سخنرانی

سخنرانی در جمع روحانیون آذربایجان شرقی و غربی (مشکلات امر قضاوت)

سخنرانی

‏زمان: 21 اردیبهشت 1360 / 6 رجب 1401‏

‏مکان: تهران، حسینیّۀ جماران‏

‏موضوع: اهمیت امر قضا و بیان مشکلات آن ـ پاسخ قاطع به گروهک مجاهدین خلق (منافقین)‏

‏حضار: روحانیون آذربایجان شرقی و غربی‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

لزوم هوشیاری در مقابل توطئه ها

‏     ‏‏مجلس، مجلس علمای اعلام است، آن هم علمای آذربایجان و در این مجلس ـ که‏‎ ‎‏برکات خدای تبارک و تعالی امید است به آن نازل شود ـ لازم است به آقایان معظم‏‎ ‎‏آذربایجان، بلکه علمای اعلام همۀ کشور، بعض تذکرات را عرض کنم.‏

‏     آذربایجان و علمای آذربایجان در طول تاریخ پاسداران اسلام و کشور بوده اند و‏‎ ‎‏ان شاءالله ، خواهند بود. ما در این مدتی که بودیم و حاضر بعضی واقعه ها بودیم، از قیام‏‎ ‎‏علمای بزرگ آذربایجان مطلع بودیم و حاضر در صحنه ای بودیم که علمای بزرگ‏‎ ‎‏آذربایجان با قیام خودشان در مقابل رژیم پهلوی تکلیف الهی خودشان را ادا کردند و‏‎ ‎‏منتهی به تبعید آنها شد و مع ذلک، پیروزی با آنان بود و هست ان شاءالله . ما از آذربایجان‏‎ ‎‏و خصوصاً علمای آذربایجان، همان توقعی را داریم که از علمای سابق آذربایجان،‏‎ ‎‏خصوصاً، در این پنجاه سال اخیر، داشتیم و ما امید آن را داریم که همان طور که علمای‏‎ ‎‏آذربایجان در مقابل ظلم و ستمکاری رژیم سابق قیام کردند و نهضت کردند، ولو اینکه‏‎ ‎‏گرفتار بعضی از چیزهایی که نباید بشوند، شدند، ما امیدواریم که علمای آذربایجان در‏‎ ‎‏صحنه باشند و همۀ نابسامانیها را توجه داشته باشند و در حل مشکلاتی که امروز گرفتار‏‎ ‎‏آن هستیم و هستند کوشا باشند. و توجه داشته باشند که دستهای ناپاکی و گروههای‏‎ ‎‏فاسدی بالخصوص در مقابل روحانیون و در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده اند و باید با‏‎ ‎‏هشیاری همۀ ملت و خصوصاً، علمای آنها و خصوصاً، آذربایجان که در آنجا توطئه ها‏

صحیفه امامجلد 14صفحه 335
‏شاید بیشتر باشد، علمای آذربایجان و سایر قشرهای مؤمن آذربایجان دین خودشان را به‏‎ ‎‏اسلام و جمهوری اسلام ادا کنند. ما امروز گرفتار قلمهایی هستیم و گرفتار زبانها هستیم و‏‎ ‎‏گرفتار بعض گروههایی که مسلح هم هستند. ما گرفتار بعضی اشخاص هستیم که کنار‏‎ ‎‏نشسته اند و به اشخاصی که در میدان هستند، چه میدانهای جنگ، چه میدانهای مبارزه با‏‎ ‎‏فساد و چه میدانهای بازسازی کشور، در خارج آنها نشسته اند و قلمها را در دست‏‎ ‎‏گرفته اند و اشکال می کنند و کارشکنی می کنند. من می خواهم به قشر روحانیون یک‏‎ ‎‏کلمه عرض بکنم که قضیۀ قضاوتْ، محوّل به آنها به حسب شرع هست. من به آن آقایانی‏‎ ‎‏که نشسته اند و به قضاوتی که در ایران می شود اشکال می کنند یک عرض دارم و یک‏‎ ‎‏عرض هم به قضاتی که در سرتاسر کشور هر جا هستند.‏

مسئولیت خطیر امر قضاوت در نظام اسلامی

‏     ‏‏عرض من به قضات این است که توجه کنند به اینکه اگر با کوشش آنها مسئلۀ قضاوت‏‎ ‎‏حل نشود، تا آخر، قضیۀ قضاوت به زمین خواهد ماند. کوشش کنند که اولاً علما و‏‎ ‎‏اشخاص دانشمند را معرفی کنند و ثانیاً آنها که متصدی امور قضایی هستند، توجه کنند به‏‎ ‎‏اینکه مسئلۀ بسیار مشکل و مهمی و پرمسئولیتی برعهدۀ آنهاست. حتی مسئولیت قضیۀ‏‎ ‎‏قضا از همۀ مسئولیتهایی که در یک کشور هست بالاتر است؛ برای اینکه قاضیان،‏‎ ‎‏متصدی اموری هستند که جان مردم، مال مردم، نوامیس مردم، در گرو کارهای آنها و‏‎ ‎‏قضاوت آنهاست. و ‏القَاضِی عَلی شَفِیرِ جَهَنَّم.‎[1]‎‏ باید توجه کنند که ـ خدای نخواسته ـ جانی به‏‎ ‎‏واسطۀ فتوای آنها و یا قضاوت آنها بدون مجوز شرعی از بین نرود، مالی از بین نرود،‏‎ ‎‏حیثیتی، آبرویی از بین نرود که بسیار اهمیت دارد این مطلب و امروز اهمیتش بیشتر از‏‎ ‎‏سابق است. سابق قضیه این نبود که اگر قاضی تخلف می کرد، اصل اسلام را مشوّه کند.‏‎ ‎‏امروز قلمهایی هست که چنانچه یک قاضی یا چند قاضی ولو اشتباهاً یک کاری انجام‏‎ ‎‏بدهد، یا ـ خدای نخواسته ـ عمداً انجام بدهد، این را پای روحانیت حساب می کنند و‏

صحیفه امامجلد 14صفحه 336
‏پای جمهوری اسلامی حساب می کنند و بالاخره پای اسلام حساب می کنند و لهذا،‏‎ ‎‏قاضی امروز مسئول حیثیت اسلام است؛ مسئول حیثیت جمهوری اسلام است و مثل‏‎ ‎‏قضاتِ در طول تاریخ نیست که فقط مسئول باشد نسبت به آن قضاوتی که در مورد‏‎ ‎‏شخصی می کرد. امروز قضاوت علاوه بر آن بعدی که همیشه داشته است، یک بعد‏‎ ‎‏خاصی دارد و آن بعد خاص آن چیزی است که بر می خورد به حیثیت اسلام. اگر چند‏‎ ‎‏قاضی در چند محل اشتباه بکنند، یا بعضی از آنها مثلاً ـ خدای نخواسته ـ عمداً یک‏‎ ‎‏کاری را انجام بدهند، این اسباب این می شود که قلمهایی که می خواهند این جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی را از بین ببرند یکی را چند و چند را صدها جلوه می دهند و با قلمهای خودشان به‏‎ ‎‏اصل جمهوری اسلامی و به اسلام حمله می کنند. بنابراین، اگر سابق شغل قضا یک شغل‏‎ ‎‏در عین حال بسیار مهم و پرمسئولیتی بود، امروز مسئولیت او بسیار زیادتر است؛ باید‏‎ ‎‏بگوییم صدچندان است. این یک ‏‏[‏‏مطلبی‏‏]‏‏ است که به متصدیان قضا، چه در حال و چه‏‎ ‎‏بعدها که تصدی می کنند، عرض کردم.‏

اشکال تراشیهای بیجا در امور قضایی

‏     ‏‏و یک عرضی هم دارم به اینهایی که کنار نشسته اند، توی حجره ها نشسته اند، توی‏‎ ‎‏خانه ها نشسته اند و وارد صحنه ها نیستند، لکن اشکال می کنند، یک عرضی به علمایی‏‎ ‎‏است که در این مسائل اشکال می کنند، مصاحبه می کنند، چیز می نویسند؛ اشکال امر‏‎ ‎‏آسانی است، انسان می تواند یک جایی بنشیند و فکر خودش را جمع بکند و اشکال‏‎ ‎‏بکند، آنچه مشکل است حل اشکال است. ما امروز چندهزار قاضی در این کشور لازم‏‎ ‎‏داریم، قاضی ای که قاضی شرع باشد. این آقایان باید یکی از چند امر را قبول بکنند؛ یا‏‎ ‎‏قبول بکنند که اصل قضا را در این جمهوری اسلامی حذف بکنند، اصلاً قضاوت هیچ‏‎ ‎‏نباشد، هرج و مرج باشد، هر کس مال هر کس را برد و ناموس هر کس را تجاوز کرد و هر‏‎ ‎‏کس را کشت یک محل رسیدگی نباشد، این یک فرض است. فرض دوم اینکه نه، باشد،‏‎ ‎‏اما مثل سابق باشد؛ مثل زمان رژیم پهلوی باشد؛ یعنی، قاضی لازم نیست مسلمان باشد.‏

صحیفه امامجلد 14صفحه 337
‏از قراری که به من گفتند، در این قاضیها کمونیست هم بوده، در این قاضیها مبتلای به‏‎ ‎‏مشروبات هم بوده. این علمای اعلام یا این را قبول کنند که نه، لازم نیست که قاضی معمم‏‎ ‎‏و ملا باشد و اهل علم باشد، به همان ترتیب سابق باشد و قضاوت به دست همان‏‎ ‎‏اشخاصی که سابق بودند باشد، این هم یک فرض است. فرض دیگر این است که نه، باید‏‎ ‎‏قاضی به دست همین طبقه ای که شرع معین کرده است باشد. آقایان می دانند که‏‎ ‎‏حوزه های علمیه در ایران و در خارج، از باب اینکه قضاوت از آنها بکلی سلب شده بود،‏‎ ‎‏مهیا نبودند برای اینکه قاضی تربیت کنند و ما امروز چندهزار قاضی لازم داریم و کمبود‏‎ ‎‏داریم. آقایان به جای اینکه بنشینند و بگویند بچه طلبه ها دارند قضاوت می کنند،‏‎ ‎‏خودشان هم بیایند قضاوت کنند، کی جلویشان را می گیرد؟ معرفی کنند هر عالمی در هر‏‎ ‎‏استانی که هست، علمایی که لایق اند، برای قضاوت و حاضرند برای قضاوت، معرفی‏‎ ‎‏کنند، شورای قضا قبول می کند. آن آقایی که می فرماید که این قضاوت قضاوت شرعی‏‎ ‎‏نیست، خوب، ایشان خودشان بیایند در رأس قضاوت قرار بگیرند و در هر جایی که‏‎ ‎‏هستند معرفی کنند اشخاصی را که لیاقت برای قضاوت دارند، تا آنها را قاضی قرار‏‎ ‎‏بدهند، تا وقتی که وارد در عمل شدند، بفهمند که مسئله، مسئلۀ آسانی نیست، مسئله ای‏‎ ‎‏است که حالا از صفر شروع شده است. اگر کمک کنند همۀ علمای بلاد و آنهایی که‏‎ ‎‏دلسوزند برای اسلام و در امر قضاوت می بینند که یک اشخاص غیر لایق هستند، آنها‏‎ ‎‏بیایند خودشان متکفل قضا بشوند یا معرفی کنند اشخاص لایقی که می توانند قضاوت‏‎ ‎‏کنند. هر کس در هر جا هست پیدا کند قاضیهای شرعی اسلامی را و معرفی کند. بهتر‏‎ ‎‏نیست اینکه همۀ آقایان کمک کنند تا اینکه قضاوت به آن طوری که در اسلام است‏‎ ‎‏درست بشود؟ این بهتر از این نیست که بنشینند و بگویند که بچه طلبه ها دارند قضاوت‏‎ ‎‏می کنند؟ خیر، بچه طلبه ها نیستند، لکن قضاوت کار آسانی نیست، تازه کارند. البته‏‎ ‎‏قضاوت به آن ترتیبی که در شرع مقرر شده و با آن شرایط به این آسانی نمی شود او را‏‎ ‎‏پیدا کرد و قاضی پیدا کرد، لکن بهتر نیست که آقایان برای اینکه تا یک حدی این‏‎ ‎‏قضاوت به صورت واقعی شرعی درآید کمک کنند، نه اشکال کنند؟ اشکال را همه‏
صحیفه امامجلد 14صفحه 338
‏می توانند بکنند، اما کمک بکنند. این علمای بلاد، اینهایی که برای اسلام دلسوز هستند،‏‎ ‎‏اینها بنشینند و پیدا کنند افراد را، تربیت کنند افراد را. همان طوری که در قم الآن‏‎ ‎‏مشغول اند برای پیدا کردن قاضی و تربیت کردن قاضی، آقایانی هم که در بلاد دیگر‏‎ ‎‏هستند و خارج هستند از صحنه و نمی دانند که مسئله چه مسئلۀ مشکلی است، کمک کنند‏‎ ‎‏بر این مشروع و بر این امر شرعی. کمک کردن به امر شرعی تکلیف آقایان است یا‏‎ ‎‏فحاشی تکلیف آقایان است؟ کمک کردن به اینکه قضاوت به طور شرعی انجام بگیرد‏‎ ‎‏یک تکلیف شرعی است یا اینکه به باد فحش گرفتن قضاوت را و جمهوری اسلامی را؟‏‎ ‎‏این امری است که من به علمای اعلام بلاد عرض می کنم که هر جا هستند و در هر‏‎ ‎‏ناحیه ای که هستند کمک کنند به این جمهوری نوپای اسلامی؛ با هم همکاری کنند. اگر‏‎ ‎‏قاضیهای خوبی را در هر استانی پیدا کردند و معرفی کردند و شورای قضایی قبول نکرد،‏‎ ‎‏آن وقت حق این دارند که ‏‏[‏‏بگویند‏‏]‏‏ شما قاضی خوب را قبول نکردید و قاضی بد به‏‎ ‎‏جای او گذاشتید. بهتر این است که آقایان، کسانی که اشکال دارند، بنشینند و رفع اشکال‏‎ ‎‏بکنند.‏

لزوم قضاوت منصفانه مخالفین داخلی نظام اسلامی

‏     ‏‏و آنهایی که به حکومت اشکال دارند و اصلاً در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده اند‏‎ ‎‏و حکومت این جمهوری را قبول ندارند، من به آنها هم عرض می کنم که شما سراغ‏‎ ‎‏دارید یک دولتی که اگر این دولت از بین برود به جای این دولت آن دولت بیاید، بعد از‏‎ ‎‏چند روز این مملکت گلستانی بشود؟ شما سراغ دارید یک جمعیتی را که بتوانند چند‏‎ ‎‏میلیون جمعیت آواره، یک مقدار آوارۀ جنگی، یک مقدار آواره از عراق، یک مقدار‏‎ ‎‏آواره از افغانستان، شما سراغ دارید یک مبدأیی را که این دولت آن مبدأ را مخفی کرده‏‎ ‎‏است و اشخاصی هستند که اگر بیایند آن مبدأ را پیدا می کنند و همۀ اینها را اصلاح‏‎ ‎‏می کنند؟ آیا شما یک همچو حکومتی را سراغ دارید؟ آیا می دانید شما دارید چه‏‎ ‎‏می کنید؟ شما دارید کاری می کنید که اگر این حکومت از بین برود و اگر این جمهوری‏

صحیفه امامجلد 14صفحه 339
‏برود، به جای او امثال ازهاری‏‎[2]‎‏ خواهد آمد. آنها در خارج نشسته اند، در پاریس‏‎ ‎‏نشسته اند و نقشه می کشند برای اینکه بیایند و جای حکومت اسلامی را بگیرند و‏‎ ‎‏خودشان حکومت کنند. شما دارید یک اشخاصی را که اگر این حکومت از بین رفت،‏‎ ‎‏آنها را بیاورید و فوراً به طور اعجاز همۀ کارها را انجام بدهید؟ شما دارید حکومتی را که‏‎ ‎‏در این حالی که ما در جنگ هستیم و در محاصرۀ اقتصادی به حسب واقع هستیم ـ ولو‏‎ ‎‏اینکه لفظاً گفته اند نه، لکن عملاً هست ـ و طلبهای ما را خارجیها نمی دهند، چیزهایی که‏‎ ‎‏ازشان خریده اند دولت، به آنها نمی دهد و همه جا در مخالف با این جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏مشغول فعالیت هستند، شما یک حکومتی دارید که اگر این جمهوری اسلامی که همه‏‎ ‎‏جایش را می گویید خراب است، این خراب برداشته بشود، یک حکومت اسلامی زمان‏‎ ‎‏رسول الله جای او بنشیند؟ اگر سراغ دارید معرفی کنید، معرفی کنید که اینها افرادی هستند‏‎ ‎‏که اگر این حکومت از بین برود، تمام کارهایی را که حالا زمین مانده است یا اینکه‏‎ ‎‏نتوانسته است این دولت انجام بدهد، آنها انجام می دهند، آنها همۀ آواره ها را مسکن‏‎ ‎‏برایشان با یک روز یا ده روز یا یک ماه درست می کنند و همه چیزشان را اصلاح می کنند‏‎ ‎‏و جنگ را هم به پایان می رسانند و صلح ایجاد می کنند به طوری که شرافتمندانه برای‏‎ ‎‏ایران باشد و همۀ امور را اصلاح می کنند، فوراً کشاورزی را به راه می اندازند و بازرگانی‏‎ ‎‏را به راه می اندازند و دانشگاهها را دانشگاه اسلامی می کنند و همه جا را سرتاسر ایران را‏‎ ‎‏گلستان می کنند. خوب، شماها اگر سراغ دارید معرفی کنید. خوب، می خواهید که این از‏‎ ‎‏بین برود، به جای او حکومت سابق بیاید. اگر نمی توانید معرفی کنید و معرفی نکنید،‏‎ ‎‏معلوم می شود که شما با جمهوری اسلامی به نام اینکه اسلامی است مخالف هستید؛ این‏‎ ‎‏«اسلامی» نباشد، هرچه می خواهد باشد. شما می خواهید این مطلب باشد که جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی نباشد، هر کس دیگر می خواهد باشد. آن که می گوید حالا از زمان شاه ملعون‏‎ ‎‏بدتر هست، می فهمد چه می گوید؟ می فهمد دارد چه ضرری به اسلام وارد می کند؟‏
صحیفه امامجلد 14صفحه 340
‏می فهمد که در زمان شاه ملعون سابق، بر این ملت، بر این بانوان ملت ما، بر این اشخاص‏‎ ‎‏ملت ما، بر این روحانیت، چه گذشت و چه رنجها بردند، و یک کلمه نتوانستند حرف‏‎ ‎‏بزنند؟ آقایان می بینند که حالا شکایتها زیاد است، پیشتر لابد شکایت نبوده است! پیشتر‏‎ ‎‏که مال مردم را بزور می گرفتند و جان مردم را آن طور تلف می کردند لابد شکایت نبوده!‏‎ ‎‏شکایت بوده، جرأت اظهار نبوده.‏

‏     اگر یک روز مردم، آزادی امروز را داشتند، آن وقت می فهمیدید که شکایات در آن‏‎ ‎‏زمان چه بوده؛ روحانیون چه شکایتهایی داشتند، بازاریها چه شکایتهایی داشتند. امروز‏‎ ‎‏و آن روز فرقش این است که امروز مردم شکایت می کنند اگر یک چیزی واقع بشود و‏‎ ‎‏شما شکایات را چند برابر جلوه می دهید؛ آن روز مردم خفقان داشتند، اختناق در کار‏‎ ‎‏بود، جرأت نفس کشیدن نداشتند. حکومت سابق نفسها را قطع کرده بود و ‏‏[‏‏حالا‏‏]‏‏ شما به‏‎ ‎‏آنجا رسیدید که صاف در مقابل حکومت می ایستید و می گویید که این کار خطاست.‏‎ ‎‏شما جرأت می کردید که در حکومت سابق یک همچو کلمه ای یا یک همچو مقاله ای‏‎ ‎‏بنویسید؟ فرق ما بین حالا و آنجا این است که شمایی که قلمهایتان ـ خداوند آن قلمها را‏‎ ‎‏بشکند ـ آن طور آزاد است که ‏‏[‏‏علیه‏‏]‏‏ همه چیزها و مقدسات اسلام می نویسید و پخش‏‎ ‎‏می کنید و جلوی شما گرفته نمی شود ـ با اینکه باید گرفته بشود ـ فرق حالا و سابق این‏‎ ‎‏است که در سابق شما تسلیم بودید، اگر هم در دلتان چیزی بود در زبانتان نمی شد اظهار‏‎ ‎‏کنید و امروز در زبان و قلم و قدم، کارهایی می کنید و جلوه می دهید این جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی را به اینکه این از زمان سابق بدتر است! به این نعمت خدا تشکر کنید، خوبهای‏‎ ‎‏این را ببینید. آن مقداری که در این دو سال خدمت شده است به این ضعفا و به این‏‎ ‎‏مستمندان و به این مستضعفین آنها را نگاه بکنید؛ نه اینکه یک جایی یک فساد می شود،‏‎ ‎‏شما تمام مسائل که انجام گرفته است نادیده بگیرید، فقط آن را بگیرید. این انحراف‏‎ ‎‏است، این بی انصافی است، این خلاف رضای خداست. کسانی دارند شب و روز به این‏‎ ‎‏مملکت خدمت می کنند؛ لکن آن قدر فساد زیاد است و آن قدر خرابی زیاد است که‏‎ ‎‏نمی توانند به این زودی این کارها را انجام بدهند. و مع ذلک، در این دو سال به قدر پنجاه‏

صحیفه امامجلد 14صفحه 341
‏سال سابق کار انجام داده اند. شما ناشکری نکنید. خدای تبارک و تعالی ـ خدای نخواسته‏‎ ‎‏ـ یک وقت از شما عنایتش را برمی دارد و گرفتار همان می شوید که در طول پنجاه سال‏‎ ‎‏گرفتار بودید.‏

پاسخ قاطع به گروهک منافقین (مجاهدین خلق)

‏     ‏‏آنهایی که این طور هم با قلمهایشان، علاوه بر تفنگهایشان، با ما معارضه دارند ما به‏‎ ‎‏آنها کراراً گفته ایم و حالا هم می گوییم که مادامی که شما تفنگها را در مقابل ملت‏‎ ‎‏کشیده اید، یعنی در مقابل اسلام با اسلحه قیام کرده اید، نمی توانیم صحبت کنیم و‏‎ ‎‏نمی توانیم مجلسی با هم داشته باشیم. شما‏‎[3]‎‏ اسلحه ها را زمین بگذارید و به دامن اسلام‏‎ ‎‏برگردید، اسلام شما را می پذیرد و اسلام هوادار همۀ شماها هست. فقط گفتن به اینکه ما‏‎ ‎‏حاضریم ‏‏[‏‏کافی نمی باشد‏‏]‏‏ و در آن نوشته ای که نوشته اید، در عین حالی که اظهار‏‎ ‎‏مظلومیتهای زیاد کرده اید، لکن باز ناشیگری کردید و ما را تهدید به قیام مسلحانه کردید.‏‎ ‎‏ما چه طور با کسانی که قیام مسلحانه بر ضد اسلام می خواهند بکنند می توانیم تفاهم‏‎ ‎‏کنیم؟ شما این مطلب را، این رویه را، ترک کنید و اسلحه ها را تسلیم کنید و اگر می گویید‏‎ ‎‏ما به قانون، در عین حالی که رأی نداده ایم، لکن سر به او می سپاریم و قبول داریم او را،‏‎ ‎‏به قانون شما، عمل کنید و قیام بر ضد دولت، که بر خلاف قانون است و قیام مسلحانه که بر‏‎ ‎‏ضد قانون است و اسلحه داشتن که بر ضد قوانین کشور است، به اینها عمل کنید، ما هم با‏‎ ‎‏شما بهتر از آن طوری که شما بخواهید عمل می کنیم. ما می خواهیم با آغوش باز همۀ‏‎ ‎‏گروههایی که هستند، بپذیریم و همۀ منحرفین را میل داریم که به استقامت برگردند.‏‎ ‎‏اسلام برای همین آمده است. اسلام آمده است که راه مستقیم انسانیت را به مردم، به‏‎ ‎‏جهان، ارائه بدهد و حتی الامکان هم خودش تعقیب کند برای برگرداندن منحرفین به راه‏‎ ‎‏راست اسلامی. اسلام، بلکه تمام مکتبهای توحیدی در طول تاریخ، برای اصلاح بشر‏‎ ‎‏آمده است. پیغمبر اکرم برای این مشرکینی که به جهنم خودشان را می فرستادند، برای‏

صحیفه امامجلد 14صفحه 342
‏اینها تأسف می خورد، غصه می خورد برای اینها.‏‎[4]‎‏ اسلام دین رحمت است، دین عدل‏‎ ‎‏است. دیانت قانون است، شما به قوانین اسلام سربگذارید، گردن فرو بیاورید. کشور‏‎ ‎‏اسلامی ما، همۀ شما را می پذیرد و من هم که یک طلبه هستم با شما حاضرم که در یک‏‎ ‎‏جلسه، نه در یک جلسه، در ده ها جلسه، با شما بنشینم و صحبت کنم، لکن من چه بکنم‏‎ ‎‏که شما اسلحه را در دست گرفته اید و می خواهید ما را گول بزنید. برگردید و به دامن ملت‏‎ ‎‏بیایید و اسلحه ها را تحویل بدهید و اذعان کنید به اینکه ما خلاف کرده ایم. دعوی نکنید‏‎ ‎‏که ما در جبهه مشغول جنگ هستیم. دعوی این را نکنید که ما از اول تا حالا همیشه‏‎ ‎‏طرفدار اسلام و یا طرفدار از مردم بودیم. این را دعوی نکنید؛ برای اینکه از شما پذیرفته‏‎ ‎‏نیست و شما قبل از اینکه اینجا به این مطلب برسید، مشت خودتان را باز کرده اید. شما‏‎ ‎‏الآن می بینید که بعض احزابی که انحرافی هستند و ما آنها را جزء مسلمین هم حساب‏‎ ‎‏نمی کنیم، مع ذلک، چون بنای قیام مسلحانه ندارند و فقط صحبتهای سیاسی دارند، هم‏‎ ‎‏آزادند و هم نشریه دارند به طور آزاد. پس بدانید که این طور نیست که ما با احزاب‏‎ ‎‏دیگری، با گروههای دیگری، دشمنی داشته باشیم. ما البته میل داریم که همۀ گروهها و‏‎ ‎‏همۀ احزاب به اسلام برگردند و راه مستقیم اسلام را پیش بگیرند و همه مسلم بشوند. بر‏‎ ‎‏فرض اینکه نشدند، مادامی که آنها با ما جنگی ندارند و با کشور اسلامی جنگی ندارند و‏‎ ‎‏در مقابل اسلام قیام مسلحانه نکرده اند، به طور آزاد دارند عمل می کنند و به طور آزاد‏‎ ‎‏حرفهای خودشان را دارند می زنند، لکن شما بنای بر این مطلب ندارید. و من اگر در‏‎ ‎‏هزار احتمال یک احتمال می دادم که شما دست بردارید از آن کارهایی که می خواهید‏‎ ‎‏انجام بدهید، حاضر بودم که با شما تفاهم کنم و من پیش شما بیایم؛ لازم هم نبود شما‏‎ ‎‏پیش من بیایید. و حالا هم به موجب احکام اسلام نصیحت به شما می کنم؛ شما در مقابل‏‎ ‎‏این سیل خروشان ملت نمی توانید کاری انجام بدهید. شما اگر یک وقت ملت قیام کند،‏‎ ‎‏مثل یک ذره ای در مقابل این سیل خروشان هستید. برگردید به دامن اسلام، بیایید آن‏
صحیفه امامجلد 14صفحه 343
‏چیزی را که دیگران می خواهند به شما بدهند و وعدۀ آن را به شما می دهند در اسلام‏‎ ‎‏برای شما مهیاست. شما دست بردارید از قیام مسلحانه و آن چیزهایی که به غارت‏‎ ‎‏برده اید از بیت المال مسلمین برگردانید و با مسلمین دیگر با هم باشید. شما معزز و محترم‏‎ ‎‏هستید، لکن مادامی که اسلحه در دست شماست و شما در همین نوشته اظهار مظلومیت و‏‎ ‎‏اظهار اینکه ما می خواهیم کارها درست بشود و تفاهم بشود، وقتی در همین جا تهدید به‏‎ ‎‏قیام می کنید، ما نمی توانیم از شما این طور مسائل را قبول کنیم، لکن بهتر است که شما با‏‎ ‎‏این جمهوری مخالفت نکنید. اگر شما واقعاً، برای مردم و برای این ملت و برای این‏‎ ‎‏کارگرها و برای این دهقانها دلسوز هستید، این را بدانید که اگر این جمهوری اسلامی ـ‏‎ ‎‏خدای نخواسته ـ شکست بخورد، شکست مستضعفین در سرتاسر جهان است.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 14صفحه 344

  • - قاضی بر لب جهنّم است. مجمع الزوائد، ج 4، ص 193 و در آنجا آمده است: القاضی یوقَف علی شفیر جهنّم.
  • - غلامرضا اَزهاری، رئیس کلّ ستاد ارتش در زمان شاه و نخست وزیر دولت نظامی.
  • - سران گروهک تروریستی منافقین.
  • - اشاره است به آیۀ 6، سورۀ کهف.