آخوند و‏‎ ‎‏یک سید و یک نفر هم از اشخاص متعارف رفته اند در یک باغی برای دزدی. صاحب‏‎ ‎‏باغ وقتی که آمد، دید خوب، اینها سه نفرند و نمی تواند با سه نفر، این مقابله کند. رو کرد‏‎ ‎‏به دو نفرشان گفت که خوب! این به آنها رو کرد، گفت که این سید اولاد پیغمبر است، حق‏‎ ‎‏دارد، ما باید احترام از او بکنیم. از این جهت، قدمش روی چشم ـ مثلاً. هر کاری کرده‏‎ ‎‏مال خودش بوده. این آقای شیخ هم خوب، عالِم است، جلیل القدر است، اسلام به او‏‎ ‎‏احترام گذاشته است، ما باید به او احترام کنیم. خوب، این آدم عامی چه می گوید؟ آن دو‏‎ ‎‏نفر را با خودش موافق کرد. آن آدم عامی را گرفتند و بستندش، زدندش. بعد رو کرد به‏‎ ‎‏آن دو نفر. گفت که این آقا اولاد پیغمبر است، اولاد پیغمبر عزیز است پیش ما. چطور‏‎ ‎‏تویی که صورت روحانی داری، آخر روحانی که دزدی نمی کند. چرا تو آمدی در‏‎ ‎‏اینجا؟ خودش با سید دست به هم دادند و آن روحانی نما را زدند و بستند و انداختند‏‎ ‎‏آنجا. بعد رو کرد به سید. گفت که سیدِ اولاد پیغمبر! جدّت به تو گفته دزدی بکنی؟ برای‏‎ ‎‏چه آمدی تو باغ مردم؟ گرفت خودش دیگر زورش به او می رسید، آن هم گرفت و‏‎ ‎‏انداخت. این یک مَثَل است که شاید واقعیت هم ندارد، اما مَثَل است. مَثَل خوبی است.‏


صحیفه امامجلد 13صفحه 346
‏     الآن وضع ایران اینطوری شده است. یک وقت صحبت می کردند که این ارتش‏‎ ‎‏طاغوتی است و مال رژیم سابق است و اینها قابل اینکه لشکر اسلام باشند، قابل این‏‎ ‎‏نیستند و اینها باید اصلش منحل بشود. خوب، در مقابلش صحبت شد که نه، نباید منحل‏‎ ‎‏بشود. اینها نمی خواستند ارتش را منحل کنند. اینها می خواستند که یک قوّۀ بزرگی، که‏‎ ‎‏می تواند کار انجام بدهد، او را از دست بگیرند و کنارش بگذارند. بعدش بیایند سراغ‏‎ ‎‏روحانیین، که روحانیین نباید اصلاً دخالت بکنند در امور سیاسی. اینها باید بروند تو‏‎ ‎‏مسجدها و دعا بخوانند و از این کارها؛ نماز و دعا بخوانند. آنها را هم کنار بگذارند. بعد‏‎ ‎‏بیایند سراغ دولت و مردم و اینها که آن قوا را از آنها گرفتند و این قوّۀ روحانی را هم از‏‎ ‎‏آنها گرفتند و مردم را جدا کردند از ارتش، و مردم را جدا کردند از روحانیت، به حساب‏‎ ‎‏آنها برسند. دولت را از بین ببرند و رئیس جمهور را از بین ببرند و ـ عرض می کنم که ـ‏‎ ‎‏قدرتهای دیگری که هستند، از بین ببرند؛ چون می بینند اگر اینها با هم مجتمع باشند، یک‏‎ ‎‏قدرت بزرگی است که نمی شود این را از بین برد. خوب، دیدند که اینها وقتی که با هم‏‎ ‎‏اتصال پیدا کردند، وقتی مردم قیام کردند، ارتش هم به آنها متصل شد، بازار هم به آنها‏‎ ‎‏متصل شد، دانشگاه هم به آنها متصل شد؛ همه متصل شدند، یک قدرت بزرگی بود که‏‎ ‎‏این قدرت بزرگ نمی شود مقابلش ایستاد، هیچ حکومتی هم نمی تواند. و دیدند که‏‎ ‎‏محمدرضا را با همۀ قدرتی که داشت، بیرون کردند. و آنهایی هم که تبع او بودند و در‏‎ ‎‏ردیفهای بالا بودند، که خیانتکار بودند، آنها را هم همین ملت و همین ارتش و همین‏‎ ‎‏قوای مسلّحه و نظامی و انتظامی از بین بردند. از این جهت، باز دنبال این نقشه هستند.‏

‏     اینطور نیست که یک دسته ای که در تهران راهپیمایی می کنند و در قم راهپیمایی‏‎ ‎‏می کنند، اینها با اشخاص مخالف باشند. اینها، آنهایی که کارگردان ها هستند ـ نه آنهایی‏‎ ‎‏که بازی خورده هستند ـ آنها دنبال این هستند که اسلام را از بین ببرند؛ چون از او بد‏‎ ‎‏دیدند. از این جهت، یک شعارهایی درست می کنند که این شعارها به ذهن مردم زننده‏‎ ‎‏نباشد و همراه با هم پیدا بکنند. ‏

‏     لهذا، می بینید که همینهایی که یک وقتی می گفتند ارتش را باید کنار گذاشت، حالا‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 347
‏دارند می گویند که روحانی باید کنار برود؛ برود سراغ ارشادش در قم. بعد از اینکه این‏‎ ‎‏عدۀ بازی خورده از آنهایی که اساس کار را دارند راهنمایی می کنند، این عدۀ‏‎ ‎‏بازی خورده جمع می شوند و در قم، که مرکز روحانیت است، مرکز اسلام است، قطعنامه‏‎ ‎‏صادر می کنند و در آن قطعنامه هست که روحانیون نباید اصلاً دخالت بکنند در این‏‎ ‎‏چیزها، آزادی مطلق باید باشد.‏

‏     «آزادی مطلق باید باشد»، که آنها می گویند، این است که «چریکهای فدایی» و فلان‏‎ ‎‏دستۀ منافق و فلان دستۀ کافر و فلان دسته ای که هیچ اعتقاد به اسلام ندارند، اینها آزاد‏‎ ‎‏باشند و بیایند و هرچه دلشان می خواهد بگویند و هرکاری می خواهند بکنند ولو ـ فرض‏‎ ‎‏کنید که ـ به ضد اسلام حرف بزنند، آزادند، ولو به ضد قرآن حرف بزنند، آزادند ولو به‏‎ ‎‏ضد جمهوری اسلامی حرف بزنند و این هم آزادند. یک دسته نفهم هم می گویند:‏‎ ‎‏نخیر، باید این چیزها باشد! اینها مقصودشان این نیست که آزاد باشیم، اینها مقصودشان‏‎ ‎‏آن نقشه ای است که طرح شده است برایشان و مرتب می خواهند پیاده کنند آن را، آزاد‏‎ ‎‏باشیم که به هر چیزی از شعار اسلامی که هست بتازیم، آزاد باشیم که در دانشگاهها آن‏‎ ‎‏شعارهایی که همه اش به ضد قرآن است بنویسیم، آزاد باشیم که با همۀ شعائر اسلامی‏‎ ‎‏مخالفت کنیم، آزاد باشیم که هر چه دلمان می خواهد به ضد ارتش، به ضد روحانی، به‏‎ ‎‏ضد مؤمنین، متدیّنین بگوییم. بعد اجتماعی درست بکنند و جدا کنند یکی یکی طوایف‏‎ ‎‏را از هم.‏

طرح کنار گذاشتن روحانیت از سیاست

‏     امروز طرحشان این است که روحانیین باید بروند و دعا بکنند و ـ عرض می کنم که ـ‏‎ ‎‏اینها. این همان طرحی است که امریکا نقشه اش را دارد و انگلستان هم از سابق داشته‏‎ ‎‏است و الآن هم همۀ دولتهایی که، ابرقدرتهایی که می خواهند ایران را بچاپند و شرق را‏‎ ‎‏بچاپند و از اسلام می ترسند و از مظاهر اسلامی می ترسند؛ این همان طرح است و من‏‎ ‎‏متأسفم که این طرح در قم دارد انجام می گیرد. اگر بازاری قم، بازاری تهران با این حرف‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 348
‏موافق است، مصیبت بسیار زیاد است؛ برای اینکه طرحشان پیاده شد و اگر بازاری تهران‏‎ ‎‏و قم با این موافق نیستند، چطور صحبتی نکردند. این همان طرحی است که انگلستان از‏‎ ‎‏دویست سال پیش از این یا بیشتر طرح ریزی کردند که جدا کنند روحانیت را از سیاست،‏‎ ‎‏جدا کنند روحانیین را از مردمی که می خواهند فعالانه کار بکنند برای اسلام؛ اینها بروند‏‎ ‎‏همان توی مسجدها بنشینند و دعا بکنند، آنها هم هرکاری دلشان می خواست بکنند و هر‏‎ ‎‏چپاولگری و هر سلطه جویی که می خواستند بکنند.‏

‏     در عرض پنجاه سال، که روحانیین را عقب زده بودند و هر چه هم جدّیت می کردند‏‎ ‎‏نمی توانستند که کاری انجام بدهند ـ از باب اینکه مردم را از روحانیون کنار زده بودند ـ‏‎ ‎‏در عرض پنجاه سال، همۀ حیثیت شما را به باد فنا دادند و اسلام را به آنجا رساندند که‏‎ ‎‏برای اینکه اسلام پیروز شده است، بر ایران، گریه کردند و حرف زدند و در شعرهایشان‏‎ ‎‏فحش دادند و همۀ الواطیها را کردند. همۀ داراییهای شما را به چپاول برده اند؛ برای اینکه‏‎ ‎‏یک کسی نبود بگوید چرا؟‏

‏     این روشنفکرهایی که الآن دارند می گویند و مع الأسف، بینشان بعضی متدیّنین هم‏‎ ‎‏هست که بازی خورده اند و غربزده اند می گویند که روحانیون باید بروند سراغ کار‏‎ ‎‏خودشان و ملت را بگذارند، سیاست را بگذارند برای ما. شما سیاست را پنجاه سال‏‎ ‎‏داشتید و هیچ غلطی نکردید. شما کجا یک کار مثبتی توانستید انجام بدهید؟! هر کدامتان‏‎ ‎‏که ملّی بودید یا ـ فرض کنید ـ متدیّن بودید، تا صدایتان درمی آمد، توی سرتان می زدند.‏‎ ‎‏چه بود که این ملت را غلبه داد بر همه؟ آن چه گروهی بودند که نقش بزرگتر از همه را در‏‎ ‎‏این جنبش داشتند؟ شما با همۀ این جنبشها، آن وقتها مخالفت می کردید. شما را من‏‎ ‎‏می شناسم، نمی خواهم اسمتان را، هی ببرم. سرجایتان بنشینید! آدم بشوید!‏

ناتوانی قدرتها از مقابله با ملت متحد

‏     در این راهپیمایی، که روز تاسوعا و عاشورا می شود، باید توجه بکنید دو نکته را من‏‎ ‎‏بگویم: یکی اینکه راهپیمایی، عزاداری را از شما نگیرد. عزاداری کنید و با عزاداری راه‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 349
‏بروید. همه با هم مجتمع بشوید به عزاداری. وقتی کلمۀ راهپیمایی پیش می آید، خیال‏‎ ‎‏نکنید که معنایش این است که عزاداری نمی خواهیم. ما از همین اسلام و مظاهر اسلام و‏‎ ‎‏شهدای اسلام می توانیم کارهایمان را انجام بدهیم، والاّ نه توپ ما و نه تانک ما مقابله با‏‎ ‎‏تانک و توپ امریکا ندارد، شوروی ندارد. ما یک ملتی می خواهیم که برای اسلام‏‎ ‎‏همدست بشوند. مطمئن باشید که وقتی یک ملت در یک امر اسلامی همدست شدند ـ‏‎ ‎‏که چنانچه می بینید شدند ـ هیچ قدرتی نمی تواند شما را عقب بزند.‏

‏     آنها هم این معنا را فهمیده اند و می بینند که خوب، یکی از اشخاص، یکی از‏‎ ‎‏گروههایی که نقشی دارد در این امر و نقش بزرگی دارد، روحانی است. از اولی که این‏‎ ‎‏انقلاب پیدا شد تا حالا یک دسته جات روشنفکر و قلمداری، آنهایی که قلمهایشان و‏‎ ‎‏نطقهایشان و گفتارهایشان بر ضد اسلام است و یا خودشان نمی دانند و یا دانسته این کار‏‎ ‎‏را می کنند از اول این مسئله را می گفتند که روحانیون بروند یک کار دیگری بکنند، ماها‏‎ ‎‏هم می رویم سراغ ‏‏[‏‏سیاست.‏‏]‏

‎     ‎‏همین «ماها»یی که، مملکت اسلام را دودستی می خواهند تقدیم کنند به آنهایی که‏‎ ‎‏اربابهایشان هستند یا آنهایی که به خیال خودشان برای ما مفید هستند. آقا، مملکت اسلام‏‎ ‎‏از اول 15 خرداد تا حالا، بیشتر از صدهزار جمعیت از آن کشته شده است و بیشتر از‏‎ ‎‏صدهزار معلول ما الآن داریم. اینها برای چه معلول شده اند؟ برای چه کشته شده اند؟‏‎ ‎‏برای نفت بوده است؟ آدم برای نفت خودش را می کشد؟ برای خانه بوده است؟ برای‏‎ ‎‏ارزانی بوده است؟ خوب، ما از تظاهرات مردم باید اینها را بفهمیم. همه می گفتند: ما‏‎ ‎‏اسلام را می خواهیم. اگر اسلام نبود، نه نفت می توانست هیچ کاری بکند و نه سایر چیزها.‏‎ ‎‏مگر مردم می شود جوانهایشان را بدهند برای نفت؟ می شود جوانشان را بدهند برای‏‎ ‎‏خانه؟‏

‏     الآن که شما در جبهه های جنگ هستید و ارتشیهای ما، که خداوند نصرتشان بدهد،‏‎ ‎‏در مراکز فعال هستند، الآن کی هست که دارد از آنها پشتیبانی می کند؟ آن زنهایی که برای‏‎ ‎‏شما نان می پزند و آن مردمی که برای شما پول می دهند و آن مردمی که برای شما ذخیره‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 350
‏می دهند و آنقدر چیزها را می فرستند. همین مردم مسلمانند. شما ببینید در تلویزیونتان که‏‎ ‎‏یک زنی که ده تا تخم مرغ آورده، دارد می آورد می دهد همین را. یک بچه ای که ده‏‎ ‎‏تومان دارد این را می دهد. اینها برای چه اینها را می دهند؟ اینها برای اسلام است، برای‏‎ ‎‏کشور اسلامی است. چطور شماها هیچ کاری نمی کنید؟‏

‏     اینهایی که هی نق می زنند، چه می کنند؟ چه غلطی می کنند؟ کدام از اینها رفته در‏‎ ‎‏جبهه؟ این نقشه است. شمایی که الآن ان شاءالله ، وارد می شوید در ارتش و در جهات‏‎ ‎‏بالای ارتش، این نقشه را توجه بکنید. شما که افسر هستید، این نکته ها را باید توجه بکنید‏‎ ‎‏که می خواهند شما را از مردم جدا کنند، روحانیون را هم از مردم جدا کنند. بعد مردم‏‎ ‎‏وقتی که نه قدرت روحانی دارند و نه قدرت ـ عرض می کنم که ـ اسلحه ای دارند یک‏‎ ‎‏کاری بکنند، یک کودتایی بکنند، تمام کنند قضیه را. مسئله این است.‏

هشدار به مطبوعات و گروهها

‏     این روزنامه ها نمی فهمند یا فهمیده عمل می کنند. چرا باید این روزنامه ها دامن بزنند‏‎ ‎‏به اینطور اختلافات؛ اختلافی که اشخاصی طرح ریزی اش را می کنند که اگر این اشخاص‏‎ ‎‏پیش ببرند، نه تو روزنامه نگار را و نه آن رئیس روزنامه را نخواهند گذاشت؛ تمامتان را از‏‎ ‎‏بین خواهند برد؟ آقا نقشه است. شما را به بازی گرفته اند، روزنامه ها را به بازی گرفته اند؛‏‎ ‎‏جبهه ها را به بازی گرفته اند، نقشه است که شماها را از هم جدا کنند، دولت را از ملت،‏‎ ‎‏ملت را از دولت، رئیس جمهور را از مردم، مردم را از او، حالا به تدریج. آن روزی که‏‎ ‎‏دستشان برسد، اول کسی که در دولتیها کشته می شود همین رئیس جمهور است ـ‏‎ ‎‏چشمهایتان را باز کنید ـ همین رؤسای ارتش است، همان رؤسای روحانی است و بعد هم‏‎ ‎‏می آیند حساب احزاب را، آنهایی که با آنها موافقند نه، آنها که «اهلاًوسهلاً» آنهایی که با‏‎ ‎‏آنها مخالف ‏‏[‏‏هستند‏‏]‏‏، حساب آنها را هم می کِشند. بازار هم اسلحه از دستش افتاد، کاری‏‎ ‎‏دیگر از او نمی آید. نه روحانی است که همه را مجتمع کند و نه ارتشی است که بتواند‏‎ ‎‏جلوگیری کند.‏


صحیفه امامجلد 13صفحه 351
‏     بیدار بشوید! چرا اینقدر خوابید؟ ای سران، چرا اینقدر خوابید؟ چرا چشمهایتان را‏‎ ‎‏باز نمی کنید؟ هر که، هر جا صحبت می کند، به ضد هم صحبت می کند. هر جا می نویسد‏‎ ‎‏به ضد هم می نویسد. باید بیدار بشویم ما. اگر ـ خدای نخواسته ـ جدا کردند روحانی را از‏‎ ‎‏ملت، جدا کردند ارتشی را از ملت و هر کدام را علی_' حدّه کردند و آنطورها که‏‎ ‎‏می خواهند انجام بدهند کردند، ارتش را منحلش بکنند به واسطۀ یک تبلیغاتی، روحانی‏‎ ‎‏را کنار بزنند و منزوی کنند به واسطۀ یک تبلیغاتی، اگر یک همچو کاری بکنند، دیگر نه‏‎ ‎‏بازاری از او کاری می آید که انجام بدهد و نه دانشگاهی. تا شما با هم مجتمع هستید، تا با‏‎ ‎‏هم هستید، می توانید کار بکنید.‏

‏     یکی از مَثَلهای دیگری که در بین مردم هست، باید عرض بکنم. یک کسی که‏‎ ‎‏می خواست، یک پدری که می خواست بمیرد، چند تا پسر داشت. هفت ـ هشت تا پسر‏‎ ‎‏داشت. خواستشان، یک چوبهایی هم تهیه کرده بود. یکی از این چوبها را داد، گفت: این‏‎ ‎‏را بشکن، شکستش. دوتا را گذاشت پهلو‏‏[‏‏ی‏‏]‏‏ هم، گفت: اینها را هم بشکن، شکستش.‏‎ ‎‏بعد، آن هفت ـ هشت تایی که به عدد بچه هایش بود پهلو‏‏[‏‏ی‏‏]‏‏ هم گذاشت. گفت: اینها را‏‎ ‎‏بشکن. هر چه زور زد، نشکست. گفت شما عددتان به عدد این چوبهاست. اگر یکی‏‎ ‎‏یکی باشید، شکسته می شوید. اگر دوتایتان یک طرف و چهارتایتان یک طرف باشد،‏‎ ‎‏شکسته می شوید. اگر همه تان با هم باشید، مثل این چوبها، که همه با هم باشند، هیچ کسی‏‎ ‎‏نمی تواند بشکند شما را.‏

‏     اگر روحانی تنها باشد می شکنندش، اگر ارتشی تنها باشد می شکنندش، اگر مردم تنها‏‎ ‎‏باشند می شکنندشان؛ آن که آسیب بردار نیست آن است که همۀ قوا با هم باشند. حرفش‏‎ ‎‏را می زنند، عملش برخلافش است. هر کدام صحبت می کنند؛ از اتحاد صحبت می کنند،‏‎ ‎‏لکن در عمل، این عمل را انجام نمی دهند. چه شده شما را؟! پیروز شدید؟ شمایی که‏‎ ‎‏الآن لشکر کفر بهتان حمله کرده، شمایی که الآن در سوسنگرد آن بساط را دارید، در‏‎ ‎‏آبادان آن بساط را دارید، در اهواز آن بساط را دارید، نباید به خودتان بیایید که دیگر‏‎ ‎‏توی روزنامه تان این غلطها را نکنند؟! روزنامه ها می خواهند که من یکوقت صدایم‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 352
‏دربیاید؟ یک روزنامه به طرفداری آن طرف، یک روزنامه به طرفداری آن جمله. آخر‏‎ ‎‏شما مسلمانید. مسلمان باید با هم باشد. اعتقاد به خدا دارید، اعتقاد به اسلام دارید، اعتقاد‏‎ ‎‏به معاد دارید؛ چرا جلوی روزنامه ها را نمی گیرید؟ مکرر من گفته ام به آنها، چرا‏‎ ‎‏نمی گیرند جلوی روزنامه ها را؟ من بگیرم جلویش را؟ چرا جلوی دهنهایشان را‏‎ ‎‏نمی گیرند؟ چرا جلوی قلمهایشان را نمی گیرند؟ در یک همچو مشکلی که ما الآن داریم،‏‎ ‎‏شما هم باید به جان هم بیفتید؟‏

‏     من امید این را دارم که شما جوانها و جوانهای ایران و همۀ قشرهای ملت ـ الاّ یک‏‎ ‎‏دسته ای که امیدی دیگر از آنها نیست ـ اینها با هم مجتمع بشوند، همین طوری که الآن‏‎ ‎‏اکثر مردم، بلکه درصد، نود مردم یا بیشتر الآن وفادار هستند به جمهوری اسلامی و به‏‎ ‎‏اسلام. من امید این را دارم که اشخاصی که از این کارهای خیلی ناجور و خیلی پست‏‎ ‎‏[‏‏انجام می دهند‏‏]‏‏ دست بردارند. و همه مشغول بشوند برای اسلام کار بکنند. اگر همه با‏‎ ‎‏هم مجتمع باشید، اگر سران همه با هم مجتمع باشند، ایراد نگیرند به هم ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ آن به او‏‎ ‎‏اشکال کند، او به آن اشکال کند در یک همچو موردی، در یک همچو موقعی که ما‏‎ ‎‏داریم، کارها همه اصلاح می شود.‏

‏     امیدوارم که خداوند هدایت کند همۀ ما را و همۀ شما را و همۀ ملت ما را و ان شاءالله ‏‎ ‎‏تعالی، پیروز باشید و شما همه برای خدا ان شاءالله ، عمل کنید. همه تان با هم باشید. پشت‏‎ ‎‏و پناه هم باشید، ملت خوب است، ملت یک ملت روشنی است، یک ملت خوبی است.‏‎ ‎‏شماها هم همه با هم مجتمع بشوید. دولت و ملت، ارکان دولت، رئیس جمهورش،‏‎ ‎‏نخست وزیرش، مجلسش، همۀ اینها با هم مجتمع باشند در یک همچو موقع خطیری که‏‎ ‎‏همه گرفتار هستید. اگر پیروز بشوند، نه نخست وزیری باقی می ماند و نه رئیس جمهوری‏‎ ‎‏باقی می ماند و نه مجلسی باقی می ماند و نه روحانی باقی می ماند و نه بازاری. باید با هم‏‎ ‎‏باشید تا اینکه کار را پیش ببرید.‏

‏     اگر هر کدام علی حدّه ـ علی حدّه، و هر کس دلش می خواهد یک جایی یک‏‎ ‎‏اجتماعی بکند، و یک تظاهری بکند و یک حرف مفتی بزند به اسمی که خودش برای‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 353
‏همان آدمی که تظاهر می کند، اول او را می کشند. آنهایی که تظاهرات می کنند، آنهایی که‏‎ ‎‏الآن در این موقعی که جنگ هست در ایران و همۀ نوامیس مسلمین در خطر است و همۀ‏‎ ‎‏حیثیات مسلمین در خطر است، امروز شلوغکاری می کنند و اجتماع می کنند و نطق‏‎ ‎‏می کنند و حرف مفت می زنند، اگر آنها غلبه بکنند، پدر خود شما را اول درمی آورند.‏‎ ‎‏یک قدری بیدار بشوید. یک قدری توجه کنید به مسائل. اینقدر تو سرهم نزنید، اینقدر‏‎ ‎‏به هم نپرید.‏

وظیفۀ مردم در مقابله با تفرقه اندازان

‏     ان شاءالله ، روز عاشورا، که جمعیت بیرون بیاید، مراسم تعزیۀ حسین ـ سلام الله علیه ـ‏‎ ‎‏باید با قوّت خودش باشد و در راهپیماییها، همه اش مراسم امام حسین ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏باشد و اگر کسی شعارهای باطل خواست بدهد، با قوّت او را بکوبید و نگذارید یک‏‎ ‎‏شعارهای باطل بدهند. خود مردم مأمورند؛ تکلیف اسلامی شان این است که اگر یک‏‎ ‎‏کسی شعار علیه کسی، له کسی، برای کسی، برای تفرقه انداختن بیاورد، خود مردم‏‎ ‎‏مأمورند که آن را بگیرند و تحویل به مراکز که باید بدهند، بدهند.‏

‏     من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که خداوند همۀ ما را بیدار کند. اینهایی که هر‏‎ ‎‏کدامشان دیگری را متهم می کنند و غلط دارند رفتار می کنند، بیدار کند اینها را. اینهایی‏‎ ‎‏که سران اسلام را دارند می شکنند، خدا بیدارشان کند. اینهایی که می خواهند تفرقه‏‎ ‎‏بیندازند بین صفوف مسلمین، خداوند بیدارشان کند. خداوند ان شاءالله ، به همۀ شما‏‎ ‎‏نصرت بدهد و ‏‏[‏‏به‏‏]‏‏ شما برادران عزیزی که الآن از دانشکده بیرون آمده اید و می خواهید‏‎ ‎‏بروید به محل کارتان، خداوند به شما نصرت عنایت کند. شما عزیزان ملت هستید. شما‏‎ ‎‏پاسداران ملت هستید و ملت با شماست. امروز از هیچ نترسید؛ برای اینکه سابق ملت و‏‎ ‎‏شما جدای از هم بودید و الآن بحمدالله ، همه با هم هستید و همه در یک جبهه هستید.‏

‏     من وقتی که نگاه می کنم به تلویزیون که نشان می دهد آنهایی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که برای همین‏‎ ‎‏ارتش و برای همین سپاه پاسداران ‏‏[‏‏هستند‏‏]‏‏ و برای همۀ اینهایی که در جبهه هستند‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 354
‏زحمت می کشند؛ زنها، مردها، بچه ها، پیرمردها، من این را به فال نیک می گیرم که‏‎ ‎‏اجتماع است با هم. شما پیروزید ان شاءالله . اسلام ان شاءالله ، پیروز است.‏

‏     خداوند همۀ شما را حفظ کند و با سلامت و صحت وارد بشوید به این جنگی که بین‏‎ ‎‏اسلام و کفر است. امیدوارم که آن کسانی هم که در جبهه ها هستند، با قدرت و با قوّت و با‏‎ ‎‏قدرت اسلامی به جبهه ها بروند. امیدوارم که آن لشکر بازی خوردۀ عراق هم، که‏‎ ‎‏آمده اند و برای غیرمسلمین، به ضد مسلمین دارند عمل می کنند، آنها هم بیدار بشوند. و‏‎ ‎‏دست از این کاری که بر خلاف قرآن ـ اسلام ـ است و برخلاف اسلام است و بر خلاف‏‎ ‎‏مصالح اسلام است، برخلاف پیغمبر اسلام است، دست بردارند. خداوند همۀ شما را‏‎ ‎‏پیروز و موفق کند. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 13صفحه 355