سخنرانی

سخنرانی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای رجایی (نصیحت به مسئولان)

سخنرانی

‏زمان: قبل از ظهر 11 مرداد 1360 / 1 شوال 1401‏

‏مکان: تهران، حسینیۀ جماران‏

‏موضوع: نصیحت به مسئولان و رئیس جمهور و تبیین رسالت خطیر رئیس جمهور در قبال آرای‏‎ ‎‏ملت ‏

‏مناسبت: عید سعید فطر، مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای رجایی‏

‏حضار: خامنه ای، سید علی (امام جمعه تهران، نمایندۀ امام در شورایعالی دفاع و نمایندۀ مردم‏‎ ‎‏تهران در مجلس) و آقایان: هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس)، موسوی اردبیلی،‏‎ ‎‏سید عبدالکریم (رئیس دیوانعالی کشور)، فلاّحی، ولی الله (جانشین رئیس ستاد ارتش)،‏‎ ‎‏فکوری، جواد (وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی)، افضلی، بهرام (فرمانده نیروی‏‎ ‎‏دریایی)، ظهیرنژاد، قاسمعلی (فرمانده نیروی زمینی ارتش)، فروزان (فرمانده‏‎ ‎‏ژاندارمری)، رئیس شهربانی، اعضای شورای نگهبان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

نصیحت به رئیس جمهور و مسئولان 

‏     ‏‏این روز مبارک عید سعید فطر را بر همۀ ملت ایران و همۀ مستضعفان جهان و مسلمین‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی و خصوص حضار این مجلس تبریک عرض می کنم.‏

‏     من آنچه که لازم است به طور نصیحت به آقای رئیس جمهور و به همۀ‏‎ ‎‏دست اندرکاران جمهوری اسلامی از لشکری و کشوری عرض کنم این است که آنچه‏‎ ‎‏که به سر انسان می آید از خیر و شر، از خود آدم است. آنچه که انسان را به مراتب عالی‏‎ ‎‏انسانیت می رساند، کوشش خود انسان است و آنچه که انسان را به تباهی در دنیا و آخرت‏‎ ‎‏می کشد، خود انسان و اعمال خود انسان است.‏

‏     این انسان است که خدای تبارک و تعالی به طوری خلق فرموده است که راه راست و‏‎ ‎‏کج را می تواند انتخاب کند. و تمام انبیا از صدر عالم تا آخر برای این آمده اند که این آدم‏‎ ‎‏را از آن راه کج و راههای باطل هدایت کنند به صراط مستقیم انسانیت؛ یک سرش‏‎ ‎‏اینجاست و سر دیگرش عندالله است. ما خودمان را اگر توانستیم اصلاح کنیم، کنترل کنیم‏

صحیفه امامجلد 15صفحه 69
‏و تربیت کنیم خودمان را، مراقبت کنیم از خودمان، در همۀ امور موفق خواهیم شد. و‏‎ ‎‏چنانچه ـ خدای نخواسته ـ در آن مقاصد اسلامی یا انسانی که داریم، موفق نشویم،‏‎ ‎‏مع ذلک، آن توفیق الهی که برای اشخاص صحیح و متعهد هست، برای ما هم هست. ما‏‎ ‎‏نباید نگران این باشیم که آیا در کارهایی که انجام می دهیم، چه کارهای شخصی و در بین‏‎ ‎‏خودمان و خدای خودمان و چه در کارهای اجتماعی که به عهدۀ کسانی هست، نباید‏‎ ‎‏نگران باشیم که مبادا شکست بخوریم، باید نگران باشیم که مبادا به تکلیف عمل نکنیم؛‏‎ ‎‏نگرانی از خود ماست.‏

‏     اگر ما به تکالیفی که خدای تبارک و تعالی برای ما تعیین فرموده است عمل بکنیم،‏‎ ‎‏باکی از این نداریم که شکست بخوریم، چه از شرق و چه از غرب و چه از داخل چه از‏‎ ‎‏خارج و اگر به تکالیف خودمان عمل نکنیم، شکست خورده هستیم؛ خودمان، خودمان‏‎ ‎‏را شکست دادیم.‏

تأثیرناپذیری از مقام و ریاستها

‏     ‏‏امروز باید همان طوری که در سابق به رئیس جمهور سابق‏‎[1]‎‏ بعضی مطالب را‏‎ ‎‏تذکر دادم، به آقای رجائی هم تذکراتی بدهم که قضیه مقام و ریاست هرچه باشد،‏‎ ‎‏این وقتی که نظر انسان یک نظر محدود دنیایی باشد، این مقامات، انسان را از‏‎ ‎‏خودش بیخود می کند، اینها را مقام می داند.‏

‏     شما حساب کنید که این سیاره ای که ما در آن زندگی می کنیم به اسم زمین، در مقابل‏‎ ‎‏منظومۀ شمسی چه قدر است و این منظومۀ شمسی که ما یکی از سیارات کوچکش را در‏‎ ‎‏آن زندگی می کنیم، در مقابل کهکشان چه قدر است و این کهکشانهایی که تا کنون‏‎ ‎‏کشف شده است که گفته می شود که تا آن قدری که از ستاره های نورانی کشف شده‏‎ ‎‏است به مقدار شش میلیارد سال نوری است؛ یعنی، اگر نور آن ستاره ای که در آخر است‏‎ ‎‏بخواهد بیاید به پیش ما، شش میلیارد سال نوری طول می کشد و آن چیزی که ماورای‏

صحیفه امامجلد 15صفحه 70
‏اینهاست و باز کشف نشده است، حتماً بدانید که بیش از این معانی است، اینها هم در‏‎ ‎‏مقابل عظمت خالق ناچیزند، ما باید چقدر ضعیف باشیم که در این ذره ای که خودش و‏‎ ‎‏آن منظومه ای که این یکی از ستاره های کوچکش است، اصلاً به حساب نمی آید و اگر‏‎ ‎‏گم بشود نمی تواند پیدایش بکنند در این غائله بزرگ عالم. ما چه قدر از این سیاره در‏‎ ‎‏اختیارمان هست؟ یک ایران، ایران یک قطعۀ کوچکی است در مقابل این سیاره، و‏‎ ‎‏حکومت ایران هم یک حکومت ناچیز کوچکی است در این سیاره و سیارۀ ما هم یک‏‎ ‎‏چیز کوچکی است در مقابل منظومۀ شمسی و منظومۀ شمسی ما هم یک چیز بسیار‏‎ ‎‏کوچکی است در مقابل منظومه های دیگر و همۀ آنها از خداست و خالق او خداست. ما‏‎ ‎‏اگر بندگی خدا را بپذیریم و قلب ما منور بشود به نور بندگی خدا و عبودیت، این امر‏‎ ‎‏ناچیزی که به حساب در عالم نمی آید، در ما تأثیر نباید بکند. شما‏‎[2]‎‏ دیروز نخست وزیر‏‎ ‎‏بودید و پریروز وزیر بودید و قبل از او معلم بودید و قبل از او هم یک شاگردی بودید و‏‎ ‎‏بعد از این هم معلوم نیست کی از اینجا بروید. ممکن است ـ خدای نخواسته ـ همین حالا‏‎ ‎‏که بیرون رفتید و یا همین حالا یک بمبی اینجا باز منفجر بشود و فاتحۀ همه را بخواند‏‎ ‎‏وقتی مطلب این است چرا باید انسان قبل از ریاست جمهور و بعدش فرق بکند؟ مگر‏‎ ‎‏ریاست جمهور چه هست؟ کسی که دلش به نور توحید روشن است مگر عالم چه‏‎ ‎‏هست؟ همۀ عالم چه هست؟ همۀ عالم در مقابل عظمت خدای تبارک و تعالی چیزی‏‎ ‎‏نیست. تمام این عالم مادی در مقابل عالمهای معنوی که هست قدر محسوسی ندارد. آن‏‎ ‎‏وقت ما برای یک کدخدای ده یا یک کدخدای شهر، یا کدخدای یک کشور خیال‏‎ ‎‏بکنیم که خیر، ما الآن یک چیزی هستیم و دیگران به نظرمان کوچک بیایند و خودمان را‏‎ ‎‏بزرگ. اگر شما ملاحظه کردید در نفس خودتان که غیر از خدا از او کسی اطلاع ندارد و‏‎ ‎‏خودتان هم تا یک حدودی اطلاع دارید، اگر دیدید که این مقامی که خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی، مردم را دلشان را متوجه کرده است به شما و به شما رأی داده اند، این مقام شما را‏
صحیفه امامجلد 15صفحه 71
‏محکوم خودش می کند و شما مرکوب او و او راکب شما هست، بروید خودتان را تصفیه‏‎ ‎‏کنید و بدانید این را که با دست خودتان ـ خدای نخواسته ـ خودتان را در دنیا و آخرت‏‎ ‎‏تباه نکنید. ‏

مسئولیت رئیس جمهور در مقابل آرای ملت 

‏     ‏‏خدای تبارک و تعالی حاضر است، همۀ این عالم در محضر حق تعالی است و تمام‏‎ ‎‏خطرات قلبی ما و تمام لحظات عمر ما و تمام آنچه که در باطن ما می گذرد در مغز ما‏‎ ‎‏می گذرد در محضر حق تعالی است و ما باید برگردیم به محضر حق تعالی و آنجا در آن‏‎ ‎‏محضر دیگر حساب پس بدهیم. هر چه آرا زیادتر باشد مسئولیت زیادتر است. اگر آرای‏‎ ‎‏شما پنج میلیون بود مسئولیتتان کمتر بود. حالا که سیزده میلیون بیشتر است، مسئولیت شما‏‎ ‎‏حجمش زیادتر است؛ برای اینکه شما جواب یکی یکی از این افرادی که به شما رأی‏‎ ‎‏دادند و شما را به عنوان رئیس جمهور اسلام، رئیس جمهوری کشور اسلامی تعیین‏‎ ‎‏کردند هر یک از اینها فردا می آیند شما را می گیرند، جواب از شما می خواهند. من شما‏‎ ‎‏را تعیین کردم رئیس جمهوری اسلامی باشید و اسلام را در این کشور تأیید کنید و پیاده‏‎ ‎‏کنید و ـ خدای نخواسته ـ شما نکردید، اقلاً سیزده میلیون و هزار و چند صد نفر می آیند‏‎ ‎‏سراغ شما، ببینید که می توانید جواب این را پیش خدا بدهید؟ این جمعیتی که آنجا در‏‎ ‎‏حساب جمع شدند و از شما بازخواست می کنند، اگر می توانید، جواب بدهید و‏‎ ‎‏نمی توانید و ما هیچ نمی توانیم. باید بنابراین بگذارید که دیروز شما و امروزتان با هم‏‎ ‎‏فرقی نداشته باشد، هر دو برای خدمت به این مردم، اینهایی که زحمت کشیدند و جان‏‎ ‎‏دادند، مال دادند، رنج کشیدند و شما آقایان را به این مقام رساندند. یک وقت نخست‏‎ ‎‏وزیر بودید حالا هم رئیس جمهورید، جواب می خواهند اینها.‏

‏     اگر شما پایتان را کج بگذارید، همین سیزده میلیونی که به شما امروز رأی دادند فردا‏‎ ‎‏«مرده باد» می گویند. انقلاب این طور است، وضع انقلاب این طور است؛ طوری است که‏‎ ‎‏مردم دیگر سربسته و در بسته تسلیم کسی نمی شوند، مردم هر یکیشان نظر دارند. شما‏‎ ‎‏می بینید که وقتی که در تلویزیون نظرخواهی می کنند از افراد، از زن، از مرد، از جوان، از‏

صحیفه امامجلد 15صفحه 72
‏پیر، همه نظر می دهند، این طور نیست که بی تفاوت باشند. اگر هر یک ما تخطی کنیم از‏‎ ‎‏آن خواستی که ملت دارد و آن خواستش اسلام است و احکام اسلام، اگر هر یک از ما‏‎ ‎‏تخطی کنیم علاوه بر آنکه در محضر خدای تبارک و تعالی در آن روزی که همه وارد‏‎ ‎‏می شوند و حساب است در کار، جوابی نداریم، همین مردم هم در همین جا به حساب‏‎ ‎‏می رسند. اینها نمی گذارند که ـ آنجا حسابش علی حده ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ ـ همین مردم در همین‏‎ ‎‏جا، شمایی که الآن به مقام ریاست جمهور رسیدید اگر فردا ـ خدای نخواسته ـ تخطی‏‎ ‎‏کنید از آن راهی که راه ملت است و راهی که اسلام پیش پای همه ما گذاشته است، همین‏‎ ‎‏سیزده میلیون و زیادتر که به شما رأی دادند و اعتماد به شما کردند بر می گردند. آنجا هم‏‎ ‎‏حسابش، بدتر است. اینجا وقتی برمی گشتند خوب، شما می روید منزلتان می نشینید، اما‏‎ ‎‏آنجا کار مشکل است، باید شما حساب آنجا را بکنید. چنانچه ما نفوسمان این قدر به دنیا‏‎ ‎‏متوجه است و منکوس هستیم و استقامت نداریم، اگر ما این طور باشیم و خودمان را‏‎ ‎‏دنبال اصلاحش نباشیم، این اخلاد الی الارض و توجه به ارض و رو کردن به مرتبۀ پایین‏‎ ‎‏و پشت کردن به معانی و معنویات اثرش این است که انسان در آن عالم، یک حیوان‏‎ ‎‏این طور منکوس. همان طوری که اینجاکرده است نقشه اش آنجاست، تمام چیزهایی که‏‎ ‎‏در اینجا واقع می شود یک صورتی در آنجا دارد. انسان مستقیم القامه اگر تمام یک‏‎ ‎‏توجهش به طبیعت شد، این استقامت قامتش را در آن طرف از دست می دهد، مثل یک‏‎ ‎‏حیواناتی که سرشان رو به زمین است و تمام عذابهایی که در آن عالم است از خود‏‎ ‎‏ماست.‏

‏     خداوند تبارک و تعالی مهیا نکرده یک چیزی را که ماورای خود ما به ما بدهند، همۀ‏‎ ‎‏اینها آنی است که ما خودمان به دست خودمان تهیه می کنیم و به آن می رسیم، اعمال‏‎ ‎‏ماست رد به ما می شود. شاید چندین آیه در قرآن کریم به این معنا اشاره بفرماید که اینها‏‎ ‎‏اعمال خودتان است، از خارج به شما هیچ چی نرسیده است.‏

‏     در روایات معراج هم هست که پیغمبر اکرم دیدند بعضی از ملائکه ای که در آنجا‏‎ ‎‏هستند دارند یک کارهایی را انجام می دهند. درختهایی را می کارند، چه می کنند، گاهی‏

صحیفه امامجلد 15صفحه 73
‏هم می ایستند. این را پرسیدند، جبرئیل عرض کرد ـ به حسب آن طور که نقل شده است ـ‏‎ ‎‏که اینها اعمالی است که مصالحش را خودشان دارند می فرستند، اینها اینجا درست‏‎ ‎‏می کنند، وقتی آنها مشغول کار خیر هستند اینها هم مشغول هستند، مصالح می رسد.‏‎[3]‎‎ ‎‏وقتی آنها نه، در جهنم هم همین است و اگر جهنم و بهشت را هم ـ خدای نخواسته ـ ما‏‎ ‎‏قائل نباشیم، این دنیا مجازات ما را می دهد، همین جا.‏

معذور نبودن مسئولان در خدمت به مردم 

‏     ‏‏باید شما توجه کنید که مسئولیت شما از باب اینکه آرائتان خیلی زیاد است،‏‎ ‎‏مسئولیتتان خیلی زیاد است. همچو نیست که آن آقایان دیگر نداشته باشند، آنها هم‏‎ ‎‏مسئولیت دارند، همۀ ما در مقابل اسلام مسئولیم. این اسلامی که با خون اولیا و بزرگان به‏‎ ‎‏دست ما سپرده شده است و الآن ما مسئول او هستیم، این اسلام را ما باید به نسل آتیه‏‎ ‎‏برسانیم. یک روزی بود که ما بعضیمان عذر داشتیم یا همه مان که نمی گذارند که ما عمل‏‎ ‎‏کنیم به اسلام، در رژیم سابق، خوب، خیلیها می گفتند که از ما نمی آید، اگر می آمد،‏‎ ‎‏می کردیم. امروز این طور نیست، امروز دست همه باز است، مجلس دستش باز است و‏‎ ‎‏هیچ کس آقا بالا سر او نیست. دولت هم دستش باز است و مجلس هم تأییدش می کند.‏‎ ‎‏رئیس جمهور هم دستش باز است و ملت تأییدش کرده اند. هیچ عذری برای ما نیست‏‎ ‎‏امروز. چنانچه یک خرابی در مملکت واقع بشود و دنبال اصلاحش نرویم، عذری‏‎ ‎‏نداریم. همۀ ما، چه آنهایی که لشکری هستند و اینجا هستند و نیستند و چه آنهایی که در‏‎ ‎‏کشور خدمت می کنند و چه مردم دیگر، همۀ ما مسئول هستیم؛ ‏کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُکُّم مَسْئول‏. وقتی‏‎ ‎‏همۀ ما مسئول هستیم و همۀ ما در مقابل خدا جواب باید بدهیم، باید فکر این کشور‏‎ ‎‏باشیم، فکر این اسلام که در کشور ما تشریف آورده اند و قدمشان روی چشم، باشیم،‏‎ ‎‏نرویم سراغ اینکه حالا که من شدم رئیس جمهور باید چه بشود و چه بشود و من هم باید‏‎ ‎‏مقامم چه باشد، خیر، این از ضعف نفس انسان است، از تنگی چشم و قلب انسان است که‏

صحیفه امامجلد 15صفحه 74
‏خیال می کند این یک چیزی است. این یک چیز اعتباری است که امروز دادند فردا هم‏‎ ‎‏تمام است، می گیرندش می رود سراغ کارش. شما برای این ملتی که در این چند سال‏‎ ‎‏آن قدر در طول تاریخ زحمت دیده، در مرئی و منظر ما این همه جدیت کرده و جوان‏‎ ‎‏داده و مال داده و جان داده است تا اینکه آن رژیم را کنار گذاشته است و شما را روی کار‏‎ ‎‏آورده است، شما برای این ملت باید کار بکنید. این مملکتی که به دست شما افتاده است،‏‎ ‎‏باید ارتش برای این کشور کار بکند، سپاه پاسداران، ژاندارمری، همۀ قوای مسلح باید‏‎ ‎‏برای این مملکت خدمت بکنند، این امانتی است دست شما. مسئله، مسئله اینجا نیست‏‎ ‎‏تنها، اینجا هم اگر ـ خدای نخواسته ـ ارتش یک سستی بکند و ـ خدای نخواسته ـ یک‏‎ ‎‏غلبه ای واقع بشود از غیر ـ که نخواهد شد ـ آن هم در همین دنیا ننگش بر پیشانی همه‏‎ ‎‏است. و مسئله، مسئله اینجا نیست. مسئله جای دیگری است که ما از آن غافل هستیم. تمام‏‎ ‎‏اعمال شما، تمام جدیتهای شما ثبت است و همۀ عالم این چیزها را ثبت می کند در‏‎ ‎‏خودش و ما باید جواب بدهیم؛ ارتشی باید جواب بدهد ـ اگر خدای نخواسته ـ کوتاهی‏‎ ‎‏بکند، و آنهایی هم که متکفل امور کشور هستند، آنها هم باید جواب بدهند. شما باید‏‎ ‎‏برای این پا برهنه ها و مستضعفین که در طول تاریخ به استضعاف کشیده شده بودند و اینها‏‎ ‎‏را حساب نمی آوردند و فقط آن طبقه بالا را راضی نگاه داشتند و به اصطلاح کدخدا را‏‎ ‎‏می دیدند و ده را می چاپیدند، شما باید توجهتان به این توده های مستضعفی که با زحمت‏‎ ‎‏خودشان و رنج خودشان الآن در جبهه ها مشغول فداکاری هستند که خداوند تأییدشان‏‎ ‎‏کند و در پشت جبهه هم مشغول فداکاری هستند و مستضعف اند، آن بالاها اینها را‏‎ ‎‏ضعیف می شمارند و می شمردند و اینها به حساب نمی آمدند و در رژیم سابق برای اینها‏‎ ‎‏کاری نشده بود، برای اینها کار کنید.‏

‏     قانع نشوید به اینکه بعضی جاها کار شده است، می دانم شده است، خیلی هم شده‏‎ ‎‏است، اما نباید قانع شد، باید همه دست به دست هم بدهید که ان شاءالله ، برای اینها یک‏‎ ‎‏زندگی مرفهی، یک وضع صحیحی پیش بیاید، درست بشود. اینها حق دارند به ما و به‏‎ ‎‏شما، خیلی حق دارند. سیزده میلیون رأی به شما داده اند، اینها حق دارند به شما، باقی هم‏

صحیفه امامجلد 15صفحه 75
‏حق دارند به شما و همین طور وقتی دولتی پیش می آید، آن هم دولتی است که مردم به‏‎ ‎‏آن حق دارند. اگر نبودند این مردم، شما هم شاید حالا در حبس بودید و آن زجرها را‏‎ ‎‏می کشیدید و دیگران هم که متعهد بودند، آنها هم در حبس بودند یا در جاهای دیگر.‏‎ ‎‏این ملت حق دارد، دست شما را گرفته آورده این بالا نشانده، شما باید خدمت کنید به‏‎ ‎‏این مردم؛ شما، ما، همه باید خدمتگزار اینها باشیم. و شرافت همۀ ما به این است که‏‎ ‎‏خدمت به خلق خدا بکنیم. اینها بندگان خدا هستند، خدای تبارک و تعالی، علاقه دارد به‏‎ ‎‏این بندگان و ما مسئولیم، باید خدمت بکنیم و من امیدوارم که شما به حسب آن روحیه ای‏‎ ‎‏که دارید، آقای رجایی به حسب آن روحیه ای که دارند، این مقام ایشان را بازی ندهد‏‎ ‎‏شما سوار مقام بشو، مقام سوار شما نشود، این دو تا مثل راکب و مرکوبند.‏

‏     اگر انسان روحیه اش طوری باشد که سوار بشود بر هر مقامی که برای او پیش می آید و‏‎ ‎‏مهار کند او را، این به سعادت نزدیک می شود و اگر روحیه ضعیف باشد و وقتی که به‏‎ ‎‏یک مقامی رسید او سوار آدم بشود، او هر جا دلش بخواهد انسان را می برد تا به هلاکت‏‎ ‎‏می رساند. من از خدای تبارک و تعالی استدعا می کنم که شما را موفق کند به اینکه‏‎ ‎‏خدمت بکنید به این خلق و همۀ کسانی که دست اندرکار هستند، در هر جا، در مجلس‏‎ ‎‏هستند، در قوۀ قضائیه هستند، دولت هست، هر کس هست و همین طور قوای مسلح،‏‎ ‎‏اینها همه ان شاءالله ، موفق بشوند. و مایی که امروز در هجوم همه جانبۀ داخل و خارج‏‎ ‎‏هستیم و بحمدالله داخلش دیگر داخل آدم نیست، بله ما باید دست به هم بدهیم و این‏‎ ‎‏مملکت را نجات بدهیم. و این اشخاصی که حالا هم باز یک فسادهای دزدکی می کنند،‏‎ ‎‏مثل دزدها که می روند و یک چیزی برمی دارند و فرار می کنند، این جوری نباشد.‏

‏     ان شاءالله ، امیدوارم موفق بشوید خدمت بکنیم به این جامعه. و من واقعاً متأسفم از‏‎ ‎‏اینکه این مسائل پیش آمد و من در مدتهای طولانی زحمت کشیدم که این کارها پیش‏‎ ‎‏نیاید و نشود این طور، لکن شد و «اَلْخَیرُ فی ما وَقَعَ»‏‎[4]‎‏. خداوند ان شاءالله ، همۀ شما را‏‎ ‎

صحیفه امامجلد 15صفحه 76
‏حفظ کند، مؤید کند، موفق باشید همه.‏

نصیحت به کارشکنان و خلافکاران 

‏     ‏‏و من سفارش می کنم به همۀ اشخاصی که در کنار رفتند و دارند کارهای خلاف‏‎ ‎‏می کنند، ما علاقه داریم که شما بیایید خدمت کنید به مملکت خودتان. ما میل داریم که‏‎ ‎‏همه خدمتگزار به این کشور باشند، کشوری که از اطراف به آن هجوم آورده اند و‏‎ ‎‏دهانهای ابرقدرتها باز است برای بلعیدن او. شمایی که می گویید ما علاقه داریم به این‏‎ ‎‏مملکت و علاقه داریم به این کشور، خوب دست به دست هم بدهید، با هم بسازید این‏‎ ‎‏کشور را. چرا با هم جنگ و دعوا می کنید؟ خوب، کشتن یک دسته مردمی که دارند‏‎ ‎‏خدمت می کنند به این مملکت، خدمت می کنند به این کشور، این طریقی است که‏‎ ‎‏خدمت به خلق است؟ این آقای محترم که حالا با زحمت تشریف آوردند و من خیلی‏‎ ‎‏خوشحال شدم از اینکه آقای خامنه ای ـ سلمه الله ـ آمدند و حاضرند، ایشان آخر چه‏‎ ‎‏کرده بود؟ خوب بگویید آخر، یک کاری، یک کار خلافی، چه کرده بود ایشان که‏‎ ‎‏می خواستید ایشان را بکُشید و موفق نشدید بحمدالله . دیگرانی که شما کشتید و از بین‏‎ ‎‏بردید، اینها چه کرده بودند، جز یک هو و جنجالی شما می کردید که چه و چه و چه،‏‎ ‎‏انحصار طلب، و انحصار طلب. و مسئله این طورها نبوده، ما هم ریشه هایش را می دانیم،‏‎ ‎‏لکن از خدای تبارک و تعالی می خواهیم که همه را خدا هدایت کند و همه برگردند به‏‎ ‎‏دامن اسلام و همه خدمتگزار باشند. و من میل ندارم اینهایی که از ایران رفتند، بیشتر از‏‎ ‎‏این خودشان را مفتضح کنند. آنها هم نروند با آن انگلهایی که رفتند و فرار کردند بروند با‏‎ ‎‏هم بنشینند و صحبت کنند، آنها هم بفهمند که وظیفه این است که به این کشور خدمت‏‎ ‎‏بکنند، وظیفه این است که این مملکت را حفظ بکنند.‏

‏     شاید بعد از ده ـ بیست سال دیگر شما برگشتید به ایران، یک راهی داشته باشید،‏‎ ‎‏همچو جدا نشوید از ملت و بروید سراغ کارتان، حالا بروید با بختیار و نمی دانم چه.‏‎ ‎‏گرچه بختیار گفته من نمی پذیرم، اما لازم نیست شما بروید.‏

‏     شما همه تان خدمتگزار باشید و برگردید به این مملکت، مملکت شما را قبول می کند.‏

صحیفه امامجلد 15صفحه 77
‏من از خدای تبارک و تعالی خواهانم که همۀ ما را به راه راست و به صراط مستقیم‏‎ ‎‏هدایت بفرماید، و این جمهوری اسلامی را به ثمر برساند و ما را خدمتگزار این کشور‏‎ ‎‏قرار بدهد.‏

‏     و همه مان نسبت به هم محبت داشته باشیم و در محیط دوستی، خدمت به این‏‎ ‎‏مملکت بکنیم. دشمنی برای چه؟ چرا دشمن باشیم با هم؟ با هم دوست باشیم در ساختن‏‎ ‎‏کشور. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 15صفحه 78

  • ـ آقای ابوالحسن بنی صدر.
  • ـ شهید محمد علی رجایی.
  • ـ بحارالانوار، ج 8، ص 123، ح 19.
  • ـ خیر و نیکی در آن چیزی است که پیش می آید.