سخنرانی

سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه، معلمان و ... (توصیه ها و تذکرات)

سخنرانی 

‏زمان: صبح 27 مرداد 1360 / 17 شوال 1401 ‏

‏مکان: تهران، حسینیّۀ جماران‏

‏موضوع: شکست ناپذیری ملت ایران و لزوم هوشیاری ملت در مقابل توطئه ها ـ توصیه و‏‎ ‎‏تذکراتی به نیروهای مسلح ‏

‏حضار: فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سراسر کشور، اعضای شورایعالی سپاه، دبیران‏‎ ‎‏آموزش و پرورش سراسر کشور، مدیران و اعضای شورای سرپرستی و انجمن اسلامی‏‎ ‎‏صدا و سیما‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

امانت بودن نونهالان در دست معلمین

‏     ‏‏شما عزیزان که مرکّب از سه گروه در اینجا تشریف آوردید، شغلهای سازنده و با‏‎ ‎‏اهمیت و مسئولیتهای با اهمیت بعهدۀ شماهاست؛ دبیرانی که باید متکفل تربیت جوانان‏‎ ‎‏ما و نونهالان ما باشند، خدمتشان ارزش دارد و مسئولیتشان هم زیاد است؛ برای اینکه در‏‎ ‎‏محل تعلیم و تربیت واقع شده اند. و هر کس در هر جا که در محل تربیت و تعلیم واقع شد،‏‎ ‎‏این جوانهایی که پیش آنها تحصیل می کنند و این نونهالانی که امید آتیۀ کشور اسلامی‏‎ ‎‏هستند، اینها امانتهایی هستند در دست معلمین و دبیران و کسانی که متکفل امور اینها‏‎ ‎‏هستند و باید تربیتها به طوری که اسلامی و سازنده باشد که نسل آتیه ان شاءالله ؛ یک نسل‏‎ ‎‏تربیت شدۀ اسلامی و مفید برای جامعۀ اسلامی باشد.‏

‏     و کسانی هم که در صدا و سیمای ایران هستند و کارگر آنجا، چه آنهایی که انجمنهای‏‎ ‎‏اسلامی را متکفل اند و چه دیگران، آنها هم کارشان مهم است و باید به طوری در آنجا‏‎ ‎‏نقش داشته باشند که آنجا هم یک مرکز تربیتی باشد. و می دانید که صدا و سیما هر‏‎ ‎‏دوشان الآن در هر جا ‏‏[‏‏هر‏‏]‏‏ که هست، گوش و چشمشان به این آلات است و شما مسئولید‏‎ ‎‏که آنها را اشباع کنید از اخلاق فاضله و مسائل مورد احتیاج جمهوری اسلامی که هم‏‎ ‎‏شغل شریف است و هم مسئولیتدار.‏


صحیفه امامجلد 15صفحه 107
ضرورت رعایت سلسله مراتب در سپاه و دیگر قوای نظامی

‏     ‏‏و برادران عزیز سپاه پاسداران و کسانی که فرماندهان آنها هستند در سراسر کشور، که‏‎ ‎‏از اول انقلاب جوشیدند از متن اسلام و متن ملت و نگهداری کردند این جمهوری را و‏‎ ‎‏به پیش بردند این نهضت را، کارشان ارزنده ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ و بسیار ارزنده مسئولیتشان بسیار‏‎ ‎‏زیاد. اما ارزندگی کار معلوم است که هم در جبهه ها و هم در پشت جبهه ها اشتغال دارند‏‎ ‎‏به تأمین امنیت کشور و این از بزرگترین کارهای ارزشمند است که همۀ ما و همۀ کشور به‏‎ ‎‏آن مکلف هستیم، منتهی هر کس به آن مقداری که مقدور است. و اما مسئولیت برای‏‎ ‎‏اینکه چنانچه ـ خدای نخواسته ـ در سپاهی که «پاسدار اسلام» اسمش را گذاشته است و‏‎ ‎‏برای پاسداری از اسلام و احکام اسلام و کشور اسلامی مشغول فعالیت است، یک قدم‏‎ ‎‏خلاف برداشته بشود به دست بعضی از کسانی که جوان هستند، ممکن است در جوانی‏‎ ‎‏یک تندیهایی باشد ـ خدای نخواسته ـ یک خلافی واقع بشود؛ آن مسئولیت، بسیار‏‎ ‎‏مسئولیت بزرگی است؛ علاوه بر اینکه خود عمل، عمل مسئولیت داری است، سپاه را هم‏‎ ‎‏ممکن است که مشوّه کند روی آنها را و دشمنان شما بگویند که سپاه کذا و کذا ‏‏[‏‏است.‏‏]‏

‎     ‎‏و لهذا، بر سپاه است که حفظ نظم را و انتظامات را بکند و به مراتب بالاتر گوش کند و‏‎ ‎‏با یک برنامۀ صحیحی، که شوراهایشان تنظیم می کنند، آنها هم عمل کنند و خودشان را‏‎ ‎‏موظف بدانند بر اینکه باید همه سرباز اسلام باشند و باید همه مراعات نظم را بکنندو‏‎ ‎‏همه فرمان فرماندهان را اطاعت کنند، که اگر این نظم و انتظام فرماندهی و فرمانبرداری‏‎ ‎‏نباشد ـ خدای نخواسته ـ سپاه موفق به مقصد اصلی خودش نخواهد شد. و این یک امری‏‎ ‎‏است که علاوه بر اینکه برای سپاه مراعاتش لازم است، برای سربازهای ارتش و‏‎ ‎‏ژاندارمری و سایر قوای مسلح باز لازم است که روی اساس، نظام و مراتب را حفظ کردن‏‎ ‎‏و گوش کردن به طرحهایی که فرماندهان طرح کرده اند و به آنها امر می کنند. اگر بخواهید‏‎ ‎‏کشورتان را حفظ کنید و اگر بخواهید مردم کشورتان را از تعدیات حفظ کنید، باید‏‎ ‎‏مراعات تمام مسائلی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که در ارتش هست و در سپاه هست و در سایر قوای مسلح‏‎ ‎‏است به طور کامل بکنید. و من امیدوارم که موفق بشوید شما؛ چنانچه تاکنون موفق‏

صحیفه امامجلد 15صفحه 108
‏شده اید، از این به بعد هم موفق بشوید و کشور خودتان را از هر آسیبی که ـ خدای‏‎ ‎‏نخواسته ـ پیش بیاید حفظ کنید. ‏

ایستادگی ملت در مقابل تمام قدرتها

‏     ‏‏و ملت ما عموماً، چه قوای مسلحه و چه کسانی که دست اندر کار هستند در یکی از‏‎ ‎‏پستها و چه سایر قشرهای میلیونی ملت، باید این جهت را همیشه توجه داشته باشند که‏‎ ‎‏شما در مقابل همۀ قدرتها ایستاده اید. تمام قدرتهایی که شرق و غرب، در شرق و غرب‏‎ ‎‏زندگی می کنند، شرقی یا غربی هستند و تمام وابستگان آنها امروز با این جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی به اعتبار اینکه برنامۀ این جمهوری، اسلام است و اسلام برای جلوگیری از همۀ‏‎ ‎‏ظلمها و ستمها و تعدیها و چپاولها آمده است، تمام اینها با ملت ما مخالف اند. و شما در‏‎ ‎‏مقابل همۀ آنها ایستاده اید و مشت خودتان را گره کرده اید و از اول گفتید: «نه شرقی و نه‏‎ ‎‏غربی»، نه به طرف شرق ما می رویم و نه به طرف غرب، ما استقلال داریم، آزادی،‏‎ ‎‏آن طوری که در اسلام است داریم و جمهوری اسلامی را می خواهیم. و بحمدالله ،‏‎ ‎‏تاکنون موفق بوده اید و اساس ظلم و ستم را از کشور خودتان زدوده اید و آنهایی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که‏‎ ‎‏اساس بودند برای ستمکاری و چپاولگری. با دست توانای شما و با قدرت اسلامی شما،‏‎ ‎‏همه رخت بر بستند و اگر تفاله هایی هم باشند، آنها هم خواهند رفت.‏

‏     باید همۀ ما و شما و همۀ ملت ما و همۀ قوای مسلح ما و تمام اقشار ملت ما در سراسر‏‎ ‎‏کشور با هوشیاری و توجه، مهیا باشند از برای حفظ جمهوری اسلامی که این همه دشمن‏‎ ‎‏دارد.‏

‏     ما امروز از همۀ اطراف، دولتها غالباً توجه به این دارند که به یک نحوی این‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ به هم بزنند که لا اقل، اسلامی نباشد؛ هرچه می خواهد باشد.‏‎ ‎‏اسلامی نباشد؛ برای اینکه آنها نمی توانند تحمل اسلام را بکنند؛ اسلامی که اساسش بر‏‎ ‎‏عدل است و بزرگتر مقامش با کوچکتر مقامش در مقابل عدل علی السواء هستند و رئیس‏‎ ‎‏جمهورش با یک نفر بازاری در مقابل اسلام و در مقابل قوانین اسلام علی السواء هستند،‏

صحیفه امامجلد 15صفحه 109
‏بلکه بر بالاترها بیشتر باید تحمیل بشود تا پایینترها. یک همچو حکومتی را این قدرتهایی‏‎ ‎‏که عادت کرده اند بر ستمگری و چپاولگری، نمی توانند تحمل کنند. پس شما یک‏‎ ‎‏رژیمی را سر کار آوردید، یک مکتبی را در این مملکت پیاده کردید و بنا دارید پیاده‏‎ ‎‏کنید که همۀ مکتبهای انحرافی با او مخالف اند. کسی که یک همچو کار بزرگ معجزه‏‎ ‎‏آسائی کرده است، باید بایستد و ناگواریهایی که پیش می آید یا چیزهایی که در مملکت‏‎ ‎‏حاصل می شود یا توطئه هایی که از اطراف برای کشور ما در دست اجراست، در مقابلش‏‎ ‎‏باید بایستد.‏

نفسهای آخر دشمنان داخلی

‏     ‏‏البته شما گمان نکنید که اینهایی که این کارهای ابلهانه را می کنند اینها چندان قدرتی‏‎ ‎‏دارند. این مگسها در آخر عمرشان یک حرکت شدیدی می کنند و دور خودشان،‏‎ ‎‏آن وقتی نزدیک می شود مرگشان، می چرخند و نفسهای آخر را می کشند. الآن مَثل اینها،‏‎ ‎‏مَثل آن مگسهایی است که لحظات آخر عمر خودشان را دارند طی می کنند. از این‏‎ ‎‏جهت، یک حرکتی می کنند؛ این حرکت همان حرکتی است که مگسها در آخر عمر‏‎ ‎‏می کنند. اینها چیزی نیستند. آنهایی که قابل ذکر بودند رفتند و شکست خوردند و از بین‏‎ ‎‏رفتند. رژیم سلطنتی 2500 ساله با آن همه قدرت و با آن همه طرفدار، در مقابل شما ملت‏‎ ‎‏مسلمان و متعهد به اسلام، نتوانستند بمانند. این چند تا بچۀ صغیری که اینها را وادار‏‎ ‎‏می کنند و این مفسدین وادار می کنند به اینکه این بچه های گولخورده یک خرابکاری‏‎ ‎‏بکنند، این همان حال مگسی است که در آخر عمرش یک جولانی می خواهد بکند و‏‎ ‎‏نفس آخرش را بکشد. قابل آدم اینها نیستند. و ملت ما گمان نکنند که چهار نفر آدم را اگر‏‎ ‎‏اینها کشتند، هر چند آن آدم شخصیتش بزرگ باشد، این اسباب این بشود که ما و ملت ما‏‎ ‎‏شکست بخورند.‏

‏     ملت ما امروز بیدارند و همه اشخاصی هستند که برای کشور خودشان و ملت‏‎ ‎‏خودشان حاضرند برای هر خدمت و هر فداکاری؛ مثل یک رژیمی نیست که اگر آن سر‏

صحیفه امامجلد 15صفحه 110
‏کرده اش از بین برود، یک وقتی به هم بخورد اوضاع. آن مال آنهایی است که‏‎ ‎‏ـ رژیمهایی است که ـ ملت با آنها نیست. اگر یک وقتی در زمان سابق یک شاهی‏‎ ‎‏می مرد، یک مملکت به هم می خورد که شاه مرده است و شلوغ می شد و چه؛ برای اینکه‏‎ ‎‏مردم با شاه و شاهبازی موافق نبودند. از این جهت، وقتی که شاه از بین می رفت، شلوغی‏‎ ‎‏زیاد می شد. اما یک ملتی که خودشان اساس سلطنت و شاهنشاهی را از بین برده اند، این‏‎ ‎‏ملت این طور نیست که حالا اگر یک کسی از بین برود و رئیس جمهور مثلاً ـ خدای‏‎ ‎‏نخواسته ـ از بین برود یا کسان دیگری از بین بروند، این اسباب این بشود که خیر، کشور‏‎ ‎‏ما دیگر شکست خورد. رئیس جمهور هم مثل یکی از شماهاست. شماها او را قرار‏‎ ‎‏دادید رئیس جمهور. وقتی که ـ خدای نخواسته ـ او از بین برود، شما یکی دیگر را قرار‏‎ ‎‏می دهید. بحمد الله ، افراد هستند. نباید ما و ملت ما خیال کنند که اگر توطئه ها منتهی به این‏‎ ‎‏شد که فلان روحانی را بکشند، فلان امام جمعه را بکشند، فلان رئیس را بکشند، یک‏‎ ‎‏خبری می شود. این در جاهایی خبر می شود که بستگی دارد اساس ملتشان و ملیّتشان بر‏‎ ‎‏آنها. جاهایی که این طور نیست و هر یک از افراد خودشان امام اند، خودشان رئیسند،‏‎ ‎‏خودشان همه کاره هستند، یک همچو ملتی دیگر دنبال این نیست که اگر فلان را بکشند،‏‎ ‎‏اگر خمینی را بکشند، چه خواهد شد. نه، این حرفها نیست در کار. همۀ شما بحمدالله ،‏‎ ‎‏هستید و کشور خودتان را حفظ می کنید و مسئله، مسئلۀ اسلام است. در صدر اسلام، یک‏‎ ‎‏وقت در یک جنگی فریاد زدند منافقین به اینکه پیغمبر شهید شد. در قرآن آمده است که‏‎ ‎‏خوب، پیغمبر شهید بشود، ولی اسلام که هست؛ پیغمبر شهید شد، پیغمبر رحلت فرمود،‏‎ ‎‏علی بن ابی طالب شهید شد، اسلام هست. اسلام یک مرتبه ای است؛ یک اساسی است‏‎ ‎‏که شالودۀ او را خدا ریخته است و خدا همیشه هست و اسلام همیشه. خداوند حفظ‏‎ ‎‏می کند این اسلام را، ولو من نباشم، تو نباشی، فلان رئیس نباشد. قویدل باشید، دلتان را به‏‎ ‎‏قرآن کریم و اسلام محکم کنید. رشتۀ خودتان را با خدای تبارک و تعالی محکم کنید و‏‎ ‎‏خوف این را نداشته باشید که یک وقت بیایند اینجا را بمباران کنند و یک دویست نفر‏‎ ‎‏[‏‏را‏‏]‏‏ هم بکشند. این چیز مهمی نیست، یک مملکت است، این امور درش واقع می شود.‏


صحیفه امامجلد 15صفحه 111
‏     شما می دانید که الآن بزرگترین ممالک به حسب آلات و امثال ذلک، امریکاست یا‏‎ ‎‏شوروی. در هر دقیقه ای، گفته می شود که یک نفر یا دو نفر در امریکا کشته می شود،‏‎ ‎‏مع ذلک، امریکا سرجای خودش هست. در صورتی که شما یک پشتوانه ای دارید که آن‏‎ ‎‏پشتوانه را امریکا ندارد، سایر دولتهای الحادی هم ندارند او را و آن پشتوانه خداست.‏‎ ‎‏شما برای خدا قیام کردید. ملت ما زن و مردش، بزرگ و کوچکش برای خدا قیام کرد و‏‎ ‎‏برای خدا تا حالا ایستاده است و چیزی که برای خداست دیگر اَمَد ندارد که بگوییم بعد‏‎ ‎‏از دو سال دیگر چه می شود. وقتی که یک امر برای خدا شد، جاوید است. جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی که با دست توانای شماها ملت بزرگ اسلام تحقق پیدا کرد، این پشتوانه اش‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی است و کسی که یا چیزی که این پشتوانه را داشته باشد جاوید است.‏

امانت بودن اسلام در دست ملت

‏     ‏‏شماها توجه داشته باشید، چه پاسداران و چه سایر قوای انتظامی و نظامی و غیر‏‎ ‎‏انتظامی و چه سایر ملت، همه توجه داشته باشند که ما وظیفه داریم که این اسلامی که الآن‏‎ ‎‏به ما رسیده حفظش کنیم تا آن فرد آخری هم که ـ خدای نخواسته ـ کشته می شود،‏‎ ‎‏موظف برای حفظ اسلام، برای دفاع از ملت، دفاع از کیان اسلامی، دفاع از کشور‏‎ ‎‏اسلامی تا آن آخر زن و مرد، بچه و بزرگ مکلف اند که دفاع کنند. مسئله دفاع یک امر‏‎ ‎‏عمومی است برای همه؛ هر کس قدرت دارد دفاع کند. به هر مقدار که قدرت دارد دفاع‏‎ ‎‏کند از کشور اسلام، باید دفاع کند. اسلام و احکام اسلام آن قدر اهمیت دارد که پیغمبرها‏‎ ‎‏برای احکام خدا و برای خدا خودشان را فدا کردند و در اسلام، از صدر اسلام به بعد،‏‎ ‎‏بزرگان اسلام خودشان را فدا کردند برای اسلام. وقتی یک همچه مطلبی است و یک‏‎ ‎‏همچه امانتی از جانب خدای تبارک و تعالی، به ما سپرده شده است، ما موظفیم همه مان‏‎ ‎‏برای حفظش و نباید بترسیم از اینکه چند نفر کشته شدند، چند نفر را با بمب کشتند، چند‏‎ ‎‏نفر را انفجار حاصل شد؛ هیچ ابداً این حرفها نیست. اسلام نه وابسته به من است و نه‏‎ ‎‏وابسته به تو. اسلام از خداست و همۀ ما مکلف برای حفظ او هستیم و با قدرت و قوّت‏

صحیفه امامجلد 15صفحه 112
‏حفظ می کنیم او را. ‏

‏     شما شاهد بودید از اول انقلاب تا حالا که از آن قدم اوّلی که برای انقلاب برداشته‏‎ ‎‏شد، یک جمعیتی مخالف بودند، یک طایفه ای؛ لااقل، شاه و بستگان شاه معدوم‏‎ ‎‏مخالف بودند و سر سخت برای کوبیدنش بودند. هر قدمی که جلو رفت، یک طایفه ای‏‎ ‎‏از بین رفتند و یک دسته ای دیگری از آنها کوچکتر، آنها هم می خواستند که این‏‎ ‎‏جمهوری را از بین ببرند. این جمهوری قدم به قدم پیش آمد و قدم به قدم پایش ‏‏[‏‏را‏‏]‏‎ ‎‏محکمتر کرد. کجا شما سراغ دارید که در عرض دو سال، دو سال و نیم این طور انسجام‏‎ ‎‏پیدا شده باشد و این طور همۀ چیزهایی که یک کشوری لازم دارد و یک حکومتی لازم‏‎ ‎‏دارد، تحقق پیدا کرده باشد؟‏

‏     این عراق با همۀ چیزهایی که گفته می شود و آن همه هم طرفدار دارد و همۀ قدرتهای‏‎ ‎‏فاسد هم طرفدارش هستند، باز قانون اساسی ندارد؛ یک جمعیتی هستند، یک حزبی‏‎[1]‎‎ ‎‏هستند که این حزب آمدند و زمام امور کشور را به دستشان گرفتند و با زور و فشار و‏‎ ‎‏حبس و زجر و اینها دارند یک حکومت جابرانه می کنند و تا حالا که مدت چندین سال،‏‎ ‎‏بیست سال بیشتر است که اینها آمده اند، باز یک قانون اساسی ندارند. این کشور شما، که‏‎ ‎‏همه مخالف اند با او، با آن کشور عراق، همه؛ یعنی، با حکومت عراق ـ تقریباً ـ همه‏‎ ‎‏موافق اند ـ تقریباً البته نه همه، اما تقریباً، مع ذلک ـ نتوانسته یک قانون اساسی برای‏‎ ‎‏خودش درست کند، نمی تواند در آنجا یک رأی گیری بکند. رأی از کی بگیرد؟ ملت که‏‎ ‎‏با او موافق نیست، با سرنیزه باید ببرند مردم را دم صندوقها.‏

‏     شما در این وقت کم و با آن دشمنهای سر سخت زیاد که در خارج کشور هستند و در‏‎ ‎‏داخل هم تفاله هایشان هست، در این وقت تمام چیزهایی را که لازم دارد یک حکومتی‏‎ ‎‏درست کردید، بعد هم که دیدید یک کسی خلاف کرده گذاشتیدش کنار،‏‎[2]‎‏ یک کسی‏‎ ‎

صحیفه امامجلد 15صفحه 113
‏را آوردید که به نظر همه تان شخص مکتبی است‏‎[3]‎‏ و دولتتان هم در ظرف دو سه روز‏‎ ‎‏همه چیزش درست شد. دو سه روز طول کشید، چیزی که دو سال، یک سال و نیم‏‎ ‎‏نتوانست؛ برای خاطر انحرافاتی که بود نمی شد، درست بشود و ما هم هر چه جدیت‏‎ ‎‏کردیم که بعضیها را آدم کنیم، نتوانستیم. در ظرف دو روز، سه روز، یک هفته، همۀ وزرا‏‎ ‎‏را تعیین کردند، رئیس جمهور هم امضا کرد و مجلس هم امضا کرد و شد یک دولتی.‏‎ ‎‏الآن شما یک دولت قانونی ‏‏[‏‏دارید‏‏]‏‏ که امیدوارم که به درد ملت برسد و این ضعفا و فقرا‏‎ ‎‏را و این مستضعفین را اداره کند. الآن شما همه چیزتان تمام است.‏

توصیه ملت به هوشیاری

‏     ‏‏نتوانستند همۀ این قدرتها که شما را در یک جایی متوقف کنند. آنها می خواستند از‏‎ ‎‏آن اول متوقف کنند؛ اول، اول می خواستند شما را متوقف کنند. یک دفعه رفراندم شد،‏‎ ‎‏خوب، یک دفعۀ دیگر بکنید! اگر آن دفعه هم شده بود، دفعۀ سوم! لکن نتوانستند اینها،‏‎ ‎‏حالا همه چیز شما محکم شده و پاتان محکم روی زمین است و کشور خودتان در دست‏‎ ‎‏خودتان و اشخاصی که از طرف خودتان هست، است. وقتی که همۀ آنها بودند، شما‏‎ ‎‏پیش بردید، حالا که همه رفتند از چه می ترسید؟ کی را ما داریم دیگر؟ ارتشمان از‏‎ ‎‏خودمان است، سپاه پاسدارمان از خودمان است، قوای دیگر مسلحمان از خودمان است،‏‎ ‎‏مردم هم با آنها برادر هستند و با هم هستند در خوبی و بدی. وقتی مسئله این طور است،‏‎ ‎‏کی می تواند که در این کشور بتواند یک کاری بکند؟ اصلاً چه معنا دارد کودتا در یک‏‎ ‎‏همچو کشوری؟ چی، کی کودتا می تواند بکند؟ یک دسته ای تو پاریس نشسته اند و‏‎ ‎‏منتشر می کنند که ما از پاریس داریم راه می افتیم و می آییم برای ایران! خوب تشریف‏‎ ‎‏بیاورید راه باز است! اگر شما می توانستید کاری بکنید، چرا رفتید؟ کسی که فرار کرده،‏‎ ‎‏حالا می گوید: ما دیگر با هم منسجم شدیم. کی ها منسجم شده اند؟ آخر ما که می شناسیم‏‎ ‎‏شما را. ملت ما که می دانند شماها کی هستید. حالا ما دیگر باهم منسجم شدیم و بنا‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 15صفحه 114
‏داریم، راه افتادیم! می گویند: راه افتادیم ما، راه افتادیم و داریم می آییم.‏

‏     ملت باید توجه داشته باشد. البته اینها حرفهای لاطایلی است که گفته می شود، لکن‏‎ ‎‏مع ذلک، ملت باید بیدار باشد. از کید امریکا غافل نباید شد. اینها خودشان قابل آدم‏‎ ‎‏نیستند. اگر اینها قابل آدم بودند، وضعشان این طور نمی شد. اینها از ملت بریده بودند و‏‎ ‎‏نمی دانستند چه بکنند و فرار کردند، رفتند. اما امریکایی که سیلی خورده است از شما،‏‎ ‎‏امریکایی که دل بسته بود به ایران و نفت ایران و ذخایر ایران، این امریکا را شما بیرونش‏‎ ‎‏کردید. غافل نباشید که یک قدرتی است و دارای یک بست و بندهایی هست و یک‏‎ ‎‏همچو کارهایی یک وقتی می خواهد بکند، لکن تا شما بیدارید و زنده اید و ایستاده اید،‏‎ ‎‏کاری نمی توانند بکنند. این طور نیست که امریکا، یک لشکری از امریکا راه بیندازد،‏‎ ‎‏بیاید ایران، بخواهد خرابکاری بکند. امریکا با دست همینها می خواهد کار بکند.‏‎ ‎‏نقشه اش هم این است که با همینهایی که در پاریس و در جاهای دیگر جمع شده اند، یک‏‎ ‎‏همچو کارهایی راه بیندازد. باید ملت ما توجه داشته باشد با همان قدرت ایمانی که‏‎ ‎‏داشت، با همان قدرت اسلامی که داشت که خودش را برای خدا می داند و خودش را‏‎ ‎‏فدای اسلام می کند، بایستد و متوجه باشد که اگر در صحنه باشید و بایستید و هر کدام‏‎ ‎‏وظیفۀ خودتان بدانید که حفظ بکنید کشور خودتان را و برادران خودتان را حفظ بکنید،‏‎ ‎‏هیچ قدرتی نمی تواند این کار را بکند. مهم این است که شما ایستاده باشید و قایم به امر‏‎ ‎‏باشید و حکومت را از خودتان جدا ندانید و ننشینید به اینکه همۀ کارها را باید حکومت‏‎ ‎‏بکند یا باید ارتش بکند. خیر، ارتش هم وظیفه دارد، شما هم دارید، من هم دارم،‏‎ ‎‏حکومت هم وظیفه دارد، معممین هم وظیفه دارند، مکلاّها هم وظیفه دارند؛ همه دارند.‏‎ ‎‏حفظ اسلام، دیگر ننوشته تو پیشانی ارتش که باید او حفظ کند.‏

وجوب حفظ اسلام و نفوس مسلمین

‏     ‏‏اسلام را همه باید حفظ بکنیم، حتی مخدّراتی‏‎[4]‎‏ که پشت پرده هستند واجب است بر‏‎ ‎

صحیفه امامجلد 15صفحه 115
‏آنها حفظ؛ واجب است بر همۀ ما، بر همۀ شما که اگر توطئه ای دیدید و اگر رفت و آمد‏‎ ‎‏مشکوکی را دیدید، خودتان توجه کنید و اطلاع بدهید.‏

‏     یک بیچاره ای به من نوشته بود که شما که گفتید که همۀ اینها باید تجسس بکنند یا‏‎ ‎‏نظارت بکنند، خوب، در قرآن می فرماید که: ‏وَ لا تَجَسَّسُوا.‎[5]‎‏ راست است، قرآن فرموده‏‎ ‎‏است، مطاع هم هست امر خدا، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است که هر کسی‏‎ ‎‏باید ‏لاتَقْتُلُوا اَنْفُسَکُمْ.‎[6]‎‏ این اشکال را به سیدالشهدا بکنید. وقتی که اسلام در خطر است، همۀ‏‎ ‎‏شما موظفید که با جاسوسی حفظ بکنید اسلام را. وقتی که حفظ دماء مسلمین بر همه‏‎ ‎‏واجب باشد، اگر ـ فرض کنید که ـ حفظ جان یک نفر مسلمانی، حفظ جانش وابسته ‏‏[‏‏به‏‏]‏‎ ‎‏این است که شما شرب خمر کنید، واجب است بر شما، دروغ بگویید، واجب است بر‏‎ ‎‏شما. ‏

‏     احکام اسلام برای مصلحت مسلمین است، برای مصلحت اسلام است، اگر ما اسلام‏‎ ‎‏را در خطر دیدیم، همه مان باید از بین برویم تا حفظش کنیم. اگر دماء مسلمین را در خطر‏‎ ‎‏دیدیم، دیدیم که یک دسته دارند توطئه می کنند که بریزند و یک جمعیت بی گناهی را‏‎ ‎‏بکشند، بر همۀ ما واجب است که جاسوسی کنیم. بر همۀ ما واجب است که نظر کنیم و‏‎ ‎‏توجه کنیم و نگذاریم یک همچو غائله ای پیدا بشود. حفظ جان مسلمان بالاتر از سایر‏‎ ‎‏چیزهاست. حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. این حرفهای احمقانه ای‏‎ ‎‏است که از همین گروهها القا می شود که خوب، جاسوسی که خوب نیست! جاسوسی،‏‎ ‎‏جاسوسی فاسد خوب نیست، اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب‏‎ ‎‏است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است.‏

‏     ما الآن یک امانتی در دستمان است و آن اسلام است. عذر نداریم به اینکه ما بنشینیم‏‎ ‎‏کنار، بگوییم دیگران بروند حفظش کنند. امانت مال دیگران نیست. این امانت، امانتی‏‎ ‎‏است که خدا پیش ‏‏[‏‏ما نهاده‏‏]‏‏، برای همۀ ما هست، نگهدارش همۀ ما هستیم، نمی توانیم‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 15صفحه 116
‏بنشینیم بگوییم که دولت این کار ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ بکند. نمی توانیم بنشینیم بگوییم ارتش این کار را‏‎ ‎‏بکند. وقتی کشور اسلام مورد تهدید دشمنهای اسلام است، دفاع از کشور اسلام و‏‎ ‎‏نوامیس مسلمین بر همۀ ما، بر تمام ما واجب است؛ با همۀ کوشش واجب است. وقتی‏‎ ‎‏یک همچو مطلبی پیش آمد و شما هم بحمدالله ، همۀ کشور ما، هم زن و مردش آماده‏‎ ‎‏برای این مسئله هستند، دیگر خوف این نیست که از پاریس یک دسته راه بیفتند بیایند‏‎ ‎‏چه بکنند یا از یک جای دیگر می خواهند بیایند چه؛ نه این خوفی نیست. یک دفعه هم‏‎ ‎‏تجربه اش را کردند وصدام را رها کردند تا پرید به ایران و سیلی اش را هم خورد. الآن هم‏‎ ‎‏بیچاره گرفتار این است که چطوری از زیر این بار فرار کند. ما هیچ وقت سر دعوا با کسی‏‎ ‎‏نداشتیم. ما برای حفظ اسلام دفاع باید بکنیم، برای حفظ مملکت اسلامی دفاع باید‏‎ ‎‏بکنیم. او حمله کرده است و آمده است و شهرهای ما را گرفته است و خرابکاری دارد‏‎ ‎‏می کند. بر همۀ ما واجب است که این شرّ را از سر مسلمانها دفع کنیم. ما وارد کشور آنها‏‎ ‎‏نشدیم که ما مجرم باشیم، آنها مجرم اند که وارد شدند. یک کسی، دزدی می آید منزل‏‎ ‎‏یک کسی، اگر این دزد را دفعش کنند، دزد تقصیر کار است یا آن که دفع کرده؟‏‎ ‎‏صاحبخانه که تقصیر ندارد؛ دزد آمده، این هم باید دفعش کند، حتی اگر به کشتن او هم‏‎ ‎‏منجر بشود، باید دفعش بکند. مجرم اوست.‏

‏     اینهایی که در سرحدّات، اینهایی که به سر حدات حمله می کنند به ما، ولو فرض‏‎ ‎‏بکنید که مسلمان هستند، لکن چون حمله کردند دفاع واجب است و کشتن آنها هم تا‏‎ ‎‏دفعشان واجب است. نه اینکه ما سر جنگی داریم، ما می خواهیم عالم در صلح باشد. ما‏‎ ‎‏می خواهیم همۀ مردم، همۀ مسلمین و غیر مسلمین همه در صلح و صفا باشند، لکن‏‎ ‎‏معنایش این نیست که اگر یک کسی بخواهد بریزد در منزل یک کسی و تعدی کند، ما‏‎ ‎‏بگوییم که سر صلح داشته باشید و تن بدهید به ظلم! نه، همان طوری که ظلم حرام است،‏‎ ‎‏انظلام و تن دادن به ظلم هم حرام است. دفاع از ناموس مسلمین و جان مسلمین و مال‏‎ ‎‏مسلمین و کشور مسلمین یکی از واجبات است. ما داریم به این واجب عمل می کنیم.‏‎ ‎‏کشور ما دارد به این واجب عمل می کند. آنها در جبهه و دیگران در پشت جبهه دارند به‏

صحیفه امامجلد 15صفحه 117
‏این واجب عمل می کنند. آن که می آید و فرض کنید که یک مادۀ منفجره ای را‏‎ ‎‏می خواهد پرت کند یک جایی، اگر او را گرفتند و حبسش کردند و اگر هم کار را کرده‏‎ ‎‏است یک وقت کشتندش، این دفاع است؛ این فساد را از بین بردن است؛ این دفع فساد‏‎ ‎‏است. آن که این کار را دارد می کند مفسد است، نه شمایی که دارید دفع می کنید او را.‏‎ ‎‏شما که نمی خواهید که در یک خانه ای مادۀ منفجره بریزید؛ شما می خواهید که در‏‎ ‎‏منزلتان آن ریخته نشود. این به این است که این اشخاصی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که گول خوردند، موعظه‏‎ ‎‏کنیم.‏

‏     ما دائماً هم موعظه می کنیم که این جوانها را گول زدند، خودشان رفتند، دارند آب‏‎ ‎‏سرد می خورند و این جوانها و بچه ها را گول زدند، تا اینها آمدند دارند خرابکاری‏‎ ‎‏می کنند و خودشان را گاهی به کشتن می دهند و خودشان را به زحمت وا می دارند. ما اگر‏‎ ‎‏هر کس بیاید و توبه کند، توبه اش را، خدا توبه اش را قبول می کند. ما فرض بکنیم که یک‏‎ ‎‏کسی هم چون آدمی را کشته، ولیّ دمش باید او را بکشد، باز میل داریم که توبه کند و‏‎ ‎‏لااقل، آن دنیایش صحیح باشد. ما میل داریم همه صلح و صفا باشد؛ همۀ عالم در صلح و‏‎ ‎‏صفا باشند. ما اگر قدرت داشتیم، اصلاً باروت را از بین می بردیم و قوای منفجره را از بین‏‎ ‎‏می بردیم که عالم خالی بشود از این جنایتها. ما نمی خواهیم با کسی دعوا بکنیم؛ نه با‏‎ ‎‏عراق دعوا داریم و نه با ـ فرض کنید ـ جاهای دیگر دعوایی ما نداریم، آنها دعوا دارند.‏‎ ‎‏وقتی دعوا دارند تو دهنی می خورند و خوردند. حالا هم از هر جایی هم، همچو چیزی‏‎ ‎‏پیدا بشود، همین مردم اند و همین پاسداران هستند و همین ارتش است و همین جوانهای‏‎ ‎‏زن و مرد ما، از هر جا تعدی بشود تو دهنی می خورند. ‏

‏     ما که اسلام را خواستیم و می خواهیم، اسلام اجازه نمی دهد که ما تعدی کنیم به یک‏‎ ‎‏کشوری، لکن فرموده است که اگر به شما تعدی کردند، بزنید تو دهنشان! اگر یک‏‎ ‎‏دسته ای از مسلمین را ـ در جنگهای سابق این هست ـ اگر یک دسته ای از مسلمین را کفار‏‎ ‎‏سپر قرار دادند؛ فرض کنید که عراق فاسد، یک دسته ای از مسلمین بی گناه را سپر قرار داد‏‎ ‎‏و پشت آنها ایستاده که بریزد ایران را بگیرد، بر ما واجب است که مسلمان و غیر‏

صحیفه امامجلد 15صفحه 118
‏مسلمانش را بکشیم. مسلمانها شهید هستند و به بهشت می روند و کافرهایش کافرند و به‏‎ ‎‏جهنم. دفاع واجب است.‏

‏     و تا شما هستید، بحمدالله و تا سپاه پاسداران هستند، بحمدالله و تا ارتش هست و تا‏‎ ‎‏ملت متعهد به اسلام و فداکار برای اسلام هست، این جمهوری هست و این‏‎ ‎‏خرابکاریهایی که می بینید، اینها چیزی نیستند. خداوند ان شاءالله ، به همۀ شما سلامت و‏‎ ‎‏سعادت عنایت کند و دست ستمکاران را قطع کند و لشکر ایران را پیروز کند. ‏

‏و السلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 15صفحه 119

  • ـ حزب بعث عراق.
  • ـ آقای ابوالحسن بنی صدر، نخستین رئیس جمهور ایران که از مقام خود عزل شد.
  • ـ شهید محمد علی رجایی.
  • ـ بانوان.
  • ـ سوره حجرات، آیه 12: «در کارهای پنهانی یکدیگر جستجو مکنید».
  • ـ سورۀ نساء، آیه 29: «خودتان را مکُشید».