سخنرانی

سخنرانی در جمع کارکنان مجله «سروش»؛ (خطر نفوذ منحرفین و برخورد با آنها)

سخنرانی

‏زمان: 13 دی 1359 / 26 صفر 1401‏‎[1]‎‏ ‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: رسالت مطبوعات در نظام اسلامی ـ خطر نفوذ منحرفین و چگونگی برخورد با آنها‏

‏حضار: سردبیر و اعضای هیأت تحریریّه مجلۀ سروش ‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

لزوم فعالیّت مطبوعات بر طبق انگیزه های مردم

‏     در یک انقلابی که از خود مردم بوده است، و انگیزه اش را هم خود مردم تعیین‏‎ ‎‏کرده اند باید همۀ گروههایی که می خواهند در این انقلاب خدمت کنند همان انگیزه را‏‎ ‎‏داشته باشند. و انقلاب ایران به واسطۀ اینکه انگیزه اش اسلام بوده است، و از مردمی که‏‎ ‎‏علاقه ای به اسلام داشته اند شروع شده است، و با همان علاقه پیروز شده است باید هر‏‎ ‎‏طایفه ای که می خواهند یک کاری بکنند همان جهت را در نظر بگیرند. و همان چیزهایی‏‎ ‎‏که مبدأ پیروزی مسلمانان ایران شد همان معنا را تعقیب کنند. مع الأسف در مطبوعات‏‎ ‎‏دیده می شود که آن انگیزه ای که مردم دارند، و آن فکری که روی آن فکر، آنها غلبه‏‎ ‎‏کرده اند و آن طرزی که جامعه به استثنای بعض از افراد یا بعض از گروهها دنبال او بودند‏‎ ‎‏و هستند؛ مطبوعات آن طور نیستند. من البته وقت ندارم که همۀ مطبوعات و همۀ آن‏‎ ‎‏چیزهایی که نوشته می شود از قبیل مجله ها و کتابها و روزنامه ها، اینها را بخوانم. لکن‏‎ ‎‏خوب، به طور اجمال نگاه می کنم. و هر کدامی که مربوط به این مسائل بود مطالعه‏‎ ‎‏می کنم. و من می بینم که مطبوعات که باید خدمت بکنند به این ملت، و باید همان راه را‏‎ ‎‏پیش بگیرند که ملت داشته است و به واسطۀ همان پیروز شده است، انسان می بیند که‏‎ ‎‏مطبوعات بعضشان این طور نیست. ‏

فرصت طلبی گروهک ها

‏     شما همه می دانید که اگر این وحدت و یکپارچگی ملت، و اگر آن علاقه ای که ملت به‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 471
‏اسلام داشت نبود ما نمی توانستیم یک همچو پیروزی که به دست آوردیم به دست‏‎ ‎‏بیاوریم، برای اینکه ما در آن وقت نه یک ارگان های نظامی دستمان بود، و نه یک‏‎ ‎‏تعلیمات نظامی داشتیم، و نه یک اسلحۀ قابل ذکر، بلکه هیچ نداشتیم. مع ذلک آن چیزی‏‎ ‎‏که همۀ حسابها را در هم کوبید این توجه مردم به یک مطلب بود. سرتاسر ایران از‏‎ ‎‏بچه های کوچک تا پیرمردها توجهشان به یک مطلب ‏‏[‏‏بود‏‏]‏‏ و آن اینکه باید آن رژیم‏‎ ‎‏سابق نباشد، و باید اسلام باشد، جمهوری اسلامی باشد. اختلاف هم آن وقت نبود در‏‎ ‎‏کار. اگر آنهایی هم که اختلاف بعد کردند آن وقت هم انگیزه اش را داشتند،نمی کردند‏‎ ‎‏که در مقابل آن موجی که بود یک چیزی بگویند. و ممکن است خیلی هایشان هم‏‎ ‎‏می خواستند خودشان را داخل جمعیت کنند که بعدش بهره برداری کنند. چنانچه می بینید‏‎ ‎‏الآن همین طورها هست. چه اشخاص و چه گروههایی که در این نهضت و در این کاری‏‎ ‎‏که مردم کردند، بسیاریشان دخالت نداشتند. گروهها بعضیشان هیچ دخالت نداشتند. لکن‏‎ ‎‏خودشان را وارد کردند و دنبال این بودند که چه بشود! آیا رژیم سابق غلبه کند تا‏‎ ‎‏خودشان را داخل او بکنند، یا بعدی غلبه کند تا خودشان را داخل این بکنند. و معنی‏‎ ‎‏فرصت طلبی هم همین است که اشخاصی کنار بنشینند نگاه کنند ببینند چه می شود. هرچه‏‎ ‎‏شد خودشان را در آن گروهی که پیروز شده است جا بزنند. اینها، این گروهها وقتی‏‎ ‎‏دیدند نه مسئله آن طورها نیست که هر کسی بیاید هر کاری دلش بخواهد بکند، مواجه‏‎ ‎‏شدند با این جمعیت هایی که توجه به اسلام داشتند، حالا مشغول به شیطنت شدند.‏

پرهیز مطبوعات از درج مطالب مضرّ به اسلام

‏     باید مطبوعات یک خدمتی که برایشان محوَّل است و وجداناً برای کشور ما مطرح‏‎ ‎‏است، آن خدمت را انجام بدهند تا به اسلام خدمت کرده باشند، و به کشور خودشان‏‎ ‎‏خدمت کرده باشند. این خط را باید دنبال کنند، یعنی؛ هر مسئله ای که می خواهند طرح‏‎ ‎‏بکنند توجه به این داشته باشند که همان مسئله و دنبال همان کار باشند. مسائل دیگری که‏‎ ‎‏مربوط نیست به این یا مسائل دیگری که مخالف است با این مسائل غیر مربوط، اگر یک‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 472
‏مسائل غیر مضرّی باشد خوب، مانعی ندارد که گفته بشود و نوشته بشود. اما مسائلی که‏‎ ‎‏مضرِّ به وحدت جامعه است، و مضرِّ به آن انگیزه ای است که جامعه برای او قیام کرد‏‎ ‎‏یعنی؛ مضرِّ به اسلام است، باید مطبوعات از او احتراز کنند، و باید آنهایی که در رأس‏‎ ‎‏مطبوعات هستند آنها توجه داشته باشند مبادا در بین آنها اشخاصی خودشان را جا بزنند.‏‎ ‎‏شما می بینید که الآن اینهایی که انحراف دارند مشغول فعالیت هستند که هر چه در هر جا‏‎ ‎‏پیدا بشود، اینها هم داخلش بشوند به یک صورتی. ممکن است یکی از آنها تسبیحی‏‎ ‎‏دستش بگیرد و ریش هم بگذارد و در حضور شماها نماز هم بخواند و اینطور چیزها.‏‎ ‎‏شما باید فکر بکنید که این سابقه اش چی بوده، چه کاره است. و وقتی هم که وارد می شود‏‎ ‎‏در ـ فرض کنید ـ مجلۀ شما چه می خواهد بکند، چه کاری می خواهد بکند. انتخاب افراد‏‎ ‎‏خیلی امر مهمی است برای مطبوعات. خصوصاً برای رادیو و تلویزیون که اشخاص‏‎ ‎‏زیادی در خصوص رادیو و تلویزیون و در عموم مطبوعات هستند، اینها می خواهند که‏‎ ‎‏راه را به طوری که کسی متوجه نشود؛ یعنی آن اشخاصی که درست فکر می کنند، توجه‏‎ ‎‏پیدا نکنند وارد بشوند و راه را منحرف کنند.‏

خطر نفوذ اشخاص منحرف

‏     الآن می بینیم در سرتاسر کشور یک مسائل انحرافی هست. و این مسائل انحرافی‏‎ ‎‏نمی شود از آن اشخاصی که خودشان مستقیم اند باشد. معلوم می شود که یک اشخاصی‏‎ ‎‏منحرف در اینها وارد شدند؛ مثلاً در کمیته ها، در دادگاهها و در بسیج، در همه جا، در‏‎ ‎‏رادیو و تلویزیون، در مطبوعات، در بین اینها الآن بسیار اشخاص سالم هستند. اما چون‏‎ ‎‏ممکن است گاهی ساده فکری بکنند، و یک کسی که درست نمی شناسند، سوابقش را‏‎ ‎‏درست اطلاع ندارند، به همان طوری که خودش را ظاهرسازی می کند گول بخورند و‏‎ ‎‏وارد بکنند، یا در دادگاه وارد بکنند، یا در کمیته ها وارد بکنند، یا در مطبوعات که مهم‏‎ ‎‏است وارد بکنند. و یک وقت توجه بکنید که دارد منحرف می کند آن خطی را که خود‏‎ ‎‏ملت داشته است که وحدت در آن بوده است و اسلام هم بوده ـ این دو انگیزه در رأس‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 473
‏همۀ امور بود ـ یک وقت می بینید که مطبوعات یک راهی می رود که طرف چپ دارد‏‎ ‎‏می رود، یا یک راهی طرف راست دارد می رود، از راه مستقیمی که ملت دنبالش هستند ـ‏‎ ‎‏که آن راه اسلام است ـ منحرف می شوند. این از مهمّات ‏‏[‏‏وظایف‏‏]‏‏ کسانی است که‏‎ ‎‏می خواهند یک خدمتی بکنند، و مجله ای بیرون بدهند، یا روزنامه ای بنویسند. اوّل‏‎ ‎‏مسئله این است که افراد را انتخاب بکنند. افرادند که می توانند اگر یک اشخاص منحرف‏‎ ‎‏باشند، بدون اینکه شما توجه داشته باشید، یک وقت توجه کنید که انحراف پیدا شد. و‏‎ ‎‏اشخاص اند که می توانند که انسان را یا به دامن امریکا بکشند یا به دامن شوروی. و این‏‎ ‎‏ملتی که آن قدر مجاهده کرده، و آن قدر جوان داده، و آن قدر زحمت کشیده است برای‏‎ ‎‏اینکه خارج بشود از این سلطه ها، یک وقت می بینید راه مجله، راه مطبوعات، راه رادیو‏‎ ‎‏و تلویزیون، نطقها و همۀ چیزهایی که الآن هست، یک وقت می بینید که اشخاصی‏‎ ‎‏برخلاف آن چیزی که مسیر ملت است وارد شدند در این راهها و راه را منحرف کردند،‏‎ ‎‏و شما بعد ملتفت بشوید. این از مسائل مهمی است که توجه به آنها لازم است و‏‎ ‎‏اغماض‏‎[2]‎‏ از آنها جایز نیست. و من امیدوارم که این مجله ای که شما دارید، و حالا‏‎ ‎‏آمدید اینجا با من صحبت می کنید توجه در آن در رأس همۀ توجهات باشد. و‏‎ ‎‏نوشته هایی که می خواهد طبع بشود، یک چند نفری که می دانید، یقین دارید که آنها‏‎ ‎‏آدمهایی هستند که مستقیم هستند، و در راه مسیر ملت و کشور هستند و وابستگی به هیچ‏‎ ‎‏جا ندارند، آنها نوشته ها را مطالعه کنند، درست دقت کنند در آن، و بعد از اینکه دقت‏‎ ‎‏کردند در روزنامه یا در مجله نوشته بشود. این طور نباشد که یک وقت بنویسند و منتشر‏‎ ‎‏بشود، بعد بفهمند که این نوشته برخلاف بوده است؛ این یک چیزی است که لازم است.‏‎ ‎‏این مثل مطلبی است که کتاب وقتی نوشته می شود، قبل از اینکه انتشار پیدا بکند باید‏‎ ‎‏اشخاص کارشناس به شیطنتهایی که شیاطین می خواهند بکنند باید توجه بکنند که یک‏‎ ‎‏وقت در کتاب ـ فرض کنید که ـ اولش خیلی خوب، وسطهایش هم خوب، و یک وقت‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 474
‏می بینید که یک جایی جوری از کار در می آید که مسئله این طور نبوده است که ما تصور‏‎ ‎‏می کردیم. باید کتابهایی که نوشته می شود، و همین طور چیزهایی که منتشر می شود، اینها‏‎ ‎‏باید درست توجه بشود. و افراد مطّلع، مدبِّر و کسانی که از مکتبها اطلاع دارند و مسیر‏‎ ‎‏آنها را می دانند، اینها توجه بکنند، و کتابها را مطالعه کنند قبل از انتشار، و خود مجله را‏‎ ‎‏قبل از انتشار، درست مطالعه بکنند که مبادا یک وقتی یک جایش خلاف در آید، آن‏‎ ‎‏وقت برای شما دست بگیرند که خیر، این مجله هم مثلاً انحرافی است. این، هم صلاح‏‎ ‎‏خود شماست و هم صلاح ملت است.‏

اهمیت ارزیابی و گزینش در تصدی مسئولیتها

‏     بنابراین، این از مسائل مهمی است که در درجۀ اوّل اهمیت واقع شده است که‏‎ ‎‏اشخاصی که اداره می کنند یک جایی را، از اوّل ارزیابی بشود که این اشخاص چه کاره‏‎ ‎‏بوده اند. سابقه شان چیست. تحصیلاتشان در کجا بوده. چه جور رویّه ای در تحصیلات‏‎ ‎‏داشتند. و بعد از انقلاب چه جور وضعیتی اینها داشتند. قبل از انقلاب چه وضعیتی داشتند‏‎ ‎‏اینها. افکارشان قبلاً چی بوده. اگر یک کسی افکارش قبلاً منحرف بوده، حالا بیاید به‏‎ ‎‏شما ادعا بکند که خیر، من برگشته ام، ما باید قبول کنیم، اما نباید او را مجله نویس کنیم. آن‏‎ ‎‏دوتا با هم فرق دارند. خوب، بسیاری از اشخاصی که می آیند می گویند ما توبه کردیم،‏‎ ‎‏توبه قبول است، لکن نمی شود آنها را سر یک کاری گذاشت که آن کار اهمیت دارد.‏‎ ‎‏برای اینکه ما نمی دانیم که ـ به حسب واقع که ما نمی دانیم که ـ این آدم توبه کرده یا این‏‎ ‎‏آدم می خواهد با این کلمۀ «توبه» ما را بازی بدهد. ما باید از او قبول می کنیم که در جامعۀ‏‎ ‎‏مسلمین مثل سایر مسلمانها با او عمل بکنیم، اما نباید رادیو و تلویزیون را به دست او‏‎ ‎‏بدهیم، یا او را راه بدهیم در رادیو و تلویزیون، یا مجله ای که برای تربیت افراد است،‏‎ ‎‏برای ترویج این مسیر اسلامی ملت است، ما به دست او بدهیم و یا نوشته هایش را به‏‎ ‎‏دست او بدهیم. این طور نباید که ما خوش باور باشیم. خیلی از اشخاص هستند که تمام‏‎ ‎‏حرفهایشان حرفهای اسلام است، تمام حرفهایشان حرفهای نهج البلاغه است، و تمام‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 475
‏حرفهایشان حرفهای قرآن است، لکن مسیرشان این نیست. در بین اشخاص همچو‏‎ ‎‏اشخاصی هستند که این راه را پیش گرفتند، برای اینکه، خودشان را در جامعه جا بزنند.‏‎ ‎‏آن مقصدی که دارند آن را عمل بکنند در بین مردم. در عین حالی که ما باید قبول کنیم‏‎ ‎‏یک کسی که قبلاً هم ـ فرض کنید که ـ عاصی بوده، این آدم حالا مسلمان است، و به او‏‎ ‎‏ترتیب اثر اسلام را بدهیم، اما نمی توانیم جهاتی که داریم ‏‏[‏‏به او بسپاریم‏‏]‏‏ مثلاً فرض‏‎ ‎‏بفرمایید؛ یک دزدی بوده، حالا آمده توبه کرده، خوب، دزد توبه کرده، قبول است‏‎ ‎‏توبه اش. اما می توانید شما مالیّات، آن چیزتان را، سرمایه هایتان را دست این بدهید و‏‎ ‎‏بپرسید به این؟ نه، عُقَلایی نیست. برای اینکه ممکن است این دزد برای اینکه سرمایه‏‎ ‎‏دستش بیاید، بیاید توبه کند! ما هم که علم غیب نداریم، ما موظفیم که در ظاهر قبول کنیم.‏‎ ‎‏دزد نه، الآن توبه کرده است. حتی اگر یک توبه ای کرد که همه ظواهرش هم درست بود،‏‎ ‎‏اقتدا هم به او بکنیم در نماز، اما نمی توانیم ما یک چیزی که امانت لازم است در آن،‏‎ ‎‏دیانت لازم است در آن، دست این بدهیم. بدتر از همه همین مجلّات است، و همین‏‎ ‎‏مطبوعات است، و همین رادیو و تلویزیون است و همین چیزهایی است که برای تربیت‏‎ ‎‏جامعه است. یک نفر آدم قبلاً ـ فرض کنید ـ انحراف داشته، کمونیست بوده، حالا آمده‏‎ ‎‏می گوید که من دیگر برگشتم و خیر، حرفهای آنها درست نبوده، من برگشتم. بسیار‏‎ ‎‏خوب، شما برگشتید حالا آمدید باشد، اما نمی توانیم ما این را در رادیو و تلویزیون‏‎ ‎‏راهش بدهیم که تو برو و مردم را تربیت بکن! ممکن است این کمونیست باز هم باشد‏‎ ‎‏لکن برای خاطر اینکه ما را بازی بدهد آمده این را گفته. ما مکلّفیم به اینکه در ظاهر با او‏‎ ‎‏اعمال مسلمانی ـ فرض کنید ـ بکنیم. در صورتی که در عقیده کمونیست نشده باشد، آن‏‎ ‎‏مسئلۀ دیگری است. اما نمی توانیم ما یک چیزی که می خواهیم تربیت کنیم بچه های‏‎ ‎‏خودمان را، یک معلّمی که کمونیست بوده است، الآن آمده می گوید نخیر، من بسیار‏‎ ‎‏مسلمانم، و پیش ما نماز هم می خواند و روزه هم می گیرد، و بیشتر از شما و دیگران هم به‏‎ ‎‏آداب اسلامی تقیُّد دارد. بسیار خوب، شما مسلمان، بیایید بین مردم باشید، کسی کاری به‏‎ ‎‏شما ندارد. اما نمی توانیم ما این را معلّم بچه هایمان قرار بدهیم. برای اینکه، معلّم بچه ها‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 476
‏را ما باید مطمئن باشیم که این منحرف نمی کند بچه های ما را. نمی توانیم ساده دلی به‏‎ ‎‏خرج بدهیم که خوب، حالا این آدم، اسلام گفته قبول کنید شما، ما هم قبول کردیم. اما‏‎ ‎‏اسلام نفرموده حالا که قبول کردید مقدّرات خودتان را دست این هم بدهید. دیگر این را‏‎ ‎‏اسلام نفرموده. اسلام فرموده قبول کنید که تو مسلمان و ترتیب آثار هم بدهید. اما‏‎ ‎‏مقدّرات یک مملکتی را ما بخواهیم دست یک کسی بدهیم که کمونیست بوده، حالا هم‏‎ ‎‏می گوید من آدم خوبی هستم و ترتیب آثارش را هم ما می دهیم، اما نمی توانیم مقدّرات‏‎ ‎‏مملکتمان دستش بدهیم. نمی توانیم مجله نویسی اگر بخواهد بکند، او را آزاد بگذاریم‏‎ ‎‏که هر چه دلش می خواهد بنویسد. یک وقتی می بینید چه از کار در می آید. شما هم‏‎ ‎‏نمی توانید در مجله ای که دارید و افراد را می خواهید انتخاب کنید، یک اشخاصی که‏‎ ‎‏سابقه شان انحراف بوده است، آن منحرف را حالا بگویید که نه، دیگر حالا خوب شده‏‎ ‎‏است و آدم مسلمانی است و اینها. و وارد کنید در روزنامه تان. خیلی خوب است برای‏‎ ‎‏خودش، ما هم نمی گوییم بد است. الآن توبه کرده، خوب است، اما نمی توانیم دیگر‏‎ ‎‏همچو مطلبی را که در ترتیب یک ملتی در سرنوشت یک ملتی دخالت دارد، این را به‏‎ ‎‏دست او بدهیم. این از مسائل مهمی است که در همه جا باید این انجام بگیرد. این معنا که‏‎ ‎‏خیر، ما باید همۀ اشخاصی که آمده اند می گویند که ما خوب هستیم اینها باید واردشان‏‎ ‎‏کنیم. منتها در همه جایی که سرنوشت ملت را هم به دستشان بدهیم؛ این حرف، ساده‏‎ ‎‏اندیشی است، و توجه به مسائل نداشتن است. در هر صورت من امیدوارم که کتابهای‏‎ ‎‏شما، مجلّۀ شما، همۀ اینها خوب باشد. و این مسائل هم مورد توجه باشد در افرادی که‏‎ ‎‏سابقاً هستند پیش شما. در افرادی که بعدها می خواهند در این مجله و در فعالیت دخالت‏‎ ‎‏داشته باشند. مسئلۀ عربی اگر هست، اشخاص عرب متعهد اوّلاً باشند، ثانیاً داده بشود باز‏‎ ‎‏نگاه بکند به اینکه چه بوده در این. ممکن است یک نفر آدم هم، خیلی هم خوب آدمی‏‎ ‎‏باشد و متعهد باشد، لکن اشتباه داشته باشد. اشتباه برای خودش چیزی نیست. اما اشتباه‏‎ ‎‏برای یک ملت، یک وقتی صدمه می زند به یک ملتی. اگر یک اشتباهی مثلاً فرض کنید‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 477
‏در یک ارتشی واقع بشود، یا در رئیس ارتشی واقع بشود، خودش مُعاقَب‏‎[3]‎‏ نیست. برای‏‎ ‎‏اینکه خوب، اشتباه کرده. انسان همیشه اشتباه می کند. اما یک ملت را ممکن است یک‏‎ ‎‏اشتباه به باد بدهد. در یک مجله، اشتباه ممکن است باشد، برای خود این آدم هم چیزی‏‎ ‎‏نباشد، برای اینکه اشتباه کرده، اما باید اشخاص دیگر هم ببینند این را تا این اشتباه را اگر‏‎ ‎‏شده است رفع بکنند، آن وقت منتشر بشود. کار، کار مهمی است در مطبوعات، در رادیو‏‎ ‎‏و تلویزیون، در اینهایی که عموم مردم تقریباً نگاه می کنند و یا می شنوند. اینها نمی شود‏‎ ‎‏گفت که خوب، ما حالا اشتباه کردیم و فردا هم اشتباه نمی کنیم. الآن راجع به یک‏‎ ‎‏روزنامه ای برای من یک نوشته ای آمد که راجع به یک روزنامه ای اشتباهی کرده است.‏‎ ‎‏من نمی گویم عمدی بوده، ممکن هم هست عمدی باشد، اما اشتباهی کرده است که برای‏‎ ‎‏مملکت مضرّ بوده این اشتباه. و الآن اعتراض کردند کسانی که در رأس هستند که این‏‎ ‎‏اشتباه واقع شده. در هر صورت، مسائل باید خیلی مورد توجه باشد. و ما باید توجه به این‏‎ ‎‏هیاهوهایی که در اطراف الآن دارد می شود و دارند تضعیف می کنند نهضت را، نباید‏‎ ‎‏اعتنا کنیم. از مسائلی که در مطبوعات باز لازم است این است که یک مقدار از مثلاً اوراق‏‎ ‎‏خودشان را صرف این کنند که این جمهوری اسلامی تا حالا چه کرده است.‏

توطئۀ دشمن در غوغا سالاری و تحریف واقعیات

‏     شما می دانید که الآن در بین مردم افتادند آن اشخاصی که می خواهند صدمه بزنند به‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی. افتاده اند که هیچ کاری نکرده، این هنوز رژیم شاهنشاهی است، این‏‎ ‎‏فرقی با رژیم شاهنشاهی ندارد! حتی بعضی از نویسنده های متعهد مسلمان، آدمهای‏‎ ‎‏صحیح، آدمهای باسواد، یک شرح مفصّلی نوشته اند راجع به اینکه در جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی حالا همان کارهاست و همان چیزها. اینها نگاه نمی کنند آن کارهایی را که شده‏‎ ‎‏ببینند که تا حالا چه شده است. آقای وزیر آموزش و پرورش که چند روز پیش از این‏‎ ‎‏آمده بودند گفتند که آن قدر مدرسه ای که در این دو سال ساخته شده است، ثلث همۀ‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 478
‏مدارسی است که از اوّل تا حالا ساخته شده است، در دو سال ثلث او ـ اینها را نمی گویند،‏‎ ‎‏آنهایی که غرض دارند آن مسائلی را که باید گفت نمی گویند، می روند می نشینند روی‏‎ ‎‏آن چیزهایی که عیب و علت است، آن را می گویند. حضرت مسیح ـ سلام الله علیه ـ آن‏‎ ‎‏طوری که نقل می کنند با اصحابش داشت می رفت، یک الاغ مرده ای، حیوان مرده ای‏‎ ‎‏افتاده بود تَعَفُّن کرده بود. آنها از تعفُّنش و از اینها ذکر می کردند. حضرت فرمود: چه‏‎ ‎‏دندانهای سفیدی دارد.‏‎[4]‎‏ اینها تعلیم است. نباید انسان یک جمهوری اسلامی که این‏‎ ‎‏قدر برکات تا حالا داشته است، تمام مراکز فساد را بسته است، تمام مراکزی که‏‎ ‎‏مشروب فروشی بوده و برخلاف اسلام بوده، همه را بسته است. این قدر برای مستضعفین‏‎ ‎‏کار کرده است، این قدر زمین درست کرده، این قدر آسفالت کرده است. این قدر‏‎ ‎‏مدارس درست کرده است، این قدر خانه برای مردم درست کرده، این قدر کار کرده.‏‎ ‎‏اینها را هیچی، کاری بهش نداریم. اما در فلان دادگاه، این کسی که در دادگاه بوده خطا‏‎ ‎‏کرده، این را بگیریم هیاهو کنیم؛ این انحراف است. معلوم است که از هر کس هست این‏‎ ‎‏قلم، این قلمِ انحرافی است. ممکن هم هست که خودش ملتفت نباشد. آن شخص ملتفت‏‎ ‎‏نباشد. اما نمی شود در یک جامعه ای که دو سال الآن از زندگی اش دارد می گذرد، یک‏‎ ‎‏جامعه ای که همه چیزش خراب بوده، همه چیزش فاسد بوده، و بیش از دو سالش نیست،‏‎ ‎‏این بچۀ دو ساله را بخواهید مثل یک انسان چهل ساله که همه کارهایش را کرده درست‏‎ ‎‏کنید، نمی شود این. نباید ما خودمان به جان جمهوری اسلامی بیفتیم برای اینکه فرض‏‎ ‎‏کنید که یک اعوجاجی در فلان جا واقع شده است. یا یک شخصی را که خیلی هم آدم‏‎ ‎‏خوبی بوده، حالا کار از او نمی آمده، کنارش گذاشته اند. حالا ما قلم دست بگیریم و‏‎ ‎‏کتاب بنویسیم یا مجله بنویسیم و چی بنویسیم. و همۀ مفاسدی که در یک گوشه یا دو‏‎ ‎‏گوشۀ مملکت واقع شده است این را به رخ جمهوری اسلامی بکشیم که جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی این جوری است. اگر یک نفر فرض کنید وکیل در میان سیصد، دویست و پنجاه‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 479
‏نفر وکیل یک کار خلافی کرد، ما باید بگوییم که این وکلا همه خراب اند؟ و مجلس‏‎ ‎‏شورای اسلامی مجلس خراب است؟ یا بگوییم فلان وکیل خراب است؟ اگر در این‏‎ ‎‏دادگاههایی که سرتاسر ایران دارند فرض کنید پنج نفر، ده نفر خطا کردند، ما باید بگوییم‏‎ ‎‏آن خطاست یا باید بگوییم دادگاهها خطاست؟ اینها اشتباهاتی است که می کنند، یا‏‎ ‎‏غرض ورزی هایی است که می کنند، بعضی اشخاص اشتباه کردند، بعضی اشخاص هم‏‎ ‎‏غرض دارند که می گویند.‏

لزوم انتقاد و ممنوعیت غرض ورزی

‏     از وظایفِ هم رادیو و تلویزیون و هم مجلات و هم سایر جاها این است که مسائلی‏‎ ‎‏که شده است بگویند. من در همان اوایل امر که آقای بازرگان نخست وزیر بوده، در همان‏‎ ‎‏اوایل امر به آقایان گفتم که آقا شماها مسائلی که انجام می دهید در رادیو و تلویزیون‏‎ ‎‏اعلام کنید که ما این کار را کردیم، آن کار را کردیم. نگذارید آنها بگویند که این کاری‏‎ ‎‏نکرده، آن کار نکرده، هیچ کاری نکرده. کارِ نکرده ها البته زیاد است. اما یک مملکتی که‏‎ ‎‏لااقل بیش از پنجاه سال به انحراف شدید کشیده شده، از اوّل بوده اما در این پنجاه سال‏‎ ‎‏مُتعمّد بودند به اینکه این را منحرف کنند و ما را از همه طرف وابسته کنند و همه چیز ما را‏‎ ‎‏از بین ببرند. دانشگاهمان را از بین ببرند. چی ببرند. چه ببرند. اینها تصور این را نمی کنند‏‎ ‎‏که یک همچو چیزی در دو سال، این قدر که شده است اعجاز کرده است. فکر این را‏‎ ‎‏نمی کنند که این کار همچو شده است که تویی که حالا قلمت را دست گرفتی و برای همه‏‎ ‎‏داری می نویسی، آزادی. برای همۀ ارگانها داری انتقاد می کنی تو آزادی. شما در سه‏‎ ‎‏سال پیش از این می توانستی قلم را دستت بگیری یک کلمه راجع به یکی از این ارگانها‏‎ ‎‏صحبت بکنی؟ قلمت را می شکستند، پدر خودت را هم در می آوردند! شما قدر این‏‎ ‎‏آزادی را نمی دانی. منتها آزادی الآن جوری شده است که مَلْعَبه‏‎[5]‎‏ پیش بعضی اشخاص‏‎ ‎‏شده و هر چی دلشان می خواهد باید بنویسند. و هر چی دلشان می خواهد باید بگویند.‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 480
‏در هر صورت، وظیفه داریم ما، یک وظیفۀ اسلامی، یک وظیفۀ انسانی داریم که آن‏‎ ‎‏چیزهایی که در این جمهوری شده است بگوییم و برسانیم به مردم. انتقاد هم داریم البته‏‎ ‎‏که کوتاهی شده است، آنها هم باید نوشته بشود. نمی گوییم آن را ننویسند، آن را هم‏‎ ‎‏بنویسند، اما انتقاد، غیر غرض وَرزی است. یک قلم است که می خواهد یک مسئله ای که‏‎ ‎‏فرض کنید کوچک است بزرگش کند و چند مقابلش کند. تیتر بزرگ بنویسد و بعدش هم‏‎ ‎‏حرفهایی که هر چی دلش می خواهد بنویسد. گاهی هم تیترها مناسب با خود موضوع‏‎ ‎‏نیست. این را از جای دیگر پیدا کردند. اینجا زیرش چیز دیگر نوشتند. خوب، آن‏‎ ‎‏غرض ورزی است. یک وقت یک قلمی است که می خواهد اصلاح کند جامعه را، هم‏‎ ‎‏خوبش را می گوید، هم آنهایی را که ناقص است. اما به طور موعظه، نه بطور انتقاد غرض‏‎ ‎‏آلود، نه به طور تضعیف. مسائل را دو جور ممکن است بگوید؛ یک مسائلی است که‏‎ ‎‏یک استاد شریف برای بچه ها می گوید و بچه هایی که انحراف دارند، این استاد شریف‏‎ ‎‏می خواهد اینها را از انحراف بیرون بیاورد. نصیحتشان می کند. با زبان ملایم به آنها‏‎ ‎‏می فهماند. یک استادی هم داریم که می خواهد ضربه بزند. با ضربه می خواهد اینها را‏‎ ‎‏اذیت کند. اینها دو جور فرض است، دو جور قلم است، دو جور گفتار است، دو جور‏‎ ‎‏نوشتن است.‏

‏     باید فکر این مطلب باشید که اگر انتقاد هست در کار، شما تنها نه، همۀ نویسنده ها هم،‏‎ ‎‏همۀ گویندگان، اگر انتقاد دارند به طور ملایم و به طور دلسوزانه مسائل را طرح بکنند نه‏‎ ‎‏به طور ضربه زدن، بخواهند ضربه بزنند به جمهوری اسلامی. اینها نمی دانند این معنا را‏‎ ‎‏که اگر این جمهوری اسلامی به واسطۀ قلم اینها به هم بخورد مسئول اند پیش خدای‏‎ ‎‏تبارک وتعالی و پیش ملت و پیش همۀ ملتها. یک چیزی که همۀ ملتها الآن دارند از آن‏‎ ‎‏تعریف می کنند؛ ما خودمان نشستیم قلم را دستمان گرفتیم، اگر یک عیب کوچکی در‏‎ ‎‏یک جا پیدا شد، فرض کنید یک جا خطا کرد یا فرض کنید عَمْد هم کرد، یک نفر یک‏‎ ‎‏کسی را مالَش را مصادره کرد، یا یک کسی را چی کرد، البته اینها نباید بشود. اما اگر یکی‏‎ ‎‏شد نباید این را گفت که جمهوری اسلامی هم مثل رژیم شاهنشاهی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏! خوب، کجا‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 13صفحه 481
‏این مثل رژیم شاهنشاهی است؟ در رژیم شاهنشاهی بازارشان این طور بود؟ خیابانهایتان‏‎ ‎‏این طور بود؟ مراکز فحشا آن طور بود که دیدید، و همه چیزمان آن طور. نفتمان را‏‎ ‎‏داشتند می بردند، همه چیزمان را داشتند می بردند. در این رژیم اینها جلویش گرفته شده،‏‎ ‎‏اینها را هیچ نمی گویند. قلمها شکسته است در این امور. اما فلان آدم در فلان جا، فلان‏‎ ‎‏کار را کرده، فلان آدم را در فلان جا مثلاً کشته، این به جمهوری اسلامی مربوط نیست.‏‎ ‎‏این یک نفر آدم، خطا کرده باید جلویش را گرفت. اگر یک همچو آدمی واقعش در کجا‏‎ ‎‏و همچو کاری کرده، جلویش را باید بگیرید. البته باید بگیرند جلویش را.‏

‏     آن قلمها را که آدم می بیند قضیه، قضیۀ نصیحت نیست. قضیه، قضیۀ غرض آلودی و‏‎ ‎‏عقده ای است که دارند. می خواهند این عقده را صاف بکنند. و توجه به این معانی در‏‎ ‎‏همه چیزها لازم است. و وظیفۀ من هم دعاگویی است، به همه تان دعا می کنم. خداوند‏‎ ‎‏همۀ شما را حفظ کند. موفق کند که خدمت بکنید به کشور خودتان. مسلمانید، به‏‎ ‎‏اسلامتان خدمت کنید. ملت را دوست دارید، به ملتتان خدمت کنید. کشورتان را دوست‏‎ ‎‏دارید، به کشورتان خدمت کنید. و در نوشته هایتان توجه به خدا داشته باشید. بدانید که‏‎ ‎‏این قلم که در دست شماست در محضر خداست الآن. و اگر هر کلمه ای نوشته بشود بعد‏‎ ‎‏سؤال می شود چرا این کلمه نوشته شده؟ اگر به جای این کلمه بشود یک کلمۀ خوبتر‏‎ ‎‏نوشت از شما سؤال می کنند چرا کلمۀ زشت نوشتید؟ ان شاءالله خداوند همه تان را تأیید‏‎ ‎‏کند. موفق باشید.‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 13صفحه 482

  • - در صحیفۀ نور، ذیل تاریخ 15 / 10 / 59 درج شده است.
  • - چشم پوشی.
  • - مورد عقاب و مؤاخذه.
  • - بحار الأنوار، ج14، ص327، ح 47.
  • - بازیچه.