سخنرانی

سخنرانی در جمع روحانیون مبارز عراق و مسلمانان رانده شده (جنایات رژیم بعث)

سخنرانی

‏زمان: 20 فروردین 1360 / 4 جمادی الثانی 1401 ‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: جنایات و ظلم های رژیم بعث عراق و لزوم قیام ملت عراق علیه این رژیم کافر‏

‏حضار: آقای حکیم، روحانیون مبارز عراق و مسلمانان رانده شده از عراق‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

گرفتاریهای ملت ایران و عراق از حزب کافر بعث

‏     ‏‏شهادت مرحوم آیت الله صدر‏‎[1]‎‏ را به همۀ ملتهای مستضعف جهان و به مسلمین‏‎ ‎‏خاصتاً و به عراق و ایران بالاخص، تسلیت عرض می کنم.‏

‏     برادرهای من، عزیزان ما که از اوطان خودتان آواره شدید، در این گرفتاریهای شما‏‎ ‎‏در طول حکومت بعث، ما هم مبتلا بودیم در ایران، و شما در عراق. ما در ایران گرفتار‏‎ ‎‏یک حکومت دیکتاتور خبیث‏‎[2]‎‏ ‏‏[‏‏بودیم‏‏]‏‏ که با ملت ما آن کرد که مغول آن طور نکرد.‏‎ ‎‏علمای ما را تبعید و آواره از اوطان خودشان کرد و بعضی را شهید،‏‎[3]‎‏ نساء ما را‏‎ ‎‏بی احترامی ‏‏[‏‏کرد‏‏]‏‏ و احترام آنها را از بین برد، جوانهای ما را در حبسها و در زجرها، حتی‏‎ ‎‏بعضی از آنها را چنانچه گفته اند در تاوه سرخ کردند و بعضی از آنها را پای آنها را اره‏‎ ‎‏کردند. روحانیون بسیاری از بلاد ما را از بلاد خودشان تبعید و در حبس نگه داشتند و با‏‎ ‎‏وضع فجیع به آنها اهانت و ظلم کردند. شما هم در طول ‏‏[‏‏حکومت‏‏]‏‏ این حزب فاجر‏‎ ‎‏کافر‏‎[4]‎‏ مبتلا بودید و به همان نحو ابتلائاتی که ما داشتیم. جوانهای شما را، به جرم اینکه‏‎ ‎‏برای زیارت حضرت سیدالشهدا می رفتند، در بین راه گرفتند و با آنها آن طور سبعانه‏‎ ‎‏عمل کردند. علمای شما هم گرفتار این حزب فاجر فاسد بود. با مرحوم آیت الله حکیم‏

صحیفه امامجلد 14صفحه 275
‏آن کردند که ما شاهد بودیم و مرحوم آیت الله صدر را به جرم اینکه از ظلم آنها شکایت‏‎ ‎‏داشت و می خواست حکومت اسلام برقرار باشد، شهید کردند و خواهر مکرمۀ مظلومۀ‏‎ ‎‏ایشان را هم شهید کردند. ما شهید دادیم، شما هم شهید دادید؛ ما درحبس به سر بردیم،‏‎ ‎‏شما هم به سر بردید، لکن خدای تبارک و تعالی خواست که ملت ایران را از زیر بار ظلم‏‎ ‎‏بیرون بیاورد و به آنها توفیق داد که در سایۀ وحدت و اتکال به خدای کریم بر حکومت‏‎ ‎‏جائر وقت غلبه کردند و او را از کشور خودشان راندند و دست قدرتهای بزرگ را از‏‎ ‎‏کشور خودشان کوتاه کردند و یک حکومت اسلامی ـ انسانی در ایران مستقر کردند. و‏‎ ‎‏مع الأسف، دستهای ظالم خارجی در کار است و از اول در کار بود که نگذارند این‏‎ ‎‏حکومت اسلامی مستقر بشود و نگذارند در سایر کشورهای اسلامی هم حکومت دست‏‎ ‎‏خود ملت باشد. این آدمی‏‎[5]‎‏ که در عراق آن همه جور و ستم کرد، برای خاطر به دست‏‎ ‎‏آوردن دل قدرتهای بزرگ، به ایران تجاوز کرد، آن هم به محلهای عرب نشین. این‏‎ ‎‏شخص و این جرثومۀ فساد که با اسم عُروبت به اسلام می تازد با ملت عرب و با‏‎ ‎‏عرب نشین ایران آن کرد که محمدرضا به همۀ ایران کرد و بدتراز او. عربهای ایران را‏‎ ‎‏کشت و یا آواره کرد. زن و بچه های مناطق عرب نشین را و سایر مناطق را، برای خاطر به‏‎ ‎‏قول خودش عروبت و به حسب واقع برای شیطان بزرگ‏‎[6]‎‏ و برادرهای شیطان بزرگ،‏‎[7]‎‎ ‎‏آن قدر قتل عام کرده است که قبرستانهای ایران مضاعف شده است. در زمان حکومت‏‎ ‎‏جائر این سفّاک، چاره جز وحدت کلمه و اتکا به خدا نیست. من در سابق که ایران بودم،‏‎ ‎‏قبل از اینکه تبعید بشوم و منتهی بشود که به عراق بیایم، گمان می کردم که عشایر عرب که‏‎ ‎‏دارای سلاح هم بودند، در مقابل این حکومت خواهند ایستاد و خواهند او را به جای‏‎ ‎‏خودش نشاند، لکن بعد از اینکه آمدم به عراق، تعجبم بیشتر شد که دیدم در حضور‏‎ ‎‏همین عشایر و در حضور همان ملت، رئیس روحانی ملت عراق و ملت اسلام را محاصره‏
صحیفه امامجلد 14صفحه 276
‏کردند و تحت الحفظ از بغداد به نجف آوردند و آن هم مظلومانه باید بگوییم به شهادت‏‎ ‎‏رسید.‏

قیام و مبارزه تنها راه نجات ملت عراق

‏     ‏‏اگر ملت عراق بخواهند از گرفتاری که دارند و داشتند و از تحت ستم این ستمکاران‏‎ ‎‏خارج بشوند، چاره ندارند جز آنکه همان نحو که ایران اجتماع کرد و ملت متحد شد و با‏‎ ‎‏اتحاد کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی آن حکومت جائر را ساقط کرد، با اینکه آن‏‎ ‎‏حکومت قدرتش بسیار بیشتر بود از این حکومت بعثی صدام بسیار خبیث، مع ذلک،‏‎ ‎‏ملت ایران توانست با اینکه سلاح نداشت این جرثومۀ فساد و این سلسلۀ خبیث سلاطین‏‎ ‎‏را که در طول تاریخ مجرمترین افراد انسانها بودند، منقرض کند و به جای او جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی را مستقر نماید؛ عراق هم چاره ای جز این ندارد. این ملتها هستند که باید نهضت‏‎ ‎‏کنند، قیام کنند و خودشان را از دست اشرار نجات بدهند. نباید ملتها بنشینند تا اینکه از‏‎ ‎‏جای دیگر و کسان دیگر آنها را نجات بدهند. مبدأ نجات از خود ملت است. ایران با‏‎ ‎‏اینکه هیچ کشوری با او مساعدت نکرد، بلکه تمام کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، الاّ‏‎ ‎‏کمی از آنها، با او مخالفت کردند و طرفداری از رژیم کردند، مع ذلک، چون ملت‏‎ ‎‏خواست انقراض این سلسلۀ خبیثه را، عمل شد. ملت اگر مطلبی را بخواهد، نمی شود به‏‎ ‎‏او تحمیل کرد؛ نمی شود خلاف او را به او تحمیل کرد. ملت عراق نباید بنشینند و منتظر‏‎ ‎‏این بشوند که یک دستی از خارج بیاید و آنها را نجات بدهد. ملت عراق، ملت مسلم و‏‎ ‎‏تابع اسلام و قرآن کریم و مخالف با استبداد، و مخالف با ستمگری، مخالف با خویهای‏‎ ‎‏سبعی و حیوانی است و ملت باید تبعیت از اسلام بکند.‏

‏     خود ملت و ملتها باید خودشان را نجات بدهند. ملت ایران با ملت عراق دو نیست و با‏‎ ‎‏ملتهای مسلم دیگر هم دو نیست؛ این یک ملت است و دارای یک میلیارد جمعیت؛ یک‏‎ ‎‏ملت است و دارای خزاین بی شمار و مع الأسف، به واسطۀ انحراف اکثر دولتهای‏‎ ‎‏اسلامی، این یک میلیارد انسان در تحت فشار قدرتهای شیطانی بزرگ است و این‏

صحیفه امامجلد 14صفحه 277
‏خزائن عظیم این کشورهای اسلامی به حلقوم این قدرتهای بزرگ فرو می رود. ملتها باید‏‎ ‎‏قیام کنند و خودشان را از دست حکومتهای خودشان و قدرتهای بزرگ نجات بدهند.‏‎ ‎‏اگر ملت ایران نشسته بود و چشم به این دوخته بود که از خارج کسی کمک کند و او را‏‎ ‎‏نجات بدهد، تا آخر تحت همان فشارها بود و حکومت جائر پهلوی حکومت می کرد،‏‎ ‎‏لکن انتظار نکشید و با اینکه دولتهای شرق و غرب به کمک محمدرضا بودند و پشتیبان‏‎ ‎‏او بودند، مع ذلک، با همۀ قدرتهای خارجی و با قدرت بزرگ نظامی که در داخل داشت،‏‎ ‎‏وقتی ملت یکپارچه قیام کرد، زن و مرد، کوچک و بزرگ، فریاد کرد که ما نمی خواهیم‏‎ ‎‏این حکومت جائر و این سلطنت کافر را، هیچ یک از قدرتهای خارجی نتوانست که‏‎ ‎‏جلوگیری کند و قدرتهای داخلی هم برگشتند از او و متصل به ملت شدند. ارتش عراق‏‎ ‎‏هم، اگر مسلمانهای عراق قیام کنند، به آنها متصل خواهند شد و این ریشۀ فساد را از آنجا‏‎ ‎‏خواهند کند.‏

کافر بودن صدام و حزب بعث عراق

‏     ‏‏اخیراً، در یک نوشته ای دیدم، در یکی از خبرگزاریها که دولت عراق می گوید ما‏‎ ‎‏همیشه مسلمان بودیم و شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیغمبر می دهیم، پس ما‏‎ ‎‏مسلمانیم و شما چرا ما را کافر حساب می کنید. من به آنها می گویم که شما قبل از اینکه ما‏‎ ‎‏صحبت از این بکنیم، از قِبَل آیت الله حکیم ـ رضوان الله علیه ـ تکفیر شده اید. ملت عراق‏‎ ‎‏مسلم اند؛ لکن این حزب «بعث» عقایدشان عقاید اسلامی نیست و مورد تکفیر رئیس‏‎ ‎‏ملتشان شدند و این اظهار اسلامیت که صدام و امثالش می کنند مثل آن اظهار اسلامی‏‎ ‎‏است که محمدرضا می کرد. من احتمال می دهم که محمدرضا در باطن ذاتش مسلمان‏‎ ‎‏باشد، لکن مسلمان بدتر از کافر؛ لکن نسبت به صدام این احتمال را نمی دهم که بر حسب‏‎ ‎‏ذاتش به اسلام گرایش داشته باشد. قیام بر ضد کشور اسلامی و حکومت اسلامی که الآن‏‎ ‎‏در ایران مستقر است، همین قیام بر ضد اسلام، در حکم الحاد و کفر است و این آدم در‏‎ ‎‏عین حالی که به قول خودش مسلم است، قیام بر ضد اسلام کرده است. جرم ملت مسلمان‏

صحیفه امامجلد 14صفحه 278
‏ما جز این نیست که می خواهد دست قدرتهای بزرگ از خزاین او و از ملت او کوتاه و‏‎ ‎‏خودش حکومت اسلامی داشته باشد و از اول هم حکومت اسلامی را می خواست و به‏‎ ‎‏حکومت اسلامی رأی داد و مستقر کرد و به همین جرم مورد مؤاخذه ابرقدرتها و تجاوز‏‎ ‎‏پیوندهای پوسیدۀ به ابرقدرتها شد.‏

ادعاهای واهی صدام در اظهار قدرت

‏     ‏‏صدام گفته است که چنانچه به مقاصد من عمل نکنید، من بیشتر از این، کشور شما را‏‎ ‎‏خراب می کنم. تو هر چه توانستی کرده ای و هرچه بتوانی می کنی و بیشتر از آن هم‏‎ ‎‏نتوانستی که بکنی، نه اینکه نخواستی بکنی. تو اگر بتوانی تمام مسلمین ایران را خواهی‏‎ ‎‏کشت، لکن این خیال باطلی بود که کردی و گمان کردی که ملت ایران بی تفاوت است،‏‎ ‎‏اگر تو هجوم بیاوری به کشورش و ارتش ایران ضعیف و ناتوان است. ملت و ارتش به تو‏‎ ‎‏فهماند که مسئله آن طور که تو حساب کرده بودی و آن طور که قدرتهای بزرگ حساب‏‎ ‎‏کرده بودند، نبود و همان وقت که تو هجوم کردی و ناگهان هجوم کردی، جلوی تو را‏‎ ‎‏گرفتند و پس از آن یک قدم هم پیش نیامدی و حالا هم هر روز عقبتر خواهی رفت. و‏‎ ‎‏اگر نبود خوف اینکه ملت شریف عراق صدمه ببیند، اگر ما هم و ارتش ما هم و ملت ما‏‎ ‎‏هم مثل صدام فکر می کرد که باید پیشبُرد ولو به کشتن ملتها، ولو به کشتن بچه ها و زنها و‏‎ ‎‏پیرمردها، اگر یک همچو برنامه ای بود، امروز می دیدی که عراق دیگر کسانی را که‏‎ ‎‏بتوانند کاری انجام بدهند، ندارد. لکن کشور ما متعهد به اسلام است و ارتش ما متعهد به‏‎ ‎‏اسلام است؛ ارتشی است که از بالای شهرهای بزرگ عراق می گذرد و در آخرین نقطۀ‏‎ ‎‏عراق، در مرز اردن، می کوبد مراکز نظامی عراق را و یک بمب در شهرهای عراق‏‎ ‎‏نمی اندازد. این کشور اسلامی است و این لشکر، اسلامی و این قوای مسلحه، اسلامی‏‎ ‎‏است و آن کسی که می کوبد مسلمین را و آواره می کند مسلمین عرب را و به تباهی‏‎ ‎‏می کشد کشور اسلامی را، به جرم اسلامیت، آن کس در سلک مسلمین نیست؛ هر چه هم‏‎ ‎‏فریاد بزند که من مسلمم، فریاد بزند که من شهادت می دهم، لکن این اسلام نفاق است که‏

صحیفه امامجلد 14صفحه 279
‏بسیاری از شهادتها را می دهند و در صدر اسلام هم می دادند، لکن منافقینی بودند که‏‎ ‎‏بالاتر از سایر کفار بودند.‏

‏     و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که ملتهای مسلم را بیدار کند و ملت عراق را‏‎ ‎‏هوشیار کند و خودشان را ‏‏[‏‏رها کنند‏‏]‏‏ از قید و بند این قدرتهای بزرگ و این جرثومه های‏‎ ‎‏فسادی که به اسم اسلام مسلمین را قتل عام می کنند و به اسم اسلام احکام اسلام را زیر پا‏‎ ‎‏می گذارند و با اسم اسلام علمای اسلام را شهید می کنند، آن هم مثل سید محمدباقر‏‎ ‎‏صدر که مغز متفکر اسلامی بود و امید این بود که اسلام از او بهره برداریهای زیادتری‏‎ ‎‏بکند و من امیدوارم که کتابهای این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد و ان‏‎ ‎‏شاءالله خداوند تعالی او را با اجداد بزرگش محشور فرماید و خواهر بزرگوار مظلومۀ او را‏‎ ‎‏هم با جده اش محشور کند و امیدواریم که ملتهای اسلامی با قیام خود دست قدرتهای‏‎ ‎‏بزرگ را از کشور خودشان کوتاه کنند.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 14صفحه 280

  • ـ شهید سید محمد باقرصدر که به همراه خواهر فاضله شان بنت الهدی به دست عوامل جنایتکارصدام به شهادت رسیدند.
  • ـ حکومت محمدرضا پهلوی.
  • ـ زنان، بانوان.
  • ـ حزب بعث عراق.
  • ـ صدام حسین، رئیس جمهور عراق.
  • ـ دولت امریکا.
  • ـ دولتهای انگلیس و فرانسه.