پیام

پیام به فرماندهان نظامی (تجلیل از رشادت های رزمندگان در عملیات فتح المبین)

پیام

‏زمان: 10 فروردین 1361 / 4 جمادی الثانی 1402‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: تجلیل از رشادت های رزمندگان در عملیات بزرگ «فتح المبین»‏

‏مخاطب: آقایان: ظهیر نژاد، قاسمعلی ـ صیاد شیرازی، علی ـ معین پور ـ رضایی، محسن‏‎ ‎‏(فرماندهان نیروهای ارتش و سپاه پاسداران)‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

اِنّ الله َیُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِهِ صَفّاً کَاَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصْ‎[1]‎

‏تیمسار ظهیرنژاد (رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران)، سرکار سرهنگ‏‎ ‎‏صیاد شیرازی (فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران)، جناب آقای‏‎ ‎‏محسن رضایی (فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران)، سرکار سرهنگ‏‎ ‎‏معین پور (فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران).‏

‏     پیام آرامش بخش و افتخارآمیزتان پیرو پیروزیهای بزرگ سلحشوران ظفرمند‏‎ ‎‏عملیات فتح المبین واصل و موجب سرافرازی گردید. گرچه این شجاعتها و فداکاریها و‏‎ ‎‏پیروزیهای عظیم کم سابقه یا بی سابقه در بُعد نظامی و میدان نبرد از طرف نیروهای مسلح‏‎ ‎‏عظیم القدر جمهوری اسلامی، آنچنان افتخارآفرین و اعجاب آمیز است که با مقیاسهای‏‎ ‎‏عادی و معیارهای نظامی  و جنگی نتوان ارزش پرعظمت و غرورآفرین آن را با الفاظ‏‎ ‎‏محدود و عبارات معدود توصیف نمود و شجاعت و حملۀ برق آسای سلحشوران ایران‏‎ ‎‏بزرگ را به ذهن آورد، و با قلم و بیان اظهار کرد. گر چه این شکل پیروزیها و سلحشوریها‏‎ ‎‏در باب خود بی نظیر یا کم نظیر است، و گر چه این نحو تاختن بر نیروهای زمینی و هوایی‏‎ ‎‏دشمنانی که تا بن دندان با سلاحهای سنگین و سبک مدرن غربی و شرقی مسلح بودند،‏

صحیفه امامجلد 16صفحه 149
‏در جنگهای جهان نمونه است که در ظرف کمتر از یک هفته آنچنان مات شوند که هر‏‎ ‎‏چه دارند بگذارند و فرار نمایند و یا تسلیم شوند، به صورتی که  قوای مسلح ما تاکنون‏‎ ‎‏نتوانند اسیران و کشتگان و غنایم را به شمار آورند، و گر چه تمام این امور بر خلاف‏‎ ‎‏عادت به صورتی معجزه آسا تحقق یافت، لکن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان‏‎ ‎‏جبهه ها و پشتیبانان آنان در میدان رزم مثل جهاد سازندگی و همچنین فیلمبرداران جان بر‏‎ ‎‏کف عزیز و پزشکان و پرستاران متعهد و والامقام و خبرنگاران جسور و مردمان میلیونی‏‎ ‎‏پشت جبهه به خضوع  وادار می کند، بعد معنوی آن است که با هیچ معیاری نمی توان‏‎ ‎‏سنجید و با هیچ میزانی نمی توان عظمت آن را دریافت.‏

‏     ما عقب ماندگان و حیرتزدگان، و آن سالکان و چله نشینان و آن عالمان و نکته سنجان‏‎ ‎‏و آن متفکران و اسلام شناسان و آن روشنفکران و قلمداران و آن فیلسوفان و جهان بینان‏‎ ‎‏و آن جامعه شناسان و انسان یابان و آنهمه و همه، با چه معیار این معما را حل و این مسئله‏‎ ‎‏را تحلیل می کنند که از جامعۀ مسمومی که در هر گوشۀ آن عفونت رژیم ستمشاهی فضا‏‎ ‎‏را مسموم نموده بود،بازار و مغازه هایش مسموم، خیابانها و گردشگاههایش مسموم،‏‎ ‎‏تفریحگاهها و سینماهایش مسموم، مطبوعات و رسانه های گروهی اش مفتضح و‏‎ ‎‏مسموم، وزارتخانه ها و اداراتش مسموم، مجلس شورا و دادسراها و دادگاههایش‏‎ ‎‏مسموم، مراکز تعلیم و تربیتش از کودکستان تا دانشگاهش مسموم و بدتر از مسموم، و‏‎ ‎‏فضای حاکم بر سرتاسر کشور مسموم، که هر یک برای مسموم نمودن جوانان و به فساد‏‎ ‎‏کشاندن آنان عاملی فعال بود، و نونهالان و تازه جوانان ما در یک چنین محیطی به جوانی‏‎ ‎‏و رشد رسیده بودند که به حسب موازین و عادت باید سرشار از مسمومیت و فساد اخلاق‏‎ ‎‏و عقیدت باشند، که اگر معلم و مربی اخلاق و مهذب نفوس بخواهد تنها یکی از آنها را با‏‎ ‎‏صرف سالهای طولانی متحول گرداند میسر نگردد، چگونه در ظرف سالهای معدود از‏‎ ‎‏بطن این جامعه و انقلاب ـ که خود نیز اگر معیارهای عادی را حساب کنیم باید کمک به‏‎ ‎‏فساد کند ـ یک همچو جوانان سرشار از معرفت الله و سراپا عاشق لقاءالله و با تمام وجود‏‎ ‎‏داوطلب برای شهادت جان نثار برای اسلام که پیران هشتاد ساله و سالکان کهنسال به‏

صحیفه امامجلد 16صفحه 150
‏جلوه ای از آن نرسیده اند، بسازد؟ جز دست غیبی و دستگیری الهی و تصرف ربوبی، با‏‎ ‎‏چه میزان و معیار می توان تحلیل این معما کرد؟‏

‏     اینجانب هر وقت با یکی از این چهره ها روبه رو می شوم و عشق او را به شهادت در‏‎ ‎‏بیان و چهرۀ نورانی اش مشاهده می کنم احساس شرمساری و حقارت می کنم. و هر وقت‏‎ ‎‏در تلویزیون، مجالس و محافل این عزیزان که خود را برای حمله به دشمن خدا مهیا‏‎ ‎‏می کنند، و مناجات و راز و نیازهای این عاشقان خدا و فانیان راه حق را در آستانۀ هجوم‏‎ ‎‏به دشمن می نگرم که با مرگ دست به گریبان هستند و از شوق و عشق در پوست‏‎ ‎‏نمی گنجند، خود را ملامت می کنم و بر حال خویش تأسف می خورم. اکنون ملت ما‏‎ ‎‏دریافته است که: «کُلُّ یَومٍ عاشُورا وَ کُلُّ اَرْضٍ کَرْبِلا»‏‎[2]‎‏. مجالس حال و دعای اینان شب‏‎ ‎‏عاشوراهای اصحاب سیدالشهدا را در دل زنده می کند.‏

‏     جوانان عزیزم و فرماندهان محترم، شما توقع نداشته باشید که من بتوانم از عهدۀ ثنای‏‎ ‎‏شما و شکر عمل شما برآیم. شما را همان بس که محبوب خدای تعالی هستید، و خدای‏‎ ‎‏شما فرموده که شما را که چون سدی محکم و بنیانی مرصوص در مقابل دشمنان خدا و‏‎ ‎‏برای رضای او ایستاده اید دوست می دارد. و این است جزای شما و این است عاقبت‏‎ ‎‏عمل شما. پس، از این مرحله بگذرم و از گروههایی که از جهات مختلف در جبهه ها با‏‎ ‎‏آن حال جنگ و نزدیکی خطر، شما را کمک کرده و می کنند و در خدمت شما بوده و‏‎ ‎‏هستند باید تشکر کنم. خدایتان یار و مددکار و رحمت حق بر شهدای عزیزتان و خاندان‏‎ ‎‏محترمشان که با شجاعت و شهامت به شهادت فرزندان و نزدیکانشان افتخار می کنند،‏‎ ‎‏خود را و فرزندان خود را از اسلام و برای اسلام می دانند. سلام خدا و بزرگان دین بر‏‎ ‎‏شهدا و خاندانشان و بر رزمندگان در راه اسلام و ایران. والسلام علیکم و رحمة الله و‏‎ ‎‏برکاته.‏

‏روح الله الموسوی الخمینی‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 16صفحه 151

  • ـ سورۀ صف، آیۀ 4: «خدا دوست دارد کسانی را که در راه او در صفی چونان سدی نفوذ ناپذیر که اجزایش را با سرب به هم پیوند داده باشند، می جنگند».
  • ـ هر روز عاشورا و هر زمینی کربلاست.